eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
66 عکس
262 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دلم آغوشِ گرم تورو میخواد خرابه سردِ و دارم میلرزم .. هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم .. از کسی که ،‌ سرِ تورو رو نیزه بست ، بدم میاد از اون که دندونِ تورو ، با سنگ شکست ، بدم میاد عمو ! گوشواره ها رو کرده گوشش النگوها رو دستش کرده باباش میده گهواره رو آروم تکونُ میخونه زیرِ لب ، لالایی داداش .. میگفت بابا ، دلم میخواد صدا کنی دخترکم آخه اگه صدات کنم اینا میزنن کتکم .. *بابا جات خالی بود با دخترت چه کردن .. * یه شب جاموندم و اومد سراغم همون مردی که با من خیلی بد بود الهی که دلش آتیش بگیره که دل سوزوندنُ خیلی بلد بود همش میگفت عموت کجاست حالِ تورو نگاه کنه بگو از علقمه بیاد دستِ بسته تُ وا کنه ... یه جور میزد که انگاری گرفته منو با مردِ جنگی اشتباهی یه چیزایی میگم عمه نفهمِ از اون شب میره چشمِ من سیاهی از کسی که سرِ تورو رو نیزه بست بدم‌ میاد از اون که دندونِ تورو با سنگ شکست بدم میاد .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما از اول انتخابت کرده ایم *شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابی‌عبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را* ما از اول انتخابت کرده ایم در شرار عشق آبت کرده ایم حُر ما امروز خیر الناس ماست حُر ما آیینۀ عباس ماست سایه بودی آفتابت کرده ایم سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم *حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ،‌ اجازه بدید اینجور بگم ، حُر : خواهرم زینب صدایت میکند مادرم زهرا دعایت میکند ..* با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای یا که بر شش ماهه آب آورده ای *نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..* گر دوصد جرم عظیم آورده ای غم مخور رو بر کریم آورده ای تو بدی کردی ولی بد نیستی امتحان دادی ولی رد نیستی *تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست .. بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم .. حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن .. منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد .. مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد .. جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید .. هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همه‌ی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :* با رفتنت خالی نکن دور و برم را پاشیده تر از این نگردان لشگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم حالا بیاو جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را شب بودُ میرفتند مادر را بشویند با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند هر چند باید ابتدا سر را بشویند *بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید* ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد در حفظ گل امانتت کوشیدم اما چه کنم مغیره‌اش پر پر کرد نزن ، ببین که مادرم جوونه دلش گرفته از زمونه .. نزن ، ببین که بار شیشه داره ببین شکسته گوشواره .. *اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..* دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۷ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به رنگ لعلِ تو یاقوت از جگر بتراشم دُر از دو چشم بریزم مگر گوهر بتراشم به قدرِ یک سرِ مو تا جدا نباشم از عشقت بران سرم که در احرامِ روضه سر بتراشم *شبِ پنجمِ .. دیگه روضه خوان نمیخواد ، خودت روضه خوان باش .. آقایِ من .. غریب آقام .. باید صدات بگیره ، سر و وضعت باید نشون بده عزادارِ حسینی .. غریب آقام ..* برای جلبِ رضایِ تو عادتم شده اینکه اگر حسین نوشتم دقیق تر بتراشم خدا مرا بکشد وقتِ خرجِ مال برایت اگر بهانه پیِ حفظِ سیم و زر بتراشم *همه کس و کارم فدات .. بابی انت و امی و اهلی و مالی .. بگو حسین جان اینا چیه ، من دوست دارم برات بمیرم آقاجان .. دوست دارم نفسایِ آخرمُ زیرِ بیرق تو بزنم .. هرجا نشستی بگو غریب حسین .. امشب امام حسن دم در داره نگات میکنه .. کریم منتظرِ ببینه برا بچه هاش چی کار میکنی ..* سپرده دستِ حسینش اگر پسرها را برایِ معرکه ها نذر کرده سرها را چه بهتر است نبندند این گذرها را که شرمسار نسازند خون جگرها را به دست هایِ عقیله ست عبدالله امیدِ کل قبیله ست عبدالله به سن و سالِ کمش غیرتِ حسن دارد خلاصه ای زِ کراماتِ پنج تن دارد عجیب حال و هوایِ جمل شکن دارد کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد همه رفتن ، دیگه سینه ش سنگینی میکنه .. یه لحظه اومد تو خیمه دید گهواره ام خالیه .. حتی شیرخواره رفته، عمو رفته ، داداش رفته .. هی میگفت خدا کمک کن منم برم نمونم .. من مثه بابام حسن طاقت ندارم .. اون بابام بود تو کوچه دید سیلی زدن رو .. من نمیتونم .. اینا فردا میخوان دورِ عمه م رو بگیرن .. فردا میخوان دستا رقیه رو با طناب ببندن .. مادرمُ میخوان سیلی بزنن .. من نمیتونم .. عمه بزار برم .. صدات باید بگیره شبِ پنجم .. حسین .. هی عمه دستشُ میکشه ، عبدالله دستِ عمه رو میکشه .. تا تو گودال شلوغ شد یه لحظه حواسش ازین بچه پرت شد بچه دوید به سمت گودال .. گفت عمه من رفتم ..* دوید و دید به مقتل سر و صدا مانده عمویِ بی کفنش زیرِ دست و پا مانده هزار و نهصد و پنجاه زخم جامانده چقدر میزند او را سنانِ وامانده عموش در ته گودال پاره پاره تن است برای غارتِ پیراهنش بزن بزن است کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد به قصد قرب به رگ هایِ حنجری بکشد درست در جلویِ چشم خواهری بکشد نشد حسین نفس هایِ آخری بکشد .. بابا میگن سینه محتضرُ سبک کنید .. حتی یه بندِ انگشت رو سینه ش نزارید .. او همینجوری سینه ش سنگینه .. یه وقت چشمایِ خون آلود رو باز کرد دید نانجیب با چکمه اومد رو سینه .. حسین ...... حمله به امام نور کردن از رویِ تنش عبور کردن جبریل که دید خون جگر شد ای وای تنش چه مختصر شد یارالی آقام ... امان از دلِ زینب .. و عَلَى الْخُدُودِ لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات وَ بِالْعَويلِ داعِيات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِك مُبادِرات وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ. 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژه ورود آل الله به وادی کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است *خوشا به حال اونایی که با اشک حرف میزنن دیدی بعضی وقتا میری حرم ابی‌عبدالله اصلا نمیتونی حرف بزنی زبان زیارتت میشه اشک، همۀ حرفاتُ فقط نگاه به ضریح شش گوشه میکنی اشک میریزی اما داری حرفاتُ میزنیا چقدر شاعر قشنگ گفته ، خوش به حال اونی که تو جلسۀمحرم با اشکاش با آقاش حرف میزنه این اشک ؛ این سبک را دوست سنگین میخرد آب شور چشم شیرین میخرد... اشک یعنی عشق بازی با خدا اشک یعنی انفجارِ بغض اما بی صدا اشک یعنی آتشِ دل آبِ رو در عروج و در نماز دل وضو اشک یعنی عین نور و نور عین اشک یعنی کار مهدی بر حسین شماها این شبا دارید با امام زمانتون همراهی میکنید حالا این اشک چقدر شیرینه چقدر این اشک زیباست* حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است از عشق یوسفِ مصر یک دل فقط جوان شد در خیمه‌ی حسینی دل ها همه جوان است بالاترین عبادت *همین کاری که شما هر شب دارید انجام میدید ان شاءالله همینه.. بعضیا میگن این گریه آدمُ افسرده میکنه پیری زود رس میاره درسته روضه های ابی‌عبدالله بالاخره ماهارو دق میده و میکشه آدم تو روضه پیر میشه همینکه میشنوی دور زینبُ نامحرما گرفتن آدم پیر میشه یه شبه .. اما این گریه کسالت نمیاره، افسردگی نمیاره ، خودکشی نمیاره بذار هرچی میخوان بگن، بگن این گریه آدمُ زنده میکنه آدمُ جوون میکنه ..* بالاترین عبادت ، شادیِ قلب زهراست شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است *الان مادرش داره میگه جانم .. کیا دنبال اینن مادرشُ شاد کنن راضی کنن .. الان داره تو دلش میگه جانم اینا حسین منو میگن .. بچه م داره میرسه کربلا .. (کم نذاریا) حالا فهمیدی این حسین تو دل حضرت زهرا رو چقدر شاد میکنه* بالاترین عبادت ،شادیِ قلب زهراست شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است حسین .. جان .. زهرا تمامِ مارا با اسم میشناسد نزدیکِ درب هیئت چشم انتظارمان است *بذار دهانشونُ ببندن اونایی که یاوه میگن، میگن این نوع سینه زدن و کبود کردن از جهل آدمه این جهله؟* این سرخیِ بدن ها یا این به سر زدن ها از جهل سینه زن نیست از عشق بیکران است اینجا گناه بخشند ، کوهی به کاه بخشند وقتی که پیرمردی با عشق روضه خوان است *شب دومه امشب فقط باید آه بکشی اونم به جای کی؟* آهی کشید زینب ، در ماتم برادر این آه تا قیامت در سینه ها نهان است *فک نکنی زبون حاله ، نه عین عبارت توی تاریخِ مقتله ، وقتی رسیدن کربلا مثل فردا ابی عبدالله دستور داد اول خیمۀ خواهرشُ علم کنند اجازه نداد زینب از محمل پیاده بشه ، فرمود اول خیمۀ عقیلۀ بنی هاشم رو علم کنید بزرگترین خیمه ها خیمۀ عمۀ سادات بود ، از بعضی از خیمه ها راه داده بود به خیمه حضرت زینب مرتب همه می آمدن میرفتن دور زینب شلوغ بود محرما همه خواهرا .. (الله اکبر) ابی عبدالله دستور داد خیمۀ خواهر رو برپا کنن ، یه جوری هم دور خیمه رو پوشاند با خیمه های کوچک ، خیمه تو دید نباشه بعد دستور داد حالا عقیلۀ بنی هاشم نزول اجلال کنه .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژه ورود آل الله به وادی کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خودش آمد ، عباس اومد علی اکبر اومد برادرا اومدن محرما اومدن .. همه دور تا دور زینب .. از وقتی کاروان از مدینه حرکت کرد تا کربلا نزدیک به شصت بار تاریخ میگه این خانم پیاده شد و سوار شد .. فکر نکنی فقط فردا دورش محرما بودن هر شصت بار همه دور تا دور زینب بودن این رسم و مرام کاروان بود .. نوشتن تا پاشُ گذاشت رو خاک کربلا گفت آه حسین .. یه آه کشید .. گفت داداش این خاک، خاکِ کجاست؟ این چه خاکیه؟ (اونایی که کربلا مشرف شدن نجف میری هشتاد کیلومتر راهِ تا نزدیک کربلا هم این حسُ نداری ، حالت خوبه حرف میزنی شعر میخونی مستی میکنی .. اما کافیه پات برسه به خاک کربلا ..) زینب گفت داداش همه غمایِ عالم رو دلمه اینجا کجاست؟ تا شنید اینجا کربلاست فغُشیَ علیه .. آخ دیدن زینب از هوش رفت .. عمه رو بردن تو خیمه خود ابی عبدالله اومد بالاسر زینب ، آب پاشید رو صورت زینب به هوش آورد خواهرُ .. همچین که شنید اینجا کربلاست از هوش رفت .. ابی عبدالله یه نگاهی به خواهر ، خواهر یه نگاهی به برادر (اجازه میدید از اینجا به بعد روضه رو زبان حال بخونم ؟!) انگاری تویِ دل من آتیشه بگو کنارم میمونی همیشه اینجا کجاست دلشوره دارم داداش میگم ان شاءالله که چیزی نمیشه ان شاءالله که دعایِ من میگیره سرتُ روی نیزه ها نمیره ان شاءالله که نمیذاره اباالفضل چادر خواهر آتیش بگیره .. چه سخته باورش اینجا تورو میکشن آخرش انشاالله اصغرت نمیشه پاره پاره حنجرش نمیره روی نی ، جلوی مادرش حسین ... وای وای وای ان شالله دل خونۀ غم نمیشه یه مو هم از سر ما کم نمیشه همش میگی غمت نباشه زینب هیچکسی وارد حرم نمیشه ان شالله که خیمه نمیشه غارت محاله خواهرت بره اسارت من میگم اینا هرچیم که باشن کاری ندارن به لباس پارت میون قافله ، تو این بیابون شده ولوله دستای دخترت ، خیلی کوچیکِ واسه سلسله همسفرم نکن با شمر و حرمله .. حسین ... وای وای وای من ادامۀ روضه رو بخونم جسارت نمیکنم جای دیگه نمیرم الله اکبر .. همچین که دید حال زینب منقلبِ ، هر کاری کرد دل خواهر آروم بشه دست امامتُ آخر گذاشت رو دل زینب .. این دل از روز دوم آروم شد و الا همینجور جلو میرفت زینب به عاشورا نمیرسید این زینب همون زینبیه که گفت : مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا این دست ارومش کرد بعد ابی عبدالله دستور داد همه زن و بچه بریزن تو خیمه .. دور عمه رو شلوغ کنن دلش گرم بشه .. همه جمع شدن تو خیمه اینجای مقتل عجیبه نوشتن همه که جمع شدن ابی عبدالله ایستاد جلو درِ خیمه یه نگاه به زن و بچه کرد همچین که نگاه کرد هزارتا معنا داشت این نگاه حسین ..( ببرمت یه جایی؟) این زن و بچه آخرین باری نبود که دور هم جمع میشدن .. چند بار دیگه هم دور هم جمع شدن .. یه بار فردا تو خیمه این اجتماع زن و بچه صورت گرفت .. (برات چند تا دیگه رو مثال بزنم) یه بار دیگه هم تو خیمه جمع شدن کی؟.. دوم محرم ، نه دهم محرم .. (فرق فردا با دهم چی بود؟) فردا بابا جلو در خیمه صحیح و سالم بود .. اما عصر عاشورا .. تو خیمه همه منتطر بودن بابا برگرده .. یهو شنیدن صدای ذوالجناح داره میاد .. همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند .. ریختن از خیمه بیرون دیدن فَأَسْرَعَ فرس الی خیامه .. حسین .. دوم محرم یه بار اجتماع کردن ابی عبدالله نگاه کرد ، دهم محرم یه بار ابی عبدالله از تو گودالِ قتلگاه زن و بچه ریختن بالای گودال اشاره کرد به خواهر برگرد .. این دستورِ امام بود والا زن و بچه میدیدن چه اتفاقی میفته اینجا رفتن من یدونه اجتماع دیگه هم‌بگم؟! آماده ای یا نه؟! دوم محرم نه دهم محرم نه یه جا دیگم زن و بچه جمع شدن ابی عبدلله نگاهشون میکرد کجا ؟!تو مجلس شراب .. سر تو تشت طلا دید همه رو به غل و زنجیر بستن .. شمر و حرمله دور زینبن سر بریده از تو تشت طلا .. حسین .. * •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به امید دفع بلا و شفایِ همۀ مریضانِ درگیر با به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خرابه تاریکه *خسته نشدی اینهمه داد زدی؟گریۀ شما با این سه ساله یه فرقش اینه که شماها که گریه میکنید کنار دستیت آرومت میکنه .. هی بهت آب میده هی حواسش هست تو حالت بد نشه اصلاً بالاتر مادر ما وایساده کنارت هی اشکاتُ پاک میکنه .. امام سجاد فرمود ما گریه میکردیم با ته نیزه میزدن .. ما گریه میکردیم لگد میزدن .. اما تو امشب راحت داد بزن هرکی رفت خونه صداش گرفت بدونه یه ذره شکل رقیه شده* خرابه تاریکه تو روشنش کردی تو هم لبت زخمه تو هم پر از دردی *چقد شکل هم شدیم بابا .. بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن* نگام کن که چجوری پیرم کردن بی امون منو زمین گیرم کردن نگام کن بابا زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرُ نه *هرکی اهل کنایه بود من لال میشم این یدونه رو نمیتونم توضیح بدم هرکی گرفت داد بزنه* سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرُ نه *فرمودند سرُ انداختن جلوش تا سرُ انداختن عقیلۀ بنی هاشم و بقیۀ مخدرات دویدن جلوی رقیه شاید سرُ نبینه .. خواستن یه کاری کنن حواسش پرت بشه سرُ نبینه ..* برید کنار میخوام سرُ ببینم زخمای روز آخرُ ببینم .. *به خدا قسم امشبُ سالم رد کنی میرسیم به عاشورا ان شاءالله ، اینو حضرت آقای علوی می فرمود :کی میگه نشناخت ؟کی میگه گفت غذا نمیخوام؟ تا دید شلوغ شد خرابه زن و بچه ریختن به هم یه چیزی انداختن رو خاک ، همه چی همون اول دستگیرش شد* برید کنار میخوام سرو ببینم زخمای روز آخرو ببینم جلو چشامو نگیرید که میخوام پارگیای حنجرو ببینم .. *سرو بغل کرد: مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی ... همتون کمک کنید یتیم نوازی همینه به خدا شب عاشورا همتون گریه کردید با این ، غریب گیر آووردنت حالا من امشب عوضش میکنم : یتیم گیر آوردنت .. اینه رسمش؟* مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی دیگه تو آغوش منی بابایی اینهمه جا رفتی دلت نیومد به دخترت سر نزنی بابایی زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه *حالا حرفای در گوشی ؛ (دختر دارا میدونن) یه حرفای رو دخترا جلوی همه میزنن یه وقتایی بعضی حرفا حرفای درگوشیِ ، عمه نباید بشنوه* کاشکی میشد بازم برام بخندی پلکای زخمیتُ دیگه نبندی خیلی تنم درد میکنه بابایی از شبی که پرت شدم از بلندی ببین لبم داره عجب شکافی نمیشه موی سوختمُ ببافی هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام بهم زدن یه سیلیِ حسابی از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو از مجلس شراب چیزی بهش نگو *بابا بهش نگو؛ چیو نگم؟بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرمُ نشون میده .. بابا تاحالا اسم کنیزُ نشنیده بودم .. بابا دیدم نامحرما به ما بد نگاه میکنن .. بابا بهش نگو ؛ عموم غیرت اللهِ .. بهش نگو ریختن روی سر عمم .. خودشُ انداخت رو بچه ها ،بچه هارو نزنن .. با کعب نی و تازیانه و نیزه ... حسین .. بهش نگو از بالای ناقه افتادم .. بهش نگو موهامُ کشیدن .. بهش نگو پا برهنه رو خارا دویدم .. بهش نگو لگد خوردم ..* زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه دستتُ بیار بالا ، به رقیه .. روزیِ اربعین دستِ رقیه ست .. باب الحسین رقیه ست .. بلند بگو یا حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam