eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.7هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
67 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*‌ذکر توسل و بحر طویل جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حاج حسن خلج *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اذان با پای خود دارد به میدان میرود با اشهد ان لا اله و اشهد ان رسول و اشهد و ان علی هایش ... اذان دارد به میدان میرود با پای خود با شانه هایِ محکم و چشمانِ نافذ با سر و دست و خلاصه کلِ اعضایش حسین ابن علی مثل نماز است و علی اکبرش مثلِ اذان قطعاً اذان پیشِ نمازش میدهد با عشق جان قطعاً صلاتی در صلاتِ ظهر در هجرِ اذانش آه خواهد شد کمان قطعاً ... قدم برداشت در ذهنم دوباره روضۀ اکبر قدم زد در سرم هی روضه هایِ باز تا گودال و بعدش روضه انگشتر و انگشت ... قدم برداشتن،اصلاً دوستان فعل قدم برداشتن در کربلا شد روضه امشب که هر جا زد قدم اقا علی اکبر برایش سینه میکوبید و فدایش گشت با هر ضربه ای زینب قدم برداشت وقتی روبرویِ لشکر دشمن به هیبت گویا پیغمبر از غار حرا برگشت ... چه سر هایی که دنبال علی رفتُ به دنبالش به سمتِ خیمه ها برگشت قدم برداشت و آمد علی در محضر بابا علی اکبر بابا همان زهرا همان حیدر همان پیغمبر بابا قدم برداشت پیش چشم بابا و به حال مرگ شد در کربلا بابا به خود زد بار ها اکبر به خود زد بار ها بابا صدا زد تا قدم برداشتی بابا قدم برداشت تا بابا اگر چه مضطر و مشکل برید اخر ز بابا دل چونان که موج از ساحل برید اخر ز بابا و بریدن گشت ان فعلی که در این روزه وقت صرف ابعاد غم ارباب ما را می کند کامل بریدم گفت بابا که بریدم از جهان وقتی بریدی اکبرم از خیمه پایت را بریدم از جهان وقتی بریدی اه از گوشم صدایت را بریدم تا بریدی و بریدند اه جسمت را بریده هی بریده تا به انجا که فقط گفتا پدر با هر نفس یک حرف اسمت را بریدن می کند معنا فقط یک گوشه از غم های بابا را بریدن تازه از یک زاویه تعریف خواهد کرد معنای ظریفِ اربا اربا را که هر عضوت بریده گشته با شمشیر ها آخر چونان که از تو در میدان نماندست لا بغیر از رد پا آخر بریدند از تو در این جنگ طوری که بریده گشت در نایت صدا آخر بریدن چون که گردد نا مرتب داستانش فرق خواهد کرد بریدن های دست و پا و ....... بریدن می شود آغاز وقتی می شود در اولین بر خورد ها اسم علی اکبرت ابراز بریدن بدین ترتیب دارد می شود هی روضه هایت باز و کم کم می برد جسم تو را شمشیر و تیغ و تیر و نیزه و مقراض و با مقراض گشتی چون گل پرپر و با مقراض علی اکبر ارباب شد کم کم علی اصغر حسین جانم ...حسین جانم ... حسین جانم جانم جانم ..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
Khalaj _ babolharam.ir.mp3
3.92M
⇦🕊*‌ذکر توسل و بحر طویل جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حاج حسن خلج *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حاج حسن خلج *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد ... اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد (تا حالا کسی عباس رو زمین نزده .... ای آقام ... آی آقام ...) اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد *امشب به چشمات خیلی التماس کن ... بگو شب تاسوعای آقامِ ... یه آقایی کنار علقمه با چشمایِ تیر خورده ...* دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش زبان حال:(اموال غارت شده رو آوردن پیش یزید آقا زین العابدین فرمود هر چی از ما غارت کردن به ما برگردونن ... رباب داره با دقت نگاه میکنه گهواره رو کی میارن ... رقیه داره نگاه میکنه ... یه وقت آقا زین العابدین دید یه علمی رو آوردن ، چوبه ی علم همه جاش جای تیغ و شمشیرِ ... فقط یه جاش سالم مونده ... پرسیدن چطور میشه،!! فرمود عموی من هرگز علم از دستش نیفتاد .... حسین جانم ... حسین جانم .... دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش رحم الله به شیری که علمدارش کرد تَرَک روی لبش رو نمی انداخت به آب غمِ چندین لبِ تاول زده وادارش کرد .... *سکینه مشکو گرفت اومد جلو عمو ... عمو یعنی میشه سقای ما تو باشی و بچه از تشنگی دارن میلرزن ...* آبرو در خطر و مشک به دندانش بود تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند زخمش انگشت نمای سرِ بازارش کرد شاعر : علی ناظمی چون اختران عشق ز هر سو به نیزه شد دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد .... چی اومده سرت برادر ... چرا رو خاکایی دلاور ... چرا شکسته طاق ابروت ... خدا کنه نبینه خواهر .... تو صحرا پیچیده ناله مادرم ... تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
Khalaj _ babolharam.ir.mp3
3.8M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حاج حسن خلج *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
هدایت شده از معراج شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان بسیاربسیار زیبا گره افتاد به کارش... حاج حیدر خمسه میخواهیم بساط روضه و اسکان زوار ارباب باکیفیت باشد 96روز_تا_اربعین (چادربزرگ.پتو.بالشت)باهرتوان مالی میتوانید درثواب اسکان زوارپیاده روی اربعین شریک شوید 6277601232200418 بنام موکب معراج الشهدا مبلغ مهم نیست ، فقط نیت کنید و رسانه باشد http://eitaa.com/joinchat/857997315C46df7d3e74
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ روز اول بذارید عرض کنم ... خدا حفظ بکنه استاد فرزانه حضرت آیت الله العظمی مظاهری حفظه الله رو ، تو مسجد صبح بود، بعد از نماز که ایشون مقید بودند و می فرمودند زیارت عاشورا بخونید. زیارت عاشورا خوندیم،یه بزرگواری که میخوند به ذکر سلام که رسید گفت حسین جان سلام مستحبه اما جوابش واجبه ... ما سلام کردیم تو جواب ما رو بده. ایشون در حالیکه گریه میکرد ، برگشت، یه نگاهی کرد ... فرمود دیگه این حرفا نزنیا ... امکان نداره شما تو سلام از امام معصوم سبقت بگیری ... امکان نداره. دوباره عرض میکنم ... فرمود دیگه نگیا ... با گریه ... امکان نداره شما تو سلام از امام معصوم سبقت بگیری ... حسین به تو سلام داده تو داری جواب سلام به ابی عبدالله میدی ... لبیک داعیَ الله ... ای دعوت کننده به سمت خدا ... حسین جان نبودم کربلا تو رو یاریت کنم ... اما الان همۀ وجودم داره تو رو یاری میکنه . از اسبابِ قرب گره خوردن با امام حسین علیه السلامِ ... دیدن پیامبر خدا یه بچه ای رو بغل کرد می بوسید ، دست به سرسش کشید ، یا رسول الله این بچه کیه اینقدر احترام میکنی؟ فرمود این تو کوچه دیروز داشت با حسینِ من بازی میکرد ... این عوامله قربه ... عوامل قرب ... گره خوردنِ با امام حسین علیه االسلام ، حسین خیلی در خونه خدا آبرو داره ... حسین حق پدری به گردن ما داره ... پدر هرچی داره برا بچه هاش میذاره ... حسین همه چیزش رو برا ما گذاشت ... "وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ" عرض کردند یا رسول الله فاطمه شما وضع حمل کرده ... پیامبر اسلام اومدن کنار بستر فاطمه زهرا ... فرمودند فرزند فاطمه م رو بیارید ... عرض کردند یا رسول الله داریم شست و شو میدیم، فرمودند، کی رو؟ فرزند فاطمه رو؟ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّر مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ ... اون پاکه ، از پاک متولد شده ... کی رو دارید شست و شو میدید؟! خدایا بحق این پاک ما رو هم پاک کن ... قربون این خدا برم ، حسین رو فرستاد برا من بیچاره ، برا امثال من بیچاره ... که وقتی میام دم خونه خدا ، با کثرت گناه ، رومون بشه بگیم یا قدیم الاحسان به حق الحسین ... عامل قربه ... آوردن تو دامان خاتم الانبیاء قرار گرفت ، رسول خدا فرمودند دخترم نام فرزندت چیه بابا؟ عرض بابا یا رسول الله، نه من نه علی سبقت نمیگیریم از شما ... رسول خدا فرمودند منم از خدا سبقت نمیگیرم ... جبرئیل آمد ... یه جملاتی رو به رسول خدا عرض کرد و رفت ... پیامبر اسلام فرمودند فاطمه جان میدونی نام فرزندت چیه بابا؟ ... نه بابا ... خدا نام فرزند تو رو حسین گذاشته ... دخترم حسینت رو دوست داری بابا؟ "قره عینی و ثمره فؤادی ..." مگه میشه دوست نداشته باشم؟ این رو شما آقایون نمی فهمید ... منتقل نمیشید ... خانوما بهتر میفهمن ... خانومی که تازه وضع حمل کرده ... روز اول استراحت مطلقه ... اصلا نمیتونه حرکت بکنه ... روز دوم میگن زیر بغلاش رو بگیرید ، پاها آویزون بشه ، خون جریان پیدا کنه ، کمکش کنی تو راه رفتن نه تو بلند شدن ... بلند شدن که هیچ ، تو راه رفتن کمکش کنید . این رو داشته باشید ... ♢●از دقیقه ۴:۵۵ در پست بعد●♢ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _ حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ باباجون خدا نامِ فرزند تو رو حسین گذاشته ... دوست داری حسینت رو؟ "قره عینی ، ثمره فؤادی ..." مگر میشه دوست نداشته باشم؟! دخترم جبرئیل برام خبر آورد ، این حسین رو در سرزمینی به نام کربُ بلا ، با لب تشنه ... حالا اون بانویی که تازه وضع حمل کرده رو دقت کردید؟ ... تا این جمله رو زهرایِ مرضیه شنیدا، تو بستر بلند شد ، تو بستر بلند شد بابا حسین من رو سر میبرن؟... جوری زهرایِ مرضیه ضجه زد که هرکی تو خونه بود شروع کرد به ضجه زدن ... برا حسین ضجه بزنید ... تو این دهه حداقل ضجه بزنید ... ضجه یعنی گریۀ با صدا ... خدا برای کسی نیاره ، باباش مرده باشه ، مامانش مرده باشه یا مثلاً عزیزش از دنیا رفته باشه . وقتی ببینی یکی داره برا داغی که به اون وارد شده داره بلند بلند گریه میکنه ها ... انقدر صاحب عزا آروم میشه ... عمه جان ما زینب میان لشکر کوفه و شام هی داد میزد وای برادرم ... برا چی؟... حسین داشت کنار علی اکبر میمرد ... نالۀ زینب ، اونم میون این لشکرِ بی حیایِ کوفه و شام باعث شد روح به بدن حسین برگرده ، برا حسین ضجه بزنید ... بابا هنوز حسینی کربلا نرفته ، سری از بدن جدا نشده ، دارد هر وقت فاطمه زهرا یاد مصیبت های حسین می افتاد ... جوری ضجه میزد که پیغمبر از حجره بیرون می اومد زهرا رو آروم میکرد . برا حسین ضجه بزنید ... امام زمان ضجه میزنن ... ضجه بزنید ... وقتی یه مقدار آروم شد ، عرض کرد بابا یا رسول الله این اتفاق کی میفته؟ فرمود دخترم زمانی که من نیستم ، تو هم نیستی ، باباش علی هم نیست ، داداش حسنش هم نیست ... باز مادر ما زهرا خودش رو جمع کرد گفت بابا یعنی حسین من رو غریب میکشن؟ حسینم گریه کن نداره؟ اینجا حقش رو ادا کنید ... فرمود دخترم میاد در آخرالزمان قومی که مردا مثلِ زنی که بچه اش مرده برا حسین تو داد میزنن ... روز قیامت از مردا من دستگیری میکنم ، از زن هاشونم تو شفاعت میکنی ... امروز همۀ ما مهمانِ غریب کوفه ایم ... آقا مسلم بن عقیل ... عزیز و برادرم تشریف میارن ، روضه رو براتون میخونن ، من روز اول باید یه نامی رو ببرم ... دیشب و امروز هرکجا رفتم فقط این نام رو بردم ... با اینکه روضه حضرت مسلم سلام الله علیه رو میخونن و میخونیم ، اشاره میکنیم اما باید روز اول حتما این نام رو ببرم ... باید بریم در محضر کسی که بیشتر از همه این مصیبت رو قلبِ اون اثر گذاشته ... اونم کسی نیست جز مادرمون زهرایِ مرضیه سلام الله علیها .... مادرجان اجازه میدید میخوایم برا حسین دو ماه پیرهن مشکی به تنمون کنیم؟ اجازه به ما میدی؟ مادر اجازه میدی؟ دلیلم بر مدعام دارما ! دلیلم دارم بر کارم ... یه تیری به سینۀ ابی عبدالله اصابت کرد ، هم سه شعبه ، هم زهر آلود ... مقتلُ الحسین خوارزمی میگه ، اینقدر این تیر نافذ و کاری بود ، حضرت از جلو نتونست خارج کنه ، از پشتِ سر ... بعد بلند ناله زد "والله قتلنی فلانٌ و فلان ..." اونا من رو کشتن ، بانیان سقیفه؛ "لعن الله امت اسست اساس الظلم ... اللهم العن اول ظالم ..." اونا من رو کشتن ، بانیان سقیفه ، اونا قاتلِ اصلی هستند ... مادرجان من با اشاره بگم ، کمکمون میکنی لباس تنمون کنیم؟ یادتونه کوچیک بودیم اول محرم می رفتیم به مادرامون میگفیتم مادر پیرهن مشکی بده میخوام برم هیئت؟ ببخشید مخصوصاً نمی خوام وارد روضه بشم ، با اشاره میگم ... چی داری میگی؟ زهرا میخواد کمکت کنه پیرن مشکی تنت کنه؟ آخه اون بانویی که دستش برا شونه زدن موهایِ زینب بالا نمیاد ... مادر ، نه ... نه ... غلط گفتم ... ببخشید ... مادرجان یه محبتی کن ، نگاه کن... ما خودمون می پوشیم ... لا اله الا الله ... مگر اون بی حیا ، وقتی تو کوچه جلو مادر ما رو گرفت ... جسارت کرد ... دارد با این جسارت دو طرفی " والله اَحمَرَت عینیها ..." هر دو تا چشماش رو خون گرفت ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babolharam momeni.mp3
2.72M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب اول محرم 95 _حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروان حضرتِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا _ حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به امام صادق علیه السلام عرض کرد آقا اگر کسی می میره،یه روز دو روز سه روز براش عزاداری میکنن ، چیه وقتی هلال محرم میاد شما یک ماه گریه میکنید؟ حضرت فرمود این چه حرفیه؟ وقتی محرم میاد ملائکه تو عرش لباس حسین رو از عرش آویزان میکنند، اون لباسی که در اثرِ شمشیرها پاره پاره شده و به خون آغشته شده ... ما و شیعیان ما اینُ با بصیرتمون میبینیم نه با بَصَرمون با بصیرَتِمون، با چشممون نه، با بصیرتمون ... یعنی به قلبمون که مراجعه میکنیما، اصلا از شب اول محرم یه حزنی گوشه قلبمونه ... یه حزنی گوشه قلبمونه ... امروز اتفاقاتی افتاده ، پاشید بریم کربلا ، یه آب و جارو بزنیم، یه چیزایی اگر زیر دست و پا افتاده ، اینارو جمع کنیم. چون بچه ها دارن میان ، یه چیزاییم، فقطم تو کربلاسا ... انقدر سفت و خشنِ که کفش رو سوراخ میکنه ، بهش میگن خارِ مغیلان ... اینارو از زیر دست و پا جمع کنیم. حر جلوی ابی عبدالله علیه السلام رو گرفت . آقا دیگه نمیتونی بری کوفه حضرت فرمود من رو دعوت کردن . مأمورم و معذور ، نذاشت حضرت بره . بعد نامۀ عبیدالله رسید به حر ، نامۀ عبیدالله بن زیاد رسید به حر که هرکجا این نامه به دستت رسید، بر حسین سخت بگیر ... سخت بگیر و راه رو بر اون ببند و اجازه حرکت نده مگر در بیابانِ بی آب و علف . این نامه به دست حر رسید و حر این کار رو کرد . حضرت رو هدایت کرد به یه سرزمینی بی آب و علف و بر حضرت سخت گرفت. امروز امام حسین علیه السلام به بزرگان کوفه نامه نوشت ، بابا منو دعوت کردید ، من که خودم نیومدم ، من با زن و بچه اومدم . اگر من رو اجابت نکنید روز قیامت مدیونید و باید پاسخگو باشید. امروز، روزیُ که نامه نوشت . انگار امام حسین علیه السلام دیگه محرز شد براش شهادت . لذا امروز طُرِیحی نقل میکنه وجودِ مقدس حضرت به 60 هزار درهم رفت به اون قطعه ای که قبرِ حسین درِش هست رو از مردم خرید ، امروز خرید ... و مهمترین اتفاق امروز ورودِ اهل بیتِ. از قبلش براتون بگم، از صفین امیرالمؤمنین دارن برمیگردن، رسیدن به کربلا . دیدن امیرالمؤمنین ایستاد، کسی اومد عرض کرد آقا یا امیرالمؤمنین هذه کربٌ و بلا ... امیرالمؤمنین فرمودند : ذاتُ کربِِ و بلا ... اینجا پُر غصه است .. اومدن کنار یه درختی دو رکعت نماز خوندند، بعد یه مقدار از این خاک برداشتند، بوئیدند وَاهاً اَیَّتُهَا التُّرْبَهُ طوبَى لَكِ ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروان حضرتِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا _ حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عجب خاکیه این خاک ... بعد اشاره کردند هاهُنا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ ... هاهُنا ... هاهُنا ... هاهُنا ... اینا رو همه رو توضیح دادن ... هاهُنا ... رفقا اصلاً وعدۀ عاشورا تاسوعا به خودتون ندید ... هرچی میخواید بگیرید تو همین دو سه روز اول بگیرید ... از در خونه که حرکت میکنی میای برا جلسه تا میرسی به جلسه فقط حوائج دنیویت رو بخواه ، هرچی مشکلات مادی داری، اقتصادی داری ، هرچی ، هرچی ؛ مشکلِ دنیوی داری ؟ تو راه که داری میای حرف بزن ، با امام حسین بگو ، به حضرت زهرا بگو بی بی جان ! یا امیرالمؤمنین ! حسین جان ! زندگیم ، اهل و عیالم بچه هام محتاج غیر نباشن ، آبروداری کن ... هرچی میخوای ، تو راه رسیدی زیرِ بیرق اباعبدالله فقط حاجتتون بعد از ظهور امام زمان ، این باشه تا دنیا دنیاست و نسل ما هست ، از این بیرق و از این خمیه جدا نشیم ... فقط اخروی بخواید ... فقط معنوی ، مادی بیرون، وقتی وارد شدید فقط معنوی بخواید ... یه بار پرده بره کنار ، ما هم یه چیزی بشنویم . مرحوم سراج از شب هفتم محرم دیگه نمی خوابید میگفتند آقا چرا نمی خوابید؟ میگفت خوابم نمیبره ، چرا خوابتون نمیبره؟ گفت چه جوری بخوابم که صدایِ العطش بچه های حسین رو می شنوم؟! ... هر چی مرکب برای امام حسین آوردند ، مرکب امام حسین حرکت نکرد ، تا هفت تا مرکب برای حضرت آوردند . فرمود برید بیاید ببینم اینجا چی بهش میگن؟ اسم این سرزمین چیه؟ رفتند و اومدند ، تو این فاصله ، عمه جان ما زینب اومد ، حسین جان اینجا کجاست؟ دلواپسم ، دلشوره دارم ... حسین جان نمیشه زودتر از اینجا بریم؟ ... عرض کردند آقاجان به اینجا نینوا میگن ، غاضریه هم میگن ، شاطعُ الفرات هم میگن ، طَف هم میگن ، اسمایِ مخالف داره ، کربلا هم میگن ... تا امام حسین اسم کربلا رو شنید ، پایِ راست رو به زمین کوبید ، دست رو بلند کرد ... "اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ"... بعد رو کرد به عزیزانش فرمود متوقف شید و از اینجا نرید ، اینجا "والله مُناخ رکابِنا " ... اینجا جاییِ که خوابگاهِ ما قرار میگیره و این تربَتی ست که جد من وعده داده که تخلُف درش نیست ... چهار تا کلمه ست ، سه تاش رو معنی میکنم ، میدونیدا یکیش رو دیگه خودتون میفهمید . من دیگه لازم نیست ترجمه کنم . حضرت فرمودند: هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا ... اینجا مقتلِ رجالُنا .." هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا ... هاهُنا وَاللّهِ مَسْفَکُ دِمایِنا ... اینجا جایی که بچه های ما رو سر میبرن . اینجا جاییِ که خون ما رو زمین میریزن ... "هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا" ... اینجا جاییِ که به والله قبر ما رو زیارت میکنن ... خاک به دهن من، خاکِ کربلا تو چشمای شما. امام زمان ببخش ... با این یه جمله این کلام امام حسین علیه السلامِ : "هاهُنا وَاللّهِ ... هاهُنا وَاللّهِ ... هاهُنا وَاللّهِ مهتَکُ نِساءَنا وَ حَریمِنا ..." همه دورِ زینب رو گرفتند . یکی مهار ناقه روگرفته ... یکی زیرِ بغلِ عمه جان رو گرفته ... قاسم زانو بالا زده ، عبدالله ... همه دور و برِ زینبند ... این زینب با عزت و احترام پیاده بشه .... آی دنیا اُف بر تو .... من یواش میگم شما داد بزنید ... عصرِ یازدهم هم این زینب بود ، میخواست سوارِ مرکب بشه ، هیچ محرمی نبود بیاد کمک کنه زینبُ ... یه وقت دیدن یه مشت از این عربایِ حروم زاده اومدند .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
babollharam momeni.mp3
2.24M
⇦🕊*‌روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروان حضرتِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا _ حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ رأفت و رحمت واسعه الهیه بعد از پیغمبر در امام حسین... "إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاح في اُمَةِ جَدّي و أسیرُ بِسیرَةِ جَدّي و أبي..." من برای هدایت امت اومدم بیرون... اگر امام حسین علیه السلام زیر پای شمر، از شمر مطالبه‌ی آب کرده باشه، باز این هیچ دلیلی بر ذلت و خواری و خفت نیست بلکه آقایی حسینه... چرا؟! اگر شمر دست می‌برد لبهای امام حسین رو تر میکرد ، دستش به خون امام حسین آغشته نمیشد،... حسین داره میگه:شمر! من دلم برای تو میسوزه... من که برای لقاء خدا دارم لحظه شماری میکنم،نمیخوام تو رو جهنمی ببینم... گفت:برید کار حسین رو تموم کنید...از هم سبقت میگرفتند،بعد وارد گودی قتلگاه میشدند که سر رو از بدن جدا کنند... حضرت خوابیده رو به آسمون،تا صدا میومد چشمای مبارک رو باز میکرد ... اینها تا نگاه توی چشم ابی عبدالله میکردن شمشیر و خنجر میلرزید می‌افتاد رو زمین... ابی مخنف نقل کرده:چرا کار رو تموم نکردی؟! یکی میگفت:به خدا قسم این چشمها چشمهای علی بود... چرا کارو تموم نکردی؟! به خدا قسم این چشمها چشمهای پیغمبر بود... مصداق رأفت و رحمت واسعه الهیه رو ببینید ... چشمهارو باز میکرد،نگاه میکرد...خب میتونست ابی عبدالله چشمهارو باز نکنه... امام حسین با این نگاه میخواد بگه بدبخت! من نمیخوام تو جهنمی بشی و إلا من میدونم آخر سر از بدن من جدا میشه... چشمها رو باز میکرد،شمشیر میلرزید از دستشون... خیلی ببخشید خاک کربلا تو چشمای شما خاک تو دهن من، به خاطر اینکه از جایزه عقب نیفتن، یه لطمه به بدن میزدن و میرفتن. یکی وارد گودی قتلگاه شد، حضرت چشمها رو باز کرد، تا نگاهش افتاد، شمشیر لرزید، افتاد رو زمین، اومد لطمه بزنه، امام حسین فرمود: ببین تو قاتل من نیستی. من قاتلم رو میشناسم، جدم پیغمبر نشونه هاش رو به من داده. با لطمه زدن به من خودت رو جهنمی نکن. گریه‌ش گرفت، گفت من اومدم تو رو بکشم، تو دلت به حال من میسوزه؟ زد به عمرسعد ، که عمرسعد رو به درک واصل کنه، دوره‌ش کردند، افتاد رو زمین به شهادت رسید. شاید با گوشه‌ی چشمش نگاه کرد توی گودی قتلگاه، حسین جان ازم راضی شدی آقا؟ ممکنه این جریان که من نقل میکنم، شما به دید روضه و مصیبت نگاه کنید، اما من به دید رحمت الهی نگاه میکنم... رأفت الهی... اینا خاندان کرمند. "إن ذُکِرَ الخَیر کُنتُم أولَه". بدن افتاده، سر مبارک رو از بدن جدا کردن، جان از بدن حسین بیرون رفته. اومدن این مرحله، غارت لباسهای تن امام حسین... یکی لباس برد، یکی نعلین برد ، یکی رکاب برد، یکی کلاهخود رو برد، یکی کلاه زیر کلاهخود رو برد ... بدن عریان رو زمین افتاده. یکی اومد تو گودی قتلگاه چیزی گیرش نیومده... امیرالمؤمنین داره تو مسجد نماز میخونه، یه گدا اومد داخل مسجد شد، من یه مسکینم. از مساکین مسلمین، به من کمک کنید. احدی تو مسجد کمک نکرد. علی در حال رکوع دستش رو دارز کرد. این سائل اومد انگشتر رو درآورد و برد.... برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را این پسر همون علی هست، این تعبیر منه، برداشت من از این روضه سنگین، برداشت زیبا، برداشت رحمتی، حسین حتی نمیخواد قاتلش ناامید برگرده... این بَجدَل وارد گودی قتلگاه شد، دید بدن حسین‌رو غارت کردند، این رو من میگم، امام حسین یه جوری اشاره کرد بجدل هنوز انگشتر به انگشت هست... این ملعونم نکرد انگشتر رو از انگشت دربیاره... رأفت و رحمت واسعه الهیه در امام حسین متجلیه... هیچ پیغمبری رو مثل پیغمبر ما آزرده نکردند ... دندونش رو شکستن، ساحر گفتن، مجنون گفتن، سنگ بارانش کردن، شعب ابی طالب پیوسته پیغمبر رو زجر میدادن... قرآنم میگه پیغمبر به خدا عرضه میداشت، خدایا امت من نمی دانند، بلا نازل نکنیا... عذاب نازل نکنیا... اینهمه پیغمبرو زجرش دادن، خون به جیگر پیغمبر کردن ولی پیغمبر در مسیر رسالت، " مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت" هیچ پیغمبری رو مثل من آزرده نکردن، یک بار در حق امت نفرین نکرد.... ادامه در پست بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir