eitaa logo
کانال ‌متن روضه
77.5هزار دنبال‌کننده
780 عکس
462 ویدیو
60 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
14000127-narimani-monajat.mp3
2.4M
|⇦•اگر چه باد معاصی .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جمهوری اسلامی؛ آری 🇮🇷❤ رای که هیچ؛ به پایت جان میدهیم عزیزم! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تو مثل دریایی و من .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو مثل دریایی و من مثل کویرم سر را چگونه پیش تو بالا بگیرم؟ در کوله بارم آنچه میخواهی ندارم شرمنده‌ام حتی پَرِ کاهی ندارم یک بار هم پای مسیرت دل نبستم صدبار توبه کردم‌ و توبه شکستم عهدی که با تو داشتم از یاد بُردم دور از تو افتادم که حالا چوب خوردم ای وای! از کوه گناهم کم نکردم فکری برای ظلمت قبرم نکردم بر نَفْسِ سرکش اختیار تام دادم در نزد تو فعل حرام انجام دادم «قَوّ عَلیٰ» گفتم، ولی یاری نکردم با این «جوارح» جز خطا، کاری نکردم ای کاش از من میگرفتی این زبان را بار گناهش خرد کرده استخوان را افسوس از پایی که در راهت نمانده با سر مرا در مجلس شیطان کشانده «یا نورُ یا قُدوس»! روشن کن دلم را با اشکهایم شست‌وشویی ده گِلم را تو میتوانی ای خدا، اما نسوزان در پیش چشم حرمله من را نسوزان در بین آتش، روزه‌هایم را سپر کن سوگند بر آن طفل بی‌سر، خوب سر کن جان علی‌ٖاصغر، پناه بی‌کَسان باش بر آن گلوی پاره، با من مهربان باش شاعر: محمو زوار به گلوی پاره پاره علی اصغر ده مرتبه ناله بزن الهی العفو ..   ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
14000127-salahshor-monajat.mp3
1.51M
|⇦•تو مثل دریایی و من .. با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَــنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيام... کسی نمیخواد به سمت شهر خدا حرکت کند !؟ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شکسته دل، شکوه زتقدیر .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام رضا می فرمایند: "مادرِ ما فاطمه وقتی می اومد بیرون نگاه به ماه کنه، شبِ اولِ ماه که میشد، مردم هر چی نگاه می کردند که ماه رو ببینن نمیشد، تا مادرِ ما می آمدن وارد منزل میشدن، مردم تازه ماه رو میدیدن..." لذا نورِ حضرت زهرا سلام الله علیها غلبه داشت، منصوره است...امام صادق علیه السلام می فرمایند: "برای این منصوره می نامند که مادرم فاطمه در روز سه مرتبه نورش همه مدینه رو فرا می گرفت..."نورش رو دیدید این جوری زدید؟جوری نورِ فاطمه همه مدینه رو فرا می گرفت، همه می فهمیدن فاطمه تویِ محراب ایستاده... دیدن سلمان داره گریه میکنه، سلمان چرا داری گریه می کنی؟ گفت: خانوم! شما دخترِ پیغمبرید، گاهی می بینم، زن های یه عده از این انصار و مهاجر طلا و زینت دارن، اما شما هیچی از مالِ دنیا ندارید، بی بی می فرمودند: سلمان! دنیا این نیست، ما بالاتر از اینها هستیم... لذا یه روزی دید مولا دست رو دست گذاشته، صدا زد: علی جان! غمت نباشه، فاطمه ات که نمرده، دیگه بیرون نمیرم، آخه بی بی یه چادر بیشتر نداشت،چادرِ وصله دارش رو گذاشت جلو علی، گفت: این رو بفروش...علی چادر رو دست گرفت، اومد تویِ بازار، مولا ایستاد، چادر رو گذاشت، یه یهودیِ اومد جلو، این چادر رو چند می فروشی؟ چادر رو خرید، یهودیِ چادر رو آوُرد خونه، یه گوشه ای از منزل آویزان کرد، نیمه شب زنش بلند شد، مرد بلند شو ببین چه خبر شده؟ چی شده؟ بلند شو ببین این چادرِ کیِ خریدی امروز آوُردی؟ چی شده؟ ببین چه نوری داره از این چادر تا آسمون میره، همه فامیل هاش ریختن ببینن، همه مسلمان شدن، یه چادرِ بی بی یهودی مسلمان کرد...فقط همین قدر روضه ی من باشه: بخدا حقش نبود این چادر رو به خاک بکِشن، حقش نبود این چادر رو خاکی کنن...حالا این چادر روضه میخونه:...* شکسته دل، شکوه زتقدیر میکنم یه چند روزِ زیر پاهاش گیر می کنم خدایا! من قد کشیدم، یا قد زهرا خمیده؟ یادم نمیره ، منو رو صورت میگرفت از مرتضی رو میگرفت دستش رو از زیر پرم، بی بی به پهلو میگرفت دم غروبه ، بارون بارون روی پرم ، داره بارون میباره تنگ دل همسفرم ، داره بارون میباره شدم ز بعد مادر، ارثیه ی یه دختر دم غروبه، من رو سر یه خواهری، داره بارون میباره تو قتلگاه برادری، داره بارون میباره ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
ramezan-rasoli-roze_1.mp3
2.78M
|⇦•شکسته دل، شکوه زتقدیر .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در این از حضرت «فاطمه زهرا سلام الله علیها» الگو گرفته و ابتدا برای همه مردم دنیا و همسایه‌ها در نهایت برای خودمان دعا کنیم... الجارُ ثُمَّ الدّارُ. اوّل ، سپس خانه خود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
. صدقه ماه مبارک فراموش نشه↶ ➠
6273817010150831
↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم |پی نوشت|: مبالغ واریزی صرف امور فرهنگی، خیریه و نیز طرح در ماه مبارک رمضان میگردد. امورِ انجام شده را با هشتک در کانال متن روضه مشاهده فرمایید . 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر *خوش به حال اونهایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هر چی بهش گفتم بیا بریم یه شب جمعه کربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره میگذره، گفت اینا همه خرافاته .. خودم خواستم برم خودم و برسونم شب جمعه حرم امام حسین گفتم برم در خونش یه بار دیگه بهش بگم خوش به حال اونایی که رفیق های اینطوری دارن .. چون چشیده لذت گریه بر ابی عبدالله میگه بزار یک نفر دیگه هم بیارم در خونه ابی عبدالله .. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست گفت نه . گفتم کجاست گفت دیشب با عجله بار و بنه مختصری بست گفت دارم میرم کربلا تعجبم کردم گفتم کربلا ؟ اونکه میگفت خرافاته این حرفها ! گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن میگه اومدم تو حرم گشتم دیدم تو صحن ابی عبدالله صورت روی خاک گذاشته میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارش منم بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حال خوشی داشت صورت از خاک برداشت گفتم چی شد؟ کربلایی شدی گفت خدا خیرت بده حرفهای تو انگار اثر کرد دیشب در عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنارش پشت سرش جلو سرش دارن حرکت میکنن .. گفتم چه خبره یکی گفت خبر نداری نمیدونی چیه ؟! گفتم نه گفت شب جمعه ست .. شبِ زیارتی ابی عبدالله .. اون شخصی که داخل هودجِ مادرش زهراست .. اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خداست امیرالمومنین امام حسن همه دارن بدرقه اش میکنن گفت نگاه کردم غرق بودم تو این ماجرا یه وقت دیدم از داخل این هودج نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه اومدم برم یه دونه بردارم جلومو گرفتن گفتن نه این برای زائرهای حسینِ .. گفتم حداقل بهم بگو چی هست ! گفت بهت نشون میدم ولی برای تو نیستش نگاه کردم دیدم با خط زرد نوشته: "اَمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الْحُسَینِ(ع) فى لَیلَةِ الْجُمُعَةِ "* (1) می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده حسین .... منابع: کرامات الحسينيه، ج 2، ص 152 معالي السبطين ص 89 النجم الثاقب ص 484 مفاتيح الجنان ص 798 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000205-taheri-mozanjat2.mp3
1.74M
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ‏ته‌ش اینه که ما، یه ماه کمتر از اونایی که روزه نمیگیرن غذا خوردیم چیزی رو از دست ندادیم! دنیا مسابقه هرکی بیشتر بخوره نیست که ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شرط محبت است به‌جز غم.. و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شرط محبت است به‌جز غم نداشتن آرام جان و خاطر خُرَّم نداشتن از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست الا خدای در همه عالم نداشتن گر سر به یک اشارۀ اَبرو طلب کند سر دادن و در اَبروی خود خم نداشتن معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن *فهمیدی کجا بُردمت؟ شب دومِ، دیشب دَرِ خونه ی مادرش رفتیم، امشب هم بریم کنارِ سفره ی کریم، ماه رمضون سفره دارش امام حسنِ مجتبی است...* کریم کاری به جز جود و کَرَم نداره آقام تو مدینه است، ولی حرم نداره *داشت واردِ مدینه میشد، از کنارِ یه باغی رد میشد، گرسنه بود، اومد دید یه پیرمردی تو نخلستون بیل به دست، پاچه هارو بالا زده، این آستین ها رو بالا زده، وسطِ زمین داره کار میکنه، بیل میزنه، اومد سلام کرد، جواب که داد، گفت: مؤمنِ خدا من گرسنه ام، سفره ی غذایی داری منم شریک بشم؟ فرمود: سفره ای دارم، اما تو نمیتونی از سفره ی من بخوری، بابِ میلِ تو نیست...گفت: من فقیرم و گرسنه، هر چی باشه میخورم، فرمود: باشه، بیل رو کنار گذاشت، اومدن یه گوشه ای نشستن، آرام یه بقچه ا ی رو باز کرد، بسم الله، بنده ی خدا میگه هر چی نگاه کردم دیدم یه تکه ی نانِ جو...دیگه چیزی نیست، گفتم: نمی تونی از این غذا بخوری...گرسنه بود، دست برد به زحمت یه تیکه رو کند، گذاشت تویِ دهان دید نه با دندون هم نمیشکنه، لقمه رو برگردوند، گفت: اگه گرسنه ای من یه آدرسی بهت بدم، پاشو برو مدینه، سئوال کن محله ی بنی هاشم کجاست، رسیدی محله ی بنی هاشم، خانه ای است درش به رویِ همه فقرا بازه، طعام خوب بهت میدن، اومد راه افتاد، دید آره جمعیت دارن میرن، اومد دید جلویِ در دو تا آقایِ با عظمت ایستادن، سلام کرد، اینقدر این سائل رو تحویل گرفتن، نشست کنارِ سفره، براش غذا آوُردن، شروع کرد غذا خوردن، دیدن یه گوشه ای از این عبا رو بالا زده، یه قسمتی از غذا رو زیرعبا میبره، اون آقای مهربان اومد جلو... گفت: چیکار میکنی؟ بخور هست... گفت: آقا داشتم می اومدم یه آقایی رو تویِ نخلستان دیدم، غذاش خیلی نامناسب بود، میخوام یه خورده از این غذا برا اونم ببرم، فرمود: اون آقا کی بود... مشخصات رو که داد، دیدن نگاهِ امام عوض شد، صدا زد: نگرانِ اون آقا نباش، صاحبِ این سفره خودشِ... یعنی چی؟ گفت: من حسن بن علی هستم، این آقا زاده هم برادرم حسین بن علی است، اون پیرمرد هم که تویِ نخلستان دیدی بابام علی است..."یعنی میشه امروز به ما هم بگی برید سَرِ سفره ی حسنم بشینید؟ امام حسن سفره داره..." گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد وصال شیرازی *زهر رو بالا بیار، من که میدونم این خونِ جگر مالِ این زهر نیست، مالِ امروز نیست، این جگر رو سوزوندن، بد هم سوزوندن... جُناده میگه تا امام حسن رو صدا زدم، سرش رو بالا آوُرد، دیدم خون از کنارِ این لب ها داره میریزه، "وَ يَخْرُجُ كَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَة" دیدم این جگر قطعه قطعه وارد تشت شده، فرمود: جناده! حواست باشه" وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ " بعد مولا فرمود: جناده! بلند شو برو...جناده آماده ی رفتن شد، اما دوباره مولا صداش زد، صدا زد: جناده! این تشت رو بردار، از جلو چشم بردار، الان زینب میاد..." کجا بودی امام حسن، اون روزی که دستاش رو بستن، یه شهر اومدن تماشا، واردِ مجلس کردن...بی ادبی کردن...سَرِ حسین توِیِ تشت جلویِ زینب، اون نانجیب با چوبِ خیزران...* هیچ کس اینقدر پلید نشد خیزران خسته شد، یزید نشد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
ramezan-rasoli-roze_2.mp3
4.2M
|⇦•شرط محبت است به‌جز غم.. و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ماهِ رمضان را؛ خدا وثیـقہ گذاشت! برای آزادیِ من؛ ازبنـدشیطان... بعد از ایـن؛ روزگارِمـن چـہ میشـود...؟! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دلم می خواست معراجت ببینم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دلم می خواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تو را با زخم صورت می شناسم مرا بشناس با قد کمانی نمی دانم چرا این زَجرِ نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوشِ نیزه داری عقیق تو به دستِ ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مالِ منی پس پیش من باش چرا دائم به دستِ این و آنی ؟! *یه بار تو خورجینِ مرکبی، یه بار تویِ تشتِ زری، یه بار کنجِ تنوری، پس کی بغلِ من میآیی؟...* نشد غارت پدر جان!چادرم را خودم دادم به آن دختر امانی ! *بذار دَمِ گوشِت بگم تا کسی نفهمه...* نفهمد هیچ کس بازار رفتم بماند بین ما رازِ نهانی رُخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده در این خرابه شدم شرمنده از این میزبانی سید پوریا هاشمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000126-salahshor-roze.mp3
1.76M
|⇦•دلم می خواست معراجت ببینم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ احتیاط کن! تو ذهنت باشد یکی دارد مرا میبیند یک آقایی دارد مرا میبیند، دست از پا خطا نکنم که امام زمان (عج) خجالت بکشد. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم اما توی خرابه اومدی کنارِ ما صفا آوردی قدمت رو چشم، بابا بابا جونم یه دنیا حرف دارم باهات اما میخوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین، بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوستم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو که تنهام نمیزاری خیلی وقته که نگفتی یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه... * سر رو آوُردن مقابلِ دخترش، آخه بهانه گرفته بود، صدا به گوشِ اون ملعون رسید، گفت: چه خبره؟ گفتن: بهانه ی باباش رو گرفته، گفت: سرِ باباش رو براش ببرید، سر رو آوُردن مقابلش گذاشتن، پارچه رو از رویِ طبق کنار زد، با یه بُهتی سئوال کرد: "هذا رأسُ مَن… ؟!" این سَرِ بهم ریخته از کیه؟ گفتن: "رَأسُ ابیکَ الحُسَین" سَرِ باباته، مگه بابات رو نمیخواستی؟ دستاش کوچیک بود" فَرَفَعَتْهُ مِنَ الطَّشت حاضَنَة له" با این دستایِ کوچیکش سر رو برداشت" حاضَنَة له" مواظب بود این سر از بین دستاش نیوفته، سر رو به سینه چسبانید، شروع کرد حرف زدن: “یا اَبَتاه ! مَن ذَالّذی خَضَّبَکَ بِدِمائِک" بابا چه کسی محاسنت رو به خونِ سرت خضاب کرد؟ بابا!" مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَرِيدَيْكَ! " کی رگهای گردنت رو برید؟ بعد یادِ خودش افتاد، گفت: بابا!" مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! " کی من رو در این بچگی یتیم کرد؟ بابا!" مَنْ لِلنّساءِ الحاسرات" این زنهای بی پناه چه کسی رو دارن؟" مَنْ لِلْيَتيمة حتّي تَكْبُر" دخترِ یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چه کسی رو داره؟...* چشات بسته است خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته است نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشمِ ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي…؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي…‌؟ سيد مهدي سرخان *بابا یه مجلسی بودیم، همه جمع بودن، ما عزادار بودیم، ما گریه می کردیم، یه پادشاهی بود، دور و برش شلوغ بود، یه تشتی مقابلش بود، ما داخلِ تشت رو نمی دیدیم، این پادشاه هی چوبش رو بلند می کرد، چوبش رو که پایین می آوُرد، عمه ی من می گفت: آه...یه وقت عمه ی ما صدا زد: دست نگهدار"مُنْتَحِياً عَلي ثَنايا اَبي عَبْدِاللَّهِ" اینقدر با چوب خیزران به این لب و دندان نزن... بابا! دور و بری هایِ این پادشاه مارو نگاه می کردن، یه وقت یکیشون بلند شد، خواهرم رو با دست نشون داد، صدا زد: یا عزیز!" هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ" این کنیزک رو به من ببخش... حسین... * ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000126-motiee-roze.mp3
3.13M
|⇦•سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در ایام ، صدقه به نیت کمک به ایتام شهدای فراموش نشود. 💳 شماره کارت جهت کمک به ایتام یمن: 6273-8170-1007-2290 نزد بانک سپه به نام گروه جهادی اویس قرنی اینجا یمن است. تنها درگاه رسمی ارتباط با یمن https://eitaa.com/joinchat/1015808046C4da3eb31ef 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شکر خدا که دورۀ .. و مناجات با خدا اجرا شده شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجَلالِ وَالاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ» اصلا باورم نمیشد مهمونیت رو ببینم .. خدا رو شکر که من اولِ ماهِ مهمونیت رو دیدم .. بارم خیلی سنگینه .. «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، *چقدر دلم برات تنگ شده بود ..* وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» اِلٰهی العفو .. شکر خدا که دورۀ هجران سر آمده مولا کجاست؟ بنده به این محضر آمده چه سفره‌ای خدا روی ما باز کرده است! جایی نشسته‌ایم که پیغمبر آمده در باز بود، در نزده آمدم خدا امن یجیب؟ نیمۀ شب مضطر آمده آن بنده‌ای که سر به هوا بود را نبین! این بنده را ببین که چنین با سر آمده! بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز! لطفا ببخش! حال که اشکم درآمده گریه بهشت ماست، ز ما گریه را نگیر! آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟ درمان ما شکسته‌دلان با رقیه است چادر تکانده، دارو و درمان درآمده این سی شبه، مرا بده دست ابوتراب هر وقت کار سخت شده، حیدر آمده ما عاقبت‌بخیرِ ولای علی شدیم خورشیدِ ما، ز گوشه ایوان برآمده افطار ما زِ نان علی رنگ‌وبو گرفت نان پخته و شبانه به پشت در آمده ماه خدا، زیارت کرب‌و‌بلا خوش است خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده این ماه قدر دارد و، این قدر فاطمه ست آن فاطمه که زیر عبا محور آمده یارب! کجا رواست که ناراحتش کنند؟ وقتی کرامتش به صف محشر آمده یک‌سو بدست خود همه هیزم گرفته اند یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Fadaeian_Ramazan1400_Shab01_1.mp3
17.19M
|⇦•شکر خدا که دورۀ .. و مناجات با خدا اجرا شده شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خدایا بر علم و حِلم و مال و حالِ ما بیفزا مناجات عباس‌حسین‌نژاد 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•توی کاسه آب می دید... و توسل به امام سجاد علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اینکه دعامون مستجاب نمیشه، کسی نیست مثل اون غلامِ زین العابدین تا دعاش مستجاب بشه، خشکسالی شده بود مدینه، برای اینکه بارون بباره نماز بارون بخونن، دعا بخونن، همه اومدن، میگه: دیدم یه غلامِ سیاهی راهش رو کج کرد از میونِ مردم کنار رفت، رفت یه گوشه ای خلوت کرد، همچین که دستش روبه گدایی بلند کرد، همچین که چند قطره روی صورتش جاری شد، یه مرتبه دیدن بارانِ مرحمت الهی نازل شد، گفتم: چه آبرو داری بود دَرِ خونه ی خدا...میگه: دنبالش رفتم ببینم خونه اش کجاست، دیدم رفت تو کوچه ی بنی هاشم، رفت تو خونه ی آقا زین العابدین، گفتم: از این آقا همچین غلامی هم بر میآد...فرداش رفتم دَرِ خونه ی زین العابدین، گفتم: آقاجان! یه درخواستی از شما دارم، اومدم یکی از غلاماتون رو خریداری کنم، امام فرمود: چرا بخری، تو دوستِ مایی، یه بار از ما یه چیزی خواستی، کدومشون رو میخوای؟ همه رو جمع کردن، دید تویِ جمع غلاما نیست، گفتن: آقاجان! یکی هست رسیدگی به اسب ها میکنه، حضرت فرمود: به اونم بگید بیاد، تا اومد، آقا فرمودن: غلام! ما تورو مرخص کردیم، از این به بعد اربابت این رفیقِ ماست، یه مرتبه شروع کرد گریه کردن، گفت: آقاجان! مگه من خطایی کردم، مگه من اشتباهی کردم، مگه من بد غلامی کردم، حضرت فرمود: نه! این دوستِ ماست، یه خواهشی از ما کرده، گفت: آقا!: چرا بینِ ما و امامم جدایی میندازی؟...* من و جدا شدن ازکویِ تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند *روایت میگه این غلام شروع کرد گریه کردن، زین العابدین شروع کرد باهاش گریه کردن، همه ی اون اهل مجلس شروع کردن گریه کردن، گفت: حالا برا چی میخوای من رو از آقام جدا کنی؟ گفت: دیروز دیدم چطور با خدا مناجات کردی، دیدم چقدر پیشِ خدا آبرو داری... عزیزم نمیخوای بیایی غلامی، من میخوام غلامیت رو بکنم...یه وقت غلام سرش رو بالا گرفت، گفت: خدا این سِرِّ بینِ من و تو بود، نمیخوام دیگه زنده بمونم...میگه: با گریه از هم جدا شدیم، دَرِ خونه هنوز نرسیده بودم، یه وقت از طرف زین العابدین علیه السلام پیامی آوُردن، گفت: حضرت بهت سلام رسونده، گفت: دوست ما حاجتش برآورده شد ازدنیا رفت، برا تشییع جنازه اش خودت رو برسون...حالا آماده ای بریم دَرِ خونه ی امام سجاد؟... توی کاسه آب می دید گریه می کرد بچه ای رو خواب می دید گریه می کرد یه نگاه به دور دستاش مینداخت هر موقع طناب می دید گریه می کرد تا که جنجالی می دید گریه می کرد رفته از حالی می دید گریه می کرد دیگه این آخرا طوری شده بود هر جا گودالی می دید گریه می کرد آسمون و تار می دید گریه می کرد باغ می دید بهار می دید گریه می کرد پاهای رقیه یادش می اومد توی صحرا خار می دید گریه می کرد گریبان پاره می دید گریه می کرد یا که گوشواره می دید گریه می کرد گریه ی رباب و هم در می آورد هر جا گهواره می دید گریه می کرد تا که مهمونی می دید گریه می کرد پیرهنِ خونی می دید گریه می کرد هی می گفت بهش یه خورده آب بدید هر جا قربونی می دید گریه می کرد حامد خاکی *بارها تویِ بازارِ قصاب ها حضرت رد میشد، میدید یه حیوانی رو دارن ذبح می کنن، آقا یه سئوالی می کرد، اما مجلسِ روضه بپا میشد، حضرت می فرمود: بهش آب دادید یا نه؟ می گفتن: آقا! چه سئوالی است؟ دستورِ دینِ ماست، مگه میشه آب ندیم، یه وقت امام سر به دیوار میگذاشت، شروع می کرد به بلند بلند گریه کردن، میگفتن: آقا چی شده؟ هی صدا میزد: "قتل الحسین بکربلا ، ذبح العطشان بنینوا"...حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000128-taheri-roze-1.mp3
3.54M
|⇦•توی کاسه آب می دید... و توسل به امام سجاد علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ 🌷 خدایا ...! مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرتِ عقل توجیه‌ شان می‌ کنم ببخش .... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•راوی کرب و بلا دارد روایت می کند... و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه "اَیْنَ عمِّیَ الْعباسِ" او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند مهدی رحیمی زمستان من دختر حسین و ربابم سکینه ام اندر فراقش به فغان در مدینه ام دیدم گلان فاطمه یک یک فدا شدند سرها زپیکران شهیدان جدا شدند گفتم عمو تشنه ام، آبی رسان حرم رفت و دگرنیامد علمدارِ محترم دیدم سه شعبه تیرو گلوی برادرم در انتظار که سیراب کنندش، مادرم آه از وداع آخر بابا و دخترش گریان نشسته زار وغمین در برابرش فقط یه نفر میتونه حسین رو از بالای اسب پایین بیاره، اونم سکینه است، یه جوری پاهای اسب رو گرفته، هر چی ابی عبدالله ذوالجناح رو خواست حرکت بده، دید حرکت نمیکنه، خم شد حسین از بالایِ اسب، یهو دید نازدانه دورِ پاهایِ اسب رو بغل گرفته، بابا رو از اسب پایین آوُرد، صدا زد: بابا! " یَا اَبَتَاهُ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا " باباجان! مارو برگردون مدینه...* گفتم کجا می روی ای جان من مرو رحمی نما به دیده گریان من مرو آه از دمی که شیهه زد وآمد،آه آه اسبی به یال خونی وبی شاه، خیمه گاه گفتم که ذوالجناح سوارت چه کرده ای آن تشنه کام دار وندارت چه کرده ای بابای من تشنه بود،خورد آب یا که نه درآخرین دمش شده سیراب یا که نه اسماعیل تقوایی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000128-rasoli-roze.mp3
2.14M
|⇦•راوی کرب و بلا دارد روایت می کند... و توسل به حضرت سکینه سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : خیلی از بزرگان داشتند در راه اسلام یک بخورند اما این توفیق نصیبشان نشد. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دوباره آمده ام .. و مناجات با خدا اجرا شده شب دوم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اللهم صل علی محمد و آل محمد لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه ربی و اتوب الیه .. منی که هیچ کسی را ندارم الا تو دوباره آمده ام درد دل کنم با تو همین که با تو کمی درد دل کنم خوب است فقط برای تو ‌خود را خجل کنم خوب است کنار سفرۀ خود خلوتى به من دادى چه خوب فرصت هم صحبتى به من دادى چقدر حرف نگفته برای گفتن هست تو هم همیشه حواست به گریۀ من هست پناه بر تو از این خشکسالی آوردم برایِ عرض ادب دست خالی آوردم دلم گرفته، برایم نشانه ای بفرست برایِ بغض گلویم بهانه ای بفرست دوباره آمده ام سر به زیر گریه کنم نشسته ام بگذارید سیر گریه کنم دوباره مثل همیشه مرا بغل کردی همیشه مشکل من را فقط تو حل کردی اگرچه خسته ای و گرچه دلخوری از من همیشه مطمئنم دل نمی بُرى از من مرا ببخش اگر نامه ام سیاه شده بیا بگو به ملائک که اشتباه شده گدا رسیده بیا و کرم فروشی کن برای بندۀ خود باز پرده پوشی کن مرا ببخش اگر سمت معصیت رفتم بلد نبودم اگر راه را غلط رفتم «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» الهی العفو ... اَللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ‏ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْقِيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَ هَذَا شَهْرٌ فِيهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِنِّي عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ سَلِّمْهُ لِي وَ سَلِّمْنِي فِيهِ‏ وَ أَعِنِّي عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ‏ وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلاَوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِي فِيهِ الْعَافِيَةَ وَ أَصِحَّ فِيهِ بَدَنِي وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِي وَ اكْفِنِي فِيهِ مَا أَهَمَّنِي وَ اسْتَجِبْ فِيهِ دُعَائِي وَ بَلِّغْنِي فِيهِ رَجَائِي‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ‏ وَ اصْرِفْ عَنِّي فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلاَءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْنِي فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ‏ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَ وَسْوَسَتِهِ وَ تَثْبِيطِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ‏ وَ حَبَائِلِهِ وَ خُدَعِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ شَرَكِهِ وَ أَحْزَابِهِ‏ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ مَكَايِدِهِ‏ هنوز نیستم از کردۀ خودم راضی قبول کن اجلم را عقب بیندازی اگر که توبه نکرده اجل فرا برسد خدا کند که به دادم امام رضا برسد اگر بناست بمیرم چه حسرتى دارم هنوز من دو سه تا کربلا طلبکارم منى که لحظۀ افطارها نوا کردم دم غروب همش یاد کربلا کردم همیشه خواسته ام زیر پرچمش باشم غروب اول ماه محرمش باشم غروب اول ماه و غروب روز دهم بمیرم‌ از غم آن ضربۀ دوازدهم شاعر: محمدجواد پرچمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Sh 2 Ramezan - Masjed Beheshti [1]-Segment 1.mp3
21.66M
|⇦•دوباره آمده ام .. و مناجات با خدا اجرا شده شب دوم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آدم هرچیزی رو دوست داشته باشه با اون محشور میشه ! اگه یه سنگ رو دوست داشته باشه تـو قـیامـت با اون محـشـور میـشه! حالا یـه کـم تـو عـلایـقمـون دقت کنیم راه دوری نمیره ..!! پنجاه شصت سال تو این دنیا به چـی علاقه پـیـدا میــکنیم؟ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من بمیرم خاکی شده ... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من بمیرم خاکی شده سر تا پات میچکه خون از رو تَرَکِ لبهات دل بریدی رفتی دیدن بابات قد کشیدی قربون قدِ رعنات چشات و وا کن من و نگاه کن آخرین بار من و صدا کن از چشمِ خواهرم می‌پوشونمت دست برادرم می‌رسونمت از اینجا تا حرم می‌کِشونمت کنار اکبرم می‌خوابونمت *قربونِ بدنِ له شده ات، عزیزِ برادرم!...* خونِ پیشونیت داغِ مثلِ خورشید خونِ تو رو شمشیرِ همه پاشید دور سر نیزه کاکلِ تو پیچید کُلِ لشکر با ناله ی تو خندید صدای خنده دلم و کنده عضو عضوت به مویی بنده چی به سرت اومد آهوی حرم خجالتم دادی از برادرم دیگه حالا شدی عینِ مادرم دوباره برگشتی پیشِ اکبرم *مادرم هم کبود شد، قربونِ استخونهای شکسته ات عزیزم...* تیکه تیکه از پیروهنت افتاد چند تا مروارید از دهنت افتاد زیر پای لشکر بدنت افتاد رد پای مرکب رو تنت افتاد به خون نشسته چشایِ بسته استخونات همه شکسته کبوترم وقت پر کشیدنه تو خیمه ها نجمه ناله می‌زنه حسن داره با من گریه می‌کنه حالِ عمو عباس بدتر از منه *قاسمم! عمو عباست داره دق میکنه، پاشو...الان کسی مصدوم شده باشه بهش میگن: حرکت نکنی، شاید شکستگی باشه معلوم نباشه، اما زخم معلومه... این بچه وقتی عمو اومد کمکش کنه، لشکر فرار کرد، همه از روش رد شدن، یه حرفایی میخوام بزنم خاصِ مُحرمِ، اما امشب میزنم، یه چیزی مثل خمیر اگه بکوبیش، کشیده ترمیشه، این بچه سیزده سالش بود، عمو اومد هرجاش رو دست بزنه، ناله اش بلند شد، آخ پهلوم...شکستگی معلوم نمیکنه، آخرِ سر که میخواست عمو خیمه ببرش، همه دیدن حسین سینه به سینه ی قاسم چسباند بلندش کرد، اما پایِ قاسم رویِ زمین کشیده میشد، بچه قد کشیده...یا امام حسن! ما گریه کن های قاسمیم، سفارشِ مارو دَرِ خونه ی خدا بکن... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
14000129-karimi-roze.mp3
2.54M
|⇦•من بمیرم خاکی شده ... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تباھ‌بودن‌اونجا‌سٺ‌ڪه‌هروقت ڪارمون‌گیر‌افتاد‌نشستیم‌سرِ سجادھ‌‌گفتیم‌الهی‌العفو‌ . . ! بعدشم‌زدیم‌زیرش‌یادمون‌رفٺ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net