🔴 #تشکر
از همۀ شما، اعضای عزیز کانال، برای عضویّت در آن تشکّر میکنم و امیدوارم که از مطالبش، همیشه هم لَذّت و هم بهره ببرید.
از مدیر کانال وزین https://eitaa.com/salavatnameh هم خیلی ممنونم که خاطرۀ ۱۵ را در کانالش گذاشت و باعث شد که افراد زیادی از وجود این کانال بنده، خبردار و بعضی از آنان عضو آن شوند. خدا خیرش دهد و برایش جبران فرماید.
لطفاً هر خاطرهای را که میگذارم، در گروههایتان بگذارید و برای هر کسی که صلاح میدانید، ارسال کنید. پیشاپیش، سپاسگزارم.
لطفاً هر گاه از مطالب این کانال، حسوحالی به شما دست داد یا در شما و زندگیتان اثر گذاشت و یا دربارۀ آنها نظری داشتید، در صفحۀ شخصی بنده: @dooste_ketaab بیان کنید.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۱۸
🔴 احسان معنوی
🔹حدود ظهر امروز، جمعه، ۹ / ۹ / ۱۴۰۳، عزیزی به بنده، پیامک داد: «در مسجد مقدّس جمکران، به یادتان هستم و به نیابت از شما، استاد فرزانه، زیارت آل یس خواندم.»
🔸تا امروز کسی به بنده نگفته بود که برایم این زیارت دلربا را خوانده است.
🔹مهربانی خاصّ این بزرگوار، دلم را خشنود و شاد کرد و برایم خاطرهای شیرین شد.
🔸خوب است که ما هم پاداش بعضی از زیارتها و کارهای مستحبّ خود را به عزیزان «زنده» و «درگذشته»ی خود «اهدا» کنیم و از ته دل بگوییم که خدایا! ثواب فُلان کار ما را به فلان شخص بده.
🔹لطفاً شما هم «همیشه»، بهویژه در «مکانهای مقدّس»، به یاد بنده باشید و برای آمرزش، عاقبتبهخیری، عافیت کامل دائم دنیوی و اخروی، و حاجات دیگرم «دعا» و «توسّل» کنید و هر گاه چنین کردید، به بنده هم خبر دهید تا انشاءالله خوشحال شَوَم.
#احسان_معنوی، #توسل، #دعا، #زیارت_آل_یس، #مسجد_مقدس_جمکران
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۷ 🔴 کتاب «قطرهای از دریای فضائل اهل بیت (علیهم السّلام)» 🔹روزی مرحوم پدرم، حضرت استاد اسد
🔴 #نکته
یکی از اعضای کانال، پیام داده است:
طبق سفارش شما کتاب «القطره» را تهیّه کردم و مشغول مطالعۀ آن هستم.
🌷
به او پیام دادم:
الحمد للّه؛ که این کتاب را دریافت کردهاید و دارید مطالعه میکنید.
لطفاً بنده را هم در پاداش خواندن آن، شریک کنید.
🌷
پیام داد:
حتماً حضرتعالی در پاداش خواندن کتاب، سهیم هستید.
🌷
سپس دربارۀ حدیثی از این کتاب شریف، پرسشهایی را مطرح کرد که آنها را بیان نمیکنم؛ چون شاید همگانی نباشند.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۱۹
🔴 غریبترین انسان
🔹امشب، شنبه، ۱۰ / ۹ / ۱۴۰۳، دیدم که بانویی به بنده، پیام داده است:
من مادرم. وقتی که دخترم به خانه آمد، به او سلام کردم؛ امّا او جواب سلامم را نداد!
با خودم گفتم ای دادوبیداد! این روزها ایّام فاطمیّه است. در این روزها کسی جواب سلام حضرت امیرالمؤمنین، علی، ـ علیه السّلام. ـ را نمیداد.
سپس عرض کردم: علیجان! چقدر با شما بد کردند!
چنین شد که آن حضرت را بیشتر درک کردم.
🔸به او پیام دادم:
خوشا به حالتان!؛ که ذهنتان اینقدر آسان به مصیبت آن حضرت گریز زده است.
آری؛ واقعاً چقدر درد و تحلیل دارد این بیجوابماندنهای حضرت امیرالمؤمنین! سلام الله تعالی علیه.
الحمد للّه؛ که این درک به شما عنایت شده است.
🔹در اینجا هم عرض میکنم: خوب است که انسان در مشکلاتش بکوشد به یاد مصیبتهای اهل بیت ـ صلوات الله تعالی علیهم. ـ بیفتد و با آن حضرات مقدّس، مناجات و به آنان توسّل کند.
#امام_علی (علیه السّلام)، #ایام_فاطمیه، #بلا، #تنهایی، #توسل، #غربت
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۰
🔴 کاهشِ باعث افزایش!
🔹امشب، شنبه، ۱۰ / ۹ / ۱۴۰۳، پس از سخنرانیکردنم در هیأت بانوان عصمةالزّهراء ـ علیها السّلام. ـ بانویی که به راستگوییاش اعتماد دارم، به بنده گفت: «من درآمد ثابت و زیادی ندارم؛ امّا چند شب پیش، شما دربارۀ خمس صحبت کردید و همان باعث شد من نیّت کنم که هر گاه پولی به دستم آمد، خمسش را بپردازم!» و از همان وقت که تصمیم گرفتم، بارها پول به دستم آمده است!
🔸گفتم: خمس هر مال، وقتی واجب میشود که سال خمسیاش رَسیده باشد. شما هم بر خودتان واجب نکنید که خمس هر مالی را که روزیتان شد، بپردازید؛ امّا اگر بپردازید، بهتر است و آثار خوبی دارد.
🔹اکنون که این خاطره را مینویسم، به یاد این خاطره افتادم که سالها پیش، یکی از دوستان روحانی مورداعتمادم، به بنده گفت: «من هر گاه بخواهم کتابی تهیّه کنم، ابتدا قیمتش را به دست میآورم و خمس قیمت آن را پرداخت میکنم؛ سپس آن را میخرم!»
🔸گمان میکنم که این عزیز، این کار را از روی احتیاط انجام میداد.
🔹خوشا به حال همۀ اهل خمس؛ بهویژه این دو و همانندهای آنان!
#احتیاط، #خمس، #رزق، #روزی
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۱
🔴 شهید همسر!
🔹امشب، شنبه، ۱۰ / ۹ / ۱۴۰۳، خواهرم به بنده گفت که من به شوهرم گفتم: «داداشاسماعیل در سخنرانیاش گفت: «هیچ مردی در کارهای خانه با شوق به همسرش کمک نمیکند، مگر این که یا از صدّیقین است یا شهید خواهد شد و یا از اولیاءاللّهِ دیگر (خوبانی که خدا برایشان خیر دنیا و آخرت را میخواهد) است.» تو از کدامینِ این افراد هستی که در کارهای خانه به من کمک میکنی؟ گفت: «من شهید شما هستم!»
🔸البتّه پاسخ شوهرخواهرم جنبۀ طنز دارد!
🔹خوشا به حال حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ و هر مرد دیگری که بدون «توقّع» همسرش، در کارهای خانه به او کمک میکند!
#اولیاءالله، #شهادت، #زنداری، #صدق، #صدّیقین، #همسرداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۲
🔴 راهکار مادر برای شِفای فرزند
🔹صبح امروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، بانویی به بنده، پیام داد:
نزدیک ۲ ماه است که پسرم بیمار است، در کارهای روزانه و مدرسه دچار مشکل شده و خیلی اذیّت میشود و اصلاً در او بهبودی نمیبینیم.
لطفاً برایش دعا کنید و در مجالس سخنرانیتان از مؤمنان بخواهید که برایش دعا کنند.
🔸برایش نوشتم:
دعا کردم. خداوند شافی ـ جلّ جلاله. ـ به حقّ حضرت زهرا ـ سلام الله تعالی علیها. ـ هرچهزودتر او را شِفا دهد.
انشاءالله.
شما هم برای شفایش به این روایت عمل کنید:
اَرقَط، پسر خواهر امام صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ ، نقل کرده است که من بیماری سختی گرفتم.
مادرم دنبال داییام (امام صادق علیه السّلام) فرستاد و ایشان آمدند؛ در حالی که مادرم دَم در بود (انتظار میکَشید) و میگفت: "وای جوانم!"
داییام به او فرمودند: «لباسهایت را به خودت بچسبان (یعنی: خودت را خوب بپوشان و حجاب کامل را رعایت کن)، به بالای خانه (پشتبام) برو، روسریات را بردار تا این که موهایت به سوی آسمان، آشکار شود؛ سپس بگو: "رَبِّ اَنتَ اَعطَيتَنيهِ، و اَنتَ وَهَبتَهُ لی، اَللّٰهُمَّ فَاجعَل هِبَتَکَ اليَومَ جَديدَةً، اِنَّکَ قادِرٌ مُقتَدِرٌ." (یعنی: پروردگار من! تو او را به من بخشیدی و تو را به من دادی؛ پس خدایا! امروز بخششت را تازه کن؛ که تو توانای مقتدری.)؛ آنگاه سَجده کن؛ پس سرت را بالا نمیآوری تا این که پسرت خوب میشود.»
مادرم این کارها را انجام داد و من همان ساعت برخاستم (خوب شدم) و با داییام به مسجد رفتم!»
🔹لطفاً شما، خوانندگان عزیز، هم برای شفای این فرزند و حتّی بیماران دیگر، از ته دل دعا کنید و بگویید: خدایا! به همۀ بیماران، شِفا عنایت بفرما.
#شفا، #شفای_فرزند، #فرزندداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۲ 🔴 راهکار مادر برای شِفای فرزند 🔹صبح امروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، بانویی به بنده، پیام
🔴 #ادامه
چند دقیقه پیش به این مادر، پیام دادم:
در مجلس امشب برای فرزندتان دعا کردم و حاضران، «آمین» گفتند.
یک حافظ کلّ قرآن هم پیام داده است: بنده هم برای این برادر دینی دعا میکنم. انشاءالله هرچهزودتر خوب شود. البتّه دعای مادر، چیز دیگری است.
اینها را هم گفتم تا شاید خوشحال شوید.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۱ 🔴 نوشتن خاطرات و معرّفی کتابها 🔹امشب، یکشنبه، ۱۴۰۳/۹/۴، تصمیم گرفتم که باز خاطرات روزا
🔴 #نظر
تا کنون عدّهای برای این که تبلیغ این کانال را برایشان فرستادهام، تشکّر کردهاند.
شخصی هم پیام داده است: برای این که کانال خاطراتتان را به من معرّفی کردید، ممنونم و گاهی آنها را مطالعه میکنم.
لطفاً شما هم خاطرۀ ۱ این کانال را برای تبلیغ کانال، به عزیزانتان و... بفرستید.
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۳
🔴 کتابهای طوافکننده در حرمهای مطهّر!
🔹صبح دیروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، جوانی که مدّتها به مجالس سخنرانی بنده میآمد، ۲ تصویر این مطلب را برایم فرستاد و پیام داد: اینها تصاویر کتاب دعایی هست که شما آن را ویرایش کردهاید و حدود ۸ سال است که در سجّادۀ بنده است و مرا به یاد شما میاندازد. خدا شما را حفظ کند و به شما سلامت دهد.»
🔸اکنون که این خاطره را نوشتم، به یاد این خاطره افتادم که روزی یکی از دوستان روحانیام، به بنده گفت: «نام شما در شناسنامۀ هزاران کتاب دعا و زیارتنامه که آنها را ویرایش کردهاید، آمده است و آن کتابها در دستان زائران در حرمهای مطهّر اهل بیت ـ علیهم السّلام. ـ و...، ضریحهای آن حضرات را زیارت و طواف میکنند و این مانند آن است که خودتان پیوسته در آن مکانهای مقدّس، در حال زیارت و طواف باشید!»
🔹این ۲ سخن این ۲ عزیز، مرا خشنود و شاد کرده است.
#زیارت، #زیارتنامه، #طواف، #کتاب_دعا
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۴
🔴 لذّت اظهار عشق
🔹صبح دیروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، دیدم یک موتوری، نزدیک یک چراغ راهنمایی که قرمز شده بود، توقّف کرده و بانوی جوان باحجابی که تَرک موتور نشسته بود، سرش را روی شانۀ او گذاشته است.
🔸نباید در معرض عموم اتّفاق میافتاد؛ امّا صحنۀ زیبایی بود که شاید در اظهار عشق به همسر، ریشه داشت.
🔹از سوی دیگر، شوهر، پناهگاه زن است و شانۀ شوهر، تکیهگاه او؛ البتّه او هم باید به شوهرش مهربانی کند تا از او مهربانی ببیند.
🔸خوشا به حال همسرانی که به همدیگر عشق میورزند و از ابراز عشق، لَذّت میبرند!
🔹آن عشق که در پرده بماند، به چه ارزد؟ / عشق است و همین لذّت اظهار و دگر هیچ (۱)
۱. از: شفایی اصفهانی.
#زنداری، #شوهرداری، #عشق، #لذت، #همسرداری
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۵
🔴 اگر درمان درد خویش میخواهی، بیا اینجا
🔹صبح پریروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، پیش مادر بزرگوارم بودم که یاد این خاطره افتادم و چکیدهاش را به ایشان یادآوری کردم:
حدود ۲۰ سال پیش، یک دست ایشان خیلی درد میکرد.
یک روز، ایشان، بنده و برادر روحانیام، سر سفرۀ صبحانه بودیم که یکباره به یاد حضرت امام رضا ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ افتادیم و هوای زیارت ایشان به دلهایمان افتاد و تصمیم گرفتیم که به زیارت ایشان مشرّف شویم.
همان روز، بلیت تهیّه کردیم و شاید پس از یکی ـ دو روز، به مشهد مقدّس رفتیم.
حدود ۲ ماه از برگشتن ما گذشته بود که ناگهان به یادمان افتاد پیش از این سفر، دست مادرمان درد میکرد؛ امّا ایشان در این مدّت دربارۀ دردش سخن نگفته و اظهار درد نکرده است.
دریافتیم که وقتی ایشان دستشان را به حرم مطهّر آن حضرت مالیده است، بدون این که خودش بفهمد، شِفا پیدا کرده و حتّی در این مدّت هم متوجّه خوبشدنش نشده است!
🔸این است رأفت آن امام معصوم. علیه السّلام.
🔹همچنین خلاصۀ این خاطره را به ایشان عرض کردم که مرد مورداعتمادی به بنده گفت:
«من در ایّام نوروز امسال، در وطنم بودم که دچار دنداندرد شدیدی شدم.
پس از چند روز که به شهر مقدّس قم برگشتم، به یاد سخن شما افتادم که گفته بودید: "اگر شخص بیماری، خاک حرم شریف حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ را بر محلّی از بدنش که درد میکند، بمالد، امید است که شفا پیدا کند."
به حرم ایشان مشرّف شدم و آن سمت از صورتم را که دندان دردآلودم در آن قرار داشت، به ضریح ایشان مالیدم و دندانم بیدرنگ از درد افتاد و در این چند ماه هم درد نکرده است!»
🔸اکنون که دارم این مطلب را کامل میکنم، به یاد این فرمودۀ مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ افتادم که فرمودند: «من حاجات مهمّ مادّی و معنویام را از امام رضا ـ علیه السّلام. ـ گرفتهام.»
🔹پس، از توسّل به اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ غافل نشویم.
#امام_رضا، #حضرت_معصومه (علیهما السّلام)، #توسل، #حاجتگرفتن، #زیارت، #شفا
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۶
🔴 گل سربهزیر!
🔹صبح پریروز، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، در کَنار یک پیادهرو، گلهای سفیدی را دیدم که سربهزیر بودند و از آنها عکس گرفتم.
🔸خوش است حُسن که در پردۀ حیا باشد / که بدنما است پریزاد، خودنما باشد (۱)
🔹با دیدن آنها به یاد انسانهای باحیای سربهزیر افتادم و به یاد این که مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ فرمودند: «فُلان خویشاوند ما مرد باحیایی است و هر گاه من با او صحبت میکنم، سرش را به زیر میاندازد (و از روی حیا به من نگاه نمیکند).»
🔸حالا که هست چهرۀ تو در برابرم / سر را چگونه پیش تو بالا بیاورم؟ (۲)
🔹اکنون که دارم این خاطره را مینویسم، به یاد این هم افتادم که ایشان فرمودند: «حاجآقای مُعینی که خطبۀ عقد من و همسرم را خوانده است، وقتی که سخنرانی میکند، سرش را پایین میاندازد و به جمعیّت نگاه نمیکند.»
🔸همچنین به یاد این افتادم که مرحوم حضرت علّامه طباطبایی ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ هم در هنگام تدریس، سرشان را به زیر میانداختند یا به نقطهای از محلّ درس نگاه میکردند.
۱. از: صائب تبریزی.
۲. از: امیرحسین قاسمیپور (هادی).
#حیا، #سخنرانی، #علامه_طباطبایی، #گل_سر_به_زیر
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2
🦋 خاطرۀ ۲۷
🔴 نماز مَحبّت و قدرشناسی!
🔹پریشب، یکشنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، شخصی به بنده پیام داد:
با سلام و نور و برکات الاهی.
استاد! امشب شهید گمنامی مهمان شهر ما، دارالمؤمنین شهیدپرور هَفشِجان، شده است.
من به شما افتادم و به نیابت از پدر بزرگوارتان و خودتان، دو تا نماز دورکعتی برای شهدای گمنامی که مهمان استان چهارمحالوبختیاری شدهاند و شهیدی که مهمان شهر دارلمؤمنین هفشجان شهیدپرور شد، خواندم.
یک نماز دورکعتی هم خواندم و به روح پدر بزرگوارتان هدیّه کردم.
روح ایشان به برکت صلوات، شاد باد!
🔸به او پیام دادم:
خوشا به حال بنده! واقعاً لطف کردید.
خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ مرحوم پدرم و آن شهدا ـ رضوان الله تعالی علیهم. ـ را از شما خشنود کند و به شما پاداش فراوان عنایت فرماید.
🔹اکنون که دارم این خاطره را کامل میکنم، این مطالب را هم اضافه کنم:
نمیدانند «صائب»! بیغَمانْ (۱) قدر کلام ما / مگر اهل دلی در عالَم امکان شود پیدا (۲)
از شما، خوانندگان عزیز، درخواست میکنم که لطفاً برای شادی ارواح همۀ شهدا، بهویژه شهدای گمنام، صلوات بفرستید.
۱. بیغمها، انسانهای بیدرد و بیغم.
۲. از: صائب تبریزی که خطاب به خودش سروده است.
#احسان_معنوی، #شهدای_گمنام، #قدرشناسی، #هدیه
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2