eitaa logo
پرسمان و بصیرت
171 دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
36 فایل
این کانال بر اساس نکات ناب و شبهات روز و پاسخ بر اساس گفتمان عقلی تاسیس شده است. ارتباط با ادمین: @binesh_motahar_sharif
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 5⃣ معنای واقعی یعنی انسان باشد تا در رکاب امام قرار بگیرد و بجنگد و احیانا هم بشود. یعنی آرزوی واقعی بودن در راه حق؛ نه اینکه منتظر باشیم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی خود تمام کارها را به سامان رساند، آنگاه ما نیز برای بهره وری و استفاده در صحنه حاضر شویم و اعلام آمادگی کنیم. برگرفته از 🆔 @Bineshe_Motahar 🔹ثبت نام دوره‌های آموزشی در سایت: 🌐 BinesheMotahar.IR
🌾🍃🌾 ✅6⃣1⃣ چنانچه ذکر شد الگو باید مثل خودمان باشد تا قابل الگوپذیری باشد. با توجه به اینکه معصومین داشته اند و عصمت موهبتی الهی است که خدا به همه بندگانش عطا نمی کند، آیا می توان به عنوان الگو از معصومین استفاده نمود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 این اشکال ناظر به تفکر نادرست در مورد عصمت است که امری در نظر گرفته می شود. اگر ما عصمت را به طور کلی امری جبری بدانیم، در واقع معصومین را همچون موجوداتی فاقد دانستیم که نه شایسته الگو شدن برای دیگران هستند و نه سزاوار فراوان؛ ⚜ علمای شیعه بر این امر تأکید دارند که معصومین به اراده و اختیار خود از گناهان دوری کرده‌اند؛ عصمت امری است و به همین دلیل کمال محسوب می شود. گناه کردن برای معصوم نیست؛ ولی به دلیل قوّت و عملاً واقع نمی‌شود. ⚜ عصمت موهبتی الهی است؛ اما به لحاظ اینکه خداوند می دانست که معصومین با دیگران در مراتب و فرق دارند، این موهبت را به آنان بخشیده است؛ ⚜ ارزش حقیقی و متعالی که معصومین دارند، همگی مربوط به اموری است که در انتخاب آن مخیّر هستند. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅7⃣1⃣ چه راهکار عملی وجود دارد که بتوانیم در عصر حاضر با توجه به مقتضیات زمان امروز در عمل از سیره معصومین استفاده کنیم؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال (بخش اول): 🔴 برای این که بتوانیم در عمل از سیره معصومین استفاده کنیم، باید اصول اخلاقی ثابت ایشان را با تحلیل یک خبر در گذشته و استخراج قانون آن و انطباق آن قانون با زمان حال طی مراحل زیر به دست آوریم؛ 🎋۱. چه خبر از گذشته؟ 👈 در مرحله ی اول پدیده ای ذکر می شود مربوط به گذشته. 🎋 ۲. چرایی کار: 👈 در مرحله ی دوم، آن پدیده تحلیل می شود. 🎋 ۳. ارائه قانون فرامکانی و فرازمانی: در مرحله ی سوم، قانونی از آن پدیده وتحلیل استخراج می شود. 🎋۴. چه خبر از امروز؟ 👈در مرحله ی چهارم، پدیده ای را در زمان حال در نظر می گیرد که هم سوی با آن پدیده در گذشته بوده است. 🎋۵. تحلیل وضع موجود: 👈مرحله ی پنجم، این پدیده ی زمان حال را تحلیل می کند. 🎋۶. تطبیق قانون با وضع موجود در زمان حال: 👈مرحله ی ششم، قانون فرا زمانی وفرا مکانی را برپدیده ی زمان حال بارمی کند. 🎋۷. آینده نگری: 👈مرحله ی هفتم، آینده را پیش بینی می کند. 🎋۸. ارائه راه حل: 👈مرحله ی هشتم، راه حل وبرنامه ارائه می دهد برای بهتر انجام شدن و یا برای تکرار نشدن این مساله. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣1⃣ از داستان حضرت یونس علیه السلام در قرآن، چه قانونی قابل استخراج است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: (بخش دوم) 🔴 در قرآن بارها خداوند مثالی می زند و بعد با کذلک یک قانون کلی ارائه می دهد: 👈 به عنوان مثال داستان حضرت علیه السلام را با هم بررسی می کنیم: 🌿 وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ 🍃 فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ 🌿 و صاحب ماهی [حضرت یونس] را [یاد کن] زمانی که خشمناک [از میان قومش] رفت و گمان کرد که ما [زندگی را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکی ها [ی شب، زیر آب، و دل ماهی] ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم. 🍃 پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات می دهیم. 🎋۱. چه خبر از گذشته؟ الف) حضرت یونس قوم خود را با عصبانیت ترک کرد، سپس در شکم ماهی گرفتار شد. ب) حضرت یونس توبه کرد و ذکر یونسیه را خواند، سپس از آن تنگنا نجات پیدا کرد. 🎋۲. چرایی کار: الف) حضرت یونس چون با قوم خود را ترک کرد، گرفتار عذاب شد. ب) حضرت یونس چون کرد نجات پیدا کرد. 🎋۳. ارائه قانون فرامکانی و فرازمانی: الف) هر کس با عصبانیت قهر کند و خانواده یا جامعه خود را ترک کند، گرفتار تنگنا می شود. ب) هر کس خالصانه توبه کند و خدا را با اذکاری همچون ذکر یونسیه صدا کند، خدا او را از تنگناهای زندگیش خارج می کند. 🎋۴. چه خبر از امروز؟ امروز در خانواده و در جامعه مشکلات و گرفتاریهای زیادی داریم. 🎋۵. تحلیل وضع موجود: چه بسا علت گرفتاریهای امروز ما عصبانیت های بی مورد و رفتارهای نامناسب ما با خانواده و یا دوستانمان است. و چه بسا علت طولانی شدن غیبت امام زمان ما ترک امر به معروف و نهی از منکر و دوری کردن از دوستان خطاکارمان آن هم با عصبانیت و قهر است. 🎋۶. تطبیق قانون با وضع موجود در زمان حال: امروز هم اگر در درگاه خداوند به گناهانمان اقرار کنیم و با اذکاری همچون ذکر یونسیه او را بخوانیم و سعی در جبران اشتباهاتمان کنیم، این قانون الهی است که توبه کاران را می بخشد و آنها را از گرفتاریها نجات می دهد و ان شاءالله فرج آقامون صاحب الزمان را نیز نزدیک می کند. 🎋۷. آینده نگری: در آینده هم اگر همچنان چنین رفتارهایی داشته باشیم و به جای سعی در اصلاح امور با عصبانیت خود را کنار بکشیم، همچنان مشکلات دامن گیر خودمان و جامعه مان خواهد شد. 🎋۸. ارائه راه حل: راه حل آن است که حسن معاشرت با دوستان و نزدیکانمان داشته باشیم؛ به جای روشهای قهری برای اصلاح امور ، امر به معروف و نهی از منکر در جامعه را احیا کنیم. طبق آیه شریفه قرآن که می فرماید: 🌿ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ 🌿 [مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده اند و نیز به راه یافتگان داناتر است. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣1⃣ چه راهکار عملی وجود دارد که بتوانیم در عمل از داستان حضرت علیه السلام قانونی استخراج کنیم و از این قانون در زمان حال استفاده کنیم؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 یکی از کذلک های قرآن در ماجرای حضرت یوسف علیه السلام آمده است که می فرماید: 🌿 وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ ۚ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 🍃و این چنین ما یوسف را در زمین (مصر) بدین منزلت رسانیدیم که هر جا خواهد جای گزیند و فرمان براند، که هر کس را ما بخواهیم به لطف خاص خود مخصوص می‌گردانیم و اجر هیچ کس از نیکوکاران را (در دنیا) ضایع نمی‌گذاریم. ❓حال از خود می پرسیم چه شد که خداوند به حضرت یوسف علیه السلام در زمین مکنت داد؟ 🎋۱. چه خبر از گذشته؟ برادران حضرت یوسف به او حسودی کردند و او را در چاه انداختند؛ اما به خواست خدا عزیز مصر او را به فرزندی قبول کرد؛ در دوران جوانی زلیخا شیفته او شد و درخواست مراوده با او را داشت؛ اما حضرت یوسف علیه السلام به دلیل معرفت عمیقی که داشت و آزادی معنوی خود را در خطر می دید، لذا ازخدا، زندان را طلب کرد. آزادی خودش را در زندان دید. در نهایت به خاطر علم و حکمتی که خدا به او عطا کرده بود، خواب پادشاه را تعبیر کرد و به درخواست خودش و با موافقت عزیز مصر، خزانه دار و وزیر اقتصادی وبرنامه ریزی حکومت گردید؛ و به این ترتیب عزیزمصر شد. 🎋۲. چرایی کار: خداوند در آیات بعد علت دادن مکنت به حضرت یوسف علیه السلام را این چنین بیان می دارد: 🌿 وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ. 🍃 و البته اجر عالم آخرت برای اهل ایمان و مردم پرهیزکار بسیار بهتر (از اجر و مقام دنیوی) است. ⬅️ طبق این آیه علت مکنت دادن به حضرت یوسف علیه السلام و ذکر شده که می فرماید اجر آخرت برای مومنین با تقوا بسیار بهتر است. همچنین در آیات بعد آمده است: 🌿 ... إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ 🍃 ...البته هر کس تقوا و صبر پیشه کند خدا اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد. ⬅️ بنابراین شرط عزیز شدن در میان مردمان و است؛ 🎋۳. ارائه قانون فرامکانی و فرازمانی: هر کس در هر زمان و در هر مکانی ایمان و تقوا داشته باشد و در برابر امتحانات الهی صبر پیشه کند در دنیا به عزت و در آخرت به پاداشهای الهی خواهد رسید. 🎋۴. چه خبر از امروز؟ 👈امروز در عصری زندگی می کنیم که مظاهر دنیوی بسیار جلوه انگیزی می کند؛ الف) اما با این حال هنوز هم هستند افرادی مانند که تقوا پیشه کرد و به عکس دختر زیبای سال حتی لحظه ای نگاه نکرد. این داستان را در لینک زیر کامل بخوانید: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/05/30/2079651/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9 ب) و یا افرادی مثل که می توانست با وجود رسیدن به قدرت، از این قدرت سوء استفاده کند و زندگی دنیوی خود را با تجملات بیاراید اما بسیار ساده زندگی کرد و در تمام عمر بابرکت خویش به مردم خدمت کرد. 🎋۵. تحلیل وضع موجود: الف) علامه محمدتقی جعفری به خاطر تقوا و خودنگهداری که داشت اصلا حتی یک لحظه هم به چهره دختر زیبای سال نگاه نکرد؛ در عوض جمال زیبای حضرت علی علیه السلام را مشاهده نمود؛ ب) سردار شهیدسلیمانی که اسوه تقوا بود، هم در دنیا به عزت رسید و هم با رسیدن به مقام والای شهادت به اجر آخرت بهترین اجرهاست نائل شد. 🎋۶. تطبیق قانون با وضع موجود در زمان حال: تنها راه رسیدن به عزت در این دنیا و نجات ما و جامعه اسلامی از گرفتاریها ، و است. 🎋۷. آینده نگری: در آینده هم اگر هر کس ایمان و تقوا و صبر داشته باشد ، حتما به عزت دنیا و آخرت خواهد رسید. 🎋۸. ارائه راه حل: راه حل آن است که سعی کنیم اول ایمان را در خودمان تقویت کنیم و صبر پیشه کنیم و بعد دیگران را نیز به صبر دعوت کنیم تا هم خودمان و هم جامعه اسلامی به عزت و سربلندی در دنیا و آخرت برسد. ان شاءالله 🌿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 🌿🌾🌿 @binesh_m
پرسمان و بصیرت
🌾🍃🌾 ✅9⃣ با توجه به اینکه تاریخ شیعه پشتوانه محکمی دارد، چرا تاثیر پذیری سیره نبوی در عصر حاضر نسبت ب
🌾🍃🌾 ✅0⃣2⃣ این ادعا که "تأثیر دین و تعلیمات دینی در طول زمان (بعد از وفات پیامبر تا به امروز) تدریجاً تقلیل یافته است" ادعای صحیحی است؟ ❓ آیا روح مخصوص هر عصر و طبع شهوتران بشر مقتضی این نیست که از تأثیر تعلیمات دین کاسته شود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 همانطور که در سوال 9⃣ تا 2⃣1⃣ سیره نبوی ذکر شد، موانعی برای تاثیرپذیری از وجود دارد که باعث شده نسبت به عصری که ظهور کرده کم شود. 👈 و در میان این موانع، می توان گفت علت اصلی ایجاد حجاب بین مسلمین و رسول اکرم بوده است؛ ⬅️ پیامد فردی خیال پردازی های جاهلانه درباره ایشان آن است که به بهانه تکریم ایشان، سیره و طرز سلوک ایشان غیر قابل استفاده قلمداد می شود؛ حال آنکه این انسان کامل چون بشر است می تواند معلم و هادی انسان‌های دیگر باشد. ⬅️ پیامد اجتماعی این رویکرد آن بوده است که به تدریج از تأثیر دین مبین اسلام نسبت به سال‌های اولیه آن کاسته شده است؛ ❌ برخی ادله نادرست ارائه شده در مورد کاهش تاثیر دین اسلام نسبت به عصر ظهور آن این موارد است: 🔰 روح عصر و اقتضای زمان ایجاب می‌کرده، در آن عصر تاثیر تعلیمات دینی زیاد باشد؛ ولی حالا روح عصر و زمان طور دیگری ایجاب می کند که آن تعلیمات به تدریج از بین برود؛ ⚜ ممکن است این دلیل در نظر افرادی که دین را به منزله ابزاری از زندگی می دانند که هر روز جای خود را به ابزاری بهتر می‌دهد پسندیده باشد، ولی اصولا دین جزو متن و اساس زندگی است؛ نه جزو ابزار که قابل تعویض و تبدیل به چیز دیگر باشد. 🔰 دلیل نادرست دیگر آن است که بگوییم بشر طبعا میل به شهوت و دارد و دین برخلاف مقتضیات میل و رغبت طبیعی انسان است و برای انسان قید و محدودیت ایجاد می‌کند؛ قبلاً که وسایل اعمال فراهم نبود مردم به سوی دین می رفتند؛ ولی حالا که وسایل مهیاست، طبعا از دین منحرف می‌شوند. ⚜ در حالی که این دلیل، هم ناصواب و هم نا تمام است؛ هر چند این امر بی‌تأثیر نیست، اما این تعبیر هم صحیح نیست که دین مطلقا مخالف میل و رغبت است؛ چرا که اگر مخالف یک میل و رغبت است، با یک میل و رغبت دیگر هماهنگی دارد؛ اگر از یک نظر است، از نظر دیگر آزادی و است. ⬅️ در نتیجه هر چند موانعی در تاثیرپذیری از تعلیمات دین و سیره معصومین وجود داشته است، اما نمی توان گفت روح مخصوص هر عصر و طبع شهوتران بشر مقتضی این است که از تأثیر تعلیمات دین کاسته شود. ✅ ضمن این که می بینیم با گذشت زمان به خاطر ، از مسائل دینی بیشتر شده است. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅1⃣2⃣ این که می‌بینیم شیخ مرتضی انصاری در نهصد سال بعد از شیخ طوسی و شیخ مفید و شیخ صدوق بهتر می‌تواند سخن پیغمبر را تحلیل کند، آیا از این جهت است که شیخ مرتضی نبوغ بیشتری از شیخ طوسی داشته است؟  🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 خیر؛ 👈 زیرا زمان او وسعت بیشتری از علم زمان شیخ طوسی دارد؛ علم جلوتر رفته است و در نتیجه این بهتر می‌تواند به عمق سخن پیغمبر برسد تا او که در هزار سال قبل بوده است. 👈 آینده هم همین‌طور است. صد سال دیگر، دویست سال دیگر افرادی پیدا خواهند شد که خیلی عمیقتر از شیخ انصاری سخنان پیغمبر را درک کنند. به همین جهت پیامبر فرمودند: 🌿 «فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَیرِ فَقیهٍ وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الی مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ.» بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅2⃣2⃣ مقصود پیامبر از اینکه فرمودند: «فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَیرِ فَقیهٍ وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الی مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ.» چه بود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 «فقه» یعنی ، ولی در اینجا مقصود جمله‌ای است که عمق داشته باشد. «» با «» فرقش این است که «فهم» مطلق فهمیدن است و «فقه» فهم عمیق را می‌گویند. ⚜وقتی که «فقه» به کلام اطلاق بشود یعنی سخنی که عمق زیاد دارد. 🌿 فرمود: بسا مردمی که حامل یک سخن عمیقند ولی خودشان عمیق نیستند. جمله را همیشه نقل می‌کند ولی خودش نمی‌تواند به عمق آن پی ببرد. 🌿 باز فرمود: بسا مردمی که جمله‌ای را، فقهی را حمل می‌کنند یعنی جمله‌ای را که از من شنیده‌اند حفظ دارند، فقیه هم هستند، ولی نقل می‌کند برای کسی که از خود او فقیه‌تر است، یعنی نقل می‌کند برای کسی که از او عمیقتر است و عمق فکرش بیشتر است، او که وقتی برایش نقل می‌کند چیزهایی می‌فهمد که خود این که برای او نقل کرده نمی‌فهمد. ⬅️ این است که ما می‌بینیم سخنان پیغمبر، در هر رشته‌ای، دقیقاً قرن به قرن عمق بیشتری (نمی‌گویم پیدا کرده) برای آن کشف شده است. (البته می‌دانید حساب اوصیای پیغمبر، ائمه اطهار جداست. کلمات آنها مثل کلمات پیغمبر است. راجع به افراد عادی دارم صحبت می‌کنم.) در قرن اول و دوم هرگز به اندازه قرن سوم نمی‌توانستند به عمق مطالب پیغمبر برسند، و در قرن سوم به اندازه قرن چهارم، و در قرن چهارم به اندازه قرن پنجم. 🌿🌾🌿 @binesh_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺﷽🌺🍃 ✨عشق به او، برداشتن بارهای اوست. ✨چون عاشق، امرِ معشوق را عهده‌دار می‌شود. 🍃می‌گفت: اگر به من بگویند _(ع) در دو خیابان آن طرف‌تر ایستاده است و در همان حال جوانی از من داشته باشد، من نزد امام نمی‌روم. چراکه آن وقت امام مرا می‌کنند: ؟! 🔹استاد علی صفایی حائری 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅3⃣2⃣ آیا همان گونه که در نثر و شعر و یا هنر بعضی افراد دارای متد و سبک خاصی هستند، علما در تفکرات خود و در کسب علوم هم این گونه اند؟ ❓آیا افراد در رفتار نیز سبکهای مختلف دارند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 بله در تفکرات هم این گونه است؛ 🎋 یک عالم سبکش و قیاسی است، یعنی در همه مسائل از منطق ارسطویی پیروی می‌کند: اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می‌خواهد با منطق ارسطویی به دست بیاورد، اگر فقه را هم به او بدهی می‌خواهد با منطق ارسطویی استدلال کند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطویی را در آن به کار می‌برد، سبکش این گونه است. 🎋 یکی دیگر سبکش است، مثل بسیاری از علمای جدید. می‌گویند فرق‌ سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطویی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است، با اینکه اینها معاصرِ هم و هر دو هم نابغه هستند. 🎋 یک نفر سبکش است، 🎋 دیگری سبکش است. 🍃 بعضی اصلًا سبک عقلی هیچ ندارند، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است؛ غیر از منقولات، دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند. مثلًا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد، می‌خواهد طبی بنویسد بر اساس منقولات؛ و چون تکیه‌اش روی منقولات است، خیلی اهمیت هم نمی‌دهد به صحیح و [سقیمش‌] یا لااقل در کتاب‌هایش همه را جمع می‌کند. اگر می‌خواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد، باز به منقولات استناد می‌کند. 👈 یکی سبکش است، 👈 یکی سبکش است، 👈 یکی سبکش است، 👈 یکی سبکش است، 👈 یکی سبکش به قول امروزیها است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می‌بیند، 👈 یکی سبکش است یعنی اصلًا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی‌دهد. ⬅️ چندین سبک وجود دارد. 🔴 رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد. سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولًا یک کلیتی دارد: 👈 سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آ نها هست. 👈 فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند، 👈 ریاضت کش‌ها یک سبک مخصوص به خود دارند، 👈 پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند، و هر یک را که جدا در نظر بگیریم [یک سبک مخصوص به خود دارد. مثلًا] پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅4⃣2⃣ آیا سیاست هم سبک و متد خاصی دارد؛ یعنی در سیاست هم مثل امور هنری و ادبی و ... سبکها و متدهای مختلفی مطرح است؟ ❓سبک به چه معناست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 بله؛ مثلًا رهبرهای اجتماعی و سیاسی: 👈 بعضی اساساً سبکشان یعنی آنچه که بدان اعتماد دارند، فقط است، جز زور به چیز دیگری ایمان و اعتماد ندارد؛ منطقشان این است: یک گره شاخ از دو ذرع دم بهتر است، یعنی غیر زور هرچه هست بریز دور، سیاستی که الآن امریکاییها در دنیا عمل می‌کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می‌شود حل کرد، غیر زور را رها کن. (سیاست یزیدی) 👈 بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به و فریب اعتماد دارند: سیاست انگلیس مآبانه؛ (سیاست معاویه‌ای) 👈 یک نفر دیگر ممکن است متدش بیشتر به معنی واقعی باشد نه تظاهر به اخلاق که باز می‌شود همان نیرنگ معاویه‌ای؛ صداقت، صفا و صمیمیت. (سیاست حضرت علی علیه السلام) 👈 تفاوت سیره علی علیه السلام و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می‌دادند، می‌گفتند سیاست یعنی همین کاری که معاویه می‌کند. می‌آمدند به علی علیه السلام می‌گفتند: تو چرا همان متدی را که معاویه به کار می‌برد به کار نمی‌بری تا کارت پیش برود؟ تو به این فکر باش که کارت پیش برود، حالا هرچه شد؛ یک جا آدم باید پول قرض کند، از این بگیرد به آن بدهد؛ یک جا هم یک وعده‌ای می‌دهد، دروغ هم در آمد درآمد؛ می‌تواند وعده بدهد بعد هم عمل نکند. بگذار کارت پیش برود، آن مهمتر است. تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد؛ که فرمود: 🌿وَاللهِ ما مُعاویةُ بِادْهی مِنّی.. چرا اشتباه می‌کنید؟! به خدا قسم که معاویه از من داهیه‌تر و زیرکتر نیست. شما خیال می‌کنید من که غدر به کار نمی‌برم راهش را بلد نیستم؟!. 🌿وَلکنَّهُ یغْدِرُ وَ یفْجُرُ.. او غدر و نیرنگ به کار می‌برد و فسق و فجور می‌کند. 🌿 وَ لَوْ لا کراهِیةُ الْغَدْرِ لَکنْتُ مِنْ ادْهَی النّاسِ.. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی‌دارد غدّاری را، آن وقت می‌دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته‌اید دُهاء و معاویه را داهیه می‌خوانید [داهیه هستم یا نه؟] آن وقت می‌دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟. 🌿 وَ لکنْ کلُّ غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ وَ کلُّ فَجْرَةٍ کفْرَةٌ وَ لِکلِّ غادِرٍ لِواءٌ یعْرَفُ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ. من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می‌دانم غدر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است، و این فسق و فجورها در حد کفر است و در قیامت هر غدّاری با پرچمی محشور می‌گردد! ابداً من غدر به کار نمی‌برم. 👈 سبک ، یعنی خود را به مردگی زدن، خود را به حماقت زدن، خود را به بی خبری زدن؛ و عده‌ای با این سبک کار خودشان را پیش می‌برند. 👈 بعضی سبکشان در کارها است، واقعاً به دفع الوقت اعتماد دارند. 👈 بعضی سبکشان بیشتر است. 👈بعضی در سبک خودشان و برنده هستند. بعضی در سبکشان قاطع و برنده نیستند. 👈 بعضی در سبک خودشان هستند یعنی تنها تصمیم می‌گیرند. 👈 بعضی اساساً حاضر نیستند تنها تصمیم بگیرند، آنجا هم که کاملًا مطلب برایش روشن است باز تنها تصمیم نمی‌گیرند. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅5⃣2⃣ چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با این که معصوم است و نیازی به مشورت احدی ندارد، با اصحاب مشورت می کرد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که می‌گویند اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا می‌ریزیم، در عین حال نمی‌خواهد سبکش باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد؛ 👈 برای اینکه اقلّ ضررش این است که به اصحاب خودش نداده؛ یعنی گویی شما اساساً فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. 👈 آن وقت لازمه‌اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین‌طور عمل کند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلااراده‌ای باشند و عمل کنند. ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی‌کند. شورا تشکیل می‌دهد که اصحاب چه بکنیم؟ 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅6⃣2⃣ اگر بناست مکتب امام حسین علیه السلام احیا بشود، چه لزومی دارد ذکر مصیبت امام حسین هم در جلسات مطرح شود؟ آیا بهتر نیست به جای ذکر مصیبت و گریه، حماسه امام حسین علیه السلام، رشادتها و دلاوریهای یارانشان و به عبارتی منطق و فلسفه مکتب ایشان در مجالس ذکر گردد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 ذکر مصیبت، دستوری است که ائمه اطهار به ما داده‌اند و این دستور فلسفه‌ای دارد و آن اینکه: 👈 هر مکتبی اگر چاشنیی از نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و ندارد؛ 👈 ولی اگر یک مکتب چاشنیی از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن می‌دهد. 👈 معنا و فلسفه یک مکتب، آن مکتب را می‌کند، به آن مکتب می‌دهد، آن مکتب را منطقی می‌کند. ⬅️ بدون شک مکتب امام حسین و دارد، درس است و باید آموخت اما اگر ما دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم حرارت و جوشش گرفته می‌شود و اساساً می‌گردد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅7⃣2⃣ چه ضرورتی در پدید آمدن علم جدید و نوظهور متدولوژی وجود دارد؟ و چرا امروزه به این علم توجه میشود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 در منطق عملی، مثل منطق نظری، سبکها و متدها مختلف است، یعنی راه حل‌هایی که افراد جستجو می‌کنند فرق می‌کند. به عنوان مثال گفتیم یکی منطقش منطق زور است، دیگری منطقش منطق محبت و اخلاق و رأفت است، سومی منطقش منطق دوراندیشی و تدبیر است، چهارمی منطقش منطق سرعت و تصمیم فوری و معطل نشدن است، یکی دیگر منطقش منطق نیرنگ و فریب است، یکی منطقش منطق تماوت و مرده وشی است. 🔴 در منطق نظری، عده‌ای تابع منطق قیاسی بودند، عده‌ای تابع منطق تجربی و حسی شدند و عده‌ای تابع منطق آماری. قیاسیها تجربیها را نفی می‌کردند، تجربیها قیاسیها را نفی می‌کردند، و وضع به همین منوال بود.  🔹 در عصر اخیر، از کارهای بسیار خوبی که شد این بود که علمی به نام «متدولوژی» یعنی علم به وجود آمد. 🔸 این علم می‌گوید: آنها که می‌گویند متد قیاسی و متدهای دیگر را نفی می‌کنند اشتباه می‌کنند، آنها هم که می‌گویند متد تجربی و متد قیاسی را نفی می‌کنند اشتباه می‌کنند، آن هم که مثلًا می‌گوید متد دیالکتیکی و نه استاتیکی اشتباه می‌کند. 👈 عمده این است که انسان جایش را بشناسد: کجا جای اسلوب قیاسی است، کجا جای اسلوب تجربی، و کجا جای آن دیگری. 🔹 در هم عیناً مطلب از همین قرار است. در منطق عملی هم بسیاری از سبکها از اساس منسوخ است، اسلام هم آنها را منسوخ می‌داند. 🔸 در بعضی از اسلوبها به کلی طرد شد چون آنها اسلوب علمی نبود، مثل اینکه انسان در مسائل علمی بخواهد به گفته‌های دیگران حتی بزرگان اعتماد کند و مثلًا بگوید فلان مطلب را چون ارسطو گفته دیگر نمی‌شود غیر از این باشد؛ گفته هیچ عالمی حجت نیست. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣2⃣ آیا پیغمبر در کارها و در متد خودش از سعد و نحس ایام‌ استفاده می‌کرد؟ مثلًا آیا می‌گفت امروز دوشنبه است برای مسافرت خوب نیست یا امروز سیزده عید نوروز است، هرکس بیرون نرود گردنش می‌شکند ؟ آیا استفاده از تقویم های نجومی که روزهای قمر در عقرب را مشخص می کند طبق سیره معصومین صحیح است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 ما هرگز نمی‌بینیم که پیغمبر یا ائمه اطهار خودشان در عمل از این حرفها یک ذره استفاده کرده باشند، بلکه عکسش را می‌بینیم. 🎋نمونه اول 👈 وقتی که علی علیه السلام تصمیم گرفت برود به جنگ خوارج، اشعث قیس- که آن وقت جزو اصحاب بود- با عجله و شتابان آمد: یا امیرالمؤمنین! خواهش می‌کنم صبر کنید، حرکت نکنید، برای اینکه یکی از خویشاوندان من که منجم است یک حرفی دارد و می‌خواهد به عرض شما برساند. 🍃 فرمود: بگو بیاید. آمد. گفت: یا امیرالمؤمنین! من منجمم و متخصص شناختن سعد و نحس ایام. من در حسابهای خودم به اینجا رسیده‌ام که اگر شما الآن حرکت کنید بروید به جنگ قطعاً شکست می‌خورید، و شما و اکثریت اصحاب شما کشته خواهند شد. فرمود: هرکس که تو را تصدیق کند پیغمبر را تکذیب کرده، این مزخرفات چیست که می‌گویی؟ 🍃 اصحاب من! «سیروا عَلَی اسْمِ الله» بگویید به نام خدا، به خدا اعتماد و توکل کنید و حرکت کنید بروید. 🍃 علی رغم نظر این شخص، همین الآن حرکت کنیم برویم. و می‌دانیم که در هیچ جنگی علی علیه السلام به اندازه این جنگ فاتح نشد. 🎋نمونه دوم 👈 روزی عبد الملک برادر زُراره که از راویان بزرگ و مرد عالمی است و نجوم نیز خوانده بود و به همین جهت به این چیزها عمل می‌کرد، آمد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض کرد: 🍃 یاابن رسول الله! من به نجوم احکامی مبتلا شده‌ام‌. من کتاب‌هایی در این زمینه دارم و کم کم احساس می‌کنم که مبتلا شده‌ام، اصلًا گرفتار شده‌ام و تا به این کتاب‌ها مراجعه نکنم در هیچ کاری نمی‌توانم تصمیم بگیرم. تکلیف من چیست؟ 🍃 امام صادق با تعجب فرمود: تو از اصحاب ما، تو راوی روایات ما به این چیزها عمل می‌کنی؟! 🍃 بله یا ابن رسول الله. 🍃 فرمود: الآن بلند شو برو منزل؛ به محض رسیدن، تمام این کتاب‌ها را آتش بزن، و دیگر نبینم که حتی به یک کلمه از این حرفها عمل کرده‌ای. 👈 ما یک سلسله روایات دیگر داریم که در تفسیر المیزان در ذیل یکی از آیات سوره فصّلت (فی ایامٍ نَحِساتٍ) ذکر شده است. ⬅️ از مجموع روایاتی که از اهل بیت اطهار رسیده است، این مطلب استنباط می‌شود که این امور یا اساساً اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد به خدا و توکل به پیغمبر و اهل بیت پیغمبر اثر اینها را از بین می‌برد. ⬅️ بنابراین یک مسلمان، شیعه واقعی، در عمل به این امور اعتنا نمی‌کند؛ اگر می‌خواهد به مسافرت برود، صدقه بدهد، به خدا توکل کند، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچ یک از این امور اعتنا نکند. از همه بالاتر این است که شما ببینید در تاریخ پیغمبر و ائمه اطهار آیا یک دفعه هم اتفاق افتاده که خود آنها به این مسائل عمل کنند؟! 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣2⃣ اخلاق مطلق است یا نسبی؟ نسبی یا مطلق بودن اخلاق و معیارهای اخلاقی یعنی چه؟ چه اصولی به عنوان اصول مطلق ـ و نه نسبی ـ در زندگی پیشوایان دین مورد توجه بوده است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 همانطور که در سوالات پیش اشاره شد، عده‌ای معتقدند که به طور کلی نسبی است؛ یعنی معیارهای خوب و بد اخلاقی نسبی است و به عبارت دیگر انسان بودن امری است نسبی. 👈 معنای یک چیز این است که آن چیز در زمانها و مکانهای مختلف تغییر می‌کند: یک چیز در یک زمان، در یک شرایط، از نظر اخلاقی خوب است، همان چیز در زمان و شرایط دیگر ضد اخلاق است؛ ⚜ باید گفت اخلاق نه مطلقا مطلق است و نه مطلقا نسبی؛ 👈 اصول اوّلیه اخلاق، معیارهای اوّلیه انسانیت به هیچ وجه نسبی نیست، مطلق است ... 👈 فعل اخلاقی و معیارهای ثانویه اخلاق نسبی است؛ ⚜ توضیح آنکه اخلاق دو رکن دارد: ۱. اصول اخلاقی که همیشه ثابت است؛ ۲. فعل اخلاقی که با توجه به مقتضیات زمان شکل ظاهری آن متفاوت است؛ ⚜ اصول اوّلیه اخلاق، معیارهای اوّلیه انسانیت که به ساختار روحی انسان برمی گردد به هیچ وجه نسبی نیست، مطلق است، ولی معیارهای ثانوی که اکتسابی است، نسبی است. 🔴 برخی از این اصول ثابت اولیه که هستند، و باید آنها را کسب کرد عبارتند از: 🎋 کسب قدرت 🎋 ساده زیستی 🔴 برخی از این اصول ثابت اولیه که هستند، و باید از آنها دوری کرد عبارتند از: 🎋 غَدر * 🎋 تجاوز از حد 🎋 انظلام (تن به ظلم دادن) 🎋استرحام (التماس و گردن کج کردن برای جلب رحمت و دلسوزی) 🎋 ارعاب (دیگران را به هراس و رعب و وحشت انداختن) 🎋سعد و نحس ایام یعنی آیا بوده در یک جایی که چون دشمن را قوی می‌دیدند، به یکی از این دو وسیله چنگ بزنند: یکی اینکه استرحام کنند یعنی گردنشان را کج کنند و شروع کنند به التماس کردن، ناله و زاری کردن که به ما رحم کن؟ ابدا. انظلام چطور؟ یعنی تن به ظلم دادن. این هم ابداً. اینها یک سلسله اصول است که هرگز پیغمبر اکرم و همچنین اوصیای بزرگوار او و بلکه همچنین تربیت شدگان مکتب او از این اصول استفاده نکرده‌اند. * معنای غدر (qadr) در فرهنگ فارسی معین: (غَ دْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بی وفایی کردن ، خیانت ورزیدن . 2 - (اِمص .) بی وفایی ، خیانت . 3 - (اِ.) مکر، حیله . 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅0⃣3⃣ چرا در سیره سیاسی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، استفاده از غدر و نیرنگ به هیچ وجه مطرح نبود؟ آیا بعضی مواقع و شرایط از لحاظ سیاسی و رعایت برخی مصالح ایجاب نمی کند استفاده از نیرنگ و حیله را؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 تفاوت سیره علی علیه السلام و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می‌دادند، می‌گفتند سیاست یعنی همین کاری که معاویه می‌کند؛ می‌آمدند به علی علیه السلام می‌گفتند: تو چرا همان متدی را که معاویه به کار می‌برد به کار نمی‌بری تا کارت پیش برود؟ تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد؛ که فرمود: 🍃 وَاللهِ ما مُعاویةُ بِادْهی مِنّی.. چرا اشتباه می‌کنید؟! به خدا قسم که معاویه از من داهیه‌تر و زیرکتر نیست. شما خیال می‌کنید من که غدر به کار نمی‌برم راهش را بلد نیستم؟!. 🍃 وَلکنَّهُ یغْدِرُ وَ یفْجُرُ.. او غدر و نیرنگ به کار می‌برد و فسق و فجور می‌کند. 🍃 وَ لَوْ لا کراهِیةُ الْغَدْرِ لَکنْتُ مِنْ ادْهَی النّاسِ.. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی‌دارد غدّاری را، آن وقت می‌دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته‌اید دُهاء و معاویه را داهیه می‌خوانید [داهیه هستم یا نه؟] آن وقت می‌دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟. 🍃 وَ لکنْ کلُّ غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ وَ کلُّ فَجْرَةٍ کفْرَةٌ وَ لِکلِّ غادِرٍ لِواءٌ یعْرَفُ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ. من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می‌دانم غدر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است، و این فسق و فجورها در حد است و در قیامت هر غدّاری با پرچمی محشور می‌گردد! ابداً من غدر به کار نمی‌برم. ⚜ بنابراین آنچه که علی علیه السلام را از سیاستمداران دیگر جهان- البته به استثنای امثال پیغمبر اکرم- متمایز می‌کند این است که او از اصل غدر و خیانت در روش پیروی نمی‌کند ولو به قیمت اینکه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود، چرا؟ 👈 چون می‌گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفه خلافت من پاسداری این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، و من خلیفه‌ام برای اینها، آن وقت چطور ممکن است که من اینها را فدای خلافت کنم؟! ⚜ نه تنها خودش چنین است، در فرمانی که به مالک اشتر نوشته است نیز به این فلسفه تصریح می‌کند. به مالک اشتر می‌گوید: مالک! با هر کسی پیمان بستی ولو با کافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض کنی. مادامی که آنها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش. البته وقتی آنها نقض کردند دیگر پیمانی وجود ندارد. ⚜ (قرآن هم می‌گوید:  🍃 «فَمَا اسْتَقاموا لَکمْ فَاسْتَقیموا لَهُمْ» در مورد مشرکین و بت پرست‌هاست که با پیغمبر پیمان بسته بودند: مادامی که آنها به عهد خودشان وفادار هستند، شما هم وفادار باشید و آن را نشکنید. اما اگر آنها شکستند، شما نیز بشکنید). 🍃 می‌فرماید: مالک! هرگز عهد و پیمانی را که می‌بندی، با هر که باشد، با دشمن خونی خودت، با کفار، با مشرکین، با دشمنان اسلام، آن را نقض نکن. بعد تصریح می‌کند، می‌فرماید: برای اینکه اصلًا زندگی بشر بر اساس اینهاست؛ اگر اینها شکسته بشود و محترم شناخته نشود دیگر چیزی باقی نمی‌ماند. ⬅️ غدر و نیرنگ بر خلاف هدف اسلام و بر خلاف انسانیت است؛ به همین دلیل در سیره معصومین مطرح نبود. ضمن اینکه آیات و روایات زیادی هست که مسلمانان را از فریبکاری و پیمان شکنی نهی می کند. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅1⃣3⃣ اصل مطرود به چه معناست و آیا این اصل، اصلی مطلق است یا این که در شرایط و مواردی جایز بوده و اصلی نسبی به حساب می آید؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 اصل تجاوز یعنی از حد یک قدم جلوتر رفتن حتی با دشمن. قرآن می‌گوید 🍃وَ قاتِلوا فی سَبیلِ اللهِ الَّذینَ یقاتِلونَکمْ وَ لاتَعْتَدوا ای مسلمانان! با این کافران که با شما می‌جنگند بجنگید ولی‌ «وَ لاتَعْتَدوا». 👈 اینجا اساساً سخن از کافر است: باکفار و مشرکین هم که می‌جنگید حد را از دست ندهید. یعنی چه حد را از دست ندهید؟ این را در تفاسیر ذکر کرده‌اند، فقه هم بیان می‌کند: پیغمبر اکرم در وصایای خودشان همیشه در جنگها توصیه می‌کردند، علی علیه السلام نیز در جنگها توصیه می‌کرد- و در نهج البلاغه هست- که وقتی دشمن افتاده و مجروح است و مثلًا دیگر دستی ندارد تا با تو بجنگد، به او کاری نداشته باشید. فلان پیرمرد در جنگ شرکت نکرده، به او کاری نداشته باشید. به کودکانشان کاری نداشته باشید. آب را بر آنها نبندید. از این کارهایی که امروز خیلی معمول است (مثل استفاده از گازهای سمی) نکنید. گازهای سمی در آن زمان نبوده ولی استفاده از آن نظیر این کارهای غیر انسانی و ضد انسانی و مثل این است که آب را ببندند. اینها دیگر از حد تجاوز کردن است. خداوند در سوره مائده می فرماید: 🍃 «یا ایهَا الَّذینَ امَنوا... وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَئانُ قَوْمٍ عَلی ألّا تَعْدِلُوا اعْدِلوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوی.» خلاصه مضمون این است: ای اهل ایمان! ما می‌دانیم دلهای شما از اینها پر از عقده و ناراحتی است، شما از اینها خیلی ناراحتی و رنج دیدید، ولی مبادا آن ناراحتیها سبب بشود که حتی درباره این دشمنها از حد عدالت خارج بشوید. 🔴 از حد تجاوز کردن در هیچ موردی جایز نیست و یک است. هر چیزی میزان و حد دارد، از آن حد نباید تجاوز کرد. ❓ حد تجاوز در جنگ چیست؟ می‌پرسم با دشمن برای چه می‌جنگی؟ یک وقت می‌گویی برای اینکه عقده‌های دلم را خالی کنم. آن، مال اسلام نیست. ولی یک وقت می‌گویی من با دشمن می‌جنگم تا خاری را از سر راه بشریت بردارم. خوب، خار را که برداشتی دیگر کافی است. آن شاخه که خار نیست، شاخه را برای چه می‌خواهی برداری؟! این، معنی حد است. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅3⃣3⃣ چه تفاوتی میان اصل و اصل وجود دارد و کدام یک از آنها نسبی و کدام یک مطلق میباشند؟ ❓ آیه معروف *وَ اَعُِّدوا َلُهم َما استَطعتُم ...* ناظر به کدام اصل است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 اصل قدرت یعنی اصل توانا بودن؛ توانا بودن برای اینکه دشمن طمع نکند، نه توانا بودن برای تو سر دشمن زدن. تصریح قرآن است: 🍃 «وَ اعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکمْ.» ⚜ اصل اقتدار، اصل مقتدر بودن، اصل نیرومند بودن در حدی که دشمن بترسد از اینکه تهاجم کند. همه مفسرین گفته‌اند مقصود از «تُرْهِبونَ» این است که دشمن به خودش اجازه تهاجم ندهد. 👈 این اصل است؛ در همه زمانها. مادام که دشمن وجود دارد اصل قدرت هم هست. ⚜ ولی یک اصل دیگر داریم به نام اصل . اعمال قدرت غیر از خود قدرت و توانایی، و به معنی اعمال زور است. آیا اسلام اعمال زور را جایز می‌داند و روا می‌دارد یا نه؟ پیغمبر اکرم در سیره خودش اعمال زور هم می‌کرده یا نمی‌کرده است؟ 👈 می‌کرده، ولی به طور . یعنی‌ در یک مواردی اعمال زور را اجازه می‌داد، آنجایی که هیچ راه دیگری باقی نمانده بود. به تعبیر معروف، می‌گویند: «آخِرُ الدَّواءِ الْکی». به عنوان آخرالدواء اجازه می‌داد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅4⃣3⃣ آیا پیغمبر با مردم با نرمش رفتار می‌کرد یا با خشونت؟ با ملاطفت و مهربانی عمل می‌کرد یا با خشونت و اعمال زور؟ ❓مقصود حضرت علی علیه السلام که در وصف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ احْکمَ مَراهِمَهُ وَ احْمی‌ مَواسِمَهُ.» چیست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می‌گوید: هر دو، ولی جای هر کدام را می‌شناخت. هم داشت هم . متدها و سیره‌ها را علی علیه السلام این گونه ذکر می‌کند. ⚜ این تعبیر خود امیرالمؤمنین است: 🌿 «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ احْکمَ مَراهِمَهُ وَ احْمی‌ مَواسِمَهُ.» 👈 در اولین تشبیه که او را به طبیب تشبیه می‌کند، می‌خواهد بگوید روش پیغمبر روش یک طبیب معالج با بیماران خودش بود. یک طبیب معالج با بیمار چگونه رفتار می‌کند؟ از جمله خصوصیات طبیب معالج نسبت به بیمار، به حال بیمار است. 👈 یک طبیب ثابت است؛ ولی یک طبیب، است، قانع نیست به اینکه مریضها به او مراجعه کنند، او به مریضها مراجعه می‌کند و سراغ آنها می‌رود. پیغمبر سراغ مریضهای اخلاقی و معنوی می‌رفت. در تمام دوران زندگی‌اش کارش این بود. ✨ در یک دستش مرهم بود و در دست دیگرش میسم. وقتی می‌خواهند زخمی را با یک دوا نرم نرم معالجه کنند، روی آن مرهم می‌گذارند. میسم یعنی آلت جرّاحی، آلت داغ کردن. در یک دست مرهم داشت، در دست دیگر میسم. 👈 آنجا که با مرهم می‌شد معالجه کند معالجه می‌کرد ولی جاهایی که مرهم کارگر نبود، دیگر سکوت نمی‌کرد که بسیار خوب، حال که مرهممان کارگر نیست پس بگذاریم به حال خودش باشد. 👈 اگر یک عضو فاسد را دیگر با مرهم نمی‌شود معالجه کرد، باید داغش کرد و با این وسیله معالجه نمود، با جرّاحی باید قطعش کرد، برید و دور انداخت. ⬅️ پس در جایی اعمال زور، درجای دیگر نرمش و ملاطفت. هر کدام را در جای خودش به کار می‌برد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅5⃣3⃣ چرا حضرت زهرا سلام الله علیها از یک طرف در شب عروسی خود پیراهن عروسی شان را می بخشند و از طرف دیگر برای بازپس گیری فدک ذره ای عقب نشینی نمی کنند؟ مگر فدک چه ارزشی داشت؟ هر یک از این اقدامات ایشان با کدام یک از اصول ثابت سیره معصومین مطابقت می کند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 زهرا که عروس این خانه است و به اصطلاح معروف عروسی است که به تخت است، می‌بیند کسی متوجه نیست، فوراً تنها حرکت می‌کند می‌رود در خلوت، این لباس نو را از تنش می‌کند و لباس کهنه خودش را می‌پوشد و لباس نو را تقدیم سائل می‌کند. وقتی می‌آید، می‌پرسند پیراهنت کو؟ [می‌گوید[ در راه خدا دادم. برای زهرا اینها چه عظمتی و چه اهمیتی دارد؟! لباس یعنی چه؟! تشکیلات و دبدبه یعنی چه؟! و این همان اصل است 👈 زهرا سلام الله علیها اگر دنبال فدک می‌رود از باب این است که اسلام احقاق حق را واجب می‌داند والّا فدک چه ارزشی دارد؟! چون اگر دنبال فدک نمی‌رفت، تن به داده بود و بود، والّا صد مثل فدک را آنها در راه خدا می‌دادند. چون انظلام نباید کرد، زهرا حق خودش را مطالبه می‌کند؛ یعنی ارزش فدک برای حضرت زهرا از جنبه بود نه از جنبه و مادی. از جنبه اقتصادی و مادی ارزشش فقط این قدر بود که اگر فدک داشته باشم، به دیگران بتوانم برسم. 🌿🌾🌿 @binesh_m