eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.1هزار دنبال‌کننده
815 عکس
492 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ای جان‌ جهان... اول و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ “السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ” ای جان جهان، جهانِ جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان، ادرکنی ای زنده کننده ی مسیحا الغوث یا مهدیِ صاحب الزمان ادرکنی یا بن الحسن!... تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد هر کسی گفت از کَرَم، گفت از سَخا، گفتم حسن یا کریم و یا ربِ وقت‌ِ مناجاتم شده من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن ناامیدِ کوچه ها کِی ناامیدم می کند؟ زود حل شد مشکل من‌ هر کجا گفتم حسن نام او را می برم زهرا تفضّل می کند تا بگیرد فاطمه دستِ مرا گفتم حسن در شلوغیِ حرم ناله زدم ای بی حرم ! هر زمان رفتم‌ به پابوسِ رضا گفتم حسن «امام زاده ی آبادی هم حرم دارد ولی حسن برادرِ زینب هنوز بی حرم است» کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن *امشب اربعینت رو از امام حسن بگیر، بگو آقاجان! هنوز اربعین من ردیف نشده، من میخوام به نیت شما قدم بردارم، برا من بنویس، ان شاء الله یه روز هم بشه پای پیاده بریم حرمِ امام حسن، قربون اون آقایی برم که بیست و پنج بار پای پیاده سفرِ حج رفت، سه بار همه ی اموالش رو به فقرا داد...* کربلایی ها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن فکر‌ کردم در بقیع ام، گوشه ای کِز کرده ام بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن کوچه های تنگ یک روزه حسن را پیر کرد رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن سید پوریا هاشمی کشت مرا داغ کوثری که شکسته خاطره‌ی بغضِ مادری که شکسته حق بده هرروز زارزار کنم من خاطره‌ی کوچه را چکار کنم من؟ آی کسی که سوال می‌کنی از من تا به کنون دیده‌ای کتک بخورد زن؟! پیش روی مادری که نورِ کهن داشت یک نفر آمد جلو که دستِ بزن داشت *خودِ امام حسن در عالم رویا به عبدالزهرا اون روضه خون فرمود: دنبال تاریخ مرگِ من هستی؟ تاریخ مرگ من اون روزی است که من سیلی خوردنِ مادرم زهرا رو دیدم، من اون روز جون دادم...* غصه همین بس بوَد که شانه به شانه دست به دیوار آمدیم به خانه دست پلیدی به ظرفِ کوثرِ من خورد بشکند آن دست که بر مادر من خورد داغ زدند عاقبت دلِ پُرِ او را با لگد انداختند چادر او را آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش یک پسر هفت ساله بود کنارش کُشت مرا آهِ سینه سوزِ حسینم روز کسی نیست مثل روز حسینم *صدا زد: حسین جان! هر وقت دیدی دستت رو محکم فشار دادم، بدون دیگه کارِ حسن تمام شده، ابی عبدالله کنار بستر امام حسن بود، عرق مرگ بر پیشانیِ امام حسن نشسته بود، یه وقت ابی عبدالله دید امام حسن دستش رو محکم گرفته، فهمید کار برادرش دیگه تمامه، اینجا بود که فرمود: غارت زده کسی نیست که اموالش رو به غارت ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو از دست دادم... فاخته فرزند معاویه ی ملعونه، میگه: یه وقت دیدم پدرم پشت هم هی میگه: " الله اکبر، الله اکبر..." گفتم: پدر چی شده؟ چه خبر شده؟ گفت: خبر رسیده حسن بن علی کشته شد... گفتم: پسرِ فاطمه جان داده تو تکبیر میگی؟ گفت: از امشب سَرِ راحت بر زمین میگذارم، خلاص شدم از دستِ حسن بن علی... آی ناله دارا! اینجا یه جا بود فرزند زهرا جان داد، صدای تکبیر بلند شد، یه روزی هم سری کربلا به نیزه رفت صدای تکبیر بلند شد... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
پایانی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شیخ عباس قمی تو‌منتهی الآمال می فرماید پنج بار یا بیشتر منصور دوانیقی لعنة الله علیه اراده‌ی قتل امام صادق رو داشت.یکیش همونه که حضرت رو به زور بردن..نوشتن محمد بن ربیع لعنت‌الله علیه وقتی مامور شد.خود ربیع میگه وقتی منصور دستور داد..گفت یه جوری حضرت رو بیارید فرصت نکنه هر جور دیدیدش بیاریدش. دستوره ربیع میگه بین فرزندام محمد، قسی‌القلب‌تر از همه بود. به پسرم محمد گفتم تو ماموری امام صادق رو بیاری. اما هر جور دیدی بیارش ..محمد ملعون ابن ربیع، نوشتن نردبان گذاشتن وارد منزل حضرت شدن دیدم پیراهن بلندی به تن حضرته دستمالی به کمر بسته، مشغول عبادت..اومد بالا سرش گفت آقا باید بریم. حضرت فرمود اجازه بده.. نعلینی.. عبایی.. عمامه‌ای..گفت مامورم همینجوری ببرمت. نقل، ادامه‌ش اینه: همه‌ی اون سربازا سواره بودن امام صادقِ ما با پای برهنه با پای پیاده دستاشو بستن حضرت رو بردن..* زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگ‌دلی پست و بددهانت کرد تو سال‌خورده‌ و خسته‌، ولی اهانت کرد طناب‌ پیچ در آن کوچه‌ها دوانت کرد میان وضعیتی نامناسبی؛ ای وای بیاد غربت امّ‌المَصائبی؛ ای وای اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید گریز روضه‌ات از کوچه‌ها به شام رسید عقیله‌ی علویّه به ازدحام رسید به عمه جان شما خیلی اتهام رسید *من از سیدا خیلی عذر می‌خوام به‌خاطر این بیت..* زنی که بود دو عالم، مسخّر نامش حرام‌زاده‌ی مرجانه داد دشنامش عبا نبردی و گفتی، عبا نداشت حسین رِدا نداری و گفتی، رِدا نداشت حسین به روی پیروهن از زخم، جا نداشت حسین به زخم نیزه‌ی اَخنس، صدا نداشت حسین به خونِ حنجرش، آغشته شد؛ بمیرم من عزیز ما، نگران کشته شد؛ بمیرم من *این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردن امشب..راوی میگه در روز یه بار اسم امام حسین رو جلوی امام صادق می‌آوردیم تا شب، دیگه کسی لبخند حضرت رو نمی‌دید.حضرت به منو شما گریه رو یاد داده..یه بار به عبدالله منصور حضرت، تمام روضه‌ی عاشورا رو فرمود: خوند با هم گریه کردن ..وای که روضه‌ای روضه‌خونش امام معصوم باشه تو هم پا روضه‌ اش بشینی. یعنی آدم، زنده می‌مونه؟! تو فکر کن امام زمان نشسته تو زانو زدی محضرش حضرت داره روضه میخونه..اصن آدم زنده می‌مونه؟! میدونی حضرت تا کجاها رفت؟!من فقط چند خطشو بگم..کل روضه رو به عبدالله منصور فرمود. من فقط چند خطشو بگم..رسید به اینجا: "نَظَرَ الحسینُ یمینه و شماله"کار به جایی رسید جد ما چپ و راست را نگاه می‌کرد یه نفر نبود کمکش کنه..از زبان امام صادق دارم میگم.."وَلا یَری اَحَدا"هیچکس نبود.."فَرَفَعَ رأسهُ إلی السَّما"یه نگا جد ما به آسمان کرد..با خدا صحبت کرد گله کرد از این قوم.صدا زد..خدایا ببین دارن با پسر پیغمبر چه می‌کنن. بین ما و آب فرات حائل شدن.نمی‌ذارن آب به ما برسه یا بقیه‌الله!..همینجور داشت مناجات می‌کردو رَمِیَ بِسَهمٍ، فَوَقَعَ فی نَهره..امام صادق میگه..یه وقت دیدن یه تیری رها شد به گلوی حضرت خورد.حضرت رو اسب نشسته بود. "فَخَرَّ عن فَرَسه"حضرت از اسب به زمین افتاد. جمله ی امام صادق اینه فرمود:تا افتاد تیر و از گلو در آوردمحاسنشو به خون خودش خضاب کرد..* ای حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
پایانی از زیارت ناحیه مقدسه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،*سلام براون دندونهای چوب خیزران خورده* أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ،* سلام‌بر اون بدن‌های برهنه ایی که‌گرگهای تجاوزگر، چرا تو‌ناحیه مقدسه میگه گرگهای تجاوزگر چرا نمیگه سگ، روباه؟؟گرگ خاصیتش این جوریه وقتی می خواد حمله کنه دسته جمعی حمله می کنه.. گفت یادم نمیره چه جور دوره ات کردند یکی بدنت رو می کشید، یکی لباست رو می کشید،یکی دستت رو می کشی،یکی هی میخواست این سر رو یه جوری جداکنه یا اباعبدالله...* کسی نیست شبا چیزی بندازه روت لباست رو بردند سر آبروت هنوز خون تازه میاد از گلوت لباست رو بردند سر آبروت بی آبرو شه.. لباس کهنه اتو کجا میخواد بپوشه حیا نداره .. که لااقل عبات رو روتنت بندازه هلهله می کرد پیرهنت رو می بُرد و بازم گِله می کرد نیازی به تشییع جنازه نبود نیازی به نعل های تازه نبود میومد صدات اما واضح نبود گلایه دارم.. نشد تنت رو زیر این سایه بذارم غمِ حسینم بًده صدات کنم جلوی همه حسینم انگار اومد.. خنجری که سرت رو از پیکرت ربود اونی که سر، از تنت بُرید فکری به حالِ دل زینب نکرده بود *نشست زانو زد تو گودال..* رگاتو می بوسم گلوتو می بوسم رگاتو می بوسم رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *به امام صادق گفتند چرا اینقدر برای روضه گودال جدتون ناله می زنید مگه چیکارکردند؟ فرمود: شما نمی دونید جد ما هنوز تو گودال داشت حرف می زد. هنوز تکلم می کرد .جد ما هی می خواست بلندشه رو پا بایسته هی نامرد لگد می زد. نیا زینب نیا زینب....تا میخواست زانو بلند کنه دوباره از سمت چپ یه نفر لگد می انداخت..* لبای خشکت منو صدا کرد داشتی بامن حرف می زدی سر رو جدا کرد، سررو جدا کرد «حسین جانم..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بابا شبیه پیر زن ها.. اول و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَرِیعَ الْعَبْرَهِ السَّاکِبَه،السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَه، یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَة و يا بابَ نِجاةِ الْاُمَّة دل دلداده را دل بسته دلبر تصور کن کمال عشق را عشق پدر دختر تصور کن دم صبح از سفر برگشته‌ای بابا عطشانم نم چشم مرا سرچشمه کوثر تصور کن بیا جای طبق سر روی پای دخترت بگذار لباس پاره‌ام را بالشی از پر تصور کن بابا شبیه پیرزن‌ها خم شدم چرا از بس لگد خوردم رسیدن هرکه دستش تاری از زلف مرا کنده خودت این مختصر جای موی سر تصور کن بابا ببین رنگ کبود گونه‌ام را زجر بد می‌زد شب و روز من را اینگونه زجرآور تصور کن نگو آن گوشواری که خریدی کو؟ کشید و برد همین خون لخته گوش مرا زیور تصور کن بابا ادای لکنتم را دختر شامی درآورده زمان ترس زبانم را از این بدتر تصور کن میان ازدحام کوچه صدها بار افتادم گلی را زیر دست و پای یک لشکر تصور کن حجاب عمه ام زینب، عمو عباس مرا کشت برایش آستین پاره را معجر تصور کن چها دیدن در بزم شراب شام دخترهات میان مست‌ها بابا خودت دیگر تصور کن نفسم می‌مونه تو گلوم منو می‌کِشن از سر موم منو می‌کِشه میگه نگاه این داداش عمو این هم عمو بزنم میری سمت کدوم نمی‌گفتی مگه کو عموم مثلاً بزنم چی میشه بسه گریه و زاری تموم بشکنه دستت که معجر برنداری مطمئناً تو یکی دختر نداری بزن تو صورتم هیچ جا نمیگم ولی فکر نکنی بابا نمی‌گم صورتم، باورم چی میشه بابا کار حرم چی میشه نیزه ای که زدن به عموم بزنن تو سرم چی میشه آخه بال و پرم چی میشه با لگد کمرم چی میشه زجر میگه اگه گوشواره‌تو ببرم چی میشه ببین گونه‌ام که می‌ریزه ازش درد سنان زد حرمله از خنده غش کرد هولم می‌داد جلوی لشکر بیارم بابا رو تنم پر از زخمه و خون دارم از یه محله نشون خدا نگذره از اونی که شده دلقکِ مجلسشون اینو بابا در گوش میگن چیه بازار برده فروش که میگن خدا ناموس حیدر بد نبینه خدا صبرت بده خواهر سکینه ما پرده نشین‌های حرم را چه بازار از دست ابوالفضل عمویم گله دارم بگذریم چقدر خوبه حالم پدر چقدر خوش گذشت این سفر رو پر قو می‌خوابیدم شبا تا سحر توی این شهر یهودی نیست این کبودی کبودی نیست بابا صورتم گل انداخته هوای شام بهم ساخته اگر تو زیر دست و پا نبودی خوب منم نبودم اگه میون آتیش توی خیمه‌ها نبودی خب منم نبودم اگه جایی با اضطراب نرفتی خب منم نرفتم اگر توی بزم شراب نرفتی خب منم نرفتم آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سر بگذارم حرف نگفته دارم چند شب بابا یه ذره نون نخوردم اسمت رو که می‌بردم همش کتک می‌خوردم آه دیگه از دست خودم کلافه‌ام زحمتو باید کم کنم اضافه‌ام عمه می‌کشم سرمه چشام ناز می‌شه مگه نه؟ عمه باباییم بیاد دلم باز میشه مگه نه؟ دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه ؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•روی دوش بابا که میری.. اول و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین! دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین! من کجا روضه کجا؟ معرفت آقا بود من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین! به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه رفت با گریه کنه خویش صفا کرد حسین! *لذا فرمودن وقتی داری بر مصائبش گریه می‌کنی مطمئن باش آقات روبروت نشسته..* حسین! من شکستم دل او را دل من را نشکست این همه سال مراعات مرا کرد حسین! گریه‌ام نور به قبر همه امواتم شد دین برگردن ما بود و ادا کرد حسین! نام ما را ته مقتل به زبان آورده خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین! من حسینی شده ام چون خود زهرا می‌خواست فاطمه نام مرا برد و دعا کرد حسین! چهار دیواری این روضه خودش، شش گوشه است کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین اربعین کاش بگویم به همه در صحنش حاجتم کرب و بلا بود و روا کرد حسین خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین *حتی علی اصغرشم آورد ابی عبدالله* در تب و تابی، چه‌ جور لالایی بخونم یکم بخوابی تو مشک سقا هم نمونده قطره آبی در تب و تابی هنوز لبات یه مادرم بهم نگفته چرا باید رو این لبا ترک بیوفته ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر زبون نچرخون که لبات می‌سوزه مادر لالا لالایی لا لالایی کوچیک‌ترین فدایی این خیمه‌هایی می‌خوای بریم میدون روی دوشِ بابایی رو دوش بابا که میری چشاتو وا کن برای بار آخرم منو نگاه کن با گریه‌هات رجز بخون میون لشکر صدای هلهله میاد نترسی مادر حیرونه بابات... مگه چجوری زدنت دلخونه بابات چرا هنوزم وسطه میدونه بابات اینا که کینه‌ اشونو از غدیر گرفتن بچه‌ امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن خیر نبینه حرمله به بابات می‌خنده با چی زده بچه‌ام سرش به مویی بنده *در بعضی از نقل‌ها داریم تا صدای استغاثهٔ ابی عبدالله بلند شد."هل من ناصر ینصرونی هل من ذاب یذب عن حرم رسول" نوشتن اول خدای عالم لبیک گفت، نقل نقلِ عجیبیه.. بعد اینکه خدای عالم لبیک گفت پیغمبر لبیک گفت،امیرالمومنین لبیک گفت، فاطمه زهرا لبیک گفت، امام حسن لبیک گفت، نوشتن حتی ابدان مطهر شهدای کربلا هم به لرزه افتاد. همه ی عالم لبیک گفتن به ابی عبدالله... اما یه وقت فرمودن: این بچه هم خودشو از گهواره به زمین انداخت. یعنی بابا! هنوز یه نفر مونده روش حساب کنی منم هستم بابا.. به گونه‌ای که زن‌ها، اهل خیمه مطمئن شدن این بچه داره تلویحه میگه به استغاثهٔ پدر داره لبیک میگه.. ابی عبدالله فرمود: این بچه رو بیارید.... *شب عاشورا وقتی قاسم بن الحسن صدا زد....عمو جان! آیا منم از شهادت بهره‌ای دارم؟ فرمود: "کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؟"مرگ در نزد تو‌چگونه است؟ گفت: "أحلی مِنَ العَسل" فرمود: پسرم! هم تو به شهادت می‌رسی هم طفل رضیع من.. ابی عبدالله شب عاشورا فقط روضهٔ علی اصغر برای اصحاب خوند گویا فیضیست که حتی اصحابم باید بهره ببرن. در روضه علی اصغر من نمی‌دونم شاید فیضیست که باید شب عاشورا اصحابم به فیض روضه علی اصغر برسند و گریه کنن و همه گریه کردن.. بعد عبارتی داره ابی عبدالله ..این حرفا رو که به قاسم زد فرمود:"اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً" فرمود زمانی که روح من از عطش خشک میشه.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•هزار شکر که داریم... اول و توسل به امام هادی علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج احمد سلطانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیکم یا اهل بیت النبوة...السلام علیک یاعلی ابن محمدایها الهادی النقی یابن رسول الله.." هزار شکرکه بردیم نام هادی را هزارشکرکه داریم امام هادی را هزارشکرکه دارد در این هیاهوها لباس مشکی احترام امام هادی را آخ سلام ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیک السلام هادی را چقدر جلوه به جبریل می رسد وقتی خطاب می کند آقا، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست *چشم سر رو ببند چشم دل رو واکن که الان کنار حرمش نشستی..کنار صحن با صفاشی ...* بر آستانِ تو مژگان ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پر از چشمه ی سعادت کرد برای عمه سادات در قفس رفتی *شنیدید اون زن کذابه خودشو حضرت زینب معرفی کرده برای اینکه کذب این زن رونشون بده گفت حیوانات به سادات کاری ندارند قفسی آماده کردند شیردرنده ای آوردند. وقتی وارد این قفس شد.همه میدونید خوی این حیوانات درّنده گیه اما وقتی رسید به حضرت کرنش کرده پوزه به پای امام مالید..آری حیوونا پناه آوردن به امام...اما کربلا کیا بودن دورت؟ یه عده حرام زاده دورش رو گرفته بودند اونقدر زمان این آقا حرم امام حسین رو خراب کردند شخم زدند نوشتن قریب پانزده سال هفده مرتبه حرم‌ سیدالشهداء رو خراب کردند...آنقدر برای آقاش گریه کرده...آقا پول خرج‌‌ میکرد زائر می فرستاد کربلا میگفت: زیر قبه‌ برام دعا کن..ای آقایی که برا دشمنتم دعا کردی.. سرازیر منزل شدند نه یک بار نه دوبار،بارها وارد منزلش شدند به بهانه های مختلف جسارت کردند،گفتند تسلیحات داره تو منزل گشتندچیزی جزیک شمشیر پیدا نکردند یه کیسه زر پیدا کردند که مًهرمتوکل روش خورده بود وقتی متوکل کیسه رودید سوال کرد این کیسه پیش تو چه می کنه ؟حضرت فرمود: ازمادرت سؤال کن. زود دستور داد مادر متوکل رو آوردند گفت: مادر! این پولها توخونه ی علی ابن محمد چکار میکنه؟ ،گفت تویادت نیست بچه بودی مریض احوال شدی من برای شفای تو نذر امام هادی کردم. آقا برات دعا کرده شفا گرفتی ..حالا فهمیدی امشب درخونه چه کسی اومدی کسی که برا دشمنشم دعا کرده بخواه ازش دعات کنه امشب بگو.. آقا! نیازمند دعای توام... پسر فراق پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند *وقتی اومدند منزل حضرت، آقای ما رو بردند نانحیب حضرت رو دعوت کرد بالای کاخ تو دستش زهرماری (شراب)هست تعارف کرد به امام آنقده دلش شکست فرمود: گوش کن به والله گوشت و پوست و استخوان ما ازاینها مبراست... بمیرم بزم شراب آوردند وقتی حضرت قبول نکرد امتناع کرد گفت برای ما شعربخوان حضرت شروع کرد در مزمت اشعاری رو سرودن همه گریه کردند.خود متوکل هم گریه اش گرفت.. آخر سریه پولی به حضرت دادند با احترام راهیش کردند. اما اینجا فقط دل آقای ما سوزان شد..به خدا تا منزل زیر لب گریه می کرد میگفت: * «عمه جانم عمه جان قدکمانم » ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
پایانی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *دیدن آقا زانوی غم بغل گرفته گفتن دلیل گریه تون چیه ؟الحمدالله به کسی آسیب نرسید. امام صادق روحی فدا فرمود: نه.. اگه دارم گریه می کنم الحمدالله این جا ما چند تا مرد بودیم آتیش ها را خاموش کردیم. اگه دارم گریه میکنم .یاد عمه ام زینب افتادم از این خیمه آتیش گرفته به اون خیمه... اگه دارم گریه میکنم. یاد عمه ی سه ساله ام رقیه افتادم. یه وقت دیدن جلو خیمه خانم داره میره و برمیگرده یه نفر گفت شما چرا فرار نمیکنید؟ فرمود: آخه عزیز برادرم تو این خیمه گیر افتاده..بعضی هاگفتن منصور تو که گفتی کارش رو یکسره میکنم پس چرا شمشیر و کشیدی دوباره غلاف کردی؟یه نگاه کرد گفت هر باری شمشیرم رو بیرون کشیدم دیدم پیغمبر خدا کنار امام صادق غضبناک داره به من نگاه میکنه.فرمود: منصور! اگه یه مو از سر پسرم صادق کم بشه همه کاخ رو ،رو سرت خراب میکنم ..اما "فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصایه" ساعتی رسید هر کی با هرچی داشتن.. غریب گیر آوردنت با هر چی داشتن زدن ..والشمر و جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و بگو حسین ... اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن *یه نگاه به سر بابا کرد..* بابایی من و با دست نشون دادن تو رو با سنگ نشون کردن چه با دقت زدن بابا سرت رو غرق خون کردن می دونستم پیش خدایی بابایی، بابایی سر رسید آخرین جدایی بابایی روی دامنم بخواب لالائی، بابایی لالا گلم لالا، بابای خوشگلم بابا *دیدن صداش نمیاد تو روضه جون داد ..* تو راهم زد بابا تو خوابم زد بابا دویدم مثل من ربابم زد بابا من و بستن بابا نشستم زد بابا تو خوابم زد بابا زدن با زدن فرق داره سه ساله با زن فرق داره ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
دوم و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسیده رزق عالم از سر خوانِ ابوفاضل تبرک میکند هر سفره از نانِ ابوفاضل چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگیش لنگ می ماند هر آن کس که نمی بندد دخیلش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتند لافتی الا ابوفاضل سپس لاسیف الا تیغ برّان ابوفاضل گدا از سختی به سلطان می زند رو چه می داند او از طاق ابروی ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است می داند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل *دیدی وقتی میرسی اون‌ عمودای آخر رفیقت میگه فلانی حرم پیداست.. تاسر تو بالا میاری می بینی به به گنبد و بارگاه اباالفضل..* برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر مرده می داند که زینب را در آخر کُشت فقدان ابوفاضل *از صبح دل تو دلش نبود هی میومد محضر ابی عبدالله آقاجان اجازه میدین من برم میدان؟میفرمود: نه عباسم تو بمون تو همه لشکر منی..فرمود به عباس خیمه اتو جلو بلندی نصب کن. یه دلیلش اینه میخواست هر وقت عباس از خیمه میاد بیرون دو‌جهت.. یکی اینکه بچه ها قد و بالای عمو رو ببینند یکی هم لشکر ببینه عباس رو،لذا بهش اجازه نمیداد بره..اما یه جایی دید یکی گوشه ی دامن عباسو داره میکشه برگشت نگاه کرد. دید عزیز برادرش همه بچه هارو با خودش آورده گفت: عموجان من به اینا قول آب دادم من به اینا گفتم یه عمو دارم، حرفش حرفه، قولش قوله.. نشست این دختر و بغل گرفت. جان عمو! رو چشمم عمو،لذا اومد مشکو برداشت سوار مرکبش شد رفت زد به دل دشمن. چهار هزار تیر انداز رو اجیر کردن مبادا کسی به شریعه برسه .اما این پسر علی ابن ابیطالبه رسید به شریعه، مشکو پر از اب کرد. یه نهیب زد آب رو روی آب ریخت سوار مرکبش شد داره بشدت برمی گرده سمت خیمه ها، اما یه نانجیبی چنان دست راست عباسو زد. اومد جلوتر دست چپو زدن.. «یاصاحب الزمان» مشکو به دندان گرفت انقدر تیر زدن یه وقت دید یک تیر به مشک آب خورد. میدان مشک اونجایی بود که دقیقا نقطه ای که تیر به مشک خورده اگه نگاه کنید مسیر عباس از شریعه به سمت خیمه های حسینه اما اینجا که مشکو زدن مسیرشو عوض کرد دیگه نرفت سمت خیمه ها.. میگن اینجا مسیرشو عوض کرد رفت به سمت دشمن همه دارن فرار میکنن یه وقت شمر یکیشونو گرفت. گفت: کجا دارید فرار می کنید؟ این که دیگه دست نداره یه نگاه کرد گفت: امیر یه جوری نگاه میکنه همه دارند از ترس زیر دست و پا له میشن. گفت: برگردید من الان درستش میکنم دیدند شمر داره میدوه حرمله زود باش، چه کنم؟ گفت: زود باش چشم عباسو بزن.« یاصاحب الزمان» نانجیب چنان تیر و زد به چشم عباس هرچی سرشو تکون داد دید تیر بیرون نمیاد سر و خم کرد بین دو زانو تیر و بیرون بیاره. خود از سر عباس افتاد یه نانجیب چنان یه عمود آهن زد به فرق عباس، دیدند عباس از رو اسب با صورت خورد زمین ،من یه سؤال می پرسم ازشما این تیرکه در نیومده اگه هنوز تیر تو چشم آقا باشه لذا اینجا عباس با صورت خورد زمین..اینجا صداش بلندشد "یا اخا ادرک اخا" اینجا میگن ابی عبدالله خودشو رسوند کنار عباس یه نگاه کرد دید ای وای..سر شو برداشت رو زانو گذاشت. صدا زد.. داداش! میشه این خونابه ها رو از چشمم پاک کنی بذار با اون چشمم یه بار دیگه ببینمت حسین، خونابه ها رو پاک کرد یه نگاه کرد به داداشش.. دیدن عباس داره گریه میکنه صدا زد" لا یبکی" برا چی داری گریه می کنی ؟ من باید گریه کنم دارم عزیزی مثل تو رو از دست میدم. یه نگاه کرد گفت: داداش! من دارم میرم تو سرم رو برداشتی حسین جان! ساعتی بعد یه طرفت شمره یه طرف حرمله اس.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•باز یل آمده است... اول و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باز یل آمده است معنی حل علی خیر العمل آمده است او غزال حرم است تا قصیده بشود مثل غزل آمده است نوجوان است ولی ادبش گفت که از روز ازل آمده است شتر سرخ کجاست پسر صف شکن جنگ جمل آمده است هدفش اَزرق بود *ازرق برا جوون ترا، اونا که پا روضه ها بزرگ شدن می‌دونن، جوونا رو میگم. از محکم ترین و قوی ترین و دلاور های شام این نانجیب بود که اومده بود. اولم قاسم ازرق رو طلبید. خیلی براش افت داشت. یه بچه سیزده ساله اومده، یه نگاه به بچش کرد، برو کارو تموم کن. چهار تا بچه هاشو با یه شمشیر امام حسنی همه رو به درک واصل کرد. گفت حالا خودت بیا. عباس داره نگاه میکنه. جانم قاسم. جانم قاسم. خود قمر بنی هاشم هم او همین سن و سال بود تو صفین. وقتی که به مولا گفت: اجازه بده من برم میدان، مالک اشتر میگه ازش سوال میکنم یه جا شده تو بترسی تو جنگ هایی که با امیرالمومنین؟ گفت یه جا. وقتی که اباالفضل رو داشت روانه میدان میکرد اومدم گفتم: آقاجان این نوجوانه. هنو برا این جنگ زوده. میگه عباس یه نگاه به من کرد چهار ستون بدنم لرزید. یه جا من ترسیدم. حالا تو دامن عباس بزرگ شده. رزم آوری رو از عباس یاد گرفته. گفت ازرق بیا...* هدفش اَزرق بود در پی کشتن این حداقل آمده است به خدا با رزمش طرز جنگیدن سقا به مَثل آمده است یک نفر جنگیده نعره حیدری از چند محل آمده است لشکر از خواب پرید بی محابا همه گفتند اجل آمده است همه در حیرت او عمه زینب چه نقابی زده بر صورت او *رفتنش یه جور روضه ست. جنگیدنش یه جور روضه ست.رو زمین افتادنش یه جور روضه ست. اما از هر طرف نگاه کنی روضه هاش به روضه مادرش زهرا شبیه... الله اکبر! خیلی سخته. مرحوم شوشتری می فرماید:"قرین الغُصَّه و المِحَن" اومده بود سرشو رو زانوش گذاشته بود. حضرت نجمه وارد خیمه شد عزیز دلم! چرا اینطوری داری میگی؟ چقد ناراحتی؟ چرا گریه می‌کنی ؟ اشکاتو آروم آروم پاک می‌کنی من نبینم. گفت مادر هر کاری کردم عموم اجازه نداد برم میدون. به دست و پاش افتادم اجازه نداد. هی میگه تو امانت داداشمی. مگه یه عمر به من نمی گفت من مثه علی اکبرم. چرا تا اکبر گفت: من برم میدان گفت: برو. هر کاریش میکنم نمیذاره. لذا این روحیه شهادت طلبی قاسم سلام الله علیه، شب عاشورا حضرت داره برا اصحاب جایگاه ها را رو میگه. هی میگه تو شهید میشی زهیر. تو چی میشی مسلم بن عوسجه. پا میشه، عموجان منم شهید میشم؟ ابی عبدالله هی می فرماید: که قربونت برم بشین‌. حتی ابی عبدالله صحبتش رو هم نمی‌خواد. مسیر رو که میدونه امام حسین، هی حرفو عوض می‌کنه. دوباره میگه عمو جان! فردا منم شهید میشم؟ الله اکبر! حضرت فرمود: عزیزم، تو شهید میشی، شیرخواره رو هم شهید میکنن. قاسم چکیده غیرت امام حسنه که اون روز تو کوچه با مادر می‌رفت. یه مرتبه گفت: "هل یصلون الی النساء" یعنی اینا میان پاشون تو خیمه ها باز میشه ؟ چون می‌دونه شیرخواره جاش تو دامن مادره دیگه. باز ابی عبدالله بحثو عوض کرد. گفت قاسم مرگ برا تو چجوریه؟ گفت: "أحلی من العسل" آقا کم داریما. یه جا برا ابالفضل امام حسین فرموده:" بنفسی انت." اینجا هم میگه "فداک عَمُّک". امام میگه. امام برا قاسم! چه جایگاهی باید داشته باشه قاسم؟ امام میگه "فداک عَمُّک" عموت فدات بشه. حالا این عشق و علاقه رو نگاه کن. هرکاری کرد اجازه نداد، مادرش گفت غصه نخور، من یه چیزی دارم اگر ببری به عمو نشون بدی، محاله دیگه بهت اجازه نده. این ساروق بسته رو باز کرد، یه نامه درآورد، گفت، این نامه باباته. بابات نوشته حسین جان! من نیستم کربلا یاریت کنم. عوض من دو تا بچه هام هستن. بچه هام باید فدایی راه تو بشن. دیدن قاسم داره میدوئه تو میدون. نامه تو دستشه. عمو حسین! چیه عزیز دلم؟ گفت عمو بازم اجازه نمیدی؟ بگیر خودت بخون‌...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net