eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدر شد مستی‌ام در یادِ دیروز و غمِ فردا بنوش از باده‌ی اکنون؛ خوشا اکنون! خوشا اکنون! @beytolghazal
شکسته جلوه گلبرگ از بر و دوشت دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت مگر به دامن گل سر نهاده ای شب دوش؟ که آید از نفس غنچه بوی آغوشت میان آنهمه ساغر که بوسه می افشاند بر آتشین لب جان پرور قدح نوشت شراب بوسه من رنگ و بوی دیگر داشت مباد گرمی آن بوسه ها فراموشت ترا چو نکهت گل تاب آرمیدن نیست نسیم غیر ندانم چه گفت در گوشت؟ رهی اگر چه لب از گفتگو فروبستی هزار شکوه سراید نگاه خاموشت @beytolghazal
عالم مريد اوست كه پير مراد بود زين الموحدين شد و زين العباد بود @beytolghazal
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست جائی سرای توست که جای سرای نیست وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست گر ما خطا کنیم عطای تو بی‌حد است نومیدی از عطای تو حد خطای ماست روزی گدای کوی خودم خوان که بنده را این سلطنت بس است که گوئی گدای ماست حاجت به‌ خونبها نبوَد چون تو می‌کشی مقتولِ خنجر تو شدن خونبهای ماست ما را بدست خویش بکش کان نوازش است دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست گر می‌کشی رهینم وگر می‌کشی رهی هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست زهر ار چنانکه دوست دهد نوشدارو است درد ار چنانکه‌ یار فرستد دوای ماست گفتم: که ره برد به سرا پرده‌ی تو؟ گفت: خواجو که محرم حرم کبریای ماست @beytolghazal
اگر فصل فراق از دفتر ایام گم میشد، چه کم میشد!؟ چه خوش بود این ورق را پاره زین تقویم می‌کردند @beytolghazal
نخفته‌ایم که شب بگذرد سحر بزند که آفتاب چو ققنوس بال و پر بزند نخفته‌ایم که تا صبح شاعرانهٔ ما ز ره رسیده و همراه عشق در بزند نسیم، بوی تو را می‌برد به همره خود که با غرور به گل‌های باغ سر بزند شب از تب تو و من سوخت وصل‌مان آبی مگر بر آتش تن‌های شعله‌ور بزند تمام روز که دور از توام چه خواهم کرد؟ هوای بستر و بالینم ار به سر بزند چو در کنار منی کفر نعمت است ای دوست دو دیده‌ام مژه بر هم دمی اگر بزند غزل برای لبت عاشقانه‌تر گفتم که بوسه بر دهنم عاشقانه‌تر بزند @beytolghazal
بیچاره‌ی دچار تو را چاره جز تو چیست؟ چون مرگ، ناگزیری و تدبیر تو محال @beytolghazal
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت @beytolghazal
جوان از حادثه گاهی اگر که پیر می‌گردد ندیدم کودکی گردد ز داغی پیر یکباره @beytolghazal
فرمود نبی: حسن ز من می‌باشد فرزندِ من و پاره تن می‌باشد گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد، آن مرد بدون شک حسن می‌باشد @beytolghazal
پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است @beytolghazal
باز در میکده سر حلقهٔ رندان شده‌ام باز در کوی مغان بی سر و سامان شده‌ام نه به مسجد بودم راه و نه در میکده جای من سرگشته در این واقعه حیران شده‌ام بر من خستهٔ بیچاره ببخشید که من مبتلای دل شوریدهٔ نالان شده‌ام رغبتم سوی بتانست ولیکن دو سه روز از پی مصلحتی چند مسلمان شده‌ام بارها از سر جهلی که مرا بود به سهو کرده‌ام توبه و در حال پشیمان شده‌ام زاهدان از می و معشوق مرا منع کنند بهتر آنست که من منکر ایشان شده‌ام گفت رهبان که عبید از پی سالوس مرو زین سخن معتقد مذهب رهبان شده‌ام @beytolghazal