یک مادر با شغل خانگی
🤱شاید شما هم جزو آن دسته از مادرانی هستید که مایليد کنار خانوادهداری، کارهایی انجام دهيد که درآمدی هرچند اندک هم از این راه بهدست آوريد و البته در عین حال این شغل هیچ آسیبی به فرزند و همسرتان وارد نکند؛ راهکار چیست؟ پیشنهاد ما به شما مشاغل خانگیست.
🔅به گزارش سرویس اجتماعی به دخت، بچهها که از آب و گِل درمیآیند، مادرها دوست دارند کمی هم به علاقههای شخصیشان بپردازند؛ دوست دارند کمی هم برای دل خودشان کار کنند و دوباره سراغ حرفه و مهارتهایی بروند که تا قبل از تولد فرزند و یا تا قبل از ازدواج، خودشان را هرازگاهی با آن مشغول میکردند. این میان، درآمد نهچندان زیادی هم نصیب شان میشد که حس رضایتبخشتری را برای شان ایجاد می کرد.
🔅 شاید شما هم جزو همین دسته از مادرانی هستید که مایليد کنار خانوادهداری، کارهایی انجام دهيد که درآمدی هرچند اندک هم از این راه بهدست آوريد. شاید شما هم جزو آن دسته از مادرانی هستید که مایلید فرزندتان از حضور کمّی و کیفی خودتان بهره ببرد، نه مهدکودک و نه حتی کسی غیر از خودتان از او نگهداری کند. فکر میکنید میشود که هم دغدغهی سفارشهای مردم را داشت و هم خانوادهدار خوبی بود؟
متن کامل را در سایت #به_ دخت بخوانید.
https://behdokht.ir/31030/%db%8c%da%a9-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7-%d8%b4%d8%ba%d9%84-%d8%ae%d8%a7%d9%86%da%af%db%8c/?preview_id=31030&preview_nonce=4f192edbac&preview=true&_thumbnail_id=66818
#behdokht.ir
#behdokht_ir
#به_دخت
#بهدخت
#به_دخت_گزارش
#زنان_شاغل
#شغل_های_خانگی
#مادران_شاغل
#دور_کاری
#برنامه_ریزی
#مسدولیت_پذیری
#مادرانه
#بچه_داری
مترو
🔸️نمیدونم توی این دوره زمونه اینکه اینقدر بخوای همیشه سروقت همه جا باشی و به کارات برسی و کسی رو منتظر نزاری چقدر میتونه خوب باشه یا نه… اما من جزء همین دسته هستم.
🔸️همیشه هم با اینکه میدونم برنامه ریزی کردم که ۱۰ دقیقه زودتر برسم، استرس دارم و مدام ساعت رو نگاه میکنم. یه جورایی فکر میکنم حق الناس بزرگی میشه اگر کسی به خاطر من مجبور بشه کارهاشو جابه جا کنه یا بهشون نرسه یا وقت کافی نزاره براشون.
🔸️از طرفی سفر با مترو در تهران همونقدر که مزایا داره یه وقتایی هم داستانهایی داره که ممکنه همه برنامه هات بریزه به هم.
🔸️یکبار که به شدت داشتم سعی میکردم سر قراری که داشتم برسم و کارهای دانشگاه رو با دوستام انجام بدم، به دلیل خلوتی مترو و اینکه زمان کافی نداشتم برسم به واگن خانم ها، سوار واگنی شدم که مخصوص همه است! یعنی روش ننوشته مخصوص آقایان! به خودم گفتم یه ایستگاه سوار میشم و ایستگاه بعد سریع خودمو میرسونم واگن خانم ها که راحتتر باشم. اما همین که قطار از ایستگاه حرکت کرد و وارد تونل شد یکباره قطار متوقف شد و همه چراغ ها و نورها خاموش. تاریکی مطلق! ترس برم داشت نمیدونم چرا. از اینکه نگاه ها و آدم ها رو نمیدیدم یخ کردم.
🔸️ فکر کردم الانه که تموم شه. تو دلم داشتم به برنامه هام فکر میکردم… اما نه… این تاریکی تموم شدنی نبود. فکر کنم ۲ دقیقه ای گذشت. صدای همه بلند شده بود! بیشتر صدای مردها را میشنیدم
– ای بابا…
متن کامل را در سایت #به_دخت بخوانید.
🔺️نویسنده:مینا موحدیان عطار
💠طراحی سفارشی فضای مجازی صدا و سیما
✅ https://behdokht.ir/67293/
▪️نشر با ذکر منبع بلا مانع است.
#behdokht_ir
#behdokht.ir
#به_دخت
#بهدخت
#به_دخت_تلنگر
#داستانک
#مترو
#مینا_موحدیان_عطار
#تاریکی_مطلق
#استرس
#واگن_بانوان
#قطار
#برنامه_ریزی
#حق_الناس
#دانشگاه
#معذب
نام داستانک: مترو
🔅نمیدونم توی این دوره زمونه اینکه اینقدر بخوای همیشه سروقت همه جا باشی و به کارات برسی و کسی رو منتظر نزاری چقدر میتونه خوب باشه یا نه… اما من جزء همین دسته هستم.
🔅همیشه هم با اینکه میدونم برنامه ریزی کردم که ۱۰ دقیقه زودتر برسم، استرس دارم و مدام ساعت رو نگاه میکنم. یه جورایی فکر میکنم حق الناس بزرگی میشه اگر کسی به خاطر من مجبور بشه کارهاشو جابه جا کنه یا بهشون نرسه یا وقت کافی نزاره براشون.
🔅از طرفی سفر با مترو در تهران همونقدر که مزایا داره یه وقتایی هم داستانهایی داره که ممکنه همه برنامه هات بریزه به هم.
🔅یکبار که به شدت داشتم سعی میکردم سر قراری که داشتم برسم و کارهای دانشگاه رو با دوستام انجام بدم، به دلیل خلوتی مترو و اینکه زمان کافی نداشتم برسم به واگن خانم ها، سوار واگنی شدم که مخصوص همه است! یعنی روش ننوشته مخصوص آقایان! به خودم گفتم یه ایستگاه سوار میشم و ایستگاه بعد سریع خودمو میرسونم واگن خانم ها که راحتتر باشم. اما همین که قطار از ایستگاه حرکت کرد و وارد تونل شد یکباره قطار متوقف شد و همه چراغ ها و نورها خاموش. تاریکی مطلق! ترس برم داشت نمیدونم چرا. از اینکه نگاه ها و آدم ها رو نمیدیدم یخ کردم. فکر کردم الانه که تموم شه. تو دلم داشتم به برنامه هام فکر میکردم… اما نه… این تاریکی تموم شدنی نبود. فکر کنم ۲ دقیقه ای گذشت.
🔅 صدای همه بلند شده بود! بیشتر صدای مردها را میشنیدم
– ای بابا…
• این چه وضعشه! خراب بودی چرا مسافر سوار کردین!
خانم بغلیم با صدای نازکی بکدفعه گفت هییییی، انگار ترسیده باشد!
متن کامل را در سایت #به_دخت بخوانید.
🔺️نویسنده:مینادموحدین عطار
✅https://behdokht.ir/67918/
#behdokht_ir
#behdokht.ir
#به_دخت
#بهدخت
#به_دخت_داستانک
#مترو
#واگن_قطار
#برنامه_ریزی
#عفاف_و_حجاب
#واگن_خانم_ها
#ترسیدن
#دانشگاه
#سرعت
#ایستگاه_مترو