کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را
کفر زلف تو برآورد ز ایمان ما را
تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت
خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را
ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم
میکند حلقهٔ زلف تو پریشان ما را
تا به دامان وصالت نرسد دست امید
دست کوته نکند اشک ز دامان ما را
در ره کعبهٔ وصل تو ز پا ننشینیم
گرچه در پا شکند خار مغیلان ما را
ای عبید از پی دل چند توان رفت آخر
کرد سودای تو بس بی سر و سامان ما را
#عبید_زاکانی
#غزل
@beytolghazal
با هیچکس به غیر خودت درد دل نکن
ناگفتهها بزرگترین گنج عالماند...
#فاضل_نظری
#تک_بیتی
@beytolghazal
گرفته است دلم مثل آسمان امشب
دوباره حرف فراق است در میان امشب
به پای ثانیهها چنگ می زنم اما
چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب
فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه
گرفته کنج حسینیه آشیان امشب
یکی برای خود آرام روضه می خواند
زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب
مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد
کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب
بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه
دمی کنار عزادارها بمان امشب
نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم
بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب
پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه
در آستان رضاییم میهمان امشب
چه سفرهای شود آن سفرهای که جمع شود
به دست بخشش آقای مهربان امشب
#محمد_علی_بیابانی
#غزل
@beytolghazal
کبوتر بچهی قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن
#محمد_میلانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ای یار دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هرچند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوههای وسوسه بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو میپروری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
#حسین_منزوی
#غزل
@beytolghazal
دو هفتهایست که ظرف نباتمان خالیست
و چای میخورم و حسرت خراسان را
#حسن_بیاتانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
سرمایه ی عیش، صحبت یاران است
دشواری مرگ، دوری ایشان است
چون در دل خاک نیز یاران جمعند
پس زندگی و مرگ به ما یکسان است
#خلیلالله_خلیلی
#رباعی
@beytolghazal
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه تنهایی خود سر بگذارم
از حاصل عمر بههدر رفتهام ای دوست
ناراضیام، اما گلهای از تو ندارم
در سینهام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفسهای خودم را بشمارم
از غربتام اینقدر بگویم که پس از تو
حتی ننشستهست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن میرسد آن روز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم
نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
این عمر سبُک سایهی ما بسته به آهیست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت
#هوشنگ_ابتهاج
#تک_بیتی
@beytolghazal
آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرس
ابر بارانی است از اشک چو بارانم بپرس
تختهی دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینهی سرشار طوفانم بپرس
در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینهی جانم بپرس
آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس
پرده در پرده همه خنیاگر عشق توام
شور و شوقم را از آوازی که میخوانم بپرس
در تب عشق تو میسوزد چراغ هستی ام
سوزشم را اینک از اشعار سوزانم بپرس
جز خیالت هیچ شمعی در شبستانم نسوخت
باری از شعر ار نپرسی از شبستانم بپرس
#حسین_منزوی
#غزل
@beytolghazal