eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.3هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 / متن بخش دوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ... از کجا میگی گریه راهِ درمونه؟ نیمه شب بیدار شد. یهو دور و برش رو نگاه کرد. گفت عمه جان بابام کجاست؟ شروع کرد به گریه کردن، اومد آرومش کنه‌... *عمه شبِ محبوبه امشب معلومه حالم خوبه امشب میتپه قلبم مثل گنجشک عمه دلم آشوبه امشب* چی میشه؟! بابام میاد یانه؟ چی میشه؟! یعنی فراموشم کرده؟! انقدر گریه کرد به‌هم ریخت خرابه‌رو، صدا به اون ملعون رسید. از خواب پرید، گفت چی شده؟ گفتن بهونه‌ی باباش حسین رو گرفته... سر رو که بردن جلوش گذاشتن، گفت این چیه جلوم گذاشتین‌؟ گفت: مگه باباتو نمیخواستی!؟... @biukafi_matn عمه ببین که جای اون دست (حالا که بابام داره میاد باید آماده شم.) *عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره عمه بابام امشب میادش آی بچه‌ها! کی شونه داره؟! از درد لبهام زیر دندون زخمای روی لبهام میسوزه شبها چقدر سرده خرابه زخم کف پاهام میسوزه* عمه اگه بابا بیاد همه چیزو براش میگم. خیلی این چهل منزل اذیتت کردم. اگه بابا بیاد زود میرم. عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشالا بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مَرده ماشالا میگم بهش وقتی که رفتی عمه به‌جای من کتک خورد.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 (س) / متن بخش سوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بچه‌های تفحص میگفتن هرچی گشتیم شهیدی پیدا نکردیم. با یاد اشکا و چشم انتظاری پدر مادرای شهدا عذاب وجدان داشتیم. یهو یکی گفت: این شهدا هروقت گره به کارشون میخورد یه روضه نذر میکردن... تو بیابونا رو خاکا نشستیم ، یهو زبون روضه‌خون چرخید نام رقیه اومد. انقد گریه کردیم... هرکی یه گوشه‌ای رفت خاک‌هارو با دستاشون اینور و اونور میکردن واسه خودشون روضه میخوندن گریه میکردن: ما رو این خاک نشستیم کسی کاری به ما نداره، اما تو رو رو خار مغیلان کشوندن. ما اینجا گریه میکنیم هیچ‌کی به ما سیلی نمیزنه اما تو گفتی حسین.... @Abozar_Biukafi یکیشون همینجوری که با خاکا ور میرفت یهو دید یه تیکه پیراهن زد بیرون؛ بیشتر خاکهارو کنار زد دید یه بدن مطهر شهید نمایان شد. صدا زد بیاین روضه جواب داد... میشه امشبم جواب بده!؟... " و تَصَدَّق عَلَینا " نوکرا اومدن درِ خونه‌ت رزق یه سالشون رو بگیرن... گفت: شهیدی که از بین اون ماسه‌ها و خاکا بیرون آوردن، دنبال پلاکش میگشتیم، جیبشو باز کردیم یه دفترچه پیدا کردیم. دفترچه‌رو باز کردیم دیدیم اولش اینو نوشته: عمه بیا گم‌شده پیدا شده... امشب اگه کار داری بگو بخاطر سه ساله... شنیدم خیلی شبیه مادرت شده بود... هم مادرتو دوست داری هم دخترتو دست نوکرتو بگیر... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 متن بخش چهارم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگفتش که عالِم بود اهل علِم بود، منبر میرفت. -اسم روضه خونارو که مینویسه سیدالشهدا تو اون دفتر و لوح محفوظ.- تو عالَم مکاشفه بهش گفتن اسم تو جزء روضه‌خونای حضرت نیست. خیلی غصه خورد، رفت یه کتاب مقتل خرید اومد خونه. گفت ما صدای خوبی نداریم مردم با صدای ما گریه کنن؛ رفت تو خونه، سفره انداختن. گفت میشه ده شب باهم بشینیم برا حسین گریه کنیم بعد غذا بخوریم... @Abozar_Biukafi گفتم سفره، گفتم غذا... چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسمتو که میبردم فقط سیلی میخوردم الهی که اون محله‌ی یهودی خراب بشه به زودی ، خداروشکر نبودی ز خانه‌ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان پدر من گرسنه خوابیدم (اینو میخواستم بگم؛) " امشب اگه صداهم نداری، دختر داری، برو خونه، امشب اینجوری روضه بخون. بگو: دخترم بیا کارت دارم؛ بنشونش رو پاهات دوتا دستتو بذار رو صورتش،‌ صورت یه بچه رو احساس کنی، ببینی اینی که رقیه داره میگه یعنی چی... " افتادم و از حال رفتم خوابیده بودم با لگد زد اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد @biukafi_matn وقتی سر رو گرفت تو دامنش، روایت میگه با دست شروع کرد جای جای سر رو دست بکشه... از این آدم برداشت میکنه؛ ظاهرا چشماشم خوب نمیدید. آدم وقتی خوب نمیبینه لمس میکنه. موهارو لمس کرد کاری نکرد، گونه هارو دست زد کاری نکرد، تا دستش به لبهای پاره‌ی بابا رسید، روایت میگه زد تو دهنش.... دیدن دیگه نفس نمیکشه. بی‌بی زینب اومد گفت: عمه! منو بیچاره نکن... جواب عمه‌تو بده.... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / شعر دوم با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمه شبِ محبوبه امشب معلومه حالم خوبه امشب میتپه قلبم مثل گنجشک عمه دلم آشوبه امشب عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره عمه بابام امشب میادش آی بچه‌ها! کی شونه داره؟! از درد لبهام زیر دندون زخمای رو لبهام میسوزه شبها چقدر سرده خرابه زخم کف پاهام میسوزه @biukafi_matn عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشالا بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مَرده ماشاالا میگم بهش وقتی که رفتی عمه به‌جای من کتک خورد افتادم از رو ناقه اون شب با مشت دندونام ترک خورد افتادم و از حال رفتم خوابیده بودم با لگد زد اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ قرارمون این نبود بی‌تو در حسرتم داغ یتیمی شده بعد تو قسمتم قرارمون این نبود ، قرارمون این نبود یادت میاد که میبوسیدی صورت منو ای بابای من یادت میاد اون‌روزایی که شونه میزدی به موهای من یادت میاد اون روزی رو که گوشواره آوردی برای من حالا ببین جای سیلی رو روی صورتم ای بابای من حالا ببین لخته‌های خونِ گلِ سرِ رو موهای من حالا ببین رفته گوشواره گوشِ پاره مونده برای من "اومدی از سفر ، دخترت رو ببر" @Abozar_Biukafi قرارمون این نبود رفتی تو بی‌خبر حالا چرا اینجوری اومدی از سفر قرارمون این نبود ، قرارمون این نبود یادم میاد لالایی میخوندی می‌خوابیدم با صدای تو یادم میاد باباجون میذاشتم سرم رو بر رووی پای تو یادم میاد که خوابم میبرد با نوازش و بوسه‌های تو حالا که تو اومدی ببین بعد تو میلرزه صدای من حالا که تو با سر اومدی سر بذار بابا روی پای من حالا که تو زخمیه لبت مرحمش میشه بوسه‌های من "اومدی از سفر ، دخترت رو ببر" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 / با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک قطره احساسمو از / اشک چشام میدم به تو زهرا به من میگه سلام ، وقتی سلام میدم به تو ای به قربونِ غمت ابی‌عبدالله به فدای حرمت ابی‌عبدالله شعر کل شاعرا بشه‌ فدایِ بیتی از محتشمت ابی‌عبدالله ای عشق بی‌بدل حسین ، السلامُ علیَ الحسین مردن به‌زیر پای تو ، احلیٰ مِنَ العسل حسین "اباعبدالله ، حسین ثارالله" @Abozar_Biukafi بار غمت رو‌ میبریم ، کاسه به دست حیدریم با نوکرات برادریم ، چون که ما از یه مادریم حَرمت عرش خداست ابی‌عبدالله قبله‌ی سینه‌زناست ابی‌عبدالله مطمئنم نخ معجر رقیه‌ت شافع روز جزاست ابی عبدالله شور شیرینم کربلاست ، راه تسکینم کربلاست اون خوابی که تا اربعین ، هرشب میبینم کربلاست "اباعبدالله ، حسین ثارالله" @biukafi_matn آرامِ تشویشم حسین آبِ رو آتیشم حسین بی‌سر شهید شدی که من بی‌سر شهید میشم حسین با دعای مادر حضرت زینب رخصت از برادر حضرت زینب یه روزی میشیم مدافع حریمِ عُلیا مُخدّره حضرت زینب با عشقت در تاب و تبم ، فدایی این مکتبم این شور انقلابیمو ، مدیون بی‌بی زینبم "اباعبدالله ، حسین ثارالله" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
▪️ اشعار اجرا شده در #شب_چهارم_محرم ۱۴۴۰ 🔹پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ▫️با نوای حاج ابوذر بیوکافی 👇👇👇 @biukafi_matn
📋 (س) بخش اول صوت مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دختر بوتراب یا زینب نوه‌ی آفتاب یا زینب دست‌پرورده‌ی بتولِ علی عالم بی‌معلّم ازلی سوره‌ی مریم لب زهرا حیدر کوفه، زینب زهرا به سراپرده‌ها نه اینکه زنی تو به‌وقتش حسینی و حسنی ای علمدارِ بعد کرب‌و‌بلا چشم بیدارِ بعد کرب‌وبلا ای که اوصاف تو صفات حسین بیرق کشتی نجات حسین تو به هر دشمنی هماوردی چه کسی گفته تو کم آوردی؟ *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn
📋 (س) / بخش دوم صوت با نوای حاج ابوذر بیوکافی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ...تو به هر دشمنی هماوردی چه کسی گفته تو کم آوردی؟! بی‌بی جان! تو مثل کوه وایستادی؛ زنهای ما از شما یاد گرفتن، همسرای مدافعان حرم ما از شما یاد گرفتن... ماجرای مادر دوتا شهید مشهدی جگر منو سوزوند. گفت اینقدر من این دوتا پسرم رو دوست داشتم، یه جوری شده بود رابطه‌ی مادر و پسری، هر حاجتی اینا داشتن من از خدا میخواستم زود بهش برسن. یه روز دیدم یک هفته‌ست اینا تو خودشونن؛ صداشون زدم: مادر چی‌شده؟ اومدن نشستن گفتن ما میخوایم بریم مدافع حرم شیم اما مارو قبول نمیکنن. (الان از صبح بیرون باشی، شب یه کاری پیش بیاد تا دیروقت بیرون باشی مادرت زنگ میزنه میگه دلم شور افتاد، خبری ازت نیست، کجایی! بعد آدم بخواد اصلا از بچه‌ش دل کنه ببین چقدر جیگر میخواد...) گفت من واسطه میشم. اگه من بگم قبول میکنن؟ گفت: آره. اگه والدین بیان قبول میکنن. میگه رفتم امضا کردم، خودم ساکشون رو بستم، لباساشون‌و براشون اتو کردم راهیشون کردم. گفتم مادر اگه شهید شدین سفارش منم به بی‌بی زینب کنین... این مادر اینو از کجا یاد گرفته؟ تو مکتب بی‌بی زینب کبری یاد گرفته... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی @biukafi_matn