eitaa logo
#رمان های جذاب و واقعی📚
3.8هزار دنبال‌کننده
347 عکس
321 ویدیو
6 فایل
کانال رسمی آثارخانم طاهره سادات حسینی #رمان هایی که نظیرش رو نخوندید #کپی برداری فقط با نام نویسنده مجاز است، بدون ذکر نام نویسنده حرام است تأسیس 26 خرداد ماه 1400 پاسخ به سؤالات...فقط در گروه کانال https://eitaa.com/joinchat/1023410324C1b4d441aed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️✔️ مدام کاراتو عقب میندازی، باید بدونی که : ❇️انجام ندادن یک کار ازت انرژی روانی بیشتری تا انجام دادنش میگیره. ❇️اگه تصمیم بگیری یه کاریو فقط پنج دقیقه انجام بدی، به احتمال زیاد تا تموم شدنش ادامه میدی. ✳️اگه یک کاریو زود تموم کنی، روزت پر از انرژی مثبت و انگیزه برای ادامه دادن میشه. ✳️ قانون پنج ثانیه رو فراموش نکن، از ۵تا ۱ بشمار، سریع از جات بلند شو و کارو انجام بده.(تکنیک۵معکوس) ✅و دراخراینکه برنامه روزت رو مکتوب کن و در مقابل هرکاری که انجام میدی بخودت آفرین بگو! 🧳 @Charmsana 🪡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
48.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبای آقای فوق العاده♥️😍 🎙با اجرای گروه سرود نجم الهدی آقای فوق العاده ارادتم به تو زیاده😍 حتما حتما حتما ببینید💚 و از دست ندید😉🤚 🧳 @Charmsana 🪡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رمان های جذاب و واقعی📚
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_نود_یک🎬: حالا مزارع ایوب نبی در آتش میسوخت گله ی گوسفندان
🎬: قاصدهای بد شگون یکی یکی می آمدند و خبرهای بد را به ایوب نبی می دادند. در این هنگام ایوب بدون آنکه خم به ابرو بیاورد سر به سجده گذارد و فرمود: ای خدا! ای آفریننده شب و روز، برهنه به جهان آمده ام و برهنه به سوی تو می آیم. پروردگارا تو به من دادی و تو از من باز پس گرفتی. بنابراین به هر چه تو بخواهی، خشنودم. من در این بین امانتداری بودم که اینک امانت هایت را از من باز پس گرفتی و امیدوارم خوب امانتداری برایت بوده باشم. مردم از اینهمه صبر و شکیبایی که همراه با شکر و سپاسگزاری بود تعجب کردند. یکی به ایوب گفت: تو عقلت سر جایش است؟! چرا با اینهمه بلایی که به سرت آمده باز شکر خدا را می گویی؟! نکند عقلت را در ابن همه مصیبت از دست داده ای؟! کارت همخ را شگفت زده کرده ایوب سری تکان داد و گفت: ما در این دنیا مالک هیچ نیستیم، نعمت های خدا را به صورت امانت نزد خود داریم، یکی بیشتر و یکی کمتر دارد، همانا مالک همه چیز خداوند یکتاست، خود داده و خود گرفته، اتفاقی نیافتاده که من دچار جنون شوم. ابلیس که شاهد تمام این قضایا بود، خرناسی کشید و به درگاه خدا رو کرد و گفت: خداوندا، ایوب به جوانی و زیبایی و سلامت تن و جسمش غره شده، اگر تو او را دچار بیماری کنی،بی شک دیگر سپاس تو را نخواهد گفت.. خداوند که اراده کرده بود، ایوب نبی الگویی برای بندگانش در عصرها و قرن های متمادی شود، ایوب را به ابتلایی دیگر دچار کرد و سلامتی اش را از او گرفت، به ناگه دچار بیماری شد که پایش می لنگید و توان حرکت نداشت، دیگر نه از جوانی و نه زور و قدرت و سلامتی خبری بود، اما باز هم ایوب شکر خدا بر لب داشت. او اینک آهی در بساط نداشت، حتی برای خرج روزمره اش هم محتاج دیگران بود، چهار همسر داشت که سه همسر او با دیدن وضع و اوضاع ایوب او را ترک کردند و از او‌ جدا شدند و فقط همسرش که نامش رحمه بود در کنارش ماند که او هم... ادامه دارد... 📝به قلم: طاهره سادات حسینی @bartaren 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌨💦🌨💦🌨💦🌨 تقدیم به تمامی آنان که حقیقت را یافته اند و عشق مولا در جانشان لانه کرده.. اگر به دلتان نشست،انتشار دهید..... عاشقان....عیدتان ....مبارک‌... ،برآمده الهی مرحبا بر درگهت باد که مادر هم مرا با«یاعلی»زاد چو میخواستم پا بگیرم بایستم ،قد بالا بگیرم به من گفتا پدر، آن یار دیرین بگوتو«یاعلی» ،ای جان شیرین تمام پهلوانان,روز میدان بگویند «یاعلی» یاشاه مردان اگر اُفتد گره در کار ومشکل بگویم« یاعلی» من از تَهِ دل ملائک ذکرشان، نادعلی است که وِرد قدسیان و هرنبی است چو آدم رانده از خلدبرین شد به ذکر«یاعلی» از غم رهین شد گلستان شد، برابراهیم آن سوزِآتش چو ذکر «یاعلی » اندر دهانش چو زد بر آب ، موسی آن عصا را به ذکر «یاعلی» شد شَقّه دریا بلا چون یار ایوب نبی گشت به ذکر «یاعلی» صبرش قوی گشت چو آوردند صلیب از بهر عیسی به ذکر «یاعلی » رفت عرش اعلا به ذکر«یاعلی» محشر به پاشد قسیم نار و جنت «مرتضی »شد به ذکر «یاعلی» کعبه ترک خورد به دست« مرتضی» بتخانه ها مُرد برای «یاعلی» زهرا فدا شد به ذکر «یاعلی» سوی خداشد به ذکر «یاعلی» شیعه سوا شد دوای درد ما ، مشکل گشا شد به ذکر «یاعلی» باید بجنگیم همانا افسران جنگ نرمیم به ذکر «یاعلی»، در راه رهبر فدایش میکنیم هم جان وهم سر به ذکر «یاعلی» پاینده هستیم به عشق «یاعلی» ما زنده هستیم به ذکر« یاعلی» مهدی بیاید به ذکر «یاعلی» دنیا گشاید خداوندا؛ قسم بر جان مولا خداوندا؛ قسم بر شوی زهرا بفرما تا بیاید حجت حق قدم رنجه نماید ،نور مطلق طاهره_حسینی 💦⛈💦⛈💦⛈ @bartaren
چه شوریست در عرش اعلاء و چه نورانی شده دنیا‌... ملکی ندا می دهد در سما: آمده حلال مشکل ها ، وصی مصطفی ، همسر زهرا، پدر حسن مجتبی هم شهید کربلا و علمدار نینوا... وصی اوصیا،عزیز انبیاء، امیر اولیاء... گنج فقرا، شفیع عقبی، ولی خدا، علی مرتضی... پس چشم تو روشن ای حجت خدا ، ای پور مرتضی ، ای منتقم خونهای کربلا، ای مهدی زهرا... قدم نِه بر فرشی از چشمها و با ظهورت بده عیدی ما را... ط_حسینی @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رمان های جذاب و واقعی📚
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_نود_دو🎬: قاصدهای بد شگون یکی یکی می آمدند و خبرهای بد را
🎬: یکی از همسران حضرت ایوب ، که رحمه نام داشت در کنارش ماند و باقی همسران و دوستان او را ترک کردند. روزگار بر ایوب و همسرش سخت می گذشت، اینک او چیزی برای خرج روزمره اش هم نداشت ، حتی نیرو و سلامتی برای کار کردن هم نداشت. رحمه برای گذران زندگی مجبور شد که به خانه های مردم برود و با کار در خانه ی دیگران خرج خورد و خوراکشان را بدهد. اما حضرت ایوب همچنان شکرگزار خداوند بود، در محل عبادتش بود و هر روز و شب سجده ی شکر به جای می آورد. این وضع ایوب برای همه تعجب آور بود چرا که ایوب چیزی نداشت که شکر آن را به جای آورد، نه از سلامتی و زیبایی قبل خبری بود و نه از مال و مکنتش اثری بود، اینک او مردی علیل بود که خرج روزنه اش هم با کار و تلاش همسرش به دست می آورد. ابلیس بار دیگر به ایوب نگاهی کرد و باز دید که حتی ذره ای از عبادت و اطاعت و شکر ایوب نسبت به خدا کم نشده، او فکری کرد و با خود گفت: اگر رحمه زن ایوب را بتوانم فریب دهم و او را نیز از اطراف ایوب بتارانم، ایوب مستاصل میشود و مطمئنا اگر چند بار شکر کند، یک بار هم کفر و ناسپاسی می کند چرا که گرسنگی و نداری او را از پای خواهد انداخت. پس نقشه ای کشید و روزی به صورت یک مرد سخاوتمند و دلسوز بر رحمه ظاهر شد. ابلیس رحمه را دید که جلوی در خانه نشسته و مشغول آسیاب یک کاسه گندم است تا آرد کند و با آرد آن نان بپزد و قوتی هر چند کم بخورند. ابلیس روی تخته سنگی نزدیک رحمه نشست و همانطور که آه می کشید گفت: عجب روزگاریست! ایوب این مرد ثروتمند که روزگاری کل کنعان ازبابت او نان می خوردند ، حالا شده جیره خوار کار ناچیز همسرش، نمی دانم ایوب چقدر گناه کرده که خدا اینچنین او را خوار کرده است. رحمه نگاه تندی به ابلیس کرد و گفت: این وضع نتیجه گناه کردن نیست، چرا که ایوب عمری در عبادت و بندگی خداست و مدام شکر گذار اوست حتی الان که وضعش اینچنین است،باز هم دست از شکر نعمت هایی که دارد و ندارد بر نمی دارد، او می گوید این وضع یک ابتلا و آزمایش است که از سوی خداوند بر او فرو افتاده و انسان با ابتلا ساخته و آبدیده می شود. ابلیس سری تکان داد و گفت: .. ادامه دارد 📝به قلم: طاهره سادات حسینی @bartaren 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا