|⇦•ای جان جهان...
#قسمت_ اول #روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
“السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ”
ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی
قیوم زمین و آسمان، ادرکنی
ای زنده کننده ی مسیحا الغوث
یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی
یا بن الحسن!...
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن
یا کریم و یا ربِ وقتِ مناجاتم شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم حسن
ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟
زود حل شد مشکل من هر کجا گفتم حسن
نام او را می برم زهرا تفضّل می کند
تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن
در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم !
هر زمان رفتم به پابوسِ رضا گفتم حسن
«امام زاده ی آبادی هم حرم دارد
ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است»
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
*امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد...*
کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
فکر کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم حسن
کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد
رد شدم با گریه از این کوچه ها گفتم حسن
#شاعر سید پوریا هاشمی
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغضِ مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورد زن؟!
پیش روی مادری که نورِ کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت
*خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم...*
غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه
دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد
بشکند آن دست که بر مادر من خورد
داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را
با لگد انداختند چادر او را
آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش
کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم
*صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم...
فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: " الله اکبر، الله اکبر..." گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد... گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی...
آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_صفر
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_ پایانی#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*شیخ عباس قمی تومنتهی الآمال می فرماید پنج بار یا بیشتر منصور دوانیقی لعنة الله علیه ارادهی قتل امام صادق رو داشت.یکیش همونه که حضرت رو به زور بردن..نوشتن محمد بن ربیع لعنتالله
علیه وقتی مامور شد.خود ربیع میگه وقتی منصور دستور داد..گفت یه جوری حضرت رو بیارید فرصت نکنه هر جور دیدیدش بیاریدش. دستوره ربیع میگه بین فرزندام محمد، قسیالقلبتر از همه بود. به پسرم محمد گفتم تو ماموری امام صادق رو بیاری. اما هر جور دیدی بیارش ..محمد ملعون ابن ربیع، نوشتن نردبان گذاشتن وارد منزل حضرت شدن دیدم پیراهن بلندی به تن حضرته دستمالی به کمر بسته، مشغول عبادت..اومد بالا سرش گفت آقا باید بریم. حضرت فرمود اجازه بده.. نعلینی.. عبایی.. عمامهای..گفت مامورم همینجوری ببرمت. نقل، ادامهش اینه: همهی اون سربازا سواره بودن
امام صادقِ ما با پای برهنه با پای پیاده دستاشو بستن حضرت رو بردن..*
زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد
اسیر سنگدلی پست و بددهانت کرد
تو سالخورده و خسته، ولی اهانت کرد
طناب پیچ در آن کوچهها دوانت کرد
میان وضعیتی نامناسبی؛ ای وای
بیاد غربت امّالمَصائبی؛ ای وای
اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید
گریز روضهات از کوچهها به شام رسید
عقیلهی علویّه به ازدحام رسید
به عمه جان شما خیلی اتهام رسید
*من از سیدا خیلی عذر میخوام بهخاطر این بیت..*
زنی که بود دو عالم، مسخّر نامش
حرامزادهی مرجانه داد دشنامش
عبا نبردی و گفتی، عبا نداشت حسین
رِدا نداری و گفتی، رِدا نداشت حسین
به روی پیروهن از زخم، جا نداشت حسین
به زخم نیزهی اَخنس، صدا نداشت حسین
به خونِ حنجرش، آغشته شد؛ بمیرم من
عزیز ما، نگران کشته شد؛ بمیرم من
*این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردن امشب..راوی میگه در روز یه بار اسم امام حسین رو جلوی امام صادق میآوردیم تا شب، دیگه کسی لبخند حضرت رو نمیدید.حضرت به منو شما گریه رو یاد داده..یه بار به عبدالله منصور حضرت، تمام روضهی عاشورا رو فرمود: خوند با هم گریه کردن ..وای که روضهای روضهخونش امام معصوم باشه تو هم پا روضه اش بشینی. یعنی آدم، زنده میمونه؟! تو فکر کن امام زمان نشسته تو زانو زدی محضرش حضرت داره روضه میخونه..اصن آدم زنده میمونه؟! میدونی حضرت تا کجاها رفت؟!من فقط چند خطشو بگم..کل روضه رو به عبدالله منصور فرمود. من فقط چند خطشو بگم..رسید به اینجا: "نَظَرَ الحسینُ یمینه و شماله"کار به جایی رسید جد ما چپ و راست را نگاه میکرد یه نفر نبود کمکش کنه..از زبان امام صادق دارم میگم.."وَلا یَری اَحَدا"هیچکس نبود.."فَرَفَعَ رأسهُ إلی السَّما"یه نگا جد ما به آسمان کرد..با خدا صحبت کرد گله کرد از این قوم.صدا زد..خدایا ببین دارن با پسر پیغمبر چه میکنن. بین ما و آب فرات حائل شدن.نمیذارن آب به ما برسه یا بقیهالله!..همینجور داشت مناجات میکردو رَمِیَ بِسَهمٍ، فَوَقَعَ فی نَهره..امام صادق میگه..یه وقت دیدن یه تیری رها شد به گلوی حضرت خورد.حضرت رو اسب نشسته بود. "فَخَرَّ عن فَرَسه"حضرت از اسب به زمین افتاد. جمله ی امام صادق اینه فرمود:تا افتاد تیر و از گلو در آوردمحاسنشو به خون خودش خضاب کرد..*
ای حسین...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop