eitaa logo
کانال ‌متن روضه
71.5هزار دنبال‌کننده
734 عکس
394 ویدیو
55 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 مناجات و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی از آزاده هایِ دفاع مقدس میگه پاییز سال ۶۸ اسرایی که عراق بودن یه پاداشی گرفتن که به همۀ مصیبتایِ اسارت می ارزید؛ اون سال اسرا رو بردن کربلا ... من نمیدونم ؛ شاید این اسرا زیر لب زمزمه میکردن : کربلا کربلا ما داریم می آییم ... خلاصه میگه اتوبوسا رسیدن کربلا ، یکی یکی جلو درِ حرم ایستادن ما رو پیاده کردن ، غوغایی به پا شد ... نسیمی جانفزا می آید بویِ کرب وبلا می آید .... *دلم کربلا میخواد ... چرا منو کربلا نمیبری؟!* نسیمی جانفزا می آید بویِ کرب وبلا می آید .... واویلا ... واویلا ... واویلا ... *آقا داره میرسه کربلا....* میگه خلاصه ما رسیدیم کربلا ،صحنۀ پیاده شدن این اسرا مشتاقان اباعبدالله چقدر زیبا بود ، میگه تا از این اتوبوسا پیاده میشدن همه می افتادن رو خاک کربلا ... زمین رو بوسه باران میکردن ... دلت کجا میره؟... به چی فکر میکنی؟... همه به سجده افتادند ... خوشا روزی که در سجده بگویم رسیدم کربلا الحمدلله ... با سر همه رفتن به پابوسی بی سر یک بی سر و پا مانده به امید اشاره... *من هنوز روضه نخوندم ...* قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم ... *یعنی میشه یه روز منم مثل محسن حججی بی سر بیام خدمتت ... حالا این رزمنده میگه این اسرا با فشار سربازایِ بعثی از رو زمین بلند شدن ... با چه حالی وارد حرم امام حسین شدن ... یه عمر تو سنگرا با حسرت از راه دور سلام میدادن اما حالا تو حرم ارباب بودن ... میگه همه شروع کردن سر و صورتشون رو در و دیوار حرم مالیدن ... سربازای بعثی نذاشتن آزاده ها قبل از ورود به حرم وضو بگیرن ... میگه بچه ها همه با هم جلو درِ ورودیِ حرم همونجا شروع کردن با خاک تیمم کردن ،اونقدر دست ها به زمین خورد تمام فضا پر شد از غبارِ صحن و سرای امام حسین ، اینا رفتن کربلا ... امشب خیلی خوب گریه میکنی؛ معلومه خیلی دلت کربلا میخواد ... بلند شو بریم کربلا ،بریم باب القبله ، روبرویِ ضریح بیفت روی خاک، با تربت کربلا تیمم کن ، سلام بده بگو : آقا سلام میدهم و دلخوشم که فرمودی هر آنکه در دل خود یاد ما کند زائر ماست... *بیا بریم بهش سلام بدیم : السلام علی مَن جَعَلَه الشفاء فی تربته ... السلام عَلی مَنِ الاجابَة تَحت قُبَّتِه ... *دست ادب به سینه بذار ،شاید امشب ما رو زائر خودش حساب کنه : "السلام علی غریبِ الغربا" "السلام علی شهیدِ الشهداء" *امام زمان خودتون فرمودید ...* "السلام علی قتیلِ الاَدعیاء ..." سلام بر اون آقایی که حرومزاده ها کشتنش... *غریب گیر آوردنت ... یادت نره صداش کنی ... حسییین جان ...* "السلام علی ساکنِ کربلا..." *آی جوونی که تا به حال کربلا نرفتی،امشب کربلاتو بگیرا ...* دستت همیشه روی سرِ ما پیاده هاست این اربعین به لطف خدا کربلایی ام ... (کنار قدم هایِ جابر سوی نینوا رهسپاریم ... ستون های این جاده را ما به شوق حرم میشماریم)۲ شبیه رباب و سکینه برای شما بی قراریم از این سختی و دوری راه به شوق تو باکی نداریم (فدایی زینب،پر از شوق و عشقیم)۲ اگر که خدا خواست،به زودی دمشقیم لبیک یابن حیدر ... یابن حیدر ... یابن حیدر‌ ... *آقا ما رو بردی کربلا ... حالا بیا بریم تو قافله ای که مثل فردا میرسه کربلا ... فریاد یا محمدا ،حسین رسید به کربلا ... طبرانی در معجم الکبیر نوشته : "فَلَمّا احيطَ بِحُسَينٍ عليه السلام حينَ قُتِلَ" وقتی محاصره کردند دیگه نگذاشتند که پیش بره "قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ؟! "آقا پرسید اسم اینجا چیه؟ "قالوا: كَربَلاءُ..." اینجا کربلاست. خوارزمی میگه تا آقا شنید فرمود: "انزِلوا، هذا مَوضِعُ كَربٍ وبَلاءٍ " به اصحابش فرمود: همه پیاده بشید؛ اینجاست محل کرب و بلا ... "هاهُنا مُناخُ رِكابِنا ومَحَطُّ رِحالِنا "همینجا بار و بنه به زمین میگذاریم "وَ مَقتَلُ رِجالِنا" اینجا مردایِ ما رو میکشن "وسَفكُ دِمائِنا..." اینجا خون های ما رو بر زمین میریزند ... *بمیرم زینب داره این حرفا رو میشنوه ،چه حالی داره زینب ...* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 مناجات و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کاروان آل الله، (رسیده از راه) ۳ زیر لب مولا گوید، (أعوذ بالله) ۳ هُنا ، مُناخُ رِکابِنا ... مَحَطُّ رِحالِنا مَقْتَلُ رِجالِنا .... رکابِ ناقه می‌گیرد ، علم به دستِ آب آور مؤذن حرم باشد ، علی اکبر .... *حالا زینب چی میگه؟* حسین ، عزیزِ مادر حسین ... می‌شود خوابم تعبیر، (بیا برگردیم) ۳ می‌شوم از غصه پیر، (بیا برگردیم) ۳ حسین ، به جان مادر قسم، من اینجا دلواپسم بدون تو بی کسم حسین ، دلم غرقِ اضطرار، ببینم بر جسمِ یار جراحاتِ بی شمار قرار قلبِ من حالا، سرت به شانۀ خواهر خدا نیارَد آن دم که ، شوی بی سر ... حسین ، عزیزِ مادر حسین ... *روضه من تمامِ ...دیگه خیلی از حرفا رو نمیزنم ... " فَنَزَلَ القَومُ..."با چه عزت و احترامی... "وضُرِبَت خَيمَةُ الحُسَينِ عليه السلام لِأَهلِهِ وبَنيهِ" اول ، اصحاب آمدند خیمۀ حضرت و فرزندانش رو برپا کردند. بعد آخه میگه: "وضَرَبَ عَشيرَتُهُ خِيامَهُم مِن حَولِ خَيمَتِه" بقیه اومدن خیمه شون رو گرداگرد خیمۀ آقا زدن کربلا رفتی؟خیمه گاه؟ اون سر در خیمه گاه نوشته: "السلام علی خیامِ الخالیَه مِن الحسین و اصحابِه..." سلام بر خیمه های خالی از امام حسین و اصحابش اصحاب همه دور تا دور اینا رو گرفته بودن ، زینب با یه احترام و شکوهی پیاده شد اما گذشت ... گذشت ... گذشت ... پاسدار خیمه ها ، بی دست ، علقمه افتاد ..‌. خودِ امام حسین از چپ و راست حمله به خیام رو دفع میکرد، تا اینکه کار به جایی رسید که ناحیۀ مقدسه فرمود : از چپ و راست به خودش میپیچید ... دیگه دشمن به خیمه ها طمع کرد ... آه دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمۀ سلطانِ کربلا ... *زینب مواظب باش... "أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَيمَةِ..." همون حرومزاده ها اومدن ... دور تا دور خیمه ها رو گرفتن ... (اینجا به ظاهر خیمه هست ولی حرم رسول اللهِ...) امام حسین فرمود:"هل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عن حرمِ رسول الله؟! " ... در حریم وحی دشمن تاخته دخت زهرا رنگ خود رو باخته... شمر صدا زد: " اُدخُلوا ..."برید داخل ... "فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ ..." برید هر چی دارن غارت کنید ... روایت داره: "فَدَخَلَ القَومُ فَأَخَذوا كُلَّ ما كانَ بِالخَيمَة ..." اومدن داخل ... همه چی رو بردن ... زینب ... زینب ...* بیرق عشقت بالا ،(اباعبدالله ...) ۳ کل یوم عاشورا ،(اباعبدالله...) ۳ حسین ، سلام ای بالانشین ،سلام ای خونین جبین بخر ما را اربعین ... من الغریب تو اوج ، تمام روضه هایِ تو خدا چه روضه ای خوانده برای تو ... حسین ، قتیل العَطشان ، حسین ... حسین ، عزیزِ مادر حسین ... شاعر : روح اله اسماعیلی ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای ماه آفتاب ز رویِ تو آیتی دریا و آبشار زچشمت کنایتی در تند باد معرکه ما را تو سرپناه در برف ریزِ حادثه چترِ عنایتی *پناه عالمیان زینبت پناه ندارد بجز توای شه خوبان پناهگاه ندارد شب رقیه س ... اگر اجازه دهی صف کشیده ازپی ات آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد *باشه چیزی نمیگم تو این غزل اول ملاحظتُ میکنم* در تند باد معرکه مارا تو سرپناه در برف ریزِ حادثه چترِ عنایتی اللهُ نور،قصۀ اصحاب کربلاست جاری ست خونِ سرخ تو در هر روایتی تو کشتیِ نجاتیُ ما با تو رهسپار مقصدکجاست ای که چراغ هدایتی ما ایستاده ایم کنارِ تو یاحسین فارغ زِ هر حکایتیُ هر شکایتی یک روزصبح قسمت مادلشکسته هاست لبخندِ مهربانُ نگاهِ رضایتی ... *بگی ازت راضیم، خدا ازت راضی باشه ... مولایِ منی ... آقای منی* امن یجیبِ دست تو مارا مدد شود ما ابتدای راه و تو آن بی نهایتی اهل ولایتِ تو خدایا بهشتی اند ای دل بهار باش که اهل ولایتی ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ما امشب میخوایم از یه شهیدبزرگوار مدد بگیریم که خیلی برا امام حسینُ بچه هاش گریه کرده ، هفته دفاع مقدس اون راوی دفاع مقدس ،اون رزمنده که این خاطره رو برای ما تعریف کرد ، گفت من به یه شرط این خاطره رو میگم ،به این مردم بگین برا شهادت من دعا کنن خدایا : آرزوی شهادت رودردل آرزومندانش مگذار این راوی میگه من یه مدتی با شهید(امرالله بابابزرگی) که یه جوون بیست سه ،بیست چهارساله بود تو یه گروهان بودم شب عملیات والفجر8 بود همه رزمنده ها بیرون از مقرجمع شده بودن آماده عملیات همه آماده میگه ؛ من یه کاری داشتم برگشتم تو مقر دیدم تو حیاط تنها یه نفرنشسته کنجکاو شدم آروم رفتم ببینم کیه دیدم امرالله بابابزرگی نشسته زیر درخت دقت کردم دیدم عکس بچهاشو دستش گرفته ،عکس یه پسر دو ساله یه دختر 45 روزه داره نگاه میکنه گریه میکنه ... میگه باخودم فکر کردم شب عملیاتِ امرالله دلش هوایِ بچه ها و خانوادشُ کرده مثلا خواستم ازاین حال و هوا درش بیارم رفتم جلو با شوخی و خنده گفتم آقا امرالله شب عملیات یادت افتاده بابا شدی هوایی شدی ... یهو با همون صورت پر از اشک برگشت بایه حالتی که خیلی بهش برخورده بود گفت ؛ نه بعد جلو چشمای من عکس بچه هاشُ پاره کرد ریز ریز کرد . اومدم جلو نشستم مقابلش چرا این کارو کردی چرا عکس بچه ها رو پاره کردی؟ با گریه برگشت گفت؛ فلانی من دیگه برنمیگردم من داشتم بابچهام حرف میزدم داشتم بهشون میگفتم بچها درسته که پدر از دست میدین سایه پدر از سرتون کم میشه ،اما غم نداشته باشین امام هست امت هست دست نوازش به سرتون میکشن ... خیلیا بهتون محبت میکنن همه بهتون احترام میذارن بچه ها دخترم پسرم شما وضعتون خیلی خوبه ... ها چیه چرا گریه میکنین تو چرا گریه میکنی چیشده ؟ میگه امرالله همینجور داشت برام می گفت ... می گفت؛ داشتم به بچهام میگفتم بچه ها یه روزی هست بهش میگن عاشورا ... دخترم،پسرم عصر اون روز سر پدر کربلا رفت بالای نیزه ... به بچهام گفتم؛ خبر ندارین تازیانه ها شروع شد ، بیابون گردی هاشروع شد ، سیلی خوردن هاشروع شد حتی نذاشتن بچها برا باباشون گریه کنن اگه گریه میکردن ، نه نه نه اگه گریه میکردن رزمنده میگه؛ (امرالله) اینارو میگفت زار زار گریه می کرد، راوی میگه خیلی خجالت کشیدم هیچی نگفتم اون شب گذشت رفتیم عملیات برگشتیم هرچی دنبال امرالله گشتم پیداش نکردم بچه ها (امرالله) کجاست؟ گفتن امرالله شهید شد پیکرشم جاموند بدنش موند درصحرا... این راوی میگه : گذشت،گذشت 14سال گذشت، روز8محرم شد گفتن؛ یه سری شهید آوردن کرج منم رفتم اونجا داشتم شهدارو نگاه میکردم دیدم رویه کفن نوشته؛ پاسدارشهید (امرالله بابابزرگی) چی میخوای بگی امشب ... هیچی ازش نمونده بود نگاه کردم نه تنی،نه سری، فقط چند تا استخوون مونده بودبا یه پلاک... گفت روزتشییعش شد روزتاسوعا شد هممون رفتیم همینجورکه داشتیم شهید و تشییع میکردیم دیدیم یه صدای بلند و محزونی... من قلبن کهی ومن صوت العظیم میگه ؛دیدم یه صدایی بلنده هی میگه بابا نمیذارن من تورو ببینم بابا رفقات نمیذارن ببینمت بابا دخترت بزرگ شده دخترت 14ساله شده میخوام ببینمت ... مگه طاقت میاورد یه مشت استخوان نشونش بدن ،بگن بیا ببین این باباتِ ... نذاشتن ببینه ... یه دختری می شناسم؛آخ یه نازدانه سه ساله ای می شناسم 14ساله نبود، برمیگردم نه کارت دارم امشب... من میگم شاید اگه دختر(شهیدبابابزرگی) همون روز تشییع موقعی که ناله می کرد، اگه صدای باباشو می شنید بهش می گفت دخترم تو این 14سال هر وقت دلت تنگ شده عکس منو نگاه کردی درد و دل کردی ، گریه کردی خالی شدی دور و بریا آرومت کردن ... اما بمیرم برا دخترایِ حسین ... "صلی الله علیک یا مقطوعَ الرَِاسِ من القَفا" ... ای حسین "السلام علیک یا مَسلوبةِ العِمامةِ والرَّداء " ... ای حسین ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ابن جوزی نوشته در بستان الواعظین "فأمَرَ براسِ الحسین" یزید دستور داد؛ سر رو بردن "فنُصِبَ علی الباب" جلویِ در دارالاماره آویزان کردن ... یاصاحب الزمان اگه آقایی کنی بیا... "وجمیعُ حرمِه حولَه" دخترا کنارش بودن ، زنها کنارش بودن ، سه ساله نگاه میکرد ... بابا ... بابا چرا بالانشین شدی؟!... حسین ... سلام ای بالانشین ، ای حسین ... "وجمیع حرمه حوله"خانوادش دوروبرش بودن"و وُکِّلَ به الحرس" نگهبان گذاشت نه یه نفر، نه دو نفر ... یه دستوری داد ، دستور می رسد ازجانب امیر ؛اطاعت لازمه، "قال اذا بکت منهن باکیه" هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد اگه زن ها گریه کردن "فالطموها" بزنینشون بهشون لطمه بزنید "فالطموها"بزنید زن ها رو ... حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونو نگه دارن اما مگه دختر بچه ها میتونن سربریده ببین گریه نکنن ... بابا دلم برات تنگ شده ... یعنی این ناز دونه ها چقد کتک خوردن ؟ کمکم کن ... روایت میگه؛ این سر 9 ساعت بین زن ها آویزان بود همه نگاه می کردن ... ای وای ... آخ اگه عاشوراتو ندیدم ،بدون خیلی دوست داشتم ... ای زنها مویه کنید ... خواهرای من ناله بزنین ... آخ برا اون آقایی که خواهرش ام کلثوم سربلند کرد ..." وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها " سرشو بالابرد "فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام " سر برادر رو دید "فَبَکَت" گریه کرد ... کاش گریه نمیکرد ... یازهرا ... "فَرَفَعَ یَدَه بعضُ الحرَسِ" یکی از نگهبانا دستشو بلند کرد، دست نحسشُ بالا برد "ولَطَمَها لَطمَة" یه لطمه ای به صورتش زد، یه سیلی زد نه بیشتر ... اما ... "حَصَرَ وَجهَها" همۀ صورت به تمامه آسیب دید همش آسیب دید ... روضه رقیه رو خوندم اگه فهمیده باشی ... این خانوم جا افتاده ،بزرگسال، تمام صورتش آسیب دید، یه لحظه ... فقط یه لحظه دختربچه سه ساله رو تصور کن ... اصلا مگه میشه به این صورت سیلی زد؟! اگه سیلی بخوره چه اتفاقی میفته ؟! دو بیت دیگه زمزمه میخونم آروم گریه کنی ... بابا... سیلی نخورده نیست کسی درمیان ما اما چگونه با تو بگویم ... چگونه ام؟ دست عدو بزرگتراز صورت من است... بابا ! دست عدو بزرگتر از صورت من است یک ضربه زد گذاشت اثر بر دوگونه ام ... ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ نیگام میکنی دوست دارم آب شم میخوام ازخجالت برم تو زمین بجز گریه چیزی ندارم دیگه ... پشیمونم ازکار زشتم همین چقدسخته احساس شرمندگی یکی قفلُ از بغضِ من وا کنه زمان کاشکی سمتِ عقب برمیگشت زمین کاش زیرپام دهن واکنه مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه *ای حر ...* تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست *شب چهارم رسید ... زودتموم میشه همه دستای گدایی رو درگاه خدا بلند کنید ،باالحسینِ الهی العفو ...* مسیر تو رو بستم از هر طرف *گفت میرم کوفه ... اجازه نمیدم ... برمیگردم، اجازه نمیدم ... یه نگاهی کرد فرمود : "ثکَلَتکَ اُمُّک؛ ماتُرید مِنّی" مادرت به عذات بشینه از من چی میخوای؟! * مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه یه جفت حلقۀ اشکِ دورِ چشام یه جفت چکمۀ جنگی رو گردنم اجازه بدی بر می گردم پیشت میخوام اشتبامو تلافی کنم... همون جوری که مادرت دوس داره میخوام از غم عشق تو پر بشم... همونجوری که مادرم دوس داشت مثه روز اول بازم حر بشم ... منو تویِ آغوش گرمت بگیر بیا و قبول کن پشیمونیمو با دستمال زردت بیا و ببند دل خسته و زخم پیشونیمو *وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نکرد ... اما یه وقت دید یه دست مهربونی سر روبلند کرد،به دامن گذاشت"فَجَعَل یَمْسَهُ التّراب عَن وجهِه" آقا شروع کرد خاک ها روپاک کردن ... بعد فرمود :"َانت الحرُّ کماسَمَّتک امُّک" مادرت چه اسم خوبی برات گذاشت ...* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦🕊 روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir