eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
626 ویدیو
594 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
رضاخان و محمدرضا بازیچه ابر قدرت ها 🔻 | 22 اردیبهشت 🔹... شما می‌دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در چه گذشت. مسلماً همه شما‏‎ ‎‏شاهد نبودید، از باب این‌که جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از تا امروز، شاهد همه مسائل بوده‌ام. آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار‏‎ ‎‏ و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را‏‎ ‎‏ کرد. پس از آن‌که مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با و‏#‎ ‎‏روحانیین، به طوری که مجالس ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضی‏‎ ‎‏مجالس می‌خواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد می‌شد که اول اذان تمام بشود.‏‎ ‎‏مأمورین دور می‌گردیدند برای این‌که نگذارند مجالسی باشد. 🔸 را در هر جا که‏‎ ‎‏بودند یا به کشید، و یا بعضی را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آن‌هایی که ‏‎ ‎‏کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه قیام کرد و قضیۀ مسجد‏‎ ‎‏ پیش آمد و قتل عموم، قتل عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه‏ ‏از واقع شد و دنبال آن علمای بزرگ تبریز را گرفتند و کردند؛ و ظاهراً به‏‎ ‎‏سُنْقُر تبعید کردند؛ و بعدش علمای قیام کردند؛ که در این قیام سایر علمای بلاد‏‎ ‎‏هم از همه جاها به آمدند و مرکز را قم قرار دادند؛ لکن باز با حیله و با فشار این را هم‏‎ ‎‏ساکت کرد و خفه کرد؛ و دیدید که در مدت چندین سال که این مشغول به فعالیت بود و‏‎ ‎‏مشغول به سلطنت بود با مردم چه کرد و با ذخایر ما چه کرد؛ که شاید نتواند تاریخ درست‏‎ ‎‏اطلاع در آن پیدا بکند. 🔹و آن وقت که بنا شد برود، و رفت، اعلام کرد به وسیله‏‎ ‎‏رادیو دهلی ـ که آن وقت تحت نظر انگلستان بود ـ که را ما آوردیم؛ و بعد از‏‎ ‎‏این‌که کرد به ما، او را بردیم! وقتی که بردند او را، جواهرهای را در چمدان‌ها‏‎ ‎‏گذاشتند و در کشتی گذاشتند او را، و خود او هم، یعنی جواهرها را خود او جمع کرد،‏‎ ‎‏چمدان‌ها را پر کرد از جواهر. و با کشتی حرکتش دادند برای بیرون از ایران و در بین دریا ـ‏‎ ‎‏آن‌طوری که به ما آن وقت اطلاع دادند ـ در بین دریا یک کشتی دیگری آوردند و متصل‏‎ ‎‏به این کشتی کردند، و به او گفتند بیا توی این کشتی. رفت و گفت پس چمدان‌ها چه؟ گفتند‏‎ ‎‏خوب آن هم می‌آید. او را بردند به جزیره موریس، و چمدان‌ها هم به رفت!‏ ‏🔸و بعد از او بر حسب، آن‌طوری که خود محمدرضا در یکی از کتاب‌هایش‏‎ نوشت‏‎ ‎‏«این‌که که آمدند به ایران، صلاح دیدند که من باشم!» اعتراف کرد که متفقین او را‏‎ ‎#‏تحمیل کرده‌اند منتها بعد این را ـ از قراری که گفتند ـ از کتاب حذف کرده اند .. . این هم‏‎ ‎‏که خیانتش را دیگر همه شما و جنایت‌هایی که کرده ـ خصوصاً در این چند سال اخیر ـ همه‏‎ ‎‏اطلاع دارید. جنایاتی که او کرده است نمی‌شود همه مطلع باشند همه جنایات را؛ برای‏‎ ‎‏این‌که بعضی از جنایات همچو مخفی بوده است که کسی اطلاع از آن پیدا نکرده جز خود‏‎ ‎‏او، و بعضی از اشخاصی که خواص بودند؛ و کارش را هیچ کس مطلع نشده است غیر از‏‎ ‎‏خودش، و مثلاً کارتر‏‎ یا امثال آن‌ها. این هم وقتی که می‌خواست برود، ... جواهرات را‏‎ ‎ جمع کرد؛ و علاوه بر آن، قرض‌های زیاد در ایران گذاشته است از بانک‌ها. هر چه توانستند‏‎ ‎‏این‌ها قرض کردند و رفتند. ... (22 اردیبهشت 58، صحیفه امام، ج 7، ص 249-251)‏ @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️عاشقانه های حاج آقا مصطفی با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه اختصاصی/بخش سوم حجت‌الاسلام والمسلمین سجادی: 🔹در تفسیر هست که می‌گوید: «خدایا اگر این تفسیر من ثوابی دارد، من هدیه می‌کنم به اباعبدالله(ع)». تعبیر ایشان در این مورد، به قرار ذیل است: 🔸«روحی و ارواح العالمین لک الفداء یا اباعبدالله و یا سیدالشهدا فیا رب ان کان فیما اسطره و اضبطه حول الکتاب الالهی شیء لی یسمی بالجزاء و الثواب، فنهدیه الیه و نرجوا من حضرته التفضل علی بقبول و المنة علی المفتاق المفتقر الی شفاعته بعدم رده». 🔹ترجمه: ای اباعبدالله و ای سرور شهیدان! روح من و همه عالمیان فدای تو باد. پروردگارا اگر آنچه که در پیرامون کتاب الهی (قرآن کریم) می‌نگارم و ضبط می‌کنم، چیزی از ثواب و جزای خیر برای من دارد، آن را هدیه می‌کنم به سیدالشهدا(ع) و امیدوارم که حضرتش آن را از روی تفضل قبول فرماید و بر من محتاج به شفاعت منت نهاده، رد نفرمایند. 🔸ایشان یک علاقه خاصی به و به (ع) داشتند؛ سالی چند مرتبه ایشان در شرکت می‌کردند، با 40، 50 نفر از طلاب. ما هم در خدمتشان بودیم. گاهی هم بنده‌خدا پابرهنه می‌آمد و پایش زخم می‌شد. 🔹یک مدتی پابرهنه می‌آمدند، پایشان هم خیلی زخم می‌شد اما به این راه خیلی علاقه داشتند. مثلاً ایشان یکی از چیزهایی که خیلی علاقه داشت، شرکت در بود؛ مثلاً [می‌فرمود] من همه هفته را پیدا کرده بودم کجا روضه برقرار است، مثلاً شنبه را خواستم پیدا کنم، یکجا که شنبه روضه باشد. آن را هم پیدا کرده بود! بعد از نماز امام در ، یک شیخ افغانی بود دو کلمه، یک، دو، سه دقیقه روضه می‌خواند، خیلی مخالف داشت و بعضی از علما می‌گفتند نخواند و فلان. یواشکی به او پول می‌داد می‌گفت بخوان! تنهایی من می‌نشینم گوش می‌دهم! خیلی سر این قصه [پیگیر] بود گاهی وقت‌ها آخر [آن شیخ افغانی] یک چیزهایی می‌گفت [که به مذاق برخی خوش نمی‌آمد] یک شیخ پیرمردی بود، باحال بود. یک چیزهایی می‌گفت به یک عده‌ای برمی‌خورد. 🔸می‌گفت که اگر شما یک خروس‌تان گم بشود چقدر دنبالش می‌گردید؟ به اندازه یک خروس دنبال امام زمان(عج) [نمی‌گردید]! خیلی شیرین بود. یک، دو دقیقه روضه می‌خواند، مرحوم خیلی حمایت می‌کرد، به او پول می‌داد و می‌گفت بخوان. بعد یکی دو کلمه روضه می‌خواند. یکی دیگر هم بود که برای ایشان روضه می‌خواند. اسمش را یادم رفته، آقای ، مرحوم دریاب یک شیخ پیرمردی بود. [آقا مصطفی] به او گفته بود بیاید خانه‌شان مثلاً روضه بخواند و هر وقت هم [اگر در خانه] نیست به او گفته بود بنشین، تکیه بده به درِ خانه، روضه را بخوان و برو! بعد من پولش را به تو می‌دهم هر وقت دیدی ما نبودیم این‌ها، [این کار را بکن] آن فرد هم می‌نشست تکیه می‌داد به درِ خانه ایشان، روضه را می‌خواند [و می‌رفت]. می‌گویم یک علاقه باطنی عاشقانه‌ای به سیدالشهدا(س) و به روضه به روضه‌خوان‌ها داشت. اینها خیلی جالب بودند. رحمت‌الله علیه. منبع: مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین سجادی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db