فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 #مرزوبوم
نمایشگاه
کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است
✍به روایت خانم بشری صاحبی
شاعر و نویسنده
بخش اول
❇ انسانها ذاتا دوست دارند دیدهها و شنیدههایشان را برای دیگران تعریف کنند و اصلا فلسفهی شکلگیری زبان، همین است.
کلمات شاید اولین ابزار بشر برای روایت دیدهها و شنیدههایشان باشند اما خیلیها باور دارند در جهان امروز و در قرن ۲۱ میلادی گاهی انسان باید سکوت کند و روایت را در جایی غیر از جهان کلمات جستجو کند.
«وهب رامزی» از این دست آدمهاست. همین اعتقاد او باعث شده، در روزهای آغازین #طوفان_الاقصی کولهبار سفرش را ببندد و به قصد مشاهدهی زیست و منش انسان فلسطینی راهی ۴ اردوگاه پناهندگان فلسطینی در لبنان شود و روایت دیدهها را به دوربینش بسپارد...
#فلسطین 🇵🇸
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🟣 #مرزوبوم
نمایشگاه
کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است
✍به روایت خانم بشری صاحبی
شاعر و نویسنده
بخش دوم
❇ گالری عکس «کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است» زیست فلسطینیهای دور از خانهای را روایت میکند که رویایشان بازگشت است.
فلسطینیهایی که در جنگ اعراب و اسرائیل در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ از خانههای آبا و اجدادی رانده شدند و با گذشت چندین دهه اجازهی بازگشت به خانههایشان را ندارند، اما هنوز کلیدهای قدیمی و زنگارگرفتهی خانههایشان که حالا احتمالا محل زندگی اشغالگران است را نگه داشتهاند و باور دارند روزی به خانه بر میگردند.
پیشدرآمد نمایشگاه، یک «تابلوی نقاشی» از نقاشی فلسطینی بود که من نامش را گذاشتم « نقاشی مبارزه ».
چشمهای مرد که سر و چهرهاش را پوشانده بود، مرا یاد #یحیی_السنوار و تمام عبارات همنشین نام او انداخت؛ اینکه السنوار نمونهی بارز یک انسان فلسطینی بود. اینکه نام تمام کشتگان یحیی است.
اما ارزش این تابلو وقتی معلوم میشد که بیننده میفهمید نقاش فلسطینی از تنها تابلوی بازمانده از آثارش که قدمتی بیش از ۲۰ سال داشت گذشته بود فقط با این امید که تابلو به " ایران " میرود!
بعد از آن به تماشای آلبوم خانوادگی خانوادهای فلسطینی نشستم و پا به پای عکسها اشک و لبخند و کودکی فرزندانشان را زندگی کردم. برایم خیلی جالب بود که خانوادهای قید بخش زیادی از عکسهای خانوادگی و خاطرات ماندگارش را بزند و دلش رضا بدهد که عکسها کیلومترها سفر کنند تا در کشوری دور اما دوست، مهمان نگاه دوستانی نادیده باشند.
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🟣 #مرزوبوم
نمایشگاه
کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است
✍به روایت خانم بشری صاحبی
شاعر و نویسنده
بخش سوم
❇کمی بعد معلوم شد اصلا مادربزرگ همین خانواده، بیشتر روایتهای نمایشگاه را از طریق نوهاش برای خانم ابراهیمی تعریف کرده است. روایتهایی که وجه تمایز این نمایشگاه با نمونههای مشابه است و جوری دست ما را میگیرد و به درون عکسها میبرد که احساس میکنیم سالهاست همسایهی خانوادههای فلسطینی هستیم.
اتاق بعدی، دیواری داشت پر از پرترهی ساکنین که تکیه داده بودند به دیواری که انگار بوی نم و گچ خیس و کهنگی میداد...
اتاق بعدی پر بود از عکس کودکانی که فارغ از غم دنیا و بیخبر از همهجا، سرگرم بازی بودند.
چشم چرخاندم که لابهلای بازی بچهها تصویری از « قمیصه » پیدا کنم. بازی فلسطینی که بیشباهت به هفتسنگ ما نیست و زمانی که داشتم برای شخصیت فلسطینی رمانم پروندهسازی میکردم، آن را جزو بازیهای مورد علاقهاش قرار دادم.
چشمهای براق و خندههای از ته دل کودکان، داد میزد « زندگی باید کرد ».
طبقه دوم ساختمان نمایشگاه، جهان دیگری داشت. در اولین اتاق، خانهی یک مادر شهید بازسازی شده بود
و از خوشسلیقگی آقای رامزی، بساط پذیرایی از بازدیدکنندگان در همین اتاق پهن بود.
#فلسطین 🇵🇸
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🟣 #مرزوبوم
نمایشگاه
کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است
✍به روایت خانم بشری صاحبی
شاعر و نویسنده
بخش چهارم
❇همینطور که خیره بودم به #تطریز زیبای نقشهی فلسطین که کار دست یکی از زنان مقاومت بود و کنار چند تابلو و نقش ماندگار دیگر روی دیوار خانه نشسته بود، کامم را با دهین ابوعلی شیرین کردم و قدم گذاشتم به اتاقی که تابلوی شاهکار تکیه داده بود به شانهی یکی از دیوارهایش...
زن سه رخ نشسته بود و یادگار مادرش؛ همان چفیهی فلسطینی با حاشیهدوزی تطریز قرمزمشکی را بسته بود دور گردن و مونالیزاوار چشم دوخته بود به دوربین و وهب رامزی شاتر را فشار داده بود و تابلوی مونالیزای قرن ۲۱ را خلق کرده بود.
چشمان زن سخن میگفت. امید، غربت، آوارگی و دلتنگی برای وطن از چشمهایش شره میکرد.
این تصویر، همان عکس نمایشگاه بود که آدم دوست داشت ساعتها تماشایش کند.
در عکس بعدی گردنبندم _همان نقشهی فلسطین که با چینش شعر « علی هذه الارض ما یستحق الحیاة » محمود درویش درست شده_ را دیدم که جا خوش کرده بود روی سینهی جوانی و با عکس دخترکی که با خنده، به پرچم فلسطین روی لپش چین انداخته بود؛ سلفی گرفتم و کادر آخر را بستم روی تکهای از وطن که خوشنشینِ دستان چروکیدهی پیرزن فلسطینی بود، یک شیشهی کوچک مملو از خاک سرزمین اجدادی.
دو طبقه را پایین آمدم درحالی که در دلم زمزمه میکردم:
یک روز به سرزمین گنبد طلایی سفر میکنیم!
باهم...
#فلسطین 🇵🇸
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🟣 #مرزوبوم
💢 ترس یک کودک اصلاً توصیفشدنی نیست!
🔹غزهای که من در سال ۱۹۸۹ در آن متولد شدم، پر از شهرکهای صهیونیستنشین بود؛ درست مانند کرانهٔ باختری.
صهیونیستها زیباترین باغها، حاصلخیزترین زمینها و خوشمنظرهترین ساحل را برای خودشان برداشته بودند. سهم فلسطینیها ایستهای بازرسی و بیآبی و قحطی غذا و میوه بود. فکرش را بکنید؛ یک نفر بیاید و باغ و زمین و آب شما را تصاحب کند و به شما هم از آن میوههای رنگارنگ و گوارا ندهد. کنترل دریا، باغهای پر از #گوآوا (زیتون محلی) و پرتقال و سیبهای درشت و خوشمزه و حتی آب شیرین در اختیار آنها بود.
🔹در ششسالگی که به مدرسه رفتم با واقعیات بیشتری روبهرو شدم. مسیر خانه تا مدرسه، با پای پیاده، فقط یک ربع راه بود اما با وجود اشغالگران و ایستهای بازرسی، همین یک ربع، ساعتها طول میکشید. ممکن بود آن روز به مدرسه نرسیم! بستگی به حال و خلق سرباز داشت. اگر ناراحت بود یا با زنش دعوا کرده بود اجازه نمیداد و میگفت: «برگردید به همانجا که آمدید!» یعنی حال آن روز سرباز تعیین میکرد که آن روز را درس بخوانیم یا نخوانیم!
🔹ما بچهها از اسلحههای آنها میترسیدیم. آنها با هر شلیک ما را میترساندند. ترس یک کودک اصلاً توصیفشدنی نیست. گاهی سربازها اسباببازیای را که هدیه گرفته بودیم، به زور از ما میگرفتند. پدر و مادرها هم نمیتوانستند کاری بکنند. خشمشان را فرومیخوردند و قلبشان برای اشکها و گریههای ما، شرحهشرحه میشد. بازگشت از مدرسه هم همین بود. گاهی مجبور بودم از راههای طولانیتر بروم، چون ایستبازرسی نزدیکمان را میبستند. آنها تعیین میکردند که به موقع به خانه یا مدرسه برسیم یا پنج ساعت در راه باشیم! روزهایی که هوا گرم بود، از سر و بدنمان عرق میریخت و گرمازده میشدیم. اختیار همه چیز با آنها بود.
🔹وقتی در سال ۲۰۰۰ انتفاضه رخ داد، سختیها بیشتر شد. حمله و کشتوکشتار و زخمیکردن مردم بهشدت ادامه داشت. با بچهها از راه مدرسه به تظاهرات میرفتیم. سربازها به ما حمله میکردند. کتکمان میزدند؛ حتی دستگیرمان میکردند و به زندان میفرستادند. در یکی از این تظاهراتها سربازان به من حمله کردند، مرا زدند و دستم را شکستند. سالهای اول ابتدایی بودم. دستم خیلی درد میکرد؛ شدیدترین دردی بود که در عمرم تجربه کرده بودم. نمیتوانستم به خانه بروم. تصمیم گرفتم خودم را به بیمارستان برسانم. با دست شکسته، بیخبر از پدر و مادر و با وجود وضعیت جنگی شهر، بهتنهایی به بیمارستان رفتم. آن هم بیمارستانی که ۸ کیلومتر دورتر بود. هیچ ماشین یا آمبولانس حتی گاریای هم در دسترس نبود!
🔹مجبور بودم با پای پیاده بروم. موبایل هم نداشتم که به پدرم اطلاع بدهم. به راه افتادم. گریه نمیکردم. درد میکشیدم. از درد به خودم میپیچیدم و در قلبم میگریستم. کیفم را به گردنم آویزان کرده بودم. نمیتوانستم کیف مدرسهام را رها کنم چون کتابهایم داخل کیف بود و لازمشان داشتم. وقتی به بیمارستان رسیدم، اسمم را پرسیدند تا به پدرم تلفن بزنند. در فاصلهای که دستم را گچ میگرفتند پدرم رسید. سراسیمه بود. شوکه شده بود. دیدن اوضاع پدر و حال خودم عذابآور بود. هرچه بزرگتر میشدم، وحشیگری اشغالگران هم بیشتر میشد.
🟣پ.ن: متن بالا برشیست از
روایت مهیب ابوجزر ؛
در فصلنامه «نامه جمهور» ، شماره ۷، تابستان ۱۴٠۳
#فلسطین 🇵🇸
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🔍 بدون مرز در هفته ای که گذشت
مرور سریع هفته ی #فلسطین🇵🇸
_____________________________
🟢 #خطمرز (مروری بر کتاب های حوزه مقاومت)
- برش هایی از کتاب یازده زندگی
(https://eitaa.com/bedun_e_marz/307)
- [مرور نویسی کتاب یازده زندگی](https://eitaa.com/bedun_e_marz/309)
🟡 #نمامرز (مروری بر مستندهای حوزه مقاومت)
- [مروری بر مستند سلاح مقاومت فلسطین](https://eitaa.com/bedun_e_marz/312)
🔴 #هممرز (روایت زنان مقاومت)
- [موشنگرافی دختر هواپیماربای فلسطینی](https://eitaa.com/bedun_e_marz/313)
- [روایت دیدار خانم پریسا رضایی با لیلا خالد](https://eitaa.com/bedun_e_marz/314)
🟣 #مرزوبوم (روایت اهالی این مرزوبوم دربدون مرز)
- [روایت بازدید از نمایشگاه کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است خانم بشری صاحبی](https://eitaa.com/bedun_e_marz/319)
[برشی از روایت مهیب ابوجزر](https://eitaa.com/bedun_e_marz/324)
🔵 #مرزبان (روایت فرماندهان مقاومت)
- [شهید دکتر فتحی شقاقی](https://eitaa.com/bedun_e_marz/327)
__________________________
#فلسطین 🇵🇸
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 #مرزوبوم
بیانات امام خمینی، چراغ راه مجاهدین افغانستان
🔹گزارش خبرگزاری صدا و سیما
#افغانستان🇦🇫
#بدون_مرز
#امام_خمینی
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 #مرزوبوم
سردار بدون مرز
تیپ فاطمیون شاهکار حاج قاسم بود
🔹گزارش خبرگزاری صدا و سیما
#افغانستان🇦🇫
#بدون_مرز
#فاطمیون
#حاج_قاسم
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
🔍 بدون مرز در هفته ای که گذشت
🔵#مرزبان
محمد، مهمان قلب اهل مقاومت (ویژه ی اعلام شهادت محمد الضیف)
https://eitaa.com/bedun_e_marz/343
مرور سریع هفته ی #افغانستان🇦🇫
______________________________________
🟢#خطمرز (مروری بر کتاب های حوزه مقاومت)
مروری بر کتاب مسکوی کوچک افغانستان
https://eitaa.com/bedun_e_marz/345
به جرم هزاره بودن (برش کتاب مسکوی کوچک افغانستان)
https://eitaa.com/bedun_e_marz/347
🟣 #مرزوبوم (روایت اهالی این مرزوبوم در بدون مرز )
بیانات امام خمینی، چراغ راه مجاهدین افغانستان
https://eitaa.com/bedun_e_marz/348
سردار بدون مرز
https://eitaa.com/bedun_e_marz/349
🟡#نمامرز ( مروری بر مستندهای حوزه مقاومت)
مستند وقت بودن
https://eitaa.com/bedun_e_marz/350
🔴#هممرز ( روایت زنان مقاومت )
من و مرتضی ( روایت طاهره رحیمی همسر شهید مرتضی خدادادی
https://eitaa.com/bedun_e_marz/352
🔵#مرزبان ( روایت فرماندهان مقاومت )
از غزه گسترانده، تا بلخ کهکشان را (شهید عبدالعلی مزاری
https://eitaa.com/bedun_e_marz/354
______________________________
#افغانستان🇦🇫
#فاطمیون
#بدون_مرز
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz