eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد چشم‌انتظار باش در این ماجرا تو هم... @beytolghazal
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو حرام باد دگر زندگی به من بی تو به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم بود چو دود که برخیزد از چمن بی تو ز دست کوته و بی‌حاصلی چه سازم پس سزد اگر زنم آتش به خویشتن بی تو چه شعله سوز دیارم ز غربت افزون است چو شمع چند توان سوخت در وطن بی تو ز پای تا به سرم هم چو شمع زآتش عشق بسوخت ریشه جان و گداخت تن بی تو دلم تو داری و من دارم از ازل غم تو ز دست عشق مرا قفل بر دهن بی تو مباد گفته قصاب بعد از این رنگین اگر رود به زبانش دمی سخن بی تو @beytolghazal
همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشه ی گندم🌾 @beytolghazal
هرچه کردم به خودم کردم و وجدان خودم پسر نوحم و قربانی طوفان خودم تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند آن چنانم که شدم دست به دامان خودم موی تو ریخته بر شانه‌ی تو، اما من شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم! از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست می‌روم سر بگذارم به بیابان خودم آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است اخوانم که رسیدم به زمستان خودم تو گرفتار خودت هستی و آزادی‌هات من گرفتار خودم هستم و زندان خودم شب میلاد منِ بی کس و کار است ولی باید امشب بروم شامِ غریبان خودم @beytolghazal
یک آسمان پرندگی‌ام دادی و مرا در تنگنایِ «از تو پریدن‌» گذاشتی‌🕊 @beytolghazal
آنکه نوری در کنارش قدر یک سوسو نبود آه، تب می کرد و غیر از ناله‌‌اش دارو نبود کاش حتی آسمان می شد ملاقاتش کند کاش زندان اینقدَر تاریک و تو در تو نبود سهم این آقاترین شد بدترینِ روزگار آنکه با این مهربان، یک لحظه هم خوشرو نبود بارها مویش پریشان گشت و یاد از کوفه کرد کاش نزدش، یک‌دم این نامرد خولی خو نبود زیر بار تازیانه آنقدر وا رفته بود این که بر تن داشت دیگر شکل یک بازو نبود ذکر غم کن تا رسیدی از درِ باب الجواد یک نفر هم وقت جان دادن کنار او نبود بعد، با ابن شبیب این را بخوان و گریه کن پیکرش یک سو نبود و حنجرش یک سو نبود @beytolghazal
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود چرا که رزق ما از سفره‌ی موسی‌بن‌جعفر بود @beytolghazal
خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد نازِ معشوق ِدل‌آزار خریدن دارد فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد شاخه ای از سردیوار به بیرون جسته بوسه ات میوه ی سرخيست که چیدن دارد عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد عمق تو دره ی ژرفیست؛ مرا می خواند کسی از بین خودم قصد پریدن دارد اول قصه ی هر عشق کمی تکراریست آخرِ قصه ی فرهاد شنیدن دارد @beytolghazal
دل رفت و عمر رفت و روان رفت و بعد از این ماییم و آهِ سرد و لبِ خشک و چشمِ تر... @beytolghazal
با لطف تو خستگان شفا می‌گیرند از مهر تو قلب‌ها صفا می‌گیرند گل‌های محمدی گلاب خود را از آب وضوی مصطفی می‌گیرند @beytolghazal
یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مهر علی‌ست ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو @beytolghazal
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم وانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازم صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری یا آنکه کنی ویران هر خانه که می‌سازم جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم هر خون که ز من روید با خاک تو می‌گوید با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم در خانه‌ی آب و گل بی‌توست خراب این دل یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم   @beytolghazal
اگر ز کوی تو بویی به من رساند باد به مژده جان جهان را به باد خواهم داد🌹 @beytolghazal
گفتا: «برون شدی به تماشای ماه نو؟ از ماه ابروان منت شرم باد! رو!» @beytolghazal
هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری غریب را دل سرگشته با وطن باشد @beytolghazal
🔴 عکسنوشته این پست رو میتونید اینجا ببینید👇👇👇 beytolghazal_insta
از سر لطف اگر نامه‌بر خویش خطابش کردی پر در آورد تو در کسوت دلداده حسابش کردی ناامید از در این خانه نرفته‌ست گدایی بیرون کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی؟ انا عطشان تو شش ماه، فقط اشک به چشمش آورد شب میلاد دلش گریه نمی خواست، مجابش کردی شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است شب میلاد شب گریه نبوده‌ست، تو بابش کردی جگر سوخته‌ام شمع شب جشن تو را روشن کرد حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی... @beytolghazal
بال فطرس را پر قنداقه‌ات داد التیام گریه‌‌ بر تو شد دوای درد بی درمان من... @beytolghazal
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است هنگام تماشای تو و وقت نماز تکبیر علی به روی لب داشته است ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است گویند نقاب را که از چهره گرفت یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است یک روز پس از حسین به دنیا آمد او قبل تولدش ادب داشته است @beytolghazal
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید: الا یا ایّها الساقی! @beytolghazal
ناگهان پر می‌کشی دریا به دریا می‌روی آه ای ابر کرامت تا کجاها می‌روی... برنمی‌داری سرت را از بهشت سجده‌گاه کس نمی‌داند که هستی یا ز دنیا می‌روی آن‌چنان لبریزی از شور مناجات و دعا کز حضیض خاک تا اوج تماشا می‌روی... یک صحیفه نور می‌نوشد دلم تا با توأم من دلم می‌گیرد از این لحظه‌ها تا می‌روی صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظه‌ای آه... ما را هم ببر با خویش هرجا می‌روی.. @beytolghazal
خدای بعد تو آن قدر شد به ما نزدیک که جای نبض، رگ گردنم تپش دارد @beytolghazal
زدوده است سیاهی، گذشتِ عمر ز مویم صفای آینه برهم خورَد ز دیدنِ رویم چوبرگِ زرد، رهایی ز چنگِ مرگ ندارم نه سبزه‌ام که شوم خشک و در بهار برویم نداشت ناله فروخوردنم نتیجۀ دیگر جزآنکه بغض شد و تنگ‌تر فشرد گلویم ز اختیار برون است دل به عشق سپردن وگرنه آبِ جوانی گذشته است ز جویم دلم ملول ز کفر است و ناامید ز ایمان ز هردو می‌گذرم تا که راهِ عشق بپویم ز بویِ سنبل اگرسرکشم، شگفت نباشد نسیمی از سرِ زلفت وزیده است به سویم نشانیِ غلطم داد عقل و راه خطا شد کجا روم؟ ز که پرسم؟؟‌ تو را چگونه بجویم؟! ز صبر گفتی و گفتم که هیچ سود ندارد هلاک می‌کندم هجر تو، دگر چه بگویم؟! @beytolghazal
خود را چنان ز هجرِ تو گم کرده‌ام که هست مشکل‌تر از سراغِ توام جست و جوی خویش @beytolghazal
چنان که از قفسِ هم، دو یاکریم به هم از آن دو پنجره ما خیره می‌شدیم به هم به هم شبیه، به هم مبتلا، به هم محتاج چنان دو نیمه‌ی سیبی که هر دو نیم به هم من و توایم دو پژمرده‌گل میانِ کتاب من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است شبیه بودن گل‌های بی‌شمیم به هم من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم من و تو کوه شدیم و نمی‌رسیم به هم بیا شویم چو خاکستری رها در باد من و تو را برساند مگر نسیم به هم @beytolghazal