eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*‌ذکر توسل و روضۀ جانسوز _ شب هشتم محرم 95 _حضرت علی اکبر علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ هر چی داره میجنگه دید خبری از شهادت نیست،نگاه کرد دید بابا وایستاده داره نگاه میکنه،نگاه ولایی به پسرِ،علی میداند در خیمه ها آب نیست،اومد مقابل بابا ، یا اَبَتِ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی ..."فرمود:علی جان"هاتَ لسانَک" زبانتُ بیار بابا... علی زبان در میانِ دهان بابا گذاشت،چون حسین اگر بخواد زبان در دهان علی بگذاره یه اتفاق نمیفته ... علی زبان گذاشت،چه اتفاقی میفته؟ حسین برای آخرین بار بوسه بر لب و دندان علی بزنه،فرمود:برو! امیدوارم از دست جدت سیراب بشی .. مادر دوتا شهید،سی متری جِی خونشونه،علی اصغرش زودتر به شهادت رسیده،علی اکبرش بعدا به شهادت رسیده،داره علی اکبرش رو داخل قبر میگذاره، این مادر رفت تو قبر، برگشت یه جمله گفت بعد یه اتفاقی افتاد، بهش گفتن خانوم چه گفتی که بعد این اتفاق افتاد؟گفت:رفتم تو قبر،صورت پسرمو رو خاک گذاشتم یه جمله گفتم، گفتم:پسرم،علی اکبرم! به حق علی اکبرحسین یه بار دیگه به من نگاه کن.صورت این شهید رو خاکِ ،همه دیدند یه مرتبه صورت این شهید برگشت،چشماشو باز کرد،یه نگاه به مادر کرد، دوباره چشماشو بست، عجب سوزی داشته این مادر! ولی نمیدونم چرا ... دارد "فَصَاحَ الْحُسَیْنَ وَلَدِیَ "هر چی صدا زد پسرم ... اما چشمی باز نشد او را ببینه ... شهدا تو چه راهی رفتن؟! ای انسان های غافل! این استخونا که داره میاد اینا گنجن ... اینا میخوان ما رو بیدار کنند. آیت الله آ.شیخ جعفر شوشتری رفت رو منبر گفت:بیاید از کشته شدن حسین براتون بگم،کار به اینجا رسید:پدر اومد کنار پسر،صورت به صورت گذاشت،"فَصَاحَ الْحُسَیْنَ وَلَدِیَ ، ولدی،ولدی..." این رو گفت و از منبر اومد پایین،گفتند:شیخ! قرار بود روضۀ کشته شدن حسین رو بخونی،نخوندی! گفت: خوندم، نفهمیدید، حسین کنار پیکر علی اکبر مرد، ناله های زینب باعث شد روح به پیکر زینب برگرده ، حسین هی صدا میزنه ولدی ...پسرم ... دیدند یه خانم هی به سر میزنه،میگه : وای برادرم .. وای برادرم .. یه ملعونی شمشیر حوالۀ فرق علی کرد،خون رو ریخت رو صورت علی، دیگه نمیتونست رو اسب بند بشه دست انداخت گردن اسب،چشم اسب گرفته شد،به جای اینکه بیاد سمت خیمه ها،رفت تو قلب دشمن...کوچه براش باز میکردند...هم پسر حسینه هم اسمش علیِ ... زدنا... زدنا... تازه زره تنش بود "و قَطَّعوه بالسّیوف اِرباََ اِرباََ..." چرا کنار بدن علی اکبر میرسیم این تعبیر رو داریم در حالیکه به بدن ابی عبدالله میرسیم تعبیر عوض میشه؟! معادل فارسیش هر دو یعنی تکه تکه شدن... به بدن علی اکبر میرسیم میگیم ارباً ارباً ولی به بدن حسین که میرسیم میگیم: "مُقطعُ الاَعضا" هر دوتاش معادل فارسیش یعنی قطعه قطعه شدن...عرب به قطعه قطعه شدن نامرتب میگه "ارباً اربا ..."برا بدن حسین وقت بود، اول برهنه ش کردند... بعد عضو عضوش کردند ... برا بدن علی اکبر وقت نبود، میترسیدند حسین بیاد... عباس بیاد... دیگه نمیدیدند کجا رو میزنند... زدنا... بدن افتاد... یه جمله دیگه هم عرض بکنم:بدن علی رفت تو قلب دشمن...رفت پشت جبهه ی دشمن افتاد...کربلا رفته ها میدونند قتلگاه علی اکبر نزدیک مقام حضرت صاحبه... از خیمه ها خیلی دوره... قطعا حسین کنار پیکر علی اکبر آمده،قطعا زینب هم آمده،دیگه وقتی قضیه ناموسی میشه باید عربده بزنی،خانوما جیغ بکشن ... آقایون داد بزنن ... حسین بدن علی رو دید با زانو آمد رو زمین ... میخواست بلند بشه زانوها طاقت نداشت ... کشان کشان خودش رو کشید،رسید کنار بدن علی ... چه بدنی! چه جوری ببرمش... سر رو گذاشت رو زانوش آرام نشد... سر رو چسباند به سینه آرام نشد.. خم شد صورت به صورت گذاشت،حسین داد میزد : ولدی...پسرم... حسین صدا میزد ولدی... دید خواهر داره میاد میگه:وای برادرم... حسین اگه آمده شمشیر زده آمده... سواره آمده... عمه ی ما زینب میان لشگر کوفه و شام میدوه هی به زمین میخوره... حسین صدا زد علی جان بلند شو! خیز از جا آبرویم را بخر عمه ات را از بین نامحرم ببر... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمانیکه صدای هل من ناصر ینصرنی ابی عبدالله بلند شد و تنهایی حسین را دید*این زمانی هست که کسی برای جنگیدن نمونده و امام سجاد علیه السلام که تو بسترن و بیمارن و حضرت ابوالفضل. مردی نمونده دیگه تو خیمه ها ... زنها از تو خمیه ها ریختن بیرون... *خیلی حرف سنگینیه ها ... خیلی بیارم سطح رو پایین،خیلی پایین، خیلی پایین، شان شما اجل سطح رو میارم پایین، یه جا مرد نیازِ به کمک داشته باشه،هیچ حامی نداشته باشه،زنها بیان کمکش کنن ... چه به دل اون مرد میگذره...؟! عباس طاقت نیاورد. اومد مقابل امام حسین،حضرت رو به دشمن ایستاده،از پشت سر خیالش راحته ، عباس دارم از خیمه ها هیچ نگرانی ندارم. رو کرد دید از پشت سر صدایی میاد ... "یا اخی! هل مِن رُخصَة؟ " حسین جان اجازه میدی تا برم جانمو فدات کنم؟ امام حسین علیه السلام برگشت دید عباس هست ، فرمود عباسم توئی؟! عباسم "انتَ صاحِبُ لوائی و علامة عسگری" تو علمدار منی، تو نشانه منی ... "اذا مَضَیتَ تَفَرَّق عسگری...." اگر تو کشته بشی، لشگر من متفرق میشه ... من در مقابل کوفیا دیگه نمیتونم دوام بیارم ... عباسم "انت صاحب لوائی ،اذا مضیت تفرق عسگری" لشکر من از هم میپاشه ، دارد امام حسین "فَبَکی بُکائاََ شدیداََ...." حسین بلند بلند گریه کرد "حتّی اِبتَلَّت لِحیَتُهُ بِالدُّموع..." انقدر گریه کرد که این محاسنش به اشک تر شد ... عباس علیه اسلام این صحنه رو دید، عرض کرد حسین جان "قَدْ ضاقَ صَدْری و سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ ..." حسین جان سینه م داره منفجر میشه ... بدم میاد از این زندگی ... "قد سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ و أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِين َ..." میخوام برم خون بهای خودم و عزیزانم رو از این منافقین بگیرم. امام حسین علیه السلام رو کردن به ابوالفضل، "ما تري ما هل بنا من الْعطش؟!" عباسم نمیبینی چقدر تشنه ای؟ "و اَشَدُّ الاشیاء عَلینا عطشُ الاطفال و الحرم..." بدتر از همه تشنگی بچه ها و اهل حرمه. میخوای بری عباسم؟ "اِمْض الي الْفرات..." برو به سمت فرات "و اْتني بشئِِ من الْماء..." برو یه خرده آب بیار...بچه ها از تشنگی دارن میمیرن، عباس علیه السلام رفت نزد بنی امیه، اونها رو موعظه و نصیحت کرد،اثر نبخشید، سخن عباس رو نشنیدن، پس مراجعت نمود و به امام حسین عرض کرد آقا اینا نصیحت رو ... ببینید اذن جنگیدن نداره،برو آب بیارالان فعلا به صورت امری نیست. تا امر صد درصد از مولا صادر بشه، عباس وارد میشه ... عباس علیه السلام وارد شد بر امام حسین علیه السلام، عرض کرد آقا این ها ممانعت کردن ، یه وقت یه صدایی به گوش ابالفضل رسید " فَسَمِعَ الاطفال یُنادون.... " شنید بچه ها هی دارن میگن: "العطش..." همین که صدای اطفال را شنید "رَمَقَ بِطَرَفِه الی السَّماء..." همین که شنید ابوالفضل صدای اطفال رو، سرش به آسمون بلند کرد "الهی و سیدی اُرید ..." خدایا،ای خدا ای خدای من ای خدای مهربان ، امیدوارم برگردم و به وعده خود به این اطفال وفا کنم و آب برای اینها بیاورم، "فَرَکَب فَرَسَهُ..." سوار بر مرکب شد "و َاَخَذَ رِمحَه" نیزه خود را برداشت "وَ قَصَدَ الفرات" رفت به سمت فرات ... به اطفال رو کرد حضرت ابوالفضل و فرمود من میروم آب بیاورم ، انقدر گریه و ناله نکنید و دعا کنید من صحیح و سالم برگردم ... آن اطفال کنار خیمه سر خود را از روی خاک برداشتند ... دست ها را بلند کردند به درگاه خداوند عالم ، یا حمید متعال عم بزرگوار ما عباس را صحیح و سالم برگردان که آب برای ما بیاورد که جگر ما از تشنگی کباب شده ... ادامۀ مطلب در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ پس ابوالفضل علیه السلام روان شد، به امیدی که برگردد، به این سبب با برادر خود مثل سایر شهدا وداع نکرد ... امام علیه السلام به علم امامت میدانست که عباس میرود،برنمیگردد ... همین که چند قدم راه رفت، دید از عقب سرش صدای گریه می آید و کسی او را صدا میزند ... تا نگاه کرد دید امام مظلوم گریه کنان می آید ... آهسته آهسته ... مبادا بچه ها بفهمن ... مبادا زینب بفهمه ... مبادا دخترا بفهمن ... آهسته آهسته صدا میزد: ای برادر ... عباس! صبر کن تا تو را سیر ببینم ... عباس علیه السلام چون این را شنید ، گریست و عرض کرد: ای حسین جان! ای برادر! مگر من کشته می شوم؟! حضرت گریست و آن دو برادر دست در گریبان یکدیگر درآوریختند، انقدر گریستند نزدیک بود بی هوش شوند ... پس از وداع ، حضرت ابوالفضل راهی فرات شد " فَاَحاطَت بِه أربعةُ آلافِِ منَ الموكّلینَ بالفرات ..." 4000 تیرانداز که موکل به شریعه فرات بودن، همه آماده بودن که ابوالفضل بیاد ... واویلا ... "فقالَ لَهم" *خاک به دهن من ... این موعظه اباالفضل به لشگرِ ، خدا میدونه قلب آدم درد میگره ... به خدا روضه خواندن از روضه شنیدن سخت تره... خدا شاهده یه وقتایی آدم هنگ میکنه اصلا چی بگه؟ سالی یه بار آدم دهنش باز میشه اینو بگه... ببخشید اگر یه وقتایی یه کلماتی می شنوید، من عین متن رو میخونم ،از خودم کم و زیاد نمیکنم*" فقال لهم" به این 4000 نفر فرمود " انتم کَفَرَه او مسلمون؟! "شما کافرید یا مسلمونید؟ چی کاره اید شما؟ "هل یجوزُ دینَکُم اَن تَمنَعَ الحسین و اطفالِه شربَ الماء؟! " در دین شما جایزه حسین و بچه های حسین از آب منع بشن؟ *ببخشید عذر میخوام* خودتون میخورید از این آب، یهود و نصاری میخورن از این آب.. مرکباتونو سیراب میکنید ... * خاک به دهن من* سگ از این آب میخوره ... "و الکِلابُ و الخنازیر یَشَربون منه" سگ و خوک از این آب میخوره اما بچه های حسین "یموتون عطشا ..." شما چیکاره اید؟ "اَما تَذکَرونَ عطش قیامه؟" عطش قیامت را از یاد بردید؟ آیا رواست؟ ... همین که این سخن عباس را شنیدند آن 4000 نفر شروع به تیراندازی به طرف آن جناب کردند ... 500 نفر از ایشان تیرهایی به جانب آن آقا انداختند و به بدن اصابت کرد ... "فَحَمَلَ علیهم وتَفَرَّقوا عنه ..." حمله کردند ... حمله کرد اباالفضل علیه السلام به اونها و متفرقشون کرد و بعضی رو به قتل رسوند. 80 نفر از ایشان را به قتل رسوند با یک حمله ... "فَهَمَّ فَرَسَه الی الماء..." رفت به طرف شریعه فرات "فَاَرادَ اَن یشرُبَ مِن الماء..." یه مقدار از این آب را آورد بالا "فَذَکَر عطشُ الحسین و اطفالِه و عِیالِه..." چگونه آب بخورم؟ صدای العطش رسد به گوشم ... "فَرَمَی الماء مِن یَدِه..." آب را رو زمین ریخت "لا ذُقتُ الماء و کان سیدی الحسین و اطفالِه عطشانا..." از این آب نخواهم خورد ، لب به این آب نخواهم زد تا زمانیکه حسین و بچه های حسین تشنه اند آب نمی خورم ، شنیدید از من کراراً، آب نخورد که هیچ، کفاره لمس آب را هم داد... گرچه آب را نخوردم اما کف در خنکای آب بردم این دست ز تن بریده بادا از حدقه برون دو دیده بادا... کفاره لمس آب این است خوش باش که عاشقی همین است ... قربونت برم که حسین اومد این دستارو برداشت ... مشک را پر از آب نمود و بر دوش راست انداخت و از شط فرات بیرون امد "فَرفع راسُه الی السماء..." سرش رو بالا گرفت و این جمله را عرض کرد به خدا "فبکی..." گریه کرد "و قال الهی اَوصِلنی الیهم..." خدایا منو به بچه ها برسون....من وعده آب دادم، پس لشکر شام و کوفه دور عباس را گرفتند، علاوه بر موکلین به شریعه فرات، راه ها را بر عباس مسدود نمودند که نتواند آب به خیمه ... ادامۀ مطلب در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _مقتل و روضه جانسوز _ شب تاسوعا محرم 95 _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ " فَحارَبَهم محارَبَة عظیمة..." محاربه و جنگ عظیمی و جمع کثیری رو به قتل رسوند، و در این چنین امده "فَاَخَذه النَّبال..." انقدر نیزه و تیر..." فاخذه النَّبال مِن کلَّ مکانِِ..." از همه طرف انقدر تیر و نیزه به عباس خورد..." حتّی صارَت جِلدة کالقُنفُذ من کثرةِ النُّبل..."ترجمه کنم؟ هرکسی عباس را میدید فکر میکرد یه خارپشتیه .... اینقدر تیر به بدن حضرت خورد ... "فَحَمل علیه.." نوفل ارزق علیه العنه حمله کرد و دست راست عباس را هدف گرفت ... تند بخونم رد شم ،دست راست را قطع کرد پس مشک را به دست چپ گرفت. پس همون نوفل ملعون ضرب دیگری به دست چپ زد، دست چپ نیز به زمین افتاد. "فحمل القِربه بِاسنانِه..." مشک را به دندان گرفت و مشک را زیر شکم قرار داد ... "و بکی..."عباس گریه میکرد "و قال اللهم..." خدا ..."اِنَّ اطفالَ الحسین عطشان..." "فجَائَه سَهمٌ..." یه تیر آمد..."فأصَابَ القِربَة..."خورد به مشک "و اُریقُ مائُها..." آبش رو زمین ریخت... پس تیر دیگری آمد..." ثُمَّ جاءَ سهمُُ آخَر فَاصابَ صدرَه..." خورد به سینه ابوالفضل علیه السلام "فانقَلَب عن فَرَسَه..." عباس در خون خود غلطید...."فصاح..." اینجا عباس علیه السلام صیحه زد ای برادر برادر خود را دریاب. باد رسوند به گوش مبارک آقا سیدالشهدا علیه السلام، هرچی به عباس تیر میزدن، عباس فقط یه جمله خدا من وعده آب به اطفال دادم... خدا من وعده دادم... وقتی تیر را به مشک زندن دیگه امید عباس ناامید شد ... به همین دلیل برگشت،دیگه نرفت سمت خیمه ها، دست که ندارم... تیر که خوردم... ولی با چشمش فراری میداد افراد رو ابوالفضل... اینجاست که باید این چشم رو بست... لا اله الا الله... این چشم رو بست ... چیکار کردن؟ تیر به چشم مبارک عباس ... بتونن از همه طرف عباسو محاصره کننن ... آمد تیرو خارج کنه،کلاه خود از سر عباس افتاد ... سر عباس اینجا برهنه شد... دست نداره ... چشم نداره ... افتاده رو زمین... حمله کردن... با شمشیرا زدن... با نیزه ها زدن ... یه حرام زاده ای یه عمودی به فرق عباس زد...تو ناحیه ی مقدسه میگه این رگای گردن متلاشی شد... کاری کردن.. اینو میگم فقط یه اشاره میکنم ... بیشتر از این نمیتونم برم جلو ... کاری کردن که سر عباس بالا نیزه بند نمیشد دیگه ... دیگه سرو به پهلو به نیزه زدن...سرو به نیزه بستن... نمیدونم... اما اینو میدونم حرمله کاری با عباس و سر عباس کرد که محاسن عباس رو زمین کشیده میشد... یه نفر اومد گفت: حرام زاده این ریسمانو کوتاه کن که این محاسن رو زمین کشیده نشه ... ولی عباس میگه بذار بیاد ... حرمله هرکاری میخوای با سر من بکنی، بکن... بذار تو کوفه و شام همه نگاه به سر من کنن ... کسی نگاه به ناموس من نکنه .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌مقتل خوانی _ شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ صلی الله علیک یا اباعبدالله ... خودتون امروز روضه خوان باشید ،من فقط کتاب میخونم،هیچی مثل این کلمات رو دل اثر نمیگذاره،مقتل الحسین عبدالرزاق مقرم از مقاتل معتبر هست رو میخوام میگم *وقتی همه به شهادت رسیدند امام حسین ع به بالین اباالفضل رفت،عباس هم به شهادت رسید، حالا داره برمیگرده* وقتی حضرت ابالفضل ع شهید شد و امام ع از کنار بدن قطعه قطعه شده ی عباس بلند شد،نگاهی به خیمه ها کرد،دید کسی نیست تا او را یاری کند،زیرا تمام یاران و اهلبیتش با بدن های قطعه قطعه شده و بدون سر روی زمین افتاده بودند ...و از طرفی صدای گریه و شیون زنان و کودکان در خیمه ها بلند شده بود ،با صدای بلند،به قسمی که همه بشنوند حسین ناله زد: هل من ناصر ینصرنی؟! هل مِن معین یعیننی؟! هل مِن ذابِّ یَذُبُّ عن حرم الله و حرم رسوله؟! هل مِن مغیثِِ یرضُ الله فی اِغاثَتِنا؟! آیا کسی هست مرا یاری کنه؟ با شنیدن استغاثه ی امام،صدای گریه و شیون زنان و کودکان از خیمه ها بلند شد،در همین هنگام امام سجاد در خیمه ها بود،تنهایی و بی کسی پدر را دید،از جای برخاست،ازشدت ضعف و ناتوانی و بیماری نتوانست به سمت گودی قتلگاه و میدان جنگ برگردد،اما به زحمت و سختی و عصا به دست در حالیکه شمشیر روی زمین کشیده میشد،از خیمه ها به سمت میدان حرکت کرد، امام علیه السلام به محض دیدن امام سجاد رو کردند به ایشان و فرمودند: خواهرم علی رو برگردون ! با شهادت او دودمان آل محمد منقرض میشود ،پس از آنکه امام سجاد رو به خیمه ها برگرداندند ، امام در میان خیمه در کنار زنان و خواهران و این بی بی ها حاضر شد،در حالیکه جامه ای از خز سیه فام پوشیده، عمامه ای گلگون بر سر نهاده،تحت الحنک آن را به دو طرف آویزان کرده، شمشیر پیغمبر و عبای پیغمبر را در برگرفته،آمد تا با اهل حرم وداع کند، ضمن وداع و خداحافظی درخواست کرد که جامه ای برایش تهیه کنند که هیچ کس را در آن رغبتی نباشد ، میخواست آن را زیر جامه هایش بپوشد،تا پس از شهادت بدنش را برهنه نگذارند ... یک پیراهن کهنه و یک شلوار سیاه کهنه برای حضرت آوردند،اما دیدند حسین با خنجر آن را سوراخ سوراخ کرد،آن را نیز شکافت و زیر لباس هایش پوشید تا آن را نربایند و بدنش را بدون ساتر برهنه نگذارد .. امام شروع به جنگ کرد،جنگ سختی در گرفت، دست به حمله میزد،کسی در برابرش نمی ایستاد و تمام آن ها همچون بزغاله فرار میکردند،پسرسعد که این وضعیت را مشاهده کرد،بر سپاهیان خود نعره زد:مگر نمیدانید این شخص فرزند کسیست که دلش آکنده از علم و ایمان به خداست؟ مگر نمیدانید او فرزند کسیست که پدرش دمار از روزگار عرب درآورده و کسی نتوانست با او بجنگد و او را شکست دهد؟شما نمیتوانید با او تن به تن بحنگید،اگر بخواهید موفق شوید باید از هر سو دسته جمعی به سوی او یورش آورید، پس از صدور این فرمان از ناحیه ی عمرسعد،چهارهزار تیرانداز ماهر حمله را به سمت خیمه و خرگاه حسین آغاز کردند، وقتی امام علیه السلام،آن یورش ناجوانمردانه ی سپاهیان عمرسعد را مشاهده کرد،بلند فرمود: "یا شیعةَ آل ابی سفیان! اِن لَم یَکُن لکم دینُُ و کنتم لا تَخافونَ المعاد،فکونوا احراراََ فی دنیاکم" مرد نیستید و ایمان به قیامت ندارید،لااقل در دنیا مرد باشید،اگر دین ندارید لااقل مرد باشید. شمر صدای او را شنید و گفت:ای پسرفاطمه! چه میگویی؟! *اینو سربسته میگم:اگر در معرکه ی جنگ کسی رو به اسم مادرش صدا بزنند یعنی دارن به او فحش میدن..* امام علیه السلام فرمود : من با شما میجنگم و شما با من میجنگید ، زنان و کودکان جرم و گناهی ندارند،پس جلوی این دیوانه های بی شرم و گستاختان را بگیرید و نگذارید مادامی که من زنده ام متعرض اهلبیت من شوند،شمر گفت: راست میگویی! دستور داد سپاهیان از حرم امام برگردند و حمله را متوجه خود امام کنند ، نبرد سختی در گرفت،بر اثر نبرد سخت و گرمی فوق العاده هوا به شدت امام تشنه شد،تشنگی و گرسنگی و خستگی بر او غلبه کرد. پس از آنکه امام به خیمه ها رسید و ملاحظه کرد که ساکنان در خیمه ها همه سالمندند مجدد با آن ها وداع کرد و خداحافظی نمود ، همه را امر به صبر کرد،آن گاه جامه ای پوشید و خطاب به اهل حرم این جمله را کرد: "اِستَعِدّوا لِلبَلاء "خودتان را آماده کنید که بلای عظیمی در انتظار شماست ... JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*ذکر توسل و روضه _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حجت الاسلام سید حسین مومنی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ آقاجون امام باقر قربونت برم و قربون غربت تو برم؛ایرونیا میگن:مثلا شهادت امام حسن میریم مدینه،شهادت امام صادق میریم مدینه،دیدید دیگه تو مجالس میگن،شهادت امام سجاد...اما شهادت امام باقر یه دونه ایرانی الان تو بقیع نیست،غربت خاصی بر بقیع حاکمه،هیچ کس نیست...آخه ایرانیان که اونجا رو رونق میدن،اگر شهادتی باشه،ولادتی باشه،ولادتش که سوم ماه صفره شهادتشم که همه ی حاجیا رفتند برای آماده شدن که برن عرفات و این ها،هیچ کس نیست.آقاجان یا امام باقر قربون غربتت بشم اما فدات بشم اگر غیر از اینه بفرمایید آقاجان! شما وقتی به شهادت رسیدید جیگرتون رو پاره پاره کردنا،شیعیان وشاگردان شما آمدند زیر بدن امامشونو گرفتند.گریه نکنید من که روضه نمیخونم که! خیالتون راحت باشه بدن امام باقر رو زمین نمانده،بدن امام باقر رو کسی عریان نکرد رو خاک گرم بذاره،خیالتون راحت باشه،به فرزندشون وصیت کردند توی همون لباسی که من به تن میکردم و نمازجمعه میخواندم کفنم کن،بعد از اینکه غسلم دادی عمامه ای که به سر میگذاشتم رو برسرم بگذار،نترسید کسی عمامه ی امام باقر رو به غارت نبرده،هیچ کس نرفت به اسبش نعل تازه بزنه بر روی بدن امام باقر بره...بریم یه سر مدینه؟یه جمله براتون میگم بعد میخوام یه خاطره از لسان امام باقر براتون بگم.گفت:ترک زبان بود، پنجره های بقیع رو گرفته هی تو سینش میزنه میگه یا امام حسن قربان غربتت برم آقا،میگفت:هی تو سینش میزد با لهجه ی آذری میگفت:یافاطمه پاشو دست بچه هات رو بگیر بیاید ایران،مردم ایران خیلی بامعرفتند،نمیگذارند شما غریب بمونید. حدود ۳۰۰-۴۰۰امامزاده تو قم هست،نوعا رفتم دیدم یک امامزاده نیست که ضریح نداشته باشه.به امام رضا میگن غریب الغربا! از کجا بوی غربت به مشامتون میرسه؟از کجا؟! ضریح نداره؟خادم نداره؟زائر نداره؟حرمش تاریک و ظلمانیه؟غریب میخوای باید یه سر بری مدینه،از پله های بقیع بری بالا،دستت رو به این شبکه ها بگیری،هیچ اثری از قبر نمیبینی.امام باقر شما مخزن اسراری آقا،حدودا چهارسالت بوده تو کربلا،تو خیلی چیزا رو دیدی.میشه برای این مردم بگی؟مردم امام باقر داره براتون خاطره میگه،حقشو ادا کنید! آی مردم! امام باقر داره میگه ها! شما نبودید ولی من گودی قتلگاه دیدم،شما نبودید ولی من بالای تل زینبیه دیدم،شما ندیدید ولی من زندان کوفه دیدم،شما ندیدید ولی من دیدم عمه جانم رو سوار بر ناقه های بی جهاز کردند،شما ندیدید ولی من مجلس عبیدالله دیدم، شما ندیدید ولی من بازار کوفه و شام دیدم،یه حرف و تیر خلاص! آی مردم! شما ندیدید ولی من مجلس شراب دیدم،سر بریده ی جدم حسین میان تشت طلا، اون بی حیا جام شرابو سرمیکشید،مردم شما ندیدید اما من دیدم عمه جانم زینب بالای تل زینبیه... شما ندیدید ولی من دیدم یه عده رفتند به اسباشون نعل تازه زدند،به بدن مطهر جدم حسین..."الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلمو ایُّ منقلب ینقلبون" بحق الزهرا و ابیها و بعلها و بنیها والسرالمستودع فیها،بدماء شهدائنا و بامام زماننا اجبنا یا الله... دستان بلند شده به سمتت را ناامید برمگردان دنیا و آخرت ما و نسل ما از این خاندان جدا مگردان در ما و نسل ما کم ارادت به اهلبیت قرار مده این جمع و ملتمس دعا هر حاجتی دارند حاجاتشون برآورده بگردان مرضامون،موردین نظر،شفا کرامت بفرما شهدا،امامون درجاتشون متعالی بگردان رهبر عظیم الشانمون،حوزه های علیمیه در پناه امام عصر محافظت بفرما به همین زودی ما را به مدینه و کربلای حسین مهمان بگردان خدایا پدر،مادر هر کی به گردنمون حق داره عزت دارین،اگر از دنیا رفتند سر خوان با کرامت امام باقر مهمان بگردان آقامون به فریادمون برسون قلبش رو ازمون راضی کن در امر فرجشان تعجیل بفرما. JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⛔️روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : ‼️ روضه های ارائه شده دارای حرمت است ، درصورت مبتدی بودن از استفاده کردن مطالب در جلسات تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود. التماسِ دعا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•گوشه ای از مقام حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام در کلام حجت الاسلام آقا سیدحسین مومنی*•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ آقا سیدالکریم حضرتِ عبدالعظیم الحسنی این محدث کبیری که سه امام رو درک کرده، محضر سه امام رسیده .. بعضی ها میفرماییند: امام رضا علیه السلام، جواد الائمه علیه السلام و امام هادی علیه السلام !.. بعضی هام میگن نه جوادالائمه، امام هادی بلکه امام عسکری علیهم السلام رو هم درک فرمودند .. ولی مسئله که هست قطعاً محضر امام هادی رو درک کرده اند .. به محض اینکه میگه آمدم خدمت امام هادی علیه السلام دینم رو به امام هادی عرضه کنم" آقا نگاهش به من افتاد فرمود: «مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا ابا الحسِن أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً» خوش آمدی تو واقعاً دوست مایی (بعضی ها چقد قشنگ امضا میگیرن) تو واقعاً دوست مایی ..." آقا اومدم دینم رو به شما عرضه بکنم .. حضرت فرمود ما تو رو پذیرفتیم" آقا اجازه بدید دینم رو عرضه بکنم" سیدالکریم؛ بی جهت نیست این همه اولیاء خدا سر بر این آستان گذاشتن دینش رو به امام هادی عرضه کرد" امام هادی براش دعا کرد : ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَة .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•چند سئوال از امامِ عسکری علیه السلام... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام_ حجت الاسلام سیدحسینِ مؤمنی •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام هادی علیه السلام رو مسموم کردن، امامِ عسکری علیه السلام، اومد بالینِ پدر، دارد بعد از اینکه امامِ هادی رو نماز خوند، بردن دفن کردن، امامِ عسکری سن و سالی نداره، دارن بر می گردن، به یه جایی رسیدن، خیلی هوا گرم بود، مغازه دار یه مقدار آب پاشیده بود جلو مغازه اش، که خنک بشه، امامِ عسکری علیه السلام، از مغازه دار اجازه خواست، میشه من چند لحظه اینجا بشینم؟ اجازه داد حضرت بشینه، چون حضرت داغدار بود، حضرت عزادار بود، مردم هم که امده بودن اونجا نشستن، یه مقدار حال حضرت مساعد شد، امامِ عسکری حرکت کرد، اما همه نوشتن: تویِ تشییع امامِ هادی علیه السلام، امام عسکری گریبان چاک داد، به حضرت عرض کردن: آقا! شما امامید؟ گریبان چاک میدید؟ بی طاقت میشید؟ آقا فرمودند: بی تابیِ من برایِ اینه که من امام رو دفن کردم، داغِ امام دیدم... اجازه میدید من از امامِ عسکری چندتا سئوال کنم؟ جوابش رو با گریه های شما میخوام دریافت بکنم، آقاجان! یا امامِ عسکری! شما گریبان چاک دادید، چرا؟ بدنِ باباتون زیرِ آفتاب مونده بود؟ چرا گریبان چاک دادید؟آیا بدن باباتون رو غارت کردن؟آیا سَرِ باباتون رو جلوتون از بدن جدا کرد؟ آیا بعد از شهادتِ باباتون امامِ هادی، به اهل و عیالش بی احترامی کردن؟ اگر شما اینجوری گریبان چاک میدید، چه حالی دارن اونایی که از بالایِ تلِ زینبیه دارن میبینن، دورِ بابارو دوره کردن، هر کی هر چی به دستشِ داره به بدنِ باباشون میزنه... امروز صاحبِ عزا امامِ زمانِ، همه با هم از ایشون دعوت کنیم یه نگاهی به ما بکنه، یه نگاهِ خاصِ ولایی در این روزِ شهادت بیاندازه، همه با هم دعای حضرت رو زمزمه کنیم: "اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
🔖باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.