eitaa logo
کانال ‌متن روضه
78.6هزار دنبال‌کننده
780 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• این خانه بعد رفتن تو.. و توسل به اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نَفسِ حاج محمود کریمی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بسم الله الرحمن الرحیم «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم» «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِوَأَتُوبُ إِلَيْهِ .. چشمم به غیر خون دلی مبتلا نداشت این خانه بعد رفتن تو آشنا نداشت زهرا یتیم شد غم بی مادری رسید بی تو دل شکستۀ من هم نوا نداشت خاک عزا به روی سرم ریختم ولی خون گریه های دخترکت هم صدا نداشت رفتی و در مزار تو دیدم که پیکرت بر پای تا سرش کفنی جز عبا نداشت بابا گرفته روضه و من گریه می کنم در خانه ای که بعد نگاهت صفا نداشت می گوید از من و تو و از پارۀ تنم از تشنه ای که روی لبش جز دعا نداشت شد رسم بعد تو که عبا را کفن کنند اما برای قامت او کربلا نداشت از بس که تیغ و نیزه تنش را گشوده است گودال قتلگاه به جز بوریا نداشت *از جانبِ مادرِ سادات اومدیم در خانۀ مادرش .. رسولِ خدا وارد خانه شد، دید صدایِ خدیجه جانش میاد؛ دقت کرد دید داره مناجات میکنه وارد حجره شد عزیزم با کی حرف میزدی؟.. عرضه داشت آقاجان کودکی که در بطن منه با من حرف میزنه .. مایۀ آرامش خاطرمه .. میگه مادر همه ازت بُریدن، من باهاتم .. بشارت داد زهرا رو به ولادتِ مادر هستی .. لحظاتِ فارغ شدن مادر رسید، دنبال هر کی فرستاد نیومدن .. حسودا تلافی کردن .. یه عده هم گفتن خدیجه ما که گفتیم به محمد شوهر نکن .. غریب تو حجره یه وقتی سقف حجره نورانی شد هودجی از آسمان فرود آمد چهار بانویِ مجللۀ بهشتی آمدند کمک کردند ملائکه فرشته ها آمدند کمک کردند مادرِ فاطمه بار سبک کنه این چهار بانو خیلی جاها آمدند یه جاشو عرض کنم: زنِ خولی میگه دیدم چهار بانویِ مجلله کنار تنور نشستن نور ازشون به آسمون میره سر کردن داخل تنور یکی میگه حسین .. مادرت حوا برات بمیره .. یکی میگه حسین هاجر فدای تو .. یکی میگه حسین مریم به فدات .. همه دارن گریه میکنن دیدم یه هودجی از آسمان آمد ، این چهار بانو رفتن کنار این هودج زیرِ بغل یه خانم قد خمیدۀ جوانی رو گرفتن آوردن کنار تنور .. دیدم این خانم کنار تنور زمین گیر شد سر کرد داخل تنور به سینه میکوبید .. هی میگفت غریب مادر حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•بی مادری سخته برا زهرا... و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ وای! بی مادری سخته برا زهرا فضایِ هفت آسمون و عرشُ زمین و افلاک و غم گرفته نشسته رویِ سَرَم غبارِ غربت و ماتم، دلم گرفته وای اگه امشب سحر بشه واویلا،واویلا،واویلا دیده ها از گریه تر بشه واویلا،واویلا،واویلا دلشوره دارم که آخرش واویلا،واویلا،واویلا مادرمون بی مادر بشه واویلا،واویلا،واویلا وای! بی مادری سخته برا زهرا... میونِ بستر خوابیده یک مادری که امشب داره میمیره مادرِ سادات با چشم گریون زانویِ غم رو بغل میگیره میگیره از این غصه زبون واویلا،واویلا،واویلا میگه که مادر پیشم بمون واویلا،واویلا،واویلا بی مادری زوده برا من واویلا،واویلا،واویلا غریبی رو از چشام بخون واویلا،واویلا،واویلا وای اگه امشب سحر بشه واویلا،واویلا،واویلا دیده ها از گریه تر بشه واویلا،واویلا،واویلا دلشوره دارم که آخرش واویلا،واویلا،واویلا مادرمون بی مادر بشه واویلا،واویلا،واویلا وای! بی مادری سخته برا زهرا... روح الامین از، بهشت برایِ مادرِ هستی ، کفن میاره عالم بمیره، برا حُسینش اربابِ عالم، کفن نداره... عمۀ سادات و اشک آه واویلا،واویلا،واویلا رو خاکِ جسمِ شریفِ شاه واویلا،واویلا،واویلا خنده هایِ بی حیایِ شمر واویلا،واویلا،واویلا نگاهِ زینب به قتلگاه واویلا،واویلا،واویلا وآی! حسیــن... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•من تک و تنهام... و توسل به اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نَفسِ کربلایی حمید علیمی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ * شبی که میخواست بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها به دنیا بیاد، خانم خدیجه کنیزشون رو فرستادن دنبال زَنهای مکّه، من تک و تنهام ،بیایید کمک کنین ،بتونم بچه ام رو به دنیا بیارم، نیومدن ،تلافی کردن، گفتن :همون پیغمبری که ایمان بِهِش آوردی، بگو خدای همون کمکت کنه. می خوام بگم: اون شب اومدن، از آسمان حوا اومد ، مریم اومد، هاجر اومد ،آسیه اومد ، سه چهار نفر اومدن، چرا ؟آخه می خواد خانوم قدم به دنیا بذازه... یه جمله می گم دلتون هر جا رفت دنبالتون روضه می خونم...شبِ تولد بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها، سه چهار نفر بیشتر نبودن ...شبی هم که تابوتِ خانم رو داشتن بقیع می بردن چند نفر بیشتر نبودن... سلمان می گه داشتم نماز می خوندم ، دیدم در می زنن، اومدم در رو وا کردم، دیدم حسین بی حال، سرش رو به دیوار گذاشته ، حسن داره گریه می کنه سیاه پوشیدن ، چی شده ؟ دیدم حسن بُغضش شکسته ، صدا زد: سلمان! مادرمون که رفت ، اگه می خوای بی بابا هم نَشیم زود خودت رو برسون... امّا من روضه ام به نام اباعبدالله می خوام تموم بشه... حضرت خدیجه سلام الله علیها،خانم فاطمه رو فرستاد به بابات پیغمبر بگو، اون پیراهنی که وحی در اون به تو نازل می شد، بده من به جای کفن به تنم کنم، جبرئیل از آسمون اومد، پنج تا کفن آورد ، ما نمی گذاریم خدیجه بی کفن باشه...«لا یَوم کَیَومکَ یا اَباعبدلله» * ای بی کفن چه با ، این پاره تن کنم ؟ با چادرم تو را، باید کفن کنم *چه جور زنده بمونه زینب ؟ دارن نانجیبا بدن کشته هاشون رو غسل می دن ، کفن می کنن، نماز می خونن، بدن کشته هاشون رو خاک می کنن، ولی بدنِ داداشم روی خاکِ گرمِ کربلا...* مَران یک دَم ساربان اُشتر ناقه ی زینب، مانده اَندَر گِل نَزن ظالم ، فرصتی آخر تا بگیرم من، از حسینم دل * کارِ دخترِ علی به کجا رسید ، به کیا گفت:* شُتر بانان ، قدری آهسته بی کفن مانده، اَندَر این صحرا حسین... مَنی که آه نگفتم برایِ هیچ کسی همین که نام تو آمد دلم هَوار کشید حسین... ما زنده به آنیم که در روضه بمیریم این است همه حاجت و این حرفِ دلِ ماست *دستاتون رو بلند کنین،فَرَج مُنتقمش، ان شالله آقامون بیاد ، خودش بِهِمون نگاه کنه، چند مرتبه برای فرج امام زمان، صدا بزن: یا زهرا.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• ای مادرم ،سرم به فدایت... و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ شکرِ خدا که تحتِ لوایِ خدیجه ایم بعد از هزار سال گدایِ خدیجه ایم مِهرش نتیجه ی دهۀ اول من است ما یک دهه تمام برایِ خدیجه ایم ده شب فقط به خاطرِ او گریه می کنیم ما پیشِ از او ،روزِ ازل عزادارِ خدیجه ایم اصلاً به ما چه مَردم دنیا پیِ چه اند؟ ماها که در پیِ نوه هایِ خدیجه ایم بی مِهر او عبادتِ عالم قبول نیست ما با خدیجه، عبدِ خدایِ خدیجه ایم مِهر خدیجه را به سَرِ شانه می بَرم شُکرِ خدا که مادرِ زهراست، مادرم در لحظه ی شکسته شدن، پا شدن خوش است در خُشک سالها، عاشقِ دریا شدن خوش است دلداده ها معامله با یار می کنند بهر رسول این همه تنها شدن خوش است قبل از غدیر گفت: علی رهبرِ من است قبل از غدیر شیعۀ مولا شدن خوش است دنبالِ مال نیست اسیرِ نگارها بانویِ ما به مادرِ زهرا شدن خوش است سختی بِکِش محله محله که عاقبت مادر بزرگِ طایفه ی ما شدن خوش است بد نیست سنگِ کوچه به پیشانی ات خورد گاهی شبیهِ زینبِ کبری شدن خوش است آن قدر سنگ خوردی و بال و پرت شکست ای مادرم ،سرم به فدایت، سرت شکست *لحظه های آخر دیدن داره گریه میکنه، اُمّ سَلَمه سؤال کرد: چرا اینقدر گریه میکنید؟ حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند: دخترم فاطمه کم سن و ساله، تنهامیشه، دختر چندجا به مادر احتیاج داره، فاطمه ام رو تنها نذار، یکی شب زَفاف ،لذاوقتی آقا رسول الله دستِ امیرالمؤمنین رو دستِ زهرا گذاشت، فرمود:همه بیرون برن...دیدن اُمِ سَلمه ایستاده، وقتی علت رو جویاشدن،فرمود:یارسول الله! مادرش سفارش کرده... اول اینجا دختر به مادر احتیاج داره... دوم وقتِ وضعِ حمل فاطمه ام رو تنها نذار* وایِ مَنُ، وایِ مَنُ،وایِ مَنُ، وایِ من میخِ در و سینۀ زهرایِ من،وایِ من در وسطِ کوچه تو را میزدن،وایِ من کاش به جای تو مرا میزدن، وایِ من *اول بینِ در و دیوار صدا زد:«یا اَبَتٰا!»نالۀ دوم صدازد: یا امیرالمؤمنین!،اما لَحنش عوض شد:«یافِضَّةُ الخُذینی»... خیلی عذر میخوام اگه بفهمی این یه بیت رو بهم میریزی...* صدازد: بعدِ یک عُمر مُراعاتِ کنیزانِ حرم فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• سپر بلای پیغمبر... و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بریم دَرِ خونه ی حضرت خدیجه، امشب پیغمبر به خیلی ها نگاه میکنه، اونایی که برای این مادر گریه میکنن، اونایی که دلِ پیغمبر رو امشب به دست میارن، با پیغمبر حرف میزنن میگن: به خاطر همسر عزیزت روضه گرفتیم. خیلی از پیغمبر دفاع میکرد، خودش فرمود: «خَدیجَه وَ اَیْنَ مِثْلُ خَدیجَه » خدیجه کجاست دیگه مثل خدیجه پیدا نمیشه ...« صَدَّقَتْني حِينَ كَذَّبَني النَّاسُ» وقتی مردم من رو تکذیب میکردن، من رو تصدیق میکرد.پیغمبر رو یاری کرد«وَ وَازَرَتْني عَلي دينِ اللهِ وَ أعانَتْني بِمالِها » ثروت خودش رو برای دین هزینه کرد، دیگه مثل خدیجه پیدا نمیشه... طبری در تاریخش نوشته: ایام حج بود پیغمبر برای تبلیغ بالای کوه صفا ندای توحید سر داد:ای مردم! من پیامبر خدام ...تاب نیاوُردن با سنگ به پیغمبر حمله کردند.طبری نوشته: ابوجهل یه سنگی روانه کرد به پیشانیِ مبارک پیغمبر خورد. آخ بمیرم برات، پیغمبر به کوه ابوقُبِیس پناهنده شد، امیرالمؤمنین، حضرت خدیجه رو خبر کرد، بی بی تا شنید با پیغمبر چه کردن شروع کرد های های گریه کردن . غذا و آب برداشت رفت به دامنۀ کوه ها گریه میکرد، دنبالِ همسر عزیزش میگشت. طبری روایت کرده میگه: جبرئیل نازل شد گفت: یا رسول الله! ملائکه از گریۀ خدیجه دارن گریه میکنن،همسرت رو دریاب . وقتی چشمش به این صورتِ خونی افتاد دوباره شروع کرد ناله زدن .گفت: خودم، پدر و مادرم به فدات... با امیرالمؤمنین پیغمبر رو بردن منزل، مرهم گذاشت درمان کرد . کفار تا فهمیدند دوباره به خونه ی پیغمبر هجوم آوردن، دوباره اومدن سنگ زدن. روایت میگه: خدیجه از منزل بیرون آمد خودش رو مقابل سنگ ها سپر بلای پیغمبر کرد، فریاد زد آی مردم! خونه ی زنی رو سنگ باران میکنید که از زنان بزرگِ قریشِ... تا این جمله رو گفت، مَردم حیا کردند و رفتند. میگن: دختر از مادرش یاد میگیره، یه روزی هم دخترش اومد پشتِ در، ولی مردم نرفتند. «فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ، فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ» اومد پشت در ایستاد، مَردم هم تعجب کردند، گفتند: «اِنِّ فیهٰا فٰاطِمه...» چطور میخواهید این خونه رو بسوزونید تو این خونه زهراست؟ یکی گفت : «قٰالَ وَ اِن...» اگه باشه هم میسوزم... بین در و دیوار، زهرای اطهر موند، چه بلایی سرش اومد...* بین دیوار و در، انگار زنی جان میداد جان به لب از غم او، عالم و آدم میشد لااقل کاش دلِ اَبر برایش میسوخت بلکه از آتشِ پیراهن او کم میشد *خودِ بی بی فرمود:«وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»آتش زبانه میکشید و صورتم را می سوزاند... چه اتفاقی افتاد پشت در ؟«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی»من با صورت به زمین افتادم «وَ اَنَا حٰامِل» من باردار بودم... آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی سال آخر عُمرش می گفت: مرجعیت به کنار، عرفان به کنار، فقه به کنار، بعد این شعر رو میخوند:...* در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند زهرای من! چرا شده گوشه ی چشمت کبود به من بگو مگر علی مُرده بود وایِ منُ، وایِ منُ،وایِ من میخ در و سینه ی زهرای من *دنبال حیدر می دوید، بلند شد تا بازم از ولایت دفاع کنه ،می افتاد بلند میشد علی رو نبرید .... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• زمانِ مدحِ تو شد... و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا زَوجَةَ خٰاتِمَ النَّبیین اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ فٰاطِمَةَ الزَّهرٰا اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین سَیِّدَی شَبٰابِ اَهلِ الْجَنَّه» چرا این سلام رو دادم؟ رفقا! ما یه عُمرِ برای ابی عبدالله گریه کردیم، ماها همه نوکرِ غریبِ مدینه، امامِ مجتبی ایم، اما همه ی این خانواده امروز عزادارِ مادر بزرگِ خونه اند.همه نگاه میکنن به مادر،آخه مادرِ ما زهرا، امروز مادر از دست داد. «اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْمُؤمِنین یٰا خَدیجَةَ الْکُبریٰ» زمانِ مدحِ تو شد، ای ملیکه ی مکّه برای مِدحتِ تو، آیه ها به صف شده اند غزل برای تو، چون کم سروده ام حالا برای شعرِ تو، آرایه ها به صف شده اند سرآمدی به همه بانوانِ قِدّیسه که بعدِ فاطمه تو، سرورِ زنان هستی تو مادرِ همه ی خانواده ی زهرا تو مادرِ علی و صاحبِ الزمان هستی محبتت به رسولِ خدا مثل زدنی است اویس ها شده اند از سبویِ تو سرمست میان سردیِ برخوردِ مَردمِ مکه به بودنِ تو، پیمبر همیشه دلگرم است تحملِ غمِ تو شرحِ صدر می خواهد که سالِ پر زدنت سالِ حزن و اندوه است *سالی که این خانوم از دنیا رفت رو پیغمبر سالِ حزن و اندوه نام گذاری کرد...* دوباره بر دلِ پیغمبرت تو مَرهم باش دلِ نبیِّ خدا از غمِ تو مجروح است «و أیْنَّ مِثلُ خَدیجَه»میگن هر موقع پیغمبر نامِ خدیجه می آمد، این جمله رو میگفت و می نشست گریه میکرد .پیغمبر سیزده سال بعد از خانم خدیجه، هر سال برای این خانم سالگرد میگرفت، هیچ کجای دیگه نداریم، هر سال روز وفاتِ این خانوم پیغمبر گوسفند قربانی میکرد، درب خانه هایِ فقرا،بعد برمیگشت سر سفره گریه میکرد به یادِ خدیجه* نداشت فاطمه و زینب و حسین و حسن اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت شبیه حضرت ختمی مآب معمولاً تو دستِ فاطمه را غرق بوسه می کردی اجل اجازه نداد ، آرزو به دل ماندی که کاش بودی و او را عروس می کردی *این روزهای آخر صدا زد: اَسما! بیا .اَسما آمد .گفت: اَسما! من دارم میرم، اما یادت باشه دخترم چهار سال بیشتر نداره. اَسما هر دختری شبِ زفاف و عروسی به مادر احتیاج داره، اَسما ازت میخوام اون شب برای دخترم مادری کنی . لذا رفقا شب زفاف علی و زهرا،پیغمبر صدا زد .همه از حجره برن، هیچ کسی داخلِ حجره نمونه .رسول خدا که وارد شد دید اَسما یه گوشه ای ایستاده هی دست روی دست فشار میده، فرمود: اَسما مگه نگفتم کسی تو حجره نباشه .یه نگاه به پیغمبر کرد آروم سرش رو انداخت پایین، آقا جان! اگه اجازه بدید، اَمر اَمرِ خانوم خدیجه است، تا گفت: خدیجه، دوباره پیغمبر گریه کرد .میخوام بگم اسما چه نیمه های شبی که نبود... اینجا یه شب بود اَسما کنارِ علی و زهرا بود .یه شب دیگه هم علی صدا زد: همه برن بیرون،فقط اَسما کنار علی ایستاده بود ...* همیشه سر زده، سر میزنی به فاطمه ات خدا کند که نبینی شکستن او را خدا کند که نبینی مقابلِ حَسَنِین نَفَس نَفَس زدن و چشم بستن او را خدا کند که نبینی حسینِ بی کفنت چگونه مادرِ جان داده را تکان بدهد *مثل امروز و امشب، بدنِ این خانوم را دفن میکنه پیغمبر .نوشتن لحظات دفن اینقدر گریه کرد، نوشتن وقتی سنگ های لحد و میچید، پیغمبرِ خداست،دیدن های های داره گریه میکنه، لذا وقتی آمد تو خونه، بی بیِ دوعالم فاطمه، هی جلویِ راهِ پیغمبر رو میگرفت، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ اُمِّی؟» بابا مادرم کجاست ؟ یه جای دیگه هم من بگم.یه دختر جلوی راه بابا رو گرفت، اون موقعی بود که حسین از علقمه می آمد، دخترِ حسین آمد جلو، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ عَمّیِ الْعَبّٰاس؟» بابا عمو عباسم چی شد؟ اینجا میگن: ابی عبدالله نشست، دخترش رو بغل گرفت، یه نگاه به صورتِ نازدانه اش کرد . این دختر که رو پایِ بابا نشست، آروم با گوشه ی چارقدش این خونهارو از صورت باباش پاک کرد.آروم، شمرده شمرده، کنارِ گوشِ باباش گفت: بابا عمو عباسم کجاست ؟ اینجا میدونید ارباب ما چیکار کرد ؟ آروم این دختر رو روی زمین گذاشت. آی روزه دارهایِ ماهِ رمضان! دیدن حسین اومد کنار خیمه ی عباس،عمودِ خیمه رو خوابوند، یعنی: آی زینب! بروید برایِ اسیری آماده بشید... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• نظم را نام تو لبریز از.. و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نَفسِ حاج محمد طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیکِ خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقۀ امت تویی طاهری و دین زِ تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان،لب بسته، میسوزد زِداغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترینِ اُمهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو، مرگ ابوطالب، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سورۀ فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک شش ماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه هایِ تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند *شام غریبان بی بیِ .. دلها رو ببرم شام غریبان دخترش فاطمه .. اون ساعتی که وسط صحنِ خانه امیرالمومنین میخواد بدنُ غسل بده .. مولا، حیدرِ کرارِ .. کسی تاحالا لرزه ای تو دست علی ندیده .. تو هیچ غزوه ای پاهای علی نلرزیده .. اما اینجا اسما میگه دیدم دستای مولا داره میلرزه .. میخواد بدنُ غسل بده: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ و فی سبیل الله و عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ..» رحمت خدا به این اشک ها و گریه ها، اول مولاسفارش کرد اسما به بچه ها بگو این بچه ها آستین ها رو به دهان بگیرن صدا نالشونُ کسی نشنوه .. زهرا وصیت کرده کسی با خبر نشه .. اسما آروم آب بریز .. بریز آب روان اسما به روی پیکرِ زهرا ولی آهسته آهسته .. اسما میگه یه وقت دیدم مولا دست از غسل دادن کشید سر به رو دیوار خانه گذاشته داره بلند بلند داد میزنه .. گفتم آقاجان مگه خودتون به بچه ها رو امر به صبر نکردین؟! فرمود: اسما دست از دلم بردار .. ببین بشکسته پهلویش ببین نیلی شده رویش سیه گردیده بازویش .. گریه کنا .. با هر کیفیتی بود بدنِ فاطمه شُ غسل داد .. نوشتن بچه ها دو به دو گوشۀ خانه دست گردن هم انداختن دارن میلرزن این صحنه رومیبینن، همین که از غسل فارغ شد، بدنُ کفن کرد با چه کیفیتی بماند، چند بار این بدنُ غسل داد؟.. آخه هی میومد کفن کنه از جایِ سینه مجروح خونِ تازه جاری میشد .. بدنُ کفن کرد .. بندهایِ کفنُ بست، نگاه کرد دید اگه الان حسنین و زینبینُ صدا نزنه شاید بچه ها کنار بدن مادر جون بدن صدا زد حسنم بیا، حسینیم بیا، زینبم بیا، کلثومم بیا، بیان برای بارِ آخر توشه تونُ از مادر بگیرید .. از اینجا روضه خون خودِ مولاست میفرماید: والله قسم بندهای کفن بسته بود تا حسنین اومدن خودشونُ رو بدن مادر انداختن دیدن بندهای کفن باز شد، بچه ها رو در آغوش گرفت .. خدا برای هیچ بچه ای نیاره مادرشُ تو جوونی از دست بده .. مولا میگه شنیدم بین زمینُ آسمان منادی داره صدا میزنه علی بچه ها رو از رو بدنِ مادر بردار .. ملائکه طاقت ندارن این صحنه رو ببینن .. مگه میشه حتی تو روضۀ مادر دلت نره کربلا .. نمک هر روضه، روضۀ پسرشه .. عرضه میداریم آقاجان ، اینجا ملائکه صداشون بلند شد بچه هارو بردار طاقت ندارن اینجا دست نوازش تو رو سر بچه ها بود ، آیا این ملائکه نبودن کنارگودال وقتی نازدانه اومد کنار بدن بابا فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ .. حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•ای داده به عصمت شرف و.. و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله ویژۀ ایام ماه ربیع و سالروز ازدواج پیامبر صلوات الله به نفس حاج امیر عباسی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دو دیده پیش از شب بعثت به محمد گرویده ای بر تو سلام آمده از داورِ هستی بگذشته در آیینِ نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا هستی خود را به تو داده أم النجباء فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص زِ حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوارِ تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سو دویدی بس زخم زبان ها که ز کفار شنیدی ای قامت مردانِ جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاکِ قدمت خُلد مُخَلَد ای عصمت معبود و امیدِ دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو ، تیغ علی ، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود در سینۀ او سرّ خداوند نهان بود پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود ایمان تو پروانۀ آن شمع جهان بود حق بر همه زن های جهان سروریت داد با خواجۀ عالم شرف همسریت داد زین واقعه زن های قریش از تو بریدند قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند با چشم حقارت به مقامت نگریدند یکباره ز بیت الشرف پای کشیدند آنها دلشان بود به سوی زر و سیمی گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمی تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت ترین روز شدی یار محمّد در شدّت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ آن روز که بر دخت نبی حامله بودی هم صحبت زهرات به هر قائله بودی از غربت و از درد درونت گله بودی بی همدم و بی یاور و بی قابله بودی از درد به ببالش گل رخسار بهشتی گشتند تو را قابله زن های بهشتی این است که شیرینی جان در بدن توست این جان جهان است و هم آغوش تن توست این یار به هر خلوت و هر انجمن توست این است که در حاملگی هم سخن توست کی مثل تو از هستی خود چشم بپوشید؟ تا فاطمه از سینه او شیر بنوشید آن روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامه پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی مادری فاطمه ، تنهایی احمد بردار سر از خاک و ببین همسر خود را بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را باز آ و ببین اشک فشان دختر خود را بر گیر به بر دختر بی مادر خود را بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی مادری فاطمه زود است بر خیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غم خانه ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه ؟ بی تو شده از هر مژه ای سیل روانه پیغمبر اکرم ز غمت زار بگرید خون است دل فاطمه مگذار بگرید ای جامه احمد کفنت بر بدن پاک کن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاک تو بر سر دست نبی و او به سر خاک سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاک میثم ز غم نور دو عین تو بگرید تا صبح قیامت به حسین تو بگرید شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•بالاتر از بالایی و بالا... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بالاتر از بالایی و بالانشینی هر چند با ما خاکیان روی زمینی شایسته ی وصف زبان کردگاری نه درخورِ توصیف های اینچنینی حُسنِ تو مَحض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراهِ ختم المرسلینی مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداقِ اُمُّ المُومِنینی این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصه ی تازه قرینی رخساره ی تو رنگِ رفتن را گرفته احساسِ تلخِ لحظه های واپسینی در چشم هایت اشک حرفِ درد دارد انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی دلواپسِ غم های بی پایانِ زهرا بعد از فراقِ رحمتُ للِّعالمینی دلواپس یک سینه ی بی تاب هستی دلواپس یک میخ داغ و آتشینی رفتی که زهرا دخترت را در هجومِ چل مرد نامرد و فشار در نبینی ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی از همسرت جای کفن پیراهنش را میخواستی… اما چرا با شرمگینی محمدعلی بیابانی *حضرت خدیجه سلام الله علیها، فرمود: فاطمه جان! من روم نمیشه به پیغمبر بگم، من از مرگ، از قبر می ترسم، میشه پیغمبر اون پیراهنی که باهاش معراج رفته بود رو به تنم کنه؟ بعد پیغمبر رو خواست، عرضه داشت: یارسول الله! من رو حلالم کن، من نتونستم در حق شما سنگِ تمام بذارم، بعد سفارشِ فاطمه اش رو کرد، نکنه کسی به فاطمه ام سیلی بزنه، نکنه کسی به فاطمه ام جسارت کنه، چشماش رو که باز کرد، پیغمبر رو بالایِ سَرِ خودش دید، چقدر دلش آرام گرفت، عرضه داشت: یارسول الله! شما بالا سَرِ من نشستید من راحت جان میدم... دخترش فاطمه هم چشماش رو باز کرد دید علی بالا سَرش نشسته، گفت: علی جان! شما بالا سر من هستید من آرام جان میدم، یه خورده برام قرآن بخوان... حسن چشماش رو باز کرد زینب و حسین رو بالا سَرِ خودش دید، گفت: داداش! بالا سرم هستی راحت جان میدم، اما حسین تویِ گودالِ قتلگاه، یه وقت زینب ببینه:" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" یه وقت ببینه زینب داره از بالایِ تلِ زینبیه بر سر و سینه زنان به سمت گودال قتلگاه میآد، هی صدا میزنه: "وامحمداه، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَناتُكَ سَبايا"... حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•لحظه های آخر عُمر... # و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت خدیجه سلام الله علیها، اون لحظه های آخر عُمر، با رسولِ خدا حرف زد، وصیت کرد، عرضه داشت: یا رسول الله! فاطمه ی من، بعد از من یتیم میشه، حواست به دخترم باشه، یا رسول الله! یه چیزِ دیگه از شما میخوام، اما به شما روم نمیشه بگم، اون حرفم رو با دخترم میزنم... قربونِ حیایِ این بی بی برم، همه ی زندگیش رو خرجِ اسلام کرده، یه کفن میخواد، یه عبا میخواد ازپیغمبر، روش نمیشه به پیغمبر بگه، فاطمه رو در آغوش گرفت، دخترم! عزیزِ دلم، من روم نشد به بابات بگم، بگو: همون پیراهنی که اون لحظه ای که وحی بر تو نازل شد، همون پیراهن رو به من بده، من بگم اون پیراهن رو تویِ قبرم بذارن... رسولِ خدا هم پیراهنش رو داد و هم عباش رو داد، تا اینجا کارِ پیغمبر بود، یه وقت جبرئیل نازل شد، عرضه داشت یارسول الله! خدیجه همه ی زندگیش رو خرجِ دینِ خدا کرده، خدا فرموده: کفنِ خدیجه با منِ... چندتا کفنِ بهشتی آوُردن، یارسول الله! این برا خدیجه است، یه دونه برا خودته، یه دونه برا علی، یه دونه برا فاطمه، این آخری هم برا حسن... از همین جا روضه ی حسین شروع شد، شاید همین جا جبرئیل روضه ابی عبدالله رو خونده باشه، اما این سئوال موند تا زمانی که حضرت زهرا وصیت کرد به زینب، یک یک کفن هارو که گفت، یه وقت زینبِ کبری، زینبی که از لحظه ی تولد حسینی است، یه نگاهی به مادر کرد، صدا زد: مادر! مگه حسینم کفن نداره؟ فرمود: دخترم! اگه حسینم سهمی ازاین کفن ها نداره، اما پیراهنی رو برای حسینم با دستایِ خودم بافتم، یه ساعتی که داره میره میدان، غریب و تنهاست، این پیراهن رو بهش بده، اما یه کاری هم عوضِ مادر انجام بده، عوضِ من زیرِ گلویِ حسینم رو بوسه بزن... کربلا زینب وصیتِ مادر رو عمل کرد، زیرِ گلو رو بوسه زد، اما هنوزنمیدونه چرا مادر گفته زیرِ گلو رو بوسه بزن، چرا نگفت: دستِ برادر، پیشانیِ برادررو ببوس؟ زینب اون لحظه ای متوجه فرمایش مادر شد که اومد بالا تلِ زینبیه، وقتی دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، خنجر رو زیرِ گلویِ برادر گذاشته، هر قدر ناله داری بلند صدا بزن" یا حسین!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•زهرا به روی قبر مادر.. # و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد خاک مزار مادرش را میگرفت و با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد *شبِ رحلتِ اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها .. امشب مادرمون فاطمه چه حالی داشت بمیرم برات بی بی جانم ..* یاد گذشته یاد آینده برای این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد *زهرای مرضیه یه طرف گریه میکرد رسول خدا از یه طرف .. یا رسول الله .. سال ها بعد از رحلت خانم خدیجه کبری حضرت گریه می کرد .. تو هم امشب برا این خانم گریه کن .. اُم سلمه بعد از جناب خدیجه والامقام ترین و شریف ترین همسرِ پیغمبرِ .. خیلی باوفا بود .. ام سلمه میگه هر وقت اسم خدیجه رو میبردیم «فَلَمَّا ذَكَرْنَا خَدِیجَةَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ..» پیغمبر گریه می کرد بعد میفرمود : «ثُمَّ قَالَ خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ‏ خَدِیجَةَ» (1) کجا کسی مثه خدیجه میشه ..! «صَدَّقَتْنِی حِینَ كَذَّبَنِی النَّاسُ» وقتی همه منو تکذیب کردن خدیجه منو تصدیق کرد .. «وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ» در راهِ دین خدا منو یاری کرد .. «وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا» و با مالِ خودش کمک کرد به اسلام .. بعد پیغمبر فرمود خدا به من فرمان داده خدیجه رو به بهشتِ برین بشارت بدم .. اینطور بود پیغمبر با خدیجه سلام الله علیها .. امشب همه گریه میکردن ..* گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد *ولایتِ امیرالمومنینُ پذیرفته بود این بی بی .. رسول خدا به خدیجه سلام الله علیها فرمود: «یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی ..» (2) خدیجه، همسرِ عزیزم .. این علی مولای تو و مولایِ همۀ مومنینِ .. امام مسلمین و مومنین بعد از منِ رسولِ خداست .. بعد بی بی فرمود: «صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً» بی بی هموز زمانِ امامتِ مولا رو درک نکرده بود بعد از پیغمبر زنده نبود ولی به امیرالمومنین ایمان آورد .. ای وای بر اونایی که بیعت کردن ولی بیعتشون با علی رو شکستن ..* تکرار شد این قِصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد بر روی قبر مخفی مادر به یادِ آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد وقتی که خون تازه از مسمار میریخت انگار بر حال علی در گریه میکرد دست خدا را دست بسته میکشیدند زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردند کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد یک روز هم زینب به زیر تازیانه در قتلگه پیش برادر گریه میکرد وقتی که طفلان بین آتش میدویدند بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد شاعر : منابع: 1)مناقب خوارزمى، ص 342- 354 شماره 364 2)مجلسى، بحار الأنوار ؛ ج‏۱۸ ؛ ص۲۳۳ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•لبیک اُم المومنین .. و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به زبان‌بریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او صلوات آدم و خاتم آمده‌ است جمله صلای او چه زنی‌ست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او «لبیک اُم المومنین .. لبیک اُم المومنین .. » شده‌است جاذب لطف حق، چو به مهر ذرّۀ لاحقه نرسد به جلوۀ نوری‌اش رشحات ظلمت زاهقه چه کلیمه‌ای‌ که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه چه زجاجه‌ای‌ست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او چه غمش هر آنکه شفیعه‌اش بشود به محشر داهشه به مقام خلد برینی‌اش نه منازعه نه مناقشه نگرفته‌اند مقام او به معاجله به مهامشه به خدا که زَهرۀ قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او سخن از کسی شده در میان که نبی‌ست گرم ستودنش مَلِک‌ست قاری فضل او، مَلَک‌ست محو سرودنش عدم‌ست زادۀ بود او و وجود طفل نبودنش ‌که شده‌ست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش حسن‌ست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او چه زنی‌ست مادر فاطمه، چه زنی‌ست همسر مصطفی که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او «لبیک اُم المومنین .. لبیک اُم المومنین .. » به گره‌گشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی شده لحظه‌لحظۀ بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی نرود مواصف جود او به خفا ز جور معاندی چو نباشد آیۀ سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟ مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبله‌نمای او چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری شده مهر و ماه نشانه‌ای ز فروغ جود و سخای او به ازل چو آینۀ «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفته‌ام از بلی چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی به خدا که غیر خدیجه‌اش به خدا قسم به جز از علی نشده‌ست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من که چهارده دم کبریا به مدیحه‌اش شده در سخن ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاهِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟ شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•معصیت بین دلم .. / قرائت اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ ، أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُو ، الحیُ القَیوم الرَحمانُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» اِلٰهی العفو .. معصیت بین دلم آمد و تسخیرم کرد بال پرواز مرا بست، زمینگیرم کرد روزگاری، دل بامعرفتی بود مرا چه شد آخر که خطا اینهمه دلگیرم کرد عملم رنگ قبولی نگرفت از بس که نفس، سرگرم ریا کردن و تزویرم کرد حب دنیا عقب انداخت مرا در طلبت حب اغیار مرا در غل و زنجیرم کرد خواب دیدم که نجف رفتم و صحن علی ام ریخت اشکم به روی گونه و تعبیرم کرد مرتضی وضع مرا تاب نیاورد و خودش پدرانه به سویم آمد و تطهیرم کرد سال ها ریزه خور خوان خدیجه شده ام کرمش بر سر این سفره نمک گیرم کرد تشنه ام شد، جگرم سوخت و گفت آه حسین اقتدا بر جگرم، نالۀ شبگیرم کرد اولین بار، حرم، بر در باب القبله نظر فاطمه در خِیر، سرازیرم کرد هیچ جایی، دلم آرام نشد جز حرمش دیدن کرب و بلا از همه جا سیرم کرد چه کنم دست خودم نیست نسوزم ز غمش روضۀ تشنگی اش زود مرا پیرم کرد فکر آن پیکر و ده مرکب و نعل تازه روز و شب در نظرم آمد و درگیرم کرد شاعر: محمد جواد شیرازی ــــــــــــــــــ مسندنشین عالم بالا خدیجه فخر قریش و همدم طاها خدیجه ام الائمه مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبرا خدیجه اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است با جان و با دل جور دلبر را کشیده با شانه اش بار پیمبر را کشیده با چشم گریان، آب کوثر را کشیده با نور ایمان، نور حیدر را کشیده آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است دین خدا هم با خدیجه سربلند است او که همان اول به داد غم رسیده وقت گدایی یادش افتادم، رسیده از برکت او خرجی ما هم رسیده با نیت خیرش به ما پرچم رسیده بر دین و دینداری خود پابندمان کرد از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد تحریم کردند از شقاوت مردِ او را دیدند نزدیکان بی بی طرد او را هی مسخره کردند آه سرد او را مردم نفهمیدند اصلاً درد او را آن بانوئی که کنیه، اُم المومنین داشت مثل امیرالمومنینش درد دین داشت صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته زهرا به مادر رفته پشت در که رفته حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته انداختند او را کنار در که میسوخت میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت باقی شعر باشه بین دعا، دستِ گدایی بالا بیار به حق خانم حضرت خدیجه الهی العفو .. بسم الله الرحمن الرحیم اللّٰهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ، وَأَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَأَشَدُّ الْمُعاقِبِينَ فِى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ، وَأَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِى مَوْضِعِ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ *خدایا امشب یه نشونه ای از دعای افتتاح رو به ما نشون بده .. اللّٰهُمَّ أَذِنْتَ لِى فِى دُعائِكَ وَمَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يَا سَمِيعُ مِدْحَتِى، وَأَجِبْ يَا رَحِيمُ دَعْوَتِى، وَأَقِلْ يَا غَفُورُ عَثْرَتِى،*اول این گناهانم رو پاک کن ..* فَكَمْ يَا إِلٰهِى مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها، *همۀ غصه ها م رو تو حل کردی و فرج رسوندی .. اما هنوز یه درد بزرگ داریم اونم رسوندنِ آقامونِ .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم .. وَهُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها، وَعَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَها، وَرَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها، وَحَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَكَكْتَها، ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•معصیت بین دلم .. / قرائت اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلَا وَلَداً ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَ لِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً﴾ ؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ بِجَمِيعِ مَحامِدِهِ كُلِّها، عَلَىٰ جَمِيعِ نِعَمِهِ كُلِّها. الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَامُضادَّ لَهُ فِى مُلْكِهِ، وَلَا مُنازِعَ لَهُ فِى أَمْرِهِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاشَرِيكَ لَهُ فِى خَلْقِهِ، وَلَا شَبِيهَ لَهُ فِى عَظَمَتِهِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الْفاشِى فِى الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَحَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ، الْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ، الَّذِى لَاتَنْقُصُ خَزائِنُهُ، وَلَا تَزِيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلّا جُوداً وَكَرَماً إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْوَهَّابُ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ قَلِيلاً مِنْ كَثِيرٍ، مَعَ حاجَةٍ بِى إِلَيْهِ عَظِيمَةٍ وَغِناكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَهُوَ عِنْدِى كَثِيرٌ، وَهُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ؛ *برا تو کاری نداره این گره ها رو باز کنی .. اگه امتحانِ! ما تو امتحان باختیم ..! اللّٰهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِى، وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِى، وَصَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِى، وَسَِتْرَكَ عَلَىٰ قَبِيحِ عَمَلِى، وَحِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ جُرْمِى *هر وقت من گناه کردم بخشیدیم .. هر وقت خطایی از من سر زد چشم پوشی کردی ..* عِنْدَ مَا كانَ مِنْ خَطَإى وَعَمْدِى أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ الَّذِى رَزَقْتَنِى مِنْ رَحْمَتِكَ، وَأَرَيْتَنِى مِنْ قُدْرَتِكَ، وَعَرَّفْتَنِى مِنْ إِجابَتِكَ، *با این همه دلیل من کجا برم غیر از درِ خونۀ تو ؟!! .. گفتم در! رسیدم به اینجای شعر: طوری لگد میزد که با غم خو بگیرد نگذاشتند آنجا که مادر رو بگیرد فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد یا راه آتش را به سمت مو بگیرد وقتی صدای رنج مادرها زیاد است یعنی مصیبت های دخترها زیاد است ای وای از غم، از پر آتش گرفته از ماجرای دختر آتش گرفته از غصۀ موی سر آتش گرفته زینب کجا و معجر آتش گرفته! روی کلام او به آقای نجف بود با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها گم شد میان سم مرکبها صداها آتش گرفته دامن ناموس طاها می رفت زینب در پی طفلان کجاها *شام غریبانه حضرتِ خدیجه سلام الله .. امشب حضرت زهرا و رسول خدا خیلی گریه کردن ..* او که عزا هم داشت از داغ برادر می زد به قلبِ شعله ها مانند مادر می سوخت خیمه، آه زینب سوخت از درد چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد با زادۀ زهرا ببین دنیا چه ها کرد سر از تنور خانۀ خولی درآورد باید به پای درد هایش مُرد امشب با دست بسته تا کجاها رفت زینب! شاعر: رضا دین پرور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•معصیت بین دلم .. / قرائت اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *همچین که دیگه لشگر خسته شدن، نامردا رفتن؛ بی بی شروع کرد به گشتن .. اول دو تا بچه رو زیرِ یه بته خار پیدا کرد .. هر دو از دنیا رفته بودن .. بمیرم برات .. دخترِ مسلمُ از تو آتیشِ پشتِ خیمه ها پیدا کرد .. همه رو جمع کرد تو خیمه شروع کرد شمردن .. دید یکی از بچه ها کمه !.. با یه خستگی اومد بالای گودال گفت داداش یکی از امانت هات کمه .. یه وقت دید یه صدایی از گلویِ بریده بلند شد اُخَیَّ اِلَیَّ.. فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً، وَأَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَيْكَ فِيما قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ، فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّى عَتَبْتُ بِجَهْلِى عَلَيْكَ، وَلَعَلَّ الَّذِى أَبْطَأَ عَنِّى هُوَ خَيْرٌ لِى لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الْأُمُورِ، فَلَمْ أَرَ مَوْلىً كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَىَّ، يَا رَبِّ، إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ، وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ، وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ؛ فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذٰلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِى وَالْإِحْسانِ إِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، فَارْحَمْ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسانِكَ إِنَّكَ جَوادٌ كَرِيمٌ الْحَمْدُ لِلّٰهِ مالِكِ الْمُلْكِ، مُجْرِى الْفُلْكِ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ، فالِقِ الْإِصْباحِ، دَيَّانِ الدِّينِ، رَبِّ الْعالَمِينَ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلىٰ حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ،وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ طُولِ أَناتِهِ فِى غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلَىٰ مَا يُرِيدُ الْحَمْدُ لِلّٰهِ خالِقِ الْخَلْقِ، باسِطِ الرِّزْقِ، فالِقِ الْإِصْباحِ، ذِى الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ ، الَّذِى بَعُدَ فَلا يُرىٰ، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوىٰ، تَبارَكَ وَتَعالىٰ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَيْسَ لَهُ مُنازِعٌ يُعادِلُهُ، وَلَا شَبِيهٌ يُشاكِلُهُ، وَلَا ظَهِيرٌ يُعاضِدُهُ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الْأَعِزَّاءَ، وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَماءُ، فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ مَا يَشاءُ؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يُجِيبُنِى حِينَ أُنادِيهِ، وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عَوْرَةٍ وَأَنَا أَعْصِيهِ، وَيُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَىَّ فَلَا أُجازِيهِ، فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنِيئَةٍ قَدْ أَعْطانِى، وَعَظِيمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ كَفانِى، وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرانِى، فَأُثْنِى عَلَيْهِ حامِداً، وَأَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَايُهْتَكُ حِجابُهُ، وَلَا يُغْلَقُ بابُهُ، وَلَا يُرَدُّ سائِلُهُ، وَلَا يُخَيَّبُ آمِلُهُ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يُؤْمِنُ الْخائِفِينَ، وَيُنَجِّى الصَّالِحِينَ ، وَيَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِينَ، وَيَضَعُ الْمُسْتَكْبِرِينَ، وَيُهْلِكُ مُلُوكاً وَيَسْتَخْلِفُ آخَرِينَ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ قاصِمِ الْجَبَّارِينَ، مُبِيرِ الظَّالِمِينَ، مُدْرِكِ الْهارِبِينَ، نَكالِ الظَّالِمِينَ، صَرِيخِ الْمُسْتَصْرِخِينَ، مَوْضِعِ حاجاتِ الطَّالِبِينَ، مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنِينَ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى مِنْ خَشْيَتِهِ تَرْعَدُ السَّماءُ وَسُكَّانُها، وَتَرْجُفُ الْأَرْضُ وَعُمَّارُها، وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ يَسْبَحُ فِى غَمَراتِها؛ ﴿الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى هَدانا لِهٰذا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانا اللّٰهُ﴾ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَخْلُقُ وَلَمْ يُخْلَقْ، وَيَرْزُقُ وَلَا يُرْزَقُ، وَيُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ، وَيُمِيتُ الْأَحْياءَ، وَيُحْيِى الْمَوْتىٰ، وَهُوَ حَيٌّ لَايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَأَمِينِكَ وَصَفِيِّكَ وَحَبِيبِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَحافِظِ سِرِّكَ، وَمُبَلِّغِ رِسالاتِكَ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•معصیت بین دلم .. / قرائت اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ _ استاد حاج منصور ارضی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ أَفْضَلَ وَأَحْسَنَ وَأَجْمَلَ وَأَكْمَلَ وَأَزْكىٰ وَأَنْمىٰ وَأَطْيَبَ وَأَطْهَرَ وَأَسْنىٰ وَأَكْثَرَ مَا صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ وَأَ نْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَصِفْوَتِكَ وَأَهْلِ الْكَرامَةِ عَلَيْكَ مِنْ خَلْقِكَ اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَصِيِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمِينَ، عَبْدِكَ وَوَ لِيِّكَ وَأَخِي رَسُولِكَ وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَآيَتِكَ الْكُبْرىٰ، وَالنَّبَاَ الْعَظِيمِ، وَصَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، وَصَلِّ عَلَىٰ سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ، وَ إِمامَىِ الْهُدىٰ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَصَلِّ عَلَىٰ أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ؛ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، وَعَلِيِّ بْنِ مُوسىٰ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، وَالْخَلَفِ الْهادِي الْمَهْدِيِّ، حُجَجِكَ عَلَىٰ عِبادِكَ، وَأُمَنائِكَ فِى بِلادِكَ صَلاةً كَثِيرَةً دائِمَةً؛ اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ وَليِّ أَمْرِكَ الْقائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِىَ إِلىٰ كِتابِكَ، وَالْقائِمَ بِدِينِكَ، اسْتَخْلِفْهُ فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دِينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً، يَعْبُدُكَ لَايُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً اللّٰهُمَّ أَعِزَّهُ وَأَعْزِزْ بِهِ،وَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزِيزاً، وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً، وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً. اللّٰهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَسُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتَّىٰ لَايَسْتَخْفِىَ بِشَىْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ. اللّٰهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ،وَتَجْعَلُنا فِيها مِنَ الدُّعاةِ إِلَىٰ طاعَتِكَ،وَالْقادَةِ إِلىٰ سَبِيلِكَ،وَتَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ؛ اللّٰهُمَّ مَا عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ، وَمَا قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ اللّٰهُمَّ الْمُمْ بِه شَعَثَنا،وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا ، وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا، وَكَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنا، وَأَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا، وَأَغْنِ بِهِ عائِلَنا، وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا، وَاجْبُرْ بِهِ فَقْرَنا، وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، وَيَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا، وَبَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنا، وَفُكَّ بِهِ أَسْرَنا، وَأَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا، وَأَنْجِزْ بِهِ مَواعِيدَنا، وَاسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا، وَأَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا،وَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ آمالَنا، وَأَعْطِنا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنا، يَا خَيْرَ الْمَسْؤُولِينَ، وَأَوْسَعَ الْمُعْطِينَ، اشْفِ بِهِ صُدُورَنا، وَأَذْهِبْ بِهِ غَيْظَ قُلُوبِنا، وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ، إِنَّكَ تَهْدِى مَنْ تَشاءُ إِلىٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ، وَانْصُرْنا بِهِ عَلَىٰ عَدُوِّكَ وَعَدُوِّنا إِلٰهَ الْحَقِّ آمِينَ اللّٰهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَغَيْبَةَ وَ لِيِّنا، وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ، وَأَعِنَّا عَلىٰ ذٰلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ، وَبِضُرٍّ تَكْشِفُهُ، وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ،وَرَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُناها، وَعافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُناها، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•سلام ما به تو ای مادر .. / و توسل به ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سماواتی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول که پرورش به روی دامن تو یافت بتول ملائک‌اند به مدحت در آسمان مشغول امین وحی حقت کرده بر سلام نزول سلام ذات خداوند و چارده معصوم به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم درود باد به روح و سلام بر تن تو حجاب نور و دعای رسول، جوشن تو بهشت وحی خداوندگار، گلشن تو محیط پرورش فاطمه است دامن تو به جز تو در غم و اندوه، یار احمد کیست؟ به غیر تو صدف گوهر محمّد کیست؟ خدای را به خدا لایق درودی تو به یاری نبی آغوش خود گشودی تو دل از رسول خدا همچنان ربودی تو تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی به حفظ جان محمّد نثار جان کردی تو بهترین زن روی زمینی ای مادر تو در جلال، جلال‌آفرینی ای مادر تو مام همسر حبل‌المتینی‌ ای مادر تو مادر همۀ مؤمنینی ای مادر گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟ زنان دیگر ختم رسل کجا تو کجا؟ تو آسمان فروزان یازده قمری تو از زنان همه انبیا به رتبه‌ سری هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوب‌تری زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری مگر نگفت نبی بین همسرانش بسی که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی سلام بر تو و روح بلند ایمانت درود بر تو و ایثار و عهد و پیمانت بهار سبز گل عصمت است دامانت سلاله و پدر و مادرم به قربانت به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت تو را چو فاطمه ام‌الائمه باید گفت تو مادر همه سادات عالمی بانو! تو نور چشم رسول مکرمی بانو! تو به ز هاجر و سارا و مریمی بانو! دوازده گهر نور را یمی بانو! خدای را به دعا و نیاز می‌خواندی نزول وحی نبود و نماز می‌خواندی سلام بر تو و اشک و دعا و زمزمه‌ات سلام بر تو و روح بلند فاطمه‌ات فروغ وحی عیان بود از مکالمه‌ات هزار عایشه کم از کنیز خادمه‌ات همیشه شیفتۀ خصلت و صفاتت بود که سال حزن رسول خدا وفاتت بود هنوز بوی خدا می‌دمد ز پیرهنت دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت زهی جلال سلام خدا به جان و تنت که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت گرفتم آنکه ز کوثر دهان خود شویم مرا چه زهره که اوصاف چون تو را گویم وفات تو نبود کم ز صبح میلادت سلام بر تو و آباء پاک و اولادت به شأن تو که بود رتبۀ خدادادت همین بس است که مولا علی‌ست دامادت امین وحی، سلامت به احمد آورده که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟ که جز تو آورد از بهر مصطفی زهرا؟ که جز تو دختر او هست زینب‌کبری؟ که جز تو قابله‌اش بوده مریم عذرا؟ که جز تو شد سپر جان خواجۀ دوسرا؟ تویی که در رحمت فاطمه سخن می‌گفت سخن ز سر خداوند ذوالمنن می‌گفت شاعر: استاد غلامرضا سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•سلام ما به تو ای مادر .. / و توسل به ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سماواتی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همین که همسرِ رسول خدا شد، زن های قریش ازش دوری میکردن .. نه تنها سلامش نمی کردن، سلام خدیجه رو هم جواب نمی دادن .. گذشت تا به فاطمه باردار شد یه روز رسول خدا وارد خانه شد دید خدیجه با کسی داره حرف می زنه در حالی که به ظاهر کسی کنارش نیست .. فرمود خدیجه با کی داری حرف میزنی؟ عرضه داشت فرزندی که در رحم منِ ،مونس من شده با من تکلم میکنه .. غم مخور مادر که غمخوارت منم این جهان و آن جهان یارت منم همونجا رسول خدا بشارتِ ولادتِ فاطمه رو داد به خدیجه کبری .. لحظاتِ آخرِ حملش رسید .. فرستاد دنبالِ زن های قریش بیان کمکش کنن، گفتن به خدیجه بگو تو قولِ ما رو قبول نکردی همسرِ یتیم ابوطالب شدی .. ما هم دعوتِ تو رو نمی پذیریم و کمکت نمی کنیم .. تا این خبر رو شنید خدیجه اندوهگین شد .. اما یه وقت دید چهار زنِ بهشتی آمدند دورش رو گرفتن کمکش کردن فرزندش رو به دنیا آورد .. لحظاتِ آخر عمرش دیدن خانم خدیجه سلام الله علیها داره گریه میکنه .. اسما میگه گفتم بی‌بی جان شما رو که رسول خدا وعدۀ بهشت داده چرا گریه می کنید .. فرمود گریه‌ام برای دخترم فاطمه ست .. شبِ عروسیش نیستم براش مادری کنم .. میگه گفتم بی‌بی جان اگه من بودم براش مادری میکنم .. بی بی خوشحال شد و دعام کرد .. گذشت تا شبِ عروسیِ فاطمه رسید .. رسول خدا دستِ فاطمه رو گذاشت تو دستِ علی .. فرمود هرکه تو خانه هست بیرون بره .. همه رفتن اما من ماندم رسول خدا چشمش به من افتاد فرمود اسماء مگه نشنیدی گفتم من به بی بی وعده دادم امشب به جاش مادری کنم .. اجازه داد رسول خدا و ماندم .. آی گریه کن ها میدونم دلتون کجا رفت .. این یه جاست که زن احتیاج به زن داره، یه جا هم موقع وضع حملشِ .. الهی بمیرم که وضع حملِ مادرمون بینِ در و دیوار بود .. ای کاش فقط درُ آتش میزدن و دیگه لگد به درِ نیم سوخته نمی کوبیدن .. نالۀ اول بابا رو صدا زد .. نالۀ دوم دیگه نگفت بابا، نگفت علی .. صدا زد «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل» (1) خدا محسنم رو کشتن فضه بیا .. ای گریه کن ها .. فقط محسنُ نکشتن الهی بمیرم مادرم دیگه خیلی زنده نماند .. اگه بخوان میوه ای رو از درخت بچینند .. میوه رسیده باشه به آسانی از درخت جدا میشه .. اما اگه میوه نارس باشه با شاخه از درخت جدا میشه .. آی بچه سیدا .. میوۀ نارسیده محسن بود که جدا شد ولی درخت شکست یه شش ماهه مدینه کشتن بینِ در و دیوار با ضرب لگد .. یه شش ماهه کربلا .. رو دستِ بابا با تیرِ سه شعبه .. نگذاشتن حرف ابی عبدالله تمام بشه .. منّوا عَلَی‏ ابن المُصطَفى .. هنوز حرف آقا نمام نشده بود به موقع : فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ ..(2) گر آب ندارد پدرِ مظلومم گر شیر ندارد مادر محزونم از آب گذشتم و نمی‌خواهم شیر بیرون بکشید تیر از حلقومم 1)بحارالأنوار. جلد ۳۰.۲ ص ۲۹۳ 2) تذكرة الخواص، سبط این جوزی، ص ٢٥٢ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
297930_23اُمُّ_الْمُؤْمِنين_.pdf
2.24M
کتاب اُمُّ الْمُؤْمِنين』 ♦️ متون عليها برای اجرای مداحان اهلبیت علیهم السلام در ماه مبارك رمضان◈ ♦️ شامل و اجرا شده توسط مداحان مشهور کشور ◈ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•افتخار دین و آیین .... به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتخارِ دین و آیین را اگر میشد سرود شعر، اول از خدیجه لب به گفتن میگشود ای که بر شأن بلندت، کوهها زانو زدن وی که بر خاک های قدم هایت فلک دارد سجود تو که هستی که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده ی قوسِ صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی که مقامت را پیمبر می ستود از مقاماتِ تو بس که مادرِ زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته کوثر نبود اولین فردی که هر چه داشته بخشیده است جودِ تو شد مبدأ تاریخی هجریِ جود هر شب از چادر نمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدنِ تو بختِ خود را می گشود آبرو جبریل از آبِ وضویت میگرفت در پی این بحر میشد هر اقیانوس رود بود با چُنین شأن و مقامی در زمانِ احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت، نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی *حضرت خدیجه به دخترش فرمود: فاطمه جان! من هر چه داشتم برای خدا بخشیدم، هیچی نمونده برام، حتی برام کفنی هم نمونده، به بابات رسول الله بگو همون عبایی که با اون نماز شب میخوندی اون رو کفنِ من قرار بده...* بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آهِ پیغمبر، زِدل برخواست تا ربِّ وَدود ناگهان از سوی حق، بر دست های جبرییل پنج پیراهن برای پنج تن آمد فرود * از عرش ندا شد: کفن خدیجه با خود ماست یا رسول الله... کنار این کفن کفن های دیگه هم اومد...* اما پنجمین پیراهن این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرش حق هدیه نمود فاطمه که دید که می ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن، برای یوسفش یاسِ کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش تا اشک تار و بافتش با آهِ پود از حریر کهنه ای آن پیروهن را بافت تا وقتِ غارت درنیاید از تنش؛ اما چه سود وقت غارت گشت یک لشکر به آن گودال ریخت یک نفر باخود زره را برده یک نامرد خود *ابا عبدالله لباس رو به تن کرد، با خنجری هم پاره پاره کرد. زینب سلام الله علیها عرضه داشت: برادر جان! این پیراهن خودش کهنه است چرا دیگه داری با خنجر پاره پاره میکنی؟ فرمود: خواهرم میخوام این ها حیا کنن این پیراهنِ پاره پاره رو از بدنم بیرون نیارن...* لباسِ کهنه چه حاجت که زیرِ سُمِّ سُتور تنی نماند که پوشند جامه یا کفنت.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•از درد غربت داشت كوثر... به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بدون مقدمه روضه بخونم، دلاتون رو از همین جا ببرید شِعبِ ابی طالب، خیلی سوت و کورِ مثل قبرستانِ بقیع، قبر خانوم حضرت خدیجه سلام الله علیها تو همون شعب ابی طالب زیرِ آفتابه، تصور کن شعب ابی طالب پیغمبر در محاصره است، اینقدر سخت شده بود بر پیغمبر که از گرسنگی بعضی وقت ها یه هسته ی خرما رو چند نفر توی دهان میگذاشتن، حضرت خدیجه هر چه داشت رو فدای پیغمبر کرد، روزای آخر زیر یه چادر مریض احوال افتاده توی بستر، پیغمبر باید بره بیرون مراقبت از مسلمان ها بکنه، بار و فشارِ همه ی ماجرا رویِ دوشِ پیغمبرِ، اینقدر پیغمبر رو اذیت می کردن، هر وقت می اومد خانه خدیجه ی کبری یه جوری ازش استقبال می کرد پیغمبر همه ی غصه هاش از دلش می رفت، هر روز راه طولانی غارِ حرا رو برای بردن غذا برا پیغمبر طی می کرد، حالا این خانوم توی بستر بیماری افتاده، توی همون حال هر وقت پیغمبر رو میبینه خنده روی لبش میاد، پیغمبر شرمنده میشه، سرش پایین میاد... این روزای آخر دیگه حال خانوم خراب شد، خانومی که همه ی ثروتش رو داده، حالا میخواد جون بده یه کفن نداره با خودش ببره...* از دردِ غربت داشت كوثر گريه ميكرد زهرا به روي قبر مادر گريه ميكرد خاك مزار مادرش را ميگرفت و با دست خود ميريخت بر سر گريه ميكرد ياد گذشته ياد آينده برايِ اين مادر و دختر، پيمبر گريه ميكرد گرم تماشاي عزاداري آنها يك گوشه اي آرام حيدر گريه ميكرد تكرار شد اين قِصه اما در دلِ شب اين بار زينب زار و مضطر گريه ميكرد بر روي قبر مخفي مادر به يادِ آن شعله ها و ياس پرپر گريه ميكرد * چقدر این شبِ آخر هی صدا میزنه: اُمِّ سلمه! بعد از من برا دخترم مادری کن، اُمِّ سلمه! دختر شبِ عروسی نیاز به مادر داره، اُمِّ سلمه! یادت نره زهرایِ منو... اون شبِ عروسی پیغمبر فرمود: همه برن فقط علی و فاطمه بمونن، وارد حجره شد، دستِ علی رو گذاشت تو دستِ زهرا، یهو دید اُمِّ سلمه داره نگاه میکنه، صدا زد: اُمِّ سلمه! نشنیدی گفتم همه برن؟ صدا زد: آخه من به خدیجه قول دادم، میگن تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد، فرمود: خدا رحمت کنه خدیجه رو... دختر اون موقعی که میخواد مادر بشه خیلی به مادرش احتیاج داره، خانوم خدیجه! کجا بودی اون موقعی که...* وقتي كه خون تازه از مسمار ميريخت انگار بر حالِ علي در گريه ميكرد صيادها با تازيانه حمله كردند كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد علی صالحی *این هایی که اومدن دَرِ خونه رو شکستن خیلی هاشون سر سفره ی خدیجه نشسته بودن، ای کاش اگه به خاطر علی نرفتید برا خاطر خدیجه در رو نمی شکستید... وقتی خدیجه فاطمه رو میخواد به دنیا بیاره، همه ی زن های قریش خدیجه رو تنها گذاشتن...* وقتی که زنهای قریشی تنها گذاشتن تو رو مادر مونسِ تنهاییت شدم من تا خاطرت نشه مُکَّدر *زهرا از توی بطنِ مادر با مادرش خدیجه صحبت می کرد، میگفت: مادر غصه نخور خودم کنارت هستم... اما حالا زهرا داره میگه: مادر! بیا ببین حالِ من چطوره...* مسافر من ولی حرفاش از دوری و هجرونه مسافر من ولی حرفاش دلم رو میلرزونه مسافر من ولی برام روضه میخونه *مادر! من آرومت میکردم، اما این بچه ببین چه جوری من رو میریزه بهم، چی میگه مگه؟ روضه میخونه: "یُومّاه! اَنَا المَظلوم ، یُومّاه! اَنَا العُریان، یُومّاه! اَنَا الغَریب، یُومّاه! اَنَا العَطشان" مادر! من تشنه هستم... یه جای دیگه هم فاطمه داره با مادرش خدیجه حرف میزنه، میگه مادر یادت میاد:..* وقت ولادتِ من اومد، هودجی روی فرش چهار تا بانو که رسیدن، برای یاریِ تو از عرش *وقتی زنها قریش نیومدن برای زایمان خدیجه، خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نباشی، موقع زایمان چهار تا بانوی بزرگ از بهشت اومدن کمک حالِ خدیجه... فاطمه میگه: مادر یادت میاد؟ حالا بیا ببین همون بانوها دوباره اومدن، اما کجا؟ کی؟...* باز هم اومدن ولی اینبار کنار رأسِ بی سرن با من باز هم اومدن ولی اینبار دورِ تنورن با من باز هم اومدن ولی اینبار سینه میزنن با من ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•هرچند غیر ناله... و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیروز یا امروز تو بستر بیماری مادر حرفاش رو با دختر میزنه، از رفتار فاطمه با پیغمبر معلومه سفارش پیغمبر رو به فاطمه کرد. حواست به بابات باشه، بابات غریبه... لذا بعضی موقع ها که پیغمبر از جنگ برمیگشت پرستارِ پیغمبر فاطمه بود. سر و صورت پیغمبر رو می شست... امیرالمؤمنین در جنگ اُحد نود زخم کاری بر داشت... پیغمبر بعد از جنگ اُحد یه پرستار برای امیرالمؤمنین در نظر گرفت که زخم‌های امیرالمؤمنین رو التیام ببخشه و مولا در یک خانه ای ساکن شد... پرستار پرسید چرا نمیری خونه ات؟ مولا گفت: فاطمه من‌ رو با این‌حال ببینه اذیت میشه... تو همین ماه رمضان، چند روز دیگه فرق اميرالمؤمنين شکافته میشه لذا شاید به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که : ببند آن گونه فرقم را که در قبر نببیند فاطمه زخمِ سرم را *وصیت کرد خدیجه اون دم آخر به فاطمه اش که حواست به بابات باشه... روزای آخر هم فاطمه تو بستر بیماری زینب روصدا زد، دخترم!..* هر چند غیر ناله به بستر نداشتم دردی به غیرِ غربتِ حیدر نداشتم زینب! دیگر برای ماندن مادر دعا مکن من هم عروس گشتم و مادر نداشتم مادر نداشتم که زدم فضّه را صدا نزدیک تر از او به پَسِ در نداشتم *اما...* اكنون دو سرو قد، دو برادر كنار توست من پشتوانه ای ز برادر نداشتم "صَل اللهُ عَلیک یا ابا عَبدالله" این برادرا کجا بودن صبح یازدهم؟ دستاش رو زد زیر بغلش...* چون چاره نیست میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
297930_23اُمُّ_الْمُؤْمِنين_.pdf
2.24M
کتاب اُمُّ الْمُؤْمِنين』 ♦️ متون عليها برای اجرای مداحان اهلبیت علیهم السلام در ماه مبارك رمضان◈ ♦️ شامل و اجرا شده توسط مداحان مشهور کشور ◈ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•از درد غربت.... و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *تصور کن شعب ابی طالب پیغمبر درمحاصره..انقدر سخت شد بر پیغمبر فرمود: بعضی موقع ها یه هسته ی خرما رو چند نفر فقط میک میزدند..دین رو اینجوری نگه داشتند.. تصور کن خانمی که با اون همه ثروت هر روز کلی فقیر سر سفرهٔ خدیجه غذا میخورد.این خانم هرچه داشت فدای پیغمبر کرد. روزهای آخر عمرشریف زیر یه چادر مریض احوال تو بستر افتاده بود. پیغمبر،باید بره بیرون از مسلمانان مراقبت کنه بار فشار همه ماجرا رو دوش پیغمبره ..میگن همون موقعی که با پیغمبر بد برخورد می کردن.نانجیب میگه عبا دورِ گردنش انداختن داشت بی هوش میشد.. شکمبه گوسفند و شتر رو سر مبارک پیغمبر میریختن..انقدر تو طائف سنگ به صورت مبارکش زدن..سر و صورت پُرِ خون، تا می اومد تو خونه خدیجه کبری یه جوری ازش استقبال میکرد پیغمبر می فرمود: همه ی غصه هام از دلم میرفت...اونایی که غار حرا رفتن‌ میدونن پیاده خیلی راهه..میگن هر روز خدیجه کبری غذا آماده میکرداین راه رو خانم با همه ی مشقت بالا میرفت پیغمبر گرسنه نمونه..حالا این خانوم افتاده تو بستر..پیغمبر هر وقت فرصت کنه میاید تو چادر تو همون حال بی حالی تب یه نگاه به پیغمبر میکنه لبخند میزنه. پیغمبر شرمنده تر میشه.. یا رسول الله این جوری نکن ما بدهکار توأیم خدیجه بدهکار توعه.. این روزهای آخر دیگه حال بی بی خراب شد..خانمی که همه ی ثروتش رو‌ داده حالا میخواد جون بده یه کفن نداره با خودش ببره ...* از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد خاک مزار مادرش را می‌گرفت و با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد یاد گذشته یاد آینده برای این مادر ودختر پیمبر گریه میکرد *همه گریه می کنن، پیغمبر گریه میکنه، فاطمه زهرا گریه می کنه، اما یه نفرم بیرون چادر گریه میکرد..کی گریه می کنه؟* گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد *این خانم، خانمیه که قبل از ولایت مولا به ولایت ظاهری اقراره به ولایت علی کرده فرمود: یا رسول الله! خدا رو شاهد می گیرم من به ولایت علی اعتقاد دارم..* تکرار شد این قصّه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد بر روی قبرِ مخفی مادر به یادِ آن شعله ها و یاسِ پرپر گریه میکرد *خانم چقدر این شبِ آخر هی صدا میزده ام سلمه.. بعد من مادری کنی برای دخترم..ام سلمه دختر شب عروسی احتیاج به مادر داره..ام سلمه دختر خونه بخت میره مادر باید کنارش باشه ام سلمه یادت نره زهرای منو..شب عروسی حضرت زهرا سلام الله پیغمبر اکرم فرمود: همه برن فقط علی و فاطمه بمانند.وارد حجره شد دست علی وگذاشت تو دست زهرا، دست زهرا رو تو دست علی. یهو دید ام سلمه داره نگاه می کنه. صدا زد ام‌ سلمه نشنیدی گفتم‌ همه برن..صدازد آقا!بهش قول دادم..فرمود: به کی قول دادی؟ گفت آقا! شب آخری شما بیرون بودی دم‌گوش من خدیجه از من قول گرفته..تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد. ام سلمه بیا.. خدیجه خانم انقدر نگران زهرات بودی کجا بودی خانم با اون‌ حالش با بار شیشه اش ...* وقتی که خونِ تازه از مسمار میریخت انگار بر حالِ علی در گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردن كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اونایی که پشت در اومدن‌خیلیاشون سر سفرهٔ خدیجه نمک‌گیر بودن..حق رسالت پیغمبر ونفهمیدید باشه..حق شمشیرای علی رو‌ نفهمیدید باشه.. شما که سر سفرهٔ خدیجه بودید وقتی داشتید در وبا لگد وا می کردید لااقل به خاطر مادرش نمیزدیدش...آی مادر ...آی مادر... خدیجه سسلدی معناده فاطمه گورخما علینی هِشکسی یوخدی قیزیم دایان قاپییا *فاطمه تو خونه نشسته جای مادرش خالیه پیغمبر میومد میدید زهرا داره گریه می کنه.. میگفت دخترم چرا گریه میکنی؟ می گفت بابا جان این بچه ای که در بطن منه با من حرف میزنه.. میگفت خب فاطمه جان توأم در بطن مادر بودی با مادرت حرف میزدی...حالا فاطمه در خلوتش داره با مادرش حرف میزنه میگه مادر... وقتی که زنهای قریشی، تنها گذاشتن تو رو مادر مونس تنهاییت شدم من که خاطرت نشه مکدّر مسافرِ من ولی حرفاش از دوری و هجرونه مسافر من حرفاش دلم رو می لرزونه مسافر من ولی برام روضه میخونه *مادر من آرومت میکردم اما این بچه ببین چه جوری من و میریزه بهم..* روضه میخونه یوماه! أنا المظلوم یوماه! أنا العُریان یوماه! أنا الغریب یوماه! أنا العطشان حسینه یِرلَر آغلار گویلَر آغلار حسینه اولنین مادر آغلار *یه جا دیگه فاطمه داره با خدیجه حرف میزنه...کجا..میگه مادر یادت میاد..* وقت ولادت من اومد هودجی و نشست روی فرش چهار تا بانو که رسیدن برای یاری تو از عرش وقتی زنای قریش رفتن‌ خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نشی موقع وضع حمل چهار تا بانوی بزرگ از بهشت آمدن کمک‌ حال خدیجه.... فاطمه داره میگه مادر یادت میاد حالا بیا ببین همون بانوها دوباره آمدن..اما کجا؟کی؟ بازم اومدن ولی این بار کنار رأس بی تن بازم اومدن ولی این بار دور تنورن با من بازم اودن ولی این بار سینه میزنن یول ورین هاجر گلور حوّا گلور یول ورین مریم گلور سارا گلور مظلوم‌ حسینیم منزل مبارک ای نور عینم منزل مبارک ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop