روایت تاریخی امام خمینی در خصوص بیعدالتیها پیش از انقلاب اسلامی
🔻#صحیفه_خوانی | 24 فروردین
🔹شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومتهای زمان #قاجار را دیدم، بعد هم حکومتهای زمان اینها را.
🔸یک حکومت در یک بلدی که می آمد، مالک جان و مال مردم کانّه بود و مردم [باید] در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در، مال ولایت #ثلاثها بود، در مرکزش #گلپایگان بود و آمده بود خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک #خمین را که یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانه ای این مرد خبیث پیدا کرد، [نمی دانم] توی اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود ـ من توی دالان وقتی داشت می رفت، دیدم ـ با چک به پشت گردنش زد تا بردند.
🔸حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر من نمیدانم. وضع حکومتها اینطور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها [را] هم که شما میدانید. خودتان که ادراک کردید زمان #رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمیتوانید الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام رؤسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری که ما داریم* ؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقه مند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.(24 فروردین 61، صحیفه امام، ج 16، ص185)
* این سخنرانی در زمان ریاستجمهوری آیتالله سیدعلی خامنهای انجام شده است.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
انگیزه رژیم پهلوی از برگزاری جشنهای اشرافی 2500 ساله
سالروز جشنهای ننگین 2500 ساله/5
🔹انگيزه و انديشه نهان و آشكار برگزاركنندگان و كارگردانان جشن يادشده در «شرح وظايف شوراى مركزى جشن» تا پايهاى خود را نمايان ساخته است و با نگاهى گذرا به آن، مىتوان دريافت كه شاه با راه انداختن اين برنامه، بر آن بوده است:
🔸1. حركتى را كه از سوى #روشنفكران از دوران #قاجار آغاز شده بود تا با شاهبازى، «زرتشتىنمايى»، باستانگرايى و انديشه تنگنظرانه ناسيوناليستى كار اسلام را بسازند ـ و نتوانستند ـ او با بيرون كشيدن #كوروش و #داريوش از دل گور و باليدن به استخوان پوسيده شاهان
خونآشام، دامن زدن به تعصبات قومى و نژادى، رواج ايدئولوژى شاهنشاهى و... آن حركت استعمارى و واپسگرايانه را به بار نشاند!...
🔹2. شاهبازى، طاغوتمآبى، خودكامگىها و نابكارىهاى دوران باستان را با مجد و شكوه بنماياند و از #شاهان_خونآشام و جنايتپيشه آن دوران الگو بسازد تا بتواند رفتار وحشيانه، نابخردانه و طاغوتمآبانه خود را در ديد ملت آگاه و فروهيده ايران درست، باارزش، درخورپذيرش و شكوهمند وانمود كند و بدينگونه از بدبينى و پشت كردن تودهها به شاه و رژيم شاهنشاهى پيشگيرى كند و از آنجا كه كوروش با #يهوديان اسير در زندان #بختالنصر خوشرفتارى كرده و زمينه رهايى آنان را فراهم آورده بود، بىترديد اگر او براى مردم امروز ايران الگو مىشد، ارتباط خائنانه شاه با صهيونيستها و بازگذاشتن دست اشغالگران فلسطين در همه شئون سياسى، اقتصادى و فرهنگى ايران، نه تنها شرمآور و خيانتبار شمرده نمىشد بلكه پسنديده و در خور ستايش نيز بود! از اين رو سياستگذاران و كارگردانان جشنهاى يادشده، يكباره بيش از 150 سال از تاريخ ايران را كه به دوران سلسله مادها مربوط مىشد ناديده گرفتند و كوروش را به عنوان بنيانگذار «شاهنشاهى ايران» وانمود كردند...
🔸3. خودنمايى و برترىجويى از ديگر انگيزههاى شاه براى برگزارى جشن يادشده بود. شاه در برابر هماوردان سرشناس و با شخصيتى كه از پايگاه مردمى فراوانى برخوردار بودند، مانند #جمالعبدالناصر، #سوكارنو، #قوام #نكرومه، #فيدل_كاسترو و... سخت خود را ناتوان و ناچيز مىديد و هيچ امتيازى نداشت تا در برابر آنان به خود ببالد. او ديرزمانى بود كه تلاش داشت تا اين «عقده حقارت» خود را به گونهاى جبران كند، رفرم «انقلاب سفيد» و ناميدن خود به عنوان رهبر اين انقلاب و به يدك كشيدن عنوان «آريامهر» و... نتوانست شخصيتى جهانى براى او بيافريند و محبوبيت مردمى براى او به ارمغان آورد.
🔹شاه در پى ساليان درازى سرخوردگى و درماندگى بر اين اميد بود كه با گره زدن رژيم خود به كوروش و داريوش و راه انداختن جشنهاى دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهى، خود را در برابر ديد جهانيان به شكل فرعونى بىمانند و امپراتورى مقتدر و بىهمتا به نمايش گذارد و براى خود اعتبارى به دست آورد.
🔸اين واقعيت در نوشته برخى از عناصر وابسته به رژيم شاه چنين بازگو شده است:
🔹 ... از اوايل دهه 1960 (1339) اين فكر بر سر شاه افتاده بود كه براى تثبيت پيوندش با سلاطين قبل از اسلام، به برگزارى مراسم پر زرق و برقى نياز دارد و بعد هم كه در تدارک جشنهاى 2500 ساله در #تخت_جمشيد برآمد، احساس مىكرد كه با اجراى اين مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهى در طول تاريخ ايران را به نظر سران دنيا برساند و به تمام پادشاهان، رؤساى جمهور و حكام جهان ـ كه توالى نوع حكومت امروزشان هرگز به دوران باستان نمىرسيد ـ ثابت كند كه پس از 2500 سال محمدرضا پهلوى وارث برحق كوروش، بنيانگذار شاهنشاهى ايران است....
🔸4. به نمايش گذاشتن افسانه «جزيره ثبات» ايران و انگيختن سرمايهداران و سياستمداران بيگانه به سرمايهگذارى در ايران و گماشتن شاه در خليجفارس به عنوان ژاندارم منطقه و سرازير كردن سلاحهاى سنگين و پيشرفته به سوى ايران
🔹5. سرگرم كردن تودههاى نادار و ستمديده كه جانشان از بيكارى، تهيدستى و گرسنگى به لب رسيده بود و بازداشتن آنان از انديشيدن پيرامون عوامل بدبختى و بىنصيبى خويش و عقبماندگى كشور
🔸6. رواج دادن فساد و فحشا و بىبند و بارى
🔹7. برجسته نشان دادن نقش شاهان در تاريخ ايران و قداست بخشيدن به آنان
🔸8. درخشان نماياندن دوران تاريک پيش از اسلام و ايران باستان
🔹انگيزه ريشهاى و نخستين رژيم شاه از برگزارى جشن دوهزار و پانصدمين سال «شاهنشاهى»...جهشى در راه اسلامزدايى و رواج دادن انديشه ... ناسيوناليستى و زندهكردن ايدئولوژى واپسگرايانه ايران باستان بود ...(نهضت امام خمینی، 787-782)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
انگیزه رژیم پهلوی از برگزاری جشنهای اشرافی 2500 ساله
سالروز جشنهای ننگین 2500 ساله/5
🔹انگيزه و انديشه نهان و آشكار برگزاركنندگان و كارگردانان جشن يادشده در «شرح وظايف شوراى مركزى جشن» تا پايهاى خود را نمايان ساخته است و با نگاهى گذرا به آن، مىتوان دريافت كه شاه با راه انداختن اين برنامه، بر آن بوده است:
🔸1. حركتى را كه از سوى #روشنفكران از دوران #قاجار آغاز شده بود تا با شاهبازى، «زرتشتىنمايى»، باستانگرايى و انديشه تنگنظرانه ناسيوناليستى كار اسلام را بسازند ـ و نتوانستند ـ او با بيرون كشيدن #كوروش و #داريوش از دل گور و باليدن به استخوان پوسيده شاهان
خونآشام، دامن زدن به تعصبات قومى و نژادى، رواج ايدئولوژى شاهنشاهى و... آن حركت استعمارى و واپسگرايانه را به بار نشاند!...
🔹2. شاهبازى، طاغوتمآبى، خودكامگىها و نابكارىهاى دوران باستان را با مجد و شكوه بنماياند و از #شاهان_خونآشام و جنايتپيشه آن دوران الگو بسازد تا بتواند رفتار وحشيانه، نابخردانه و طاغوتمآبانه خود را در ديد ملت آگاه و فروهيده ايران درست، باارزش، درخورپذيرش و شكوهمند وانمود كند و بدينگونه از بدبينى و پشت كردن تودهها به شاه و رژيم شاهنشاهى پيشگيرى كند و از آنجا كه كوروش با #يهوديان اسير در زندان #بختالنصر خوشرفتارى كرده و زمينه رهايى آنان را فراهم آورده بود، بىترديد اگر او براى مردم امروز ايران الگو مىشد، ارتباط خائنانه شاه با صهيونيستها و بازگذاشتن دست اشغالگران فلسطين در همه شئون سياسى، اقتصادى و فرهنگى ايران، نه تنها شرمآور و خيانتبار شمرده نمىشد بلكه پسنديده و در خور ستايش نيز بود! از اين رو سياستگذاران و كارگردانان جشنهاى يادشده، يكباره بيش از 150 سال از تاريخ ايران را كه به دوران سلسله مادها مربوط مىشد ناديده گرفتند و كوروش را به عنوان بنيانگذار «شاهنشاهى ايران» وانمود كردند...
🔸3. خودنمايى و برترىجويى از ديگر انگيزههاى شاه براى برگزارى جشن يادشده بود. شاه در برابر هماوردان سرشناس و با شخصيتى كه از پايگاه مردمى فراوانى برخوردار بودند، مانند #جمالعبدالناصر، #سوكارنو، #قوام #نكرومه، #فيدل_كاسترو و... سخت خود را ناتوان و ناچيز مىديد و هيچ امتيازى نداشت تا در برابر آنان به خود ببالد. او ديرزمانى بود كه تلاش داشت تا اين «عقده حقارت» خود را به گونهاى جبران كند، رفرم «انقلاب سفيد» و ناميدن خود به عنوان رهبر اين انقلاب و به يدك كشيدن عنوان «آريامهر» و... نتوانست شخصيتى جهانى براى او بيافريند و محبوبيت مردمى براى او به ارمغان آورد.
🔹شاه در پى ساليان درازى سرخوردگى و درماندگى بر اين اميد بود كه با گره زدن رژيم خود به كوروش و داريوش و راه انداختن جشنهاى دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهى، خود را در برابر ديد جهانيان به شكل فرعونى بىمانند و امپراتورى مقتدر و بىهمتا به نمايش گذارد و براى خود اعتبارى به دست آورد.
🔸اين واقعيت در نوشته برخى از عناصر وابسته به رژيم شاه چنين بازگو شده است:
🔹 ... از اوايل دهه 1960 (1339) اين فكر بر سر شاه افتاده بود كه براى تثبيت پيوندش با سلاطين قبل از اسلام، به برگزارى مراسم پر زرق و برقى نياز دارد و بعد هم كه در تدارک جشنهاى 2500 ساله در #تخت_جمشيد برآمد، احساس مىكرد كه با اجراى اين مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهى در طول تاريخ ايران را به نظر سران دنيا برساند و به تمام پادشاهان، رؤساى جمهور و حكام جهان ـ كه توالى نوع حكومت امروزشان هرگز به دوران باستان نمىرسيد ـ ثابت كند كه پس از 2500 سال محمدرضا پهلوى وارث برحق كوروش، بنيانگذار شاهنشاهى ايران است....
🔸4. به نمايش گذاشتن افسانه «جزيره ثبات» ايران و انگيختن سرمايهداران و سياستمداران بيگانه به سرمايهگذارى در ايران و گماشتن شاه در خليجفارس به عنوان ژاندارم منطقه و سرازير كردن سلاحهاى سنگين و پيشرفته به سوى ايران
🔹5. سرگرم كردن تودههاى نادار و ستمديده كه جانشان از بيكارى، تهيدستى و گرسنگى به لب رسيده بود و بازداشتن آنان از انديشيدن پيرامون عوامل بدبختى و بىنصيبى خويش و عقبماندگى كشور
🔸6. رواج دادن فساد و فحشا و بىبند و بارى
🔹7. برجسته نشان دادن نقش شاهان در تاريخ ايران و قداست بخشيدن به آنان
🔸8. درخشان نماياندن دوران تاريک پيش از اسلام و ايران باستان
🔹انگيزه ريشهاى و نخستين رژيم شاه از برگزارى جشن دوهزار و پانصدمين سال «شاهنشاهى»...جهشى در راه اسلامزدايى و رواج دادن انديشه ... ناسيوناليستى و زندهكردن ايدئولوژى واپسگرايانه ايران باستان بود ...(نهضت امام خمینی، 787-782)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
📌 میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی و جنبش اجتماعی مشروطه
🔷 حرکت مشروطه در ایران واکنشهای متنوعی از سوی اقشار مختلف مردم داشت؛ ابتدا مطالبات حول تأسیس عدالتخانه بود و سپس خواستار مشروطه شدند. علما نقش فعالی در این جریان ایفا کردند و آثار و سخنانی از خود به جا گذاشتند. با این حال برخی از این علما، مانند #آیتالله_میرزا_صادق_مجتهد_تبریزی و رسالههای انتقادی او نسبت به مشروطه، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. یکی از مهمترین جدالهای فکری #مشروطه، اختلاف میان مشروطهطلبان و مشروعهخواهان بود که بلافاصله پس از پیروزی مشروطه شکل گرفت. مشروعهخواهان معتقد بودند مشروطه با اسلام و شریعت ناسازگار است و بر لزوم رعایت احکام دینی در قوانین تأکید داشتند. نمایندگان این گروه عمدتاً رهبران دینی و مراجع تقلید بودند.
🔶 میرزا صادق تبریزی علاوه بر مخالفت با مشروطه، در برابر استبداد #قاجار و #پهلوی نیز مقاومت کرد و به این دلیل به قم تبعید شد. #امام_خمینی او را مرجع تأثیرگذار تبریز در عصر پهلوی دانسته و مبارزات او در مقابله با سیاستهای ضد اسلامی #رضاشاه را یادآور شده است. در #نهضت_مشروطه، روحانیان نقش اصلی را در شکلگیری و هدایت نهضت داشتند؛ مردم با همراهی گسترده خود زمینه موفقیت آن را فراهم آوردند؛ روشنفکران غربگرا مشروطه را به سمت غربگرایی سوق دادند و دربار عمدتا برای حفظ منافع خود با مشروطه مخالف بود. در تبریز تمامی این عناصر نقشی ویژه و چشمگیر داشتند.
🔷 علما به دو گروه مشروطهخواه و مشروعهخواه تقسیم شدند. گروه دوم معتقد بود در جامعه اسلامی نیازی به قوانین جدید نیست و باید شریعت ملاک باشد. برخی حتی اصل مشروطیت را رد کردند و برخی دیگر آن را تنها تحت شرایط خاصی که پاسدار شریعت باشد، پذیرفتند. میرزا صادق ابتدا با مشروطهخواهان همکاری داشت اما پس از مدتی به صف مشروعهخواهان پیوست؛ حتی با ارسال تلگرافهایی به شاهان وقت، خواستار لغو مشروطیت شد و مشارکت فعالی در مهاجرت علما (مهاجرت کبری) داشت.
🔶 اعتراضات و مهاجرتهای متوالی علما ناشی از عدم تحقق وعدههای اصلاحاتی و مقاومت درباریان بود. میرزا صادق نیز با حمایت از علمای مهاجر و ارسال تلگراف، مخالفت خود با ظلم و بیعدالتی را اعلام نمود. برخی نوگرایان مذهبی که در آغاز خواهان اصلاحات اسلامی بودند، بعدتر به دلیل ناسازگاری مشروطه با اسلام، آن را نوعی الحاد دانسته و به حمایت از محمدعلی شاه و اتحاد با دربار روی آوردند. میرزا صادق یکی از چهرههای شاخص این جریان بود.
🔷 بسیاری از مخالفان مشروطه آن را معادل نظامهای سیاسی اروپایی میدانستند و به دلیل تفاوتهای بنیادین، آن را برای ایران نامناسب تلقی میکردند. میرزا صادق نیز با رشد تضاد میان مشروطه و اسلام، آثار انتقادی متعددی در این زمینه نوشت و از مخالفان سرسخت این رویکرد بود. تلاشهای متفکران مخالف مشروطه، مانند دو رساله انتقادی میرزا صادق، به گسترش بحثهای ایدئولوژیک و نگارش آثاری در رد و نقد مشروطه انجامید. او نیز پس از پی بردن به ناسازگاری قطعی مشروطه با شریعت، بر ضرورت مرزبندی آن با حکومت اسلامی تأکید کرد و مشروطه مشروعه را نیز ناکام دانست.
🖇 متن کامل را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #دکتر_معصومه_قرهداغی #غلامرضا_دوستزاده #امام_خمینی #آیتالله_میرزا_صادق_مجتهد_تبریزی #میرزا_صادق_آقا_مجتهد_تبریزی #مشروعهخواهان #مشروطهطلبان #جنبش_اجتماعی #مشروطه #قاجار #پهلوی #رضاشاه #نهضت_مشروطه
🆔 @Bonyadtarikh
📌 فراماسوی بیداری ایرانی – اسلامی
🔷 استبداد قانونیشده، عنوانی است که میتوان به #نظام_مشروطه_سلطنتی داد. این نظام ساختار سیاسی و اجتماعی ایران را دگرگون ساخت و مهمترین تحول آن، تبدیل استبداد کلاسیک قاجاری به استبداد مدرن سلطنتی بود. تا پیش از #نهضت_مشروطه، سلطنت و خانواده سلطنتی ماهیت قانونی یا شرعی نداشتند و جابهجایی قدرت به سنتهای ایلات وابسته بود اما با مشروطه، سلطنت به شکلی دائمی و قانونی درآمد.
🔶 قانون اساسی مشروطه سلطنت را در یک خانواده و ایل تثبیت کرد و بدینترتیب استبداد به شکل قانونی دوام یافت. این استبداد قانونیشده، سلطنت را ابتدا در خاندان #قاجار و سپس #پهلوی رسمیت بخشید، و منورالفکران نام این کار غیرعقلانی را تجدد گذاشتند. مصادره انقلاب عدالتخواهانه ملت موجب شد ساختار پوسیده استبداد پادشاهی مدرن و قانونی جلوه کند.
🔷 استبداد مدرن با استبداد کلاسیک تفاوتهای ساختاری و سازمانی زیادی دارد. تا این تفاوتها به درستی فهم نشود، دلایل صدور فتوای حرمت حکومت سلطنتی مشروطه توسط برخی مخالفان قابل درک نیست. استبداد مدرن پیچیدهتر، سازمانیافتهتر و در عمق زندگی مردم نفوذ بیشتری داشت.
🔶 واژه استبداد قانونیشده، نشاندهنده واقعیتهایی است که علوم سیاسی ایران هنوز درباره آن پاسخ دقیق و روشنی ندارد. هرچند این نظریه ساختار سیاسی و اجتماعی را هدایت کرد، باید قربانیان آن نسبت به متفکرانی که بنای چنین سیستمی را گذاشتند، اعلام جرم کنند.
🔷 #امام_خمینی در خط مقدم مقابله با این جریان، هشدارهای استراتژیکی دقیقی به ملت ایران داد. ایشان در تاریخ ۱۳۶۰/۱۰/۷ در پیامی که به مناسبت بازگشایی مراکز تربیت معلم صادر شد، فرموده:
«ما از شر #رضاخان و #محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند. و هماکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی برنمیدارند.»
🔶 هرچند بعد از انقلاب اسلامی، حکومت چنین رژیمی پایان یافت اما سادهلوحانه است اگر تصور شود امکان بازگشت حامیان فکری و ایدئولوژیک آن و شکلگیریشان در قالبهایی چون دموکراسیخواهی یا ملی–مذهبی ممکن نیست. استبداد قانونیشده یا «دیکتاتوری منور» هنوز به عنوان زیربنای تاریخی سیاست ایران نقش تعیینکننده دارد.
🔷 در عصر انقلاب اسلامی، این نظریه همچنان بر رفتار فرهنگی و اجتماعی جریانهای روشنفکری غربگرا سایه افکنده و اغلب آرمانهای دیگر با توجه به آن تفسیر و سنجیده میشوند. مدعای تجدد در ایران، به جای حل عقبماندگی، وابستگی و تداوم استبداد را افزایش داد.
🔶 روشنفکران و نخبگان نتوانستند نقاب شرایط جدید را از چهره استبداد مدرن کنار بزنند، بلکه بسیاری از آنان خود به پیادهنظام نظریه دیکتاتوری منور بدل شدند و مقدمات استمرار بحرانهای جدید را فراهم کردند. اجرای اصلاحات صوری، سرکوب و بیتوجهی به دغدغههای ملی و اخلاقی، سیاستهای ضد فرهنگی رضاخان و ...، همگی از همین ریشه سرچشمه میگرفت و شناخت این نظام راه فهم ریشههای انقلاب اسلامی را فراهم میکند.
🔷 بازگشت روشنفکری غربگرا به الگوهای ارتجاعی دوره قاجار و پهلوی امری تاریخی است؛ امروز نیز شاهد شکلهای جدید این بازتولید هستیم و اگر تهدیدات این تفکر بدرستی شناخته نشوند، زمینه بازگشت همان استبداد مدرن دوباره در جامعه فراهم خواهد شد.
🖇 متن کامل را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #دکتر_مظفر_نامدار #امام_خمینی #نظام_مشروطه_سلطنتی #نهضت_مشروطه #رضاخان #قاجار #محمدرضا #پهلوی #استبداد_قانونیشده #استبداد_کلاسیک #استبداد_نوین #بیداری_اسلامی #دیکتاتوری_منور #روشنفکری
🆔 @Bonyadtarikh
📌 نقش انگلستان در فرقهسازیهای معاصر ایران
🔷 در طول تاریخ معاصر، ایران همواره عرصه رقابت و دخالت قدرتهای خارجی، به ویژه #انگلستان بوده است. موقعیت استراتژیک کشور و منابع کلان نفتی باعث شده منافع حیاتی انگلستان با تحولات ایران گره بخورد. انگلیسیها از اواخر #قاجار تا پایان #پهلوی دوم همواره در پی یافتن راههایی برای حفظ جایگاه و منافعشان بودهاند. یکی از مهمترین روشهایی که برای کنترل اوضاع داخلی ایران در پیش گرفته شد، ایجاد فرقهها و گروههای مذهبی-سیاسی با هدف تفرقه افکنی، تضعیف همبستگی ملی و انحراف افکار عمومی از موضوعات کلیدی بود.
🔶 پس از پایان دیکتاتوری #رضاشاه و آغاز دوران بحران و ناامنی سیاسی در دهه بیست، زمینه برای نفوذ بیشتر انگلیس فراهم شد. با افزایش میل مردم به استقلال و رشد جنبشهایی مثل #ملی_شدن_نفت، انگلیسیها استفاده از حربههای قدیمی استعمار را در دستور کار قرار دادند. یکی از برجستهترین این حربهها، سیاست «#فرقهسازی» بود، به گونهای که با پرورش رهبران مذهبی یا به ظاهر مذهبی و حمایت از آنها، گروههایی در مناطق حساس کشور ایجاد شد تا مردم را مشغول مسائل حاشیهای و درونی کنند و بدین طریق از #نهضتهای_ملی غافل شوند.
🔷 نمونه بارز این سیاست، ایجاد فرقه «#طلوعیان» در مناطق لرنشین جنوب غرب ایران بود. این فرقه با چهرهای مذهبی و مناسکی عجیب، به رهبری شخصی به نام مستر جیکاک، افسر اطلاعاتی شرکت نفت انگلیس، پایهگذاری شد. او با تسلط به فرهنگ و باورهای محلی و جا زدن خود به عنوان یک زاهد و عارف، به مرور اعتماد مردم را جلب کرد. جیکاک با راه اندازی فرقهی طلوعیان، تلاش کرد تا مقاومت و اعتراض مردم نسبت به امتیازهای نفتی انگلستان و ملی شدن نفت را تضعیف کند. مناسک خاص، ترویج خرافات، محدودکردن روابط اجتماعی و القای تقدیرگرایی، از شیوههای او برای کنترل فکری و اجتماعی پیروان فرقه بود.
🔶 فرقه طلوعیان با حمایت ضمنی دستگاههای اداری و امنیتی انگلیس و بهرهگیری از فضای ناامن دوران قاجار و اوایل پهلوی، توانست دامنه نفوذ خود را در مناطق بختیاری و بین عشایر گسترش دهد. فعالیت این گروه باعث شد بخش بزرگی از پویایی اجتماعی و همبستگی مردم این مناطق، در مسیر اهداف استعماری هدایت شود و انرژی اعتراض به چالشهای درونی و مذهبی معطوف گردد. همزمان با این فرایند، موقعیت شغلی و منافع اقتصادی افراد وابسته به فرقه تقویت شد؛ اما در عمل محرومیت ملی و منطقهای را تعمیق بخشید.
🔷 سیاستهای فرقهسازی انگلستان صرفاً به گروه طلوعیان محدود نبود، بلکه نمونههای مشابهی در دیگر نقاط کشور نیز دیده میشود. هدف نهایی این اقدامات، جلوگیری از #انسجام_ملی و شکلگیری جنبشهای مردمی مستقل بود. استعمارگران با پرداختن به شکافهای قومی، منطقهای و مذهبی و برجستهکردن اختلافات، همواره سعی کردهاند تا ایران را کشوری تکهتکه و بیثبات نگه دارند.
🔶 این روایت تاریخی بار دیگر نشان میدهد که توجه و آگاهی جامعه نسبت به سیاستهای تفرقهانگیز و فرقهساز، همچنان یک ضرورت پیش روی جامعه ایران است. شناخت تجربههای گذشته، بالا بردن آگاهی و حساسیت فرهنگی و تاریخی، ابزار مهمی برای ناکام گذاشتن برنامههای مشابه در عصر امروز محسوب میشود. مردمی که سرگذشت خویش را بدانند، بهتر میتوانند در مقابل تکرار چنین سناریوهایی مقاومت کنند و به سوی همبستگی و پیشرفت گام بردارند.
🖇 متن کامل را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #پیمان_محمودی #فرقهسازی #انگلستان #قوم_بختیاری #طلوعیان #انگلستان #قاجار #پهلوی #رضاشاه #ملی_شدن_نفت #نهضتهای_ملی #انسجام_ملی
🆔 @Bonyadtarikh
📌 پنجاه و هشت سال تبهکاری، خیانت و غارت(1)
🔷 در روزگار رضاشاه هرفردی که رویت میشد، دارای هزار مرتبه فریاد نارضایتی بود. عامل اصلی اعتراضات مردمی و بزرگان دینی چه در عصر #قاجار و چه در #حکومت_رضاخان و #حکومت_پهلوی_دوم، ساختار استبدادی و فساد مالی، به همراه اختناق و مفاسد اخلاقی بود. بحرانهای اقتصادی به وجود آمده در تاریخ گذشته ایران، ناشی از فساد طبقه حاکم، چپاول ثروتهای ملی و عمومی و همچنین وجود مقامات بلندپایه حکومتی فاسد بوده است. فساد و رشوهخواری مقامات و اعضای خاندان سلطنتی به شدت با ارزشها و عادتهای اجتماعی طبقات متوسط و پایین جامعه سنتی ایران در تناقض بود که منجر به همین دوگانگی شدید طبقاتی گردید. ملت ایران در سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴، از خود شاه شنیده بودند که درآمدهای نفتی کشور سه یا چهار برابر شده است. بر همین اساس آنان سؤال میکردند که چرا دچار فقر و بحران اقتصادی شدهاند و آن همه ثروت به یکباره چه شد و کجا رفت؟ از آن جا که رشوهخواری و فساد مالی خاندان سلطنتی، بر همگان آشکار بود، جامعه آگاه ایران با دیده تردید و انزجار به رژیم نگاه میکرد و این وضعیت برای آنان تحملناپذیر بود.
🔶 #بنیاد_پهلوی نیز به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی کشور و در عین حال وابسته به خانواده شاه این حس را تشدید میکرد. #محمدرضاشاه سعی داشت با تبلیغات گسترده، بنیاد پهلوی را به عنوان یک نهاد خیریه معرفی کند اما سوءاستفادههای گسترده این نهاد و افشای آن توسط نیروهای انقلابی، چهره این بنیاد را در نزد مردم به شدت مخدوش ساخت. در سراسر حکومت پهلوی آنچه اغلب به چشم میآید، تمایل درباری به کسب قدرت و گسترش آن حتی به بهای نقض قانون اساسی #مشروطیت و دخالت در تمامی شئون زندگی ایرانیان بود.
🔷 در دهه آغازین حکومت محمدرضا پهلوی یکی از ابزارهای دربار برای مداخله در امور داخلی و حتی گاهی امور خارجی، سازمانی بود به نام سازمان املاک و مستغلات پهلوی که ظاهراً برای امور خیریه تاسیس شده بود تا نشانگر سخاوت و نوعدوستی دربار پهلوی باشد. اما این نهاد در حقیقت پوششی بود که اموال، املاک و مستغلات غصبی رضاشاه را به نام وقف بودن از مالیات و پس گرفته شدن آن توسط صاحبان حقیقی این اموال حفظ میکرد. این سازمان در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به بنیاد پهلوی تغییر نام داد و با گسترش فعالیت خود وارد داد و ستدهای اقتصادی، فعالیتهای فرهنگی و … شد تا با گسترش قدرت مالی به وظیفه اصلی خود که پشتیبانی از حامیان و طرفداران رژیم بود بپردازد.
🔶 فعالیتهای بنیاد پهلوی به عنوان یک نهاد اقتصادی نیرومند و مصون از نظارت قوای سهگانه رژیم، اهمیت و جایگاه این نهاد را نشان میدهد. با توجه به فعالیتهای اقتصادی و تجاری، این بنیاد در امور فرهنگی و واکنش منتقدان حکومت پهلوی را برمیانگیخت. بسیاری از انقلابیون، فارغ از هر گونه مسائل عقیدتی خود علیه آن، موضوعگیریهایی اتخاذ، و این سازمان را نمونۀ کامل فساد در رژیم معرفی نمودند. این بنیاد مستقیماً وابسته به شخص شاه و دولت حکومت پهلوی فعالیتهای این بنیاد را به مشابه اقدامات و فساد شخص شاه تلقی و در مبارزاتشان بر آن تکیه میکردند.
🔷 در ظاهر بنیاد پهلوی یک سازمان غیرانتفاعی خیریه بود که از وقف بخش بزرگی از اموال رضاشاه، محمدرضاشاه و دیگر اعضای خاندان پهلوی تشکیل شد اما در باطن این بنیاد از مهمترین نهادهای اقتصادی و فرهنگی دربار پهلوی به شمار میآمد که نقش ویژهای را در گردشآوری ثروت و بذل و بخششهای خانواده سلطنتی برای کسب اعتبار نزد صاحبان قدرت در خارج از ایران و پرداخت رشوههای کلان و کمکهای انتخاباتی و غیره به سیاستمداران، روزنامهنگاران، صاحبان صنایع، بانکداران و سردمداران دولتها ایفام میکرد.
🔶 پیش از رضا شاه، حکومت آرستوکراسی کاملاً سنتی بود که توانایی لازم برای اداره کشور را نداشت و با وقوع مشروطیت به هرج و مرج و بیثباتی انجامید. کودتای ۱۲۹۹ که توسط رضا خان انجام شد، آغاز تغییرات بنیادین در ساختار قدرت بود؛ او با بازداشت اعیان و رجال سیاسی و متکی شدن به نظر عمومی که از آرستوکراسی خسته شده بود، توانست حمایت مردم را جلب کند. محبوبیت رضا شاه تا حد زیادی ناشی از نفرت اکثریت مردم نسبت به طبقه ممتاز پیشین بود.
🖇 متن کامل فصلنامه را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #سید_محمدجواد_قربی #دکتر_فرهاد_سهامی #شاه #قاجار #حکومت_رضاخان #حکومت_پهلوی_دوم #بنیاد_پهلوی #پهلوی #محمدرضا_شاه #محمدرضاشاه #مشروطیت
🆔 @Bonyadtarikh
📌 پنجاه و هشت سال تبهکاری، خیانت و غارت(2)
🔷 #شاه قدرت خود را همانند پدرش بر سه ستون نیروهای مسلح، شبکه حمایتی دربار و دیوانسالاری دولتی قرار داده بود. شبکه حمایتی دربار، با توزیع حقوق و مزایای کلان و ایجاد مشاغل پردرآمد، حلقه اطرافیان را فربه میساخت و وفاداری آنان را تضمین میکرد. برای تحقق این هدف، مؤسسهای مورد نیاز بود که دور از نظر مردم و حسابهای رسمی، در قالبی به ظاهر خیرخواهانه، به انباشت دارایی و مدیریت ثروت بپردازد. #بنیاد_پهلوی، پاسخ به این نیاز بود و بخش اعظم املاک و داراییهای سلطنتی زیر پرچم آن قرار گرفت.
🔶 نخستین نهاد وابسته، بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود. سرمایه اولیه این بنگاه از عواید املاک سلطنتی تأمین شد و بزودی نظارت مستقیم مدیران بنیاد بر آن غالب شد. سایر شرکتهای بزرگ و بنگاههای مالی یکی پس از دیگری به ساختار بنیاد افزوده شدند. ساختار حقوقی بنیاد، عنوانی غیرانتفاعی و خیریه داشت. اما در عمل، محور فعالیت آن در مسیر اهداف مالی و توسعه شبکه قدرت اقتصادی خاندان #پهلوی قرار گرفت. اهداف خیریه و عامالمنفعه نه در اولویت بود و نه اجرا شد.
🔷 اداره کلان داراییهای #محمدرضا_شاه و اعضای خانواده سلطنتی به بنیاد واگذار شد. بسیاری از مدیران و کارگزاران از حضور در هیئت مدیره شرکتهای گوناگون، منافع و کمیسیونهای کلان دریافت میکردند. ترکیب هیئت مدیره بنیاد پهلوی متشکل از مدیرعامل، شورای عالی و افرادی با سمت رسمی دولتی بود؛ نظیر نخستوزیر، وزیر دربار، رئیس مجلس سنا، رئیس مجلس و رئیس دیوان عالی کشور. نمایندگان شاه به طور مستقیم از طرف خود او منصوب میشدند.
🔶 هیئت مدیره، حق انتخاب مدیرعامل را نداشت و غالب اعضا به خاطر موقعیت و نقششان عضویت مییافتند. ساختار انتخاب مدیران بسته و غیرشفاف بود. اولین مدیرعامل نیز از چهرههای کاملاً مورد اعتماد شاه انتخاب شد. سرمایه بنیاد از درآمد زمینها و شرکتهای سلطنتی تأمین میشد و پولها به سمت شرکتهایی همچون بانک عمران و پروژههای بزرگ ساختمانی هدایت شد و هدف تقویت بخش خصوصی و حفظ منافع اطرافیان بود.
🔷 #بانک_عمران با سرمایه کلان، با وجود ادعای اولیه حمایت از کشاورزی، منابعش را به پروژههای عظیم ساختمانی تغییر مسیر داد که این، نشانهای از تحولات و انحراف از شعارهای اولیه بودند. بنیاد پهلوی در اسناد و اساسنامه، اهدافی چون بهداشت و رفاه و توسعه کشاورزی را ذکر کرده بود ولی تمرکز اصلی اقدامات، تجمیع ثروت، انتقال دارایی به خاندان سلطنتی و سودآوری برای اطرافیان بود.
🔶 بسیاری از پروژههای به ظاهر عامالمنفعه، در اصل به نفع شرکتها و افراد نزدیک شاه اجرا شد. واگذاری املاک و زمینهای کشاورزی با شعارهای جمعی انجام گرفت اما منجربه مالکیت گروه خاصی گردید. کاهش فشار افکار عمومی درباره مالکیت فردی اموال شاه، نفوذ در اقتصاد کشور، حمایت پررنگ از بدنه رژیم، پاسخ به نظرات مشاوران خارجی و جلب رضایت مذهبیون با قالب “وقف” و “نیکوکاری”، از جمله اهداف تأسیس بنیاد بود.
🔷 ساختار بنیاد به گونهای طراحی شد که هیچ نظارت واقعی بر مدیران و منافع صورت نگیرد. همین بیاعتنایی به اهداف عامالمنفعه و واگذاری انحصاری مزایا، سبب افزایش نارضایتی عمومی و تکرار اعتراض اجتماعی شد. در سایه این ساختار و رویکرد، بنیاد پهلوی ابزار اصلی بقای قدرت اقتصادی سلطنت شناخته شد. اختلاف طبقاتی گسترده و نفوذ اقتصادی دربار، بخشی از زمینههای مخالفت و نارضایتی آشکار مردمی را فراهم آورد.
🖇 متن کامل فصلنامه را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #سید_محمدجواد_قربی #دکتر_فرهاد_سهامی #شاه #قاجار #حکومت_رضاخان #بانک_عمران #حکومت_پهلوی_دوم #پهلوی #بنیاد_پهلوی #محمدرضا_شاه #محمدرضاشاه #مشروطیت
🆔 @Bonyadtarikh