eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
به کربلا نرسیدن کم از رسیدن نیست اگر رسیده شوم باده‌ام، بمانم مِی @beytolghazal
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست، به مرداب نباشد هرگز مژه بر هم ننهد عاشق صادق آن را که به دل عشق بود، خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد؟ چشمان تو در آینه‌ی اشک، چه زیباست نرگس شود افسرده، چو در آب نباشد گفتم: شب مهتاب بیا! نازکنان گفت: آنجا که منم، حاجت مهتاب نباشد @beytolghazal
عشقِ بی‌ هنگام من تا از گریبان سر کشید از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم... @beytolghazal
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز گر چه امروز من آیینه ی فردای منست دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز @beytolghazal
ای که از کوچه معشوقه‌ی ما می‌گذری قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد @beytolghazal
هر که جز من بود از دیدارمان مأیوس بود همتم را رود اگر مى‌داشت اقیانوس بود رد شدى از بین ما دیوانگان و مدتى‌ست بحثمان این است: آهو بود یا طاووس بود؟ خواب دیدم دست هایم خالى از گیسوى توست خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود عطر گیسوى رهایى آمد و آزاد کرد پادشاهى را که در زندان خود محبوس بود هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم: آه، عشق… خاطرات بى‌شمارى پشت این افسوس بود @beytolghazal
ما قوّت پرواز نداریم وگرنه عمریست که صیاد شکسته ست قفس را @beytolghazal
دلت گرفته، الهی که غم نداشته باشی فدای چشمت اگر دوستم نداشته باشی دم غروب مرا در خودت ببار که چیزی در آن هوای غریبانه کم نداشته باشی عجیب نیست من آن قدر خرد و خسته‌ام از خود که حال و حوصله‌ام را تو هم نداشته باشی «دچار آبی دریای بی‌کرانم و تنها» اگر هوای مرا دم به دم نداشته باشی به جرم کشتن این خنده‌ها در آینه سخت است کسی به غیر خودت متهم نداشته باشی غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمی‌آیی منم غم تو، الهی که غم نداشته باشی @beytolghazal
نیست پروا تلخ‌کامان را ز تلخی‌های عشق آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است @beytolghazal
اندوه جهان و شادمانی همه هیچ سرمایهٔ روزگارِ فانی همه هیچ یاد این سخن از تجربه کاران دارم غیر از غم یارِ جاودانی همه هیچ @beytolghazal
آنکه به دل اسیرمش، در دل و جان پذیرمش گرچه گذشت عمر من، باز ز سر بگیرمش @beytolghazal
تقدیر بود... پای کسی در میان نبود آن روزها که صحبتی از این و آن نبود می‌شد تو را دوباره به دست آورم، ولی وصلی چنين که لایق عشقی چنان نبود یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست یک روز بال بود ولی آسمان نبود ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود طوفان بدگمانی ما هر چه بود برد در این خرابه خاطره‌ای در امان نبود آنجا که دوست آینه‌ام را شکست و رفت هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود از خنده‌ی ترحم مردم که بگذریم با من کسی به غیر غمت مهربان نبود... @beytolghazal
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست به جز مراسم عقد و عروسی و غیره... @beytolghazal
شب شد اجازه هست چراغت بیاورم؟ یک عطر دلنشین به اطاقت بیاورم؟ بعد از تو باخبر کسی از حال من نشد برگی ز خاطرات فراقت بیاورم؟ در بین این‌همه غزل آب و تاب دار یک شعر نارسیده به باغت بیاورم؟ رازی که بین من و چشم‌های توست افشا کنم نشان ز حماقت بیاورم؟ امشب بگو، بگو که مرا دوست داری‌ام سخت است بر سکوت تو طاقت بیاورم... @beytolghazal
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده بازگردد یا برآید، چیست فرمان شما؟! @beytolghazal
حس می کنم کنار تو از خود فراترم درگیر چشم های تو باشم رهاترم تنهایی‌ام کم از غم دلتنگی تو نیست من هرچه بی قرارترم، بی صداترم گاهی مقابل تو که می ایستم، نرنج پیش تو از هر آینه بی ادعاترم قلبی که کنج سینه‌ی من میزند تویی من با غم تو از خودِ تو آشناترم! هر لحظه اتفاق می‌افتم بدون تو از مرگ ها و زلزله ها بی هواترم حالم بد است، با تو فقط خوب می شوم خیلی از آن چه فکر کنی مبتلا ترم...! @beytolghazal
من و تو ساحل و دریایِ همیم، اما نه ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست! @beytolghazal
گفته بودي كه چرا خوب به پايان نرسيد؟ راستش، زور منِ خسته به طوفان نرسيد گرچه گفتند بهاران برسد مال منی قصه اخر شد و پايان زمستان نرسيد من گذشتم كه به تقدير خودم تكيه كنم جگرم سوخت ولی عشق به عصيان نرسيد كل اين دهكده فهميد كه عاشق شده‌ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسيد در دل مزرعه بغضم سله بسته ست قبول گندمم حوصله كن نوبت باران نرسید نان عاشق شدنم را پسر خان ميخورد لقمه‌ای هم به منِ بچه‌ی دهقان نرسيد ( تو از آن دگري رو كه مرا ياد تو بس) حيف دستم سر آن موي پريشان نرسيد @beytolghazal
تو دندانت شکسته، من سرم، عمه دلش، بابا! مپرس از من چرا این‌گفتگو را مختصر کردم @beytolghazal
سکوت میکنم و حرف می‌زنم با تو در این مباحثه دیوانه‌تر منم یا تو؟ من و تو پس زده‌ی روزگار امروزیم تو عشق بی سرو پایی و من سراپا تو شبیه بوته‌ی خاری اسیر صحرا من شبیه قایق دوری غریق دریا تو چقدر حادثه با خود کشانده‌ای تا من چقدر آینه در خود شکسته‌ام تا تو به چشم من که اگر زنده‌ام بخاطر توست تمام اهل جهان مرده اند الا تو @beytolghazal
زبان زاغ خزان دیده را چه می فهمد، چکاوکی که در آغوش شاخه سبز است؟ @beytolghazal
سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست از این به بعد، سفر مقصد نهایی ماست در ابروان من و گیسوان تو گرهی ست گمان مبر که زمان گره گشایی ماست خراب تر ز من و بهتر از تو بسیار است همین بهانه‌ی آغاز بی وفایی ماست زمانه غیر زبان قفس نمی داند بمان! که پر نزدن حیله‌ی رهایی ماست به روز وصل چه دل بسته ای؟ که مثل دو خط به هم رسیدن ما نقطه‌ی جدایی ماست @beytolghazal
حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد @beytolghazal
از منظره‌ات عکس به تعداد گرفتم از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم! من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم دزدیدم و هی "دست مریزاد" گرفتم در برکه‌ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم! خطّاط نبودم؛ به تماشات نشستم از خط دو ابروی خودت یاد گرفتم رفتی و من از پستچی تازه‌ی تقدیر هر نامه‌ی گنگی که نشان داد گرفتم از آذر دستان من امروز رها شد آن دست که در گرمی مرداد گرفتم باد آمد و برداشت تو را، حق من این بود! باید بدهم هرچه که از باد گرفتم... @beytolghazal
به کوچه آمده بودم کمی هوا بخورم که چشم مست تورا دیدم و زمین خوردم! @beytolghazal