eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•شب های جمعه... # و توسل ویژۀ شبِ جمعه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام با نوایِ حاج احمد سلطانی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله» شب های جمعه، شبِ وصالِ چیکار کنه نوکری که بی پَر و بالِ شب های جمعه، دلم اسیرِ هرجا باشم بهونۀ تو رو میگیره آقام حسین جان! شب های جمعه، دل تو دلم نیست کلافه میشم که چرا روزیم حرم نیست شب های جمعه با دلِ تنگم میگم منُ ببخش که من مایۀ ننگم آقایِ خوبم، نِعمَ الاَمیری اسمِ من و یه وقت آقا قلم نگیری به لطفِ روضه، به لطف اشکام ان شالله من درست میشم،به لطف آقام *فکر کن الان شبِ جمعه بود و تو دورِ حرم داشتی پَرسه می زدی....* شب های جمعه به من کَرَم کن با یه سلام دلم رو زائرِ حرم کن شب های جمعه رُباب با غربت با حضرتِ زهرا میاد برا زیارت با نیزه و تیر، با سنگ و شمشیر اینقدر زدن که آخرش شدی زمین گیر غریبِ مادر، گلو بریده کی تو رو تویِ قتلگاه رو خاک کشیده همون جا زینب، مرگ آرزو کرد وقتی تو رو با ضربِ چکمه پشت و رو کرد لبایِ خشکت اومد رو خاکا همون لبا که بوسه میزد، رسول الله غریبِ مادر... لبای خشکت من و صدا کرد داشتی با من حرف میزدی سر و جدا کرد «بُنَيَّ!قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ وَ مِنَ الْمٰاءِ مَنَعُوك.» حسین.... «بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب» «یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله» لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین... *بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله...فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان...سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•با غصه های آل عبا... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله" "اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک " با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی در مشهدِ امام رضا گریه می کنی *هر جا رفتی مارو هم دعا کن...* بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی *امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..* این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی وحید محمدی *هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...* سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب *همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن... گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن... امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "* من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب میمیرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد *غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...* قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم، غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کَسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم : حسن لطفی *رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...* لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین… *بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام_ حاج احمد سلطانی •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة،السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه" *امشب خوشا به حال اونایی که دعوت شدن سامرا، ما که امسال نیومدیم حَرمت اربعین، از همین جا دلمون رو روانه ی حرمش کنیم، کنارِ مزارِ شش گوشه اش بشینیم،هر جایِ این حرم دوست داشتی بشین، باهاش حرف بزن، بگو: آقاجان! خیلی دلم هوایِ حرمت رو کرده...* هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را هزار شُکر که داریم امامِ هادی را هزار شُکر که دارد در این هیاهوها لباسِ مشکیِ ما، احترامِ هادی را سلامِ ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیکَ السَّلامِ هادی را چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی خطاب می کند: آقا، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس، بیا که راهی نیست *چشم سر رو ببند، چشم دل رو باز کن، مثل اینکه الان حرمش نشستی، کنارِ مزارِ با صفاشی، کیا دلشون میخواست الان حرمش باشن جامعه کبیره بخونن؟..* بر آستانِ تو مژگانِ ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پُر از چشمه ی سعادت کرد برای عمه سادات در قفس رفتی و شیر عرض ارادت به این سیادت کرد *اون زنِ کذابه، خودش رو زینبِ کبری معرفی کرده بود، گفته بود من از ساداتم، امامِ هادی برای اینکه دروغ اون رو نشونِ همه بده، گفت: حیوانات به سادات کاری ندارن، قفسی آماده کردن، شیرِهای درنده ای آوُردن، حضرت اول خودشون واردِ این قفس شد، شیرها به پایِ حضرتِ هادی افتادن، احترام کردن حضرت رو، اون زن کذابه رو وقتی وارد قفس کردن از ترس به دروغ خودش اعتراف کرد...آری حیوانات به امام پناه آوُردن، اما کربلا چه کسانی بودن دورِ حسین؟ یه عده حرام زاده دورش رو گرفته بودن... امام حسینی ترین امام بوده امامِ هادی، اینقدر زمانِ این آقا کربلا رو خراب کردن، اینقدر حرمِ حسین رو شخم زدن، نوشتن: در پانزده سال، هفده بار حرمِ سیدالشهدا رو خراب کردن، اینقدر برا جدِّش گریه کرده...امام هادی، پول خرج می کرد، زائر راهیِ کربلا می کرد، می فرمود: هر وقت رسیدید برا منم دعا کنید، ای آقایی که برای دشمنت هم دعا کردی، نذار ما دستِ خالی بریم... شنیدید وارد خونه ی آقا میشدن، چندین بار به بهانه های مختلف، جسارت کردن، گفتن: آقا! میخواد شورش کنه بر ضد متوکل، چیزی پیدا نکردن جز شمشیرِ امامِ هادی و یک کیسه زَر که مُهرِ متوکل بهش خورده...وقتی متوکل اینارو دید، گفت: این پول خونه ی شما چه میکنه؟ حضرت فرمود: این رو از مادرت سئوال کن، مادرِ متوکل اومد، گفت: مادر! این پولها تو خونه ی علی بن محمد چه کار میکنه، گفت: تو یادت نیست، بچه بودی، مریض احوال بودی، من برایِ شفایِ تو، نذرِ امامِ هادی کردم... * پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند حسن لطفی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•بمیرم که اشکِ چشاتو ندیدن... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام_ حاج احمد سلطانی •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *آقایِ مارو بردن، نانجیب حضرت رو برد توی کاخ؛ شراب به حضرت تعارف کرد، اینقدر دلِ حضرت شکست، صدا زد: به والله، گوشت و پوست و استخوان ما از اینها مُبَرّاست، وقتی قبول نکرد، گفت: برای ما شعری بخون، حضرت شروع کرد شعر خوندن، همه گریه کردن، خودِ متوکل هم گریه اش گرفت، آخرِ سر هم یه پولی به حضرت دادن، با احترام راهیش کردن، اما شاید آقای ما تا منزل زیرِ لب هی گریه می کرد، هی میگفته: عمه جانم! عمه جانِ قد کمانم...* بمیرم که اشکِ چشاتو ندیدن تو رو مثلِ حیدر، تو کوچه کشیدن ولی خوب میدونی، دَرِ خونه تون رو آقا! هیچ کسی با لگد وا نکرده کسی ناله هایِ زنی رو تو آتیش پیشِ چشمِ شوهر تماشا نکرده میگن دورِ زهرا تو کوچه یه مشت نانجیب حلقه بستن میگن حُرمتش رو با ضربِ پا شکستن دلِ بی قرارت اسیرِ عذابه پریشونِ داغِ یه بزمِ شرابه میشه بزمِ شراب و ببینی ولی یادِ غم هایِ ارباب نیوفتی میشه از کام خشکش بخونی ولی یادِ چند قطره ی آب نیوفتی صدایِ کمک خواستنِ تو همه تویِ گودال شنیدن حسین رو با لب های تشنه، سر بریدن * امام هادی هر چی باشه یه مردِ، اگه واردِ اون بزم هم شده یه مردِ، اما بمیرم برایِ اون روضه ای که امام زمان براش خون گریه میکنه " دخَلَتْ زینبُ علی اِبْنِ زیاد"... یه عده نامحرم دارن نگاه میکنن، خانوم زینب رو واردِ بزم شراب کردن، یه وقت دید نانجیب داره با چوبِ خیزران، به لب و دندانِ حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•آیینه پر از تَرَک خانه علی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك صَلَّى اللهُ عَلَيْکِ یا صِدِّيقَةُ الشَّهِيدَه آن لحظه ای که حُرمتِ آلِ عبا شکست اَرکانِ عرش و فرشِ زمین و سَما شکست میخانه شعله ور شد و پیمانه غرقِ خون گویا سبویِ میکده ی کبریا شکست آیینه ی پُر از تَرَکِ خانه ی علی با ضرب تازیانه و در، زیرِ پا شکست بازو کبود و سینه گرفتارِ میخ شد بعد از فشار پهلویِ خیرالنساء شکست پروانه بینِ شعله فقط بال و پر زده ای وای از اینکه بال و پرش بی صدا شکست *هیچ کس صدای فاطمه رو نمی شنید، گوشا همه کر شده بود...* سِقطِ جنین و زخمِ زبان شد نصیبِ او با ضرب به خون نشست و دلِ هَل اَتا شکست با ناله ای که فاطمه زد یا اَبَاالحسن! رُکن و مقام و کعبه و سعی و صفا شکست جام بلا به دستِ علی بود و آن میان حتماً غرور و غیرتِ شاه وِلا شکست *دستان مولا بسته است، دارن زهراش رو میزنن...* این کینه ها قضا و قدر را به خون کشید وقتی حریمِ خیمه ی خونِ خدا شکست *"پیغمبر فرمود: سلمان! فاطمه با استخوان هاش ایمان رو به دست آوُرده..." لذا اول استخوان سینه رو سپر کرد، چنان با لگد به در زدن، شبها زهرا وقتی میخوابید استخوانهای سینه جابه جا میشدند، استخوانهات رو شکستن مادر!...* با لگد زد وحشیِ نامرد آن در را بماند ديد تا نقش زمين ياس پيمبر را بماند لااقل اي كاش حرفي از مسلماني نميزد نه،نميگويم كه او آيات كوثر را بماند مرتضي انداخت روي روضه ي مادر عبا را فضه آمد غنچه ي نشكفته پرپر را بماند قصد آنها هتك حرمت بود،روضه دارد اين حرف پس طنابي كه به آن بستند حيدر را بماند كوچه بود و آن همه نامحرم و ناموس هستي بي خبرها از خدا بازوي مادر را بماند *خیلی از روضه خونها میگن: با غلافِ شمشیر به بازوی مادر زد، اما اونچه که نوشتن، میگن: با شمشیرِ در غلاف به بازوی فاطمه زدن، اونم نه فقط به بازوی زهرا، تمامِ...* در وسطِ کوچه تو را میزدن کاش به جای تو مرا میزدن من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می زد *چه جوری زدنت بی بی جانم!؟ وقتی دید علی رو دارن کِشون کِشون میبرن، راه افتاد سمتِ مسجد، دید شمشیر برهنه بالای سَرِ مولا گرفتن، یا بیعت میکنی یا همین جا خونت رو می ریزیم، به وَالله مادرمون طاقت نیاوُرد، صدا ناله اش بلند شد، اگه الان دست از سرش بر ندارین، معجر از سرم بر میدارم، ستون های مسجد به لرزه افتاد، اما " لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" مادر جان! کجا بودی اون ساعتی که شمشیر دار با شمشیرش، نیزه دار با نیزه، یه عده با عصا حسین رو میزدن...ای حسین!* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop