إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
#شب_سی_و_سوم_چله
#قول_مردانه
#قسمت_سوم
دل خدافظی ندارم کاسه آب را برمیدارم و در کوچه را باز میکند. پیشانی ام را میبوسد و از زیر قرآن عبور میکند باز سفارش میکند که مراقب خودم باشم میگویم پس نورا چه؟
گل از گلش میشکفد و میگوید: نورا و تورا به خدا میسپارم. بخدا دیرم شده بقیه چه میگویند؟
در تاریکی رفت ؛ بعد از اذان صبح.
او هم مثل من بی تاب بود چون هرچند دقیقه یکبار به انتهای کوچه نگاهی می انداخت..
جایی که زنی با باری سنگین به در تکیه داده بود و یک دستش سینی قران و کاسه خالی آب و دست دیگرش روی کمرش بود.
خودش می رفت اما یقین داشتم که از همین حالا دلتنگ است و من از همین حالا که آخرین بار نگاهم کرد و پیکان قرمز از نظرم دور شده برای دوباره دیدنش کم طاقت شده ام..
قطره ای روی دستم چکید. فکر کردم نیازی نبود کاسه را خالی کنم باران گرفت و خود خدا کوچه را پشت سرش آب و جارو میزد.
۵ مهر
هر کار میکردم دست و دلم به نوشتن نمی رفت اما بعد با خودم گفتم بعد که آمد دلنوشته ها و بیقراری هایم را میدهم بخواند. شاید خاطرات خوبی برای نورا بشوند.
از آن به بعد تلفن به دست مینشستم هرکجا میرفتم و هرکار میکردم تلفن راهم با کمترین فاصله از خودم میگذاشتم.
دوست داشتم از هر خوراکی که به دستم میرسد برایش کنار بگذارم روزهای اول میگذاشتم اما بعد در یخچال ماندند و فاسد شدند اما نیامد. فکر کردم کاش ساکش را خلوت نکرده بود.
هرفرصتی که پیدا میکرد تماس میگرفت. من هم روزشماری میکردم که برگردد گفته بود که چهل روزه می آیم. دو هفته قبل از تولد نورایمان..
۲۰ مهر
همیشه از صبوری من تعریف میکرد؛ حتی وقتی پیش خانواده اش مینشست. اما حالا هربار که فاصله تماسها بیشتر میشود دلشوره تمام جانم را میگیرد و نورا هردفعه با ضربه ای آرام سعی دارد حواسم را پرت کند! این اواخر زیاد حرکت میکند؛ شاید او هم مثل من بی تاب است.
۲۵ مهر
خبرداده که می آید. چیزی به تولد نورا نمانده. حسابی سنگین شده ام اما باز سرپا میشوم.
جانی دوباره گرفته ام از دیروز که این خبر را شنیده ام انگار خون در رگهایم جریان یافته است.
نیرویی عظیم مرا به این طرف و آن طرف خانه میکشد و هر چندجارا که دستمال میکشم چند ثانیه ای روی صندلی مینشینم و کمی نفس میکشم انگار نورا هم هیجان دارد همه هوایی که نفس میکشم میبلعد!
honey✍🏻
🆔@basfum
🆔@bas_science
"مرا هزار امید است و هر هزار تویی"
مراسم هفتگی سه شنبه های مهدوی🌱
زمان: هر سه شنبه بعد از نماز ظهر و عصر
مکان: نمازخانه دانشکده علوم
منتظر حضور گرم شما هستیم.
🆔 @basfum
🆔 @bas_science
هدایت شده از شهاب ثاقب | basfum.ir
💬 " دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود. "
✍ شهید بهشتی
▪️ مراسم گرامیداشت روز دانشجو
🎙 با حضور دکتر احسان خاندوزی وزیر اقتصاد
📆 چهارشنبه ۱۵ آذر، ساعت ۱۴:۳۰
📍دانشکده علوم اداری و اقتصاد، تالار فارابی
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
🇮🇷🆔 @basfum
سلام علیکم
نماز ستون دین است و خیمه بدون ستون ماندگار نیست ، چه بسیار نوجوانانی دختر و پسر که هنگام نماز جماعت ، مشغول بازی و ... هستند و جالب است که برخی نیز تا نزدیکی صفوف هم می آیند اما در نماز جماعت شرکت نمی کنند...
تبیین فلسفه نماز برای نوجوانان به زبان هنر ، جذاب و فراموش نشدنی خواهد بود .
منطقی است که با ایمان به یک اصل کلی ، فرعیات آن را نیز می توان باور و تایید کرد لذا بسیاری از معضلات اجتماعی برای نوجوانان سالبه به انتفاء موضوع خواهد شد اگه نماز و فلسفه آن برای نوجوان دختر و پسر درست تبیین شود.
ان شاء الله قرار است برای نخستین بار یک فیلم داستانی با نام « دربند » در ژانر رزمی ، جذاب و با هیجان بالا بر اساس کتاب « نماز در آئینه مومنان » و سخنرانی های آیت الله مظاهری در باب نماز ، برای تشویق ، تبلیغ و تبیین فلسفه نماز برای نوجوانان و جوانان دختر و پسر با حضور و صحنه گردانی خودشان، در دست تولید داشته باشیم . امید است با کمک ها و نذر های فرهنگی خود، دین خود را به نماز اهدا کنیم.
شماره کارت جهت مشارکت شما:
5041721112058954
روش بزنی کپی میشه
شماره راهنما: 09156845468
🔶مسجدی با آرمانهای #مسجدرسول_اکرم (ص) را دنبال کنید:
https://eitaa.com/masjed1312
"خلاف ما برای امام زمان(عج) سرشکستگی دارد.
دفاتر را وقتی بردند برای ایشان
و دید شیعه های او-خب، ما شیعه او هستیم - دارد این کار را میکند؛
امام زمان (عج) سرشکسته میشود. بیدار بشوید،
که مسئله #خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست
خطر ملت نیست،
خطر اسلام است. "
#امام_خمینی(ره)
برگذاری سه شنبه های مهدوی به همت بسیج دانشجویی دانشکده علوم
🆔 @basfum
🆔 @bas_science
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
#شب_سی_و_چهارم_چله
📸 #گزارش_تصویری
⭕ بازدید دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم پایه از مرکز رصد خانه مستقر در دانشکده علوم و نشست کوتاه آموزشی در محل رصد
#دانشکده_علوم
#بازدید_رصد_خانه
#بسیج_دانشجویی_دانشکده_علوم
@basfum
@bas_science
#قول_مردانه
#قسمت_چهارم
۲۷ مهر
امروز به هر زحمتی بود پرده هارا باز کردم. خواهرم سرزده به خانه مان آمد و دید که به جان خانه افتادم. کمی دعوایم کرد اما اگر او نبود نمیدانستم چطور باید گرد پنجره هارا بگیرم و پرده بشویم!
میگوید: میگذاشتی فارغ شوی بعد و من از آمدن تو میگویم.
فرصتم برای نوشتن کم است و حرف بسیار..هرچه بنویسم از اشتیاق آمدن مهمان که نه ؛ شوق آمدن صاحب خانه است و انتظار..
۱ آبان
دردهایم کمی شروع شده است. نورا بیتابی پدر را میکند. میخواهد چشم به روی چشم های پدر باز کند برای همین بهانه میگیرد که تا قبل ازین که بیایم بخواه بابا بیاید.اما بابا بدقولی کرده است.
تا در خانه را میزنند نمیفهمم خودم را چطور به دم در رسانده ام! اما هربار ناامید برمیگردم و یک دل سیر با نورا اشک میریزیم.
۵ آبان
دیروز نورا به دنیا آمد آن هم به سختی..
اما در نهایت یک دختر بسیار کوچک در آغوشم گذاشتند که هم سفیدی پوستش به تو رفته، هم چشمان سیاه براقش..به قاب عکس روی دیوار نگاه میکنم موهای مشکی پرپشت و صاف نورا هم به تو رفته.. اصلا نشانی از من ندارد. داد میزند که دختر توست.
دیگران اجازه نمیدادند بنویسم هنوز هم نگران منند حالم چندان مساعد نیست.
نه اینکه بچه یا خودم طوریمان باشد ؛ نه،نورا سالمِ سالم است؛ اما برای اولین بار تو بدقول شده ای.( رد اشک و خط خوردگی اجازه خوانش بند آخر را نمیدهند)
۱۷ آبان
فاصله تماسها زیاد شده، هرچند میدانم جنگ است اما دلم شور افتاده.
میخواهم نذر آش رشته کنم در محل ما از هر دو خانه حداقل یکی فرزندی، برادری،همسری، کس وکاری در جبهه دارد.
میگویند نگران نباش جنگ است. اما دل که این چیزهارا نمی فهمد..
لعنت به جنگی که پدری را از دیدن دختر چند روزه اش محروم کرده و زنی را از نگرانی بی حوصله و بی رمق.
دلم میخواهد خوب به نورا برسم اما میگویند : شیرت برای نورا خوب نیست. مدام جوش میزنی بچه را مریض میکند. نگرانی به نگرانی هایم افزوده میشود.. نکند تو بیایی و نورا نحیف و بیمار باشد!
۲۰ آبان
خوراکم کم شده و نورا نق نق میکند. خانه را دوباره گرد و غبار گرفته روزهای اول تمیز نگه میداشتم؛ به این امید که هرلحظه از راه میرسی.
بیخبری درد سنگینی است یا خبر بد شنیدن؟ زبان میگزم و روی خبر بد قلم میگیرم میبینم دوباره همان واژه را نوشتم و حالم بد میشود. تصمیم میگیرم چند روزی ننویسم. شنیده ام هرچه روی کاغذ بیاید همان میشود.
پایین صفحه با خطی درشت و لرزان:( یادم باشد این برگه را از دفتر جداکنم.)
honey✍🏻
🆔 @basfum
🆔 @bas_science
🔷🔸یارانِ یار🔹🔶
#چراغ_دوم 💡 🗝یک فیزیکدان بود اما صندوقچهیاسرار برنامهی هستهای ایران اسلامی! " وقتی تنها دانشم
#چراغ_دوم 💡
📌 " شهید عارفی که سرچشمه های عرفان جاری در بند بند وجودش از حافظ و مولانا و مُحیالدّین و نهج البلاغه و قرآن نشأت می گرفت، عارف عملگرایی که عرفانش را درجهت حل مشکلات مردم و کشور به کار بسته بود، نه محبوس در سجاده.📿"
✍🏻پس از پایان دوران دبیرستان، در کنکور شرکت کرد، در رشته فیزیک دانشگاه اراک پذیرفته شد و در آغاز سال تحصیلی ۱۳۵۷ به اراک رفت؛ اما دوماه نگذشته بود که با اعتصاب های دانشجویی، کلاس های درس تعطیل شد و دانشجویان در صف اول مبارزهیانقلابی و سیاسی قرار گرفتند. از آن پس محسن و دوستانش علاوه بر شرکت در تظاهرات با صدور بیانیه و اعلامیه، تنور مبارزات را داغ می کردند...
#روز_دانشجو 🎓
#بیوگرافی_مجاهدان_علمی
🧬⚗🔬
#science_soldier
@basfum
@bas_science
💭نکنه ما هم ازونایی هستیم که تند و تند تبریک روز دانشجو میشنویم. گهگداری ممکنه شیرینی و هدیه هم بگیریم اما ندونیم چرا ۱۶ آذر رو زدن به ناممون؟!
طبیعت یک جوون ایرانی اینه که سلطه رو قبول نمیکنه؛ خصوصا که سرش تو کتاب و تشنه پیدا کردن حقیقت باشه.. یک کلام:
دانشجو باشه
داستان ازین قراره که سال ۳۲ بعد از ۴ ماه از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، نیکسون،معاون رئیس جمهور آمریکا پاشد اومد ایران که با شاه جدید دیدارهایی بکنه و بگه خب حالا که آوردیمت سرکار، وقتشه دینِ خودتو به آمریکا ادا کنی..!
دانشجوهای دانشگاه تهران نتونستن این ننگ رو ببینن و ساکت بشینن..
نمیدونستن اوضاع سرکوب و خفقان کشور رو؟
چرا میدونستن؛
اما غیرت و شهامت اون روزا حرف اول رو میزد..
اعتراض به درگیری کشید؛
سه تا دانشجو،
سه تا جوون،
سه تا آدم که میتونستن تو کشور آدم مفیدی بشن؛
سه تا دسته گل پرپر شد.
💡ازون به بعد برای زنده نگه داشتن این حق طلبی دانشجوها،
برای بزرگداشت سه تا خون،
این روز دانشجو نامیده شد تا یادمون بمونه که معیار چیه..
روز همه دانشجوهای آگاه و باغیرت مبارک
🆔@basfum
🆔@bas_science
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
#شب_سی_و_پنجم_چله
#قول_مردانه
#قسمت_پنجم
۲۷ آبان
نورا چند روزه است نمیدانم! میدانم که نافش افتاده..
بوی شیرخشک میدهد به جای اینکه بوی شیر خودم را بدهد. هنوز هم تو نیامدی و تاوقتی نگران توام و کارم هرشب گریه بیصدا و داد را در بالشت خفه کردن است شیردادن به کودکمان خوب نیست.
تورا به جان نورا، بخاطر قولی که به من دادی مرا از خودت بیخبر نگذار.
۲۹ آبان
پریشب خوابت را دیدم..
لباس خاکی رنگ مورد علاقه ات تنت بود. بوی عطر میدادی و موهایت مثل همیشه مرتب و شانه کشیده بود.
یک کلاغی آمد با چنگهایش لباست را پاره کرد و موهایت را به هم پاشید.روی زمین افتادی؛
چند شغال دوره ات کردند و یکی پایت را گاز گرفت و کند..
انگار دردی احساس نمیکردی ولی غمگین نگاهم کردی خیلی غمگین انگار شرمنده ای.
روباهی آمد و ساک خوراکی هایت را برد و شغالها سر پایت دعوا میکردند.
از آن موقع تاحال خواب خوبی نداشته ام. مدام تا چشم هایم گرم میشود فکر میکنم شغالی میخواهد قلبت را از سینه بیرون بکشد؛ میترسم و بیدار میشوم. گاهی روی صندلی خوابم میبرد گاهی هم نورا از خواب میپرد و گریه میکند.
نکند او هم خواب دوره کردن پدرش توسط شغال هارا میبیند؟؟
کاش خبری بیاید. فکر کنم بی خبری بدترین درد است. امشب سرسجاده زار زدم و از خدا خواستم که حتی اگر شده مجروح باشی اما برگردی خیلی دلتنگ توام.
مواد غذایی خانه رو به اتمام است چندوقتی است که برایم پول نمیفرستی.
خواهرم نگران است میگوید زیر چشم هایم گود شده؛
میگویم بخاطر بیخوابی است و نمیگویم چقدر گریه میکنم که دست آخر خوابم میبرد و با کابوس و گریه بیدارمیشوم.
۱ آذر
دعایم مستجاب شد خبری از تو آمد ولی نه خودت. نه حتی تماست. بلکه رفقای جبهه ات خبر آوردند..
honey✍🏻
🆔@basfum
🆔@bas_science
از بچگی یادم دادهاند جاهای شلوغ، باید چادر مادر را محکم تر بگیرم تا گم نشوم.
حضرت مادر!
این روزها که بازار یوسف فروشیِ دنیا، شلوغتر از همیشه شده و طوفان بلا، سعی دارد مرا از شما و پسرتان مهدی دور سازد، باید چادرت را محکمتر از همیشه بگیرم.
مادر جان، شما به من کمک میکنید؟ در قیامت را که مطمئنم؛ اما اکنون، همین حالا… کمکم میکنید در این دنیای نامرد که مردمانش مهدیتان را غریب میپسندند، یار و یاورش باشم؟
میشود شما برایم دعا کنید که به درد امام زمانم بخورم و به چشم ایشان بیایم؟
از قدیم گفتهاند دعای مادر در حق فرزند مستجاب است. دعایم کنید مادر…♥️
(۱۰ روز مانده تا شهادت مادر شیعیان، حضرت زهرا سلاماللهعلیها به روایت ۹۵ روز)
@basfum
@bas_science