eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
176 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
936 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
از یُمن مقدمش دل غمدیده شاد شد شد قبله گاه سائل و باب المراد شد بخشنده و ستوده و در دفع فتنه ها آمد امام شیعه و نامش جواد «ع» شد یاجوادالائمه ادرکنی
از بس "دلم" را زیرو رو کردم!! با یاد تو بس روبرو کردم.. در خلوت چشمان تو ماندم! هر گوشه‌ای را جستجو کردم... سر می‌رود از تو خیال من! ای آرزوی بی مثال من... بی تو همش با غم گلاویزم! یک قهوه‌ی تلخ است فال من... درد تو در این سینه‌ام جاری است! هر روز من یک روز تکراری است.. زخمی که از تو در درونم هست! آخر زمینم می‌زند کاری است...
جز عشق هر حرفی که داری، مختصر لطفا ! نگذار چتر خیس خود را پشت در ، لطفا! با خود بیاور سرزده مهمان باران را امشب تمام ابرها را کن خبر لطفا! من ماهی دلتنگ تنگم ، چیست سوغاتت؟ امواج دریا را بیاور از سفر لطفا! در صندلی مشترک ، جای خجالت نیست ! اهل خطر باش و کمی نزدیکتر ....، لطفا! هرچند می میرد برایت هرکسی، بگذار تا زنده باشد در کنارت یک نفر ، لطفا! در پای مرز بکر آغوشت زمینگیرم با بوسه ویزای مرا کن معتبر لطفا! بعد از نماز صبح، می چسبد شراب تو! این خانه را میخانه کن وقت سحر، لطفا! با تو سرم ای عشق ، دائم درد می خواهد ! تزریق کن در من دوباره‌ دردسر ، لطفا.
در تنم تابی ندارم ، زندگی از بارِ غم رویِ دوشِ کاهِ من، صد کوهسار انداخته
بیخود که نیست اوقات قهوه همیشه تلخ است لبهای تو در تصرف چای هاست.
به شادی در جهان، گل کرده خورشید به عشق این و آن، گل کرده خورشید بساطِ کیفمان را کوک کرده در اندوهِ خزان، گل کرده خورشید
مثل تنباکوی دختر پیچِ اعلای جنوبی سینه سوزی، گرم و گیرایی و خوش عطری و خوبی دختر بوشهری و با نخلها پیوند داری بر لب همچون شقایق از رطب لبخند داری
،🌹لیله الرغایب🌹 باید که امشب این دلم احیا بگیرد در  جویبار لطف حق مأوا بگیرد ای کاش دانه دانه بند آرزوها در چشم تسبیح اجابت جا بگیرد من در میان گلشن راز و نیازش پرواز کردم بال هایم را بگیرد دستم دخیل بارگاه بی نیازش باشد که کام تشنه را دریا بگیرد بر قاصدک ها بدرقه کردم دعا را تا خوشه های استجابت پا بگیرد واگویه های سر به مهر قلب خود را آورده ام تا ابر باران زا بگیرد در لای شب بوهای احساس سپیدم دل گفته یادِ یوسف زهرا بگیرد گل غنچه های آرزوهایم یکایک ای کاش از درگاه او امضا بگیرد
شب آرزو سکوت منی های و هوی منی می بی نظیر سبوی منی همان گنج پنهان شده در دلی همان رمز و راز مگوی منی نفس می کشم در هواخواهیت گل ناز خوش رنگ و بوی منی خیالت رفیق است با خاطرم که هم دور و هم رو به روی منی به شب گفته ام ماه ارزانیش به شب گفته ام ماهروی منی شب آرزوها دلم پیش توست که زیباترین آرزوی منی
نشسته است غمی بر دلم... غمی که تویی تَر است گونه ام از اشک نم نمی که تویی به یاد خندهٔ تو گریه میکنم هر شب و زیر پلک ترم عکس مبهمی که تویی هبوط دولت آدم همان دمی که منم عروج عشوهٔ حوّا همان دمی که تویی میان این همه چون و چرای بی پایه خوشم به عشق به برهان محکمی که تویی چقدر تشنه ام اما در این سرابستان کجا بنوشم از آن آب زمزمی که تویی کجاست در همه عالم عظیم‌تر از عشق بخوان به نام خودت اسم اعظمی که تویی
از منظره ات عکس به تعداد گرفتم از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم! من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم دزدیدم و هی " دست مریزاد" گرفتم در برکه ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم! خطّاط نبودم؛ به تماشات نشستم... از خطّ ِدواَبروی خودت یاد گرفتم رفتی و من از پستچی ِتازه ی تقدیر هر نامه ی گنگی که نشان داد، گرفتم از آذر دستان من امروز رها شد آن دست که در گرمی مرداد گرفتم باد آمد و برداشت تو را، حقّ من این بود! باید بدهم هرچه که از باد گرفتم...
كجاي اين شب پر غصه آفتاب شدي كه خواند قصه به گوش ات كه غرق خواب شدي كدام بوسه تو را جرعه جرعه نوشيده ست كه پيش از آنكه بيابم تو را سراب شدي سوال پر تركي بر لبم نشاندي و بعد زمين خشك مرا ابر بي جواب شدي دعاي روز و شبم بودي و نمي دانم دعا نكرده براي كه مستجاب شدي بهار خلوت آغوش من تو را كم داشت تو دور ساقه پاييز پيچ و تاب شدي بهشت گمشده روزگار دوزخي ام براي من كه فقط مايه عذاب شدي تو بال اوج گرفتن نداشتي گنجشك از آب و دانه من بود اگر عقاب شدي