#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حضرت وسط میدانه یه نگاه کرد به طرف چپ یه نگاه کرد به طرف راست، دید عباس یه طرف، قاسم و علی اکبر یه طرف ، حجت خدا تنهاست صدا بلند کرد "هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی"
اما تا فرمود: "هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" صدای هلهله ی دشمن بلند شد. دشمن گفتن حسین دیگه تنها شده، غریب شده. از اون طرف صدای هلهله بلند شد از این طرف صدای ضجّه ی زنها بلند شد. ابی عبدالله دید صدای زنها بلند شد با همه ی سختی رفت به طرف خیمه که زنها رو آرومکنه. آمد داخل خیمه دید غوغا مال یه نقطه است همه دور یه گهواره دارن گریه می کنن. فرمود:" نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیر" اینجام باز رباب جلو نیومد. بچه رو دست عمه اش داد.خانم شما بچه رو ببر بده به آقام ابی عبدالله. آمد بچه رو گرفت.
مرحوم دربندی میگه:وقتی حسین تو میدون گفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" اول خدا گفت: لبیک، بعد پیغمبر جوابش رو داد لبیک، بعد امیرالمؤمنین گفت لبیک، بعد مادرش زهرا گفت لبیک، بعد داداشش حسن گفت لبیک، مرحومدربندی میگه جمیع انبیا و اولیا لبیک گفتن. حتی ابدان شهدا لبیکگفتن. مقتل میگه تا حسینگفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" ابدان مجروح شهدا تکون خورد. شهدامگفتن: لبیک. آخرین کسی که کربلا گفت لبیک ..میدونی کی بود؟ دیدن بچه داره دست و پا میزنه خودش رو از گهواره میخواد بندازه پایین... بابا منم هستم اینجا ابی عبدالله بچه رو برداشت رفت تو دل لشکر.. حسین اومده میدون. نوشتن نه لباس رزم پوشید نه شمشیر و سپر بست، با لباس پیغمبر و عبا و عمامه ی رسول خدا به میدان رفت .اینقدر دستش رو برد بالا یعنی بچه امخیلی حال نداره....
امیر المؤمنین فرمود:حسین من مظهر عزّت خداست.حسینمنحاجت از کسی نمی خواد. ابی عبدالله به کسی رو نمی زد. تو سن خردسالی هم از کسی حاجت نمی خواست امیرالمؤمنینمیگه: حتی از جدّش پیغمبر چیزی نمی خواست.
اما کربلا قصّه فرق داره برا خودش نخواست.کاری کردن بچه اش رو بیاره روی دست.."يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل" ای قوم، اگه به من رحم نمی کنید،به این طفل خردسال رحم کنید.
امام سجاد علیه السلام فرمود: گریه ی ما برای تیر نیست، برای شهادت نیست، برای بلا نیست، درد ما برای نیزه و شمشیر و سه شعبه نیست. پس گریه ی ما برای چیه؟ حضرت فرمود: روضه ی ما به خاطر هتک حرمته، گریه ی ما به خاطر بی ادبی وجسارته.
کجا بهحضرت جسارت کردن، بی ادبی کردن؟ حسین داشت حرف می زد نذاشتن حرف زدنش تموم بشه. یهو دید بچه داره دست وپا می زنه. یه نگاه کرد، "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ..."
یه نگاه کرد دید این بچه میخواد دست وپا بزنه. حضرت بند قنداق رو باز کرد بچه ام راحت دست و پا بزنه..
اینقدر مصیبت سنگین بود حسین نگاه کرد به آسمون ،خون رومی پاشید به آسمون داری میبینی باهام چه می کنند....ای حسین....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•سلام خدا و رسولش....
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
أَلسَّلامُ عَلى عَلِىٍّ الْکَبیر
سَلامٌ عَلی آلِ یاسین و طاها
سَلامٌ عَلی آلِ خَیرِ البَرایا
سلام خدا و سلام رسولش
به ماهی که همتا ندارد به دنیا
اگر در فضائل جَمیلُ الثَنایا
اگر در خصائل کَریمُ السَّجایا
به صورت حمید است و محمود و احمد
به سیرت علی است و عالی و اعلی
به هنگامۀ کارزار است حیدر
به هنگام ذکر و مناجات، زهرا
*عجب آقاییه،همپیغمبره، هم امیر امیرالمؤمنینِ،هممادرش زهراست.بی خود نبود حسین کنار بدنش اونجوری افتاد، تموم شد همه گفتند پدر و پسر با هم رفتند.*
حسین است در عِلم و حِلم و سِیادت
شده عین عباس ساقی و سقّا
*بعد از اباالفضل ستون خیمه ها علی اکبر بود. بعد از اباالفضل سقایت برا علی اکبر بود. اکه عباس نبود علمدار علی اکبر میشد.
عباس ستون خیمه ها بود، علمدار بود، نگهبان خیمه ها بود، اما علی اکبر ستونِ خود حسین بود. وقتی زمینخورد حسینم زمین خورد....
شیخجعفر شوشتری تصریحکرده حسین علیه السلام یه ساعتِ مرگ داشت، یه ساعت شهادتِ داشت. مرگش همون جا بود که رسید بالا سر بدن علی اکبر... شهادتش هم تو گودال بود...
اول شهید از بنی هاشم علی اکبره.آمد مقابل پدر ایستاد اصحاب یکی یکی رفتن.."إِسْتَأْذَنَ أَبَاهُ.."شیخمفید وشیخ حر عاملی تصریح عجیبی دارند میگن هر شهیدی اومد اجازه بگیره حتی اصحاب، حتی غلامِ سیاه، حضرت به راحتی به هیچ کس اجازه نداد.
اما علی اکبر تا گفت برم، حضرت فرمود: برو پسرم .. اما میخوای بری قبلش یه ذره جلو بابات راه برو قد و بالات رو ببینم..
در سعادت یه پدر همینکه فرزندش صالح باشه ..عصای دستش باشه..علی اکبر میخواست کربلا برا باباش عصا باشه یه جوری زدنش زمین، باباشم زمینخورد..
امام صادق علیه السلام فرمود:از سعادت یه پدر اینِ که فرزند پسرش خوش قد و بالا بشه شبیهش بشه..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•طاقت بیار علی.....
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حضرت علی اکبر دوبار به میدان رفت .. بار اول ابی عبدالله با حسرت نگاش کرد دست به محاسنش گرفت. حسین هی بلند میشد هی مینشست.. هی دستاش رو فشار میداد هی میرفت خیمه..
علی اکبر رفت میدان ..بعضیا نوشتن صد و بیست نفر رو به هلاکت رسوند..اما یهو متوجه نکته ای شد. دید داره شمشیر میزنه ولی شمشیر نمی خوره، نیزه میزنه ولی زخمها بهش اثر نمی کنه..دلیلش چیه ؟ همینجور که داشت می جنگید برگشت پشت سر نگاه کرد دید باباش داره میدون رو نگاه می کنه...فهمید هنوز حسین دل نکنده. فهمید باباش می خواد یه بار دیگه بغلش کنه.. گفت الان میام بابا... عطش رو بهانه کرد برگشت. مگه نمی دونست توخیمه آب نیست چرا گفت :
"الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي..؟!" می خواست یه بار دیگه باباش رو ببینه و بغل کنه، می خواست دل بکنه. آمد، ابی عبدالله رو بغل کرد. ابی عبدالله فرمود: "هاتَ لِسانَک" ابی عبدالله زبانش رو تودهانش گذاشت. یهو اومد عقب قربون لبای تشنه ات بابا. تو که از بچه ات تشنه تری..
برا بار آخر فرستادش میدان. مقتل نوشته دیگه نگاه حسرت نبود. "نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنْهُ"دیگه حسین نا امید شد..
علی اکبر دوباره رفت میدان. مرحوم مقرّم نقل می کنه تو نبرد دوم هفتاد، هشتاد نفر رو به درک واصل کرد. گفتن این یه نفری همه ی لشگر رو به خاک انداخت. چیکار کنیم؟ محاصره اش کردن، گفتن باید غافلگیرش کنیم. اسمش علیِ باید مثل علی فرقش رو بشکافیم.. یه شمشیر به فرقش زدن دستش رو انداخت گردن اسب، اسب تعلیم دیده است، بلدِ چیکار کنه، تو عرب اگه سوار زخمی بشه دست میندازه گردن اسب، اسب میفهمه سوار زخمیه برمی گرده عقب..علی اکبر دست انداخت گردن اسب، خون سرش چشمای اسب رو گرفت، اسب برنگشت اشتباهی رفت وسط لشگر دشمن.. حسین داره نگاه می کنه دید وسط میدون گردو خاک شد..شمشیرا بالا میره پایین میاد..
راویِ اینجا سکینه است. مرحوم شیخ مفید میگه: سکینه خانم گفت کنار بابام ایستاده بودم دست بابام رو گرفته بودم. بابام هی میرفت تو خیمه هی میومد بیرون، یهو از وسط میدون صدای علی بلند شد"يا ابَتا عَلَيكَ مِنّى السَّلامَ" سکینه میگه دیدمچشمای بابام سفید شد مثل محتضر می لرزید..حسین... ابی عبدالله سریع رفت طرف میدان ..*
طاقت بیار علی
یه کم دیگه زنده بمون، بابات داره میاد
طاقت بیار علی
از زیر تیغ و نیزه ها، صدات داره میاد
از خیمه هم صدای خواهرت داره میاد
*عبارت مقتل میگه:"اِرْباً اِرْبا" برای علی اکبر اومده .."اِرْباً اِرْبا" برا ابی عبدالله نیومده برا ابی عبدالله "مُقَطَّعُ الاَعْضاء" اومده. معنای فارسی هر دو قطعه قطعه شده است. اما چرا "اِرْباً اِرْبا" رو عرب آورده؟! چون معناش میشه قطعه قطعه شده ی نامنظم.. یعنی پخش شده تو صحرا ..اما "مُقَطَّعُ الاَعْضاء" یعنی قطعه قطعه، منظم ..
چه جوری علی اکبر پخش شد؟
وقتی ابی عبدالله رسید دید همه دارن میزنن.. هر تیکه ی بدن یه جا افتاده..
برا علی اکبر وقت نداشتن چون عباس می رسید، حسین می رسید.اما کربلا توگودال برا ابی عبدالله این نبود برا حسین وقت داشتن سه ساعت نشستن دونه دونه، قطعه قطعه اش کردن...*
علی اکبرم! دیگه نداره میوه ای درخت آرزوم
علی اکبرم! وقتی که جسم بی جونت افتاده روبه روم
چی اومده سر تو؟ چی اومده سر من؟
داره میخنده دشمن به اشکِ خواهرِ من
سرت یه جا افتاده تنت یه جا افتاده
چقدر علی اکبر تو کربلا افتاده
قطعه قطعه بدنت موی مرا کرد سفید
عمر سعد به زمین خوردن من میخندید
می خواستم عالم پُر از نامِ علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای زخمهای پیکرت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبنا بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ. السَّلامُ عَلَيْكَ یا قَمَرَالعَشیرَه. یاحامِلَ اللِواء.السّلام عَلیکَ یا ساقِیَ العَطاشا
ای زخم های پیکرت آیات محکمه
و ای داغدار داغِ لَبت نهرِ علقمه
«آن که رفت و برنگشت ساقی حرم نبود
آن که رفت و برنگشت آبروی آب بود»
پرواز کرده دور سرت حاجت همه
بابُ الحسین، نخلِ امید دو فاطمه
توکیستی که گفت وَلیّ خدایِ تو
عباس! ای امام تو بادا فدای تو
عاشورا فقط حسین به عباس پناه نیاورد هشتاد وچهارتا زن و بچه همه میگفتن: عباس! همه می گفتن: "بِنَفْسِی أَنْتَ"...
بی دستی و دل همگان پای بست توست
وقف خدا و خون خدا بود و هستِ توست
در وصف تو هر آنچه بگویم شکستِ توست
روز ظهور پرچم مهدی به دستِ توست
*فکر نکنی عباس فقط کربلا علمداربود، روز ظهور مهدی هم علمداره...
سه نفر تو تاریخ علمدار بودن یکیش جناب جعفر طیار برادر امیرالمؤمنینِ، در رکاب پیامبر دستش از تنش جدا شد. برا همین شد جعفر طیار.دستش رو زدن چون عَلَم دستش بود.
یکی هم خودِ امیرالمؤمنینِ توجنگ اُحد برا پیغمبر علمدار بود تو یه روز تو اُحد نود تا زخم خورد. امیرالمؤمنین دستش شکست، بازوش شکست..اما نذاشت عَلَم بیفته میدونست همه نگاهها به این عَلَمه.
عَلم رو دست کسی میدن که همه ی لشکر ببینن، برا همینه که همه هجوممیبرن علمدار رو بزنن که اگه عَلَم بیفته لشکر از هم میپاشه.
برا همین وقتی عباس می خواست بره میدان ابی عبدالله فرمود:"أنْتَ صَاحِبَ لِوَائِی" تو علمدار منی.
سومین علمدار عباسِ، عباس هم از پدرش یادگرفت که باید تا لحظه ی آخر علم تو دستش بمانه و میمانه. به ظاهر افتاده ..*
پرچم به دوش یاری دین خدا کنی
پشت سر امام زمان اقتداکنی
*شب تاسوعاست ..همه دارن عباس رو صدا میزنن..سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل...*
دریا به پیچ و تاب تو را میزند صدا
قرآن در آفتاب تو را میزند صدا
تا روز حشر آب تو را میزند صدا
شش ماهه ی رباب تو را میزند صدا
دستِ تو را چهار ولی بوسه داده اند
خون خدا، حسن، دو علی بوسه داده اند
*دستش رو بوسیدن چون میدونستن این دست قراره چیکار کنه کربلا .. میدونستن این دست میخواد گره باز کنه.. همون دستایی که فردای قیامت مادرش بغل می کنه.. باهمون دستا، دستمون رومیگیرن. میدونستن این دستا کاشِفَ الْکَربِ، میدونستن این دستا محافظ حرمه ..
عباس غیر از علمداری سه تا وظیفه ی مهم داشت..اولین وظیفه اش محافظت از جان خود امام بود. دومین وظیفه اش حافظُ الخیام بود یعنی محافظت از خود امام و زن و بچه اش. و سومین وظیفه اش سقایی بود."أَبو الْقِربَه"یعنی پدر مشک بود.
لذا تو داستان عطش همه سوختن. اما عباس به اضافه ی سوختن شرمنده هم بود. آخه بچه ها هر وقت عمو رو میدیدن ،میگفتن تا عمو هست آب هست. تا عمو هست تشنگی محاله. همین باعث شد دیگه نتونست رو پای خودش بند بشه. وقتی صدای العَطش رو شنید..
«زان تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•دست من خورد به آبی....
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ابی عبدالله دید همه یاراش افتادن اصحابش یه طرف، شهدا یه طرف، کسی براش نمونده از طرفی هم گوشش به خیمه هاست صدای بچه ها داره میاد بریده بریده میگن العطش. دل حسین داره می لرزه یه مرتبه دید عباس پشت سرشه. با ادب اومد پشت سرآقا یه سؤال کرد." يَا أَخِي هَل مِن رُخصَه؟"یعنی آقا اجازه دارم من برم. تو همین فاصله ای که حسین برگشت صاحب صدا رو ببینه. نوشتن تمام محاسنش پر از اشک بود.اینقدر گریه کرد..تو هم میخوای بری داداش..؟ عباس گفت آقا سینه ام تنگ شده دیگه طاقت ندارم حضرت فرمود: توصاحَب لِوای منی. تو علمدار منی. اگه میخوای بری، برو، اما "أُطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ"...میخوای بری برو، اما برا آب برو. بعضی نقلها نوشتن باهم زدن به دل میدان .. اومد مشک برداشت با هیچکس خدا حافظی نکرد.. بعضی از نقلها هم نوشتن عباس رفت. اما رفتنش حماسه داشت. رجز میخوند می رفت به دل لشگر...
ابی عبدالله هفت تا وداع داشت. وداع با علی اکبر خیمه رو بهم ریخت. شهدا وداع دارن. اصحاب وداع دارن. اما برای عباس هیچ گزارشی نیومده.چرا وداع نکرد؟! اصلاً بچه ها نیومدن خداحافظی کنن..چون باورشون نمیشد عمو برنگرده. میگفتن عباس بره با آب میاد نمیشه بره نیاد. لذا رفت به سمت شریعه. رسید کنار شریعه همه مطمئن هستند عمو میاد، نشست کنار آب، دست رو برد زیرخُنکای آب، آب رو آورد بالا یه دفعه دستش رو از آب بیرون کشید...
خدا رحمت کنه استادحسان لطیف آورده میگه دستش رو برد زیر آب دست رو از آب بیرون کشید گفت...*
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم
*دیگه این دستی که به این آب خورده رو نمی خوام. چشممخورد به آبی که بچه هات دارن براش میمیرن این چشم رو دیگه نمی خوام. لذا بلند شد"رَمَی المَاءَ عَلَی المَاءِ"آب رو روی آب ریخت. سوار اسبش شد. تصمیمعباس قطعیه باید برسه حرم.. همه ی حواسش به خیمه هاست..کاربلده میدونه نباید مستقیم نره، مارپیچ باید بره. جوری که برسه. چهار هزار تیرانداز نشستن رو کُنده ی زانو هدف یه نفره. تیراندازا تیر زدن اما همه ی حواس عباس به مشکه مثل پدری که بچه اش رو بغل میکنه، مشک رو بغل کرد. تو خیمه همه منتظرن.
رفتنی لحن عباس حماسی بود اما برگشتن لحنش عوض شد یه دفعه دیدند یه صدا بلند شد "وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی" همه دلا لرزید، گفتن چی شده دستش قطع شده؟ اما عباس میاد، عموش جعفر طیار هم یه دستی تونست بیاد، تونست بجنگه. اومد جلوتر دوباره یه صدا بلند شد... صدا ضعیف تره فهمیدن دست دیگرس رو هم زدن..
چیکار کنن عباس رو متوقف کنند؟ راهی نداره عباس بی دست می تازه یه هدف داره اونم رسوندن آبه. یه مرتبه مشک آبش رو زدن.. "فَوَقَفَ العَباس مُتَحیّرا"...
متحیر شد.جلو بره آب نداره برگرده دست نداره چی کار کنه؟ تو همین حال آب داره می ریزه همه امیدش داره می ریزه.. مقتل مقرم نوشته همه ی لشگرفهمیدن دست نداره دیگه نمی تونه دفاع کنه . عمر سعد گفت دسته دسته بریزید از اسب پایین بندازیدش. عده ای میومدن، دور عباس، همه فرار می کردن هی رفتن واومدن. شمر یقه ی یکی روگرفت گفت کجا فرار می کنی؟ مکه نمیگید عباس ابن علی دست نداره .گفتن آره دست نداره اما دوتا چشم داره بیچاره می کنه. گفت من کارش رو تمام می کنم حرمله کجاست؟ یهجوری چشم رو زد... آدم یه خار تو چشمش بره با دست باید خار رو درآره اما عباس دست نداره هرکاری کرد نشد. سر روتکون داد تیر بیرون نیومد. دوتا زانوش رو آورد بالا سر رو خم کرد سرش برهنه شد. کلاه خودش از سرش افتاد، دشمن گفت تنها جای سالم عباس سرشه..بدنش پر از زخمه، سر سالمه، ریختن دورش یه نانجیبی دو دستی با عمود آهنی به فرق عباس زد.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•گریه ام میگیره...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تیر به چشم خورد هرکاری کرد نتونست در بیآره، عمود آهن رو زدن، نوشتن با صورت به زمین خورد... نوشتن ابی عبدالله سر هر شهیدی می رسید با یه دست تن رو بغل میکرد اما نشست بالاسر عباس دو دستی آروم سر رو برداشت..
نشست دید یه چشم پُره خونه یه چشم پُره اشکه خونا رو پاک کرد. ابی عبدالله تا دید عباس داره گریه می کنه بهم ریخت فرمود
"مَا یُبکِیکَ یَا أخا" من بی برادر شدم تو داری گریه می کنی. صدا زد حسین جان گریه ام برای الان نیست. گریه ام برای یه ساعت دیگه است، تو الان سر من رو برداشتی اما یه ساعت دیگه هیچ کسی نیست سرت رو برداره.. سرت روخاک می مونه...
عباس نگرانیت جا داشت. نگران بودی سر داداشت روی زمین نمونه نگران بودی کسی هست سرش رو برداره یا نه؟ آره به جا یه نفر لشگر سرش دعوا کردن.. هرکی می گفت بزار من برم سر رو بِبُرَّم... زودتر از زینب رسیدن..
ابی عبدالله دوتا حرف آهسته درِ گوش دو نفر گفت..اولیش رو درگوش عباس گفت... گفت بلکه بلند شه بیاد چی گفت؟..*
گریه ام میگیره از تو طاقت بره
زنده باشی تنت به غارت بره
*هنوز اون حرف آهسته رو نگفته*
عباس! سکینه بی آب هم ازت راضیه
راضی نشو زینب اسارت بره
*پاشو دارن به خیمه ها نگاه میکنن، روشون به حسین وا شده*
میبینی توحرم اشک رقیه رو
بعد تو بسپارم به کی ناموس حیدر رو
*همه منتظرن ابی عبدالله برسه بچه ها از خیمه ریختن بیرون ..همه دیدن بابا داره میاد با این آستیناش هی اشکاش رو پاک می کنه..اومد جلو.. همه شنیدین رفت عمود خیمه عباس رو خوابوند اما یه نقل دیگه هم هست نوشتن رفت به طرف زینب، آروم سرش رو آورد کنار گوش خواهر گفت: زینبم بگو گوشواره هارو درآرن...بگو معجرها رو محکم کنن.. ای حسین .....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نمیشه باورم که وقت..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه…
تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری
*مادرم رفت دلم به تو گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیهگاهم تو بودی داداش..*
باید جوابتو با نفسم بدم
بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین! هر چی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی بری
حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی
آهسته تر برو بزار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
*رسید به برادر، دو نفری با هم وداع کرد «مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَهرا» کار خودش رو کرد، بذار وصیت مادرم رو عمل کنم، زیر گلوت رو ببوسم. شاید زینب داره می بینه..*
دل نگرونه خواهرت باش
به فکر اشک دخترت باش
فردا بلا سرت میارن داداش
خیلی مراقب سرت باش
باشه برو ولی زینب فدا بشه
راضی نشو روی تنت برو بیا بشه
تنهای بی سپاه، مظلوم بی گناه
جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه
*هرجوری بود و به هرکیفیتی بود باخواهر وداع کرد..حالا دیگه میخواد بره اما نوشتن توهمه ی وداعهای ابی عبدالله این وداع آخر صدای گریه ی حسین رو بلند کرد... دختر دارا میدونن وقتی بخواب بری سفر دخترا تو شلوغی اصلاً جلو نمیان.. سکینه خاتون هم گذاشت همه ی مخدَّرات اومدن، امکلثوم آمد، زنها آمدن، عمه اش زینب آمد وداع کرد.. گذاشت همه خداحافظی ها رو کردن اون لحظه ی آخر ابی عبدالله دید ذوالجناح حرکت نمیکنه دید این خانم دستای اسب روگرفته نمیذاره حرکت کنه..بابا بیا پایین باهات کار دارم. همچین که بابا از اسب اومد پایین یه نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگمیری؟
یه حرفی زد جیگر حسین رو کباب کرد. گفت بابا! ما رو وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا....
حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو کباب نکن. یه جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته..
به حرف باباش عمل کرد عمه اش رو تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه جوری یه بدن روشناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار روی پهلوش، یه بار روی کمرش... ای حسین....
دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو میکِشه.. چادر رو میکِشه..حسین...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•غریب گیر آوردنت...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگه امام زمان نگفته بود کسی جرأت نمی کرد بگه. امام زمان تو زیارت ناحیه مقدسه فرمودن: وقتی اسب بی صاحب اومد "وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً" اسب اومد همه ریختن بیرون. نوشتن " بَرَزْنَ مِنَ الخُدُور"زن و بچه ریختن بیرون" بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ" رسیدن بالای بلندی نگاه می کنن گرد و خاکه چه خبره؟!بچه ها رو پنجه ی پا بلند شدن. کی اون وسطه؟ نگاه کردن دیدن " وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"
تا حالا کسی تو حرم کفش بُرده... اگه بخواد ببره جلوش رومی گیرن میگناینجا حُرمت داره، حرمحسینه کفش نبر... اما روز عاشورا شمر ملعون با دوتا چکمه اومد..امام زمان (عج)میگه نشست "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِیَدِهِ" محاسن حسین رو گرفت..زانوش رو گذاشت تو گودی گلوش ... *
غریب گیر آوردنت
جلو چشای مادرت
نیزه میزد تو دهنت
نیزه میزد توکمرت
غریب گیر آوردنت
بریدن از قفا سرت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نیا منو از این خجالت...
#سینه_زنی و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نیا نیا، نیا منو از این خجالت آب نکن
این همه شهر کوفه رو انتخاب نکن
تا اینجا شرمنده شدم از این به بعد
دیگه منو شرمندهٔ رباب نکن
اگه داری میاری اصغرت رو
شِبح پیمبر علی اکبرت رو
دیگه نیار سه ساله دخترت رو
داری کجا میاری خواهرت رو
بیا ولی نیار انگشتـرت رو
داشته باشی اینجا هوای سرت رو
«حسین من حسین
ضیاء هر دو عین من»
کوفه نگو یه درد بی دوا بگو
از مردم بی خبر از خدا بگو
از شمر بگو سنان بگو خولی بگو
از حرملـــه از زُجر بی حیا بگو
اینا میخـوان صبرتو سر بیارن
لشگر سی هزار نفر بیارن
برا گلهات تیغ و تبر بیـارن
کاشکی میـشد برات خبر بیارن
بگی زَنـا گوشواره در بیارن
معجرها رو اضافه تر بیارن
«حسین من حسین من..»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رودید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت توخرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...*
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوش هم ضریح همیم
با تَن بی تَن برای منی
کمم که بیای بابای منی
*بابا ببین دخترتو ..*
چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دختر تو نداره کِس وکار
پایِ زخمم به تو نرسید
کجا بودی زجر موهامو کشید
کار دنیاست دوتا دل تنگ
به هم برسن توکاخ یزید
*بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی روپنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو چشمم رو می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو نزنه اون لبارو نرنه ..بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم روگرفتم...*
از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقامٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین .....
کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیمکرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت روخضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر روآورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•فکر فردای شیعه....
#سرود ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت ومهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اومدی و رحمت آوردی
با حسینت دلها رو بردی
فکر فردای شیعه بودی
ما رو دست حیدر سپردی
صاحَب لولاکی فلک خاکِ قدمهاته
جنتُ الاعلی به خدا خنده زهراته
چشمِ کف پاته روی سرم جاته
علی که همراته حق توی دستاته
دلم اسیر گنبد خضراته
همراه خورشید ماه رسیده
مالکِ دل از راه رسیده
باز مدینه غرق صفا شد
صادقِ آلُ الله رسیده
منبع فیضی پسر خورشید و مهتابی
شیخ الائمه صاحب اشرف القابی
مِهر جهان تابی، گوهر نایابی
استاد اَحبابی، عالِم آدابی
طلایه دار روضهٔ اربابی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_امام_صادق_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop