من بارها و بارها گفتهام نویسندگی خلاق فقط برای نویسنده شدن نیست. برای یاد گرفتن زندگی از دریچه نگاه دیگری است.
و چه جایی بهتر از مبنا
امن،محترم،دوست داشتنی و حرفهای
البته قول نمیدم موندگار نشید.
امسال به خودتان فرصت یک زیست با نگرش جدید بدهید
با استادی که خیلی بیشتر از نوشتن ازش یاد میگیرید
لینک ثبتنام
http://B2n.ir/b26282
این هم عیدی من به شما
کد تخفیف
eydaneh
کانال استاد جوان آراسته
https://eitaa.com/mrarasteh1
کانال مدرسه مبنا
https://eitaa.com/mabnaschoole
#نویسندگی
.
این دومین بار بود که اسمم به عنوان یکی از نویسندگان در شناسنامه کتاب حک میشد.
بار اول داستان برگزیدهام در مورد شهید محمد چمنی بود که در یکی از مجموعههای شهرستانی بهچاپ رسید.
مجموعه چند جلدی از جان و دل خاطرات مددکاران و مددجویان کمیته امداد است. خاطراتی که در دستههای مختلف تقسیمبندی شدهاند و قرار است خدمات این ارگان که بسیار مغفول واقع شده است را به نسل بعد و افراد جامعه منتقل کنند. خاطرات ارزشمندی که باعث میشود افرادی چون من سطح نگاهشان به کمیته امداد از صندوق صدقات دو دستی آبی و زرد بالاتر برود.
حالا انبوهی از قصهها را از جای جای این سرزمین زیبا در گوش و ذهن و قلبم به یادگار دارم که خیل کثیری از آنها بسیار مرا تحت تاثیر قرار دادهاند.
خدا را شاکرم که فرصت همکاری با مجموعه از جان و دل را به من داد. مجموعهای که اسمش با رسمش همخوانی داشت.
احتمالا من کمترین تعداد خاطرات را در بین نویسندگان خوب این مجموعه داشتهام اما آسوده خاطرم که کمکاری نکردهام بلکه با همه وجودم نوشتهام. با جان و دلم.
عکسها :
مراسم رونمایی کتاب
مصاحبهام
و از صفحه جناب آقای خراسانیزاده
@mohammadrezakh
#کمیته_امداد
#مددکار
#مددجو
#کتاب
#روایت
#از_جان_و_دل
@bashamimtashafagh
هدایت شده از مستوره | فاطمه مرادی
.
امام زین العابدین(ع) فرمود:
هر کس سوره قدر را هنگام افطار و سحرش (قبل از افطار و قبل از خوردن سحری) بخواند، بین سحر و افطار (هنگام روز) ثواب کسی را دارد که در راه خدا، در خون خود غوطهور باشد.
سلام مجاهدین خدا! :)
@masture
.
خرداد نارس کتابی است که از صفر دو با من به صفر سه آمد. وسط روز وقتی از خستگی ولو میشدم یا باید جایی منتظر میبودم یکی از داستانهایش نجاتم میداد.
کتابهای داستان کوتاه برای من برعکسش اسمشان هستند. هر داستان که تمام میشود کتاب هم همراه آن بسته میشود. من میمانم و قصهای که نویسنده روی دوش شخصیتها گذاشته تا برایم تعریف کنند.
کتاب پانزده داستان کوتاه در دلش دارد. همگی درباره آسیبهای اجتماعیاست که در حال و هوای اهواز روایت میشود.
داستانهایی که زهره طالبیعلی آن را با نثر روان و بیآلایش و گاها خلاقانه نگاشتهاست. آشنایی با زهره را مدیون آل جلالام.
راستش خواندن کتابی که نویسندهاش دوستت باشد بیشتر به آدم میچسبد.
زهره زحمت کشید و همراه کتابش یک گلِ فومیِ زردِ اکلیلی هم برایم فرستاد. تا همین چند روز پیش همان گل را که به نخ چتایی وصل بود به عنوان بوک مارک اختصاصی استفاده میکردم. تا اینکه توسط حلماساداتم به فنا رفت و حالا فقط بقایای گل باقی مانده. عوضش کاغذ کاهی که کتاب را بغل کرده بود را بوک مارک اختصاصی کردم.
برعکس داستانها که دوستشان داشتم با احترامات فراوان جلد کتاب را دوست نداشتم.
من فکر نمیکنم اسم نویسنده با این فونت و چسبیده به لبه انتهایی کتاب هم زیبا باشد.
کنار همه آثار فاخر جهان یادمان نرود که از نویسندگان جوان ایرانی حمایت کنیم.
برشهایی از کتاب:
آدم اگر همدم نداشته باشه تو تنهایی خودش میمیره.چه مرد چه زن، فرقی نداره
کی گفته بیوگی به جسمه؟ نه! اگه به جسم باشه که من هنوز بیوه نیستم. این روح آدماست که بیوه میشه.
هر چیزی اولش سخته، بعد کمکم بهش عادت میکنی...آدما بنده عادتن
#کتاب
#کتاب_بخونیم
#نشر_صاد