بسم الله
🔵مزاحمان داخلی و حرکت جامعه به سوی وعده الاهی
✍️یکی از سران خوارج (ابنالکواء) وارد مسجد شد. امیرالمؤمنین علیه السلام در حال قرائت حمد یا سوره نماز بودند. ابنالکواء با صدای بلند، با تعریض به علی علیه السلام، این آیه را قرائت کرد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ: [ای پیامبر] اگر مشرک بشوی عملت محو میشود و قطعا از زیانکاران خواهی شد» (الزمر: 56).
امیرالمؤمنین ارواحنا فداه با اینکه در حال خواندن حمد یا سوره نماز بودند، به احترام شنیدن آیه قرآن کریم، ساکت شدند اما آن جاهل ملعون دوبار همان آیه را خواند و حضرت باز به احترام قرآن در اثنای نماز سکوت کردند!
بار سوم در پاسخ به ابنالکوا در همان حال نماز، این آیه را تلاوت کردند: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُون»(سوره روم/آیه 60). #مقتضای_حال
📌آیهای که امیرالمؤمنین تلاوت کردند، میگوید: [ای پیامبر در راه رسیدن به اهدافی که خداوند وعده داده است] صبر پیشه کن چراکه وعده خداوند حق است [و تو به آن اهداف خواهی رسید ولی موظب باش] کسانی که [به اهداف و حرکت تو] یقین ندارند باعث انحراف تو از مسیر نشوند».
↩️ویژگیهای اهداف انقلابی جبهه حق:
1) این اهداف حقیقت دارد و قابل دستیابی است پس ناامید نشوید(إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
2) رسیدن به این اهداف بسیار دشوار و نیازمند به صبر است (فَاصْبِرْ).
3) باید به این گزاره ایمان داشته باشی که مسیر تو حق است (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ).
4) کسانی که ایمان به هدف ندارند به شدت مزاحم هستند اما تو نباید بگذاری مزاحمتهای آنان بر سرعت جبهه حق اثر بگذارد. (وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُون).
#با_معارف_نهج البلاغه237
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵خلافتِ انتصابیِ علی بن ابیطالب در کلمات خود حضرت
1) روایات متعدد: امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایات متعددی این مضمون را بیان کرده است که من حقی داشتم و آن حق را پس از وفات پیامبر ضایع کردند.
2) تواتر معنوی این روایات: ابنابیالحدید درباره این روایات پذیرفته است که این روایات تواتر دارند.
3) ظهور روایات در خلافت انتصابی: ابنابیالحدید این را هم پذیرفته است که این روایات ظهور دارند در اینکه علی ع نه فقط به خاطر فضایل شخصی بلکه به خاطر فضایل شخصی و نصب الاهی، استحقاق آن را داشته است که اولین خلیفه انتصابی بعد از پیامبر ص باشد.
4) تأویل روایات: ابنابیالحدید این ظهور را تأویل برده و از اندیشمندان امامیه نیز گلایه کرده است که چرا این روایات را به همان معنای ظاهریاش حمل میکنند؟!!!!!
5) قرینهی ابنابیالحدید برای تأویل بردن این روایات چیست؟ او معتقد است اگر این روایات را بر معنای ظاهریاش حمل کنیم، لازم میآید که برخی از بزرگان مهاجرین و انصار را فاسق بدانیم! فقط همین!
↩️پ ن:
این روایات، به گزارش خود ابنابیالحدید، عبارتاند از:
قوله: «ما زلت مظلوما منذ قبض الله رسوله حتى يوم الناس هذا»
و قوله: «اللهم أخز قريشا فإنها منعتني حقي و غصبتني أمري»
و «قوله فجزى قريشا عني الجوازي فإنهم ظلموني حقي و اغتصبوني سلطان ابن أمي»
و قوله: «و قد سمع صارخا ينادي أنا مظلوم فقال هلم فلنصرخ معا فإني ما زلت مظلوما»
و قوله: «و إنه ليعلم أن محلي منها محل القطب من الرحى»
و قوله: «أرى تراثي نهبا»
و «قوله أصغيا بإنائنا و حملا الناس على رقابنا» و قوله:«إن لنا حقا إن نعطه نأخذه و إن نمنعه نركب أعجاز الإبل و إن طال السرى»
و قوله: «ما زلت مستأثرا علي مدفوعا عما أستحقه و أستوجبه»
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج9، ص: 306 و 307
#با_معارف_نهج البلاغه238
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
داستان یک بیت از قصیده کمیت
هَنّاد بن سَریّ یکی از بزرگترین عابدان و زاهدان روزگار خود، و از شخصیتهای مورد اعتماد کوفه در قرن دوم هجری بود. اهل سنت او را از حفاظ بزرگ حدیث و حجتی مورد وثوق میدانند.
🔻کراجکی با سند خود از او نقل کرده است که یک شب امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خواب دیدم. به من فرمود: هناد این شعر کمیت را برایم بخوان که میگوید: «و یوم الدوح دوح غدیر خمّ .... » من هم شعر را برای حضرت خواندم. حضرت بعد از شنیدن قصیده این بیت را اضافه کردند:
و لم أرَ مثل ذاک الیوم یوماً
و لم أرَ مثلَه حقاً اُضیعا
(روزی مانند آن روز [سقیفه] ندیدم و حقی مانند آن حقی که ضایع شد نیز ندیدم)
📌پیش از رؤیای هناد، کمیت خودش هم نقل کرده بود که در هنگام سرودن این قصیده، حضرت را در رؤیایی زیارت کرده و این بیت را خود حضرت بعد از شنیدن کل قصیده، افزودهاند.
📚الغدیر ج 2 ص 218
.
بسم الله
پیشنهادی برای کنشگری حوزه در فضای کنونی کشور
1⃣امیرالمؤمنین علیه السلام (در خطبه_55) در پاسخ به این پرسش فرماندهانش که چرا شروع جنگ را به تأخیر میاندازی فرمود: میخواهم ابتدا دعوت و هدایتشان کنم بعد جنگ و خونریزی را شروع کنم چون هدایت شدنشان را از کشته شدنشان بیشتر دوست دارم (...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي ... وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا ....)!
2⃣در خطبه 206 از یارانش خواست به جای اینکه شامیان را دشنام بدهند دعا کنند که خدا آنان را هدایت کند و دست از انحرافشان بردارند تا خونشان به دست ما ریخته نشود (اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم...)
3⃣در آستانه جنگ نهروان ابنعباس را که یکی از عالمترین صحابه اش بود، به نصیحتگویی خوارج فرستاد اما استدلالهای ابنعباس آن قرآنخوانان خشکمغز را قانع نکرد. چنین شد که حضرت خودشان به نصیحتگویی آنان شتافتند و طی گفتگویی مستقیم و اثربخش، بخش عظیمی از سپاه خوارج (طبق برخی نقلها 8هزار نفر از سپاه 12هزار نفری) را قانع کردند که دست از تکفیر علی بن ابیطالب بردارند و از در صلح درآیند! البته پس از جدا شدن این گروه تواب، باقی مانده خوارج را از دم تیغ گذراندند و به پلنگ تیزدندان ترحّم نکردند.
4⃣هدایت کردن کسی که در موضع دشمنی و قتال قرار دارد، کار دشواری است. بیگمان چنین امر دشواری جز به دانشی عمیق و زبانی فصیح میسر نیست. گاه حتی دانش ابنعباس هم کافی نیست!
5⃣چنین بود که محقق کرکی به شاه صفوی ایراد گرفت که چرا در جنگ با ازبکهای سنّی، سیف الدین تفتازانی را کشتید؟ کاش میگذاشتید گوش این متکلم متعصب سنی به دهان من برسد! بیگمان هدایتش میکردم و هدایت او موجب هدایت همه مردم ماوراء النهر و خراسان میشد. محقق کرکی هماره بر از دست رفتن آن فرصت طلایی، تأسف میخورد (مستدرك، الخاتمة ج2، ص: 279).
6⃣براین گمانم که مداد العلماء، چون میتواند مانع از شروع جنگ و ریخته شدن خون شهدا شود، بر دماء الشهداء ترجیح داده شده است! اینکه برخی از کنشگران دوماهه اخیر متهم به محاربه و قتل عمد و .... هستند، مورد شک و تردید و سؤال نیست، سؤال این است که حوزه علمیه آیا تنها شأنش این است که از قوه قضائیه تقاضای اجرای حکم محاربه را برای متهمان داشته باشد یا علم نافعِ این نهاد مقدس، کارکرد دیگری نیز دارد؟
7⃣دوماه اخیر فرصتی بود که دانشگاهها و دبیرستانهای کشور، خودشان آشکارا بانگ برآورَند که چیستند و به کجا فرو افتادهاند؟ پیشنهاد صاحب این قلم به شخص آیتالله اعرافی، این است که لطف کنند و از امسال هرساله در فاصله شانزدهم آذر (روز دانشجو) تا 27 آذر (روز وحدت حوزه و دانشگاه) یک هفته دروس حوزه را رسما تعطیل و طلاب و استادان بزرگوار را در سطوح مختلف (از طلاب جوان تا مدرسان جوان درس خارج و حتی برخی از اعلام و مشاهیر) را به دانشگاههای مختلف کشور گسیل کنند تا شاید جلوی فجایع بعدی گرفته شود.
محقق کرکیام آرزو است!
✍محمد عشایری منفرد
حوزه علمیه قم
.
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش معاویه به جاذبه گفتاری امیرالمؤمنین علیه السلام
دارد از جایی بشارت های پنهان میدهد
بیشتر، نهج البلاغه، بوی قرآن میدهد
این اگر "جنات ُ تجری تحتها الانهار" نیست
پس چرا یک جرعه از آن، مرده را جان میدهد
این که معلوم است، از روز ازل علم علی
روی "لا یَرقی اِلَی ّ الطّیر" جولان میدهد
این همان ذکر است یعنی " نحنُ نزّلنا علی"
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد اوصیکم بتقوی الله را
درد ها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش، مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
دید هرکس میثم تمار را بر دار گفت
عشق میبینی چه کاری دست انسان میدهد!
مکتب عشق است و شاگردیّ یک درس علی
منصب سلمان منّا را به سلمان میدهد
جرج جرداقِ مسیحی هم حواریّ علی است
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد
آسمان، عدل علی را اشک میریزد هنوز
من که گفتم خطبه هایش بوی باران میدهد
عباس شاه زیدی
بسم الله
🔵خطای تاریخی ما در فهم #خطبه_قاصعه
خطبه قاصعه را خطبهی مهمی در زمینه اخلاق، بویژه درباره رذیلت تکبر میدانند که ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی است. البته در آن درباره حسد و برخی دیگر از مفاسد اخلاقی نیز سخن به میان آمده است. این درک از خطبه قاصعه، این خطبه را در ذیل اخلاق هنجاری تعریف میکند.
به نظر میرسد این خطبه در زمینه اخلاق هنجاری نیست بلکه به حیطه اخلاق کاربردی تعلق دارد و پاسخی است به این پرسش که چرا جامعه انسانی در طول تاریخ ادیان، نتوانسته است در اطاعت از مقام ولایت توفیق چندانی بیابد؟
البته امیرالمؤمنین علیه السلام ریشه این مشکل تاریخیِ انسان را به رذیلت تکبّر، حسد و ... برمیگرداند و به مناسبت حل این مشکلِ اخلاقِ اجتماعی، از رذیلت حسد و تکبر نیز سخن به میان آورده است.
یکی از قرائنی که برداشت دوم از خطبه قاصعه را تأیید میکند داستانهایی است که در خطبه قاصعه بدانها اشاره یا تصریح شده است: داستانهایی مانند داستان آدم و سجده نکردن ابلیس، داستان هابیل و قابیل، داستان موسی و فرعون، سرگذشت اولاد اسماعیل، سرگذشت انبیاء الاهی و مترفین و ... که حضرت در همه این داستانها به تکبر ابلیس، تکبر قابیل، تکبر فرعون و ... اشاره فرموده است. اتفاقا همین نیز باعث پیدایش و رشد این گمان شده است که خطبه قاصعه درباره تکبر سخن میگوید اما واقعیت این است که در همه این داستانها امیرالمؤمنین علیه السلام در صدد پاسخ به این سوال است که کدام رذیلت اخلاقی موجب نافرمانی ابلیس و قابیل و فرعون و ... از مقام ولایت شد؟!
👈از این هفته یکشنبهها از ساعت 19 و سی دقیقه در شبکه ولایت (برنامه بیان امیر)، خطبه قاصعه باچنین رویکردی شرح میشود. برنامه در کانال آپاراتِ شبکه ولایت قابل دسترسی است.
#با_معارف_نهج البلاغه239
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵ترجمه کلمه «مللتهم»
اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي وَ سَئِمْتُهُمْ وَ سَئِمُونِي
خداوندا من از ایشان ملول شدم و ایشان [نیز] از من ملول شدند و من از آنان به ستوه آمدم و آنان [نیز] از من به ستوه آمدند.
ضمیر «هم» در کلمه «مللتهم»، #منصوب_به_نزع خافض است نه مفعولبه چون اصلا کلمه «مللتُ» فعل لازم است نه #متعدی. #لغت
📘لغویان درباره این کلمه نوشتهاند: «مَلِلْتُهُ و مَلِلْت منه،... بَرِمْتُ به.» بنابراین ترجمه درست کلمهی «مللتهم» این است: «از آنها ملول شدم» چنانکه ترجمه درست کلمه «ملّونی» نیز این است: «از من ملول شدند». اتفاقاً کلمه «سئمت» نیز دقیقاً مانند کلمه «مللتُ» است!
❌مترجمان و شارحان نهج البلاغه غالبا این دو کلمه (مللتُهم و سئمتُهم) را متعدی انگاشته و برای کلمه «مللتهم» چنین ترجمههایی ارائه کردهاند: «من آنها را به ستوه آوردم» یا «من آنها را خسته کردم»!!
یکی از لغتپژوهان، خطای لغوی این مترجمان را از نظر عقیدتی نیز مورد اشکال قرار داده و نوشته است: «نادرستی آن ترجمهها به جهت کلامی از آن رو است که امیرالمؤمنین علیه السلام کسی را ملول نمیکند و به ستوه نمیآورد بلکه ملالت مردمان به واسطه خباثت خودشان است.» (رک: منصور پهلوان، فرهنگ واژگان نهج البلاغة)
✅بااینحال برخی مانند فیضالاسلام به دقت ترجمه کردهاند: «بار خدايا من از ايشان بيزار و دلتنگ شده ام و ايشان هم از من ملول و سير گشته اند»
#با_مترجمان_نهج، شماره 78
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵انجیلی برای همیشه
اهمیت #نامه_31 نهج البلاغه از دیدگاه آیت الله حسنزاده آملی
✍️این، وصیتی عام و تام است که حضرت امیر آن را برای فرزندش امام حسن علیهالسلام نگاشت و در آن همه انواع مواعظ و نصایح کافی و شافی و همه صنوف حکمت عملی وافی را جمع کرد. این نامه به عنوان یک دستور ارشادی برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان کافی است. گویا حضرت از خویشتن خویش یک پدر مهربان برای همه بشریت، تجرید کرده یا اینکه از فرزندش حسن علیه السلام، فرزندی تجرید کرده برای همه فرزندان در همه سرزمینها. آنگاه نصایح را به گونهای تنظیم کرده و مواعظ را به گونهای منظم کرده که گویا انجیلی است برای هم امت اسلام. و نگارش این نامه به امام حسن اشارهای است به اینکه ایشان بعد از پدرشان زعامت امت را باید بر عهده بگیرند و مورد ظلم قرار بگیرند و بر کنار شوند یعنی امام مبشّر و منذری هستند بدون سلاح و بدون اقتدار.
📚 (منهاج البراعة ج 20 ، ص 3و 4)
✅(توضیح: کتاب منهاج البراعة شرح گرانسنگی بر نهج البلاغه است که توسط آیت الله میرحبیب الله خویی شروع شد و تا خطبه 229 نیز توسط ایشان شرح شد. از خطبه 229 تا پایان نامهها توسط آیت الله حسن حسزاده آملی شرح شده و بخش حکمتها توسط مرحوم محمدباقر کمرهای شرح شده است. آیت الله حسزاده این نکات را در شرح این نامه نوشتهاند.)
#با_شیفتگان_نهج البلاغه 63
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
مایکل کوک محقق انگلیسی-آمریکایی، استاد دانشگاه پرینستون ۱۵سال از عمر خود را به پژوهش درباره امربه معروف و نهی از منکر اختصاص داد. اما او چرا عمر خودش را به نگارش این کتاب اختصاص داد؟
مایکل کوک در آغاز مقدمه کتابش, حادثه تکان دهنده اى را نقل مى کند که باعث نگارش این کتاب و معرفى نهاد امر به معروف و نهى از منکر, به جامعه غربى شده است.
حادثه از این قرار بود: کوک در یکى از روزهاى ماه سپتامبر 1988 در روزنامه اى مى خواند که در ایستگاه قطار شهرى شیکاگو زنى مورد تجاوز قرار مى گیرد; در حالى که آن زن از مردم کمک مى خواهد, همه عابران بى توجه از کنار این صحنه رد مى شوند. از میان ناظران تنها یک نفر براى دستگیرى مجرم با پلیس همکارى مى کند. آنچه در این حادثه مهم است, نه اصل تجاوز, بلکه عکس العمل رهگذران است.
نویسنده کتاب, پس از خواندن این خبر مى اندیشد: ما به نوعى وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهاى ناپسند بازداریم, اما به این نتیجه مى رسد که در دنیاى غرب, نامى براى این وظیفه وجود ندارد و تعبیر (امداد) هم از بیان آن نارسا است. ضمن آنکه فرهنگ غرب به تدوین کلى مواردى که باید آن را به کار برد و شرایطى که مى توان این وظیفه را ترک کرد, نپرداخته است.
مؤلف صادقانه اعتراف مى کند: خود در این مورد چیزى نمى دانسته تا اینکه در جریان پژوهش هاى اسلامى خود, از آن آگاه شده, و دریافته است اسلام نام و تعالیمى ویژه براى چنین وظیفه اى دارد. این حادثه جرقه اى بود براى اینکه وى این فریضه را موضوع تحقیق خود قرار دهد.
#با_معارف_نهج البلاغه240
بسم الله
🔵فتنه و عاقبت کسانی که با آن همکاری کردهاند
لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا خطبه101
گویا با چشم خود سرآمد گمراهان را میبینم که از شام بانگ برآورده و پرچمهایش را در اطراف کوفه محکم نشانده است. پس وقتی که دهانش را بگشاید و افسارش را محکم به دست گیرد و جاپای خود را بر زمین محکم کند [آنهنگام است که] فتنه با دندانهای خودش فرزندان خودش را خواهد جَوید!
✍️اهالی شهر کوفه درر مرداب عملیات روانی معاویه چنان گیر کرده بودند که توانایی همکاری و همدلی با رهبر خود را از دست داده بودند. در چنین شرایطی امیرالمؤمنین علیه السلام آنان را از آینده فتنهای بیم میداد که این عملیات روانی، شروع پنهان و باورناپذیر آن فتنه بزرگ بود. به طور کلی حضرت درباره فتنهها فرموده است که فتنهها وقتی شروع میکنند باورناپذیرند و وقتی پایان مییابند و همه چیز را ویران ویران میکنند قابل درک میشوند (یُنکَرنَ مُقبلاتٍ و یُعرَفن مُدبِراتٍ خطبه 93).
کسانی هستند که در میدان اقدام و عملِ فتنههایی که توسط دشمن طراحی میشود، قرار میگیرند. حضرت، این عناصر را فرزندان فتنه نامیدهاند و هشدار دادهاند که فتنهها وقتی خودشان را تثبیت کردند، فرزندان خود را با دندانهای خودشان خواهند جوید! (فَإِذَا ... ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا)
#با_معارف_نهج البلاغه241
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a