eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
178 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
949 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
با حضورت ستاره‌ها گفتند نور در خانۀ امام رضاست کهکشان‌ها شبیه تسبیحی دستِ دُردانۀ امام رضاست مثل باران همیشه دستانت رزق و روزی برای مردم داشت برکت در مدینه بود از بس چهره‌ات رنگ و بوی گندم داشت زیر پایت همیشه جاری بود موج در موج دشتی از دریا به خدا با خداتر از موسی بی‌عصا می‌گذشتی از دریا با خداوند هم‌کلام شدی علت بُهت خاص و عام شدی «کودکی‌هایتان بزرگی بود» در همان کودکی امام شدی رزق و روزی شعر دست شماست تا نفس هست زیر دِیْن توایم تا جهان هست و تا نفس باقی‌ست ما فقط محو کاظمین توایم من به لطف نگاهت ای باران سوی مشهد زیاد می‌آیم دست بر روی سینه هربار از سمت باب الجواد می‌آیم
ای قبلهٔ حاجات من ای باب مراد! دستم ز عنایات تو کوتاه مباد! هشتَم گِرو نُه است و با اذن دخول پابوس رضا می‌روم از باب جواد...
از یُمن مقدمش دل غمدیده شاد شد شد قبله گاه سائل و باب المراد شد بخشنده و ستوده و در دفع فتنه ها آمد امام شیعه و نامش جواد «ع» شد یاجوادالائمه ادرکنی
از بس "دلم" را زیرو رو کردم!! با یاد تو بس روبرو کردم.. در خلوت چشمان تو ماندم! هر گوشه‌ای را جستجو کردم... سر می‌رود از تو خیال من! ای آرزوی بی مثال من... بی تو همش با غم گلاویزم! یک قهوه‌ی تلخ است فال من... درد تو در این سینه‌ام جاری است! هر روز من یک روز تکراری است.. زخمی که از تو در درونم هست! آخر زمینم می‌زند کاری است...
جز عشق هر حرفی که داری، مختصر لطفا ! نگذار چتر خیس خود را پشت در ، لطفا! با خود بیاور سرزده مهمان باران را امشب تمام ابرها را کن خبر لطفا! من ماهی دلتنگ تنگم ، چیست سوغاتت؟ امواج دریا را بیاور از سفر لطفا! در صندلی مشترک ، جای خجالت نیست ! اهل خطر باش و کمی نزدیکتر ....، لطفا! هرچند می میرد برایت هرکسی، بگذار تا زنده باشد در کنارت یک نفر ، لطفا! در پای مرز بکر آغوشت زمینگیرم با بوسه ویزای مرا کن معتبر لطفا! بعد از نماز صبح، می چسبد شراب تو! این خانه را میخانه کن وقت سحر، لطفا! با تو سرم ای عشق ، دائم درد می خواهد ! تزریق کن در من دوباره‌ دردسر ، لطفا.
از سر رَه تا غبار افشاند جان برخاستم چون الف در وصل جانان از میان برخاستم غرق خون هر چند جام روزی‌ام چون لاله بود از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم همچو بلبل با گران‌جانان ندارم الفتی طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم صحبت شوریده‌حالان مایهٔ شوریدگی است با «امین» هر گه نشستم بی‌امان برخاستم (امین)
در تنم تابی ندارم ، زندگی از بارِ غم رویِ دوشِ کاهِ من، صد کوهسار انداخته
بیخود که نیست اوقات قهوه همیشه تلخ است لبهای تو در تصرف چای هاست.
در چشم تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه پرمهر تو کو شاخه امنی؟ گنجشک ِ- کم و بیش - هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشق پابند خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشم تو کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را..
از من نپرس چه خبر ...؟ جز تو، چیزِ مهمی نیست. چون تو شیرین‌ترین خبرم هستی، و گنجینه‌های دنیا بعد از تو، ذرّاتِ غبارند. از وقتی تو را شناختم، رویای سپیده‌دم و سیمای گل و رنگِ درختان را به یاد ندارم. صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم. ای تقدیری که در روحِ  روح خانه کرده‌ای و شکلِ زمان را ترسیم می‌کنی و روزم را با تار و پودِ عشق می‌بافی! از من نپرس چه خبر ...؟.🪵🪑 🌹🍁🍃
به نام جلوه‌ی لطف خدا، به نام پدر که نیست غیر خدا برتر از مقام پدر اگر به دیده‌ی اهل نظر نگاه کنی هزار پند هویداست در کلام پدر نگاه کن که به دنبال کسب رزق حلال همیشه شادی دنیا شده حرام پدر به هیچ‌وجه از اخلاق او مشو دلگیر که غیر نفع خودت نیست در مرام پدر به هوش باش همای سعادت پسران نشسته است همیشه به روی بام پدر محبت همه روزی تمام خواهد شد به غیر چشمه‌ی جوشان ناتمام پدر تمام عمر جهان را به کام ما خوش کرد ولی نبود شبی زندگی به کام پدر به پادشاهی عالم اگر رسید، ولی چه سود اگر که نباشد کسی غلام پدر؟
در اوج دشواری پدر سقف و ستون است او سینه ای دریایی و بی کینه دارد جانم فدای خنده های مهربانش   بوسه به دستانش که صدها پینه دارد (پرنده شرقی)