eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
22 💢خشم؛ بیشتر بخاطرمسائل دنیایی اتفاق میفته! سعی کن آروم آروم وابستگی هاتو به چیزهایی که بیشتر بخاطرشون عصبانی میشی؛ کم کنی! 👈اینجوری خشمت راحت تر کنترل میشه! @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5125430120676327800.mp3
6.23M
۱۷ عبادت فقط به نماز ایستادن تلاوت قرآن روزه داری و...نیــست! گاهی یک سکوت شما که خاموش کننده فتنه ایست: ازهزار رکعت نماز،رساننده تر و وسعت دهنده تر است!! @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪🍪 علامه حسن زاده آملی: و اما در کیفیت غذا :گوشت زیاد نخورد،به این معنی که هم شب هم روز گوشت نخورد،هر هفته دوسه دفعه گوشت میل کند،و شب و روز باهم گوشت خوردن را ترک کند.....ادامه دارد مطلب @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یكی بود یكی نبود غیر از خدای مهربان هیچ كس نبود. روزی روزگاری در یكی از روستاهای استان اصفهان پیرزنی زندگی می‌كرد.👵 پیرزن خوش قلب قصّه‌ی ما به قدری مهربان بود كه تمام چشم و دل اهالی روستا به پیرزن بود.😍 وقتی كسی بیمار می‌شد 🤒 پیرزن فوراً به خانه‌‌ او می‌رفت و تجربه‌هایی كه از مادرش یاد گرفته بود به آن‌ها منتقل می‌كرد . البتّه به اضافه گیاهان دارویی 🌾🌱. پیرزن نه تنها برای بیماری‌های اهالی روستا بلكه برای مشكلات آن‌ها نیز به مردم كمك ‌می‌كرد.💚 اهالی روستا همیشه دلشان می‌خواست به پاس تشكّر از زحمات پیرزن برای او كاری انجام دهند. اما نمی‌دانستند چه كاری؟🤔 بالاخره یك روز تصمیم جدّی گرفتند . همه می‌دانستند كه پیرزن حافظه‌اش ضعیف است. آنها با همه‌ مردم توافق كردند كه در روستا حرفی از نوروز و هفت سین نزنند. پیرزن آنقدر درگیر مشكلات زندگی خود و مردم بود كه اصلاً متوجّه عید نورروز نشد. آن سال عید نوروز ساعت 2 نصف شب بود پسر پیرزن كه در شهر زندگی می‌كرد شب عید به او زنگ زد تا پیشاپیش عید نوروز را تبریك بگوید .📞 وقتی پسر پیرزن اسم عید آورد پیرزن ماتش برد و خود به خود گوشی از دستش افتاد و به طرف كوچه به راه افتاد. او فكر می‌كرد كه مردم هم خبر ندارند كه امشب عید نوروز است . جالب این بود كه وقتی به خیابان رسید پرنده در آن جا پر نمی‌زد .😯 پیرزن درمانده به طرف خانه‌اش راه افتاد وقتی در خانه را باز كرد شور و شوق و نور و جشن و سرور در خانه پر بود . 👨👩👧👦👨👩👧👨👩👧👧👱♂👧👦👵👴👨👩👧👦👨👩👧👪👨👩👦👦 تمامی اهالی روستا برای دید و بازدید و تبریک عید نوروز به خانه پیرزن مهربان آمده بودند و برایش سفره‌ هفت سین چیده بودند . 🍎🌿🌿🌺🍶🍬🍭🍰💐💐 خلاصه آن شب همگی در كنار هم سال خوشی را تحویل كردند و عید نوروز آن سال یکی از بهترین خاطرات همه شد .☺️😊😃😄😀🙂😍 🎇🎇🎇🎇🎇 برگرفته از روزنامه اطلاعات با اندکی تغییر خاطره ولی زاده -11 ساله @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا