eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
25 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
baghdad0120
✨🌹 سلام بر قامت چون سرو ایستاده و صبورتان✨ «طرح زیبای تکریم مادر شهید» به همت خادمان خیریه قاسم ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 🎥 گزارش تهیه و توزیع اقلام غذایی توسط خیریه قاسم بن الحسن اقلام توزیع شده شامل: روغن، رب، کنسرو ماهی، ماکارونی، عدس، برنج، سویا و قند در جهار بسته می باشد. شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانه‌ی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸 شماره کارت جهت کمکهای نقدی : 💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰ به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
✨️🇮🇷 ♦️ ؛ را با شریک بود و را با این فرانسوی! و همه میدانیم اگر روی ناموسش نداشته باشد روی خاک هم غیرت ندارد و هر روز یک تکه آن را مثل شوهر میدهد! بیچاره موکلینِ احمقِ رضا پهلوی... @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔻شما آبروی آزادی را بردید! 🔹تهیه کننده فیلم سینمایی ؟ ضمن شدید از بازیگران این فیلم که بیانیه را امضا کرده‌اند گفت:همه عوامل این فیلم تا ریال آخر دستمزدهایشان را گرفته‌اند، کجا با رفاقت پای این کار آمده‌اید؟ 🔹من به‌هیچ عنوان نمی‌خواهم جشنواره فجر را تحریم کنم، چرا باید شما به من زور بگویید؟ این چه مدل است که شما از آن دم می‌زنید؟ مگر شعار نمی‌دهید؟ شما آبروی آزادی را هم برده‌اید! شما پیراهن عزتمند آزادی را به یک ذلت تبدیل کرده‌اید! 🔹اکثر این بازیگران دستمزدشان را به‌صورت جلسه‌ای می‌گرفتند. دو نفر از همین امضاءکنندگان در حد چند پلان در فیلم حضور دارند. بازیگری که برای ۵ جلسه نقش‌آفرینی ۴۰۰ میلیون تومان گرفته‌ای، چگونه دم از مردم می‌زنی؟ شما دل‌تان برای مردم می‌سوزد؟ برای این مردم چه کرده‌اید؟ @baghdad0120
✨🇮🇷 حجاب یعنی بی نیاز از هر نگاهی جز نگاه خدا🌺 @Baghdad0120
✨🇮🇷 قلبم را هر دقیقه و هر ثانیه بر تصویر و صدای تو کوک کرده ام تا یاد تو هر لحظه به این دل طوفانی آرامشی از جنس آسمان بدهد آرامشی که هم درد است و هم درمان تا دلتنگی ها رابه رخ بکشد... @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: شما اصلا کسی نیستید. بخواهید هم نمی‌توانید براندازی کنید. این اظهار لطفی نیست! اظهار ناتوانی ست... @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🇮🇷 امام على عليه السلام :فى سَعَةِ الاَْخْلاقِ كُنوزُ الاَْرْزاقِ؛ گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است. [كافى، ج ۸ ، ص ۲۳] @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 دهه فجر مبارک باد💐 ۱۲بهمن بازگشت باافتخار رهبر ایرانیان، امام خمینی و شروع دهه فجر را به همه هم میهنانم تبریک و تهنیت عرض می کنم.✨🇮🇷 @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشن گرافیک آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد. معاونت روابط عمومی و تبلیغات سپاه حضرت ولی عصر (عچ) خوزستان @Baghda0120
✨🇮🇷 امام خمینی (ره): «حکومت باید حکومت الهی باشد، اسلامی باشد، حکومتی باشد که خود مردم می خواهند.» 🇮🇷۱۲ بهمن 🇮🇷سالروز ورود 🇮🇷امام‌خمینی(ره) 🇮🇷به میهن ‌اسلامی 🇮🇷و آغاز دهه فجر مبارک باد🌸 @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_ششم 🔹 بی‌هیچ حرفی از مصطفی گذشتم و وارد صحن شدم که گنبد و ستون‌های #حرم
🔹 بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود، دیگر نگاهم نمی‌کرد و از لرزش صدایش پیدا بود پای رفتنم تمام تنش را لرزانده است. ابوالفضل گمان کرد می‌خواهد طلاقم دهد که سینه در سینه‌اش قد علم کرد و را به صلّابه کشید :«به همین راحتی زنت رو ول می‌کنی میری؟» 🔹 از اینکه خطاب شدم خجالت کشید، نگاهش پیش چشمان برادرم به زمین افتاد و صدای من میان گریه گم شد :«سه ماهه سعد مُرده!» ابوالفضل نفهمید چه می‌گویم و مصطفی بی‌غیرتی سعد را به چشم دیده بود که دوباره سرش را بالا گرفت و در برابر بهت ابوالفضل سینه سپر کرد :«این سه ماه خواهرتون پیش ما بودن، اینم بلیط امشب‌شون واسه !» 🔹 دست ابوالفضل برای گرفتن بلیط بالا نمی‌آمد و مصطفی طاقتش تمام شده بود که بلیط را در جیبش جا زد، چشمانش را به سمت زمین کشید تا دیگر به روی من نیفتد و صدایش در سینه فرو رفت :« حافظتون باشه!» و بلافاصله چرخید و مقابل چشمانم از حرم بیرون رفت. دلم بی‌اختیار دنبالش کشیده شد و ابوالفضل هنوز در حیرت مرگ سعد مانده بود که صدایم زد :«زینب...» 🔹 ذهنش پُر از سوال و قلب من از رفتن مصطفی خالی شده بود و دلم می‌خواست فقط از او بگویم که با پشت دستم اشکم را پاک کردم و حضورش را خوردم :«سعد گفت بیایم اینجا تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تکفیری‌ها کشتنش و دنبال من بودن که این آقا نجاتم داد!» نگاه ابوالفضل گیج حرف‌هایم در کاسه چشمانش می‌چرخید و انگار بهتر از من تکفیری‌ها را می‌شناخت که آتش گرفت و خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد :«اذیتت کردن؟» 🔹 شش ماه در خانه سعد عذاب کشیده بودم، تا کنیزی آن چیزی نمانده و حالا رفتن مصطفی جانم را به گلو رسانده بود که در آغوش چشمانش دلم را رها کردم :«داداش خیلی خستم، منو ببر خونه!» و نمی‌دانستم نام خانه زخم دلش را پاره می‌کند که چشمانش از درد در هم رفت و به‌جای جوابم، خبر داد :«من تازه اومدم سوریه، با بچه‌های برا مأموریت اومدیم.» 🔹 می‌دانستم درجه‌دار است و نمی‌دانستم حالا در چه می‌کند و او دلش هنوز پیش خانه مانده و فکری دیوانه‌اش کرده بود که سرم خراب شد :«می‌دونی این چند ماه چقدر دنبالت گشتم؟ موبایلت خاموش بود، هیچکدوم از دوستات ازت خبر نداشتن، هر جا بگی سر زدم، حالا باید تو این کشور از دست یه مرد غریبه تحویلت بگیرم؟» از نمک نگرانی صدایش دلم شور افتاد، فهمیدم خبری بوده که اینهمه دنبالم گشته و فرصت نشد بپرسم که آسمان به زمین افتاد و قلبم از جا کنده شد. 🔹 بی‌اختیار سرم به سمت خروجی چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده و ستون دود از انتهای خیابان بالا می‌رود. دلم تا انتهای خیابان تپید، جایی که با مصطفی از ماشین پیاده شدیم و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. 🔹 هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه می‌رفت، ابوالفضل نگران جانم فریاد می‌کشید تا به آن‌سو نروم و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی‌قراری تا انتهای خیابان دویدم و دیدم سر چهارراه غوغا شده است. بوی دود و حرارت آتش، خیابان را مثل میدان کرده و همهمه جیغ و گریه همه جا را پُر کرده بود. اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان همه رنگ شده بود که دیگر از نفس افتادم. 🔹 دختربچه‌ای دستش قطع شده و به گمانم درجا جان داده بود که صورتش زیر رگه‌هایی از خون به زردی می‌زد و مادرش طوری ضجه می‌زد که دلم از هم پاره شد. قدم‌هایم به زمین قفل شده و تازه پسر جوانی را دیدم که از کمر به پایینش نبود و پیکرهایی که دیگر چیزی از آن‌ها باقی نمانده و اگر دست ابوالفضل نبود همانجا از حال می‌رفتم. 🔹 تمام تنم میان دستانش از وحشت می‌لرزید و نگاهم هر گوشه دنبال مصطفی می‌چرخید و می‌ترسیدم پیکره پاره‌اش را ببینم که میان خیابان رو به حرم چرخیدم بلکه (علیهاالسلام) کاری کند. ابوالفضل مرا میان جمعیت هراسان می‌کشید، می‌خواست از صحنه انفجار دورم کند و من با گریه التماسش می‌کردم تا مصطفی را پیدا کند که پیکر غرق خونش را کنار خیابان دیدم و قلبم از تپش افتاد. 🔹 به پهلو روی زمین افتاده بود، انگار با خون داده بودند و او فقط از درد روی زمین پا می‌کشید، با یک دستش به زمین چنگ می‌زد تا برخیزد و توانی به تن زخمی‌اش نمانده بود که دوباره زمین می‌خورد. با اشک‌هایم به (علیهاالسلام) و با دست‌هایم به ابوالفضل التماس می‌کردم نجاتش دهند و او برابر چشمانم دوباره در خون دست و پا می‌زد... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
✨️🇮🇷 نواخته شدن زنگ انقلاب در مدارس کشور 🔹زنگ انقلاب همزمان با آغاز جشن‌های ایام و چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صبح امروزچهارشنبه با حضور وزیر در مدرسه رفاه در محله پیروزی نواخته شد. 🔹همزمان با این مراسم در مدارس سراسر کشور به صدا در آمد. @baghdad0120
✨🌸 هرکس دلش به زلف کسی میخورد گِره ما هم اسیر موی "جواد الائمه ایم" مبارک🌸✨ @baghdad0120
✨️🇮🇷 شکایت آذربایجان از ایران به سازمان‌‌های بین‌المللی! 🔹وزارت خارجه جمهوری : از حادثه رخ داده در این کشور در به مجامع بین‌المللی شکایت کرده است. 🔹 نیکی که از حد بگذرد، نادان گمان بد برد! دیر نیست که باد دماغت بخوابه الهام. @baghdad0120