eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•السّلام ای بدن بی‌سر .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده روز عاشورا ۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ السّلام ای بدن بی‌سر گرما دیده السّلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی، ته گودال کشاندند تو را ما شنیدیم ولی زینب‌کبری دیده باد گرمی وزید در گودال شمر آمد، پرید در گودال به‌روی سینه‌ی حسین نشست خنجرش را کشید در گودال پنجه در گیسوی حسین انداخت مادرش را ندید در گودال خنجرش را گذاشت بر حنجر شور محشر دمید در گودال بین گودال دست‌وپا می‌زد مادر خویش را صدا می‌زد غرق خون و غریب و لب‌تشنه آه! بی‌حال، دست‌وپا می‌زد روی جسم‌اش، برو بیایی بود شاه؛ پامال، دست‌وپا می‌زد ــــــــــــــــــ سلام من به حسین و به کربلای حسین تمام عالم امکان، شود فدای حسین میان این‌همه فریاد و شور آزادی طنین فکنده در عالم فقط صدای حسین نفس ببین به شروع دعای استسقا گرفت بارش رحمت ز ربّنای حسین خدا به پنجه‌ی مشکل‌گشای اصغر داد تمام سلطنت خویش در ازای حسین خدا رفیع نموده‌ست آن لوایی که منقّش است به «یا صاحب ‌اللّوای حسین» حسین؛ پشت‌سر مادر است در محشر و هرکه اهل بهشت است در قفای حسین به رغم سکّه‌ی اصحاب‌کهف، معتبر است هنوز در همه‌جا، سکّه‌ی بلای حسین سلام من به حسین و به کربلای حسین سلام من به علمدار باوفای حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_11_MOHARRAM_1401_HEIAT_RAYATALABBAS_AUDIO_01.mp3
40.54M
|⇦•السّلام ای بدن بی‌سر .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده روز عاشورا ۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ وای فای موجود ... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•آنقدر داغ بود از تب که... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، حسین چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن... چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارند زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند از جای آب، نیزه به خورد تو می دهند بر خشکی دهان تو رحمی نمی کنند فهمیدم از گرفتن مویت به دست شمر بر موی دختران تو رحمی نمیکنند محمد جواد پرچمی *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
|⇦•آنقدر داغ بود از تب که... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فرزند ره: پدرم بر سیدالشهدا علیه‌السلام را مستحبات و حتی از بالاتر می‌دانست. ایشان می‌گفت این حرف چیست که می‌گویند گریه یعنی چه؟ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•چندی است که گم گشته ی در... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن" چندی است که گم گشته ی در نیمه ی راهم بسته است همه پنجره ها رو به نگاهم حس می کنم آیینه دل، تیره و تار است بر روی مفاتیحِ دلم گرد و غبار است از بس که مناجاتِ سحر را نسرودم سجاده ی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم یک عده در آغاز به مقصود رسیدن یعنی همه جا غیرِ خدا هیچ ندیدن اما منِ بیچاره صدا را نشنیدم آوازه ی مردانِ خدا را نشنیدم باید که کمی کم کنم این فاصله ها را با خمسه عَشَر طی کنم این مرحله ها را بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم همه سجاده شد افتاده به پایت سید حمید رضا برقعی چون ریخت خدا در رگت خونِ خدا را بر دوش گرفتی عَلَمِ کرب و بلا را با خطبه طوفانیِ تو کرب و بلا ماند ویرانه ای از کوفه و از شام به جا ماند ای خطبه طوفانی تو شورِ قیامت در معرکه خون کرده بپا تیغِ کلامت یعنی زخدا تا که نشان هست در عالم دستانِ علی را نتوان بست در عالم بند آمده راه نفس از بغض گلویم بگذار بگریم کمی از شام بگویم *آقا زین العابدین همه عُمرش شده بود گریه ی برا حسین، گفتن: آقاجان! شهادت ارثِ شما خانواده است، چرا اینطور گریه می کنید؟ فرمود: درسته اما تا امروز آیا شنیده بودید یکی از زن های ما خانواده به اسارت بره؟ خودم دیدم دستایِ عمه ام زینب رو بستن...* بند آمده راه نفس از بغض گلویم بگذار بگریم کمی از شام بگویم مردان همه وحشی و زنان هندِ جگرخوار اولاد پیمبر وسطِ کوچه و بازار وقتی تو شدی کافر و این قوم مسلمان بر نیزه شکستن سَرِ قاریِ قرآن *یه وقت بی بیِ دوعالم زینب شروع کرد با سر داداشش حسین بالا نیزه حرف زدن: داداش! از ما رفع تهمت کن، قرآن بخون بالا نیزه، سر حسین شروع کرد قرآن خواندن:" أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا"... یه کاری کردن با این قاریِ قرآن، که بی بی زینب سلام الله علیها صدازد: داداش! بسه دیگه قرآن نخوان... شروع کردن با سنگ به لب و دندان حسین زدن... کار رو به جایی رساندن، وقتی آقا امام محمد باقر باباش زین العابدین رو تویِ خاک گذاشت، دیدن گریه ی آقا شدت گرفت، گفتن: آقاجان! چی شده؟ فرمود: چشمم افتاد به شونه های بابام، جای کیسه های نان و خرما هنوز به شونه های بابام مونده... آقایی که بر دوش کیسه های نان و خرما می گرفت، دَرِ خونه ی فقرا می برد، کارش به جایی رسید توی شهر شام، مرحوم جزایری نوشته: یکی اومد خدمت حضرت زینب سلام الله علیها، داشت صدقه میداد به این بچه ها، نان و خرما میداد، حضرت زینب این نان و خرمارو از دهان بچه ها می گرفت، می فرمود: صدقه بر ما حرامِ... میگفت: خانوم! مگه شما کی هستید؟ اینا میگن: شما خارجی هستید، من نمی دونم، اهل و عیال پیغمبر هستید من نمی دونم، اما من از خدا میخوام زن و بچه ی من رو به حال و روز شما دچار نکنه، نگاه میکنم با این معجر پاره ها سرها رو پوشوندید، نگاه میکنم پاها همه آبله زده، نگاه میکنم صورت ها همه زخم شده... "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا مَظلوم، یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
shahadat_emam_sajad_salahshoor.mp3
4.06M
|⇦•چندی است که گم گشته ی در... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ره: خود انبیاء برای امام حسین (ع) می‌کردند. آنها وقتی کار امام حسین (ع) را درک کردند اشکشان جاری شد و پیدا کردند. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•غم تو آبروی ماست... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک های زخم! مرهم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده ست این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه ی تو هرکجا آلوده ی فتنه ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما دَمِ نوحه برای سینه زن حکم نفس دارد بدون روضه می میریم این دَم را مگیر از ما‌ *آدمِ اَبوالبشر دویست سال گریه کرد، میگن اینقدر گریه کرد رد اشک تو صورتش جا انداخت، فقط از عطشِ حسین شنید، نه گودالی رو دید، نه ذبحی رو دید.. نه دست وپا زدن بچه ای رو دید، حالا ببین امام سجاد چی دیده کربلا... ..* آب دیدم، کام عطشان تواَم آمد به یاد دیدم آتش، لعل سوزان تواَم آمد به یاد دوختم بر آسمان پر ستاره، چشم خویش بر بدن، زخم فراوان تواَم آمد به یاد تا شنیدم کشتیِ بشکسته‌ای بر گِل نشست پیکرِ بر خاک، عریان تواَم آمد به یاد *دیگه چی دیدی آقاجان! یاد مصیبتهای کربلا کردی؟* از فراز شاخه‌ای آمد صدای بلبلی بر سر نی، صوت قرآن تواَم آمد به یاد شعلۀ شمعی در آغوش نسیم، آشفته بود روی نی، موی پریشان تواَم آمد به یاد قصّۀ سنگ و سبو در خاطرم چون نقش بست ماجرای چوب و دندان تواَم آمد به یاد *به آقا زین العابدین خیلی ها گفتند: چقدر آقاجان! گریه میکنید؟ شما که پدرتون از مکه که راه افتاد خیلی ها جلویِ باباتون رو‌گرفتن، بهشون گفتن: یا اباعبدالله! سفری که میری پُر از خطرِ.. آقا خودشون به همه می فرمود :"خداوند اِراده کرده من رو در خون آغشته ببینه..." آقاجان یا زین العابدین! پس این‌همه گریه برا چیه؟ آقا با دست به پیشانی مبارک زد، هی گریه اش بیشتر شد، فرمودند: کشته شدن در راه خدا آرزوی ماست ... اما تا امروز آیا شنیده بودید یکی از زن و بچه های ما خانواده به اسارت بره؟....* تا حالا از این خونواده زنی رو ‌نبردن اسارت الهی می مُردم‌نمیدیم ‌اینقدر جسارت هر کجا نشستی ناله بزن بگو: یا حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
shahadat_emam_sajad_hoseyni.mp3
2.87M
|⇦•غم تو آبروی ماست... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت رحمة الله علیه: من بعد از هر نماز را لعن میکنم زیرا تمام قرون بعدی در اسلام را مستند بر معاویه می دانم. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•من نگویم ظلم بر من کم کنید... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم یَا رَبِّ الْعَالَمِينَ من نگویم ظلم بر من کم کنید بلکه زنجیر مرا محکم کنید *غل و زنجیر به گردن آقا امام سجاد انداختن، وقتی حضرت رو سوار بر شتر بی جهاز کردن نوشتن: شتر یک کوهانه بود، حضرت رویِ مرکب قرار نگرفت، از روی مرکب بر زمین افتاد، عوض اینکه بگن کجاوه بگذارین، محمل بگذارین، مرکب راهوار بیارین، میدونید چه دستور دادن؟ دستور دادن پاهای حضرت رو از زیر شتر ببندن...* من نگویم ظلم بر من کم کنید بلکه زنجیر مرا محکم کنید *اگه میخواین تازیانه بزنید به من بزنید، میخواین سنگ بزنید به من بزنید....* ظلم بر من بیشتر ز اینها کنید لیک دست عمه ام را وا کنید عمه ام چون مادرم زهرا شده پشتش از بار مصیبت تا شده مادرم گر پهلویش از در شکست عمه ام را چوپ محمل سرشکست *روضه های زین العابدین عجیبه، بی جهت نبود سی و پنج سال گریه میکرد... دَرِ دروازه شام یه جمله ای فرموده که کنار بدن بی سر بابا این جمله رو نفرمود، فرمود: ای کاش مادر من رو نزایده بود... آدم وقتی صحنه ای ببینه که از دنیا سیر بشه، میگه: ای کاش من نبودم نمی دیدم... مگه حضرت چه صحنه ای میدید؟ شاید یه نگاه میکرد میدید عمه هاش رو دارن تازیانه میزنند، یه نگاه میکرد میدید خواهراش رو دارن سنگ میزنند، یه صحنه ای نوشتن جگر رو آتیش میزنه، نوشتن: یه پیرزن شامی از بالای بام یه سنگی پرتاب کرد این سنگ به سر بُریده ابی عبدالله اصابت کرد، سر از بالای نیزه رو زمین افتاد، زین العابدین این صحنه رو دید... اما من بگم: آقا! دستات بسته بود، جلو چشمتون عمه هاتون رو میزدن، خواهراتون رو میزدن... دستای شما در غل و زنجیر بود، اما این تازگی نداشت، یه روز هم مدینه دستای جدت علی رو بستن ... اون روز جلو چشم بابات علی مادرت زهرا رو میزدن، اون روز جلو چشمای امیرالمومنین مادرت زهرا زمین خورد ...* میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند *الهی اگه مادری رو میزنن جلو چشم دخترش نزنن...* بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمیزند *اما این بیت از زبانِ بی بی زینبِ...* دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم *قدم نمی رسید، این عقده توی سینه اش بود، مدینه قدش نمی رسید که خودش رو سپر مادر کنه، اما کربلا تلافی کرد، زینب هرکجا میخواستن بچه هارو بزنن میدوید بازوش رو سپر میکرد، رقیه رو نزنید، سکینه رو نزنید، زینب رو بزنید، هرکجا نشستی به قصد فرج ناله بزن: یا حسین ...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
shahadat_emam_sajad_heydarzadeh.mp3
2.8M
|⇦•من نگویم ظلم بر من کم کنید... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مادر معروف به و همسر ابوسفیان و قاتل سیدالشهدا عموی پیغمبر 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•راوی نوشته است غروبی... / و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم " اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَظْلُوم یا حُسَیْن اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَیِّدُالسّاجِدیْن، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِین..." راوی نوشته است غروبی عجیب بود سرها به نیزه رفت طلوعی عجیب بود راوی نوشته است که آتش زبانه زد در خیمه گاه گشت و فقط تازیانه زد زنها و بچه ها که گناهی نداشتند جز بوته های خار پناهی نداشتند *یه وقت امام سجاد صدا زد: "عَلَیکُنَّ بِالفرار" همه فرار کنید...* زنها و بچه ها که گناهی نداشتند جز بوته های خار پناهی نداشتند هر کس دوید از طرفی بین خار و خس خاکستری ز خیمه به جا مانده بود و بس پیچیده بود در دل آن دشت آهشان آتش شبیه شمر شد و بست راهشان آتش شبیه دست،سوی گوشواره رفت آنگاه سمت غارت یک گاهواره رفت... *اون ملعون اومد گوشواره دختر امام حسین رو بگیره گریه میکرد، گفت: اگه گوشواره ی من رو میبری چرا گریه میکنی؟ گفت: اگه من این کار رو انجام ندم یه کَس دیگه ای گوشوراه ات رو میکَنه،، چون دلم میسوزه، دلم به حال شما آتش میگیره...* *آقای من! یا زین العابدین!...* راوی نوشته است که در شعله های تب میسوختی و نام پدر داشتی به لب *امام سجاد به امرخدا در صحنه کربلا بیمار بود، خودش فرمود: عمه ام زینب از من نگهداری می‌کرد، پرستاری می‌کرد، همه جا زینب به دادم می رسید...* راوی نوشته است که در شعله های تب میسوختی و نام پدر داشتی به لب افتاد تا بر آن تن گلگون نگاه تو میگشت قتلگاه پدر قتلگاه تو زینب اگر نبود زمین بی امام بود یکباره کار عالم و آدم تمام بود زنده بمان که هستی عالم به هست توست ای دست بسته! حکم رهایی به دست توست کامل الزیارات ابن قولویه نقل کرده: خود زین‌العابدین فرمود،"لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا" وقتی اون بلاها ومصیبتها برما وارد شد، "وقُتل أَبِی عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ وَ قُتِلَ مَنْ کانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ" وقتی بابای من رو شهید کردند، وقتی برادرهای من و برادرهای پدرم و همه خانواده اش رو شهید کردن" وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَی اَلْأَقْتَابِ" زنها و حرم اهل بیت رو بر شترهای بدون جهاز سوار کردند... "فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَیهِمْ صَرْعَی" من شروع کردم نگاه کردن، دیدم همه به خاک صحرا افتادند"وَ لَمْ یوُاَرَوْا" دفن نشدند"فَعَظُمَ ذَلِک فِی صَدْری وَ اِشْتَدَّ لِمَا أَرَی مِنْهُمْ قَلَقِی" خیلی به من سخت گذشت"فَکادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ"جانم به گلوگاه رسید نزدیک بود روحم از کالبد بیرون بیاد"وَ تَبَینَتْ ذَلِک مِنِّی عَمَّتِی زَینَبُ اَلْکبْرَی بِنْتُ عَلِی" یه وقت زینب به من نگاه کرد"فَقَالَتْ مَا لِی أَرَاک تَجُودُ بِنَفْسِک" چرا داری با جون خودت بازی میکنی "یا بَقِیةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی" ای یادگار جدم، یادگار پدرم، یادگار برادرم، تو حجت خدایی ، صدا زدم: عمه جانم! "وَ کیفَ لاَ أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ" من چطور جزع وفزع نکنم؟ "قَدْ أَرَی سَیدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُصْرَعِینَ بِدِمَائِهِمْ" همه رو میبینم روی خاک صحرا افتادند"مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ، مُسَلَّبِینَ لاَ یکفَّنُونَ" کسی اونها رو کفن نمیکنه، کسی اونها رو دفن نمیکنه...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•تو سجده گاه عشقی و سجاد... / و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قربون خطبه خوندنت برم آقا، در شهر کوفه آقا امام سجاد اشاره کرد"أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا" همه ساکت شدند، حتی زنگ آویخته بر گردن شتران از صدا ایستاد، اول خودش رو معرفی کرد:"أيُّهَا النّاسُ ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني" هرکس که من رو میشناسه که میشناسه "ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي" اگه من رو نمی‌شناسید خودم رو به شما معرفی میکنم "أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَين" من پسر حسین بن علی ام،، یه کاری کرد همه شروع کردن به گریه کردن "أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِرات" من پسر همون آقایی ام که کنار فرات سر از بدنش جدا کردن، در حالی که نه کسی رو کشته بود نه خون کسی رو ریخته بود، پدرم گناهی نداشت "أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ" من پسر اون آقایی بودم که هتک حرمتش کردند"وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ" من پسر اون آقایی ام که بار و بُنه اش رو به غارت بردن" وسُبِيَ عِيالُهُ" واهل وعیالش رو به اسارت بردن... یه جمله ای فرمود، مردم کوفه داد می‌زدند، همدیگر رو ملامت میکردند"أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" من پسر همون آقایی ام که زجرکشش کردند... * راوی نوشته است که آن جسم چاک چاک در آفتاب ماند دو روزی به روی خاک ای کربلا ببین که می آید به سوی تو؟ صاحب عزا کنون شده مهمان کوی تو تو سجده گاه عشقی و سجاد میرسد گویا پی تفحص اجساد میرسد *آقا امام سجاد، به امر خدا آمد کربلا این بدن‌های مطهر رو دفن کنه، بنی اسدر و راهنمایی کرد، شهدا رو دفن کردند، نوبت به پیکر بابای غریبش رسید، گفت: همه برید کنار، گفتند: کمکت کنیم، فرمود: " إنَّ مَعِیَ مَنْ یُعینُنِی" بامن کسی هست که من رو کمک میکنه، این بدن سر جدا رو داخل قبر گذاشت، لب به رگهای بریده گذاشت، شروع کرد گریه کردن، صدا زد:" طُوبى لأرْض تَضَمَّنَتْ جَسَدَکَ الطّاهِرَ" خوش به حال اون زمینی که این بدن مطهر رو در آغوش گرفت "فَإنّ الدُّنْیا بَعْدَک مُظْلِمَةٌ" دنیا بعداز تو تاریکه " وَ الاْخِرَةُ بِنُورِکَ مُشْرِقَةٌ "آخرت به نور تو روشن، بعد یه جمله ای گفت که جدش امیرالمومنین کنار تربت حضرت زهرا سلام علیها فرمود، صدا زد" أَمَّا اللَّیْلُ فَمُسَهَّدٌ وَ الْحُزْنُ فَسَرْمَدٌ" دیگه شبهای من به بیداری میگذره، غم واندوه من تمامی نداره، بعد صدا زد: " وَ عَلَیْکَ مِنّی السَّلامُ یَابْنَ رَسُولِ الله وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ"خداحافظ ای پسر پیغمبر... "أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِينَ‌، وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ."* دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net