eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79.4هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
Karimi _babolharam.ir.mp3
13.22M
💐🌸*مدح و توسل _ ایام ولادتِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _حاج محمود کریمی*🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان جنجالی حسن عباسی 🔹هشدارهای تند به وزیر اطلاعات و رئیس قوه قضاییه... 🆔 @kahfolhassan
💐🌸*سرود زیبا _میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ کربلایی محمد حسین حدادیان*🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• (قلبمُ بی قراریِ تو،آرزومه به یاریِ تو تو این حرم یه روزی بشم،خادمِ افتخاری تو) 2 حرم نگو فرشته آبادِ،بهشتِ من صحنِ گوهرشادِ کربلامون تو دستایِ پنجره فولادِ ... السُلطان ، اباالحسن ..... از پیشِ تو جایی نمیرم،بگی بمیر میمیرم کنارِ سفرۀ تو می خوام(غذایِ حضرتی بگیرم)2 (دنیا جهنمِ بدونِ تو،دم بابُ الجواد بدونِ تو جوونامونُ می سپریم،دستِ جوونِ تو) 2 السُلطان ، اباالحسن ..... کبوتری که دیوونه تِ،همش پِیِ آبُ دونه تِ صدایِ زنگِ بهشت،صدایِ نقاره خونه تِ صاحبِ آبُ خاکِ ایرانی،امام رضا خدایی سلطانی 2 به به عجب شعری برات خونده کریمخانی آمدم ای شاه پناهم بده ... خطِ امانی زِگناهم بده کبوتری که دیوونه تِ،همش پِیِ آبُ دونه تِ صدایِ زنگِ بهشت،صدایِ نقاره خونه تِ (دنیا جهنمِ بدونِ تو،دم بابُ الجواد بدونِ تو جوونامونُ می سپریم،دستِ جوونِ تو) 2 السُلطان ، اباالحسن ..... 🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران ┈┈••✾••✾••┈┈ @babolharam_ir ┈┈••✾••✾••┈┈ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com 🔴بابُ الحَرَم درسروش↶ http://sapp.ir/babolharam.ir 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
Hadadiyan _ babolharam.ir.mp3
1.18M
💐🌸*سرود زیبا _میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ کربلایی محمد حسین حدادیان*🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
💐🌸*میلاد حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ مرحوم استاد حاج علیرضا بهاری (شاه حسین)*🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• کعبه دلم شده صحن و سرات امام رضا می زنم بوسه بپای زوارات امام رضا دوست دارم وقتی که جون میاد تو گودی گلوم بمیرم گوشه ی ایوون طلات امام رضا دوست دارم وقتی اجل میاد به بالای سرم هی بگم جونم فدات جونم فدات امام رضا دوست دارم تو بارگات دونه ی گندمی بشم تا زیر پام بمالند کبوترات امام رضا دوست دارم وقتی اجل میاد به بالای سرم هی بگم جونم فدات جونم فدات امام رضا دوست دارم موقع مرگم تو بیای به دیدنم صورتم رو بذارم رو خاک پات امام رضا شنیدم تو حجره جون دادی و دست و پا زدی نرسید به گوش شیعه هات صدات امام رضا شنیدم اشک جواد چکید به روی صورتت لباشو جواد گذاش روی لبات امام رضا شاعر: استاد سازگار 🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران ┈┈••✾••✾••┈┈ @babolharam_ir ┈┈••✾••✾••┈┈ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com 🔴بابُ الحَرَم درسروش↶ http://sapp.ir/babolharam.ir 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
Bahari _babolharam.ir.mp3
1.56M
💐🌸*میلاد حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ مرحوم استاد حاج علیرضا بهاری (شاه حسین)*🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
💐🌸*سرود زیبا به سبک لری_میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ کربلایی جواد مقدم *🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• ( شب جشن و عیده ، نور سبحان دمیده مدینه چراغونه امام رضا رسیده ) 2 ملائک دسته دسته ، در خونش نشسته اومده دوای درد دل زار و خسته 2 یا امام رضا تو دنیا دلمُ ( دست تو دادم ) 3 غرق غصه و غمم امام رضا ( برس به دادم ) 3 علی علی مولا ، علی موسی الرضا ... تویی سلطان ایران ، تویی شاه خراسان تو رو از ته دلم دوست دارم به قرآن تو رئوفی رضاجون ، زائر تو فراوون نمیخوام بهشتُ دیگه حرمت رو قربون دلمُ گره زدم به پنجره ( فولادی آقا ) 3 هرچی دادن توی این دنیا به من(تودادی آقا)3 علی علی مولا ، علی موسی الرضا ... بی تو آقا می میرم ، سر زلفت اسیرم آقا امشب کربلامُ از شما میگیرم کرمت بی حسابه ، دعامون مستجابه یه دلم صحن گوهرشاد یکی انقلابه حرمی قشنگتر از حریم تو (والله ندیدم)3 یا امام رضا به غیر تو من از (همه بریدم)3 دلمُ گره زدم به پنجره ( فولادی آقا ) 3 هرچی دادن توی این دنیا به من(تودادی آقا)3 علی علی مولا ، علی موسی الرضا ... 🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران ┈┈••✾••✾••┈┈ @babolharam_ir ┈┈••✾••✾••┈┈ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com 🔴بابُ الحَرَم درسروش↶ http://sapp.ir/babolharam.ir 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
Moghadam _babolharam.ir.mp3
1.24M
💐🌸*سرود زیبا به سبک لری_میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ کربلایی جواد مقدم *🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
💐🌸مدح و توسل زیبا _ ایام ولادتِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _حاج مهدی رسولی🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• دوباره مرغِ دلم میپرد نشانۀ چیست هوایِ چشم من امشب دوباره بارانیست صدایِ چیست صدا از کجاست چقدر آشناست گمانِ من که صدا از میانِ صحن رضاست رسد زِصحن قدسُ صحنِ گوهرشادُ و صحنِ کهنه و نو نه ... صدا از سمتِ سقا خانۀ آقاست حرم لبریز زائرهاست مسافرها و مجاور ها گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها یکی از پایِ قالیُ و یکی از بین شالی ها خلاصه اینجا خیلی ها ز راه دور دلگیرِ حرم هستند همان هایی که جا ماندند و حالا پایِ تصویر حرم هستند .... و حالا هر کدام آرام زبان وا کرده در این ازدهام آرام یکی گوید ببین این دست پینه بسته را آقا ببین این شانه هایِ خسته را آقا به بی خوابی دو چشمِ خویش را مجبور کردم من به زحمت پولِ مشهد آمدن را جور کردم من نشسم تا بگیرم دامنِ ایوان طلائی را به سمتت باز کردم دستِ خالیِ گدایی را یکی دردِ دلش را با امام مهربان میگفت یکی بالای گلدسته اذان میگفت صدا پیچید در صحن و حرم گویا در و دیوار با انصاریان میگفت : .... «اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ» یکی بغضِ میانِ آه را میگفت یکی هم خستگیِ راه را میگفت جوانِ زائری در گریه هایش آمده ام ای شاه را میگفت «آمدم ای شاه پناهم بده .. خط امانی زگناهم بده ..» باز صدا میزند آقا خوش به حال اونی که کار و بارش دست توئه خوشی و زندگیش و اعتبارش دست توئه آخرش یادش میره هرکی تو دل غصه داره که نگاهِ تو هوایِ دل ماهارو داره راه درازی اومدم تا که بگم دلِ آوارۀ ما هوایِ کربلا داره ..... امام رضا ... امام رضا ..... 🔴بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه در ایران ┈┈••✾••✾••┈┈ @babolharam_ir ┈┈••✾••✾••┈┈ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com 🔴بابُ الحَرَم درسروش↶ http://sapp.ir/babolharam.ir 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
Rasoli _ babolharam.ir.mp3
4.49M
💐🌸مدح و توسل زیبا _ ایام ولادتِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _حاج مهدی رسولی🌸💐 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم درایتا↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم تعالی احتراماً با توجه به کمبودِ وقت و همچنین ازدیاد مطالبِ انتقالی از به کانالِ و به استحضار می رساند مطالب ان شاالله از در کانال بارگذاری می گردد. پیشاپیش بابت ارسال خارج از عرف و پشتِ هم روضه هایِ آرشیو از شما عزیزان پوزش می طلبیم . التماسِ دعا 🔴بابُ الحَرَم↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل شنیدنی_ ویژۀ ایامِ شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام و شب اول محرم _ حجت الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *همه آمدن پایِ رکابِ مسلم ابن عقیل گفتن ما میخوایم قربانی بشیم در راهِ حسین ... خدا یه نگاه کرد ، فرمود من که گفته بودم «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین» .... اینا متقی نیستن ، قربانی بِدن ... رحمت نکشن ... برن ... یه مرتبه مسلم برگشت دید یه نفرِ ... تنها مونده ... بنا بر نقلی دو تا بچه هاش بیشتر باهاش نیستن .... تو کوچه های کوفه احساسی رو پیدا کرد شبیه همون احساسِ هابیل که مظلومانه مقابل برادرش ایستاد . خو من چه گناهی کردم که میخواید منو بکشید ؟؟ .... داستان تکرار شد ... از بام ها انقدر سنگ بر او زدن ... انفدر تیر به بدن او افکندند ... و خدا نمایشگاهی برقرار کرد که نشان دهد من قربانی رو از چه کسی قبول می کنم .... به اهلِ کوفه نشان داد شما هیچ کدومتون اهلِ قربانی دادن که من قبول بکنم نبودید ... دیدید از این هزاران نفری که آمدن با حسین پیمان بستند ، من فقط قربانی مسلمُ قبول کردم ... مسلم بیا ... قبول کرد ازش ، یه علامتِ قبولیش این بود که هر کاری کرد که آب بخوره لحظه هایِ آخر ، نتونِست ..... نه دیگه ، قربانی هایِ کربلا آب نمی خورن .... تشنه اند ... مسلم خبر نداشت که ... دلِش آشوب شده بود ... مسلم ، میخوان قبولِت کنن ... صورتِش چاک خورده بود ... خیلی تشنه ش بود ... گفت ظرفِ آبی برا من بیارید ، هر باراومد آب بخور ، ظرف پُرِ خون شد ... نتونست بخوره ... اینا تقدیرِ الهیِ ... به خدا قسم اگر مسلم ابن عقیل آب نوشیده بودُ جان داده بود ، چی جوری می تونِست جلویِ حسین سر بلند کنه ...؟؟؟ .... تشنه بود .... ان شالله هیچ وقت تشنگی نکشی ... کسی که تشنه بشه دیگه صداش در نمیاد ... این یکی از عوارضِشِ ... لذا مناجات های مسلم ابن عقیل با حسین رو کسی نشِنید .... فقط دیدن یه نگاه میکنه سمتِ مدینه گویا با چشماش داره حرف میزنه .... * حسین میا به کوفه ....... (التماسِت می کنم ...) نامه نوشتم بیای ... غلط کردم .... نیا .... حسن میا به کوفه ... به خود میپیچیدا ..... چون خودش نامه نوشته بود دیگه "" احساس میکرد در اینکه اباعبدالله الحسین بیاد با این نامردها مواجه بشه ، خودش هم یه تفسیری داره .... من نمی دونم کربلا چه رازی داره ... همه پیشِ حسین احساسِ تقصیرُ قصور می کردن .... آخرشُ بگم ؟؟؟ ابوالفضل العباس(ع) احساسِ تقصیرُ قصور میکرد ، مسلم احساسِ تقصیرُ قصور نکنه ؟؟ همه کم میاوردن مقابِلِ حسین ، فکر می کردم فقط رینب کم نیاوردهِ ، ولی دیدم اربعین هم زینب سرشُ انداخته پایین داشت میومد کنارِ قبرِ حسین ... همه باید در مقابلِ حسین کم بیارن ... ان شالله شبِ عاشورا می بینَمِتون ، همتون شرمندۀ حسین ، حسین ببخشید نتونِستیم اون عزاداری که باید بکنیمُ بکنیم ... همتون خواهید گفت ... مگر کسی که دق کنه روزِ عاشورا برایِ حسین .... من امشب یه توسلِ دیگه ای هم میخوام پیدا کنم ، ما بچه بودیم میرفتیم پیرهن سیاهِمونُ از مادرمون می گرفتیم ... می گفت بیا پسرم ... مادرها پیرهن سیاه به تنِ بچه می کنن .... یا فاطمه .....(بگم صدا ناله و ضجه ات بلند بشه ) بگو مادر جان محرمِ پیرهن سیاهِ ما رو بده مادر ... شنیدیم هرکی می خواد بره کربلا باید از تو پیرهَن بگیره مادر ... شنیدیم حسینِ تو هم آخرِ سر اون پیراهنی که تو براش بافته بودی پوشید و به گودی قتلگاه رفت بلند صدا بزن حسین ..... علی لَعنةُ الله علی القُومِ الظالِمین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
panahiyan _ babolharam.ir.mp3
1.5M
⇦🕊*روضه و توسل شنیدنی_ ویژۀ ایامِ شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام و شب اول محرم _ حجت الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل شنیدنی _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _ حجت الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کسی روضۀ شجاعتِ حسین رو برایِ شما خوانده یا نه؟ شبیه افسانه هاست ... ببین وقتی حسین تنها شد تو کربلا چه کرد ..... شمشیر که به دست می گرفتُ می جنگید ، ابوالفضل العباس همۀ آموزش هایی که از امیرالمومنین دیده بود ، فراموش می کرد ، محو حسین میشد ... تو از حسین چه تصوری داری؟؟ ... یه وقت مظلومیتِ حسین به گونه ای غلبه نکنه که شجاعتِش رو نبینی ... البته هلاک میشه کسی که شجاعتِ حسین رو ببینه ... چون زمین خوردنِ یک شجاعِ قهرمانِ دلیر رو نمیشه دید ... (هلاک میشه انسان ...) باید عزتِ اباعبدالله الحسین رو دیده باشی ، شجاعتِش رو دیده باشی ، این وضعِ اباعبدالله الحسین رو هم کنارِش ببینی .... آوارۀ کوهُ صحرا شده اباعبدالله الحسین .... راه چاره برش بسته س .... دق می کنیم ... از همین امشب امان از دلِ زینب .... بچه ها ، خانوم ها ، به زینب کبری نگاه می کنن زینب سرشو بالا نمیاره ... اباعبدالله الحسین و زینب گاهی به هم نگاه می کنن ... داستانِ ورودِ به کربلا داستانِ عجیبیه ... از امشب زینب که تو کربلا مستقر شد ، دِلش بی تاب میشه ... از امشب مجالِس حسین رونق می گیرن ... از امشب دسته هایِ عزاداری بیرون میان ... این بی قراری مالِ قلبِ بی قرارِ زینبِ ..... تا ظهرِ عاشورا همه بی قرارن ، ظهرِ عاشورا امام حسین به شهادت رسیده ، همه باید بیشتر به سر و سینه بزنن .... آرام میگیرن .. میرن خونه هاشون . چرا ؟ چون ظهرِ عاشورا قلبِ زینبُ حسین با اشارۀ ولایی آرام کرده همه آرام می گیرن ....ما ها همه تپشِ قلبِ زینبیم .... هرکی به این خیمه ها نزدیک تره اوایلِ محرم میگه شاید این عاشورا حسین رو نکشن .... شاید آب به بچه هایِ او بدن ... باور آدم دیوانه میشه ... بابا اون اتفاق افتاد تموم شد رفت ... این گریه هایِ شما حکایت از این می کنه که همین الان حسینِتونُ محاصره کردن و شما نگرانید ... اینا تپشِِ قلبِ زینبیه ... این نگرانی مالِ زینب بود ، نمی خواد باور کنه ... شنیده از مادرش حسینِش تو کربلا کشته میشه میگه نه این کربلا شاید اون کربلا نیست .... اصلا نمی خواد قبول کنه ... عصرِ روزِ تاسوعا حسین (ع) یه کلمه فرمود : ای دنیایِ بی وفا .... زینب خودشو زد اومد جلویِ زینب انداخت ... غش کرد ... اباعبدالله الحسین فرمود آخه خواهرم ، زینب ، چی کار می کنی ؟؟؟ من که چیزی نگفتم ..." سخنِت حسین ، بویِ رفتن میده ... اینه اون زینبی که امشب اومده کربلا تا روز تاسوعا نمیخواد هیچی رو قبول کنه ... زینب اینجا کربلاست باور کن اینجا کربلاست ... بچه ها از امشب حکایتِ دیگری دارن ... این بچه ها تو این ده روز باید آماده بِشن ... کم کم نیزه ببینن .... شمشیر ببینن ... دشمن ببینن ... چشمِشون عادت کنه .... نه به خاطر عاشورا " برا اینکه بعد از عاشورا با اینا باید برن .... با وجودِ ابالفضل العباس کنارِ بچه ها ، بچه ها آماده بشن برا جنگ ... اسارت ... یه نگاه می کنن به عمو ، کی میاد طرفِ ما ... ما عمو عباس داریم ... کی ما رو ببره ... کی به خیمه حمله کنه .... با وجودِ حسینی مهربان ، اباالفضلی علمدار ، علیِ اکبری وفادار و دیگر اصحاب ... این بچه ها چی جوری باور کنن از آغوشِ گرمِ پدرت میخوای بری رو خاکِ مغیلان بدوی .... تازیانه بخوری ... چی جوری اینو باور کنه .... دستِ تقدیر میدونی حسین رو کمک کرد " از روزِ هفتم که آب به رویِ خیام بسته شد ، بچه ها کم کم باور کردن ... مثلِ اینکه وضع داره جوری میشه که از بابا کاری بر نمی یاد .... علی لَعنةُ الله علی القُومِ الظالِمین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
panahiyan _babolharam.ir.mp3
1.38M
⇦🕊*روضه و توسل شنیدنی _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروانِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا _ حجت الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
🔴نوحه ها و سبک های محرم 97 هم اکنون در حال بارگذاری 👌به قلم شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام 👇👇👇 @sherosabk
⇦🕊*روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب سوم محرم 95 _ حضرتِ رقیه سلام الله علیها _حجت‌الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یه بچه ای گم شده باشه ، اطرافش پدر مادرِ خودشو نبینه ، هر بزرگتری بهش میرسه ، اولین کلمه ای که بهش میگه ، میگه نترس عزیزم ... نترس ... ولی وقتی خیمه هایِ حسین رو آتش زدن اول شروع کردن بچه ها رو ترسوندن ... خیمه ها رو آتیش زدن که بترسونن ... جلویِ ِچشمِ بعضی بچه ها ، بعضی بچه ها رو به شهادت رسوندن که بچه هارو بترسونن ... بینِ پسر و دختر در ترسیدن خیلی تفاوت هست . اگر پسر بچه ای رو ترسوندن ، اشکال نداره ، نزارید هیچ دختر بچه ای بترسه .... حالا هی برو سرِ راهِ امام حسین ، بگو این دخترتو کجا داری میبری .... اگه امام حسین تونست به شما جواب بده ... چند تا بچه داری با خودت میبری حسین ... هرکی میرسید می گفت حسین این بچه ها رو کجا داری میبری ... امام حسین نمی تونست جواب بده ، به نظرم اگه امام حسین علیه السلام می خواست جواب بده یکی از جواب هایی که میداد می دونی چی بود ؟؟ ... حتما امام حسین علیه السلام می فرمود ، من نخوام این بچه هارو ببرم ، این بچه ها که از من جدا نمیشن ... شما اگه تونستی سکینه رو از من جدا کنید ... رقیۀ منو از من جدا کنید ... من جدایِ از اینکه پدرم ، جدایِ از اینکه امامم ، من حسینم .... ممکنه کسی آغوشِ حسین رو تجربه کرده باشه بعد فاصله بگیره از حسین ...؟؟؟ ممکنه کسی نوازشِ حسین رو تجربه کرده باشه از حسین فاصله بگیره ... ؟؟؟ من حسینم ... اینا بچه هایِ حسینن ، از حسین جدا نمیشن ... کدوم مادری میتونه بچۀ منو نگه داره ببگه بزار بابات بره ؟؟ ... گفته شد که بچه رو نترسونید ، دختر بچه رو خصوصاً نترسونید ... اونوقت دختر بچه بزرگترِ خودشو مظهرِ اقتدار میدونه ، میخوای یه بچه ای رو بکشی ، خودشو بزنی انقدر اثر نداره که بزرگترشُ بزنی .... پدرها اگه یه وقت پیشانیتون شکسته بود پیش دختر بچه نریدا ..... احساس میکنه تمامِ عالم سیاه شده ... وقتی سرِ پدرِ من بشکنه دیگه امنیت وجود نداره ... مظهرِ اقتدارِ منو زدن ، نقطۀ اتکاءِ منو زدن ... این بچه دِق میکنه ها ... بگو خودم مثلا یه طوری شده ، سرم زخم شده ..." یه وقت پیشانیت شکسته بود ، پیشِ دختر نری ... بگی کوچولویِ من پاتو دراز کن سرمُ میخوام بزار رو پات .... یه دفعه ای برمیگرده پیشونیتُ نگاه میکنه ، میگه بابا کی پیشونیتُ شکسته ... و همین گونه شد که رقیه دِق کرد ... همین سرِ باباشو رو پاهاش قراردادن که دِق کرد ... علی لَعنةُ الله علی القُومِ الظالِمین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
panahiyan_ babolharam.ir.mp3
1.05M
⇦🕊*روضه و توسل بسیار جانسوز _ شب سوم محرم 95 _ حضرتِ رقیه سلام الله علیها _حجت‌الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ http://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ حضرتِ حر بن یزیدِ ریاحی _حجت‌الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یک پیکی از دوستانِ حر نامه آورد برایِ حر ابن یزیدِ ریاحی ، تو اون نامه عبیدالله ملعون نوشته بود راه رو بر حسینُ ببند و بر حسین سخت بگیر . حر نامه رو دید و اومد پیشِ رفقایِ خودش برگشت به اون رفیقِ خودش که نامه رو آورده بود گفت بی چاره این چه نامه ای هست برا من آوردی ؟ خوش خبری آوردی ؟؟ ... گفت خو باید جلو امام حسین رو بگیری ، گفت باشه جلوش رو میگیرم ولی اینجا عبیدالله نوشته بر حسین سخت بگیر " من به حسین بی ادبی کنم ؟؟ تند خویی کنم ؟؟ من نمی تونم ... اومد با احترام به آقا گفت دیگه نمی تونید برید ، تصمیم گرفته خوب بشه ... حسین امامِ زمانِشِ ... اون معرفت نداره به امامِ زمانِش ، امامِ زمانِش که معرفت داره که ... گفت حرتصمیم گرفته با ادب رفتار کنه ، یه امتحانش کنیم ، خودمم کمکش می کنم ... صدا زد حر ، مادرِت به عزات بشینه این چه برخوردیه ... (ببینِ حر از کوره در میره یا نه ) حر ادبِش نجاتش داد ... اومد غضب کنه (ادب اینجا نجات میده) برگشت گفت یااباعبدالله ، چیکار کنم ، مادرت فاطمه ست ... من نامِ مادرت رو بر زبان هم جرات نمی کنم جاری کنم ... اباعبدالله الحسین چی فرمود ؟ علی القاعِده ها (تو دلش میدونی چی گفت ؟) صدا زد خدایا دیدی حر رو ... دیدی چه ادبی داره ... عادت کرده به مادرِ من احترام بزاره ... و اِلا اینجا جایِ هیجان بود ، باید یه چیزی می گفت ... اگه عادت نداشت الان اون هیجانِ غضب او رو بیچاره کرده بود ... جلویِ امام حسین رو گرفت ولی سخت نگرفت ... تندی نکرد ، درشتی نکرد ... تا حسین رسید به کربلا صدا زد اینجا چه سرزمینیه ؟ گفتن اینجا کربلاست ... گفت یکم از خاکِش رو بدید بو کنم ... گفتن آقا چرا ؟ فرمود من یه خاکی رو می شناسم ، رسول خدا وقتی من کودک بودم در آغوشش بودم اُمِ سلمه به من فرمود جبرییل امین صدا زد یا رسول الله این حسینِت رو دوست داری؟ رسول خدا فرمود بله دوست دارم ... رفت برگشت ، آیا حسینِتو دوست داری ؟ گفتن بله خیلی دوسش دارم ... آیا حسینتو دوست داری ؟ بارِ دیگه سوال کرد ... دوست دارم معلومه که دوسِش دارم ، خیلی دوسش دارم ... اصلاً دلبری میکرد اباعبدالله الحسین ، بعد صدا زد جبرییل خدا سلام میرساند می فرماید این حسینِتو می کُشن ... اونجا دیگه شیونی شد ... غوغایی شد ... انقدر رسولِ خدا اشک ریخت ... یه دفعه ای جبرییل امین صدا زد میخوای یه مقدار از تربتِ خاکِ مکانی که حسینِتو به شهادت می رسد رو بیاورم ؟ رسول خدا درخواست کرد ، بله بیاور ... جبرییل امین این خاک رو آورد رسول خدا می بوییدُ گریه می کرد ... ظاهراً این خاکُ همه بوییده بودن .. حسینم هم خودش بوییده بود ... خاک رو آوردن حسین بویید فرمود بله همین جا کربلاست ... عباسم ، اکبرم ، خیمه ها رو برقرار کنید .... ولی با چه احترامی میومدن دورِ خیمۀ مخدرات ... دورِ محملِ مخدرات ... محملِ حضرتِ زینب رو عنانِ ناقه رو اباالفضل العباس گرفته ... علی اکبر ، دستِ عمه اش زینب رو می گیره با چه احترامی این کاروان رو پیاده کردن ... امون از اون شبی که که این کاروان آوارۀ تو بیابان از یک نفر ازین مردهایِ مرد خبری نیست ..... علی لَعنةُ الله علی القُومِ الظالِمین ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
Panahiyan _ babollharam.ir.mp3
1.11M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ حضرتِ حر بن یزیدِ ریاحی _حجت‌الاسلام استاد پناهیان*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرتِ عبدالله ابن الحسن علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد پناهیان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ شجاعتِ آدما این نیست که مظلوم گیر میارن شجاع میشن ، ترسوهایی که مظلوم گیر بیارن شجاع میشن ، معصوم ببینن شجاع میشن ، خیلی ها تو کربلا اینجور شده بود شجاع شده بودن . از این مدل شجاع ها بودن ، یکی از این شجاعانِ ترسویِ بزدلی که شجاع شده بود میدونید کی بود ؟ کسی که شمشیر بلند کرد دستِ عبدالله ابن حسن رو ، رو سینۀ اباعبدالله الحسین قطع کرد ... برگشت گفت ببینید چه شجاعتی داشتم ... نامرد یه بچه رو ضربۀ شمشیر زدی ، بی صدا .... وقتی حسین قطعه قطعه شده افتاده ... شجاعت نشون دادی ؟؟ .... از صبح تا حالا جرات نکرده بودی به یه مردی شمشیر بزنی ... بچه گیر آوردی شمشیر زدی .... چی کار می کنن با حسین ... نامرد میخوای بچه بکشی ؟؟... نامرد از رو سینۀ حسین ببر اون ور شمشیر بزن ... این بچه یتیمه ... یتیمِ امام حسنِ .... حسین همینجوری یتیم میبینه میمیره ... عاشقِ امام حسن بوده امام حسین ... نگاه میکرد داداشِش رو گریه می کرد ... امام حسن می فرمود حسینم چرا گریه می کنی؟ فرمود یاد اون جگرِ زهرآلوده تو می افتم گریه می کنم ... امام حسن می فرمود آخه حسینم ... تو ، کربلا داری ... نامرد شجاع شدی ؟؟؟ ... به خدا این بچه کاری نکرد ... دستاشو دراز کرد صدا زد ای حرامزاده نمیزارم به عموم ضربت بزنی ... چون بچه میفهمه حرام زاده نباشه که به رویِ امام شمشیر نمی کشه .... بچه امام حسن رو نگاه کن ... به به ... یه بچۀ ده یازده ساله حدوداً ، از صبح تا الان دیده کشته ها رو آوردن تو خیمه ، این بدن هایِ قطعه قطعه شده رو دیده ، داداشش قاسم ابن الحسن رو دیده علی اکبرُ دیده ... همه رو دیده ... هرچی عمه ش زینب نگهش میداشت ، عزیزِ دِلم تو نباید بری میدون ، می گفت *وَالله لَا أُفَارِقُ عَمِّی ...* به خدا از عمو جدا نمیشم ... میکشن ، شمشیرِ .... من عمومو میخوام .... عموم رفت ... دیگه نیمد ... من عموم رو میخوام ... شمشیر نمی بینه ، زخم نمی بینه ... دردناک ترین مصیبت برا حسین ، عبدالله ابن الحسنش بودکه رو سینه ش افتاد ... دردناکترین لحظه ش رو بگم ؟؟نمیخوام بی رحمی کنم و از شمشیرُ سنانُ نیزه و تیرُ خونُ و قطعه قطعه شدن حرف بزنم ... دردناک ترین لحظه اون لحظه ای بود که وقتی بچه افتاد رو بدن حسین ، گفت عمو دستم .... عمو کِتفم .... طاقت داری بگم عمو چی گفت ؟؟ ... به زور دستشُ آورد بچه رو به سینه ش چسبوند ، گفت عمو جون صبر کن .... صبر کن ... الان تموم میشه عمو .... صبر کن ....خدایا با حسین داری چی کار میکنی خدا .... علی لَعنةُ الله علی القُومِ الظالِمین ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
Panahiyan_babolharam.ir.mp3
1.13M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرتِ عبدالله ابن الحسن علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد پناهیان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرتِ قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت‌الاسلام استاد پناهیان *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یاران حسین ... یاران حسین ... اینقدر به زیبایی حماسه نیافرینید ،اینا هی دقُ دلی هاشون بیشترمیشه شما که رفتید همه رو رویِ بروبچه هایِ حسین خالی میکنن ... بچه کوچولو تازیانه زدن داره .... یاران حسین اینقدر زیبا نمایش ندین ... اینا هی داره کفرشون درمیاد بعد که شما رفتید اینا کفر درآمده روکجا تخلیه میکنن ؟؟... قدیما میدونی اصلا چرا زره تنشون میکردن ؟ میخوام فلسفه شو به شما بگم ؛ زره چیکارمیکرد؟ ضربه شمشیرِ کار آمد یا نیزه میومد زره که کاری نمیکرد زره یه لباسی بود که فقط میتونست ضربه های شمشیر بانوک شمشیر بزنن این فقط درد میاد این فقط خونریزی میشه فقط آدم و با شکنجه میکشه جلو اونارو میگرفت زره اینه آقا ... وقتی که اون زره رو از تنش درآورد یعنی من از اون زخم های کوچیکی که میخوای با شکنجه منو بکشید هم نمیترسم اینارو داشته باشید . یه مشکلی امام حسین روز عاشورا پیدا کردی ، مشکل؟ شما تورو خدا راه حلی برای این مشکل امام حسین به ذهنتون میرسه اونم این بود : قاسم ابن الحسن زره به تنش نمیخورد .... عباسم زره بیار نمیشه ... نمیشه عمو ... ول کن ... یه زره دیگه ، یه زره دیگه عمو ، جعفرم یه زره دیگه بیار عمو اینم بزرگه ول کن عمو ول کن ... حالاقاسم هی نشاط داره ، هی میخواد بره ؛ اباعبدالله الحسین قاسمم من میخوام اصلا تو نری حالامیخوای بدونِ زره بری ؟؟ ... یه رحم به عمویِ پیرمردِ خودت کن ... یتیم برادر ... قاسم کشت اباعبدالله الحسین رو ... کشت امام حسین رو ... این روضه شهید مطهری رو دیدید ؟ معروفه ، درمقاتل آوردن وقتی که میخواست خداحافظی کنه حسین اینقدر گریه کرد غش کرد رو زمین افتاد ... چیکار داریم میکنیم من میگم روضۀ بچه هایِ امام حسن برای امام حسین فرقش با روضه علی اصغر و علی اکبر میدونید چیه ؟ ایناخیال پردازی هایِ منه ، اینا تحلیل هایِ منه ؛ من نمیدونم درسته یا غلط روضه علی اکبر بیای تو روضه علی اصغر بیای تو ، اباعبدالله الحسین با افتخار دم در ایستاده ، سربلند ، پدر شهید بفرمایید ... روضۀ قاسم حسین خودش یه گوشه نشسته داره زار زار گریه میکنه نمیدونید قاسم با من چیکار کرد ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir