eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.8هزار دنبال‌کننده
64 عکس
257 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
غصه آورده ام، غم آوردم... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و 19 ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ غصه آورده ام، غم آوردم باز شرمنده ام، کم آوردم باز شرمنده ام که خام شدم دانه دیدم اسیر دام شدم آمدم تا حساب صاف کنم باز می خواهم اعتراف کنم ای فدای نوازش و خَشمَت کاش هرگز نَیُفتَم از چَشمَت بارم افتاده با هزار دلیل وَ اَنَا عَبْدُکَ‏ الضَّعِیفُ‏ الذَّلِیل : ناصر حامدی *ممنونم یه بار دیگه شبِ قدر شد، دوباره نَفَس دارم و میگم:علی!...، ممنونم یه بار دیگه شبِ قدر شد، دوباره نَفَس دارم و میگم: حُسین!...از الان ما شیعیان دلشوره ی مُحرم رو داریم،از الان دلشوره ی اربعین رو داریم،همه الان دلاشون آشوبِ...چی بگم دلت کربلایی بشه؟* سلام آقا! هوایِ کربلا دارم بَدَم اما، می دونی که دوست دارم سلام آقا! *شب نوزدهم،همچین که فرق مبارک شکافته شد،یادِ خدارو زنده کرد امیرالمؤمنین، هر کی یه ضربه ای میخوره، یه آهی،ناله ای،فریادی میزنه...اما همچین که شمشیر تا اَبرو رو شکافت، آقا انگار هیچ دردی رو احساس نکرد،هیچ ناله ای نزد، فقط یادِ خدا رو زنده کرد، از زخم هیچ گله ای نکرد، قربون این خانواده برم، پسرش هم که تویِ گودال افتاده بود،صدا زد: "الهی! رِضاً بِرِضائِک، لا مَعبودَ سِواک، تَسلِیمًا لِأمْرِک" علماء میگن:یه وقت لحنِ ابی عبدالله عوض شد،یهو صدا زد: "یاغِیاثَ المُستَغیثین"دید زینب داره از بالایِ تَل میاد،صدا زد:..* آتش ست اينجا،نسوزي چون سِپَند يا برو، يا چشم هايت را ببند حسین... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر به کلام استاد شیخ حسین انصاریان ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ قرآن کریمُ برابرِ صورت باز کنید، چه شفیعی بالاتر از قرآن!.. این همون قرآنیِ که سر بازار کوفه سرِ بریده خودش رو به این قرآن معرفی کرد .. این همون قرآنی که تو تشت طلا وقتی چوب به لبش میزدن خودشُ به قرآن معرفی کرد این همون قرآنِ .. اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ امام چهارم عرض میکنه پروردگارا اگه قیامت منو ببری جهنم، بین دوزخیان میگردم ناله میزنم میگم من عاشقِ خدا بودم .. کتابِ خدا رو رویِ سر بگذارید .. به خودش قسم امکان نداره امشب شما رو دستِ خالی برگردونن .. *اللَّهُمَّ به حقِ هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حقِ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حقِ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ* یه مومنی که امام صادق میگه در این قرآن خدا درباره ش حرف زده در آخرین آیۀ سوره فجر حسینِ ماست .. اونجایی که خدا میفرماید يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ* وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ _ مگه خودت در قرآن نفرمودی گدا رو رد نکنید؟.. دیگه نفرمودی گدای مومن، گدای با تقوا!! فقط فرمودی وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنْهَرْ گدا هرکی بود اومد درِ خونه ت یه چیزی بهش بده ناامیدش نکن .. بِکَ یَا اللّهُ… ناله تُ به ملائکه برسون .. درسته خجالت زده ایم اما درِ خونۀ کریم اومدیم بِکَ یَا اللّهُ .. به عیسی ابن مریم فرمود صدای ناله ی گنهکارمُ دوست دارم .. اگه زود جوابشُ نمیدام برا اینه که نمیخوام زود از پیشم بره .. _ الهی بمُحَمَّدٍ .… _ به پیغمبر اکرم عرضه داشت آقا دعا کنید مغفرت خدا نصیبم بشه .. دو رکعت نماز خوند تو سجده ی آخر امیرالمومنین نشسته بود دید پیامبر داره گریه میکنه .. میفرماید «اللهم بحقّ علیٍّ اغفر لعلی» .. اینو ابن ابی الحدید دانشمند اهل سنت نقل میکنه .. میگه بعد نماز گفتم یا رسول الله چرا خدا رو به حق من قسم دادی ؟!.. فرمود علی جان‌کجای علی بگردم که محبوب تر از تورو پیش خدا پیدا کنم .. الهی بعَلِیٍّ .... _ بی بی جان ما نبودیم مدینه والا نمیزاشتیم در به پهلوت بزنم .. نمیزاشتیم بین در و دیوار باباتُ صدا بزنی .. الهی بفاطِمَهَ ‌.... _ خدایا مردم این مملکت با این کمک های مومنانه مستحق مغفرت و رحمتِ تو اند،پیغمبر فرمود هر چشمی برا حسنم گریه کنه ضامن میشم قیامت اون چشم گریان نباشه .. الهی بالْحَسَنِ .... _ خدایا خیلی مساجد و حسینیه ها و حرم ها محرومِ از احیا گرفتن شدن .. حالا شد؛ اما به جانِ اباعبدالله ما رو از محرم محروم نکن .. درِ عاشورا رو به رویِ ما نبند .. ما طاقتِ دوری از حسینتُ نداریم .. الهی بالْحُسَیْنِ .... _ الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .... _ الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .... _ الهی بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .... خدایا همه قدرت ها به پایان رسیده همه درها بسته شده .. خدایا همه ی دنیا زمین گیر شدن .. تمام دنیا ناامید شدن ، فقط ما شیعه ها امید داریم که تو رو داریم ، پیغمبرُ داریم ، اهلبیتُ داریم .. میدونیم با این دعاها با این گریه ها این بلا رو از مملکتِ ما دور میکنی .. _ الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ .... _ ای صاحبِ ما ، ای همه کارۀ مملکتِ ما .. خودت فرمودی هرکی یه بار تو عمرش زیارتِ من بیاد من سه بار زیارتشُ بازدید میام .. یکی وقتِ مرگش که به ملک الموت سفارششُ میکنم .. یکی وقتِ رسیدگی به پرونده ها .. یکی وقتِ عبور از صراط .. الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .... _ الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی .... _ الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .... تو ایرانِ ما رسمِ اگه کسی یه مشکلی داشته باشه و به کسی مراجعه کنه و بدونه این طرف عاشقِ پدرشِ، میگه تو دو به جانِ بابات منو رد نکن .. تو رو به جانِ پدرت امام عسکری .. شما هم دستِ دعاتُ برا این مملکت امام زمان بلند کن .. _ الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .... _ صدایِ ما رو داری میشنوی .. این احیا گرفتن یادگارِ اجدادشِ .. نمیدونم خودش امشب کجا احیا میگیره .. کنارِ کعبه ست .. مقام ابراهیمِ .. یا میره اونجایی که میدونه دعا حتما مستجابه .. آیا الان زیرِ قبۀ ابی عبدالله داره ناله میزنه .. فرمود شیعیان،من شما رو فراموش نمیکنم گرفتاری هاتون رو میدونم .. به شما دعا میکنم الهی بالْحُجَّةِ .... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
فرق مرا تو طاقت.. و توسل جانسوز ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ۱۹ ماه مبارک رمضان به نَفسِ سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ *امشب اصلاً درِخونۀ حضرت زهرا نمی خواستم برم ،ولی معنایِ شبِ قدرِ،فرمود: میخوای شب قدر رو درک کنی؟ رجوع کن به فاطمه ،شب قدر رو میخوای درک کنی رجوع کن به فاطمه،معنای شبِ قدر... به خدا رفقا خیلی شماخصوصی هستین ،روضۀ مَحرَمِ کسی رو خوندن، به هرکسی اجازه نمیدن ورود کنه، به شما اجازه دادن حرف بزنی و روضه بخونی... کسی حق نداشت نامِ حضرت زینب سلام الله علیهارو پیش امیرالمؤمنین ببره،کسی اجازه نداشت پیش امیرالمؤمنین بگه: زینب! یهو تو عرش صدا پیچید، دلِ زینب بهم ریخت، توخونه نشسته بود،چی شده امشب؟ بابام چِش بود؟هی از اتاق بابام میزد بیرون،توی حیاط میچرخید، هی بابام به آسمون نگاه میکرد،زیر لب می گفت:" إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون "دارم میام فاطمه جان ،تا سحر بی بی زینب بیداربود، دلش شور میزد، نمی تونست بخوابِ، دخترِ دیگه ،نمیدونم کیاحرف من رو میفهمن، دختر دارها میفهمن،سحر که شد در آسمان ها، درعرش صدایی پیچید،آخ کاش یکی دَرِ گوشِ زینب رو میگرفت ،"یا اَهلِ العالم! قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى" زینب،پاشد،بهم ریخت ،حسنم !داداش! پاشو ببین چی میگن اینا،میگن بابامون رو کشتن، امام حسن پاشد،مضطر،پاش رو گذاشت تو مسجد، دید عجب غوغایی است، امیرالمؤمنین فرمود:حسن جان! من رو رهاکن، نماز رو بخون ،امام حسن نمیدونم این نماز رو چه جور خونده،امیرالمؤمنین از هوش رفت، امام حسن شروع کرد اشک بریزه، دید اشکا ریخت رویِ صورت مولا، مولا به هوش اومد،حسن جان! نبینم گریه کنی، با حسین،دوتایی زیر بغل های علی رو گرفتن،نه نه، بذار برم مدینه برمیگردم ،دوباره اینجاحسن عصاشد،دوباره اینجا حسن زیرِ یک بغل روگرفت یه بار هم تو کوچه زیربغل مادر رو گرفت،همچین که زیربغل های مولا روگرفتن،تا درخونه، دوتایی با ابی عبدالله، همچین که دمِ درخونه رسیدن ،حالامیخوام روضه بخونم، صدازد:حسن جان!حسین جان! زیر بغل هام رو رها کنید،میخوام باپاهای خودم بیام توخونه،آقانمیشه !خیلی خون ازشما رفته، طاقت ندارین، نمیتونید رو پا بایستین ،نه! الان توخونه دخترم منتظرِ منِ، نمیخوام فرق خونیِ من رو ببینه... فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی هجده سَرِ بریده ببینی چه میکنی؟ اینجا همه به گریۀ تو،گریه میکنن خنده به اشکِ دیده ببینی، چه میکنی؟ اومد تو گودال،نیزه هارو کنار زد اماحسینُ نشناخت خودش رو رویِ جسمِ حسینِ بی سر انداخت با گریه بوسه میزد رگ های حَنجرش رو میشنید با آه و زاری صدایِ مادرش رو با لب تشنه کُشتنت غریب گیر آوردنت رحمی نکردن به تنت غریب گیر آوردنت غارت شده پیراهنت غریب گیر آوردنت خودم دیدم که، یکی زره یکی هم عَباتُ در میاوُرد یه نانجیبی آمد پیرهنِ پاره اتُ بُرد یه صحنه بین گودال این قدخمیده رو کشت دیدم که باخودش برد انگشتر رو با انگشت تو رو با نیزه میزدن حسین من،حسین من ای کشتۀ صدپاره تن حسین من،حسین من برات نذاشتن یه کفن حسین من،حسین من ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
این مرد که در گوشۀ بستر.. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حیدر خمسه ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ این مرد که در گوشۀ بستر نگران است والله که مظلوم ترین مرد جهان است از زندگی پُر غم خود سیر شد امشب خیبر شکن از قصه زمین گیر شد امشب خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد بعضیا میگن کجا زمین خورد ؟!.. میگم الان برات .. زیرِ بغل هاشو پسراش گرفتن، نزدیکایِ خونه رسیدن دست امام حسن و امام حسینُ کنار زد ، عرضه داشتن چه میکنید بابا؟!! فرمود خونُ پاک کنید از سر و روم .. بزارید خودم رو پاهام بیام .. زینب اگه منو اینجور ببینه میمیره .. تا رهاش کردن ، خورد زمین .. این بارِ اول نبود که تو کوچه زمین میخورد .. شاید این روضه صدا گریۀ زن ها رو بلند کنه نزارید صداشون برسه .. اولین بار که کوچه زمین خورد ، بچه ها خبر دادن مادرمون دیگه نفس نمیکشه .. از مسجد تا خونه راهی نبود نوشتن سه بار عبا گرفت زیرِ پاش با صورت زمین میخورد پامیشد صدا میزد فاطمه م ... خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد در بستر مظلومیت آقای حنین است این مردِ جگر سوخته بابای حسین است *یه خاطره بگم از یه شهید گریزِ روضه مُ از اینجا باشه .. شهید عباس صابری از شهدای دفاع مقدسِ ، تو عالم رویا امیرالمومنینُ دید حضرت فرموده بودن تو میای پیش ما خیلی زود، عرضه داشت آقا چه جور؟!! زمانِ جنگِ؛ حضرت فرموده بودن میری فلان لشکر پیش فلان مسئول میگه اعزامت کنن؛ الله اکبر .. یعنی میشه امشب یه امضا هم برا ما بزنی آقا .. نمیگم اون که به شهدا دادی به منم بده من به این حرفا نمیام .. امشب اومدم دلمُ آروم کنی .. من گریه نکنم میمیرم .. گفت امضات رو زدیم تو مالِ مایی ، فردا میری پیشِ فلانی میگی منو بابام فرستاده .‌. دیدی وقتی میری نجفم، دم در زبونت به هیچ چی نمیچرخه .. یهو میگی سلام بابا .. فرمانده ش میگه اومد لشکر ما رو پیدا کرد گفت قراره من بیام تو نیروهای شما ، قبولش نکردن گفتن ما اینجور که نیرو جذب نمیکنیم .. گفت منو بابام فرستاده .. دیشب امیرالمومنین نشانی شما رو داد .. میگه یهو بهم ریختم به خودم اومدم ، گویا یه جوری به اونم یه نشانی دادن .. پذیرشش کرد ، اعزام شد ذی الحجه رسید به جبهه ها و خط مقدم ، چله گرفت .. بهش گفتن شب هفتم محرم پیشِ مایی ‌‌، عاشورا تشییع جنازه تِ .. روزِ عاشورا تشییع شد بدنِ این شهید .. جانم به این روزی .. میخوام بگم عباس صابری ، تو عاشورا تشییع شدی اما خبر داری بدنِ آقات سه روز و سه شب رویِ ربگِ بیابان .. بر تاول به روی تنت گریه ام گرفت بز خشکی به رویِ لبت گریه ام گرفت ای حسین ... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج محمد طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟! حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم! تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟! گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست .. الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره .. میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون .. گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده .. حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!.. از‌ آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد .. آخ بمیرم‌ .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ .. الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت: ای تیغ همیشه بی خبر می آیی یک روز به شکل میخ در می آیی امروز تو شمشیری و فردا قطعاً در قالب یک تیر سه پر می آیی یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است با قاعده با حساب باشی خوب است فکر دل فاطمه نبودی اما فکر جگر رباب باشی خوب است ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم .. جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت .. *میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:* تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر پس نباید بازوان این دلاور را گرفت تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟! فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه ‌‌.. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه .. همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد: والشِمرُ جالس علی صَدرِک .. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
قرآن به سر گذاشتن ویژۀ شب هایِ قدر«نوزدهم» با نوایِ سیدمجید بنی فاطمه ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ استغفرالله و اتوب الیه ... * قرآن هارو باز کنید، مقابل صورت بگیرید،با این قرآنی که بعضی وقت ها موقعِ مشکلات بهش پناه می بریم، استغفار کنیم از اینکه رویِ تاقچۀ خونه های ما این قرآن، این کلامِ خدا خاک میخوره و ما غافلیم، از صاحبمون حجت ابن الحسن بخواهیم،ان شاالله مأنوسِ با قرآن بشیم...حضرت امشب خیلی منتظرِ براش دعا کنیم، همۀ گرفتاری ها وقتی حل میشه که صاحبمون بیاد، آقاجان! شرمنده ایم، ما غافل بودیم، اما تو از ما غافل نبودی، تو همیشه حواست به ما بوده، امشب به حق آقا امیرالمؤمنین،به حق مادرتون زهرا، به ما یه نگاهی بکن..* اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ * قرآن هارو به رویِ سر بگذارید...* اللَّهُمَّ به حقِ هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حقِ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حقِ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ *ده مرتبه از پردۀ دل،زن و مرد، پیر و جوان صدا بزنیم، اون خدایی که منتظرِ بنده هاشِ تو این شبها، صداش بزن ده مرتبه: *بِکَ یَا اللّهُ…. *خدایا لذت مناجاتِ خودت رو به همۀ ما امشب بچِشان* ده مرتبه،همه با هم* بمُحَمَّدٍ…….* خدایا! به حقِ رَحْمَةً لِلعٰالَمین، رحمتت را بر این کشورِ امیرالمؤمنین نازل بفرما... ده مرتبه،بلند، همه با هم:* بعَلِیٍّ……..* خدا به حق امیرالمؤمنین، علی علیه السلام، عاقبت همۀ مارو ختمِ به خیر بفرما ده مرتبه: *الهی بفاطِمَةَ ……* خدا به حقِ حضرتِ زهرا سلام الله علیها، زنان و دخترانِ این مملکت رو پیرو راهِ صدیقۀ کبری قرار بده... دَرِ خونۀ کریم میخواهیم بریم،ده مرتبه همه با هم:بالْحَسَنِ….. * خدایا! به حقِ کریمِ اهلِ بیت، امامِ مجتبی علیه السلام،ریشۀ وهابیت رو بِکَن...ان شالله بریم مدینه اونجا عرضِ ارادت کنیم *میخواهیم بریم دَرِ خونۀ اربابمون،ان شالله بلایِ کرونا نباشه، مُحرم بتونیم نوکری کنیم* ای کاش میشد، تویِ گریه ها بمیرم ای کاش میشد، با نگات بها بگیرم بخدا تو این زمونه که تمومِ سال خزونه اونی بُرده که بدونه هر چی تو بخوایِ همونه جانم به سینه زناته ای آقا جانم به‌حال و هواته ای آقا جانم ! بمیرم برات ای آقا ده مرتبه، از پردۀ دل صدا بزن: بالْحُسَیْنِ…..* ده مرتبه :* بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ…* ده مرتبه:* بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ…* ده مرتبه همه با هم*بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد…* خدایا! به حقِ امامِ صادق علیه السلام، ما و نسلِ مارو اهلِ نماز قرار بده... ده مرتبه، باب الحوائجِ، قدیمی ها وقتی کارت به استخوانشون می رسید، میگفتند: بریم دَرٍ خونۀ بابَ الحوائج موسی بن جعفر، حاجت دار،مریض دار، گرفتار، بسم الله، برا همه دعا کن، برا رفیقات،همسایه هات،برای اونایی که الان رو تختِ بیمارستان هستند، حال خوشی ندارن، دوست داشتن الان توی جمعِ ما باشن و قرآن سر بگیرن، ده مرتبه * بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ…* خدایا! به حقِ باب الحوائج اَحدی رو امشب دستِ خالی بر نگردان. ولی نعمتِ ما علی بن موسی الرضاست، کی دلش برا امام رضا تنگ شده؟..* آقاجون سر از من و سروی از تو آقاجون یه اشاره از تو و سر از من برایِ آقا شدن کی بهتر از تو برای فدا شدن کی بهتر از من یادمِ بی صدا اشک می ریخت و میخوند مادرم تویِ لالایی هاش همیشه که الهی فدایِ امام رضا شی که برات هیچ کی امام رضا نمیشه حرفایِ نگفته امُ اومدن اینجا بگم اومدم که دردم و به امام رضا بگم یا امام رضا مدد... *آقاجان! این کشور، کشورِ شماست، شما ولی نعمتِ مایید یا امام رضا،امشب به حق مادرتون زهرا، به فرق شکافتۀ بابات علی،یه نگاهی به ما کن، ده مرتبه همه با هم*بِعَلِیِّ بْنِ مُوسى…* ده مرتبه* بِمحَمَّدِ بْنِ عَلِی… * به حقِ جوادالائمه،هر کی گرفتاره، گِره تو زندگیش داره،به حقِ جواد الائمه گِره شون رو باز کن، اونایی که صاحبِ اولاد نمیشن،سالها انتظار کشیدن، به حقِ حضرت، دامن هاشون رو سبز بفرما ده مرتبه * بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد…* ده مرتبه* بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ…* یابن الحسن! آقاجان! کجایِ این عالم قرآن به سر گرفتی؟الهی دورت بگردم، قربونِ مناجات خوندنت برم، کی میشه صدایِ تو رو آقاجان بشنوَیم،تکیّه به دیوارِ کعبه میزنی*اَنَا بَقیَّةَاللّه...* دوست دارم که یک شبِ جمعه صبح گردد به رسمِ خوش عهدی ناگهان بشنوم زِ سمتِ حجاز، نغمۀ خوشِ اَنَاالمهدی ده مرتبه از پردۀ دل صدا بزن: * بالْحُجَّةِ....* 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اگر چه نوکری نکردم... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا.... *شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت... آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش... دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد.... کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
عاقبت جان به لبِ صبر... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی! پای آن قول که دادند نماندند، علی! واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی! اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود قطره‌ای آب به اصغر نرساندند، علی! پسرت را ته گودال کشیدند به زور دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی! تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند بهتر از خارجی‌اش کوفه نخوانند، علی! کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی! *اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه... بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت. یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه* این همه راه دویدم پیِ دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
هیچکی نبود بگه... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بُردن باباشون رو دفن کردن،از تشییع که بر می گشتن دو تایی ،دو تا داداش چه حالی داشتن،یکی از این طرف،یکی از اون طرف، شبانه،تو دلِ سحر،داره هی قصه ها تکرار میشه،حسن که حرف نمیزنه،تویِ خودشِ،اما حسین دست گردنِ حسن میندازه،داداش!یادته یه شبی هم تو مدینه این حال رو داشتیم،حسن جان یادته چه زندگیِ خوبی داشتیم،چه مادری،چه بابایی،دیدی چیکار کردن،حسن جان!یادته اون شب چه دلی داشت بابام، وقتی بدنِ مادر رو تنهایی بلند کرد رو دست گرفت،حسن جان!ما که خیلی کوچیک بودیم،یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود،هی می گفت: فاطمه جان! حلالم کن. تو همین لحظاتی که این دو تا داداش با هم دارن بر می گردن از تشییع،یهو دیدن از خرابه ای صدایِ ناله ای میاد،صدایِ ضعیف،یکی هی داره میگه:رفیقم!حبیبم!عزیزم! چرا امشب نمیایی به من سر بزنی؟ تا صدا رو شنیدن،رفتن سراغِ صاحبِ صدا،ببینن کیِ؟ امشب تو هم ناله بزن،آقا بیاد ببینه صاحبِ این ناله کیِ،چی می خوای؟ سریع امام حسن اومد کنارِ این پیرمرد نشست،دید نابیناست، حسین این طرفش،چی شده آی پیرمرد؟چی میخوای؟گرسنه ای؟تشنه ای؟ گفت:چقدر شماها صداتون شبیه اون آقایی است که هر شب می اومد به من سر میزد،الان دوسه شبِ نیومده،دلم خیلی هواش رو کرده،شب ها می اومد لقمه دهنم می گذاشت، سرم رو رویِ پاهاش میذاشت،نوازشم می کرد،قربون صدقه ام می رفت،آخرش هم که می خواست بره باهام حرف می زد،یادمِ هر شب بهم می گفت:خوش به حالت که نمی بینی،کاش من هم کور بودم،نمی دیدم. می گفتم:چرا آقا این حرف هارو میزنی؟آخه آی پیرمرد! من یه چیزهایی با چشم هام دیدم...* هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ از عَمد مادرُ، پیشِ پسر زدن از عَمد با لگد، محکم به در زدن کجا رفته بودی بدونِ من؟ شنیدم تو کوچه تو رو زدن چه کابوسِ تلخی دیده حسن دعا کن عزیزم، برا حسن آروم بگیره همش میگه نامرد بَسِ دیگه نزن همش میگه ای وای مادرِ من داره میمیره هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ دلم با مدینه نمیشه صاف بازم زندگیمُ بهم بِباف با دستی که رفته زیرِ غلاف علی بمیره بهت گفته بودم برو بسه تو زورت به قنفذ نمیرسه یه جوری تو رو زد که نَفَسِ مَنُ بگیره از صبرِ شوهرت،سوء استفاده کرد دیدی که نَقشَشُ آخر پیاده کرد پشتش مغیره رو،ملعون نگاه کرد چند تا لگد زد و کار رو تمام کرد داری تو چشمات یه دلهره چقدر قطره ی خون رو چادره حسینت چرا آب نمی خوره؟ با اینکه تشنه است چقدر گریه کردی با پیرهنش با پیراهنی که می برنش می بینی که رگ هایِ گردنش به زیرِ دشنه است هی کُند می بُره،لشکر کلافه شه فکر کن سنان که هست،خولی اضافه شه این نیزه میزنه،اون تیغ میکشه با گریه خواهرش، هی جیغ میکشه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر به نفسِ سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ قرآن ها رو آماده کنید "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" "قرآن هارو بر سر بگذارید" "اللَّهُمَّ به حقِ هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حقِ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حقِ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" _ "ده مرتبه:" بِکَ یَا اللّهُ…" _ "الهی بمُحَمَّدٍ .… " _ "الهی بعَلِیٍّ .... " _ "الهی بفاطِمَةَ .... " چرا ای باغبان از آتشِ گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی،ولی با من نمی گویی تو آن شب خواب بودی من آمدم بازویِ تو دیدم مبادا که بیدارت کنم،آهسته بوسیدم _ "الهی بالْحَسَنِ .... " در زمان حاج رضایِ همدانی،که توی نجف تدریس می کرد، یه لاتی بود،گُنده لات بود، نوچه داشت،برو بیا داشت،حالش هم اینجور بود که می خواست جایی بره قُرُق می کردن اونجارو، می بایستن همه برن کنار تا این لاتِ رد بشه،برا خودش حکومتی داشت،یه روزی اومد از کوچه بره،آقا شیخ رضا همدانی هم از روبرو اومد، نوچه ها هم انتظار داشتن که شیخ بره کنار تا گُنده لاتشون که عبدِ فراری نام داشت از کوچه رد بشه،شیخ همچین که داشت می رفت به راهش ادامه داد، روبرو هم قرار گرفتن، عبد فراری اومد کنار،شیخ رفت، تا رفت،گفت:آشیخ! مگه من رو نمیشناسی؟شیخ برگشت گفت:چرا می شناسمت. گفت:پس چرا نرفتی کنار؟مگه قانونِ مارو نمیدونی؟گفت: من کاری باتو ندارم،دارم راهم رو میرم.گفت: من عبدِ فراری ام. یهو شیخ رضا بهش گفت:آی عبدِ فراری! تو از کی فرار کردی؟ از خدا فرار کردی؟ یا از رسولش؟ یا از امیرالمؤمنین؟ از کی فرار کردی؟ یهو بهم ریخت، نوچه ها که رفتن،شیخ هم که رفت،سرش رو انداخت پایین، رفت تو خونه، بعد از دوهفته، آقا شیخ رضا تویِ درسش گفت: آی طلبه ها! اگه امرو میخواهید تشییع یکی از اولیاء خدا شرکت کنید،بعد از درس همراه من بیایید،همه بعد از درس آماده شدن،شیخ جلو،اومدن دَرِ خونه ی عبدِ فراری،طلبه ها تعجب کردن،شیخ گفت اولیاء خدا،اینجا که خونه ی یه لاتِ، آشیخ! مارو کجا آوردی؟ گفت:صبر کنید. یهو دیدن در رو که زدن،از خونه شیوَن و زاری بلند شد،آشیخ رضا گفت:یا الله! رفت داخل،خانومش اومد گفت:آشیخ!مُرد، هر وقت می اومد خونه یا مست بود یا دعوا کرده بود،خونی بود...دو هفته است نمی دونم چطور شده،کی چی بهش گفته، رفته تو زیر زمینِ خونه،هی سرش رو به دیوار میزنه،هی میگه:خدا من از کی فرار کردم که این همه یاغی شدم؟خدایا غلط کردم. تا امروز اینقدر سرش رو به دیوار زد مُرد...امشب ما هم بگیم: خدایا! غلط کردم،ما از کی فرار می کردیم،یک ساله یاغی بودیم _ نامِ اربابت رو میخوای ببری،نوکر که اسمِ اربابش رو میخواد ببره یه جور دیگه میبَره الهی بالْحُسَیْنِ .... _ "الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .... " _ "الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .... " _ "الهی بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ".... _ "الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ" .... _ "الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .... " کی دلش شکست؟ کی دلش هوایِ حرمش رو کرد؟کی دلش رفت تویِ صحنِ گوهر شاد؟قربونِ کبوترای حرمت امام رضا _ "الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی" .... _ "الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .... " _ "الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .... " _ رفقا! این همه وقت میذاری،آیا دنبالِ آقاتم می گردی؟"لَیتَ شعری اَینَ استقرَّت بکِ النَّوی" حرف میزنی با امام زمانت؟ منم آیینه ی غمت،باعثِ ماتمت،یامهدی! منم نوکرِ روسیاه،به من نگو نیا،یامهدی! قَدِّ خمت،رنج و غمت،واسه گناهامِ گریه هایِ دَم به دَمِت،واسه گناهامِ آقا! زنجیریِ گُنام آقا! هرزه شده چشام تمومِ عالم یه طرف فقط خودتونُ میخوام آقا! شرمنده ی تواَم "الهی بالْحُجَّةِ .... " حالا دستت رو بیار بالا همه با هم: "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر«بیست و یکم» به کلام استاد شیخ حسین انصاریان ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ *قرآن هارو مقابل صورت بازکنید،الانِ که داره به فرشتگانش میگه زمین رو نگاه کنید،با این همه جاذبه های فساد بندگان خوب من رو دراین نیمه شب ببینید،فرشتگان! من حیا میکنن جواب اینارو ندهم* "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" * *با این همه گناه نباید مارو راه میدادی...* "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ‏،وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ‏" "بِكَ يَا اللَّهُ...‏" *فکر میکنید خداوند امشب، گریه و ناله و دعاهای چندمیلیون نفر رو نمیخواد توجه کنه ،اگه کسی این فکر رو بکنه مساوی باکُفرِ،دعا کنید این بیماری رو خدا از کُره زمین، ازمسلمونا ازعاشقان اهل بیت برداره، پزشکان! پرستاران! کادرپزشکی! ماهیچ موقع نسبت به شما بی تفاوت نبودیم،دعاتون کردیم، برای اونایی که دراین عرصه جهاد عظیم فی سَبیلِ الله از دنیارفتن گریه کردیم، جوابتون رو امشب میده پروردگار* الهی "بِمُحَمَّدٍ" *همین لحظه هاست، دیگه حال نداره، چشمش رو می بنده به زحمت وا میکنه، آخرین لحظات چشمش رو بازکرد با اون صدای ضعیف شده فرمود:حسنم! گفت : بابا! کنارتون نشستم،دوباره ازحال رفت و به حال اومد،حسینم! بابا! کنارتونم، چشمِ حسن و حسین ازگریه زخم شده بود،بهشون میگه گریه نکنید، مخصوصا به ابی عبدالله میگفت: حسینِ من گریه نکن، علی طاقتِ گریه ی حسین رونداره،دوباره ازحال رفت بازچشمش رو باز کرد،یه نگاه به زینب کرد، با اشاره بهش فهموند عباس کجاست؟عباس یه گوشه ای نشسته سر به دیوار داره گریه میکنه، زینب اومد زیز بغلش روگرفت، عباس! بابام کارِت داره،اومد عباس کنار بابا نشست، عباسم! دستت رو بده به دست من ،حسینِ من تو هم دستت رو بده بدست من، دست ابی عبدالله رو تو دست قمربنی هاشم گذاشت، عباس!پسرم تو پسر منی، حسین پسرِ فاطمه ست * الهی "بِعَلِيٍ..." *بی بی دوعالم فاطمه سلام الله علیها،وقتی وارد محشر میشه درجا خطاب میرسه "اُدخُلی جَنَتی" امر رو اطاعت میکنه، تا دَرِ بهشت میاد، می ایسته،خطاب میرسه حبیبه ی من چرا نمیری؟ میگه تنها نمیتونم برم، با کی میخوای بری؟ با اونایی که برا حسین من گریه کردن، با اونایی که براحسینِ من خرج کردن،با اونایی که به همسرمن خدمت کردن، خطاب میرسه همه روصداکن باخودت ببر...* الهی "بِفاطِمَه" الهی "بِالْحَسَنِ‏" الهی "بِالْحُسَيْنِ‏" الهی "بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ" الهی "بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ" الهی "بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ" *وارد کوچه شد، یه شیعه ی گنهکارم از سر کوچه واردشد،دید موسی ابن جعفرم داره میاد،صورتش رو رو دیوار گذاشت که حضرت ردبشه چشمش به چشم حضرت نیفته، امام آروم دست مبارک رو روی شانش گذاشتن فرمودن: هرکاری کردی کردی؛ اما روت رو از ما برنگردون ، از پیش ما کجا میخوای بری !دردتون رو کجا میخواین دوا کنید؟!* الهی "بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ" *امیرالمؤمنین فرمودن:پاره ی تن من درسرزمینی به نام خراسان دفن میشه، کسی که بامعرفت اون رو زیارت کنه، یعنی بدونه امامی است که اطاعت کردنش واجبِ،به بارفقط بره "حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَی النّار"خداوند با اون یک زیارت، بدنش رو به آتش جهنم حرام میکنه* الهی " بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى‏" الهی " بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ‏" الهی "بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ" الهی " بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ‏" چه نیازی هست برات بگیم که ما دچار چه مشکلات و گرفتاری هایی هستیم؟ این امید رو داریم که امشب دعا کنی که این ملت و این مردمِ دنیارو از این بیماری نجات بدی،خیلی خانواده هاچشمشون به توست ،نمیتونن عیادت مریضشون برن، مادر تو بیمارستان کرونا داره ،زار زار گریه میکنه، میگه: بیست روزه بچم رو ندیدم ،اون یکی میگه: مادرم رو ندیدم،یابن الرسول الله! دستِ تو گره گشاست ،مارو نجات بده * الهی " بِالْحُجَّةِ" ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ سیدمجیدبنی فاطمه ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ یا بن الحسن! آقاجان! شبِ بیست و یکمِ، سرِ شما سلامت، قربون شالِ عزات برم، تا امیرالمؤمنین فرمود: همه بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه رفتن،اما دیدن مولا باز نگاه کرد،فرمود: حسن جان! پس عباسم کجاست؟عرض کرد: باباجان! مگر نفرموده بودید فقط بچه های فاطمه بمونن؟صدا زد: بله عزیزِ دلم، اما به عباسم بگید بیاد، عباسم جزو بچه های فاطمه است. همچین که اومد دید عباس بیرون مؤدب نشسته، داره گریه میکنه، صدا زد: عزیزِ دلم بلند شو، بابام کارِت داره،صدا زد:آقاجان!مگه نفرمودن فقط بچه های فاطمه بمونن؟ آقا امام حسن دستی به سر عباس کشید، فرمود: عزیزِ دلم پدرمون فرموده: تو هم پسرِ فاطمه ای.عباس مؤدب اومد کنارِ بسترِ بابا، فرمود:عباس جان! سرت رو بالا بیار، دستِ بابا رو بوسید، امیرالمؤمنین دیدن، دستِ عباس رو گرفت،وصیت ها رو به حسنش کرد، فرمود: حسین جان کمی جلو بیا، زینب داره نگاه میکنه، بابا این چه کاری است با این حالش میخواد انجام بده،دست حسینش رو گرفت، دستِ عباس رو تویِ دستِ حسین گذاشت،همه گفتن: شاید میخواد سفارشِ اباالفضل رو به حسین بکنه، یه وقت صدا زد: عباسم! یادت باشه یه روزی کربلا همه حسینم رو تنها میذارن، نکنه اباالفضل، حسین رو تنها بذاری...* بلند شو ای، قُوّتِ لشکرم پاشو از جا ببین، بی پناهِ حرم می بینی که، پشت من تا شده پایِ دشمن به، دورِ حرم وا شده سکینه میگه: دیگه برگرد ببین خواهشِ آخریشُ رقیه نشسته تو خیمه گره میزنه روسریشُ *اباالفضلم بلند شو، مگه یادت رفت بابام سفارش کرد؟ عزیزِ دلم بلند شو بچه ها بهونۀ تو رو گرفتن... از صبح عاشورا هر کی افتاد ابی عبدالله اومد بالا سرش، حتی برا علی اکبر گریه نکرد،مات و مبهوت مونده بود تا زینب آمد وسطِ میدان، اما تنها کشته ای که دادِ حسین رو بلند کرد، بدنِ پاره پارهٔ اباالفضل بود، همچین که اومد عمود خیمه رو کشید، دادش بلند شد، خواهرش گفت: داداش چرا داد میزنی؟ مگه نفرمودی آروم گریه کنیم، صدا زد: علمدارم رو کشتن، خواهرم دیگه آمادهٔ اسیری بشید، دیگه اباالفضل ندارم... زن و مرد فریاد بزنید:یا حسین! ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ای سفر کرده از بَرَم... و توسل ویژۀ شب های قدر “بیست و سوم” ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْن" ای سفر کرده از بَرَم برگرد سایه ی رفته از سرم برگرد دلِ من در بَرِ تو هست هنوز دلبرم،آی دلبرم برگرد *باباجان!..* نَفَسِ اول و آخرم بودی نَفَسِ اول و آخرم برگرد تو که رفتی پس از عمو عباس امنیت رفت از حَرَم برگرد *خدایا! ما به اندازه ی کافی با این ویروس جریمه شدیم،مخصوصاً با این ماه رمضانی که اینجوری گذشت،تو مختاری هر کاری میخوای با ما بکنی بکن، اما مارو با مُحرم و حسین امتحان نکن..* خواب بودم ز ناقه افتادم روحِ رؤیا به باورم برگرد *هر کی صدایِ من رو میشنوه میخوام روضه خون بشه،شب بیست و سوم هم رسید،کی تضمین کرده دوباره مُحرم دورِ هم جمع بشیم؟* برگرد،بخونم نمازمُ پشتِ سرت برگرد، هی مَنُ ببوسی جایِ مادرت *دختر بچه تَخَیُّلاتش زیاده..* تمومِ دخترایِ شامی کردن به من بی احترامی برگرد، یکی هم بازی نشد با دخترت برگرد، هی میگن چرا وَرَم کرده سَرِت؟ هر چی بلایِ جونِ من شد عمه بلاگردونِ من شد برگرد، درد و دل دارم باهات یه عالَمِه برگرد، دستِ اون بزرگتر از صورتَ مه با دیدنم خودِ تو گفتی به یادِ مادرت میوفتی برگرد، جایِ دست رو صورتم نشون شده برگرد، مثه اون قَدِّ منم کمون شده *اصلاً تو این ساعت ها برایِ این بچه گریه کردن یه حال و هوایی داره،نیمه ی شب یهو از خواب پرید، من بابامُ میخوام."الله اکبر" دختر اینجوریه ،همچین که بفهمه باباش میخواد ازسفر بیاد،میره جلو آیینه، خودش رو مرتب میکنه،هی میگه مادر! ببین قشنگ شدم؟بابا میخواد بیاد بغلم کنه...سر رو که آوردن تو خرابه،اینقدر رقیه خجالت کشید. یه چیزی میخوام بگم،شهدای مدافع حرم فیض ببرن،حاج قاسم،همه ی اونهایی که زحمت کشیدن برایِ انقلاب و مملکت،گفت:رفتم دیدن خانواده ی شهیدِ مدافع حرمی،دختر شهید،همسر شهید، مادر شهید همه بودن،دیدم این بچه ی شهید، که چهار پنج سال بیشتر نداشت،هر چی اومدیم باهاش ارتباط بگیریم تا حال و هوایِ بچه رو عوض کنیم،دیدیم اصلاً توجه نمیکنه،به مادرش گفتیم: این بچه رو بیرون می برید؟گفت:آره! همسایه، بستگان،همه هواش رو دارن، گفتم آخه هرچی من با این بچه میخوام ارتباط بگیرم،ارتباط برقرار نمیکنه،اصلاً نمیخنده..گفت:شما این اولش رو دیدید،شبها که خودم رو میزم به خواب،میره تویِ اتاق یه گوشه عکسِ باباش رو بغل میگیره،هی میگه: منم پیشِ خودت ببر بابا!.. نیمه ی شب عمه زینب دید این بچه ازخواب پرید، هی گفت" اَبَه!" بابا! اینقدر بابا،بابا گفت،بالاخره بابا خودش رو با سر رسوند، من نمیدونم تو اون تاریکی چه جوری شناخت باباش رو، همچین که سر رو گذاشتن جلوش، یه صدا زد:"مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ!؟" کی رگهای گردنت رو بریده؟...* خاک به سَرِ من با سر اومد از سفر، پِدرِ من وایِ من،عمه کجاست مَعجَرِ من؟ با سر اومد از سفر، پِدرِ من مو چی شد؟ اَبرو چی شد؟ بابا جونم ازم نپرس،رقیه پهلو چی شد؟ سوخت تنم سوخت پیرهنم خبر داری محله ی یهودیا بُردَنم؟ حسین.... *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam