سید محمدجوادی-10.mp3
2.08M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
توسل و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ما از اول انتخابت کرده ایم
*شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابیعبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را*
ما از اول انتخابت کرده ایم
در شرار عشق آبت کرده ایم
حُر ما امروز خیر الناس ماست
حُر ما آیینۀ عباس ماست
سایه بودی آفتابت کرده ایم
سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم
*حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ، اجازه بدید اینجور بگم ، حُر :
خواهرم زینب صدایت میکند
مادرم زهرا دعایت میکند ..*
با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای
یا که بر شش ماهه آب آورده ای
*نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..*
گر دوصد جرم عظیم آورده ای
غم مخور رو بر کریم آورده ای
تو بدی کردی ولی بد نیستی
امتحان دادی ولی رد نیستی
*تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست ..
بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم ..
حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن ..
منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد ..
مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد ..
جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید ..
هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همهی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :*
با رفتنت خالی نکن دور و برم را
پاشیده تر از این نگردان لشگرم را
بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را
تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم
حالا بیاو جمع کن خاکسترم را
هر شب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار کشتی مادرم را
شب بودُ میرفتند مادر را بشویند
با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند
شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند
هر چند باید ابتدا سر را بشویند
*بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید*
ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد
در حفظ گل امانتت کوشیدم
اما چه کنم مغیرهاش پر پر کرد
نزن ، ببین که مادرم جوونه
دلش گرفته از زمونه ..
نزن ، ببین که بار شیشه داره
ببین شکسته گوشواره ..
*اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..*
دلم آغوش گرم تو رو میخواد
خرابه سرده و دارم میلرزم
هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از کسی که سر تورو
رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تورو
با سنگ شکست ...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_محمد_جوادی
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
4_5785395916366153655.mp3
5.73M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
|⇦• #روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۷
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به رنگ لعلِ تو یاقوت از جگر بتراشم
دُر از دو چشم بریزم مگر گوهر بتراشم
به قدرِ یک سرِ مو تا جدا نباشم از عشقت
بران سرم که در احرامِ روضه سر بتراشم
*شبِ پنجمِ .. دیگه روضه خوان نمیخواد ، خودت روضه خوان باش .. آقایِ من .. غریب آقام .. باید صدات بگیره ، سر و وضعت باید نشون بده عزادارِ حسینی .. غریب آقام ..*
برای جلبِ رضایِ تو عادتم شده اینکه
اگر حسین نوشتم دقیق تر بتراشم
خدا مرا بکشد وقتِ خرجِ مال برایت
اگر بهانه پیِ حفظِ سیم و زر بتراشم
*همه کس و کارم فدات .. بابی انت و امی و اهلی و مالی .. بگو حسین جان اینا چیه ، من دوست دارم برات بمیرم آقاجان .. دوست دارم نفسایِ آخرمُ زیرِ بیرق تو بزنم .. هرجا نشستی بگو غریب حسین .. امشب امام حسن دم در داره نگات میکنه .. کریم منتظرِ ببینه برا بچه هاش چی کار میکنی ..*
سپرده دستِ حسینش اگر پسرها را
برایِ معرکه ها نذر کرده سرها را
چه بهتر است نبندند این گذرها را
که شرمسار نسازند خون جگرها را
به دست هایِ عقیله ست عبدالله
امیدِ کل قبیله ست عبدالله
به سن و سالِ کمش غیرتِ حسن دارد
خلاصه ای زِ کراماتِ پنج تن دارد
عجیب حال و هوایِ جمل شکن دارد
کفن برای چه وقتی که پیرهن دارد
همه رفتن ، دیگه سینه ش سنگینی میکنه .. یه لحظه اومد تو خیمه دید گهواره ام خالیه .. حتی شیرخواره رفته، عمو رفته ، داداش رفته .. هی میگفت خدا کمک کن منم برم نمونم .. من مثه بابام حسن طاقت ندارم .. اون بابام بود تو کوچه دید سیلی زدن رو .. من نمیتونم .. اینا فردا میخوان دورِ عمه م رو بگیرن .. فردا میخوان دستا رقیه رو با طناب ببندن .. مادرمُ میخوان سیلی بزنن .. من نمیتونم .. عمه بزار برم .. صدات باید بگیره شبِ پنجم .. حسین ..
هی عمه دستشُ میکشه ، عبدالله دستِ عمه رو میکشه .. تا تو گودال شلوغ شد یه لحظه حواسش ازین بچه پرت شد بچه دوید به سمت گودال .. گفت عمه من رفتم ..*
دوید و دید به مقتل سر و صدا مانده
عمویِ بی کفنش زیرِ دست و پا مانده
هزار و نهصد و پنجاه زخم جامانده
چقدر میزند او را سنانِ وامانده
عموش در ته گودال پاره پاره تن است
برای غارتِ پیراهنش بزن بزن است
کسی نشسته به سینه که خنجری بکشد
به قصد قرب به رگ هایِ حنجری بکشد
درست در جلویِ چشم خواهری بکشد
نشد حسین نفس هایِ آخری بکشد ..
بابا میگن سینه محتضرُ سبک کنید .. حتی یه بندِ انگشت رو سینه ش نزارید .. او همینجوری سینه ش سنگینه .. یه وقت چشمایِ خون آلود رو باز کرد دید نانجیب با چکمه اومد رو سینه ..
حسین ......
حمله به امام نور کردن
از رویِ تنش عبور کردن
جبریل که دید خون جگر شد
ای وای تنش چه مختصر شد
یارالی آقام ...
امان از دلِ زینب ..
و عَلَى الْخُدُودِ لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات وَ بِالْعَويلِ داعِيات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِك مُبادِرات وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_محمد_جوادی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
ShabSevomMoharam_970623_02(1).mp3
4.82M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه و توسل ویژه ورود آل الله به وادی کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة
حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است
این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است
*خوشا به حال اونایی که با اشک حرف میزنن دیدی بعضی وقتا میری حرم ابیعبدالله اصلا نمیتونی حرف بزنی زبان زیارتت میشه اشک، همۀ حرفاتُ فقط نگاه به ضریح شش گوشه میکنی اشک میریزی اما داری حرفاتُ میزنیا چقدر شاعر قشنگ گفته ، خوش به حال اونی که تو جلسۀمحرم با اشکاش با آقاش حرف میزنه این اشک ؛
این سبک را دوست سنگین میخرد
آب شور چشم شیرین میخرد...
اشک یعنی عشق بازی با خدا
اشک یعنی انفجارِ بغض اما بی صدا
اشک یعنی آتشِ دل آبِ رو
در عروج و در نماز دل وضو
اشک یعنی عین نور و نور عین
اشک یعنی کار مهدی بر حسین
شماها این شبا دارید با امام زمانتون همراهی میکنید حالا این اشک چقدر شیرینه چقدر این اشک زیباست*
حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است
این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است
از عشق یوسفِ مصر یک دل فقط جوان شد
در خیمهی حسینی دل ها همه جوان است
بالاترین عبادت
*همین کاری که شما هر شب دارید انجام میدید ان شاءالله همینه.. بعضیا میگن این گریه آدمُ افسرده میکنه پیری زود رس میاره درسته روضه های ابیعبدالله بالاخره ماهارو دق میده و میکشه آدم تو روضه پیر میشه همینکه میشنوی دور زینبُ نامحرما گرفتن آدم پیر میشه یه شبه ..
اما این گریه کسالت نمیاره، افسردگی نمیاره ، خودکشی نمیاره بذار هرچی میخوان بگن، بگن این گریه آدمُ زنده میکنه آدمُ جوون میکنه ..*
بالاترین عبادت ، شادیِ قلب زهراست
شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است
*الان مادرش داره میگه جانم .. کیا دنبال اینن مادرشُ شاد کنن راضی کنن .. الان داره تو دلش میگه جانم اینا حسین منو میگن .. بچه م داره میرسه کربلا .. (کم نذاریا) حالا فهمیدی این حسین تو دل حضرت زهرا رو چقدر شاد میکنه*
بالاترین عبادت ،شادیِ قلب زهراست
شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است
حسین .. جان ..
زهرا تمامِ مارا با اسم میشناسد
نزدیکِ درب هیئت چشم انتظارمان است
*بذار دهانشونُ ببندن اونایی که یاوه میگن، میگن این نوع سینه زدن و کبود کردن از جهل آدمه این جهله؟*
این سرخیِ بدن ها یا این به سر زدن ها
از جهل سینه زن نیست از عشق بیکران است
اینجا گناه بخشند ، کوهی به کاه بخشند
وقتی که پیرمردی با عشق روضه خوان است
*شب دومه امشب فقط باید آه بکشی اونم به جای کی؟*
آهی کشید زینب ، در ماتم برادر
این آه تا قیامت در سینه ها نهان است
*فک نکنی زبون حاله ، نه عین عبارت توی تاریخِ مقتله ، وقتی رسیدن کربلا مثل فردا ابی عبدالله دستور داد اول خیمۀ خواهرشُ علم کنند اجازه نداد زینب از محمل پیاده بشه ، فرمود اول خیمۀ عقیلۀ بنی هاشم رو علم کنید بزرگترین خیمه ها خیمۀ عمۀ سادات بود ، از بعضی از خیمه ها راه داده بود به خیمه حضرت زینب مرتب همه می آمدن میرفتن دور زینب شلوغ بود محرما همه خواهرا .. (الله اکبر)
ابی عبدالله دستور داد خیمۀ خواهر رو برپا کنن ، یه جوری هم دور خیمه رو پوشاند با خیمه های کوچک ، خیمه تو دید نباشه بعد دستور داد حالا عقیلۀ بنی هاشم نزول اجلال کنه ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه و توسل ویژه ورود آل الله به وادی کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خودش آمد ، عباس اومد علی اکبر اومد برادرا اومدن محرما اومدن .. همه دور تا دور زینب .. از وقتی کاروان از مدینه حرکت کرد تا کربلا نزدیک به شصت بار تاریخ میگه این خانم پیاده شد و سوار شد .. فکر نکنی فقط فردا دورش محرما بودن هر شصت بار همه دور تا دور زینب بودن این رسم و مرام کاروان بود ..
نوشتن تا پاشُ گذاشت رو خاک کربلا گفت آه حسین .. یه آه کشید .. گفت داداش این خاک، خاکِ کجاست؟ این چه خاکیه؟
(اونایی که کربلا مشرف شدن نجف میری هشتاد کیلومتر راهِ تا نزدیک کربلا هم این حسُ نداری ، حالت خوبه حرف میزنی شعر میخونی مستی میکنی .. اما کافیه پات برسه به خاک کربلا ..)
زینب گفت داداش همه غمایِ عالم رو دلمه اینجا کجاست؟ تا شنید اینجا کربلاست فغُشیَ علیه .. آخ دیدن زینب از هوش رفت .. عمه رو بردن تو خیمه خود ابی عبدالله اومد بالاسر زینب ، آب پاشید رو صورت زینب به هوش آورد خواهرُ .. همچین که شنید اینجا کربلاست از هوش رفت .. ابی عبدالله یه نگاهی به خواهر ، خواهر یه نگاهی به برادر (اجازه میدید از اینجا به بعد روضه رو زبان حال بخونم ؟!)
انگاری تویِ دل من آتیشه
بگو کنارم میمونی همیشه
اینجا کجاست دلشوره دارم داداش
میگم ان شاءالله که چیزی نمیشه
ان شاءالله که دعایِ من میگیره
سرتُ روی نیزه ها نمیره
ان شاءالله که نمیذاره اباالفضل
چادر خواهر آتیش بگیره ..
چه سخته باورش
اینجا تورو میکشن آخرش
انشاالله اصغرت نمیشه پاره پاره حنجرش
نمیره روی نی ، جلوی مادرش
حسین ... وای وای وای
ان شالله دل خونۀ غم نمیشه
یه مو هم از سر ما کم نمیشه
همش میگی غمت نباشه زینب
هیچکسی وارد حرم نمیشه
ان شالله که خیمه نمیشه غارت
محاله خواهرت بره اسارت
من میگم اینا هرچیم که باشن
کاری ندارن به لباس پارت
میون قافله ، تو این بیابون شده ولوله
دستای دخترت ، خیلی کوچیکِ واسه سلسله
همسفرم نکن با شمر و حرمله ..
حسین ... وای وای وای
من ادامۀ روضه رو بخونم جسارت نمیکنم جای دیگه نمیرم الله اکبر ..
همچین که دید حال زینب منقلبِ ، هر کاری کرد دل خواهر آروم بشه دست امامتُ آخر گذاشت رو دل زینب .. این دل از روز دوم آروم شد و الا همینجور جلو میرفت زینب به عاشورا نمیرسید این زینب همون زینبیه که گفت : مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا این دست ارومش کرد بعد ابی عبدالله دستور داد همه زن و بچه بریزن تو خیمه .. دور عمه رو شلوغ کنن دلش گرم بشه ..
همه جمع شدن تو خیمه اینجای مقتل عجیبه نوشتن همه که جمع شدن ابی عبدالله ایستاد جلو درِ خیمه یه نگاه به زن و بچه کرد همچین که نگاه کرد هزارتا معنا داشت این نگاه حسین ..( ببرمت یه جایی؟) این زن و بچه آخرین باری نبود که دور هم جمع میشدن .. چند بار دیگه هم دور هم جمع شدن ..
یه بار فردا تو خیمه این اجتماع زن و بچه صورت گرفت .. (برات چند تا دیگه رو مثال بزنم) یه بار دیگه هم تو خیمه جمع شدن کی؟.. دوم محرم ، نه دهم محرم .. (فرق فردا با دهم چی بود؟) فردا بابا جلو در خیمه صحیح و سالم بود .. اما عصر عاشورا .. تو خیمه همه منتطر بودن بابا برگرده .. یهو شنیدن صدای ذوالجناح داره میاد ..
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند ..
ریختن از خیمه بیرون دیدن فَأَسْرَعَ فرس الی خیامه .. حسین .. دوم محرم یه بار اجتماع کردن ابی عبدالله نگاه کرد ، دهم محرم یه بار ابی عبدالله از تو گودالِ قتلگاه زن و بچه ریختن بالای گودال اشاره کرد به خواهر برگرد ..
این دستورِ امام بود والا زن و بچه میدیدن چه اتفاقی میفته اینجا رفتن من یدونه اجتماع دیگه همبگم؟! آماده ای یا نه؟! دوم محرم نه دهم محرم نه یه جا دیگم زن و بچه جمع شدن ابی عبدلله نگاهشون میکرد کجا ؟!تو مجلس شراب .. سر تو تشت طلا دید همه رو به غل و زنجیر بستن .. شمر و حرمله دور زینبن سر بریده از تو تشت طلا .. حسین .. *
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
شب دوم.mp3
6.53M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به امید دفع بلا و شفایِ همۀ مریضانِ درگیر با #ویروس_کرونا به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خرابه تاریکه
*خسته نشدی اینهمه داد زدی؟گریۀ شما با این سه ساله یه فرقش اینه که شماها که گریه میکنید کنار دستیت آرومت میکنه .. هی بهت آب میده هی حواسش هست تو حالت بد نشه اصلاً بالاتر مادر ما وایساده کنارت هی اشکاتُ پاک میکنه ..
امام سجاد فرمود ما گریه میکردیم با ته نیزه میزدن .. ما گریه میکردیم لگد میزدن .. اما تو امشب راحت داد بزن هرکی رفت خونه صداش گرفت بدونه یه ذره شکل رقیه شده*
خرابه تاریکه تو روشنش کردی
تو هم لبت زخمه تو هم پر از دردی
*چقد شکل هم شدیم بابا .. بابا من که چشمام درست نمیبینه تو منو نگاه کن*
نگام کن که چجوری پیرم کردن
بی امون منو زمین گیرم کردن
نگام کن بابا
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرُ نه
*هرکی اهل کنایه بود من لال میشم این یدونه رو نمیتونم توضیح بدم هرکی گرفت داد بزنه*
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرُ نه
*فرمودند سرُ انداختن جلوش تا سرُ انداختن عقیلۀ بنی هاشم و بقیۀ مخدرات دویدن جلوی رقیه شاید سرُ نبینه .. خواستن یه کاری کنن حواسش پرت بشه سرُ نبینه ..*
برید کنار میخوام سرُ ببینم
زخمای روز آخرُ ببینم ..
*به خدا قسم امشبُ سالم رد کنی میرسیم به عاشورا ان شاءالله ، اینو حضرت آقای علوی می فرمود :کی میگه نشناخت ؟کی میگه گفت غذا نمیخوام؟ تا دید شلوغ شد خرابه زن و بچه ریختن به هم یه چیزی انداختن رو خاک ، همه چی همون اول دستگیرش شد*
برید کنار میخوام سرو ببینم
زخمای روز آخرو ببینم
جلو چشامو نگیرید که میخوام
پارگیای حنجرو ببینم ..
*سرو بغل کرد:
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی ...
همتون کمک کنید یتیم نوازی همینه به خدا شب عاشورا همتون گریه کردید با این ، غریب گیر آووردنت حالا من امشب عوضش میکنم :
یتیم گیر آوردنت .. اینه رسمش؟*
مَنْ الَّذي أَيتمني بابایی
دیگه تو آغوش منی بابایی
اینهمه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
*حالا حرفای در گوشی ؛ (دختر دارا میدونن) یه حرفای رو دخترا جلوی همه میزنن یه وقتایی بعضی حرفا حرفای درگوشیِ ، عمه نباید بشنوه*
کاشکی میشد بازم برام بخندی
پلکای زخمیتُ دیگه نبندی
خیلی تنم درد میکنه بابایی
از شبی که پرت شدم از بلندی
ببین لبم داره عجب شکافی
نمیشه موی سوختمُ ببافی
هر دفعه گفتم که بابامُ میخوام
بهم زدن یه سیلیِ حسابی
از کوچه ها نگو ،راستی خبر نداری از عمو
بگو اگه دیدیش ،سر رقیه سوخته مو به مو
از مجلس شراب چیزی بهش نگو
*بابا بهش نگو؛ چیو نگم؟بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرمُ نشون میده .. بابا تاحالا اسم کنیزُ نشنیده بودم .. بابا دیدم نامحرما به ما بد نگاه میکنن .. بابا بهش نگو ؛ عموم غیرت اللهِ .. بهش نگو ریختن روی سر عمم .. خودشُ انداخت رو بچه ها ،بچه هارو نزنن .. با کعب نی و تازیانه و نیزه ... حسین .. بهش نگو از بالای ناقه افتادم .. بهش نگو موهامُ کشیدن .. بهش نگو پا برهنه رو خارا دویدم .. بهش نگو لگد خوردم ..*
زندگیمُ دادم ولی بابا عشقتُ نه
گهواره رو دادم ولی غم اصغرو نه
سنگارو میدیدم ولی بابا عمه رو نه
گوشوارمُ دادم ولی بابا معجرو نه
دستتُ بیار بالا ، به رقیه .. روزیِ اربعین دستِ رقیه ست .. باب الحسین رقیه ست .. بلند بگو یا حسین ...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
شب سوم.mp3
3.73M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه
توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة
*سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور .. السَّلامُ عَلیکِ یا شریکه الحسین یا کعبه الرّزایا.. شب چهارمِ بریم در خانه عقیلۀ بنی هاشم فرزندانش بخونیمُ چون دیگه هرچی نزدیک به عاشورا بشیم روضه ها سخت تر میشه*
ای مادرِ پیامبران در مقام صبر
تا حشر صابرانِ جهان را امام صبر
*این خانم دخترِ کسیِ که زین العابدین تو خطبۀ شام فرمود أَنَا ابْنُ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ فرمود من پسر کسی ام که تو صبر سرآمد همۀ صبر کنندگان بایدم دخترش بشه اسوۀ صبر*
اخت الحسین عمۀ سادات عالمی
تو افتخار اشرف اولاد آدمی
ذات خدای لم یزلی میشناسدت
زهرا حسن حسین علی میشناسدت
*تو این عالم اگه کسی شناخت زینبُ این پنج نفرن ..*
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو در مقامِ صبر و رضا فوق آیتی
ای پنج تن خلاصه شده در وجود تو
حتی نماز فخر کند بر سجود تو
*تو کی هستی خانم جان .. تو همونی هستی که امام زمانت شبِ عاشورا بهت فرمود خواهرم فردا شب منو تو نماز شبت دعا کن .. همۀعالم به امام زمان التماس دعا دارن اما مقامُ ببین ابی عبدالله میفرماید خواهرم برادرتو دعا کن*
وصفِ تو در کتاب خداوند عالم است
مدح تو کار شخص رسول مکرم است
بین دو آفتابِ ولایت ستاره ای
در چشم اهل بیت حسین دوباره ای
زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
*جانم فدات خانم جان .. با همین یه بیت وصل بشم به روضه*
ای پاسدار خون شهیدانِ کربلا
هستی شریک داغ شهیدانِ کربلا
*امام صادق علیه السلام میفرماید: رَحِمَ اَللَّهُ شِيعَتَنَا، شِيعَتُنَا وَ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اَللَّهِ شَرِكُونَا فِي اَلْمُصِيبَةِ بِطُولِ اَلْحُزْنِ وَ اَلْحَسْرَةِ رحمت خدا بر شیعیان ما که تو عزا شریکِ غم ما میشن با آه کشیدن .. با اشک ریختن .. با همین پیرهن مشکی پوشیدن .. با همین محرم آمدن و رفتن ..
امام صادق فرمود شماها شریک غم ما میشید شریک میشید با امام صادق (الله اکبر).. آقا ما کجا شریک غم شما شدن کجا ؟!.. قربونت برم آقاجان ما سراپا ضعف و حقارت و گناهیم .. شریک غم حسین شدن فقط کار یه نفره ؛ درسته؟فقط یه نفر تو عالم میتونه بگه من شریک غم حسینم اونم زینبِ ..
مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
یک نفر تو عالم میتونه ادعا کنه که من شریکه الحسینم جانم فدات خانم ..
کار این خواهر و برادر به جایی رسید روایت میگه یه روز مادرش نگران رفت محضر پیغمبر ، بابا نگرانم.. چرا دخترم؟
بی بی فرمود بابا از شدتِ علاقۀ حسین و زینب نگرانم .. بعضی از نقل ها نوشتن از روزنۀ حجره نگاه میکرد بی بیِ دو عالم میدید این خواهر و برادر روبه روی هم دیگه دو زانو میشینن هی تو چشمای هم نگاه میکنن .. ساعت ها به هم خیره خیره نگاه میکنن بی بی دوعالم فرمود بابا ، کافیه حسینم بخواد از خونه بره بیرون خواهر میاد تا دم در حسینُ بدرقه میکنه میگه حسین تو دهلیز خانه میشینم تا تو برگردی تا نیاد حسین برنمیگرده تو خونه .. بابا میخواد نماز بخونه زینب قبل نماز اول میاد یه دل سیر حسینشُ نگاه میکنه بعد قامت میبنده تا حسینشُ نبینه غذا نمیخوره تا حسینشُ نبینه نمیخوابه تا حسینشُ نبینه نماز نمیخونه چه علاقه ایه؟!
بذار بالاترشُ بگم سید جعفر بحرالعلوم تو کتاب تحفه العالم و ذيل التحفه یه اشاره ای میکنه میگه ابی عبدالله مشغول قرآن خواندن بود یه مرتبه خواهرش وارد شد نوشتن ابی عبدالله قرآنُ بست ، ایستاد به احترام زینب .. با احترام استقبال کرد این عظمت زینبِ .. ببخشید خاک به دهنم نگاه نکن بردنش تو بازار یهودیا نگاه نکن وارد شد به کسی که (دهنم نمیچرخه بگم زینبُ کجا بردن) میخوام بگم با این علاقۀ حسین به این خواهر ، کربلا کار به جایی رسید که دوتا نوجوون اومدن جلو ابی عبدالله ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه
توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بچه های زینبن .. ببین چقدر حسین علاقه داره به زینب حالا تو تاریخُ ببینید به این راحتی اجازه نداد دلیلش همینه ..
ای سلام خدا به این دو شهیدِ غریب .. امام هادی تو زیارت ناحیۀ شهدا به این دوتا آقازاده اینجوری سلام میده امام هادی به بچه های حضرت زینب اینطوری سلام میده السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيارِ فِي الْجِنَانِ حَلِيفِ الإيمان|الْإِيمَانِ وَ مُنَازِلِ الْأَقْرَانِ النَّاصِحِ لِلرَّحْمَنِ التَّالِي لِلْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِي .. آخرش میفرماید لعن الله قاتل سلام به برادر بعدی اینجوریه السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الشَّاهِدِ مَكانَ أَبِيهِ وَ التَّالِي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّمِيمِي این دوتا آقازاده با این عظمت که امام معصوم اینجوری سلام بده عون و محمد اومدن مقابل ابی عبدالله من یه چیزی یه روز دیدم خیلی به هم ریختم اصلا مبنای روضه م همینه ..
این دوتا آقازاده هم نوۀ حضرت زهران از مادری از پدری نوۀ اسماء بنت عمیس .. این اسم براتون آشنا نیست؟ اسماء بین عمیس کیه؟ شماها بزرگ شدید تو روضه اینا مادربزرگشون اسماءِ ، اسماء کیه؟ اسماء همون کسیِ که شب غسل آب میریخت امیرالمومنین بازوی ورم کرده رو غسل میداد .. (حالا چرا این حرفُ میزنم دلیلشُ الان میفهمی) اینا از مادربزرگشون حتما خیلی روضه هارو شنیدن .. حتما از مادربزرگشون اون شبایِ آخر اون فاطمه ای که هی ازین پهلو به اون پهلو میشد اینا حتما از مادربزرگشون شنیدن شب آخر کی این صحنه رو دیده غیر اسماء؟
حتما شنیدن وقتی بابا گفت یتیمایِ فاطمه بیایید حسنین دویدن خودشونُ رو سینۀمادر انداختن .. میدونن داییشون چه علاقه ای ، چه محبتی لذا وقتی چند بار رفتن و اومدن دیدن دایی اجازه نمیده برگردید با عتاب گفت برگردید برید کنار مادرتون مادرتونو تنها نذارید ..
بار آخر دیدن دیگه تیر آخره گفتن یه جوری میریم رو پاش میوفتیم راضیش میکنیم ما از مادربزرگمون شنیدیم رفتن خودشونُ انداختن رو پای ابی عبدالله هی گفتم دایی تورو جان مادرت بذار ما بریم .. اسم بی بی رو آوردن این قسم رو خوردن الله اکبر ابی عبدالله اجازه داد گفت میخواید برید یه حرفی زدید دیگه نمیتونم نه بگم ..
اونایی که خیلی گره به کار دارید امشب به ابی عبدالله بگو جان مادر پهلو شکسته ما هم گرفتاریم آقا ..(حالا دل بده) خوشحال دویدن تو خیمه مادر مژدگانی بده مادر برگُ جهادُ گرفتیم ..*
نه به اندازۀ علی اکبر
ولی انقدرها جگر داریم
تو به روی خودت نیاوردی
ما که از قلب تو خبر داریم
به همین ذکر یا علی مادر
که نوشتیم روی پیشانی
همۀ آرزویمان این است
بر تن ما کفن بپوشانی
*خودش با دست خودش کفن تنشون کرد ای جانم فدات*
تو به خیمه بمان مراقب باش
دایی ما غم تورا نخورد
آنقدر غصه خورده حداقل
غصۀ ماتم تورا نخورد
دو برادر کنار هم بهتر
میتوانند یاورش باشند
میتوانند در مقابل سنگ
روی نی حامی سرش باشند
آنقدر تیر و نیزه میبارد
خم به ابرویمان نیاوردی
مادرم تو دعا کن آخر کار
لااقل تکه تکه برگردیم
*نوشتن هردو باهم رفتن میدان هر دو باهم جنگیدن اول عون افتاد رو زمین عون قاریِ قرآن بود ..نوشتن اول شروع کرد لشکرُ نصیحت کردن الله اکبر با لشکر حرف زد نصیحت کرد حرفشُ گوش ندادن سنگ بارانش کردن .. تیراندازی کردن ..
هردو برادر دوشادوش هم کنار هم میجنگیدن عون افتاد رو زمین محمد اومد جلو (الله اکبر) کار محمد سخت شد چرا سخت شد؟! دیگه دوتا کار داشت یکی جنگیدن بود یکی هم مواظب بدن برادرش بود .. دشمن نیاد بدنُ غارت کنه .. مواظب بود کسی سمت بدن داداشش نیاد . هم میجنگید هم مواظب بدن بود .. ببرمت گودال ..
کاش وقتی حسینم رو زمین افتاد یه برادر داشت مواظبش باشه .. کسی بدنشُ غارت نکنه .. اما نه برادری نه پسری نه یاوری افتاد رو زمین یه خواهر داشت چادر سرش کرد هی خورد زمین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
رسید بالاسر بدن اما دیر رسید وقتی رسید دید سر ......
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam