|⇦• مادرِ آب کجایی...
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*برگردیم دوباره به روضه ی وداع، این وداع با زن و بچه ها طولانی شد، یه نامردی اومد شمشیرش رو زد به چوب خیمه ها، روایت میگه: این شمشیر رو زد محکم به چوبِ خیمه، فریاد زد: حسین! رفتی خودت رو بینِ زنها پنهان کردی؟ بیا بیرون...
مدینه هم همینجور شد، همچین که دید دارن لگد به در میزنن، آتیش داره بالا میره از دَرِ خونه، داد میزدن: علی! بیا بیرون...*
غم به غیر از غمِ او این دلِ بی تاب نخورد
چهرهء شامِ غمش رنگ ز مهتاب نخورد
بیش ازین ننگ ، به پیشانیِ اعراب نخورد
ذبح شد تشنه و آب از روی آداب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
دشمن از پیر و جوان سیر شد از آب ولی
مرکبِ لشگریان سیر شد از آب ولی
خولی و شمر و سنان سیر شد از آب ولی
قطره ای کودک ششماهۀ بی خواب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
تار می دید همه کرببلا را ز عطش
دود می دید تمامیِّ فضا را ز عطش
خوب تشخیص نمی داد صدا را ز عطش
بود عطشان و از آن گوهرِ نایاب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
هر چه دنبالِ سرش خواهرِ او گشت نبود
به خدا جای سرش بر نی و در تشت نبود
هیچ سنگی به هر اندازه در آن دشت نبود
که در آن ورطه به پیشانیِ ارباب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
بی غنیمت کسی از کرببلا رفت ، نرفت
بی سرش ، شمر زگودال بلا رفت، نرفت
زآنهمه تیر یکی هم به خطا رفت ، نرفت
چه جراحات که بر پیکر اصحاب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
سر، پیمبر شد و نی نقطۀ معراج شدُ
قتلگه خون شد و دریا شد و مَوّاج شدُ
حرم فاطمه طوفان شد و تاراج شدُ
هیچ طوفان زده اینگونه به گرداب نخورد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد؟
نیست قلبی که ازین حادثه غمناک نشد
نیست چشمی که در این مرثیه نمناک نشد
نیست آهی که ازین داغ به افلاک نشد
عمق این فاجعه واللهِ که ادراک نشد
پدرِ خاک کجایی پسرت خاک نشد؟
وقتی افتاد روی خاک نبودش نفسی
نه مُعینی نه کمک حال ، نه فریاد رسی
در میان شهدا وضعیتِ جسم کسی
مثل جسمِ خودِ ارباب اسفناک نشد
پدرِ خاک کجایی پسرت خاک نشد؟
یک نفر نیست بگیرد جلوی ملعون را
پُر ز خون شهدا کرد همه هامون را
خون ارباب ز سر ریخت به صورت ، خون را
خواست با پیرهنش پاک کند پاک نشد
پدرِ خاک کجایی پسرت خاک نشد؟
#شاعر مهدی مقیمی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_سوم مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ده مرتبه همه با هم: "بعلی....علیه السلام"
سِرّ شب قدره...باور کن عرش خدا به لرزه می افته...
ده مرتبه:"بفاطمة...سلام الله علیها"
در خونه ی کریم بریم...ده مرتبه:"بالحسن...."
حسین....رحمة الله الواسعه....ده مرتبه:"بالحسین....علیه السلام"
ده مرتبه:"بعلی بن الحسین...علیهماالسلام"
ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام"
ده مرتبه:"بجعفر بن محمد...علیهماالسلام"
ده مرتبه:"بموسی بن جعفر...علیهماالسلام"
*ملت ایران زیر سایه امام رضاست...اینجا مملکت امام رضاست...
ده مرتبه:"بعلی بن موسی...علیهماالسلام"
ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام"
ده مرتبه: "بعلی بن محمد...علیهماالسلام"
ده مرتبه: "بالحسن بن علی...علیهماالسلام"
*هر کجایید قبل از اینکه خدا رو به امام زمان قسم بدید، یابن الحسن! کجا داری امشب برای ما دعا می کنی؟ من همه بدبختیم اینه تو رو فراموش کردم... تو رو یاد نمی کنم اینطوری شدم...
مردم همه با هم بگید: "یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح اغثنا...یا اباصالح اغثنا..."
مرحوم آیت الله ناصری از خدمتشون پرسیدن: چه کار کنیم دلامون برای امام زمان آماده بشه؟ فرمودند" این ذکر خیلی پروازتون میده تا کنار امام زمان... "یا اباصالح ادرکنا ادرکنا، یا اباصالح اغثنا اغثنا...."
ده مرتبه از سویدای دل صدا بزن:"بالحجة...علیه السلام"
همه با هم دستات رو بیار بالا...قرآن هم رو دستت بگیر... امشب فقط همین رو میخوام... امام زمان بیاد همه مشکلات حل میشه...
امشب ما برای کدوم گناهانمون توبه کردیم؟ فقط گناهان شخصیمون؟ ماها یاد گرفتیم فقط برای گناهان شخصیمون استغفار می کنیم... والله گناهان اجتماعی هزاران بار خطرناک تره...
پیغمبر اکرم وقتی فرمان دادند از مکه هجرت کنید... حالا خونه زندگی دارند تو مکه... کجا بریم یا رسول الله؟ زن و بچه و مال و منال و خونه زندگیمون اینجاست...کجا بریم؟ پیغمبر اکرم فرمودند: دستوره، باید بریم... همه هجرت کردند...اومدند کجا موندند؟ تو کوچه و خیابون.... طرف که صاحب خونه و زندگی بود... اومدند کنار مسجد...شدند اصحاب صُفّه... زن و بچه تو کوچه... امتحان انصار چی بود؟ یه اتاق... دو تا اتاق بیشتر نداره... پیغمبر اکرم فرمود: برید یکیش رو بدید.. پرده بکشید نصف اونا نصف شما...
پیغمبر اکرم گاهی می آمد کنار این بندگان خدا... می نشستند روی سکو زیر آفتاب...
غذا نداشتند که... پیغمبر گاهی اوقات خرما می آورد... میگفتند یا رسول الله! چند روزه غذا نخوردیم... حالمون خوش نیست... می فرمودند:صبر کنید... خدا بزرگه... بعد از من بعضی هاتون به مال دنیا می رسید... خواست خوشحال بشه، پیغمبر چنان مذمتی کرد... یکیشون اونقدر تحت تاثیر بود که گفت ازدواج نمی کنم نه خونه میسازم... میرم تو بیابونا زندگی می کنم... اینکه شما گفتید...
پیغمبر بهش فرمودند: پس چطور میخوای امربه معروف و نهی از منکر کنی؟
فهمیدی یعنی چی؟! یعنی همه دین در این اجمتماعی بودنه... اینکه میگن شب قدر،م ومنین کنار هم جمع بشن،دعا کنند... چون تکی دعا نمیشه...نمی صرفه... برای اینا توبه کردی؟ امشب توبه کردی خدایا من چقدر دل سوزوندم؟
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_سوم #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اومد بالا سرِ عمو ايستاد، چند نفر اومدن به قصد جدا كردن سر مقدس ابي عبدالله، يكي شون اِبن كعب ملعونِ، وقتي عبدالله اومد ديد اين نانجيب شمشير كشيده ميخواد سر عموش رو جدا كنه، فرمود: " يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي؟" آيا ميخواهي عموي من رو بكشي؟ مگه عبدالله مُرده باشه، دستش رو جلو آوُرد، همچين كه نانجيب شمشير رو پايين آوُرد، استخون دست كه شكست، مثل اينكه يادِ مدينه افتاد، يه مرتبه ديدن صدا ميزنه: "وا اُمّاه!..."
از سخت ترين لحظه ها براي ابي عبدالله جون دادنِ عبدالله تو بغلش بود، وقتي حرمله ي نانجيب آخرين تير رو در كمان گذاشت، گلوي عبدالله رو نشونه گرفت، چنان نانجيب تير رو زد، گلو به سينه ي عمو دوخته شد، خون تو صورت حسين پاشيد...
تا قبل از اينكه عبدالله بياد دستور ابي عبدالله بود كه زينب برگرد خواهرم، برو به سمت خيمه ها اين صحنه هارو نبيني، ان شاءالله اين صحنه رو هم عمه نديده باشه، اين بچه رويِ سينه ي حسينِ، يه مرتبه ده تا اسب رو نعل تازه زدن، حسين!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• دستت افتاده، لب افتاده...
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*نانجيب گفت: گناهِ اولين و آخرين به گردنم باشه اگه داغش رو به دلِ مادرش نذارم... عَمر بن سعد اَزُدی قسم خورد، گفت: ميرم سر از بدنش جدا ميكنم... يه عده كربلا عثماني مذهب بودن، كينه داشتن جنگ جمل از امام حسن، تا قاسم گفت: "إن تنکرونی فأنا ابن الحسن" ديدن يك به يك نميتونن حريفِ قاسم بشن، همه دورش رو گرفتن، اينقدر سنگ بر بدنِ قاسم زدن، توي اين سنگ باران كسي كه نه خود داره و نه زره داره، وقتي سنگ ميزنن بايد جلوي صورتش رو بگيره، در همين حين يه نانجيبي با شمشير و نيزه زد، قاسم رو از روي اسب انداخت، يه وقت صداش بلند شد: عموجانم!...
حالا ابي عبدالله خودش رو به عجله رسونده، اما چه لحظه اي حسين رسيد، ديد نانجيب بالا سرِ قاسم نشسته، همين عَمر بن سعد اَزُدی نانجيب موهاي قاسم رو گرفته، ميخواد سر از بدنش جدا كنه، يه وقت ابي عبدالله مثل باز شكاري خودش رو رسوند، دست نانجيب رو با شمشير قطع كرد، صداي نحس عَمر بلند شد، قومش اومدن اين نانجيب رو نجات بدن، همه با اسب ها اومدن، يه وقت ديد يه صداي ضعيفي از مابينِ سپاه اسب ها بلند شد، عمو جان! ديگه شكلِ مادرت شدم، استخوان هاي سينه ي من هم شكست...
همه بايد يه جوري ارث ببرن از فاطمه، چرا كه دوميِ ملعون به معاويه نوشت، اومدم پشت در صداي نفس كشيدن هاي فاطمه رو ميشنيدم چنان با لگد به در زدم، صداي شكستن استخوان هاي فاطمه رو شنيدم... لذا هم قاسم استخوانهاش شكست، هم ابي عبدالله...*
دستت افتاده، لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده
همه با چکمه ی جنگی ز تنت رد شده اند !
بس که امروز تنت بین گذر افتاده
پشت لب های تو دیگر پسرم سبز شده
روی خشکیِ لبت خون جگر افتاده
چشم های حسنیِ تو نه بسته ست نه باز !
هر کسی دیده تو را یاد پدر افتاده
باز انگار علی رفته اُحد برگشته
باز انگار رویِ فاطمه در افتاده !
*اگر توي گودال ده اسب رو نعل تازه زدن، ديگه ابي عبدالله هم جون نداشت و هم سر نداشت، اما قاسم افتاده، ابي عبدالله اومد بالا سرش...گفت:*
آسمانی شده ای که پُر ماه است عمو
به رویت سُمّ فرس ها چقدر افتاده
مشتری های تو با سنگ خریدند تو را
عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده …
#شاعر سید پوریا هاشمی
*شب عاشورا ابي عبدالله جايگاه رو داره به همه ي اصحاب نشون ميده، ديدن قاسم از جا بلند ميشه، عمو جان! منم فردا هستم بينِ اينها، فرمود: آره هستي قربونت برم... دوباره بلند شد: عموجان! منم كشته ميشم؟ ابي عبدالله سئوال كرد: قاسم جان! مرگ در نظرِ تو چه جوريه؟ سريع گفت: "اَحلَی مِنَ العَسَل"... ابي عبدالله فرمود: هم تو كشته ميشي و هم شيرخواره ي من شهيد ميشه، يه وقت از جاش بلند شد قاسم، گفت: مگه پاشون به خيام باز ميشه؟.. فرمود: آري چون هيچ مردي توي خيمه ها نمونده....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•روی برگشت ندارد به حرم...
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالت زده مضطر گشته
نه فقط خیمه که از حالت واله شدنش
دیده ی لشگر کوفه به خدا تر گشته
* گفت: اگه آبش نديد مي ميره، آبش بديد هم ميميره...*
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد!؟
رفتنی بود دگر غنچه ی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خنده ی لشگر گشته
*اين نامردا كه آب رو به روي ابي عبدالله بستن، هلهله مي كردن يادشون رفته بود كوفه خشكسالي شد بود اومدن خونه ي اميرالمؤمنين، گفتن:آقاجان! تا حالا كوفه اينجوري خشكسالي نشده، يه كاري كنيد، مولا ميخواد يه جوري اينا رو نمك گير كنه، مديون حسين بشن، فرمود: حسينم رو خبر كنيد بياد، ابي عبدالله اومد، روايت ميگه: تا ابي عبدالله دست به آسمون بلند كرد، چنان باراني باريد كه نظيرش نباريده بود، همه دور حسين حلقه زدن، گفتن:حسين جان! ان شاءالله يه روز برات جبران مي كنيم، جبران هم كردن، نگذاشتن حرفهاي حسين تمام بشه، زود جبران كردن، يه وقت ديدن بچه داره روي دست حسين بال بال ميزنه... يه وقت ابي عبدالله نگاه كرد"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"*
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• فرقةٌ بالسيوف...
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همين نافع بن هلال نزديك خيمه ي حضرت شنيد عمه ي سادات زينب كبري ميگه: حسين جان! اصحابت رو آزمودي يا نه؟ پات مي ايستن يا نه؟ من دلشوره دارم، فرمود: زيبنم! اصحاب من بهترين اصحابن، نافع اين حرفارو شنيد، دوان دوان اومد پيشِ حبيب، گفت: خاك بر سرمون شده، هنوز دخترِ فاطمه به وفاداري ما شك داره، حبيب اصحاب رو جمع كرد، اومدن دَمِ خيمه ي زينب، بي بي جان! فردا شما فقط نظاره گر باش، اينقدر در ركاب برادرت شمشير مي زنيم، شمشيرهامون كُند بشه، يك به يك در ركاب حسينت جونمون رو ميديم، خيالت تخت باشه، ابي عبدالله فرمود: زينبم! برو از حبيب تشكر كن؛ بي بي اومد، از حبيب تشكر كرد، ممنونم كه داداشم رو تنها نميگذاري؛ حسينم غريبه...
من ميخوام بگم: حبيب! مسلم! زهير، اي والله به وفاتون، اما مثل عصر فردا كجا بوديد، وقتي حسين تكيه به نيزه شكسته زد؛ صدا زد: يا حبيب! يا مُسْلِم بن عَوْسَجَه! يا زهير! پاشيد ببينيد ديگه كسي برام نمونده، يه نانجيبي اين صحنه رو ديد؛ گفت: حسين! تو هنوز زنده اي؟ پاشو دارن ميرن سمتِ خيمه ها... بخدا برا حسين سخته هنوز زنده باشه ببينه دارن دستاي رقيه رو مي بندن، ابي عبدالله فرمود: اگه دين نداريد اما آزاده باشيد، اول بياييد كارِ من رو تموم كنيد، از صبح اصلا حرف حسين رو گوش ندادن، همش هلهله كردن، شمرِ ملعون گفت: راست ميگه، برگرديم گودال، كارِ حسين رو تموم كنيم" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پيرمردها قربة الي الله با عصا ميزدن، اي حسين!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_سوم #روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آسمون چشمای تو داره واسه من میباره
مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره
جیگر پاره کجا و اون گلوی پاره پاره
بدن حسن کجا و بدنی که سر نداره
خداحافظ برادرِ غریب من
خداحافظ گریه نکن برا حسن
خداحافظ..
آسمون میزنه پر پر واسه لحظه های آخر
گریه های دو برادر روی آغوش پیمبر
* افتادن رو سینه ی پیغمبر. دقت کن، حالا...*
یاد اون شبی که باید هر دوشون با دل مضطر
توی گریه سر بذارن به روی سینه ی مادر
*داشتن نگاه میکردن دیدن علی داره آخرین بند کفن رو می بنده. امیرالمومنین دید بچه ها دارن دق میکنن. فرمود: بیاید، بیاید با مادر وداع کنید. یکی یمین یکی یسار، هر دو افتادن رو سینه ی مادر. چشم حسن و حسین بهم دیگه افتاد. هر دو دارن گریه میکنن. یکی میگه مادر اگه جوابمو ندی می میرم. یکی میگه مادر اگه جواب ندی روح از تنم میره. بابا! وقتی جون داشت دستاش بالا نیومد. چرا...*
سر آن ضربه که زد بازوی تو درد گرفت
چه قَدَر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت
دردم این است مغیره به علی می خندد
آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد
*یه وقت دیدن بند کفن وا شد. دستای آسیب دیده بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن. آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسنو تیرباران کردن. وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد. آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه تاختن...بگو حسین...*
روضه و گریه برا تو نداره تمومی آقا
مطمئنم توی هیأت که تو روبرومی آقا
من مثه یوسف زهرا برا تو مشکی پوشیدم
روز تاسوعا گذشته ولی من تو رو ندیدم
*بریم بین الحرمین..*
سلام آقا!..
*تو رو امام حسین علیه السلام اینی که من میگم اگه یاد ساعت وداعت افتادی که اینجوری یه نگاه کردی دستو آوردی بالا. به گنبد امام حسین نگاه کردی با امام حسین چی گفتی؟ من میگم، اگه اینه حقشو ادا کن..*
سلام آقا سلام من به پرچمت
حلالم کن اگه نمُردم از غمت
*اونی که زودتر از همه تو گریه برا تو جون داد رقیه بوده. اما زینبم زیاد عمر نکرد. ربابم زود از دنیا رفت. حلالم کن اگه نمُردم از غمت آقاجان... آقاجان نکنه سال آخرم باشه. همین شبا با پیرهن مشکیم باید خداحافظی کنم. آیا اجازه داره بگم پیرهن مشکیمم با من تو خاک قبرم بذارید..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_سعید_حدادیان
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
#قسمت_سوم #روضه و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امامحسن عسکری علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تنها بلد شدیم تباکی کنیمو بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و بچه های تو
طواف کعبه دور قبله اش قسمت نشد آخر
بحق عاشق و معشوق ظلم است این جدایی ها
*نقل داریم شیخ علی فشندی بود شب عرفه امام زمان «عج» رو دید. اما حضرت رو نشناخت. امام زمان یه مبلغی بهش داد حضرت فرمود: اینو از طرف پدرم حج به جا بیار. گفت: من بگم از طرف کی اسمش رو بگین.. حضرت فرمود: از طرف حسن ابن علی. بازم نشناخت. بعد گفت آقا من فردا شما رو کجا ببینم؟ آقا فرمود: من میام خیمه اتون سر میزنم. گفت آقا خیممون من کجا منتظرتون باشم؟حضرت فرمود: چون شما روضه اباالفضل میخونین من میام ..*
طواف کعبه دور قبله اش قسمت نشد آخر
به حق عاشق و معشوق ظلم است این جداییها
زمان ای کاش برمیگشت ما را با خودش میبرد
که شاید پیش مرگت میشدن از ما فدایی ها
حسن یعنی فقط زخم از نمک نشناسها خوردن
گره خوردن به غم در پاسخِ مشکل گشاییها
سکوت خسته ات یک حنجره فریاد میخواهد
صدایت زخم خورد از خنجرِ بی هم صداییها
تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند
برای زهر گفتی از جفا، از بی وفایی ها
*نقل اینه حضرت به شدت تحت نظر بود
شش سال امامت کرد ولی تو این شش سال حضرت رو یا ممنوع المعاشرت کردن یا ممنوع الملاقات. نمیذاشتن مردم پیش حضرت بیان.البته اینم نکته ایست چون مردم باید کم کم به فراق و غیبت عادت میکردن باید مقدمه میشد برای غیبت امام زمان عج الله...*
به دستت کاسه ی آب و
به چشمت کاسه ی اشک است
لبت سیراب شد با روضه های کربلاییها
هشت روز است که با درد مدارا دارد
کوه صبری که در این بستر غم جا دارد
*اول این ماه حضرت مسموم شد مثل فردا روزی به شهادت رسید. هشت روز حضرت مسموم بودن و درد و زجر کشیدن..*
هشت روز است که از زهر به خود میپیچد
هشت روز است که از مرگ تمنا دارد
هشت روز است که جان کندن او را دیده
همسری که به کنارش غم عُظما دارد
ذره ذره نفسش سوخت تنش آب شده
هشت روز است که اینگونه تقلّا دارد
*یه وقت حضرت فرمود: عقید برو پشت پرده پسرم مهدی رو خبر کن.اومد پشت پرده آقازاده رو دید حضرت داشت گریه میکرد مشغول عبادت و سجده بود این آقای پنج شش ساله ...گفت آقا! پدر شما رو طلب کردن.اومد محضر پدر تا پدر و دید گریه کرد.پدر پسر و دید گریه کرد فرمود: پسرم آبی به لبم برسون.من دیگه رفتنیم. یه جوشانده ای هست تو تاریخ که آماده کردن دست آقا دادن آقای ما تا لحظه دفنِ پدرش علنی نشد اینقدر نامردا دنبالش بودن این آقازاده رو گیر بیارن بکشن خیلی دنبالش بودن..همونطور که پیغمبر ما وقتی میخواست به دنیا بیاد یهود بشدت دنبال این بود پیغمبر آخر الزمان به دنیا نیاد که عبدالله پدر پیغمبر ما رو یهود کشت . اما دو ماه بود که نطفه منعقد شده بود..امام زمان ما هم همینطور حتی نقل اینه آثار وضع حمل در نرجس خاتون نبود این اراده خداست. بچه رو چطوری بزرگ کردن؟ تو سرداب خانه حتی گاهی کنیز خانه حضرت جاسوس بود. گدا میومد در میزد در و که باز میکردن داخل خونه رو نگاه میکرد طفلی هست یا نه..عجیبه ها
اینم بگم یه روز امام حسن عسکری منزل نبود سر زمین بود دیدارها گاهی اینقدر مخفیانه بود خارج شهر سر زمین .حضرت تحت نظر بود هر کسی با حضرت ارتباط میگرفت، ارتباطه گاهی براش دردسر میشد. از این طرف نرجس خاتون بچه رو تو سرداب با اینهمه سختی بزرگ میکرد یه روزی بچه گرمش شد بیقراری میکرد مادر بچه رو از سرداب آورد بیرون امام حسن عسکری منزل نبود بچه رو آورد بیرون، کنیز منزل حضرت خبر داد ریختن تو خونه امام حسن عسکری درو شکستن. نرجس خاتون میفرماید یه لحظه به من الهام شد این بچه رو تو چاه بندازم بچه رو تو چاه انداخت.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•زمین خوردن من.
#قسمت_سوم #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یل خیبر اینقدر گریه نکن
جلوی در اینقدر گریه نکن
*هی جلوی درو نگاه نکن دنبال چی میگردی؟ اون میخ در رو رها کن اون خون رو دیوار رو رها کن علی گریه نکن*
من از اشک مردانه دق میکنم
همین گوشهی خانه دق میکنم
مگر مُرده باشم تو گریه کنی
زمین خورده باشم تو گریه کنی
زمین خوردن من فدای سرت
کتک خوردم اصلاً فدای سرت
بر آن خون دیوار خیره مشو
به تیزی مسمار خیره مشو
*حالا میخواد آروم کنه علی رو حالا میخواد دلداری بده *
به جان علی پهلویم بهتر است
عزیزدلم بازویم بهتر است
تو حرف از مدینه شنیدی علی
سر من خجالت کشیدی علی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_سوم #روضه و توسل به ابن الکریم خضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*عرضم این بود همون هیبت بی مثال ابی عبدالله نمیذاشت عبدالله رو حرف عمو نه بیاره.."احبسیه یا اختاه!"نگهش دار..هر جا صدای لاحول ابی عبدالله میومد بچه ها مطمئن بودن این زن و بچه امید داشتن.
نقل مقتل اینه آقا میومد روی بلندی که خیمه صداش رو بشنوه میفرمود: "لاحول ولا قوه الا بالله"...تصور کنید اینهمه خستگی داشت آقای ما این همه شهید رو آورده خیمه ی دارالحرب..این همه داغ پشت داغ دیده.. آخرین داغی هم که دیده داغ عبدالله بن حسن بود.ربط به دین نداره قواعد جنگی ایجاب میکنه چون همه دارن یه نفر رو میزنن. آقا هی در تکاپو هست.. نمیتونه ساکن یجا وایسته ،وایسته میزنن
لذا آقایی که این همه عزیز،ازدست داده و این همه نگرانی..بعدمن خیمه ها چی میشه؟ آقا اما میجنگه مثل شیری که میزنه به گله ی گرگا همه فرار میکنن.تو قاعده ی جنگ اینه داره میجنگی بابا این مال رسم جاهلیت بود وقتی داری میجنگی ایستاد نفس بگیره حق زدن نداری..نوشتن" فَوَقَفَ یَستَریحُ ساعَتَنا" آقا ایستاد دقایقی استراحت کنه. یوقت دیدن یه ،سنگی پیشونی ابی عبدالله خورد.آقا اومد این لباس رو بده بالا خون رو از،صورت وپیشانی پاک کنه سینه ی آقا معلوم شد.نوشتن اینجا نامرد تیر و به کمان کرد زد.بعضی از بزرگان فرمودن: اصلا نیاز نبود بیان سر از بدن جدا کنن..همین یه تیر بس بود چون تیر به قلب ابی عبدالله خورد.شدتش رو میخوای بدونی..آقا دید هر کار میکنه تیر از جلو بیرون نمیاد،تیر رو از پشت سر بیرون آورد.انتهای تیر رو شکست.بالاخره آقا رو مرکبه آرام آرام دیگه بی رمق شد افتاد رو زمین..بی ادبی والله بگم ،بگم با نیزه به پهلوش زدن از اسب انداختنش..حالا عرضم اینجاست یکی یکی دور حسین رو گرفتن.همچنان اون هیبت حسین، حتی بابا بچه های امام حسن هستن که اینگونه باباشون احترام قائل بود هیبت برا ابی عبدالله..بابا حتی دشمنم اون هیبت رو قائل بود. خولی اومد بیرون از گودال گفت مگه نخواستی کار رو تموم کنی؟گفت: چشماش چنان با هیبت بود خودش میگه انگار علی داشت نگاه میکرد ترسیدم.اونکه دشمنه ،اون دشمن هم اون هیبت رو قائل بود حالا ایناکه خانوادتاً این هیبت رو قائلن...این هیبت رو نگاه کن..داره میره میدان این زنا دورش رو گرفتن این هیبته همچنان هست این کوه نبای دبه تلاطم بیفته، نباید زانوان این کوه بلرزه، یه وقت زینب اومد جلو گفت: داداش! این زنا آماده ان برات بجنگن ها..."احبسیه یا اختاه!" رو یادته باید نگهش داره زینب.. اما این هیبت که زمین افتاد.بابا.. عالم دگرگون شد زینب که بماند.هرخواهری باشه تو این صحنه دست بسر میزنه..دست عبدالله رها شد دوید سمت گودال....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
میگه تا صدای علی اکبر اومد دیدم بابام رکاب اسبو گم کرده، نمی تونه سوار بشه. عباس کمکش کرد. دیدند حسین اومد وسط لشکر. یه جمله ای بگم! تنها بدنی که امام، عاشورا براش حریم قائل شد، بدن علی اکبر بود. هفت قدمی بدن علی اکبر، ذوالجناح رو نگه داشت؛ اما من نمی دونم چی دید امام؟ که اینجا شیخ حر عاملی، عبارت مقتل عوض میشه. هرجا رسیده نوشتن؛ "و نَزَلَ فَرَس مِن الفَرس" یعنی حسین از اسب پیاده شد، اما اینجا نوشتند"و سَقَطَ من الفَرَس" همه دیدند حسین از اسب خورد زمین. داره با دو زانو میاد جلو یا الله... یا الله! یاصاحب الزمان...!*
پاشو بابا جون، شده دلم خون
بگو به من چرا شده، موهات پریشون
پاشیدی از هم، مُردم از این غم
پیکر تو عزیز من، شده چه دَرهم
*رسید بالاسرِ علی اکبر دو زانو خودشو رسوند. یا صاحب الزمان! اینجاس که میگن روضه، روضه مرگ حسینه. کنار هر شهیدی رسید، باهاش چند جمله حرف زده، اما شیخ عباس میگه جان از بدن علی مفارقت کرده بود. هرچی بهش گفت بابا یه بار دیگه لباتو تکون بده. یه بار دیگه منو صدا بزن، دید فایده نداره. می دونی ارباً اربا یعنی چی...؟* اینجا که سر علی رو برداشت، شونه های علی افتاد رو زمین. پاهای علی رو برداشت، پهلوهاش افتاد رو زمین. می دونی چکار کرد؟ دیدند سرِ علی رو گذاشت رو خاک، یه دست گذاشت اینطرف صورتش، یه دست گذاشت اون طرف صورت، دیدند پیرمرد کربلا خم شد صورت گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: ولدی. هی داد می زد وَلَدی، وَلَدی پسرم. اینجا بود همه دور حسین جمع شدند.گفت...*
ریشهٔ نخل امیدم کندن
آه اِستاده به من می خندن
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_سوم #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مقتل دربندی مینویسه مرکب این آقا رو برد تو دل لشگر مرحوم دربندی میگه من اینجا رسیدم قانع نشدم گفتم اونم اسب عرب آموزش دیده اسب جنگی چطور شده علی اکبر و کشوند برد وسط لشگر؟ آیا خون رو صورت ریخته چشم اسب بسته شده چی بوده ؟میگه مقتل و ول کردم خوابیدم چی به سر علی اکبر آوردن که امام حسین و از پا انداخت میگه در عالم خواب حضرت زهرا رو دیدم. خانم فرمود: ادامه اشو من میگم: علی اکبرم و شمشیرا پاره پاره کردن بدنش و قطعه قطعه کردن حسین..*
به زانو میرسد پیشت نفس دیگر نمی آید
خودت را بر عبایم ریز از من برنمی آید
*چجوری این بدن ریز ریز و تو عبا بریزم*
تو را گم کرده ام این راه را حتی رکابم را
علی! بابای تو بودن بمن دیگر نمیاید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرادیدن
چه کردن این مسلمانها که از کافر بر نمیاید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم وای
علی اکبرم یارم به این اکبر نمیاید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری ز دستم برنمیاید
*خدا برا هیچ بابایی نیاره جون دادن بچه اشو ببینه هی میگه علی ولدی..*
سر اتگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغ وامانده در گلویت در نمیاید
*اول فکر کرد لخته های خون باعث شده علی نفس نمیزنه..دست انداخت این لخته ها رو بیرون کشید میشه یبار دیگه بمن بگی بابا یبار دیگه صدام بزنی علی اکبر*
عزای مردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردن ماها به این خواهر نمیاید
*پاشو ببین عمه ات اومده نه من جون دارم نه تو دیگه علی اکبر میشی برا من..یکوقت دید صدا زد جوونا بیاید زانوهای من دیگه رمق نداره بیاید این عبایی که پراز علی اکبره ببرید خیمه ای حسین.. صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net