هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
#یا_حسن
زبان با بی زبانی با هر آنچه در توان دارد
تمنای بیان از آسمانی بیکران دارد
سیاهی شب از موی سیاهش بود می دانی
نیازی هم به گفتن نیست از او روز، جان دارد
بخوان آیات #انسان را و بنشین تا برای تو
بگویم او چگونه رحمتی با میهمان دارد
خداوندا چگونه می توانم بر زبان آرم
چه مادر! دُرّ؛ و باباایی! امیر مؤمنان دارد
پیمبر سجده بود و روی دوشش طفل بازیگوش
عجب لبخند شیرینی به لبها بی گمان دارد
#رسول_الله _ آری _ رفت و جای منبر او را
دو روز این دارد و بعد دو روزی نیز آن دارد
یکی دستور قتل مادرش را داد و آن دیگر
مدال افتخار آتشی بر آشیان دارد
بگویم .... بین بیست و پنج سال آیینه پنهان بود
اگر چه خار در چشمان و در حلق استخوان دارد
بگیر این بیت بی آرایه ام را ... ساده می گویم
برای گفتنش جان می دهم گر میل جان دارد
هزاران سال مکتوب ست تاریخ؛ ای سیاهی ها!
کسی در طول تاریخ از #علی بهتر، نشان دارد؟!
#علی را نیز آنگونه به خون آغشته کردند و
از آن روز آسمان از شرم، آشوبی نهان دارد
ادامه دارد
#روح_الله_عمران
فریاد تو #رعد؛ و #برق، شمشیر نگات
بردار سلاح را ... #علی همراهت
#روح_الله_عمران
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
#مظلوم #فلسطین #طوفان_الاقصی
نمی دانم
#علی در ماتم #زهرا ست آیا
یا
کتاب الله از هجران #کوثر دل پریشان ست
#روح_الله_عمران
اقتباس از نوحه ای عراقی
#یا_فاطمه
#علی ست "جنّت"م ; از قول من بگو به "بهشت":
که سبزه زار تو را بی #علی نمی خواهم
🌷
#علی_جانم
#روح_الله_عمران
مثل دستان بید بود انگار
پای لرزان پیرمرد... اما
بی عصا راه جاده را می رفت
زیر لبها اگر #علی می گفت
#علی_جانم 🌹
#روح_الله_عمران
وقتی بهار سوخت و پاییز پرپرست
آغاز گوشه گیری محراب و منبرست
واژه به واژه گرد سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفترست
"#ابن_قُتَیبه " است که آورده در کتاب
آن "#ابن_شیبه " است ... کدامش نکوتر ست؟
دیدند ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده است راه و مهیای آن درست
فریاد می کشید :"علی پس کجاست! هان!"
این نعره ی فراری از بدر و خیبر ست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود :"کیست آنکه مناداش حیدرست
این بیت را هوای غریبی گرفته است
آرامتر! که خاطر طبعم مکدر ست"
"زهرا ! #علی کجاست ؟ خلایق معطلند"
فریاد او مقدمه ی بیت آخر ست
راهی به غیر راه #علی مستقیم نیست
هر کس عدوی آل #علی بود کافرست
#یا_فاطمه
#روح_الله_عمران
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
گفتند بیا به سفارت انگلیس پناه ببر و پرچم آن را بر منزل خود بیاویز
گفت :
بعد هفتاد سال شاگردی
پای درس #علی و اولادش
پای را در سفارتی بنهم
که دَرو غیر مرتضی گوید !
#علی_جانم
#شهید شیخ فضل الله نوری
۱۳ رجب بر دار رفتن شیخ
#روح_الله_عمران
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@bedaheh_110
┗━━━🍂━
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
#مباهله (۲۴ ذیحجه)
امروز باز بر همگان عرضه می شود
تنها #علی ست نفس رسول خدا و
بس
.
#علی_جانم 🌷
#روح_الله_عمران
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
#یا_حسن
زبان با بی زبانی با هر آنچه در توان دارد
تمنای بیان از آسمانی بیکران دارد
سیاهی شب از موی سیاهش بود می دانی
نیازی هم به گفتن نیست از او روز، جان دارد
بخوان آیات #انسان را و بنشین تا برای تو
بگویم او چگونه رحمتی با میهمان دارد
خداوندا چگونه می توانم بر زبان آرم
چه مادر! دُرّ؛ و باباایی! امیر مؤمنان دارد
پیمبر سجده بود و روی دوشش طفل بازیگوش
عجب لبخند شیرینی به لبها بی گمان دارد
#رسول_الله _ آری _ رفت و جای منبر او را
دو روز این دارد و بعد دو روزی نیز آن دارد
یکی دستور قتل مادرش را داد و آن دیگر
مدال افتخار آتشی بر آشیان دارد
بگویم .... بین بیست و پنج سال آیینه پنهان بود
اگر چه خار در چشمان و در حلق استخوان دارد
بگیر این بیت بی آرایه ام را ... ساده می گویم
برای گفتنش جان می دهم گر میل جان دارد
هزاران سال مکتوب ست تاریخ؛ ای سیاهی ها!
کسی در طول تاریخ از #علی بهتر، نشان دارد؟!
#علی را نیز آنگونه به خون آغشته کردند و
از آن روز آسمان از شرم، آشوبی نهان دارد
ادامه دارد
#روح_الله_عمران
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
روضه حضرت زهرا
روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب
روضه کربلا
🔷
دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست
آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست
واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست
عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر
آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست
#ابن_قتیبه است که آورده در کتاب
این #ابن_شیبه است کدامش نکوترست
آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده راه و روی به دامان آن در ست
🔷
فریاد می زد او که #علی پس کجاست.. این
فریاد آن فراری از بدر و خیبرست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست
این خانه را هوای غریبی' گرفته است
آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست
#زهرا #علی کجاست خلایق معطلند
یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست
هیزم بیاورید...
ولی #فاطمه ست او
حتی اگر که #فاطمه در پشت آن درست
#مرثیه_خوان! بخوان که دل ابرها گرفت
آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست
ما در میان خانه و مادر به پشت در
میخی درون سینه و داغی به پیکر ست
گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت
هرم حرارت ست که بر روی مادر ست
🔷
ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید
این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست
#جبریل بی اجازه نزد دست بر رُخش
رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست
دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است
خالی ست جای #حمزه و هم جای #جعفر ست
"بگشای بال خویش برادر نگاه کن
اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست
#عباس یا #عقیل کدام از تبار توست
باز آ نگر #علی ست که بی یار و یاور ست
🔷
وقتی که لرزه بر دل #عمار می نشست
دیگر چه انتظار ز اصحاب #خیبر ست
گفتا"#علی ! خلیفه ی پیغمبرست این
دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست"
گفتا"اگر نه"
گفت که چشمت در آوریم
"پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست"
رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود
این صبر با کدام ثوابی برابر ست
فرزند مادرم منم و زخم دیگرم
دستان من چگونه به بندی معطر ست
#هارون به چنگ #سامری افتاد عاقبت
گوساله ای خدای چنین قوم ...
#زهرا رسید و معجرِ خود را کشید و گفت
"او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟!
⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون
⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست..
⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند
⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست
⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم
⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست
🔷
بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز
آهِ برادر ست بجان برادر ست
اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست
گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست
پرواز کن ز #موته بیا سوی #کربلا
بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست
آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد
طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست
"وا #جعفرا" ست از پی "واغربتا"یشان
وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست
🍃👇👇🌹
#ثواب این #روضه برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه #آیت_الله_ممدوحی رحمت الله علیه
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#یا_فاطمه
#ر_عمران #قصیده #غزل
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
وقتی بهار سوخت و پاییز پرپرست
آغاز گوشه گیری محراب و منبرست
واژه به واژه گرد سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفترست
"#ابن_قُتَیبه " است که آورده در کتاب
آن "#ابن_شیبه " است ... کدامش نکوتر ست؟
دیدند ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده است راه و مهیای آن درست
فریاد می کشید :"علی پس کجاست! هان!"
این نعره ی فراری از بدر و خیبر ست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود :"کیست آنکه مناداش حیدرست
این بیت را هوای غریبی گرفته است
آرامتر! که خاطر طبعم مکدر ست"
"زهرا ! #علی کجاست ؟ خلایق معطلند"
فریاد او مقدمه ی بیت آخر ست
راهی به غیر راه #علی مستقیم نیست
هر کس عدوی آل #علی بود کافرست
#یا_فاطمه
#روح_الله_عمران