eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.3هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
Moharram 1402.04.30 - Shab 04 - H-Ashouraeian.Tehran - 04 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
2.99M
یا سید المظلوم یا سید العطشان تو جانی و جانان ثارالله ای عشق بی‌آغاز ای عشق بی‌پایان تو جانی و جانان ثارالله ای آبروی عالم ای حس خوب حالم من فانیِ تو هستم ای عشق بی‌زوالم بی‌همگان به‌سر شود ابی عبدالله بی‌تو به‌سر نمی‌شود ابی عبدالله داغ تو دارد این دلم ابی عبدالله جای دگر نمی‌شود ابی عبدالله [شب چهارم ۱۴۰۲.۰۴.۳۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.30 - Shab 04 - H-Ashouraeian.Tehran - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.65M
ایهاالارباب، عشق بی‌پایان ای نگاه تو، بهترین درمان از ماتم تو دست بر نمی‌دارم از پرچم تو دست برنمی‌دارم آقاجون از مُحرم تو دست برنمی‌دارم شور بندگی، شوق بچگیم، نمک زندگیم؛ حسینه یار و یاورم، سایه‌ی سرم، بخدا از قدیم؛ حسینه (ابی عبدالله) نبض قلب من، با تو تنظیمه اسم تو کرده ، عمرمو بیمه از هم‌زبونیت دست بر نمی‌دارم از مهربونیت دست برنمی‌دارم آقاجون از روضه‌خونی‌ت دست برنمی‌دارم هرچی که دارم، آقا میارم، خرجی روضه‌ی غمت شه کاشکی جون من، این نفس زدن، فدائی مُحرمت شه (ابی عبدالله) [شب چهارم ۱۴۰۲.۰۴.۳۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
18.46M
سر و جان همه‌ی خلق به قربان حسین جان عالم به فدای لب عطشان حسین رحمت خاص خدا شامل حالش شده است هرکسی یک سر سوزن شده گریان حسین دم عیسی صفت مرثیه‌خوانانش گرم زنده‌ایم از نفس پیرغلامان حسین لشگر عمه‌ی سادات همیشه هستند وسط معرکه‌ها گوش به فرمان حسین خوشبحال شهدایی که فدایش گشتند دم آخر سرشان بود به دامان حسین آه ای مرثیه‌خوان روضه‌ی جانسوز بخوان تا بسوزیم برای غم سوزان حسین خطبه می‌خواند که از منبر مرکب افتاد گذر باد سوی چادر زینب افتاد شمر بر سینه‌ی دردانه‌ی افلاک نشست روی تلّ زینب کبری به روی خاک نشست پیکرش را وسط معرکه غارت کردند به زن و بچه‌ی ارباب جسارت کردند پیکر شاه شهیدان وسط گودال است وقت غارت شدن پیرهن و خلخال است وسط معرکه انگشت‌نمایش کردند جلوی عمه‌ی سادات رهایش کردند تیر و شمشیر به روی پسر فاطمه بود پنجه‌ی گرگ به روی جگر فاطمه بود فاطمه از وسط آتش و دود آمده بود هر چه تیر است به گودال فرود آمده بود از سراشیبی گودال فقط خون می‌رفت ساربان دست پُر از معرکه بیرون می‌رفت آه ای مرثیه‌خوان مرثیه را باز مکن روضه‌ی دختر او را دگر آغاز مکن کاش میشد که فدایش بشود نوکر او تاکه آسیب نبیند حرم دختر او [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.mp3
16.4M
یازده سال است دستت هست در دستم عمو یازده سال است در آغوش تو هستم عمو هر کجا افتاده‌ام از پا صدایت کرده‌ام بارها جای عمو بابا صدایت کرده‌ام تو هوای بچه‌های مجتبی را داشتی هیچ فرقی بین من با دخترت نگذاشتی راحت و آسوده در آغوش تو خوابیده‌ام گاه دلتنگ پدر بودم تورا بوسیده‌ام می‌نشستی می‌نشستم زود روی دامنت داشت عطر فاطمه بوی خوش پیراهنت بعد بابای شهید خود شدم دلبند تو تو شدی بابای من، من هم شدم فرزند تو بین آغوشت عموجان جای عبدالله شد اینچنین شد کنیه‌ات «بابای عبدالله» شد تو بغل کردی مرا هروقت که خسته شدم اینچنین شد من به آغوش تو وابسته شدم پس چرا حالا میان قتلگاه افتاده‌ای؟! پس چرا بر سینه‌ی خود شمر را جا داده‌ای؟! پس چرا من را از آغوشت جدا کردی عمو؟! به دلم افتاده دیگر برنمی‌گردی عمو عمه! دارد تیر می‌آید به سوی سینه‌اش وای دارد می‌نشیند شمر روی سینه‌اش عمه! جان مادرت دست مرا محکم نگیر دست‌های کوچکم را هیچ دست کم نگیر گفته بابایم که تا آخر بمانم با حسین گفته بابایم که «لا یومَ کیومکْ یاحسین» سینه‌ام را روبه‌روی تیرها می‌آورم دست خود را زیر این شمشیرها می‌آورم تیری آمد بین آغوشت سرم را قطع کرد «دوستت دا...» تیر حرف آخرم را قطع کرد عمه‌ام گفته گلویت را ببوسم ای عمو حرمله نگذاشت رویت را ببوسم ای عمو از میان اینهمه لشگر به سختی آمدم آخرش هم بین آغوش تو دست‌وپا زدم زیر سم اسب هاشان پیکرم پاشیده است مثل قاسم سینه‌ام به سینه‌ات چسبیده است شاعر : آقای [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
11.14M
در شهادت بازه حالا وقت پروازه مرد و زن، پير و جوون، حتى طفل توو گهواره رفتن و، بايد برم، جهاد ادامه داره والله لا افارق عمی، يه نفر مرد مي‌دونم والله لا افارق عمی، تا آخرين قطره‌ی خونم (شهيد نشم مى‌ميرم) امام من بى‌هوشه خونم داره مى‌جوشه وقتشه، يارى كنم، ياور امام خوشبخته وقتشه، كارى كنم، يه امتحان سخته والله لا افارق عمی، اگه بميرم هزاران بار والله لا افارق عمی، قسم به دستاى علمدار (شهيد نشم مى‌ميرم) عمه صدا جنجال عمو توى گودال اهل غدر، اهل نفاق، اين لشكر همه نامردن طاقتم، سر اومده، عمو رو دوره كردن والله لا افارق عمی، سپر عمو ميشه دستم والله لا افارق عمی، من ذوالفقار حسن هستم (شهيد نشم مى‌ميرم) [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 05 - Abozar Biukafi - Vahed.mp3
8.42M
کاشکی، مثل علی‌اصغر، منم بشم پرپر برا عمو جونم حسین صبرم، تموم شده دیگه، قلبم داره میگه بی‌تو نمی‌تونم حسین سپر باشم کاش واسه بدنش زخمی میشه تنش آخه می‌زننش ای عمه یه عمره که باعثِ زحمتم خیلی ناراحتم کم شده طاقتم ای عمه عشق نگات یا حسین جونم فدات یا حسین بابام حسن گفت بمیرم برات یا حسین (عموی خوبم حسین) عمه، بذار برم دیره، تنش پُره تیر شد باید برم کاری کنم ای وای، انداختنش رو خاک، خیلی شدم غم‌ناک باید برم کاری کنم به هر نحوی بود پُر از درد و غم دل به میدون زدم با شتاب اومدم توو گودال منو به سختی بغل کرد عمو نیزه می‌زد عدو محکم از روبه‌رو توو گودال عمو جونم یا حسین مهربونم یا حسین تا جون دارم یار تو می‌مونم یا حسین (عموی خوبم حسین) [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 06 - Abozar Biukafi - Vahed Tond.mp3
3.21M
سر و جان همه‌ی خلق به قربان حسین جان عالم به فدای لب عطشان حسین رحمت خاص خدا شامل حالش شده است هرکسی یک سر سوزن شده گریان حسین دم عیسی صفت مرثیه‌خوانانش گرم زنده‌ایم از نفس پیرغلامان حسین لشگر عمه‌ی سادات همیشه هستند وسط معرکه‌ها گوش به فرمان حسین خوشبحال شهدایی که فدایش گشتند دم آخر سرشان بود به دامان حسین آه ای مرثیه‌خوان روضه‌ی جانسوز بخوان تا بسوزیم برای غم سوزان حسین خطبه می‌خواند که از منبر مرکب افتاد گذر باد سوی چادر زینب افتاد شمر بر سینه‌ی دردانه‌ی افلاک نشست روی تلّ زینب کبری به روی خاک نشست پیکرش را وسط معرکه غارت کردند به زن و بچه‌ی ارباب جسارت کردند پیکر شاه شهیدان وسط گودال است وقت غارت شدن پیرهن و خلخال است وسط معرکه انگشت‌نمایش کردند جلوی عمه‌ی سادات رهایش کردند تیر و شمشیر به روی پسر فاطمه بود پنجه‌ی گرگ به روی جگر فاطمه بود فاطمه از وسط آتش و دود آمده بود هر چه تیر است به گودال فرود آمده بود از سراشیبی گودال فقط خون می‌رفت ساربان دست پُر از معرکه بیرون می‌رفت آه ای مرثیه‌خوان مرثیه را باز مکن روضه‌ی دختر او را دگر آغاز مکن کاش میشد که فدایش بشود نوکر او تاکه آسیب نبیند حرم دختر او [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 07 - Abozar Biukafi - Rajaz.mp3
2.49M
لشکر شیطان به میدان زده تیر به سوی دل ایمان زده نور خدا چون نشد آخر خموش آتش کینه‌ست به قرآن زده چراغ راه هدایت که حق برافروزد ببین که ریشه‌ی ظالم چگونه سوزد قرآن پیروز این جنگ است ای ظالمان نابودیِ ستم نزدیک است در جهان [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.04.31 - Shab 05 - H-Ashouraeian.Tehran - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
3.97M
فقط نگاه تو جان میدهد به نوکر تو گدای کوی تو دنبال هر نگاهی نیست خدا گواه‌ست پیِ مردم جهان نروم بجز حسین مرا ملجاء و پناهی نیست عالی رجات یا اباعبدالله ای آب حیات یا اباعبدالله ای فُلک نجات یا اباعبدالله جونم به فدات یا اباعبدالله ای ارباب همه ابی عبدالله یابن فاطمه ابی عبدالله (ابی عبدالله) [شب پنجم ۱۴۰۲.۰۴.۳۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.01 - Shab 06 - H-Ashouraeian.Tehran - 01 - Abozar Biukafi - Najva - Edit.MP3
15.72M
کاش تا لحظه‌ی مُردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش؛ در دلم تا نفسی هست مُحرم باشد آبرویی بده آنقدر که تا آخر عمر؛ تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که؛ در دلم ذره‌ای از مِهر شما کم باشد خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو؛ خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد شاعر: خانم [شب ششم ۱۴۰۲.۰۵.۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.01 - Shab 06 - H-Ashouraeian.Tehran - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh H-Qasem A - Edit.mp3
18M
وقتی دلم دارد هوای مجتبی را باید ببینم بچه‌های مجتبی را قاسم! تورا یک عمر بر دوشم گرفتم با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم اصلاً برادرجان من هستی عزیزم تحت حضانت بوده‌ای این سیزده سال دستم امانت بوده‌ای این سیزده سال خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم از سوی دلبر نامه‌ای دادی به دستم روشن شده است از بوی یوسف سوی چشمم خط حسن را می‌گذارم روی چشمم زینب! حسن جان تذکره داده به قاسم خواهر ببین آیا زره داده به قاسم؟! قاسم! خدا را شکر که اینجا حسن نیست اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست حالا که داری میروی شمشیر بردار دست خدا باشد به همراه تو سردار مثل حسن بستی عمو عمامه‌ات را با رفتنت بیچاره کردی عمه‌ات را رفتی و ازرق را سر جایش نشاندی جانم فدای آن رجزهایی که خواندی با مجتبی فرقی ندارد نعره‌هایت دارد حرم تکبیر می‌گوید برایت تو تازه دامادی عمو دورت بگردد از مرکب افتادی عمو دورت بگردد با سنگ‌ها دشمن تورا از پا در آورد عمه صدایت می‌زند برگرد برگرد زیر سُم مرکب صدایت در نیامد از دست من کاری برایت بر نیامد جان می‌دهی پیش من، این سخت است قاسم پا میکشی روی زمین سخت است قاسم زینب بیا که تازه دامادم رسیده زینب ببین قاسم عجب قدی کشیده زینب ببین با خون حنا بسته به مویش زینب بگو گریه کند دختر عمویش من میبرم در خیمه جسم پرپرش را زینب تو هم آرام کن پس مادرش را شاعر : آقای [شب ششم ۱۴۰۲.۰۵.۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
Moharram 1402.05.01 - Shab 06 - H-Ashouraeian.Tehran - 04 - Abozar Biukafi - PishZamine.mp3
2.59M
چه خوش بوَد زندگیِ در هوای تو بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو چه خوش بوَد عاقبتِ خیر هرکسی که جان دهد پای تو و روضه‌های تو تا خون‌بهای تو، باشد خدای تو درمان هر غم است، اشک عزای تو اشکِ در داغ حسین نزد خدا می‌ماند خانه‌ی دوست تو را سوی خودش می‌خواند خانه‌ی دوست کجاست؟! کربلا کربلا مأمن انبیاء مرد این جاده‌ای؟! ای رفیق پا‌به‌پای شهیدان بیا کربلا کربلا، کربلا شاعر و نغمه‌پرداز: [شب ششم ۱۴۰۲.۰۵.۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn