eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
626 ویدیو
594 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️روشنفکری در ایران؛ فرزند چکمه‌پوشان خارجی و سرنیزه‌داران داخلی 🔆در حاشیه روز حجاب و عفاف 🔸در سده اخیر یکی از جریانات مهم کشور بوده‌اند. کسانی که بر خلاف که هیچ‌گاه سر سازگاری با دربار نداشت، به راحتی در حضور می‌یافتند و بدون این‌که فعالیت مثبتی برای خود داشته باشند به پیاده‌سازی طرح‌های غرب‌پسند و شاه‌ساخت مشغول می‌شدند. روشنفکری در ایران ناقص متولد شد و آن‌قدر ارتباط نزدیکی با سلطنت و غرب داشت که می‌توان گفت مستکبرین و برای آن‌ها نقش پدر داشتند و مستبدین و نقش مادر و البته جریان شبه‌روشنفکری هم فرزند خوبی برای آن دو بود. 🔻یکی از طرح‌های مشترکی که این جریان با پهلوی و غرب در ایران پیاده کرد؛ جنایت بود که البته به علت منافات آن با شکست خورد. در رابطه با پیوند عمیق جریان شبه‌روشنفکری با غرب و پهلوی در زمینه کشف حجاب می‌خوانیم: «🔹یکی از راه های آماده سازی مردم برای کشف حجاب در ایران نشر افکار اروپایی بود و این کار از راه های مختلفی صورت می گرفت. گاه غربی ها در نوشته های خود انتقاداتی ازحجاب می‌نمودند و گاه ایرانیانی که به شکل های مختلف به غرب علاقه‌مند می شدند اندیشه های غربیان را در میان ایرانیان مطرح می کردند. رژیم ماحصل تلاش های منور الفکران پس از مشروطه بود آنان به دنبال اجرای برخی شیوه‌های حکومت غربی شامل سکولاریسم و قضاوت بر اساس معیارهای دنیای مدرن بودند و چنین حاکمیتی با سلطنت پهلوی در ایران انجام پذیرفت و غرب زدگان و استعمارگران را به آرزوی خود رساند. 🔻عبدالحسین تیمورتاش، علی اکبر داور و نصرت الله فیروز از جمله افراد بی اعتقادی بودند که همگام با رضا خان مقدمات کشف حجاب را فراهم می کردند. کار مهم تری که تیمور تاش در صدد آن بود و پادشاه افغانستان راه آن را هموار می کرد، قبولاندن کشف حجاب زنان و تغییر لباس مردان به رضاشاه بود. در این کار به حرف‌های مخبر السلطنه و دیگران که از واکنش مردم مسلمان و معتقد نگران بودند وقعی نمی نهاد. شاه هم کم کم داشت نرم می شد. امور فرهنگی از جمله مشغولیات مهم تیمور تاش بود. بر پا داشتن که برای نخستین بار زنی در آن با لباس باز بخواند، بر پا داشتن گاردن پارتی ها و مجالس جشن، سینما و.. ازجمله این اقدامات بود. در این کار تنها زنی که وی را همراهی می‌کرد" ایران "دخترش بود که بی پروا گیسوان خود و لباس های خوش دوخت خود را به نمایش گذاشته بود و در مراسم رسمی حضور می‌یافت.»(فصلنامه پانزده خرداد، ش۱۴، زمستان۸۴) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
💢 اولین اعتراض‌ها به هتک حجاب اسلامی؛ از منابر حسینی ◀️عزاداری امام حسین علیه‌السلام سدی در برابر توطئه بی‌حجابی/1 🔹یکی از معضلات فرهنگی امروز بی‌حجابی است که محسوب می‌شود. جامعه انقلابی دغدغه اساسی در این زمینه دارد و مجموعه‌ای طرح‌ها نیز در این زمینه پیاده شده است. 🔸تاریخ معاصر ایران به ما نشان می‌دهد که یکی از پایگاه‌های مهم برای مبارزه با هیئات مذهبی و روضه‌های حسینی است. ظرفیتی که از ابتدای موج بی‌حجابی در زمان فعال شده بود و اولین اعتراض به این ناهنجاری اجتماعی و دینی از منابر حسینی بلند شد: 🔹«خانواده در نخستین روز فروردین 1307ش بدون حجاب و پوشش اسلامی به اتفاق جمعی از همراهان وارد صحن مطهر حضرت معصومه (س) گشتند. این حرکت به منظور اجرای طرح بی‌حجابی زنان ایرانی انجام شد. با مشاهده چنین وضعی ابتدا یکی از منبری‌های قم به نام سیدناظم روضه‌خوان به منبر رفت و در صحن مطهر، زائران را علیه این هتک حرمت و جلوگیری از رفع بی‌حجابی توسط خانواده رضاشاه تحریک نمود. سپس زمانی که خبر این واقعه به رسید فورا خود را به حرم رساند و با تحکم، خانواده شاه را ملزم به رعایت آداب اسلامی و حفظ حجاب نمود.» (فصل‌نامه 15 خرداد، شماره 46، ص83) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/2 🔹آلیفنت سپس می افزاید: «افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که را بر تخت سلطنت نشاندیم. در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیش‌قدمی، تلگرافات مکرر (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه می‌کرد. اما این عقیده‌ای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کرده‌ایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخ‌الاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی شکر‌الله خان صدری(قوام‌الدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص194) 🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخ‌داد‌های درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلال‌گر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی. اما بر خلاف این سندنگاری‌ها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد ادعای ، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است! 🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی‌ کار آمدن پهلوی‌ها، اعترافات جالبی در زمینه دخالت‌های انگلستان در ایران دارد. ، متولد 1886 (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سال‌های 1885 تا 1888)، در سال 1925 به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا می‌رسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونه‌ای است که همسر وی (به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاج‌گذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پس‌زمینه‌ای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبح‌های جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه می‌نویسد: 🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat. ◀️ ترجمه متن @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
روایت تاریخی امام خمینی در خصوص بی‌عدالتی‌ها پیش از انقلاب اسلامی 🔻 | 24 فروردین 🔹شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومت‌ها در هر‏‎ ‎‏بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومت‌های زمان را دیدم، بعد هم‏‎ ‎‏حکومت‌های زمان این‌ها را. 🔸یک حکومت در یک بلدی که می آمد، مالک جان و مال‏‎ ‎‏مردم کانّه بود و مردم ‏‏[‏‏باید‏‏]‏‏ در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم‏‎ ‎‏که حکومتی که در، مال ولایت بود، در مرکزش بود و آمده بود‏‎ ‎‏خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک را که یک آدم بسیار متدین بود،‏‎ ‎‏بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانه ای این مرد خبیث پیدا کرد، ‏‏[‏‏نمی دانم‏‏]‏‏ توی اتاقش‏‎ ‎‏رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف‏‎ ‎‏پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود ـ من توی دالان وقتی داشت‏‎ ‎‏می رفت، دیدم ـ با چک به پشت گردنش زد تا بردند. 🔸حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر‏‎ ‎‏من نمی‌دانم. وضع حکومت‌ها این‌طور بود. وضع آن بالاتر از حکومت‌ها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم که شما‏‎ ‎‏می‌دانید. خودتان که ادراک کردید زمان چه بود، حالا چه بود. و شما نمی‌توانید‏‎ ‎‏الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام رؤسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری‏‎ ‎‏که ما داریم* ؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقه مند به روحانیت باشد، یا‏‎ ‎‏یک دولتی که مردم همراهش باشند.‏(24 فروردین 61، صحیفه امام، ج 16، ص185) * این سخنرانی در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای انجام شده است. @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
رضاخان و محمدرضا بازیچه ابر قدرت ها 🔻 | 22 اردیبهشت 🔹... شما می‌دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در چه گذشت. مسلماً همه شما‏‎ ‎‏شاهد نبودید، از باب این‌که جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از تا امروز، شاهد همه مسائل بوده‌ام. آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار‏‎ ‎‏ و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را‏‎ ‎‏ کرد. پس از آن‌که مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با و‏#‎ ‎‏روحانیین، به طوری که مجالس ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضی‏‎ ‎‏مجالس می‌خواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد می‌شد که اول اذان تمام بشود.‏‎ ‎‏مأمورین دور می‌گردیدند برای این‌که نگذارند مجالسی باشد. 🔸 را در هر جا که‏‎ ‎‏بودند یا به کشید، و یا بعضی را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آن‌هایی که ‏‎ ‎‏کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه قیام کرد و قضیۀ مسجد‏‎ ‎‏ پیش آمد و قتل عموم، قتل عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه‏ ‏از واقع شد و دنبال آن علمای بزرگ تبریز را گرفتند و کردند؛ و ظاهراً به‏‎ ‎‏سُنْقُر تبعید کردند؛ و بعدش علمای قیام کردند؛ که در این قیام سایر علمای بلاد‏‎ ‎‏هم از همه جاها به آمدند و مرکز را قم قرار دادند؛ لکن باز با حیله و با فشار این را هم‏‎ ‎‏ساکت کرد و خفه کرد؛ و دیدید که در مدت چندین سال که این مشغول به فعالیت بود و‏‎ ‎‏مشغول به سلطنت بود با مردم چه کرد و با ذخایر ما چه کرد؛ که شاید نتواند تاریخ درست‏‎ ‎‏اطلاع در آن پیدا بکند. 🔹و آن وقت که بنا شد برود، و رفت، اعلام کرد به وسیله‏‎ ‎‏رادیو دهلی ـ که آن وقت تحت نظر انگلستان بود ـ که را ما آوردیم؛ و بعد از‏‎ ‎‏این‌که کرد به ما، او را بردیم! وقتی که بردند او را، جواهرهای را در چمدان‌ها‏‎ ‎‏گذاشتند و در کشتی گذاشتند او را، و خود او هم، یعنی جواهرها را خود او جمع کرد،‏‎ ‎‏چمدان‌ها را پر کرد از جواهر. و با کشتی حرکتش دادند برای بیرون از ایران و در بین دریا ـ‏‎ ‎‏آن‌طوری که به ما آن وقت اطلاع دادند ـ در بین دریا یک کشتی دیگری آوردند و متصل‏‎ ‎‏به این کشتی کردند، و به او گفتند بیا توی این کشتی. رفت و گفت پس چمدان‌ها چه؟ گفتند‏‎ ‎‏خوب آن هم می‌آید. او را بردند به جزیره موریس، و چمدان‌ها هم به رفت!‏ ‏🔸و بعد از او بر حسب، آن‌طوری که خود محمدرضا در یکی از کتاب‌هایش‏‎ نوشت‏‎ ‎‏«این‌که که آمدند به ایران، صلاح دیدند که من باشم!» اعتراف کرد که متفقین او را‏‎ ‎#‏تحمیل کرده‌اند منتها بعد این را ـ از قراری که گفتند ـ از کتاب حذف کرده اند .. . این هم‏‎ ‎‏که خیانتش را دیگر همه شما و جنایت‌هایی که کرده ـ خصوصاً در این چند سال اخیر ـ همه‏‎ ‎‏اطلاع دارید. جنایاتی که او کرده است نمی‌شود همه مطلع باشند همه جنایات را؛ برای‏‎ ‎‏این‌که بعضی از جنایات همچو مخفی بوده است که کسی اطلاع از آن پیدا نکرده جز خود‏‎ ‎‏او، و بعضی از اشخاصی که خواص بودند؛ و کارش را هیچ کس مطلع نشده است غیر از‏‎ ‎‏خودش، و مثلاً کارتر‏‎ یا امثال آن‌ها. این هم وقتی که می‌خواست برود، ... جواهرات را‏‎ ‎ جمع کرد؛ و علاوه بر آن، قرض‌های زیاد در ایران گذاشته است از بانک‌ها. هر چه توانستند‏‎ ‎‏این‌ها قرض کردند و رفتند. ... (22 اردیبهشت 58، صحیفه امام، ج 7، ص 249-251)‏ @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔴تبعیض رضاخان میان فرزندان دختر و پسر اشرف پهلوی: من تلگرامی به پدرم فرستادم و خواهش کردم اگر اجازه دهد بمانم و در مدرسه‌ای اروپایی تحصیل کنم. پاسخ تلگراف او تند و کوتاه بود: «دست از این مزخرفات بردار و بلافاصله به ایران برگرد.» هیچ توضیح دیگری نبود ولی همین نیز خاص بود. مهم نبود که پدرم تا چه اندازه اجازه تحصیل در ایران به من می‌دهد وقتی که پی بردم برای همیشه از فرصت‌هایی که به برادرهایم می‌دهد محروم هستم عصبانی و سرخورده و آزرده شدم. با این‌که نومید و خشمگین بودم فکر نافرمانی را هم نمی‌توانستم بکنم.(اشرف پهلوی، چهره‌هایی در یک آینه، ص49-48 - درج شده در سخن سردبیر فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش66-65) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٢ 🔹آلیفنت سپس می افزاید: «افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که را بر تخت سلطنت نشاندیم. در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیش‌قدمی، تلگرافات مکرر (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه می‌کرد. اما این عقیده‌ای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کرده‌ایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخ‌الاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی شکر‌الله خان صدری(قوام‌الدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص١٩۴) 🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخ‌داد‌های درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلال‌گر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی. اما بر خلاف این سندنگاری‌ها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد ادعای ، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است! 🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی‌ کار آمدن پهلوی‌ها، اعترافات جالبی در زمینه دخالت‌های انگلستان در ایران دارد. ، متولد ١٨٨۶ (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سال‌های ١٨٨۵ تا ١٨٨٨)، در سال ١٩٢۵ به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا می‌رسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونه‌ای است که همسر وی (به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاج‌گذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پس‌زمینه‌ای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبح‌های جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه می‌نویسد: 🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat. ◀️ ترجمه متن 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فاجعه خونین فیضیه/بخش دوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/22 🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم « » كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مى‏كند، به گمان آن‌كه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بی‌خود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشت‏هاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد! 🔹مردم كه متوجه روى دادن حادثه‏اى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر مى‏كشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمى‏خاستند و مى‏كوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذله‏گويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارت‏بار به او خيره شده‏اند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم‏زدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمده‏اند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شده‏ايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى مى‏زنيم، سخنى مى‏گوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات.. 🔸بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادن‏ها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمان‏هايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمده‏ايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمى‏دهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه مى‏ديد به هيچ‏وجه نمى‏تواند سخن بگويد و اوضاع وخيم‌تر از آن است كه فكر مى‏كرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد. 🔹به محض آن‌كه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفه‏شو! 🔸مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانه‏وار و وحشت‏انگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمى‏دانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركت‏كنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! 🔹هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازه‏اى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت مى‏گرفت و خارج شدن را دشوار مى‏كرد. هركس مى‏كوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عده‏اى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خون‏آشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره مى‏زدند و حمله مى‏كردند. 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٢ 🔹آلیفنت سپس می افزاید: «افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که را بر تخت سلطنت نشاندیم. در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیش‌قدمی، تلگرافات مکرر (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه می‌کرد. اما این عقیده‌ای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کرده‌ایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخ‌الاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی شکر‌الله خان صدری(قوام‌الدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص١٩۴) 🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخ‌داد‌های درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلال‌گر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی. اما بر خلاف این سندنگاری‌ها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد ادعای ، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است! 🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی‌ کار آمدن پهلوی‌ها، اعترافات جالبی در زمینه دخالت‌های انگلستان در ایران دارد. ، متولد ١٨٨۶ (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سال‌های ١٨٨۵ تا ١٨٨٨)، در سال ١٩٢۵ به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا می‌رسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونه‌ای است که همسر وی (به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاج‌گذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پس‌زمینه‌ای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبح‌های جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه می‌نویسد: 🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat. ◀️ ترجمه متن 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
جریان حجــاب‌زُدایی در تـــاریخ معــاصــر ایــران 🔹مبارزه با حجاب زنان مسلمان کشور که اصطلاحاً به معروف شده، حاصل یکی از باورهای رضاخان پهلوی است؛ باور به دین‌زدایی، اسلام‌ستیزی و مبارزه با اعتقادات مذهبی مردم. 🔸«کشف حجاب» مهمترین سوغات سفر به بود. گرچه از ۱۳۱۴ که فرمان کشف حجاب صادر شد تا مدت ۶ سال دستگاه حکومتی رضاخان تلاش کرد، با زور و سرکوب و ارعاب به مقابله با حجاب زنان بپردازد؛ ولی این تلاش موفق نبود و به‌محض سقوط رضاشاه آنچه در جامعه عیان می‌نمود، بازگشت خیل عظیم زنان مسلمان به سمت حجاب بود. 🔹درباره تاریخ حجاب در ایران، از جمله مسئله کشف حجاب در دوره رضاشاه و نیز وضعیت حجاب در دوره کتاب‌های بسیاری نوشته شده است؛ در متن پیش رو به سیر جریان حجاب‌زُدایی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است که در ادامه مرور می‌کنیم... متن کامل در خبرگزاری رسمی حوزه علمیه 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db