eitaa logo
با شمیم تا شفق
252 دنبال‌کننده
478 عکس
62 ویدیو
5 فایل
شکوفه سادات مرجانی بجستانی ش.میم شفق یعنی سرخی شام و بامداد یعنی بعد از تاریکی روشنی است یعنی فلق یعنی امیدواری مادر دخترهای متفاوت دچار کلمات،نوشتن،کتاب‌و فیلم رشد یعنی از دیروزت بهتر باش در بله و تلگرام هم شعبه داره @shokoofe_sadat_marjani
مشاهده در ایتا
دانلود
. فیلم با یک ایده و شروع قدرتمند آغاز می‌شود اما در ادامه نمی‌تواند این روند را حفظ کند از یک جایی به بعد فیلم ممکن است شما را خسته کند مخصوصا اگر حدس اول شما برای معمای داستان درست بوده باشد. آزمون یک فیلم روانشناختی و معماگونه است که قدرت توجه به شنیدن و استفاده از کوچکترین چیزها را به شما یاد می‌دهد. نکته جالب فیلم این بود که زمان تعیین شده برای آزمون با زمان فیلم یکسان است. هشت نفر انسان متفاوت به مرحله آزمون نهایی یک شغل عالی در یک شرکت داروسازی رسیده‌اند. اما قوانین آزمون و شرایط آن با آزمون‌های دیگر متفاوت است.
. استادمون همیشه تاکید دارن زندگی هر کدومتون پر از تجربه زیسته‌های منحصر به فرد.کافیه دقت کنید.زاویه دیدتون‌و تغییر بدید. اون وقت خواهید دید چه حرف‌ها‌ و‌چه داستان‌هایی از دل معمولی‌ترین روزمرگی‌هاتون برای گفتن و‌نوشتن بیرون میاد.خودتون و زندگی‌تون و دست کم نگیرید. مینی سریال ده قسمتی خدمتکار یکی از همین داستان‌هاست یک فیلم درست و درمان، با یه ساختار خوب که شخصیت‌هایش واقعی هستند.هیچ‌کدامشان سیاه یا سفید مطلق نیستند و از دل زندگی بیرون آمدند پر از کشمکش، پر از یادگیری و پر از تلاش. فیلم در قالب توجه به خشونت‌های خانگی تصاویر بی نظیری از خیال، افسردگی،درخود ماندن،رها کردن،شرایط سخت یک زن و تلاش کردن برای رسیدن به هدف را نشان می‌دهد. الکس دختر جوانی است که مستعد نویسندگی است.او برای به سرپرستی گرفتن دخترش از شوهر دائم‌الخمرش باید مسیر پر پیچ و خمی را در پیش بگیرد که توالت تمیز کردن بخشی از آن است
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 حتی فرعون! 🔻برشی از محتوای فصل سوم روایت انسان مخاطب این پیام «شما» هستید! شما که مربی، معلم، پدر یا مادر هستید! 🔻 ثبت‌نام روایت انسان با ۱۰٪ تخفیف: 🆔http://B2n.ir/y58846 🆔http://B2n.ir/y58846 | @mabnaschoole |
. خدایا بغلم نمی‌کنی ؟!
. «دوست نداری معلم بشی؟!» زیرلب می‌گویم دوست دارم کارلا باشم.کمک کنم تا برادرلی‌ها دیگر جزیره نباشند. . @bashamimtashafagh
. صدای قیژ قلم نی بلند شد«آموزش و پرورش استخدامی داره.نمی‌خوای شرکت کنی؟» کتاب را ورق می‌زنم.برادلی از مدرسه متنفر است.از همه‌چیز حالش بهم می‌خورد. _«دوست نداری معلم بشی؟!» خودم را توی مانتو شلوار فرمی که سالهاست توی کمد خاک می‌خورد،تصور می‌کنم.سالها قبل هرروز تنش می‌کردم.معلم بودن را زندگی کرده بودم.من برعکس معلم‌های دیگر چندین رشته در چندین مقطع را در مدت کوتاهی زیسته بودم. یگانه دخترک پیش‌دبستانی می‌پرد توی سرم«من نمی‌خوام بیام مدرسه» علی پشت بندش«تابستون مگه برای استراحت نیست.من هم از زبان بدم میاد هم از شطرنج»محیا «تفکر و‌پژوهش و کاروفناوری هم شد درس». کتاب را ورق می‌زنم.برادرلی هیچ ستاره‌طلایی ندارد.تنها‌دوستش رهایش کرده وهیچ‌کس دوستش ندارد.او تنهاست درست مثل یک جزیره. معلم دبستانم توی سرم حاضر می‌شود.طوری می‌زند توی سرم که مثل توپ پینگ پنگ به میز می‌خورم و برمی‌گردم.سرم را تکان می‌دهم.کلاس عربی‌راهنمایی جایش را می‌گیرد.«مرجانی اون سطل بزرگ آشغال می‌بینی؟ پر آبش می‌کنم.می‌ندازمت اون تو. همه بچه‌ها رو هم صدا می‌زنم»سرم را تکان می‌دهم.معلم زمین‌شناسی پایش را جابه‌جا می‌کند«امسال سال گاو دیگه شما قسمت من شدین» کتاب را ورق می‌زنم. کارلا:«برادلی تو هر کاری بخوای می‌تونی بکنی.من خیلی بهت امیدوارم» برادرلی:«نمی‌تونم» کارلا:«اینقدر نگو نمی‌تونم.تا وقتی می‌گویی نمی‌توانی کاری را انجام بدهی خب البته که نمی‌توانی.بگو می‌تونم.در آن صورت از پس انجام هرکاری برمی‌آیی» معصومه می‌پرد توی سرم.کارلا می‌شوم.«معلومه که می‌تونی.خودت و دست کم نگیر» بچها پا برهنه می‌آیند وسط خاطرم. یگانه«میشه همیشه تو مدرسه بمونیم» علی«خانم نمیشه شما معلم همیشگی ما باشین» محیا«بهترین درسای زندگیم بود» کتاب را ورق می‌زنم.ستاره طلایی برادرلی روی دیوار است‌.او دیگر جزیره نبود. «دوست نداری معلم بشی؟!» زیرلب می‌گویم دوست دارم کارلا باشم.کمک کنم تا برادرلی‌ها دیگر جزیره نباشند. کتابی است برای همه.به آن تقسیم‌بندی کتاب نوجوان نگاه نکنید.بزرگسالان بیشتر به این کتاب احتیاج دارند.فرقی ندارد شما چه جایگاهی دارید این کتاب حتما به شما کمک خواهد کرد. داستان درباره برادلی دانش ‌آموز تخس،بی‌ادب و دروغ‌گویی است که از همه‌چیز متنفر است و به هیچ صراطی مستقیم نیست تا‌وقتی او با کارلا مشاور مدرسه مواجهه می‌شود. قسمت‌هایی از کتاب: _راه واقعی درست کردن یک رابطه دوستانه همین است.صحبت‌کردن،روراست بودن و در میان گذاشتن احساسات. _امیدوار بودم بتونیم باهم دوست بشیم؟فکر می‌کنی بتونیم. _نه _چرا نه؟ _چون دوستت ندارم! کارلا گفت:«من دوستت دارم.می‌تونم که دوستت داشته باشم. نمی‌توانم؟البته تو‌مجبور نیستی دوستم داشته باشی.» @bashamimtashafagh
. بُردیم ... الهی شکر ایران عزیزم ما با تو تحت هر شرایطی تا پای جان هستیم . @bashamimtashafagh
. تو مادر مایی وطنم ایرانم هر کجا که پرچمت بالا باشد من مغرور ترینم دوستت دارم سرزمین دوست داشتنی من . @bashamimtashafagh
. کلافه بودم.کارم طول کشیده بود.اینترنت همراهی نمی‌کرد.دل توی دلم نبود. چشمم به خانم هفتاد ساله‌ای افتاد که‌گوشی هوشمندش داشت مستطیل سبز فوتبال را نشان می‌داد. «چند چندن حاج خانم؟» زن خودش را کشید روی صندلی کناری. «دو دواَن. بشین. دقیقه پنجاه و هفته. خیلی پر تنشه» فل‌فور کنار زن نشستم. «پس هنوز وقت هست. میگم ماشاالله بهتون نمیاد اینقدر پیگیر فوتبال باشید.» چادرش را روی خنده‌اش کشید.«الان هنوز خیلی خوب شدم. موقع علی دایی بازی می‌کرد هیچ فوتبالی رو از دست نمی‌دادم» لبم به لبخند کِش آمد.«دمتون گرم خیلی شخصیت باحالی دارین» حس کردم زن به خاطراتش سفر کرد «تو لطف داری دخترم.» «خدا کنه فقط تو نود دقیقه ببریم.به پنالتی نرسه» «وای اون موقع که اصلا نمیشه دید» سرک‌کشیدم. اتوبوس ترمز کرد.«من باید اینجا پیاده بشم. میشه بغلتون کنم؟» مهلت ندادم جوابم را بدهد بغلش کردم.«خیلی دلم می‌خواد وقتی هم‌سن شما شدم شبیه شما‌‌ بشم یادتون نره خیلی باحالید» جلدی از اتوبوس پایین پریدم. زن از پنجره اتوبوس صفحه سبز گوشی را برایم تکان داد. این‌بار اما دیگر هفتاد ساله نبود. انگار داشت بازی علی دایی را می‌دید. تا خانه را دویدم باید بازی را برای هفتاد سالگی‌ام می‌دیدم. @bashamimtashafagh
هدایت شده از «آیه‌جان»
. این پست یک دعوت‌نامه‌ست! 🗞️ امسال قراره روایت‌ها و یادداشتهای قرآنی ماه مبارک رمضان رو از بین متن‌های شما انتخاب کنیم. پس اگه دوست دارید واسه آیه‌جان بنویسید، الان وقتشه. ❤️ 🔹١. قالب روایت: شما می‌تونید از تجربه و مواجههٔ خودتون یا نزدیکان‌تون با آیات قرآن به هنگام سختی‌ها روایت کنید. یا حتی می‌تونید روایتگر فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی شهر و محله‌تون باشید. 🔹٢. قالب یادداشت: شما می‌تونید از منظر آیات قرآن به اندیشه یا تفکری، محصول فرهنگی‌ یا مسئلهٔ اجتماعی و سیاسی‌ای، در سطوح ملی و بین‌المللی نقد داشته باشید و اون رو تحلیل یا آسیب‌شناسی کنید. 🎁 خبر خوش اینکه به آثار برتر هدیهٔ نقدی تقدیم می‌شه و در ماه مبارک رمضان، توی صفحهٔ اینستاگرام و کانال‌های آیه‌جان منتشر خواهند شد. 🔸نکات مهم: زبان متن باید معیار (کتابی) و تعداد کلمات بین ٣٥٠ تا ٥٥٠ کلمه باشه و توی قالب word به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تلفن همراه ارسال بشه. 📅 مدت زمان ارسال: تا پانزدهم اسفندماه 📲 آیدی ارسال در ایتا و تلگرام: @ayehjaan_support حالا اگه سؤالی دارید، بفرمایید بپرسید :) @ayehjaan
. خدایا هرچه در من تمام شد نگذار صبر و آرامشم تمام شود همیشه کمی اضافه‌تر سرریز کن بگذار تا همیشه باز هم نفس عمیق بکشم و بگذرم
. منِ‌او یعنی همه‌ی من برای او .