eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• ذکر توسل به ساحتِ مقدس صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی حسین رجبیه تقدیم به روح شهید والامقام سردار وطن پرست و یاران باوفایش •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ من بحر نهفته در سبویم فریادِ شکسته در گلویم خورشید در آبگینه دارم صد قُلزم خون به سینه دارم بحری شده‌ام تمام گوهر در مدح و ثنایِ کفو حیدر طوبی تمام قدِ احمد زهرا گلِ گلشنِ پیمبر آن بهجت قلب قلب هستی آیینۀ حق و حق‌پرستی رکن دگر امام خلقت مام پدرِ تمام خلقت لبخند نماز بر لب اوست صد لیله قدر ، هر شب اوست او مادرِ دودمان وحی است خورشید ستارگان وحی است جبریل کند بسی تعلّم تا در بر او کند تکلم عنقای سحر بدان کمالش دل بسته به نغمه بلالش فردوس گدای فضه اوست خاک کف پایِ فضه اوست احمد که خدا دهد سلامش مأمور بُود به احترامش در محضر او قیام می‌کرد بر او به ادب سلام می‌کرد وقتی به نماز بست قامت کردند فرشتگان قیامت دیدند خدای بی‌نیازش فخریه نموده بر نمازش چون پرتو حق که تابد از طور تابید شبی ز چادرش نور زان نور که بود نور ایمان هفتاد یهود شد مسلمان حیدر که امامت و ولایت دارد به جهانِ بی نهایت چون فاطمه اش دُّر سخن سُفت رازی زِ کمالِ خویشتن گفت حیرت زده رو به قهقرا رفت یکباره به نزدِ مصطفی رفت احمد که زقصه بود آگاه لبخند زد و شکفت آنگاه کی کُلّ علوم را تجسم بنشین به بَرم بزن تبسم کین رازِ نگفته با تو گویم زهراست محمد و من اویم ای روحِ لطیفُ و جاودانی وی جان و تنِ تو آسمانی ای مادرِ انبیاء زِ آدم وِی قدِ نبی به محضرت خم ما را نرسد ثنات زهرا خورشید کجا و مورِ صحرا جایی که رسول بوسدت دست باید که لب از سخن فرو بست تو یارِ امام راستینی تو دستِ خدا در آستینی جز دستِ خدا کسی نشاید کز دستِ کسی گرهدگشاید {به خاستگاری من چو فروختی سپرت را کنون برایِ تلافی کنم سپر سینه .. محسن که جایِ خود حسنینم فدایِ تو وقتی تو بی کسی به پسرها نیاز نیست دیوار هم برایِ اذیت شدن بس است دیگر فشار دادن درها نیاز نیست} ________ کی گفته که قبرِ تو نهان است خاکِ تو فراتر از جهان است بالله قسم ای رسول را اُم عالم شده در مزار تو گم ارکانِ وجود محکم از توست مُلک و ملکوتِ عالم از توست بر عرشۀ فُلکِ تو فلک چیست در وسعیتِ مُلکِ تو مَلک چیست مسکینِ تو ای ملیکۀ دین صد باغِ فدک دهد به مسکین بالله به بهشت ناز داری تو کی به فدک نیاز داری؟ تو بهرِ علی قیام کردی خود را سپرِ امام کردی شاعر : ________ شیخ عباس قمی "طاب ثراه" نقل کرده ست حدیثی جانکاه از سُلیم آن ثقه گفتی روزا کامدم مسجد و دیدم آنجا در یکی حلقه نشسته جمعی همه پروانه علی چون شمعی رویِ خود کرد به مولا عباس پرسشی کرد از آن خیر الناس گفت کی معدنِ علمِ یزدان از چه رو دومیِ بی ایمان حقِ عمال همه نصف نمود غیرِ قنفذ که از او کم ننمود علی آن پادشه بی مانند یک نگاهی به جوانب افکند چون که بیگانه در آن جمع ندید آهی از سینۀ پر درد کشید حلقه زد اشک به چشم آن شاه گفت با ناله و آهی جانکاه کان ستم پیشۀ رذلِ نامرد به ع م ر خدمتِ شایانی کرد چون ع م ر گفت بزن ای قنفذ بازویش را بشکن ای قنفذ تازیانه به غضب بیرون کرد بازویِ فاطمه را پر خون کرد آنقدر زد که شکست آن بازو تا پایِ مرگ دُختِ نبی را کتک زدن ... معنی "طاب ثراه" : پاک و پاکیزه باد خاک او . (دعائی است که درباره ٔ مردگان هنگام ذکر نام آنان بر زبان آرند) ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
🎼 لیلایِ صبر واله و مجنونِ .. |⇦•مدح و توسل به ساحت مقدس عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها ویژۀ ایام شهادت آن حضرت به نفس کربلایی حسین رجبیه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لیلایِ صبر واله و مجنونِ زینب است عالم پر از خطابۀ محزونِ زینب است مرهون خونِ پاک حسینند انبیاء اما حسینِ فاطمه مدیونِ زینب است من آن فرشته ام که به دنیا نشسته ام حورائم و دامنِ تقوا نشسته ام من چشمه ام جدا شده از کوثرِ بهشت طوبایمُ به گلشن طاها نشسته ام عطر ولایتم من و، پیچیده در فضا نور محبتم که به دل ها نشسته ام من زینبم که مظهرصبر و شهامت و زمکرمت به طارم اعلی نشسته ام نور علی و فاطمه در جان من دمید چون در کنارِ حیدر و زهرا نشسته ام ایمانِ آن دو را به وراثت گرفته ام ایثار آن دو را به تماشا نشسته ام من دیده ام کلاسِ دبستان وحی را در پایِ درس خواجۀ اسرا نشسته ام دارم نشان زین اَبیها من از پدر چون در حریم اُم ابیها نشسته ام من تربیت به دامنِ زهرا گرفته ام در بزم اُنس عصمت کبری نشسته ام بابم علی چو نقطۀ بسم الله است و من چون کسره زیرِ نقطۀ آن با نشسته ام __ تندیس وقار و آیتِ حلم تـدریس وفا ، حکایت علم مستورۀ بزمگاه عرفان منظومۀ کهکشان ایمان اثبات حیا ، ثبوت عـصمت بینایی چشم قدس و عفت ماه فَـلَک آفرین تـقوا همزاد حیا ، قرین تقوا اسطورۀ همت و شهامت اعجوبۀ کارگاه خلقت ترکیب حیا و جوشِ مذهب آورده زنی به نام زینب شاعر: مرحوم محمد عابد __ در مکتب عشق پیر و استاد برتر زِ نژادِ آدمی زاد این موج ز بحر سرکشیده انقای ز چرخ پر کشیده جز چند تنی که او از آنهاست از جمله فراتر ست و والاست در گوهر او نهفته عفت با طینت او سرشته عصمت این بس ز بلندیِ مقامش با او نه قرین کسی چو مامَش گه کارِ علی کند بیانش گه یارِ حسین و امتحانش گه فاطمه هست و گاه زینب گه رونق دین رواج مذهب در کسوت دخت شیرِ داور برپا کند از خطابه محشر در شکل زنی که بنت زهراست ویران گرِ پایۀ ستم هاست .. __ هر چند نامِ نیک فراوان شنیده‌ایم نامی به باشکوهی زینب ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده ست ، یا علی! ترکیب عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است آنقدر از زبانِ تو حکمت شنیده است تا با یقین به وادیِ عصمت رسیده است مستی، همان حقیقت مستور زینب است آباد خانه‌‌ای که در آن نور زینب است * وقتی که هر شهیدی رو زمین می افتاد سیدالشهدا سلام الله سراسیمه می آمد .. اما وقتی کنارِ علقمه قمربنی هاشم افتاد دیدن برا اولین صدا زد یا اخا ادرک اخا .. ابی عبدالله دست رو دست زد نرفت .. بی بی یه نگاهی کرد عرض کرد حسین جان یه عمر منتظر بودی بهت بگه داداش ( آخه مادرش ام البنین گفته بود من کنیزِ بچه هایِ فاطمه ام .. اباالفضل تو غلام بچه هایِ فاطمه ای .. مبادا اینا رو برادر و خواهر حساب کنی .. بگو سیدی و مولای ؛ سیدتی ..) لذا یه دفعه صدا نزده بود برا اولین بار کنارِ علقمه وقتی صداش زد نرفت بی بی پرسید چرا نمیری " ابی عبدالله جوری که بچه ها نبینن به بی بی فرمود گفت بالاسرِ هر شهیدی رفتم عباس بود مراقبِ خیام باشه .. الان شما رو به کی بسپارم برم .. دیدن عقیله چادرشُ کمر بست .. اشکایِ ابی عبدالله رو پاک کرد گفت حسین : پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش غم مخور بعد از تو پشتیبانِ پرچم زینب است __ ای شکوه و مجد و عزت را ثبوت کرده ام از شرح غم هرجا سکوت تا مپندارند قوم فتنه گر کز فشار درد و غم آزرده ام یا مرام خود زخاطر برده ام ما نژاد عزت و حُریتّیم مرد و زن معنایِ مجد و عزتیم ضعف را در قدرت ما راه نیست ضعف اندر شانِ آل الله نیست دیده را گفتم که هان" گریان نشو اشک ریزان پیش نامردان نشو ناکسان از گریه ات خندان شوند پای میکوبند و دست افشان شوند در طریق نشرِ دین و بسط کیش با وقارِ زینبی رفتم به پیش در طریق نشر دین و بست کیش شاعر : مرحوم محمد عابد تبریزی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج حسین رجبیه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من از نگاه تو دورم ولی تو چشم خدایی چه میشود که دمی دیده ای به من بگشایی تمام عمر کنارِ تو بودم ای دلِ غافل نیافتم که که بودی ، ندیدمت که کجایی چنان که جد تو می رفت در سرای فقیران چه میشود به سرایِ منه فقیر بیایی دم و نفسم خسته شد ندیدمت آخر بیا بگو چه دعایی کنم که رخ بنمایی دلم به دست و لبم در دعا و دیده به راهت مگر به فیض نگاهی دلم زکف بربایی دلِ مریض مرا ای مسیحِ آلِ پیمبر تو نسخه ای تو طبیبی تو مرهمی تو دوایی بیا که خاک قدم هات را به دیده گذارم بیا که زنگ زِ آیینۀ دلم بزدایی به دورِ کعبه که گشتم به یاد رویِ تو گشتم تو کعبه ای تو مقامی تو زمزمی تو صفایی تو سجده ای تو رکوعی تو نیتی تو قیامی تو ذکری و تو قنوتی تو حمدی و تو قیامی بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ که هست به قرآن به شان توست تو تنها بَقِيَّتُ لَه مایی ای چو خورشید سرتاپا نور چشم بد باد از جمالِ تو دور ای که در بین چهارده صدیق شد به صادق وجودِ تو مشهور گر کسی را بُوَد هزاران چشم بی چراغِ تو کور باشد کور با ولایِ تو در حیات ، حیات بی وجودِ تو آفرینش گور تو سلیمان و علم رانِ ملخ خلق عالم در آستانت مور عالمی را دهد بصیرتِ علم بوبصیرت اگر شود مامور از زبانِ مقدسِ تو شنید آنچه موسی شنیده بود به طور هم تویی هفت بحر را گوهر هم تو خورشید شش فروزان نور وحی پیش از ولادتِ جبریل بوده در سینه ی شما مستور گر اشارت کنی چو مورِ ضعیف پای مالِ تو میشود منصور چهره ت را صلابتِ نبوی ست بازویت را شجاعتِ علوی ست دشمنی با تو خشم نِیران (جمع نار) است دوستی با تو روحِ ایمان است دانشِ خلق پیشِ دانشِ تو قطره ای در کنارِ عمان است به اروپا دگر نیازش نیست هرکه شاگردِ این دبستان است یکی از پیروانِ مکتبِ تو پیرِ ما جابربن حیان است پدرِ شیمی اش همه خوانند سیزده قرن اینست عنوانش علم را گفته اند از آغاز علم ادیانُ و علم ابدان است به خدا این دو علم را زِ ازل ریشه در خاندانِ قرآن است پیرِ آن خاندان تویی که وجود از کلام تو نور باران است بار بردارِ کوی جهل شود هر کزین خاندان گریزان است سخنِ تو همه چراغِ دل است دم تو عیسی تن و جان است من اتاکم نجا به شانِ شماست انما نیز شاهدِ آن است هرکه او جانبِ شما آرد چهارده مشعلِ هدی دارد ای تمامیِ دین ولایتِ تو وی کتابِ خدا حکایتِ تو طاعتِ جن و انس و حور و ملک همه هیچ است بی ولایتِ تو نیست راضی خدای عزوجل هرگز از بنده بی رضایتِ تو علم جهل است بی چراغِ شما عقل کور است بی هدایت تو میدرخشد به صفحه ی تاریخ همچو مه بر فلک روایتِ تو دانشِ اهلِ مشرق و مغرب نمی از بحرِ بی نهایتِ تو هوی منصور برد زخشم سیاه نعره میزد میانِ فوج سپاه که من امروز امام صادق را میکشم میکشم خداست گواه دادجلاد را چنین دستور که چو برداشتم ز فرق کلاه باید از تیغِ تو شود خاموش در همان لحظه نورِ پاکِ اله بود در این سخن که آوردند مظهر الله را به قربانگاه با ورود ولیِ حق منصور جست از جایگاهِ خود ناگاه بوسه بر مقدم‌امام نهاد جای دادش به تختِ عزتُ و جاه گفت‌ یا سیدی فدات شوم سرِ منصور خاکِ این درگاه بزم گردید خلوت و منصور کرد یارانِ خویش را آگاه گفت دیدم یک اژدهای عظیم کرد بر من به خشم و کینه نگاه خواست قصرِ مرا فرو ببرد که چه میخواهی از ولی الله من به خود همچو بید لرزیدم دست و پایِ امام بوسیدم ای فدای لعلِ گوهر بارِ تو هرچه گردد کهنه جز آثارِ تو از تو دل دریای نور داور است چون بهارِ مجلسی پر گوهر است شیعه را از تو زلالی صافی است کافیِ شیخِ کلینی کافی است شیعه باشد تا قیامت روسفید کز تو اش پیریست چون شیخ مفید مشعل تقوا و دین داری ز توست شیخ طوسی شیخ انصاری ز توست گوهر بحرالعلوم از بحر توست ابن شهر آشوب ها از شهرِ توست مکتبت شیخِ بها می پرورد سیدِ طاووس ها می پرورد در ریاض فضل تو شاخه گلی ست کیست آن گل شیخ حر عاملی ست ما ازین مکتب کتاب آموختیم ما ازین مشعل چراغ افروختیم این شعارِ ما به هر بام و دری ست اهل عالم مذهب ما جعفری ست ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج حسین رجبیه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای فروغت تافته در سینه ها روشن از تصویر تو آیینه ها تا تو هستی پیشوای مذهبم ذکر حق آنی نیفتد از لبم ذره ای از نور خورشیدِ توام هرچه ام در معرضِ دیدِ توام مذهبم را بر مذاهب برتری ست ایده و مشی و مرامم جعفری ست کیستم؟ نه شافعی ، نه حنبلی نیستم جز پیرو آل علی .. گفتنِ یک یا علی به صدق و ارادت بِه بُوَد از صد هزار سال عبادت *هر کی میتونه با تمام وجود اسم امیرالمومنین رو ببره مثه اون خانمی که صدا میزد اهل مدینه : گر همه باشید خصم جان او من به جان باشم بلا گردانِ او من امیرالمومنین می دانمش پیشوای مسلمین می خوانمش هر چه آید پیش زهرا و علی ست اول و آخر کلامش یا علی ست ـــــــــــــــــ عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد این قصه چه شاهی و گدایی دارد من بین و صفا و مروه هم میگویم ایوان نجف عجب صفایی دارد ـــــــــــــــــ باید که تو را حضرت منان بنویسد در حد قلم نیست که قرآن بنویسد هر دستِ گدایی که به سویِ تو دراز است مفهون قنوتی ست که در بینِ نمازست سمتِ حرم توست دم باز روانه ای تیر غمت را دلِ عشاق نشانه ایوان دلم خاک ، طلایی بده مولا قدری به منه خسته بهایی بده مولا آن چیز که در حج و طواف است ؟ نشانه ست مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست تکفیر نما عقربۀ قبله نما را چون اوست که سمتِ تو نشان داده خدا را احمد به خدا غیرِ علی یار نمی خواست پیغمبرِ ما همسفرِ غار نمی خواست رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست تا بوده علی بوده و تا هست علی هست شاعر : گرچه در خاک رفت پیکرِ تو دیگر از تن جدا نشد سرِ تو دود و آتش ز خانه ات برخاست اما ، پشت در جان نداد همسرِ تو *امام صادق فرمود خدا رحمت کنه اونایی که برا مادرِ ما بلند بلند گریه میکنن .. گفتن اقا چرا؟! فرمود آخه مادرِ ما رو جوان مرگش کردن ..* رنگ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت وقت افتادنِ او ایل و تباری افتاد انقدر ضربۀ پا خورد به در تا که شکست آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد بعد یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم فضۀ خادمه آخر به چه کاری افتاد خواست تا زود خودش را برساند به علی پی این خواستنِ خود دو سه باری افتاد ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند به رویِ مسجدیان گرد و غباری افتاد غیرتِ معجرِ او دست علی را واکرد همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد وقتِ برگشت به خانه همه جا خونی بود چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد شاعر : علامۀ امینی تو مجلس نشسته بود ، منبری گفت آی مظلوم حسین .. دیدن رگایِ گردنِ امینی متورم شد ؛ بلند شد گفت چرا نمیگی آی مظلوم علی ؟!.. گفت علامه آخه هیچ کسی مثه امام حسین مظلوم نیست" امینی گفت با یه سند ثابت میکنم یعسوب‌ الدین عین الله از پسرشم مظوم تره .. میگه وقتی امینی سندش رو گفت همه عمامه برداشتند شروع کردن به غربتِ حضرت امیر گریه کردن .. امینی گفت سید ابن طاووس مینویسه : تو گودیِ قتلگاه تا رمق به بدنِ ابی عبدالله بود کسی متعرضِ خیام ابی عبدالله نشد .. یه وقت یه ولدالزنایی داد زد حسین زنده ای؟! .. ما داریم‌ میریم سمتِ خیمه هات ... دیدن به یه نیزۀ شکسته ای تکیه کرد گفت یا شیعه آل ابی سفیان اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید .. تا من زنده ام سراغِ زن و بچه ام نرید .. ولدالزنا به اسبش زد گفت حسین راست میگه ما عربیم ، برگردید .. امینی گفت اینجا اینجوری بود (اونایی کا اهلِ لطمه اید ) اما تو کوچۀ بنی هاشم .. دست انداخته بود به قلاب کمربند علی .. چهل نفر از یه طرف مادرِ ابی عبدالله از یه طرف .. چهل نفر حریف نشدن .. حرام زاده رو کرد به قنفذ ، گفت دستشُ کوتاه کن .. جلو امیرِ خیبر چنان با قلاف ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
⛔️روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : ‼️ روضه های ارائه شده دارای حرمت است ، درصورت مبتدی بودن از استفاده کردن مطالب در جلسات تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود. التماسِ دعا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من کی ام زهرای اطهر.. و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای کربلایی حسین رجبیه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ با خدا خواهی شوی نزدیک از خود دور باش قهر کن با تیرگی آنگه رفیقِ نور باش هر کجا رو آوری طور است موسایی بجو بی خبر موسی تو خود هستی مقیم طور باش حور زیبایی ندارد پیشِ زیبایی دوست محو روی دوست شو کمتر به فکر حور باش گر چه در خود از خدا مامورها داری بکوش خود برای خود به دفع هر خطر مأمور باش مار آزارد زنیش و مور ماند زیر پا خوی آدم خوش بوَد نه مارشو نه مور باش این سخن را از امیرالمؤمنین دارم به یاد هر مصیبت تا لب گور است فکر گور باش گاه دیدار خدا از پای تا سر چشم شو و زنگاه غیر او تا چشم داری کور باش هرکجا دیدی که خواهند از خدا دورت کنند تا قدم داری از آن دور از خدایان دور باش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کيم جان جهان ممدوحه جان آفرينم مادر توحيد و بانوی سماوات و زمينم شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم وجه ربّ العالمين جان ولايت رکن دينم کوثر و تطهير و قدر و هل اتي و يا و سينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم کشتی توحيد را سکان منم لنگر منم من خواجه ی لولاک را دختر منم مادر منم من چارده معصوم را گردون منم محور منم من مومنون من، قدر من، طاها منم، کوثر منم من گوهر عين الحياتم اختر حق اليقينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم *الحمدالله فیض آماده ست ، چند خطی عرض توسل از زبانِ حبیبۀ خدا و از همه التماسِ دعا یا اباصالح المهدی ادرکنی .. ان شالله از جنس نگاه هایی که جدتون ابی عبدالله به حُر کرد به این جمع و منه رو سیاه بندازید، ان شالله همۀ ما رو امشب در هم بخرند از اون نگاه ها که وقتی حر روز عاشورا برگشت ابی عبدالله فرمود حر : گام اول پیشِ تیرِ خشم من دلربایی کرد از تو چشم من کوثرت در کام بود از ساغرم زان ادب کردی به نام مادرم این که گردیدی به عشقِ ما اسیر مادرم فرمود دستش را بگیر ان شالله امشب حبیبه خدا به آقازاده شون امام زمان بفرمایند یه نگاهی به این جمع بیندازند.. امشب بگو خانم: لطمه ها بر تو نازنین میخورد کاش ناموسِ ما زمین میخورد اسماء سالخورده مرا راه میبرد انگار از کنیزِ خودم پیر تر شدم* نخل سر سبز ولايت اعتدال از من گرفته صبر و ايثار و فداکاري کمال از من گرفته مريم عذرا بدان پاکي مدال از من گرفته خانه ی شير خدا مجد و جلال از من گرفته خشت خشت آن شده محو دعای دلنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم دستِ خالق آفرینش را زِ نورم آفریده مصطفی بویِ بهشت از سینه ی پاکم شنیده مرتضی رویِ خدا را در رخم پیوسته دیده آفتاب از خاک پایِ فضه ام گل بوسه چیده آسمان یازده خورشیده بی مثل و قرینم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم من کيم ام الولا ام النبي ام الکتابم من کيم صومم صلوتم عصمتم نورم حجابم من کيم بيتِ اميرالمومنين را آفتابم اولين شخصيت عالم کند مادر خطابم برترين مولاي خلقت خوانده يار و همنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش همسری دارم که پيغمبر بود محو مقامش دختری دارم که نور وحی خيزد از کلامش فضه ای دارم که گيرد مام عيسی احترامش شيعه ای دارم که خود يارش به روز واپسينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•آبروی مدینه را برده.. و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای کربلایی حسین رجبیه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ *فرموده باشد: هرجا که عزا بر منه مظلومه گرفتید ساکت منشینید حسین و حسن آنجاست بیهوده پیِ قبرِ منه زار نگردید هرجا دلتان میشکند قبرِ من آنجاست* دامنی دارم که ثارالله را می پروراند مصحفی دارم که مانند کتاب الله ماند حجره ای دارم که حتی کعبه آن را کعبه خواند منطقی دارم که فرياد علی را می رساند اين من و اين مسجد و اين خطبه های آتشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم هر دو بخشيديم با اخلاصُ صدقُ پاکي دل من گلوبند و علی انگشتر خود را به سائل انّما و هل اتي در شأن ما گرديد نازل من، اميرالمومنين هر دو اوالامريم ، کامل آری آری اوست زهرا من اميرالمومنينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم کیستم من نورِ قرآن نه بگو قرآنِ نورم فاطمه ممدوحه ی تورات و انجیل و زبورم میرود بر عرش اعلا نور عصمت از تنورم در زمین گویند انسان در سماء خوانند حورم نه از اینم نه از آنم بلکه فوقِ این و آنم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم من به رویِ خَلق در از نور داور باز کردم من به خنده عقده از قلب پيمبر باز کردم من طناب خصم را از دست حيدر باز کردم من به امر رهبرم بر قاتلم در باز کردم یک تنه تنها طرفدار امام المتقينم من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تاب تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرای دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم *عرضم تمام روز آخر خودش بچه هاش رو حمام کرد ، خودش موهای ابی عبدالله رو شست تا گذشت بعد از سال ها عصر عاشورا صدا زد حسین : به سختی شستشو دادم سرت را صل الله علیک یا اباعبدالله ... ــــــــــــــــــ قدری بیا کنار من ای کودکم حسین تا که تو را زِ رازِ بزرگی خبر کنم من قول میدهم که بیایم به قتلگاه خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای خدا منتظر زمزمۀ یا رب تو وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو خانۀ خشت و گلت کعبۀ عرش الرحمان از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان چادر عصمتت از پردۀ اسرار قِدَم زده بر پیرهنت دست توسل آدم دختر ختم رُسل مادر پیغمبرها سایه‌ات روزِ ازل بر سر پیغمبرها مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح پلۀ تختِ تو پیشانی عرش ازلی‌ست تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست قنبر درگه تو رتبۀ آدم دارد فضه‌ات معجزۀ حضرتِ مریم دارد ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟ اولین مطلع حُسن ازلی کیست؟- تویی رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی تو همان فاطمه‌ای فاطمۀ زهرایی چار بانوی بهشتند ارادت‌مندت هشت تن حامل عرش ازلی پابندت دست تو دست خداوند تعالاست مگر که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟ روح گهوارۀ فرزند تو را جنباند آسمان گردد و دستاس تو را گرداند چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو سرور عالم بر همسریَت فخر کند پدرت احمد بر مادریَت فخر کند تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود چه به خلقُ چه به خویُ چه به خَلقُ چه سرشت تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت در صف حشر تو امید گنهکارانی دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی حکم، حکم تو و فرمانِ تو فرمان خداست عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست این ندا می‌رسد از جانب ذاتِ الله فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را تو بگو تا که کنیم گل شرر دوزخ را تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم من خدایم ولی امروز خدایی با توست حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت بر سر دست تو یک پیرهن خونین است همه گویند که اسباب شفاعت این است دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت دست عباس علمدار به روی دستت چشم یک خلق گنه‌کار به سوی دستت پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب! پیش رویت سر خونین اباعبدالله تویی و حنجر خونین اباعبدالله همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز همه گریند به رگ‌های بریده آن روز تا که از شانۀ خود کوهِ گنه بردارند چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند بر شفاعت نگه نور دو عینت کافی‌ست نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است بدن له شدۀ محسن شش ماهه بس است همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال کنی از لطف و کرم شیعۀ خود را دنبال عفو بر خاک ره شیعۀ تو سر فکند چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند بس که از چادر خاکیت کرم می بارد قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند به مناجات شب و گریۀ روزت سوگند که به آن جانی غدار محبت نکنی قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی ظلم و جور ستم بی‌عددش یادت هست جای دست و ضربات لگدش یادت هست یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟ نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید خاطرت هست که سوزاند دل مولا را خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟ خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟ شاعر : استاد غلامرضا سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تابِ تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرایِ دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان تو که خبر داری گرچه بسیار دیده ام صدمه دست بر معجرم نبردم چون همه نابود میشدن همه آه سلمان قبول داری که حق ما اینهمه عذاب نبود بازوی من نمی شکست اگر دورِ دست علی طناب نبود آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی *تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید* به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم ــــــــــــــــــ آتش از تاثیرِ خود شد شرمگین در حضور نور خاکستر‌نشین بود ناظر، چرخ با صدها نگاه در بر آن هالۀ خون خفته، ماه مادرش آمد، برای دیدنش دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش یا رب! این فرزند دل‌بند من است؟ این سر خونین فرزند من است؟ خفته در خاکستر کنج تنور گشته آن مطبخ‌سرا، مجلای نور مه خود را هزاران مشتری دید ولیکن چهره اش خاکستری دید عجب خولی از آن شاه حجازی نمودی در جهان مهمان نوازی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
🔖باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح: 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: ‼️ از استفاده مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.