eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
679 ویدیو
596 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
"42/3/6 به موجب گزارش رسیده از قم یک برگ صورت اسامی وعاظی که تصمیم دارند از طرف خمینی به قطر و کویت و بحرین و پاکستان و آبادان رفته و بر علیه تبلیغ نمایند به پیوست تقدیم می گردد..."(امام خمینی در آینه اسناد ج1 ص375) 📜در پیوست اسم هجده نفر از طلاب و فضلا درج شده است. 🔴🔻 حرکتهای خودجوش و کم هزینه طلاب یک نظام 2500 ساله را ساقط کرد. ◀️◀️ احیای تحرکات خودجوش تبلیغی-سیاسی در بین طلاب تنها راه ایجاد است. 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش ششم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹آقای منتظری خود را در مرجعیت امام مؤثر می‌داند. این در حالی است که ایشان پیش از آغاز نهضت در سال 1341 در جرگه‌ی مراجع‌ قرار‌ داشت و در میان کسانی که او‌ را می‌شناختند و با نام‌ او‌ آشنا بودند، به عنوان یک‌ مرجع‌ ‌ ‌مطرح بود حتی در دوران در برخی از نقاط ایران‌ مقلدینی‌ داشت. چنان که در کتاب‌ نهضت‌ امام‌، آمده‌است: 🔸 ... مقامات جاسوسی‌ و به‌ اصطلاح امنیتی رژیم شاه‌ در‌ ابتدای تأسیس ساواک درباره‌ی حوزه‌ی قم و مقامات برجسته‌ی‌آن حوزه و شمار طلابی که در آن‌ حوزه‌ به تحصیل سرگرمند، نیز درباره‌ی مدارج‌ تحصیلی‌ و حقوق مستمری‌ آنان‌، به‌ تحقیق و تفحص دست زده‌ و گزارشی تهیه کرده‌اند. در این گزارش درباره‌ی مراجع تراز دوم پس از حاج آقا حسین‌ بروجردی‌ (مرجع علی الاطلاق جهان تشیع) و شمار‌ طلابی‌ که‌ در‌ درس‌ آنان شرکت می‌کنند‌ و منطقه‌ی‌ نفوذ آنان نیز اطلاعاتی داده‌اند. 🔹در این گزارش که در تاریخ 22/12/1335 داده شده‌، شاگردان‌ درس‌ امام را حدود پانصد نفر ذکر کرده‌ و اعتراف‌ کرده‌ است‌ که‌ از‌ لحاظ درس حائز اهمیت است و یادآور شده است که در ایالات مرکز و غرب ایران، مقلد دارد... این گزارش از سوی سرهنگ قلقسه رئیس دایره‌ی امنیت و مذاهب، به‌ اداره‌ی سوم ساواک داده شده‌است.... (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
📜« آقای #وحید_خراسانی در هیئت عزاداران ابوالفضلیان شهر ری در ساعت 9:00 روز 42/3/11 ضمن موعظه گفت بلندگوها را که در خیابان‌ها نصب شده تا #دستورات_اسلامی به گوش مردم برسد قطع می‌کنند و حال آن‌که دستگاه فعلی صدای فاحشه‌ها و مطرب‌ها را در خیابان‌ها دایر می‌نماید. من این موضوع را در مسجد سیدعزیزالله برای #اهالی_تهران خواهم گفت که به مردم عزادار شهر ری چه خواهد گذشت.»(حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک ص212) 🔹پیش از عاشورای سال 1342 امام اعلی الله مقامه الشریف از مبلغان مذهبی دعوت نمود که برای دفاع از اسلام و علیه رژیم پهلوی دست به روشنگری بزنند. 🔸رژیم پهلوی به انحاء مختلف با این دعوت مبارزه کرد و حتی بلندگوی فضلای مشهور آن زمان از جمله آیت‌الله العظمی وحید خراسانی حفظه‌الله را قطع می‌نمود. ◀️در این سند واکنش قاطع ایشان و تهدید علیه رژیم به روشنگری را مشاهده می‌کنید. 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🗞 ؛ یکشنبه 24 آذر عکس را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق می‌خواهند در قالب یادداشت‌هایی حوادث و چهره‌های دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطب‌زاده را به همین منظور منتشر نموده‌اند. آیا هدف روزنامه شرق بررسی صادقانه و جامع شخصیت‌های دهه شصت است؟ ظاهرا هدف این نیست... 🖊یادداشت کامل در ادامه: 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/957 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🗞روایت یک‌طرفه از یک کودتاچی 🔸روزنامه شرق؛ یکشنبه 24 آذر عکس را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق می‌خواهند در قالب یادداشت‌هایی حوادث و چهره‌های دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطب‌زاده را به همین منظور منتشر نموده‌اند. آیا هدف بررسی صادقانه و جامع شخصیت‌های دهه شصت است؟ 🔹شاید هدف این نباشد چراکه مسئولین این روزنامه به صورت یک‌طرفه تنها سخنان قطب‌زاده را منتشر کرده‌اند و طبیعی است یک مجرم که خطر اعدام را نزدیک خود حس می‌کند همه حقایق را بازگو نمی‌کند و چه بسا برای حفظ جان خود دروغ هم بگوید. در هنگام ورود به عرصه تاریخ باید بدانیم که تاریخ‌نگاری عملی بسیار دقیق و ظریف است که با حزبی و احساسی جمع نمی‌شود. 🔸قطب‌زاده سال‌ها قبل از پیروزی شخصیتی منافق و منحرف بود و این انحراف قطب‌زاده برای شخصیت‌های بابصیریتی هم‌چون مرحوم پیدا بود و ایشان در برملا كردن نقشه‌ها و نيرنگ‌های قطب‌زاده و دارودسته او در ميان روحانيان مبارز نجف و پيشگيری از فريب طلاب نقش بسزايی داشت و رخصت نمی‌داد كه قطب‌زاده‌ها و ديگر عناصر و گروه‌های مرموزی كه به قصد به نجف مي‌آمدند و بر آن بودند در ميان طلاب، عناصر ساده‌لوح و خامی را بيابند و آلت دست كنند، كاميابی داشته باشند و با دست پر برگردند. 🔹اين هوشياری و آگاهی آن شهيد برای عناصر مرموزی چون قطب‌زاده و عوامل او سخت و شكننده بود و آنان را بر آن می‌داشت كه چهره او را مخدوش كنند و بكوشند كه او را از سر راه مطامع خود كنار زنند.(فصلنامه پانزده خرداد، ش30، ص2154) 🔸برخورد قاطع مرحوم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی با قطب‌زاده در مقاطع دیگر هم ادامه داشت.حجت‌الاسلام و المسلمین در کتاب نهضت امام خمینی می‌نویسد: 🔹در تاريخ خردادماه 1349 آقاي صادق قطب‌زاده براي نخستين‌بار به نجف آمد و در شب يكشنبه 31خردادماه در منزل برادر سيد مصطفي به سر برد. بايد تأكيد كنم شناختي را كه ملت عزيز ايران امروز از آقاي قطب‌زاده پيدا كرده است، برادر شهيد در همان يك شب از او به دست آورد و به راستي دريافت كه او چه عنصر خطرناكي براي انقلاب ايران خواهد بود. گويا وضع امروز و سوءاستفاده‌هايي را كه آقاي قطب‌زاده و او از انقلاب و رهبر آن به عمل آورده و سپس توطئه‌هايی را كه عليه انقلاب و جمهوري اسلامي به كار گرفت با چشم دل مي‌ديد و از اين رو به شدت رنج مي‌برد. 🔸بارها به من و ديگر برادران روحاني توصيه مي‌كرد كه از هر گونه همكاري و حتي ديدار با قطب‌زاده بپرهيزيم و خود نيز از آن شب كه قطب‌زاده در منزلش بود تا روزي كه به رسيد ديگر حاضر نشد كه با او روبه‌رو شود و تلاش‌هاي همه‌جانبه آقاي قطب‌زاده براي تنها يك ساعت ديدار و گفت‌وگو با آن شهيد آگاه با شكست روبه‌رو شد و جالب آنكه آقاي قطب‌زاده در سال 1350- كه بار ديگر راهي نجف شده بود- پس از ورود، ساك دستي خود را به دست يكي از افرادي كه در منزل امام كار مي‌كرد- به نام غلامرضا- داد تا به منزل شهيد مصطفي خميني ببرد و به او خبر دهد كه آقاي قطب‌زاده به آنجا وارد خواهد شد! 🔹در حضور شهيد مصطفي خميني بودم كه غلامرضا ساك او را آورد و پيام او را به آن شهيد رسانيد؛ ليكن او با عصبانيت ساك را به بيرون افكند و به غلامرضا گفت از قول من به او بگو كه حق آمدن به منزل مرا نداري! فرداي آن روز آقا سيد مصطفي در بيروني منزل امام نشسته بود،‌ آقاي قطب‌زاده وارد شد و به او سلام كرد، شهيد سلام او را پاسخ داد و روي خود را از او برگردانيد و پس از لحظه‌اي از جا برخاست و از مجلس بيرون رفت. 🔸اين برخورد قاطع و انعطاف‌ناپذير آن شهيد با آقاي قطب‌زاده براي بسياري از افراد كه از ماهيت او آگاهي نداشتند شگفت‌آور بود و برخي نيز به حاج‌ سيد مصطفي اعتراض مي‌كردند كه شما چگونه افراد ماركسيست را به حضور مي‌پذيريد و با آنان به گفت‌وگو مي‌نشينيد ليكن از پذيرش و گفت‌وگو با آقاي قطب‌زاده سر باز مي‌زنيد؟ 🔹او پاسخ مي‌داد كه «فرق يك ماركسيست با صادق قطب‌زاده، فرق كافر و منافق است. وقتي كه با يك ماركسيست روبه‌رو مي‌شوم مي‌دانم كه طرف حساب چه‌كاره است اما در برخورد با افرادي مثل قطب‌زاده نمي‌دانم طرف حساب من كيست و چه‌كاره است و از اين آمد و رفت چه نقشه‌اي در سر دارد. آنچه برايم مسلم است اين است كه قطب‌زاده و قطب‌زاده‌ها در راه خميني نيستند و به روحانيت ايمان ندارند و خلاصه آدم‌هاي مرموزي به نظر مي‌آيند و لذا ترجيح مي‌دهم كه اصلاً از هر گونه تماس و مذاكرات با اين‌گونه افراد پرهيز كنم تا از شرشان در امان باشم». (نزديك به اين مضامين)( سيد حميد روحاني،نهضت امام خمینی ج2 ص591-590) 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش هفتم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری جناب مجتبی لطفی از هواداران آقای حسینعلی منتظری است که در کتاب جدید خود به تکرار خاطراتی پرداخته که باطل بودن آن پیش از این اثبات شده بود. به مناسبت سال‌گرد مرگ آقای منتظری به نقد بخش‌هایی از این کتاب پرداختیم: 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/942 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/944 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/948 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/949 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/950 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/954 و اما ادامه مطالب: 🔹 در بخشی از کتاب به نقل از آقای ادعا شده بود درج نام امام در جراید به عنوان به خاطر مصاحبه ایشان بوده است. این ادعا نیز پیش از این در خاطرات منسوب به آقای منتظری منتشر شده بود: 🔸 ... پس از فوت آیت‌الله بروجردی از‌ روزنامه‌ها‌ آمده بودند با طلبه‌ها راجع به مراجع مصاحبه می‌کردند، ما آیت‌الله خمینی را مطرح کردیم و روزنامه‌ها نام ایشان را جزو مراجع نوشتند... تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی جناب سیدحمید روحانی در نقد این خاطره می‌نویسد: 🔹 اولا در آن روز این‌گونه مرسوم نبود که‌ خبرنگاران‌ در کوچه و بازار راه بیفتند و با مردم یا طلاب مصاحبه کنند. 🔸 ثانیا نمایندگان و خبرنگاران روزنامه‌ها در به علت اینکه بلیت بخت‌‌آزمایی، ورق قمار و کتاب‌های مستهجن می‌فروختند، از نظر‌ روحانیان‌ و طـلاب آنقدر منفور بودند که به خود جرأت نمی‌دادند به فیضیه و طلاب و روحانیان نزدیک شوند. 🔹 ثالثا آقای منتظری از نظر ارباب جراید و مطبوعات چهره شناخته شده‌ای نبود که خبرنگاران‌ سراغ‌ او‌ بروند، تنها روحانیانی که در‌ حوزه‌ قم‌ از نظر ارباب جراید شناخته شده بودند نویسندگان مجله « » بودند. 🔸 رابعا اگر خبرنگاری به سراغ آقای منتظری رفته بود‌ و با‌ او‌ در زمینه مراجع گفتگویی کرده بود، بی‌تردید آقای‌ منتظری‌ یا تنظیم کنندگان خاطرات او آن را با آب و تاب بیان می‌کردند که خبرنگار روزنامه‌ای مثلا به منزلم آمد‌، یا‌ سر‌ درس من حاضر شد و یا اینکه در مسیر راه جلوی‌ مرا گرفت. آقای منتظری در خاطرات آنگاه که با کلمه «ما» و به صورت سربسته ادعایی می‌کند: «ما آیت‌الله‌ خمینی‌ را‌ مطرح کردیم» نشان از این نکته دارد که شخصا نقشی نداشته‌ است‌ و می‌خواهد به اصطلاح خود را به گونه‌ای «قاطی» کند! 🔹 خامسا این علمای تهران مانند ، و و حتی مرحوم سید محمد بهبهانی بودند که در گفتگو با‌ برخی‌ از‌ ارباب جراید از مقام و موقعیت علمی امام سخن گفتند. آنگونه که شهید محلاتی روایت‌ می‌کرد‌ در‌ ملاقات خصوصی‌ای که برخی از ارباب جراید مانند عباس مسعودی در پی درگذشت آقای‌ بروجردی‌ با سید محمد بهبهانی داشتند، آقای بهبهانی صریحا اظهار کرده بود «آقای خمینی‌ اگر‌ به‌ میدان بیاید از همه این مراجع شایسته‌تر است، حیف که اهلش نیست». 🔸 سادسا مقامات‌ دولتی‌ و کارشناسان در امور روحانیت سالیان درازی پیش از درگذشت آقای بروجردی‌ از‌ مقام‌ و موقعیت امام آگاهی داشتند، چنان که در پیش اشاره شد، سرهنگ قلقسه در گزارش خود‌ در‌ سال 1335، شمار شاگردان امام را و اینکه در کدام منطقه ایران مقلد‌ دارد‌، بازگو‌ کرده است، بنابراین امام به عنوان مرجع تقلید مطرح بود، نه اینکه آقای منتظری بنابر‌ ادعای‌ خود‌، او را مطرح کرده باشد و روزنامه‌ها طبق گفته او «نام ایشان را‌ جزو‌ مراجع‌» نوشته باشند.(منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 5 سال1384) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش هشتم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 در بخش از خاطرات منسوب به آقای منتظری آمده است: ... همه مراجع برای فاتحه گرفتند و هر کدام به تناسب‌ موقعیت‌ خود زودتر اعلام فاتحه می‌کردند آیت‌الله خمینی شاید نفر پانزدهم، شانزدهم بود‌ که‌ اعلام فاتحه کرد...(خاطرات ص189) 🔸 در نقد این کلام؛ استاد سیدحمید روحانی چنین می نویسد: در این فراز از‌ خاطرات‌ تلاش‌ شده است، به شکل مرموزی مقام علمی‌ و اجتماعی‌ را به زیر سؤال ببرد و او را از نظر مقام و موقعیت در‌ حوزه‌ قم در رده «پانزدهم، شانزدهم‌» بنمایاند‌ که لابد‌ در‌ ردیف‌ فضلای تراز دوم حوزه قرار داشته‌ است‌!! در صورتی که اعلام فاتحه از طـرف امام پس از دیگران نه‌ به‌ تناسب موقعیت، بلکه روی ادب و بود که نمی‌خواست در‌ برپایی‌ مراسم بزرگداشت، معارض دیگران باشد‌. اصولا‌ دأب امام در این‌گونه برنامه‌ها این بود که می‌گذاشت همه کسانی که برآنند‌ مراسمی‌ برپا دارند، برنامه خود را‌ اعلام‌ کنند‌ و به انجام برسانند‌، آنگاه‌ که برپایی مراسم از‌ طرف‌ این و آن به پایان می‌رسید و دیگر از طرف کسی اعلام فاتحه نمی‌شد، امام مراسمی‌ برپا‌ می‌داشت. 🔹 نگارنده(حجت الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی) به یاد دارد که‌ در‌ پی درگذشت‌ آقای‌ حکیم‌ در نجف اشرف در‌ سال 1349، آنگاه که مراجع تراز اول و دوم، فضلا و اساتید حوزه، طلاب برخی شهرها و کشورها‌ و حتی‌ اصناف بازار مراسم فاتحه برپا کردند‌، امام‌ آخرین‌ نفری‌ بود‌ که برای آن‌ مرحوم‌ مراسم بزرگداشتی گرفت و دستور داد که در اعلام مراسم از طرف او، نام او را بدون‌ هیچ‌گونه‌ عناوین‌ و القابی ببرند، شماری از جوانان عرب و طلاب به دفتر مؤذن هجوم‌ بردند و می‌خواستند گوینده را مورد ضرب و شتم قرار دهند که چرا از امام به صورت اهانت‌آمیز نام برده است. گوینده دست خط امام را به آنان ارائه داد که در‌ آن‌ تأکید شده بود از من جز به عنوان « » نام برده نشود. افق عرفانی و اخلاقی امام کجا و آن تحلیل‌های ناسوتی و دنیا‌‌زده کجا! (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 5 سال1384) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش نهم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 بخش دیگری از خاطرات آقای منتظری در حقیقت طعنه و است که البته آقای منتظری آن را به امام نسبت می‌دهد: 🔸 یادم‌ است این داستان را برای من نقل کردند،ایشان‌ فرمودند: مرحوم الحسن_اصفهانی که فوت شد، علمای مشهد جمع شدند که‌ مرجع معین کنند، یکی‌ از‌ آقایان در آن جلسه می‌گوید آقای حاج آقا حسین قمی برای‌ مرجعیت خوب است ولی ریشش دست پسرش آ سید مهدی است،آقای بروجردی‌ هم‌‌ خوب است ولی ریشش دست‌ حاج‌ آقا روح اللّه است، ما بیاییم آسید محمود شاهرودی را معین بکنیم که در اختیار خودمان باشد...مرحوم آیت اللّه آقای حاج میرزا مهدی‌ اصفهانی‌‌ (رحمت اللّه علیه)در‌ آن‌ جلسه گفته بودند پس این جلسه ما از جلسه کمتر نیست. ما آمده‌ایم ببینیم چه کسی اعلم و است یا اینکه ببینیم چه کسی ریشش دست‌ ماست‌... .(خاطرات ص190) 🔹 این‌ داستان را از قول در خاطرات‌ آورده‌اند،لیکن اگر به‌ راستی چنین داستانی را بازگو کرده چرا لحظه‌ای اندیشه نکرده است که چگونه‌ امام در سخنرانی‌های عمومی‌ و یا‌ نیمه‌ عمومی‌ خود هیچ‌گاه به بازگو کردن این‌ داستان نپرداختن و حتی به آن اشاره‌ نکردند؟!آیا خردمندان و عقلای قوم هر‌ آنچه می‌شنوند ‌ ‌بی‌تأمل و نسنجیده بر زبان می‌آورند؟ 🔸دور از نظر نیست که در‌ ارتباط‌ آقای‌ منتظری با هم‌ آزردگی خاطری بوده است که به آوردن‌ این داستان و یا ساختن آن ‌‌به‌ نام امام‌ منجر گردیده است؟!در این داستان نه‌ تنها علمای مشهد به زیر‌ سؤال‌ رفته‌اند‌، بلکه مرحوم حاج آقا حسین قمی و آقای بروجردی نیز مورد اهانت قرار گرفته‌اند. (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 16 تابستان1387) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔆خاطرات همسر امام، به قلم خودش (6 ) ✳️ اتکا به نفس آقای داماد 🔹... با تمام ایراداتی که به این کار داشتم در یک لحظه خودم را به خدا سپردم و فهمیدم باید تسلیم تقدیر الهی شد و تابع محض بود و خودم را تسلیم تقدیر و نمودم تا ببینم با من چگونه رفتار خواهد کرد. 🔸 مادر و خواهرانم اصرار داشتند که من را ببینم با خود می‌گفتم چه ببینم و چه نبینم همین است که هست ولی آنان اصرار داشتند... 🔹 با خود فکر می‌کردم آنکه آن همه اصرار دارد حتماً خود را آراسته و لباس خوب پوشیده است ولی با کمال تعجب او را سیدی و بی‌آلایش، دارای عمامه، قیافه‌ای معمولی معمولی، لاغر، زرد رنگ، سبزه و ، تو گویی میهمان ما برای مجلس درس مهیا شده بود نه مجلس خواستگاری با دختری با آن خصوصیات، آن هم بعد از ماهها اصرار و انکار، تنها چیزی که به راحتی می‌شد در سیمای داماد یافت، اتکاء به نفس بود و بس. پنداری همه چیز را هیچ می‌انگاشت و این را به راحتی می‌شد فهمید ... 🔸نه قدرت نه گفتن داشتم و نه قدرت «آری» . درست یادم است که زانوهایم را در بغلم گرفته بودم و در کنار اتاق مظلومانه نشسته بودم، نمی‌دانم چه فکر می‌کردم ... 👈🏼ادامه دارد... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی ( همسر امام ) ص 52-53 @iranemoaser 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.