eitaa logo
به دخت
58 دنبال‌کننده
759 عکس
98 ویدیو
3 فایل
"به دخت"، پایگاه زنان و دختران ارتباط با ادمین: @behdokht
مشاهده در ایتا
دانلود
به دخت
*بپر بغل بابا* تازه پا باز کرده بود و در خانه بدو بدو را شروع کرده بود که تلویزیون از روی میز بلند شد و به دیوار چسبید تا دستان کوچک علی بهش آسیب نزنه آن هم تلویزیونی که بیشتر دکور بود و نه مورد استفاده؛ به قول خیلی‌ها برای حفظ آبروست! و من هنوز هنوزه بحث آبرو و بودونبود زیور آلات و تزئینات را درک نکرده‌ام. حالا پسر ما فضای بیشتری برای بازی دارد هرچند جا خوش کردن تلویزیون روی میز محرکی برای وادار کردن پدرش برای دنبال‌بازی بود. بحمدالله علی قد بلند کرده و می‌تواند روی میز برود و حتی تلویزیون را هم روشن کند. ...طبق معمول باباش خیلی دیر و خسته از کار به خانه برگشته بود؛ اما این بار تلاش‌های علی برای اینکه پدر با او دنبال‌بازی کند بی‌فایده بود و مدام صدا می‌کرد "مامان! بابا(یعنی بابا با من بازی نمی‌کنه)". من هم که در آشپزخانه مشغول بودم لبخند به لب گفتم: "بابای علی باهاش بازی کن دیگه! ببین تا الان بیدار مونده تو بیایی!" پدر خسته مجاب شد و دنبال بازی شروع شد... دور ستون، گاهی در آشپزخانه که با ممانعت من برخورد کردن و در پذیرایی و علی با عجله روی میز تلویزیون رفت حالا دیگه جای فرار نداشت. باباش گفت: "آهان الان می‌گیرمت". پسرم روی میز اینطرف و آنطرف می‌رفت و مثلا داشت فرار می‌کرد ولی نمی‌توانست از میز پایین بیاید گیر کرده بود. گفت:"مامان کمک!" منم نمی‌خواستم در بازی پدر پسری دخالت کنم؛ داد زدم "علی بپر تو بغل بابا نتونه بگیردت!" ناگهان آیه «فَفِرُّوا إِلَی الله» به ذهنم آمد. خدایا از خشم و غضبت به رحمتت پناه می‌برم. یعنی هرطور شده نزد تو می‌آیم مگر می‌شود در آغوش تو باشم و مرا عذاب کنی؟!! از بازیشان لذت بردم بخصوص که معنی آیه را لمس کردم... 🖋