.
شعلهای سیال برای همیشه ...
«زندگانی».. انگار واژهای است که بر چند بار زندگی دلالت میکند. ما زندگی میکنیم و افرادی زندگانی. مثل زندگانی آرش کمانگیر به روایت ناب ماندگار کسرایی:
زندگانی شعله میخواهد...
صدا سر داد عمو نوروز
شعلهها را هیمه باید روشنی افروز...
بزرگی میگفت: گاهی تن آدم هیمۀ روحش میشود و روحش شعلهای که برای همیشه افروخته میماند.
گویا شهید «صالح العاروری» و مردانی چون او، چنین زندگانی داشته و دارند. شعلههایی سیال و فروزان برای همیشه.
پیش از صالح، افرادی چون احمد یاسین، فتحی شقاقی، عزالدین شیخ خلیل، جهاد الغنام، طارق عزالدین و .. به دست جوخههای ترور رژیم موقت شهید شده بودند؛ پیدا بود که نوبت او هم میرسد. مردانی در متن جهاد و زندگانی غبطه برانگیز.
آزادی قدس و سربلندی فلسطین، بینام مردانی چون «صالح العاروری» به درستی شناخته نمیشود. آنها جهاد و شهادت را به عنوان راه و آرمان زندگانی خود انتخاب کرده بودند.
اگر چریکهای قهرمانی که در راه آزادی ملت و کشور فرانسه با نازیها میجنگیدند، تروریست بودند. اگر «نلسون ماندلا» رهبر مقاومت داخلی علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی تروریست بود. اگر ماهاتما گاندی از نظر دولت استعماری بریتانیا تروریست بود. اگر همه آنانی که در راه آزادی و استقلال کشور و سربلندی ملت خود مبارزه میکنند، تروریستاند. شهید «صالح العاروری» هم به زعم دولت آمریکا و رژیم جعلی تروریست است.
صهیونیستها اکنون میتوانند آشکارا شادی کنند، هلهله سر دهند و بگویند: «دنیا بدون صالح بهتر و کشور جعلی امنتر است»، اما شاید روزی به این پرسش بیاندیشند که این مردان چرا چنان راهی را در زندگانی خود انتخاب کردند!
انتخابی که به روشنی آفتاب، سرانجامش شهادت است؟!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔺غارت «همدلی ملی»، در میان اخبار تلخ!
✍ علی خسروی
دوباره جنایت و دوباره داغ ملی و دوباره هجوم صدها دزد و غارتگر که در مجازی به میدان آمدهاند تا روان و احساسات و اعتماد یک ملت را بدزدند!
کسانی که هنوز خبر فاجعه کامل نشده و ابعاد آن کشف نشده، با ایجاد موج سیاسی، مشغول جایگزین کردن «همدلی ملی»، با نفرت اجتماعیاند، هدفشان کمک به آسیبدیدهگان نیست، آنان در میان فاجعه دست در میان حادثه بردهاند تا از داغ و داغدیده، ابزاری بسازند برای پروژههای سیاسی خود تا مانع همبستگی و همدلی ملی شوند. و این، نامی جز رذالت و پستی اخلاقی و شخصیتی ندارد!
در بسیاری از کشورها، ۲۴ ساعت اول پس از یک فاجعه، زمان همدلی با قربانیان و تمرکز روی کمکرسانی است.
حمایت از قربانیان و آسیبدیدگان و لزوم همبستگی ملی حکم میکند جلوی این ناکسان هم با همان خشم ایستاد و مانعشان شد. تروریست، فقط آن صهیونیست یا وحشی تکفیری نیست که زنان و کودکان را به خاک و خون میکشد، زالوهایی که بدون تخصص مربوطه، اعتماد عمومی به نیروهای امنیتی را تحقیر و واژه «انتقام» را لوث و بیارزش میکنند یا در مجازی علیه شهدای گلزار شهدای کرمان و سپهسالار ایران لنترانی میخوانند هم تروریستهایی هستند که باید با قدرت در مقابلشان ایستاد و بینیشان را به خاک مالید!
#کرمان
#شهدای_کرمان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
یکی در آتش سوخت، یکی در زمهریر برف و من در میان خبرهای بد. طبع من خنیاگری بود؛ مرثیهها امانم نمیدهند.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صادق زیباکلام در گفتگو با صدای آمریکا:
اسرائیل افراد بیگناه را نمیکشد!!
👇
بحر در کوزه
صادق زیباکلام در گفتگو با صدای آمریکا: اسرائیل افراد بیگناه را نمیکشد!! 👇
.
دربارۀ بیماریِفرهنگی به نام، «زیباکلام!»
«زیباکلام» امروز فقط یک نام نیست، بلکه اسم مستعار یک مشکل عمیق فرهنگی است. تراوش ترشآبۀ زخمی اجتماعی. زیباکلام، ورژنی از بیماری «ژلوتوفوبیا» است. ژلوتوفوبی یعنی کسی که فاقد اعتماد بنفس بوده و در ناخودآگاهش، خود را انسانی مضحک میانگارد و ترسآلود است که دیگران نیز دربارۀ او چنین بیندیشند!
اشتباه بزرگی که امثال زیباکلام دارند «شناخت غلطشان از دیگری یا همان غرب» و «شناخت غلطتر از خودشان در فاهمۀ غرب–آمریکا» است. زیباکلام خیال میکند در فاهمۀ غرب–آمریکا «ایرانی اصولگرا» و «ایرانی اصلاحطلب» متباین معنا شده و آمریکائی در این دوگانه ترجیحاش ایرانی اصلاحطلب است!
برخلاف چنین تخیلی، هژمونی غرب، خصوص آمریکائی ساختاری پول سالار و سلطهطلب دارد و در تحلیل نهائی برای این «هژمونی متفرعن»، ایرانی «آلامد و مدرن» با ایرانی «سنتی و ژنده» محلی از اعراب نداشته و هر دو را مشتی رعیت و عقب افتاده میانگارد که تنها رسالتشان فعلگی در باغ اروپا یا رعیتی نزد کدخدا است!
این نگاه متفرعنانه تنها ناظر بر ایرانیان نیست و بر مبنای مبانی معرفتشناسانۀ لیبرالیسم فلسفی، ایشان خود را در قامت اعلیحضرتی میانگارند که جز خودشان الباقی دنیا، جنگلی یا رعایائی محسوب میشوند که میزان التفات و آدم حساب شدنشان، وابسته به میزان نقدینگی و درصد خوارپیشگیشان است!
بر این منوال زیباکلام و زیباکلامیستها مرتکب اشتباه نشوند و تصور نکنند، اگر آنها اسرائیل را دولتی اخلاقی تلقی کرده، بگویند: «صهیونیستها بیگناه نمیکشند»!! غرب–آمریکا امثال ایشان را نورچشمی خود میانگارند.
خیر! در اندیشه متفرعن غربی– آمریکائی، بجز خودشان همه رعیتاند. تنها آنها که خوش رقصترند، رعیتتراند!
اگر زیباکلام را عقلی در سر است به این توصیه سعدی بیشتر بیندیشد:
دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
سالروز ابلاغ قانون «کشف حجاب» توسط رضاخان میرپنج
✍️ علی خسروی
چند وقت پیش بود که بیوه شاه فراری (فرح) در جهدی رقتانگیز، به مناسبت ۱۷دی، سالروز ابلاغ قانون «کشف حجاب» توسط «رضا میرپنج»، با گرامی داشت این روز، خوشباشانه، خود را مادر همۀ ایرانیان معرفی کرد!
او در یک روایت مجعول از حمله اعراب به ایران، جاعلانه گفت: بعد از حمله اعراب به ایران، یک عرب از یک مرد پارسی پرسید: چرا زنان شما حجاب ندارند؟
و مرد پارسی گفت: حجاب زنان ما پلک چشم مردان ماست!
پاسخی به غایت زیبا و به غایت دروغ! چرا که اساساً زنان در دوران مزبور اعم از «ایران» و «بین النهرین» عموماً پوشیده بودند، گذشته از آنکه چادر مشکی از یادگارهای حجاب زنان در دوران هخامنشی است. حتی خشایارشاه وقتی سنتشکنانه و در حالت مستی از همسرش خواست بدون حجاب نزد درباریان بیآید با مخالفت و عزلت همسرش مواجه شد که ماجرا به فتنه «اِستر» یهودی و عمويش «مردخای» و کشتار ۱۵ هزار نفر ایرانی منجر شد!
نتیجه چنین آب بستنهایی، تعمیق عوامفریبی این مسکینان تاریخی است که برون ریختاش منجر به آن میشود تا بدنه اجتماعی بیسوادشان نیز در کف خیابان و در رثای اصطبلبانی چون میرپنج، شعار «رضاشاه روحت شاد» سر دهند!
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
جمال چهرۀ دکتر «سعید کاظمی آشتیانی»
✍️ علی خسروی
۱۴دی سالروز درگذشت «دکتر سعید کاظمی آشتیانی» رئیس پژوهشگاه «رویان» و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی بود که در پس غبار حوادث کرمان، قدر او چندان به آئینه در نیامد. پاکیزهجانی که شانزده سال است در نظر من نشسته و ساقی مجلس خلوتهایم شده و از شراب سرکش او لبی تر میکنم.
من مکرر گفته و نوشتهام که انقلاباسلامی صورتی در عیان و پشت صحنهای در نهان دارد: «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی».
جلوۀ بیرونی و عیان نظام، مدیران شناخته شده و بلادستیاند که محصول «ادارههای» جمهوریاسلامیاند که امروز مدام در سنجش افکار عمومی قرار دارند و اغلب هم در معرض نقد و اعتراضاند.
اما آنچه که انقلاب در پستوی خود دارد و موجب بقاء و بهاء آن نیز میشود، نه مدیران خوشنشین، که «مردانی» متواضع و جهادیاند که ثمرۀ «ارادههای» انقلاب اسلامیاند.
افرادی چون «دکتر کاظمی آشتیانی» و هزاران فرد بیقرار که بر صدر نمینشینند، آنچنان که باید قدر نمیبینند، اما خاکصفتانه کاری جز روشنی و گرمی و گرهگشایی و رویاندن ندارند.
و من اگر امروز مدعی شوم، همه ما به همت همین مردان و زنان در فرداهای نه چندان دور، شاهد جمهوریاسلامی دیگرگون و نوین و عاری از هرگونه پیرایهای کریه و زشت خواهیم بود سخن به گزاف نگفتهام.
اصلا انقلاب و نظام یعنی همین پاکیزهجانان رشکبرانگیز که سالهاست دلیرانه و مجاهدانه از پل تمنیات نفس گذشته و چون مرحوم آشتیانی تا آخر عمر رحل اقامت خود را در وادی جهاد و فتح افکندهاند.
و اگر امروز این مُلک، آب لطفی دارد تا بر صورت «امید» زند، و اگر علیرغم «سمومی که بر طَرْف بوستان انقلاب میگذرد»، هنوز بوی گل و نسترن میوزد؛ به مدد و صدقۀ سر همین آزادگان صیقلیافته و آب دیده است، و اِلا که آن مدیران فرتوت و قبرستاننشین منافع قومی و قبیلهای، کمترین اثرشان کشاندن آدمی به وادی بیتفاوتی است.
باری، درود و رحمت حق بر «دکتر کاظمی آشتیانی» که امروز از شمار براهين قاطع و محکم علاقمندی و دلبستگی بسیاری از ما به انقلاب و مکتب خمینی(ره) است و بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند، جمال چهرۀ او حجت موجه ما در حراست و پاسبانی از این شجرۀطیبه است!
#نخبگان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
تراژدی «هواپیمای اوکراینی»، داغداران سپهسالار ایران را [از همان صبح ۱۸دی] داغدارتر کرد، اما دلالان بازار سیاه سیاست و خونخواهان دروغین، به یکباره و پس از سه روز با سر دست گرفتن «گزینشی» جنازهها، ریاکارانه مشغول مرثیهخوانی احساسی جهت پهن کردن تله «عوامگرائی عاطفی» شدند.
دو تن از سوختگان این تراژدی دکتر محمد صالحه و همسر مکرمهشان بودند که تصویرشان توسط آن کاسبان خون، صرفاً به دلیل ناهمخوانی مرام و عدم صَرفه سیاسی و حتی اقتصادی، در این مدت نه همهگیر(Viral) شد و نه از آنان نامی برده و نه یادی میشوند .. روحشان شاد!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
آه از آن رفتگان بیبازگشت
✍️ علی خسروی
نمیدانستم بخندم يا گريه كنم؛ اصلا نه میتوانستم گريه كنم و نه بخندم! سنگ شده بودم؛ چوب شده بودم؛ خاكستر مطبخهای سرد و خاموش شده بودم. قلبم تیر میکشید. دنبال راهی برای همزيستی مسالمتآميز با این غم سنگدل میگشتم.
آن خبر اِنگار هواپیما را مجدد ساقط کرد؛ نه در بیابانهای شهریار که بر سر داغداران سپهسالار! چطور از این اندوه تازه، از این همه مرگ، از این همه جنازه مینوشتم؟ به کجای آن شب تیره قبای ژنده خود را میآویختم؟ اگر سنگ از این حدیث مینالید عجب نبود. اصلاً صدایی نبود، نور آشنایی نبود، حتی از نگاه مردهای هم ردپایی نبود.. اِلا پِت پِت شمعی ملول و مهجور در جوار مرگ ..
اکنون و پس از چهار سال، همچنان با دلی محزون و اندوهی فراوان، گرامی میداریم یاد همۀ آن سوختگان آسمان تهران و کوفتگان سرزمین کرمان، در آن دیماه تلخ و گریان ایران، خصوص مسافران پرواز هواپیمایی اوکراین را که از ۱۸ دی ۹۸ تاکنون، توسط دلالان بازار سیاه سیاست، گوشت قربانی خوشطعم و باب دندان «خونخواهان دروغین»، «جاهجو» و «بندباز» شدند!
این سخن دور از اخلاق و انسانیت است اما، آن مظلومان یکبار توسط خطای دردناک انسانی پرپر شدند، و از آن تاریخ تاکنون هزاران بار توسط تعزیهگردانان سمپات، و هواهخواه دنیای سیاست که با سر دست گرفتن و استفاده ابزاری از جنازۀ سوختۀ آنان برای منویات سیاسی خود معرکهگردانی میکنند!
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
این قصۀ پرغصه ..
در چند ماه گذشته هیچ کشتی آمریکایی و یا انگلیسی از طرف حوثیها تهدید نشده و همۀ آنها به راحتی از تنگه «بابالمندب» عبور کردهاند و یمنیها صرفاً کشتیهای متعلق به رژیم اسرائیل یا محمولههای عازم به بنادر آن را تهدید و هدف قرار دادهاند. نه کسی کشته شده و نه کشتی غرق شده است؛ اما پدرخوانده و مادرخواندههای آنگلوساکسون رژیم اشغالگر، تابآوری همین مقدار مزاحمت برای فرزند نامشروع و ناخلف خود را هم نداشتند و با تشکیل ائتلافی مضحک به یمن حمله نظامی کردند.
این واکنش غرب را مقایسه کنید با انفعال اکثر کشورهای[مثلاً] اسلامی و یا حتی جانبداری برخی از آنان چون سعودی و امارات متحده عربی در برابر نسلکشی سالیان دراز صهیونیستها در غزه و فلسطین، خصوص در همین صد روز گذشته!!
به تعبیر جگرشکاف مولای متقیان، مولانا امیرمومنان (علیهالسلام) در نهجالبلاغه/خطبه۲۷:
فَيَا عَجَباً عَجَباً وَاللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ!
عجبا عجبا، به خدا سوگند كه اجتماع اينان بر باطلشان، و پراكندگى شما از حقّتان دل را مىميراند، و باعث جلب غم و غصه است.
به قول خواجه:
قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست
قـومی دگـر حـواله به تقـدیـر میکننـد ..
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
دنیای اقتصاد
📝 دنیای اقتصاد یعنی دنیای اصالت سرمایه، یعنی مدل سرمایهداری غرب با یقههای بسته و دیپلماتیک به جای کراواتهای رنگین
▫️یعنی امثال «سرای ایرانی»ها که تا سالها چنان خانوادهها را مقروض اقساط رنگارنگ کند که کسی حتی جرات فکر کردن به فرزند جدید را هم نداشته باشد و کمر اصناف خرده فروش مردمپایه را بشکند...
▫️یعنی دنیایی که چشم دیدن یک امتیاز به مادران خالق جمعیتِ رو به پیری ما را هم ندارد.
آری، این است اقتصاد دنیای امروز ما...
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔴 تاجباختهای که مثل برف دی آب شد!
(به بهانه ۲۶دی، سالروز فرار شاه از ایران)
✍️ علیخسروی
🔻اگر کسی، اندکی تاریخ معاصر را تورق کرده باشد میداند، در سال ۵۶ اگر از مردم ایران میپرسیدند که هزار اتفاق احتمالی را برای سال آینده، پیشبینی کنید، کمتر از نیمدرصد مردم، شاید در میان هزار حادثۀ محتمل، نامی از تغییر نظام [پادشاهی] میبرد.
🔻از ۱۹دی سال ۵۶ تا کمی بعدتر، یعنی تابستان داغ ۵۷، حوادث چنان پرشتاب و پیدرپی از روی کشور گذشت که در باور هیچ تحلیلگری نمیگنجید. این سرعت و شتابِ عجیب و غریب، رژیم شاهی را گیج کرد و نتوانست تدبیری بیندیشد؛ و این فرصت را به رهبران انقلاب داد تا به سرعت نظام جدید را روی کار بیاورند.
🔻طرفه آنکه شاه پس از غائلۀ ۱۵ خرداد ۴۲ همۀ صداها را خفه کرده بود. به همین دلیل وقتی خودش ضعیف شد، صدای دیگری هم نبود که شنیده شود؛ جز صدای روحانیت که سازمانی مردمی، گسترده و منسجم داشت. تاریخ گواهی میدهد که تاجباختۀ مزبور، در هفتههای پایانی و در جلسات مشورتی با درباریان مکرر گله میکرده است که: «پس طرفداران ما کجا هستند و در حمایت از سلطنت چرا به خیابانها نمیآیند؟!».
🔻از سوی دیگر، شاه هر اتفاقی را پیشبینی میکرد جز جلوداری روحانیت را در انقلاب. در گمان او، قدرت بسیج مذهبیها، بیشتر از آنچه در ۱۵ خرداد ۴۲ رخ داد، نیست. شاه، خطر اصلی را در احزاب چپ و کمونیستها میدید. آن سالها، اوج دوران جنگ سرد میان بلوک شرق، به سردمداری شوروی، و دنیای غرب به رهبری آمریکا بود.
شاه، حیات خود را بیش از همه، از ناحیۀ شوروی در خطر میدید و به هیچ وجه گمان نمیکرد که به دست نیروهای مذهبی سرنگون شود. او به چشم خود دیده بود که شوروی نیمی از اروپا را به زیر سلطۀ خود درآورده و تا کوبا و کرۀ شمالی رفته است. همسایگی شوروی، سایۀ ترس را تا اتاق خواب او انداخته بود. تصور غلط شاه از ترکیب مخالفانش، او را غافلگیر کرد.
🔻شاید اگر شاه میتوانست آینده را پیشبینی کند، هرگز به مراکزی مانند «حسینۀ ارشاد»، اجازۀ هیچگونه فعالیتی نمیداد. اما او دستگاه سرکوبش را بیشتر برای مواجهه با نیروهای چپ آماده کرده بود. وقتی انقلاب شد و شعارها را شنید، چنان در بهت و حیرت فرو رفت که تا پایان عمر از آن بیرون نیامد! او چند هفته پیش از فرار، در مکالمه تلفنی با «علی امینی» نخستوزیر اسبق خود گفته بود: «داریم مثل برف آب میشویم!».
#انقلاب_اسلامی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ شاه برای بار چهارم و همیشه از کشور گریخت! همه هنر اعلی حضرت گریختن در روز واقعه بود. ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به ایتالیا رفت و پس از پیروزی کودتا به کشور بازگشت. بار دوم پانزده خرداد ۴۲ مخفی شد و برای مرتبۀ سوم در دولت امینی به نشانه قهر و اعتراض به نروژ فرار کرد و در نهایت در نوبت چهارم در ۲۶ دی ماه سال ۵۷ برای همیشه رفت اما با کولهباری سنگین و رنگین .. کولهبار اعلیهرزه پهلوی را در تصویر ببینید و برای تاج بوسان و شاه دوستان ارسال کنید. شاید کمی شرم کنند!!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
افسانۀ «جادوگر شهر اُز»
✍️ علی خسروی
افسانۀ «جادوگر شهر اُز» بقلم «فرانک باوم» که در ۱۹۳۹ با کارگردانی «ویکتور فلمینگ» سینمائی شد با خلق صحنههائی اَلوان و شخصیتهائی مهربان، توانست به اثری ماندگار در حافظه تاریخی قرن بیستم مُبدل شود.
«دوروتی» کاراکتری شجاع و سلیمالنفس که مقهور مهابت خوفناک جادوگر نشد و همین پایمردی به دوروتی کمک کرد تا بفهمد در پشت چهره دژم، افسرده و وحشتناکِ «جادوگر شهر اُز» مردی ناتوان نشسته است که میکوشد ضعیفالنفسی خود را با تشبث به لُغُزخوانی و اخافهسالاری پنهان و استتار کند!
غرب، خصوص ایالات متحده، امروز از حیث سایکولوژیک نزدیکترین نمونه به شخصیت (Character) «جادوگر شهر اُز» است که هر چند میکوشد در فاهمه رقیبان و حریفان، خود را در قامت هیولائی قدرتمند و ارادهگرا و خوفناک تداعی کند اما دیگر کمتر کسی است که قاهریت و مهابت وی را جدی بگیرد و در عمل نشان داده پشت آن «اراده معطوف به قدرت و شدت» نحافتی نشسته است که به صورتی پاتالوژیک(بیمارگونه) بشدت خائف و خشونتگریز و یا حتی خشونتترس است.
انهدام پهباد قدرتمند گلوبالهاوک، حمله به لانۀ ارتش رجزخوان آمریکا در عینالاسد، طوفانالاقصی و خیز جسورانۀ یمن در بابالمندب و پهلواننمائی پسیکولوژیک و رجزخوانیهای اجوف و مضحک یانکیها پس از این حملات علیه یمن و دویست حمله مقاومت (کتائب=گردان) عراق در صد روز گذشته به مواضع آمریکاییها و در نهایت حملۀ موشکی ایران به متحدان کرد–داعش–صهیونیست ایالات متحده، از هر زمان بیشتر حامل این پیام است که پهلوان مزبور، بُرزوئی پنبهای است و در این بزنگاه، این غول قاهر و اخته تفنگاش خراب و خودش هم به خواب است!
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
تاوان نابخردی
۷۷ سال پیش وقتی «محمدعلی جناح» و یارانش خواستار جدایی از هند و تشکیل کشوری «پاک» شدند، «گاندی» آنان را بسیار نصیحت و حتی التماس کرد، اما سودی نداشت تا یکی از فاجعهبارترین حادثههای صد سال گذشته در منطقۀ ما اتفاق بیفتد: جدایی پاکستان از هندوستان!
ترور گاندی–یکی از بزرگمردان تاریخ بشری– به دست یک هندوی متعصب به جرم موافقت اجباری با تجزيۀ هندوستان، اولین هزینۀ استقلال پاکستان بود. پس از آن، پاکستان و هندوستان، بارها در برابر هم قرار گرفتند و دو جنگ بزرگ و تمامعیار بر سر كشمير میان آن دو و آمادهباش بیش از ۷۰ سالۀ ارتش و تلفات جانی و مالی هر روزۀ این دو کشور از ثمرات آن است.
کشوری که همچنان قادر به حل سادهترین مشکلات مردمش نیست در رقابت با هندوستان «هستهای» شد، اما این کشور «پاک» تا امروز جز فقر و جنگ و نزاعهای بیپايان داخلی و چندین کودتا و صدها ترور و اعدام و از همه بدتر لانۀ امن شدن برای «تروریسم ناپاک» چیزی در انبان نداشته و جزء بیچارهترین کشورهای دنیا که –عِرض خود میبرد و زحمت همسایه میدارد– باقی مانده است..
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
جنون بزرگ
صدوپنج سال از «جنگ جهانی اول» سپری شده است اما همچنان پیامدهای آن جنون بزرگ، مثل جنگ جهانی دوم با هفتاد میلیون کشته و یا حتی آنچه امروز در خاورمیانه میگذرد باقی است.
کسانی که تاریخ جنگ اول را مطالعه کرده و زمینههای آن را کاویدهاند، همگی بر این باورند که جنگ جهانی اول(بر خلاف جنگ جهانی دوم)، رویدادی کاملا اجتنابپذیر بود و اندکی خویشتنداری و دوراندیشی میتوانست جلو آن را بگیرد. اما در آغاز قرن بیستم، بیشتر کشورهای اروپایی دچار رهبرانی متوهم و جنگطلب بودند. اگر در میان همۀ مردان سیاست در آن دورۀ تاریخی، تنها یک رهبر دوراندیش و انساندوست زمام امور را در دست داشت، میتوانست دنیا را از این مصیبت بیپایان رهایی بخشد.
(رمان چهار جلدی "خانوادۀ تیبو"، نوشتۀ مارتین رژه دوگار، یکی از بهترین و دقیقترین گزارشها را از زمینههای شروع این جنگ داده است)
اکنون منطقۀ ما نیز در وضعیتی است که بیش از هر چیز به رهبرانی دوراندیش، خویشتندار و انساندوست نیاز دارد. هر گوشه را که مینگری کشوری را میبینی که به کشوری دیگر چنگ و دندان نشان میدهد. خاورمیانه اکنون بیش از فرماندهان شجاع و فریادهای بلند، به سیاستمداران عاقل و متعهد به جان و مال انسانها نیازمند است. میگویند جرقۀ جنگ جهانی اول را تفنگ جوان صرب زد، آنگاه که به سوی ولیعهد اتریش شلیک کرد؛ اما بهواقع آتش این جنگ را کسانی افروختند که خردمندی را به سلاحهای آتشین فروختند.
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
🟣این تابلوئی است که شما کشیدید!
🔻 گفته شده است که «گِرنیکا» معروفترین تابلوی ضد جنگ پابلو پیکاسو در موزه ریناسوفیا در مادرید است.
این تابلو شَمائی است خشن از دهکده گِرنیکا در شمال این کشور که توسط ارتش آلمان نازی در آوریل ۱۹۳۷ بمباران شد و وقتی یک افسر ارتش آلمان در بازدید از این موزه در مقابل تابلوی گرنیکا میایستد و از پیکاسو میپرسد، این کار شماست؟
پیکاسو با لطافت پاسخ میدهد، نه، این کار شماست!
🔻بله، جناب آقای روحانی! فرمایشت جنابعالی مبنی بر پشتوانۀ مردمی دولت، بحرانهای گونهگون فعلی کشور و شکاف بین ملت و حاکمیت که اکنون چیزی شبیه به درّه شده است کاملاً درست و متأسفانه مطابق با واقعیت است.
🔻 اما چه کسی مسبب این وضعیت است؟ یا چه کسی فرایند این فاجعه را به شکل تصاعدی سرعت بخشید؟! جناب آقای روحانی ایران تا پیش از سال ۹۲ بهشت نبود اما تا جهنمی چنین هم فاصله فراوانی داشت.
🔻 از جوار بیمدیریتی و بیعرضگی و پخمگی شما و مردانتان ایران، تکهچسبانی (کُلاژ/Collage) آکنده از فقر و فساد و نابسامانی و بیاعتمادی و چندپاره شد.
🔻 تا به حال با خود اندیشیدهاید، طی ده سال گذشته چرا بسیاری از مردم ناامید و تعداد زیادی از منتقدان مبدل به معاند و حتی خیل قابل توجهی از سینهچاکان و مبلغین خودتان در انتخابات[ریاستجمهوری] کسوت براندازی پوشیدهاند؟!
🔻 حضرت آقای روحانی، اوضاع فعلی نیز شاهکار شما است! این تابلوئی است که شما کشیدید!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
هدف، «شهادت» نیست!
نیروهای زبده و پایوران کارآزمودۀ ما یکی پس از دیگری در شامات توسط رژیم اشغالگر و موقت، ترور میشوند و ما صرفاً با تقدیس واژه «شهادت» و تکریم شهدای مزبور و تکرار حسرت هرباره که: «خوش به سعادتشون»، «اگه شهید نمیشدن عجیب بود»، «شهادت قسمت ما میشد ای کاش» و ... خود و جامعه را شهیدتراپی میکنیم!
این مدل تقدسبخشی و عادیسازی از مرگ، یادآور نهیب «حسن باقری» به نیروهایش است که در سخنان تکان دهندهای میگوید: «اوایل جنگ بچههای تبریز در دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند. خدا شاهد است که همه تنشان میلرزید. حالا هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلاً انگار نه انگار. اگر فردا بهمان بگویند ۱۰۰ هزار تا، انگار یک با هزار فرقی ندارد.»
آن پاکیزهجانی که لهیب صفت، نهیب زد «ما ملت شهادتیم»! ترس، محافظهکاری و تسلیم در مقابل ظلم را نشانه رفت و اخافهسالاری و ذلت یک ملت را فروریخت. «ملت شهادت بودن» به معنای عادی شدن مرگ و تلطیف آن با شعر و شعار و احساس نیست.
در جامعه و فرهنگ امروز ما، به نظر میرسد مفهوم پیشبرندۀ شهادت (به تعبیر دکتر علیشریعتی)، دچار تبدلاتی از جمله انفعال و تسکین شده است؛ در حالی که مفهوم شهادت باید ما را در برابر ظالم و خطاکار قویتر و خشمگینتر کند، نه اینکه همچون مخدری ما را تسکین دهد و لهیب آتشی که در قلب داغداران افتاده است را خاموش کند.
درود و رحمت حق بر مرحوم «آیتالله حقشناس» که در سالهای جنگ و در هنگام درخواست دعا برای شهادت، معترض میشد: «چرا باید دعا کنم که شهید شوید؟ دعا میکنم که پیروز شوید.»
روشنتر از آفتاب است که برای یک مجاهد، شهادت بالاترین مقام و مرتبتی است قیاس ناپذیر، اما قرار نبود فقط شهادت هدف ذاتی و نهایی مبارزه باشد، بلکه هدف، ظلمستیزی و سگکشی [صهیونیست] و شادی در پیروزی است و نه صرفاً جنگیدن، کشته شدن و برای آن متنهای ادبی و حماسی و غمگین سرودن، حسرتخوردن و مجدد منتظر شهیدی و خبر شهادتی دیگر ماندن!
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
۴۸۷ روز بعد و «بحران اقناع»!
در ادبیات سیاسی و در میان بحرانهای گونهگون «بحران اقناع» یکی از مهمترین چالشهای حال حاضر جمهوریاسلامی است!
چون در ماجراهای مختلف، از جمله اعدام یک قاتل [محمد قبادلو] که دارای شاکی خصوصی است، پس از ۴۸۷ روز فرایند دادرسی و بررسی همهجانبه زوایای پرونده، همچنان حاکمیت نمیتواند بخش قابل توجهی از افکار عمومی شهروندان خودش را متقاعد کند و این یعنی، در درازمدت پروندۀ هیچ اختلافی بین ملت–دولت مختومه نمیشود و بتدریج، اختلاف بر اختلاف، انباشت شده و رابطه ملت–دولت به تیرگی رفته و «حداکثر سوءتفاهم» ایجاد میشود.
نشانههای آشکاری –از جمله واکنشها به اعدام نامبرده – وجود دارد که شرایط کنونی کشور، بهسمت «بحران اقناع» میل پیدا کرده است.
بحران اقناع، یعنی شهروندان، صدق مدعای حاکمان را باور نمیکنند و حاکمان نیز هیچ راهی برای اثبات ادعایشان در اختیار ندارند و یا در اکثر موارد اصلا نیازی به اثبات نمیبینند.
در چنین اوضاع و احوالی، وقتی رویدادی ناگوار رخ میدهد، جامعه در اثر بیاعتمادی به پایوران سیاسی، هرگونه توضیح آنها و حتی مستندات را مخدوش میداند. در این وضعیت، هر توضیحی بیفایده است، و اتفاقا اصرار بر صحت مستندات، مسئله را پیچیدهتر میکند.
دلایل این بحران هرچه که باشد چارهای نیست جز آنکه در کوششی خردمندانه و البته جانکاه، برخی از ساختارها و مناسبات دولت–ملت ترمیم جدی و برخی سیاستهای ناکارآمد و بلکه مضر که روح و روان جامعه را دستخوش رنجها کرده تغییر یابند.
کاش حاکمان میدانستند سقف سیاست، جز بر ستون اعتماد مردم استوار نخواهد ماند. کاش افکار عمومی و فهم رسانه برای حاکمان اهمیت داشت و کاش میدانستند در نتیجۀ بیاعتنایی به ارزش و اهمیت اعتماد، سقف قدرت بر ستون لرزان و اُفتان استوار است.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
زینب (سلاماللهعلیها)
اسلامِ بزرگمردان در سه بزنگاه مهم تاریخی، حیات و بقاء و بهاء خود را مدیون سه «زن» است:
۱. در بدایت و شکلگیری جریان هدایت، مدیون لطف بیروی و ریای حضرت خدیجۀکبری(س).
۲. در غبار فتنههای کوهشکنِ پس از رحلت پیامبر(ص)، مدیون دخترِ خدیجه، حضرت فاطمۀزهرا(س)
۳. و در بقای اسلام پس از طوفان عاشورا، مدیون نوهِ خدیجه، حضرت زینبکبری(س).
دختر علی(ع) اگرچه در غل و زنجیر بود اما بدون لکنت و واهمه، دشمن را اسیر و ذلیل خود کرد! او پیوستِ رسانهای و تبیینی عاشورا و کربلا بود، زبان علی در کام، شكيبا، و سلطان و امیر بر كلمات همانند پدرش اميرمؤمنان(ع). وقتى سخن مىگفت، حاضران مىگفتند: كلام على!
امروز مسلمانی، تمام قد مدیون زینبکبری(س) است. همو که پس از شهادت سیدالشهداء(ع)، قلب مجروح و شکستهاش فقط یک سال دوام آورد و غریبانه در شام بلا از طپش ایستاد و به ملکوت اعلی و ساحت مقدس الهی پیوست و در رواق قصر روحانیان ساکن شد.
دردانۀ مصطفی(ص) و یگانۀ خانۀ کوچک و گِلی، اما بزرگ، فلکپیما و جهاننورد علی و فاطمه(س) ناماش همواره عزیز، صمیمی و دوستداشتنی است؛ مثل درختی سبز که میتوان در سایهاش آرمید، چشمهای درخشنده که میتوان از زلالش جرعهای نوشید و صخرهای بلند که در هر مصیبتی میتوان به او تکیه داد و غم دل با او گفت ..
سلام و درود خدا بر او..
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━