eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10هزار دنبال‌کننده
76 عکس
313 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة *شب علی اکبرِ دست به سینه ادب کن دو زانو فکر کن الان پایین پایی* اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ای سراپا پیمبر ، علی جان * همه‌ی این شمشیرها که بر بدنش فرود می آمد ، فقط بغض علی بود و علی بود و علی بود .. یه نفر داد زد گفت اسمش علیِ بزنید .. منو تو باید امشب با همه‌ وجودمون نام امیرالمومنین رو ببریم .. مدد ز غیر تو ننگ است یا علی دلم برای تو تنگ است یا علی* ای سرا پا پیمبر ، علی جان حیدرِ آلِ حیدر ، علی جان تو حسینی حسینی حسینی یا اباالفضلِ دیگر ، علی جان جان فدایت که هستی پدر را هم پسر ، هم برادر ، علی جان منطق و خلق و خویِ نکویت با محمد برابر ، علی جان رخ بر افروز و روشن گری کن دل ببر از پیمبر ، علی جان *الحمدلله از اول جلسه حال اشک و ناله و نوا و شور داری ؛ شب علی اکبرِ شب جووناست .. یه جوری باید گریه کنی ، یه جوری باید علی علی بگی امشب؛ دل ابی‌عبدالله یه ذره آروم بشه.. یه جوری باید بلند گریه کنی (چرا میگم بلند بلند) آخه ابی‌عبدالله کنار بدن علی اکبر هرچی وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء هرچی صدای گریه ش بلندتر میشد دشمن بیشتر هلهله میکرد .. یه نانجیب گفت کف بزنید صدای حسین نیاد ..* حیدر فاطمه حیدری کن بین دریایِ لشکر ، علی جان بر سر دست هایِ حسینی آیت الله اکبر ، علی جان حلق خشکِ تو دریایِ رحمت لعلِ لب هات کوثر ، علی جان آفتابِ بلند بر سر نی ماه در خون شناور علی جان روح بین دو پهلویِ بابا بعد زهرایِ اطهر ، علی جان از تو آید در انبوه لشکر یک تنه فتح خیبر علی جان *چه مقامی داره این آقازاده ، من امشب روضمُ از زبان یک علی میخونم .. الحمدلله چقدر علی داشت این لشکر .. بمیرم برات آقاجان، از زبان یک علی دیگه از دید و تصویر و زاویه‌ی دیدار یک علی دیگه روضه بخونم برات .. تو خیمه داشت توی تب میسوخت زین العابدین میگه یه مرتبه حس کردم پام گرم شد سرمُ بالا آوردم دیدم برادر بزرگم صورت کف پام گذاشته خجالت کشیدم پامو کشیدم عقب ، گفتم علی جان چرا این کارو میکنی برادر ! دیدم لباس رزم پوشیده جوشن پیغمبرُ به تن کرده الله اکبر کلاه خود به سرشِ یه جوری منو بغل کرد گفتم علی جان چه خبر؟! دارم میبینم آماده‌ی جنگی مگه کسی نیست تو خیمه ها ! امام سجاد نقل میکنه میگه بهم گفت برادر همه‌ی اصحاب رفتن فقط بنی هاشم تو خیمه ها موندن من اولین نفر از بنی هاشمم میخوام برم .. میخواستم برم اصحاب نمیذاشتن حبیب نمیذاشت ، بریر نمیذاشت ، زهیر نمیذاشت ، میگفت تا ما هستیم علی جان شماها چرا برید .. حالا که همۀ اصحاب رفتن من میخوام نفر اول باشم خودمُ فدای بابام کنم بغلم کرد گفت یه عصا به من بده منم بلندشم یه شمشیر بده زین العابدین میگه بغلم کرد گفت نه داداش تو بمون تو خیمه .. زین العابدین میگه از وقتی رفت دلشوره اومد سراغم هی منتظر بودم علویه هارو صدا میزدم ، مخدراتُ صدا میزدم ، عمه هامو صدا میزدم ، خواهرارو صدا میزدم هی میگفتم از علی اکبر چه خبر ؟! کسی جواب نمیداد .. تا یهو دیدم خیمه ها ریخت به هم (آماده ای یا نه شب علی اکبر کم نذاریا ..) دو جا تو دوتا شهادت تو دوتا خبر نوشته مقتل ، همۀ اهل خیمه ریختن بیرون .. دوبار این اتفاق افتاد . دوبار خیمه ها ریخت به هم ، ولوله و ضجه و ناله .. (فقط ولوله و ضجه نبود) ریختن همه بیرون .. زن و بچه ای که پرده نشین بودن و خیمه نشین بودن ریختن بیرون .. اولین بار همین لحظه بود زین العابدین میگه دیدم زن و بچه دارن با ولوله و ناله میریزن بیرون میگه پردۀ خیمه رو بالا زدم دیدم عمه م زیر بغلای بابامُ گرفته .. خوب نگاه کردم چرا زیر بغلای بابامُ گرفته ؟! •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یه سوال میکنم ، غیرتیا .. پیش خودم گفتم عمه وسط میدون چیکار میکنه ؟!.. چیشده عمه م رفته وسط میدون .. خوب نگاه کردم دیدم جوونا یه عبا رو گرفتن .. یه بدن قطعه قطعه .. جانم به این ناله ها .. (کار دارم باهات شب علی اکبر ..) گفتم دوبار زن و بچه ریختن بیرون از خیمه ؛ بار دوم کجا بود ریختن بیرون؟! یه بار سر علی اکبر همه از خیمه ریختن بیرون یه بار دیگه هم همه از خیمه ها بیرون دویدن ولی سالار زینب را ندیدن ... مرحوم سید بن طاووس ، مرحوم شیخ حر عاملی دوتا از مقتل نویسانی که سندشون معتبره و محکم میگن ، میگن وقتی رسید کنارِ بدن علی اکبر ، همتون دیگه دو سه کلمه رو بلدید لااقل عربی هیچ مقتلی خصوصاً این دو مقتل ننوشتن "فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس" اگه میخواست بگه کنار بدن از اسب پایین اومد این عبارتُ میگفت ؛ من آروم بگم شما داد بزنید .. نوشتن تا نگاهش به علی اکبر افتاد "فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس" با صورت افتاد رو خاک .. همه شهدا و پدرای شهدا فیض ببرن .. نامشون شب هشتم زنده بشه .. از این پدرای شهدا اگه سوال کنی تا خبر شهادت بچه تون رو آوردن اول عکس العملت چی بود؟ همشون بدون استثنا میگن تا بچمونُ خبر دادن به شهادت رسیده دیگه زانوهامون رمق نداشت نشستیم رو زمین .. ابی عبدالله هی میخواست بلند بشه هی میخورد زمین .. آخ این صحنه میکشه .. یه وقت دیدن یه پیرمرد رو زانوهاش داره راه میره ..* بابا ، کنار تو یه دنیا دردم با دستایِ لرزون و سردم رو خاکا دنبالت میگردم .. پاشو ، تنهایی مو مگه ندیدی چه آسون از من دل بریدی باور نمیکنم خوابیدی .. *ابی‌عبدالله کنار هر شهیدی رفت برید مقتلُ ببینید کنار هر بدنی رفت شده دو جمله با اون شهید حرف زده ، اون شهیدم با ابی‌عبدالله حرف زده .. کنار بدنِ حُر ، کنار بدن حبیب ، کنار بدن سعید ، کنار بدن غلام ، کنار بدن قاسم ، کنار بدن اباالفضل ، کنار هر شهیدی رفت اندازه دو جمله با حسین حرف زدن .. تنها شهیدی که هی میگفت یه بابا بگو .. لباتُ رو هم بذار بگو ابا یه بار دیگه صداتو بشنوم .. هرکاری کرد علی حرف نمیزد کار تموم شده بود .. مرحوم مغرم میگه ابی عبدالله نگاه کرد دید انگار یه چیزی تو گلوِ ، گلوشُ گرفته نگاه کرد دید یه لخته خون تو دهان علیِ با انگشت سبابه خونُ در آورد علی دست و پا زد ..* بابا ، تو ابر خون عزیزم ماهِ تو ناپدید شد از خیمه تا به اینجا همه موهام سفید شد از دست جدت آخر دیدم که جام گرفتی ببین چطور رمق رو از زانوهام گرفتی .. *سیر نشدی ؟!سیرم نمیشی از گریه ؟! باشه حالا که ناله داری این یکی رو گوش بده ..* بابا ، تو قفس نیزه و خنجر پر پر زدی میون لشکر زمین زدی باباتُ آخر بابا ، نمیدونم خوابم یا بیدار چی میبینم با چشمایِ تار از بدنت کم شده انگار گل بهار عمرم ، تورو زِ ریشه کندن پاشو ببین باباتُ نشون میدن میخندن *بذار به یاد قدیمیا روضه بخونم .. هر کاری کرد آروم بشه نشد سر و بغل کرد آروم نشد ، سرُ به سینه چسباند آروم نشد .. سینه رو به سینه چسبوند آروم نشد ، "وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ" صورت رو صورت گذاشت آروم نشد همه‌ی بدنُ جمع کرد .. خودشُ انداخت رو بدنِ ارباً ارباً ...* حسین .... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هر جا خبری غیر تو باشد خبری نیست جز مهرِ تو در عمقِ دلِ ما اثری نیست ای میوۀ شیرینِ درختِ علویون شیرینیِ شهد لب تو در شکری نیست *شب هشتمِ .. جوونا امشب برا جوونِ امام حسین خوب خودتونُ خرج کنید ، ان شاءالله خیر از جوونیتون ببینید .. ان شاءالله باهم بریم پایین پا .. یا علی اکبر ..* ای حضرت اربابِ ادب محضرِ ارباب گر تو پسری ،هیچ کسی را پسری نیست تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا *تو این روضه باید بلند گریه کنی .. هر شب چجوری گریه کردی امشب بلند تر .. چون کنار این بدن ابی‌عبدالله داد میزد و گریه می کرد ..* تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا هیچوقت نگویی پِیِ من چشم تری نیست دانی که چه آورده غمت بر دل بابا داغت به جگر هست ولیکن جگری نیست *باباجان اجازه بده برم میدان گفت : من نگویم مرو ای ماه برو .. (من و شما حالا حالاها متوجه نمیشیم باید بچه ت بزرگ بشه جلوت راه بره قدم بزنه ؛ بعد یه اتفاق کوچیک برای بچه ت بیفته میگی آخ جیگرم روضۀ علی اکبر و ما همیشه نمیفهمیم من نگویم مرو ای ماه برو لیک قدری بر من راه برو برو خیمه خداحافظی کن .. ریختن دورش .. یکی قرآن آورده علی رو از زیر قرآن رد کنه .. هر جوری بود خداحافظی کرد موقع رفتنش به میدان ابی‌عبدالله دست زیر محاسن برده ، دیدن این پیرمرد سر به سمت آسمان گرفته هی میگه خدا جوونم داره میره خدا میدونه چی به دل حسین گذشت* قصد دارد بدود تاب و توانش رفته پیرمردی چه غریبانه جوانش رفته هرچه میخواست که با پا برود باز نشد عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته وقت پیری همه امید پدرها پسر است تکیه گاهِ قد و بالایِ کمانش رفته با چه زجری به سر نعش علی می آید با چه حالی که توان بهر بیانش رفته *شیخ حر عاملی میگه از رو اسب خودشُ به روی خاک انداخت .. دیدن رو زانوها میاد هی میگه پسرم .. یه وقتایی هم دست میذاره میگه جیگرم ..* آمد و دید پیمبر به زمین افتاده آمد و دید که حیدر ضربانش رفته هرچه میدید علی بود علی بود علی بدنش بیشتر از حد مکانش رفته آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند که توان از بدن نیزه زنانش ریخته *یکی از این نیزه ها جیگر حسینُ سوزوند دید پهلوش شکسته دیدن کنار بدن علی هی میگه ولدی ولدی ولدی افتاد روی بدن* تیر ها مثل حسن با بدنش لج کردند هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته شاعر : سید پوریا هاشمی آه ای عصایِ پیری بابا بلند شو از جا بخاطر دلِ لیلا بلند شو ای با ادب به موی سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو *بعضیا شاید بگن چرا این بدن ارباً ارباً شد ! ضربه ای به فرق علی خورده رو گردن اسب افتاد خون از سر علی میریزه چشمایِ اسبُ خون گرفته .. به جای اینکه طرف خیمه بره ، اشتباهی طرف لشکر رفت .. اونام کوچه باز کردن .. گفتن بذار بیاد .. (اجازه بدید اینو از زبانِ حاج آقا منصورِ ارضی بگم) گفت مگه علی رو میشد بیاری پایین ؟ گفت خورد خورد آووردنش پایین از رو اسب .. اولین جاییِ که زینب اومده وسط میدان .. دیدن خانوم وسط میدان اومده .. میگه جان مادرت بلند شو .. پاشو ببین لشکر داره نشونت میده .. گفت علی میدونی چیکار کردی عمه اومده وسط میدون ..* سایۀ خواهرِ من را زن همسایه ندید مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم در بر این پدر پیر مکش پا به زمین پایِ تو خاک عزا بر سر من ریخته است ای پسر من پدر پیر توام پدر پیر و زمین گیر توام سخنی گوی و دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خامش کن *گفت علی پاشو ببین عمه اومده وسط میدان ..* خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *دست برد زیر بدن .. خدا ، به دلِ حسین چی گذشت .. ارباً ارباً .. تو مجلس ابن زیاد سر آقا تو تشته ، ملعون با جوب دستی هی به این لب و دندان میزنه .. هی میگه این حسین محاسنش چرا زود سفید شده ؟.. گفتن امیر کنارِ بدن جوونش پیر شد .. خم شده بود صورت رو صورت گذاشته بود : فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً .. دست انداخت توی دهان علی خون هارو بیرون آوورد .. گفت یه بار دیگه بگو بابا ..* سپه کوفه همه استاده به تماشای شه و شهزاده شه روی نعش علی افتاده همه گفتن حسین جان داده •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم خبــر ریختن بال و پرت را ببرم واژه های بدنت سخت به هم ریخته است سینه ات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟ مثل مادر وسط کوچه گرفتار شدی تن پامال شده در گذرت را ببرم ولدی لب بزن و نام مرا باز ببر تا به همراه نسیم این اثرت را ببرم ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است چونکه باید بدن مختصرت را ببرم سفره ات پهن شده در همه ی دشت کریم سهم من هم شده سوز سحرت را ببرم بدنی نیست که تشییع کنم ، مجبورم تکه تکه تنی از دور و برت را ببرم عمه ات آمده بالای سرت می گوید : تو که رفتی بگذار این پدرت را ببرم شاعر : مصطفی هاشمی نسب پاشو از جا علی ، که اومده بابات حرفی بزن چرا ، بند اومده صدات دستُ پا میزنی ، گم میشه دستُ پام از داغِ تو علی ، رفته سویِ چشام بگو چیکار کنم برات تا که واشه بازم چشات این نیزه ی کیه علی گیر کرده تویِ دنده هات وای وای وای وای ، حسین ... راوی میگه همچنین که اومد وسط میدان همه گفتن نکنه علی اومده وسط میدان صدا صدای امیرالمومنین جمال جمال پیغمبرِ .. همه شک کردن .. یا صاحب الزمان .. کاری با علی اکبر کردن که مقاتل نوشتن : فقطعو بالسیوف اربا اربا .. ای حسین ..... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به خاک می‌کِشی از بس عزیزِمن پا را کنار پیکر خود می‌کُشی تو بابا را حسین جانم حسین جانم .. حسین جانم جانم جانم جانم .. یه جوری بگید این صدا به گوش لیلا برسه ، یذره قلبش آرام بگیره .. حسین جانم ، حسین جانم .. چی میخوای بگی داری آقارو صدا میزنی ؟!.. آقا خدا صبرت بده .. حسین .. جانم فدای تک تک شما با این ناله ها ... امام صادق فرمود رفقای ما میان برای ما آه میکشند .. به خاک می‌کِشی از بس عزیز من پا را کنار پیکر خود می‌کُشی تو بابا را ز دست می‌روم آخر ، بیا و رحمی کن توی یه بیت روضه چهارده معصوم رو آورده .. کیه این آقا که افتاده حسین داره التماسش می‌کنه .. ز دست می‌روم آخر ، بیا و رحمی کن دوباره تازه مکن زخم داغ زهرا را کی پهلوتُ به این روز انداخته بابا .. کی سینتُ به این حال در آورده بابا .. در اوج شعله‌وری ، در اوج آتش قلب ، ولی آدم کیف می‌کنه با این صفات .. مسیحِ خیمه‌ی لیلا ، نفس نداری که دوباره زنده نمایی ، مسیح زهرا را علی‌جونم، پاشو بابا دارم میمیرم .. پاشو یه کاری برای بابات بکن .. قلب بابات داره میسوزه علی جانم .. تو کسی نبودی جلوی بابا بنشینی ، حالا چی شده هرچی صدا میزنم جواب نمیدی .. می‌خوام روضه علی اکبر بخونم .. هیأت کربلاست ، هیأت حرم امام حسینه ، آقا مارو ببخشه .. روضه علی اکبر با بقیه روضه‌ها چه فرق داره .. مرحوم شوشتری فرمود ابی عبدالله یه مرگ داشتن ، یه شهادت داشتن ... مرگشون وقتی بود که اومد بالای سر علی اکبر ، شهادتش توی گودال بود ... لا اله الا الله .. حجت خداست به چه کنم چه کنم افتاده .. بگو بگو چه کنم ای به خاک پاشیده چگونه حل بکنم این تنِ معما را حسین .. این دستت بیاد بالا، می‌خوام روضه بخونم باید قلبت محکم بشه حسین ... این بیت از شعرُ خواهشاً با گوش قلبت بشنو ، دو صورت داره ، اگر صورت اول باشه خیلی خوبه ،صورت دوم رو من نمی‌دونم خوده مستمع ایشالا بفهمه ... گفت علی جانم .. تمام قامت تو در عبای من جا شد .. اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن .. بگو حسین .. این بهترین شکل و بهترین صورت بود که بدن‌رو أبی عبدالله در عبا بپیچه ، بدن طوری باشه که بشه روی دوتا دست بگیره با خودش ببره خیمه دارالحرب ... اما صورت دوم که نزدیکتر هست به واقع .. تمام قامت تو در عبای من جا شد .. (تکه تکه بدن رو روی عبا گذاشت) همه بمیریم با هم والله جا داره ... حسین ایشالا که دروغ باشه همه این فرضیات ما ... واقعیتشو میخوای بدونی .. صورتشو گذاشت رو صورت علی .. علی عَلَی الدُنیا بَعدَکَ العَفاٰ .. روح داشت از بدن خارج میشد ، یه وقت دید زینب گرفته شونه‌هارو ، حسین ، داری چه می‌کنی .. سرشو بلند کرد گفت زینب ، دیدی به چه روزی افتادم ، خواهرم ، این علی اکبرمه .. محل شهادت آقا ، شاهزاده علی اکبر علیه السلام در منتها الیه خیمه های دشمنه ... می‌خوام بگم چرا به این روز افتاده ... بگم یا نگم ... یه مشت زنهای جراحه ، با مِقراض(قیچی) ، افتاده بودن به جون علی اکبر ... حسین ... اصن دلیل آمدن زینب می‌دونی چیه ؟! یکی از دلایلش اینه ... ابی عبدالله خوده حیاست ... با این زنها که طرف نمیشه ، زینب اومد این زنهارو کنار زد ، حیا کنید ، این نوه‌ی فاطمه‌س ... دوتایی نشستند کنار بدن ، حسین به زینب نگاه می‌کنه ، زینب به حسین نگاه می‌کنه ، داداش تو میگی چیکار کنیم ؟ مگه میشه اینجا رها کنیم بریم ... برگردیم چیزی ازش باقی نمی مونه ، زینب صدا زد داداش تو زیر بغلاشو بگیر ، منم پاهاشو بگیرم ، باهم دیگه ببریمش ، یه یازهرا بگیم .. همین که اومدن بلند کنند ، ابی عبدالله گفت خواهر بذار باشه ، بذار باشه .. چاره ای نموند برای ابی عبدالله ، نشست رو به سمت خیمه ها .. جوانان بنی هاشم بیایید.. همه روضه خون باشن .. جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم این بیت رو بگم برای خانوما ضجه بزنند ، گریه کنند ... ببگویید مادرش لیلا بیاید تماشای قد اکبر نماید هرکجا نشستی این نفس رو آزاد کن بگو یاحسین .. 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السَّلامُ عَلیکَ یا رَحمةَ الله الواسع و یا بابَ النجاةِ الاُمَة .. یا سیدنا المظلوم و یا سیدنا الغریب یا اباعبدالله ‌‌.. وقت وداعِ از حرم نگاه پدرها ملتمسانه تر است پشتِ پسرها آه پدرهای خسته آه کمرها آه پسرهایِ رفته آه جگرها میرود و یک صدا به گریه می افتند پشتِ سرش خیمه ها به گریه می افتند *بدون مقدمه شب هشتمِ محرمه .. شبِ آقازاده حضرت علی اکبرِ بدون مقدمه رفتم سراغِ روضه. ان شاءالله دلهای شما همراه بشه بیان پایین پای امام حسین اونجا ناله بزنیم ..* کیست که خاکش بویِ گلاب گرفته این که برایش ملک رکاب گرفته بهرِ شهادت چُنین شتاب گرفته زودتر از دیگران جواب گرفته سرکشیِ عشق او مهار ندارد بس که به شوق آمده قرار ندارد •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بین راه میان لحظه ای اباعبدالله خوابش برد ، از خواب بیدار شد ... دورِ باباست علی ، دید ابی عبدلله آیه ی استرجاع به لب دارد انالله‌واناالیه‌راجعون .. سریع دوید کنار بابا ، بابا جان چرا آیه ی استرجاع خواندی ؟! فرمود پسرم در عالم رویا دیدم هاتفی ندا میده چه با شتاب این غافله سمت مرگ میره .. (چی باید بگه؟ بالاخره جون آدمه ، جون آدم عزیزِ) صدا زد : اولسنا علی الحق؟.. ما بر حقیم یا نه فرمود علی جان حق حولِ محور ما می گرده .. فرمود پس باباجان دیگه چه خوف از مرگ .. مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ کیست که خاکش بوی گلاب گرفته این که برایش ملک رکاب گرفته بهر شهادت چنان شتاب گرفته زودتر از دیگران جواب گرفته سرکشی عشق او مهار ندارد بس که به شوق آمده قرار ندارد باز نمایان شده جلال پیمبر باز تماشا شده جمال پیمبر پرده بر انداخته کمال پیمبر این که خصالش بوَد خصال پیمبر سوی عدو نه علی اکبر خیمه می رود از خیمه ها پیمبر خیمه *از صبح هرکی اومده اجازه بگیره حتی غلام سیاه ، ابی عبدلله به این آسونی اجازه نمی داد .. اومد خدمت امام سجاد(ع) در کوره ی تب امام سجاد (ع) داره میسوزه یه وقت دید کف پاش خنک شد ، به سختی نشست دید علی اکبر اومده تو خیمه .‌.. برادرا همدیگرُ بغل کردن .. چیزی شده علی جان اومدی تو خیمه؟ صدا زد همه رفتن ، همه شهید شدن ، نوبت بنی هاشمِ .. -أین الحبیب؟ _کشته شد -أين ظهیر؟أين مسلم بن اوسجيه؟ هرکس رو فرمود امام سجاد ، آقا علی اکبر فرمود به شهادت رسیده .. برادر اومدم باهات وداع کنم .. این آخرین وداعِ ماست .. میخوام برم از بابا اجازه بگیرم .. دو برادر وداع کردند ، اومد خدمت ابی عبدلله باباجان اذن میدان میدی؟.. حسین معطل نکرد .. برو دست علی به همرات .. ولی قبل از اینکه بری اول برو خیمه ی زنان با مخدرات خداحافظی کن .. شیخ جعفر شوشتری نوشته تو همین یه روضه ی علی اکبر سه بار سیدالشهدا مشرف به موت شد .. یه بار همینجا بود دید زنها ریختن دور علی .. خیمه ها به هم ریخت .. زنها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .. ارحم غربتنا .. به غریبیِ ما رحم کن .. تو حلقه ی محاصره ی زنها علی گیر افتاده خواهرا دورشُ گرفتن .. یه وقت تو این وداع نگاه کرد دید باباش دستاشُ زیرِ بغلش زده غریبونه داره علی رو نگاه میکنه .. یه نهیب زد به زنها گفت برید کنار مگه نمی بینید بابام غریبه .. شیخ جعفر شوشتری نوشته علی خداحافظی کرد رفت به میدان اما راوی میگه دیدیم ابی عبدلله محاسن به دست گرفته آروم آروم دنبالِ علی داره راه میاد .. آخرین توشه ام از عمرِ تو این بود علی که غم انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من میسوزم که چرا تشنه لب از خویش جدایت کردم *جنگید ، برگشت زبان در دهان آقا گذاشت دوباره علی رفت میدان .. دیگه اینجا معلوم شد که علی بر نمیگرده ، چون صدا زد ابی عبدلله فرمود علی جان خیلی طول نمیکشه جدم میاد سیر آبت میکنه ..* حیدر کرار شد زمان خطر گشت لشگر کوفه تمام مثلِ سپر گشت ریخت به هم دشت را و موقع برگشت ضرب عمودی که خورد واقعه برگشت خونِ سرش بر رویِ عقاب چکیدُ راه حرم ندید و شیهه کشیدُ *اسب جنگی تربیت شده ست ، وقتی سوار دست به گردنش میندازه یعنی منو برگردون خیمه .. اما خون فرق ریخت جلو چشمایِ اسبُ گرفت ..عوضِ اینکه برگرده خیمه ، رفت تو دلِ دشمن .. اولی از بنی هاشمِ لشکر تازه نفسِ ‌‌.. یه کوچه باز کردن مهار اسبُ گرفتند آوردن تو این کوچه .. حسین دید یه جا شمشیرا بالا میره ..* آن بدنِ از جفا شکسته ترین را ان بدن له شده به عرشه ی زین را باد سویِ دیگری شکسته جبین را لشکر آماده نیست خواست همین را آه که شمشیر ها محاصره کردند از همه سو تیر ها محاصره کردند بی خبرانه زدند بی خبر افتاد خوب‌که بیحال‌شد از پشت‌سر افتاد در وسط قتلگاه تا پسر افتاد در جلویِ خیمه گاه هم پدر افتاد .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دو سه جمله بخونم و عرضمُ تموم کنم سینه بزنید ، تا به اینجا رسید این روضه برا سکینه خاتونِ ‌‌.. میگه صدایِ بردارم بلند شد .. ابتا علیک من السلام .. میگه من داشتم بابامُ نگاه میکردم .. حسین که مرد جنگه از این ناله ها زیاد شنیده ‌.. یه وقت دیدم عرقِ مرگ رو پیشونی بابام نشست .. دیدم مثل محتضر چشماش میگرده ..همه ی آداب سواری رو حسین بلده .. از کدوم سمت اول باید پارو بزاره تو رکاب سوار بشه ، اما‌ میگه همچین که پارو گذاشت تو رکاب .. دیدم از اون ور با صورت افتاد .. هی بلند میشه ، دوباره رو خاک میوفته ‌.. رحمت خدا به این ناله ها .. کشید خودشُ تا رسید بالاسر علی اکبر .‌ نگاه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن .‌ دیگه نفسش بالا نمیاد ‌‌.. داره پاهارو رو خاک میکشه .. سرُ رو دامن گذاشت هی صدا میزنه علی جواب منو بده .. بعضی از مقاتل نوشتند اول زینب رسیده بالا سر علی اکبر .. با اینکه شمشیر نداشته اول زینب رسیده بالاسر علی اکبر چطوری میشه که زینبی که شمشیر نداره نیزه نداره چجوری میشه اول برسه بالاسر علی اکبر .. اینجوری نوشته هفت قدم مونده بود به بدن علی اکبر که سیدالشهدا برسه دیگه تا دید داره میگه بابا طاقت نیاورد .. از رو اسب افتاد .. هی باسر زانو خودشُ میکشید تا برسه کنار بدن علی .. زینب هم ایستاده داره نگاه میکنه .. هی علی رو تکون میده .. یه بابای دیگه بگو .. میدونید زینب یاد کِی افتاد؟! علی اومد دید فاطمه روح از بدنش رفته .‌. یا بنت رسول الله دید جواب نمیده .. یا بضعة خیر الورا دید جواب نمیده .. دلش شکست صدا زد فاطمه من علی ام .. چشمای خانوم باز شد .. ولی اینجا مدینه با کربلا یه فرقی داره .. اونجا همه بچه ها ایستاده بودن بالا سر مادر گریه میکردند .. ولی کربلا هرچی حسین ناله میزد ، صدای هلهله ی لشگر بلندتر میشد .. یه بیت بخونم و التماسِ دعا .. ببین کارِ اربابت به کجا رسیده .. صدای نالش بلند شد : خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بینِ نامحرم ببر .. حسین .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه شب هشتم محرم به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ برای مصیبت امشب ، امام صادق سلام الله علیه برا زیارت پایین پای سیدالشهدا یه جملاتِ عجیبی فرموده ، امام هادی هم همینطور. امام هادی می فرماید شهادت میدهم که تو ای علی اکبر روحی لک الفدا ، تو حجت خدایی ، دینِ خدایی ، پسر دینِ خدایی و پسر حجت خدایی . چرا دین خدایی؟! چون همه ی مظاهرِ بندگی رو تو یک تنه ظهور و بروز دادی روزِ عاشورا .. (همه شنیدیم که سیدالشهدا صلوات الله علیه خونِ گلوی شیرخوار رو به آسمان پاشید )امام صادق سلام الله علیه فرمود علی جان وقتی بابات بالا سرت اومد خونِ تو رو به سمتِ آسمان پاشید .. بعضی ها میگن خونِ علی اصغر چون خونِ معصوم بود شیرخوار بود به آسمان پاشید تا عذاب به زمینیان نازل نشه فعلا نظر رحمت به حالِ ما کرد. اگر به ماها و شیعیان در طول تاریخ نگاه نکرده بود تا هدایت بشن ، حقش بود اهلِ زمین رو نفرین کنه سیدالشهدا . باز هم با خدا معامله کرد سیدالشهدا .. در زیارت ناحیه به سیدالشهدا میگید . أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ .. تو راه خدا سرمایه گذاری کردی صبر کردی .. خونِ علی اکبر هم به آسمان پاشید .. بعد امام صادق یه جمله ای دارند عجیبه میفرماید تو که از دنیا رفتی بعدش پشت هم شهدای اهل بیت رفتند جون دادن تو میدون ، داغ دید پشت داغ سیدالشهدا .. اجازه بدید اینطور مثال بزنم فرض کنید خدای نکرده زلزله ای یا خبر یه عزیزی رو براش بیارن وقتی خبر بعدی میاد قبلیِ کم رنگ میشه دیگه ، هی داغ جدید میاد. امام صادق فرمود هی داغ جدید اومد اما وَ لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ .. تا بابات زنده بود از این داغ تو میسوخت همۀ بدنش .. رفت کنار علقمه ، کمرش هم شکسته شد ، ولی داغِ تو رو فراموش نکرد .. خونِ شیرخوار رو به آسمان پاشید ولی همه ی وجودش برا تو هم میسوخت .. یه مطلبی اشاره کنم و مقتل علی اکبر رو عرض کنم و با هم گریه کنیم . امام سجاد ، امام صادق فرمودن بزرگترین مصیبت برای اهل بیت برای مخدرات مصیبت غربت و شهادت سیدالشهدا بود .. مصیبتِ علی اکبر برا سیدالشهدا از این سِنخ بود ، کان پیغمبر داره میره میدان همین قدر به شما عرض می‌کنم که سیدالشهدا صلوات الله علیه لحظه ای که علی اکبر میخواست بره میدان مضطر شده بود .. حجت الله میخواست میدان بره .. هیچ کس هم نفهمید اون چی کشید .. اومد از باباش اجازه بگیره ، عجیبه شما نگاه کنید خیلی وقتا موذن دیگرانن ، روز عاشورا فرمود علی جان یه اذان بگو برای ما .. از صبح عاشورا نگاه میکنه که این فراغی که ما نمیفهمیم ، اومد از باباش اذن بگیره میدان بره .. اگر نکاتی نبود و مصلحت هایی نبود علی اکبر تا دم آخر نباید به میدان میرفت . همه باید جونشون رو فدای او میکردن .. مولایِ ما ولی امامِ .. امام همیشه خودشُ به دردسر میندازه ، در غم مردم شریکه .. ام وهب خیال نکنه بچه شُ تو راه امام حسین داده .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شب هشتم محرم به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فاستأذن أباه عليه السلام .. اذن که گرفت اصلاً معطلش نکرد ، بلافاصله فرمود برو .. راه افتاد به سمتِ میدان ،ثمّ نظر إليه نظرة آيِسٍ .. میدونه اونا از علی چیجوری پذیرایی میکنن امامِ .. نظر إليه نظرة آيِسٍ منک .. با ناامیدی یه نگاهی بهش کرد .. دیگه نتونست ادامه بده سرش رو پایین انداخت وأرخى عينيه، فبكى .. راوی میگه نگاه کردم از دو چشم سیدالشهدا اشک جاری شد .. محاسنشُ به دست گرفت ثمّ قال: "اللّهُمّ كُنْ أنتَ الشهيد عَليهم، فَقد بَرَز إليهم غُلامٌ أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسولك ".. خدایا دارم شبیه ترین مردم به پیغمبر رو به سمت میدان میفرستم .. برا جدم دلم تنگ میشدم به او نگاه میکردم .. هنوز علی به میدان نرسیده رو کرد به عمر سعد فرمود خدا رَحِمت رو قطع کنه .. علی رفت میدان رجز خواند .. اونها نیازی به رجز علی اکبر نداشتن با این حرف های سیدالشهدا .. با اون کینه ای که داشتن .. با اسمی که علی ابن الحسین داشت .. علی ستیز زیاد داشت تو لشگر دشمن .. خودِ سیدالشهدا فرمود لا لشيء كان مني سابقا .. من گناهی نکردم قبل از این ، منو به گناهی نمیتونید متهم کنید .. غير فخري بضياء الفرقدين .. جز اینکه من به دو نور نیّر متصلم .. فاطمه الزهراء أمي وأبى .. قاصم الكفر ببدر وحنين .. از بابام میخواید انتقام بگیرید .. علی رفت میدان .. اگه قاسم ابن الحسن یادِ امام حسن رو زنده کرد علی یادِ امیرالمومنین رو زنده کرد ، یادِ پیغمبرُ زنده کرد .. أنَا عَليّ بن الحسين بن علي .. نحن وبيت الله أولَى بِالنّبي .. من علی ابن حسین ابن علی ام ماییم که اولی به پیغمبریم .. باید شما فدای ما بشید ، امرِ ما مطاعِ .. والله لا يحكم فينا ابن الدعي .. حرام زاده حق حکومت نداره .. فلم يزل يقاتل .. استادِ جنگ بود .. نوه ی امیرالمومنین بود .. حمله کرد کسی جرات نکرد با او بجنگه .. او رو احاطه کردن ، دوره کردن ولی هم جنگید ... فلم يزل يقاتل حتى ضج أهل الكوفة ... دیگه میترسیدن جلو بیان .. خیلی ها رو به درک واصل کرد . دیدن زیادی هم که بگذره خطرناکه .. او رو دوره کردن .. خدا لعنتشون کنه .. اهل بیت برا این سنگ زدن که توش خیلی جسارته خیلی گریه می کردن .. شروع کردن به سنگ باران کردن .. چند صد نفر .. سپر رو بالا آورد سرِ مبارک رو پشت سپر مخفی کرد ، دیدش محدود شد‌. از جلو که سنگ میزدن ، یه کسی از پهلو .. حسین جان بمیرم برات .. آخه داشت نگاه میکرد .. یه لحظه دید اسب با سوار رفت تو دلِ دشمن .. دورش کردن .. به خدا سخته عباراتِ مقتل رو گفتن .. همین قدر بگم : کاری کردن که همه سهم ببرن .. دورش کردن .. کار به جایی رسید که صداش بلند شد .. عليك السلام هذا جدي رسول الله يقرئك السلام ... آقا خودشُ رسوند بالاسرِ علی اکبر سلام الله علیه . چند نفر رو دور کرد اومدن عقب نشستن دلشون میخواست ببینن چه جور آب میشه حضرت .. ایستاد بالاسرِ علی ، نگاهی کرد . راوی میگه تا نگاه کرد به علی دید علی داره جان میده .. جلو چشم سیدالشهدا دست و پا زد .. نشست سیدالشهدا ثم وضع خده على خد .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam