eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•می‌بینی عمه، توو قتلگاه .. / حضرت عبدالله ابن الحسن (ع) اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «اگر که من شهید نشم می‌میرم، شهیدت میشم» دارم می‌بینم بابا حسن رو اینجا کنارش رو خاک، مادربزرگم زهرا.... بابام خیلی هواشو داره گرفته زیر شونه‌هاشو... *مادرم آمده قتلگاه...* بابام خیلی هواشو داره گرفته زیر شونه‌هاشو... یاد کوچه به مادر میگه، از رو خاک پاشو... *مادر بلند شو...مادر از روی خاک بلند شو...مادر چادرت خاکی شده،بلند شو.‌‌..* بابام خیلی هواشو داره گرفته زیر شونه‌هاشو... یاد کوچه به مادر میگه، از رو خاک پاشو... هرچی تا حالا قصه‌شو می‌شنیدم دمِ شهادتی به چشمام دیدم دارم می‌سوزم.... هنوز خمیده قامتش وای مادر.... هنوز کبوده صورتش وای مادر.... دارم می‌سوزم.... *وااای مادر...مادر...مادر...* هنوز خمیده قامتش وای مادر.... هنوز کبوده صورتش وای مادر.... دارم می‌سوزم.... *خوش به حالت اونایی که محرم برات گریه می کنند...اربعین برات پیاده میان... برای تو کاری نداره...دلم برات تنگ شده...یه کاری بکن.... برا باباش امام حسن بخونم... کار عبدالله اینجا تمام نشد...* برادر زاده داشت با عمو حرف میزد که با تیری راه حنجرش بند اومد حرمله با یه تیر ذبحش کرد... خونش پاشید به روی مولا.... دست و پا زد تو آغوشش... رسید به بابا " فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ بِسَهْمٍ فَذَبَحَهُ وَ هُوَ فِي حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ..." حرمله با یه تیر ذبحش کرد... خونش پاشید به روی مولا.... دست و پا زد تو آغوش عشق... رسید به بابا... جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن دوباره به جون حسین افتادن.... *همه روضه من از اول تا به الان همین دو جمله هست....* حسین زجرکُش شد... دیگه چیزی باقی نموند از اون تن آقای مارو ذره ذره کشتن... حسین زجرکش شد... *پسرش زین العابدین وقتی وارد کوفه شد،فرمود: "اَنا بنُ المَذبوح بِشطِّ الفُرات...." من پسر اون آقایی ام که کنار نهر سر از تنش جدا کردند... " أنا ابن من انتهك حريمه..." من پسر اون آقایی ام که حریمش رو هتک کردند... "و ُسلِبَ نَعيمُه... وَانتَهَبَ مالُه..." بار و بنه شو دزدیدند... " وَ سُبيَ عِيالُه..." زن و بچه هاش رو به اسارت بردند... "وَ قُتِلَ صَبراََ..." بابای من رو زجر کش کردند... "و کفی بذلک فخرا..." حسییین..... شاعر: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
🔖باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•ای دیده خون ببار... مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ شهادت حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای دیده خون ببار نیامد نگار ما آخر سحر نگشت شبِ انتظار ما صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن رحمی نما بر این جگر داغدار ما ای کاش گریه وا کند این دیده بنگريم در مجلس عزا تو نشستی کنار ما یا صاحب البکاء سبوئی حواله کن خشکانده است گناه دو ابر بهار ما سوگند بر نوای حسین جان فاطمه باشد گدائی حرمت اعتبار ما خیمه زدی به چادر خاکی ِ مادرت تا درس نوکری بدهی بر تبار ما ای کاش با دعای شما تا خدا رویم همراه تو زیارتِ کرب و بلا رویم قاسم نعمتی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•سخن اهل عشق... وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطه ی حسن است هرکسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بَزم مارا حَسَن فراهم کرد او حسین‌ را عزیز عالم کرد *اِبن عباس ميگه: گفتم آقا جان! اين همه ادب ميكنيد وقتي حسين مياد، كسي ندونه فكر ميكنه برادرتون امامِ بر شماست، امام حسن فرمود: بايد هم احترامش كنم، من هيبت بابام علي رو در حسين مي بينم، شجاعتِ علي رو در حسين مي بينم... هر كجا حسين رو مي ديد ادب مي كرد، احترام مي كرد...* اینهمه مجلس مصیبت ها پرچم یاحسین هیات ها خیر ها را به ما حسن داده او به ما اِذن سوختن داده *اون ذاكرِ اهلبيت كه از سادات هم بود ميگه: در عالم رؤيا بي بي حضرت زهرا سلام الله عليها رو ديدم، ديدم بي بي حضرت زهرا از من ناراحته، سلام كردم جوابم رو با ناراحتي دادن، گفتم: بي بي جان! قصوري از من سر زده؟ اشتباهي كردم؟ من عُمري نوكري دَرِ خونه ي شما رو كردم... بي بي فرمود: ازت دلگيرم، به من بگو آيا حسن پسر من نيست؟ دو ماه از حسينم داري ميخوني، خدا خيرت بده، چرا از حسنم حرفي نمي زني؟ حسنم مظلومه، غريبِ...* میوه ي نور میدهد شجرش ای به قربان هردوتا پسرش با حسن، جانِ تازه میگیریم امشب از او اجازه میگیرم که بگویم ز جلوه آن ماه مددی یا جنابِ عبدالله یازده ساله است و صف شکن است پس یتیم حَسَن خودش حَسَن است دست آورده جای شمشیرش همه ماتند مات تکبیرش حق شده پیش هو بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده گریه کن ها نظر به راه کنید حسن کوچه را نگاه کنید از روی تل خدا خدا میکرد عمویش را فقط صدا میکرد *اين بچه دستش تو دستِ عمه است، سفارش خودِ ابي عبدالله است، فرمود: زينب جان! اين بچه خيلي بي قرارِ، من سَرِ قاسم خيلي خجالت زده ي داداشم حسن هستم، نكنه دستش رو رها كني... يه جايي دست زينب بي حس شد، عبدالله تونست دستش رو از دست عمه جدا كنه، اون جايي كه زينب نگاه كرد، ديد"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْض" «بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد تو نیزه خوردی و یک بار زمین خوردی هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد همین که از طرف جمعیت دو تا چکمه رسید اول گودال، مادرت افتاد» *دستورِ وقتي ميخواي بري زيارتِ امام "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك" كفشات رو در بيار، بايد احترام كني، يه وقت ديدن عبدالله داره دوان دوان مياد، نانجيب چكمه ات رو از روي سينه ي عمويِ من بردار...* چه عمویی؟میان چندسپاه تشنه ای در میان قربانگاه.. صحنه را تا که دید گفت حسین دست خود را کشید گفت حسین *چه صحنه اي بوده اين صحنه، عبدالله مي دويد، زينب مي دويد، چادرِ عربي به پاهاي عمه ي سادات گير مي كرد، هي با صورت روي زمين ميخورد...* حَسَنِ کربلا به جان آمد پابرهنه دوان‌دوان آمد آمد و دید گریه بی اثر است یک نفر روی سینه ی پدر است *ابي عبدالله هميشه به عبدالله مثل بچه هاي خودش نگاه كرده، لذا گاهي صدا ميزدن: عمو! گاهي صدا ميزدن: بابا!...* پاره پاره شدست پیرهنش میزند با قلاف بر دهنش بند بند تنش گسسته شده نیزه ها در تنش شکسته شده داد زد ای عموی خون جگرم غم نخور من برای تو سپرم چشم بر سمت خیمه گاه ندوز دست ناقابلم که هست هنوز میدهم دست در برابر تو تا بلا دور باشد از سر تو دیدی آخر تنم ز عشقت سوخت تیر من را به روی جسم تو دوخت پوریا هاشمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اومد بالا سرِ عمو ايستاد، چند نفر اومدن به قصد جدا كردن سر مقدس ابي عبدالله، يكي شون اِبن كعب ملعونِ، وقتي عبدالله اومد ديد اين نانجيب شمشير كشيده ميخواد سر عموش رو جدا كنه، فرمود: " يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟" آيا ميخواهي عموي من رو بكشي؟ مگه عبدالله مُرده باشه، دستش رو جلو آوُرد، همچين كه نانجيب شمشير رو پايين آوُرد، استخون دست كه شكست، مثل اينكه يادِ مدينه افتاد، يه مرتبه ديدن صدا ميزنه: "وا اُمّاه!..." از سخت ترين لحظه ها براي ابي عبدالله جون دادنِ عبدالله تو بغلش بود، وقتي حرمله ي نانجيب آخرين تير رو در كمان گذاشت، گلوي عبدالله رو نشونه گرفت، چنان نانجيب تير رو زد، گلو به سينه ي عمو دوخته شد، خون تو صورت حسين پاشيد... تا قبل از اينكه عبدالله بياد دستور ابي عبدالله بود كه زينب برگرد خواهرم، برو به سمت خيمه ها اين صحنه هارو نبيني، ان شاءالله اين صحنه رو هم عمه نديده باشه، اين بچه رويِ سينه ي حسينِ، يه مرتبه ده تا اسب رو نعل تازه زدن، حسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•از خيمه ها اومد ... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از خيمه ها اومد به ياريِ عموش مي بينه شمر چطور رسيده روبروش ميگه چكار داري با تنِ زير و رو بايد كه برداري چكمه رو از گلو ميشه كه نعل اسب سراغ من بياد اون و رها كنه ميشه كه ساربون دستِ من و جايِ عمو جدا كنه اما نشد اوني كه من ميخواستم تنش رو مركب خاكِ كربلا كرد تنم با عمو تو گودال يكي شد ساربون هم انگشتش رو جدا كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای پسر اولِ شیر خدا... اول وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ" السّلامُ عَلیکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ای پسرِ اولِ شیرِ خدا ای به حسین ابن علی مُقتدا تَجسُّم جمالِ سِرُّ و عَلم کریم آلِ فاطمه یا حسن مدح تو شد زینتِ لوح‌وقلم بین امامان به کِرامت عَلم *از ابی عبدالله پرسیدن "ـ لمّا سُئلَ عنِ الكَرَم"آقا کَرَم چیه؟حضرت فرمودن: "الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ"یعنی قبل از اینکه چیزی ازت بخوان عطا کنی. آقا امام حسن آقای کَرَمه..خودش خدای کرم بود، خونش تو رگ بچه هاش هم جاریه، قبل از اینکه حسین بگه، این دو تا آقا زاده چه کردند کربلا. عبدالله ابن حسن وقایم ابن الحسن‌ جوری کشته شدن که هیچ‌ کس کشته نشد....* سلام بر تیغِ شرر بار تو جنگ جَمل شاهد پیکارِ تو دستِ تو دستِ علی مرتضی ست اشاره ی چَشم تو‌ خیبر گشاست علی تو زهرا تو، پیمبر تویی وارثِ ذوالفقار حیدر تویی ای که بقیعِ دلِ ما قبر توست شجاعت برتر تو صبر توست مثل باباش امیرالمؤمنین بود. می تونست دست به قبضه ی شمشیر ببره اما صبر کرد. با دینش دین خدا رو نگه داشت ... تو پسر اصبر الصابرین تو آسمان وحی در زمینی این عبارت فقط برا امام‌ِ مجتبی اومده،" أَشْهَدُ أَنَّكَ عِشْتَ مَظْلُوماً" بعضیا شهادتشون مظلومانه بود اما زندگیشون مظلومانه نبود. خودِ امیرالمؤمنین اول مظلوم عالم مگه نیست؟ ابی عبدالله مگه مصیبت ما اعظمها نیست؟ اما امیرالمؤمنین بیرون خونه اذیت میشد، سلامش رو‌جواب نمیدادن، درهارو به روش میبستن، حقش رو‌ می خوردن، بهش توهین می کردن اما میومد خونه یه فاطمه داشت.... قربونت برم "عشت مظلوما" مظلومانه زندگی کردی.... تو شهریارِ دست بسته دیدی تو‌ گوشواره ی شکسته دیدی تو شاهد شهادت مادری تو‌وارث غریبی حیدری *اينقدر امام‌حسن‌ و امام‌حسین علیه السلام باهم درد و دل می کردن .. لحظه ی آخر عٌمر امام‌حسن وقتی سه نفر اومدن کنار بسترش، با محمد حنفیه حرف زد، با زینب کبری حرف زد، با برادرش ابی عبدالله حرف زد ..یه نگاه کرد دید حسین داره اشک‌ می ریزه."مَا يُبْكِيكَ یا أخا؟"چرا داری گریه می کنی؟ همه ی عالم یه روزی برا تو گریه می کنن. اونجا فرمود:"لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ"اما صدا زد بردارم! عزیز دلم گریه نکن داداش، یه قسمتی از بلا مال من بود بقیّه بلا مال توئه.. امام‌ مجتبی شروع کرد با ابی عبدالله حرف زدن....* غریب کوچه ها شدن با من غریب کربلا شدن با تو دیدن مادر روی خاک با من شهید سر جدا شدن با تو تو نبودی و دیدم روی خاکِ یه مادر نیستم و تو‌ می بینی روی خاکِ یه خواهر *من یه بار دیدم‌ مادرم رو‌ خاک افتاد، اما یه ساعتی میاد میبینی زینب بالای تَلِّ زینبیه هی میخوره زمین میگه: وا حسینا..* غریبِ در وطن شدن با من شهید بی کفن شدن با تو تو‌خونه دست و پا زدن با من قتلگاه دست و پا زدن با تو *من تو خونه‌ دست‌ و پا میزنم‌ اما تو جلو چشم‌ سی هزار نفر دست و پا میزنی...* من با خاطره های غم‌ِ فاطمه مُردم غریبونه به دستت پسرام و‌ سپردم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•قسم به رایحه ی عِطر... امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین قسم به رایحه ی عِطر یاس خوشبویت تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت همیشه خیر دعایت نجات داده مرا مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت خوشا به قِسمت بحرالعلوم و نائینی نگاه ما که نیفتاده است بر رویت چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق که جان دهم دم مرگم به روی زانویت بیا گذر کن از این روسیاهِ بد رفتار قسم به حُسن جمالت، به خُلق نیکویت سحر همیشه به یاد حسین، گریانی رسیده است به ما هم طریقه و خویَت فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین چه آمده به سر آن دو چِشم دلجویت همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت شکافته سر من هم شبیه اَبرویت دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟ به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت :محمد جواد شیرازی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مثل یک صاعقه .... وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امشب، شب امام‌ حسنی هاست..شب عبدالله ابن حسنه.. امشب باید امام حسنی گریه کنید میدونید یعنی چی؟ یعنی باید آروم‌ گریه کنید.امام‌حسنی ها همیشه یه غمی تو دلشونه نمیتونن به کسی بگن..نباید به کسی بگن ... امام‌حسنیا یه کاری کردن‌ که امام‌حسینیا نکردن. امام‌حسنیا یه چیزی دیدن، امام‌حسینیا ندیدن‌. امام حسنیا یه جایی بودن که امام‌ حسینیا نبودن... امام‌حسنیا یه جایی دست یه عده رو‌گرفتن. امام‌حسنیا زمین‌خورده هارو بلند میکنن. امام حسنیا خاکی‌هستند...* *عبدالله دم در خیمه ایستاده داره تماشا میکنه، همه ی صحنه هارو دیده، آخرین نفره از خونواده و اهل بیت حسین. یعنی تک به تک همه ی صحنه هارو دیده، برا همینم نتونسته تحمل کنه. دم در خیمه علی اکبر رو‌ دید چه جوری رفت. قاسم رو دید، عباس رو دید، علی اصغر رو‌ دید....* مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرُهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جُرعه‌ی ناب از یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او بَرخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرُهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چِشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مُرَدد بشود می‌داند… *دید دور حسین حلقه زدن، یه‌حلقه دور گودال، یه حلقه توی گودالند. آخه گرد و خا ک ها بالا رفته، دیگه دم دمای غروبه هوا داره تاریک میشه، هوا تاریک بشه، چشم درست نمیبینه چه خبره. فقط از دور میدید این نیزه ها بالا و پایین میره،نیزه ها پایین میاد شمشیرها بالا میره..یه عده بالای گودال ایستادن دارن با سنگ‌میزنن، یه حلقه هم دورتر ایستادن، امام باقر میفرماید:اینا چیزی گیرشون نیومد بزنن نه شمشیر داشتن، نه نیزه داشتن، نه چوب داشتن، نه سنگ داشتن. این حلقه دور گودال ایستادن دارن فحش و ناسزا میدن....* رد شد از حلقه‌ی پیرانِ عصا زن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو از وسط این همه جامانده برو پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم، متراکم، متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هَروله‌ها رَد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر وکف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و لب گودال رسید و ته گودال چه دید و… که سنان بود و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چِشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود… پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی چِشم حسن را می‌بست باز از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت… :حسن لطفی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•اگر که‌ من شهید نشم... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ می‌بینی عمه، تو قتلگاه افتاده به زیر دست و پای سپاه افتاده من عبداللهم و وَاللهِ بابای من اباعبدالله‌ س آخه این رسمشه؟ من زنده‌ام، ولی اون تنهاس! دارم میام یه ذره دیگه صبر کن عمه با گریه داره میگه صبر کن ولی من میرم... *به امام حسین می گفت:بابا‌ از وقتی این بچه چشمش رو باز کرد زیر سایه آقا بود...* دووم بیار یه خرده دیگه بابا تا من نیومدم نزن دست و پا برات می‌میرم «اگر که من شهید نشم می‌میرم شهیدت میشم» *سیدبن طاووس نوشته:"ثُمَّ خَرَجَ عَبدُاللهِ اِبن حسن."اومد از خیمه ها بیرون."وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ"هنوز بالغ نشده بود.نوشته "مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ.یعنی کنار زن ها بود.اگر تو خیمه مردها بود که شهید شده بود.کسی باقی نمانده بود جز زین العابدین"يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"دوید اومد کنار عمو ایستاد..." فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَه"زینب سراسیمه می دوید سمت قتلگاه بچه رو نگه داره."فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً"امتناع کرد، خودش رو از دست های عمه رها کرد.صدا زد"وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي"از عموم جدا نمیشم.* دارن شمشیرا بالا و پایین میرن مدام رو زخمای قبلی جا می‌گیرن پاشو با هم بجنگیم بازم اومده پسرِ کوچیکت دستام میشه شبیه عباس سپرِ کوچیکت *چرا دستش سپر شد؟"فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ بِالسَّيْفِ"اون ملعون شمشیر رو بالا آورد.نوجوون صدا زد:"يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ"ای پسر زن ناپاک!"أَتَقْتُلُ عَمِّي؟"تو میخوای عموی من رو بکشی؟"فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ"شمشیر رو به نیت امام‌حسین پایین آورد."فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ"دست رو سپر کرد"فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ"دست به پوست آویزان شد."فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا عَمَّاهْ"صدا زد عمو..بعضی مقاتل نوشتن صدا زد:"یا اُمّاه"بابام می گفت برامون چنان به بازوی مادرش زدن."فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام"افتاده وسط قتلگاه،بچه رو به سینه چسبانید."وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ "برادرزاده صبر کن."وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ"به حساب خدا بذار. "فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ..." دستای من فقط به یه مو بنده دشمن به ناله‌های من می‌خنده عموی خوبم منو تو آغوشت بگیر و ناز کن درِ شهادتو به رو من باز کن عموی خوبم «اگر که من شهید نشم می‌میرم شهیدت میشم» دارم می‌بینم، بابا حسن رو اینجا کنارش رو خاک، مادربزرگم زهرا بابام خیلی هواشو داره گرفته زیرِ شونه‌هاشو یاد کوچه به مادر میگه از رو خاک پاشو هرچی تا حالا قصه‌ شو می‌شنیدم دمِ شهادتی به چشمام دیدم دارم می‌سوزم هنوز خمیده قامتش وای مادر هنوز کبوده صورتش وای مادر دارم می‌سوزم «اگر که من شهید نشم می‌میرم شهیدت میشم» برادر زاده داشت با عمو حرف میزد که با تیری راه حنجرش بند اومد حرمله با یه تیر ذبحش کرد خونش پاشید به روی مولا دست و پا زد تو آغوش عشق، رسید به بابا جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن دوباره به جون حسین افتادن حسین زجرکش شد دیگه چیزی باقی نموند از اون تن آقای ما رو ذره ذره کشتن حسین زجرکش شد : سید مهدی سرخان *این بدن رو کنار انداختن انقدر به آقای ما ضربه زدن"وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذ"بدن مطهرش مثل خارپشت شد... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•از زیر پلکهای .... توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب وقتی همه تو خیمه ناله میزدن اومد تو خیمه دید داداش قاسمش نشسته..گفت: داداش! خوش به حالت، گفت عبدالله چرا گریه میکنی؟گفت داداش دیدی عمو بهت چی گفت ! چی گفت داداش ؟دیدی بهت گفت تو هم فردا شهید میشی..داداش اگه من فردا شهید نشم چکار کنم.. اینقده این آقازاده اضطراب داشت..ابی عبدالله بیشتر از بچه های خودش به این بچه ها محبت میکرد. روز آخری قاسم رفت. همه رفتن همین قدر بهت بگم علی اصغرم رفت. ابی عبدالله داشت میرفت میدان یه نگاه کرد گفت: زینب! این بچه یه کاری دست خودش میده دستش رو رها نکنی ها. لذا دستش تو دست عمه زینبش بود.. بی بی هر چند دفعه از تل زینبیه اومد بالا و برگشت این بچه هم با عمه می اومد بالا تل برمیگشت.. تو همین رفتن و اومدن ها یه دفعه زینب دوید.یهو یه نگاهی کرد..* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت *ابی عبدالله با صورت رو زمین خورد همینکه ابی عبدالله افتاد یه لشکر هجوم آوردند.هر چه نگاه کرد دید ریختن سر عمو عمه رهام کن عمه، یهو دست رو کشید دوید زینب بدو عبدالله بدو ..دوید طرف میدان...* از زیر پلکهای پر خون دیدم دویدی تو میدون گفتم که زینب، ای خواهر! امانتی رو برگردون برشگردون، باباش رو برومه برشگردون، کار من تمومه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop