eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
621 ویدیو
594 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️وقتی شهید مطهری از کتابی به ظاهر اسلامی 300 غلط کشف می‌کند! 🔰مبارزات شهید مطهری با التقاط به روایت روحانیت انقلابی/5 ▶️ادامه روایت شهید محمد جواد باهنر از مبارزات شهید آیت‌الله مطهری 🔹ایشان، بسیار پرحافظه بود . به خوبی مطالب به یادش می ماند، عجیب بود ، عجیب بود هیچ مسئله‌ای از مسائل فلسفی، اجتماعی وسیاسی ، تاریخی نبود که در محضر ایشان مطرح بشود و ایشان فوری به دنبال همین مسئله‌ای که گفته شد چند تکه تاریخی، چند تا روایت، يك تكه آیه، يك تكه از فلان نویسنده و فیلسوف، يك قطعه از فلان جامعه‌شناس به عنوان شاهد این مطلب بیان نکند. گویی يك فرهنگ سیاری است و بعد هم می‌دیدیم در عین این‌که آن عمق و ژرفای فکری و فلسفی را داشت روان می‌گفت و روان می نوشت این روان‌نویسی و ساده‌نویسی هنری است که برای یك فیلسوف مشکل است. 🔸چون فیلسوف در آن ژرفای فکری عمیق فلسفی که دارد نمو می‌کند اگر بخواهد حرفش را روان بنویسد که همه بتوانند بفهمند، هنری است، و ایشان این هنر را داشت و عجیب است از نوشتن که داستان برای بچه‌های ۱۰، ۱۱ ساله است تا پاورقی برای نوشتن که مطالب فلسفی بسیار سنگین است برای کسی که آشنایی‌های فلسفی و علمی داشته باشد. یعنی این طیف وسیع را در نویسندگی از داستان كودك تا بحث‌های فلسفی عمیق، و نقد مثلا بر یا دیگران در بحث‌های فلسفی‌اش. 🔹بنابراین این استاد بزرگوار عمدتاً بود. و هوشیار در برابر اسلام، یادم نمی‌رود که يك کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده است. من اسم این کتاب را نمی‌برم چون ترويج از يك كتاب می‌شود ایشان می‌گفت این کتاب را از هر جا هست برای من پیدا کنید. ما مأمور شدیم برای این‌که این کتاب را بگردیم و بالاخره برای ایشان پیدا کنیم گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه به دست ما که رسید منحصر به فرد بود. ۴۰۰ صفحه کتاب بود. من به زحمت ۳، ۴ نسخه از آن را فتوکپی گرفتم و بعد، یک نسخه خدمت ایشان و يك نسخه پیش خود ما بود، شاید، ۲ روز بیشتر نگذشت ایشان فرمودند با آن کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشتم ان شا ا... دقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم این کتاب را ایشان تمامش را خوانده است سطر به سطر نظر را روی آن تحریر کرده است نقطه‌های ضعف آن را در آورده بود و در حدود ۳۰۰، ۳۵۰ مورد علیه اسلام، به نام اسلام نوشته شده است. یعنی کتابی که به عنوان يك بحث تاریخی اسلام بود و دقیقا می‌خواست بگوید این کتاب، کتاب اسلامی است. ولی بیش از ۳۰۰ مورد ایشان در این کتاب که به اسم اسلام نوشته شده بود علیه اسلام دید مطلب در آن است و در آورد. خوب این هوشیاری و این حضور، حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فكری از اسلام بسیار محترم است. 🔸خوب چه می‌شود يك وقت دشمن بعد از انقلاب این چنین مغز بزرگ، فیلسوف و نویسنده بزرگ را هدف قرار می دهد؟ چرا این مغز را هدف قرار می‌دهد؟ شاید ظاهرا هم آن‌چنان چشمگیر در صحنه سیاسی مرحوم شهید مطهری ظاهرا حاضر نبود در عین این‌که در پشت پرده حاضر بود این را من برای بعضی از برادرها و خواهرهایی که درست حضور ایشان را در مبارزه، شاید اطلاع نداشته باشند عرض کنم. 🔹 دقیقا در تنظیم اعلامیه‌های ۱۰ سال قبل، ۱۵ سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد؟ و ظاهرا تصور نمی‌کردند که مثلا مرحوم مطهری این‌طور حضور داشته باشد. این‌ها پشت‌پرده توسط ایشان افرادی مثل ایشان تهیه می‌شود. یا در آن و یا انتخاب به عنوان عضو شورای انقلاب و اولین آن توسط امام بزرگوار و تماس با و تماس با پاریس، در جریان ، در عین این‌که حضور سیاسی داشت، اما حضور فکری و فلسفی و اسلام‌شناسی او در انقلاب بیشتر بود و لذا دشمن وقتی دید انقلاب اسلامی شده است و آن مغزهای سیار و متفکری که باید اشباع و تغذیه کند انقلاب را و خط راستین مکتب و خط اصیل را که سعی دارد از چپ و راست رفتن و از هرگونه آمیختگی، ، کج و راست منحرف شدن خودش را حفظ کند اینچنین مغزی را هدف قرار می‌دهند. 📔ویژه نامه ششمین سالگرد شهادت آیت الله مرتضی مطهری،نشریه شماره ۷۴، تهیه و تنظیم حزب جمهوری اسلامی (ص۹۰-۸۲) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سالروز دستگیری شهید سیدمصطفی خمینی توسط حزب بعث عراق/2 🔹رژيم بعث عراق كه دريافت انعطاف‏‌ناپذير است و با تطميع و تهديد نمى‌‏توان او را فريفت و مجرى اغراض و اميال خود قرار داد، او را آزاد كرد. 🔸به دنبال آزادى و بازگشت حاج سيدمصطفى خمينى به نجف اشرف، عوامل توطئه‌‏گر و مرموز ، بار ديگر به منظور ضربه زدن به امام و وارونه جلوه دادن حقايق، فرصت را مغتنم شمرده به شايعه‌‏سازى‌‏هايى دست يازيدند و در صدد برآمدند كه بازتاب مثبت و حماسه‌‏آفرين موضع امام و شهيد سيدمصطفى خمينى در برابر رژيم عراق را در ميان مردم آن كشور از ميان ببرند. 🔹به دنبال آزادى او، يک‌باره در شايع كردند كه دستگيرى او مانورى بيش نبوده است و در حقيقت او از طرف پدرش به منظور راهنمايى دولت عراق جهت كوبيدن آقاى حكيم به بغداد رفته است! و در آنجا عمده‏‌ترين مسأله‏‌اى كه مطرح شده است، راه تضعيف آقاى حكيم بوده است! 🔸اين تبليغات زهرآگين و خلاف واقع به‌شدت دنبال مى‌‏شد و طبق برنامه ويژه‌‏اى، در هر مجلس و محفلى مطرح مى‏‌شد و روى آن با آب و تاب فراوانى بحث و گفتگو به عمل مى‌‏آمد، حتى در مجالس ويژه بانوان، زنانى كه در اين جريان توجيه و بسيج شده بودند به‌شدت روى اين موضوع عارى از حقيقت كه «خمينى به حزب بعث عراق وابسته است»! تبليغ مى‌‏كردند. 🔹گفتنى آن‌كه به رغم اين تبليغات حساب‌‏شده، حقيقت امام و راه و روش او براى آنان كه او را مى‌‏شناختند تا آنجا روشن و مشخص بود كه اينگونه ياوه‌‏سرايى‏‌ها و برچسب‌‏ها و سمپاشى‏‌ها نمى‌‏توانست اشعه فروزان آن را از ديده‌‏ها پوشيده دارد، تا آنجا كه زن بی‌سوادى كه حتى را با فرق نمى‏‌گذاشت، در يكى از مجالس ويژه بانوان آنگاه كه برچسب وابستگى امام به رژيم عراق را شنيد با پوزخندى اظهار داشت: «اگر خمينى اهل بند و بست بود، همان ايران مى‌‏ماند و با شاه ايران مى‌‏ساخت! چرا و و آوارگى را تحمل كرد كه امروز با شاه عراق بند و بست كند»! 🔸...[اما در هر صورت] اين سمپاشى‏‌هاى دامنه‌‏دار در دورداشتن مردم عراق از امام، نقش به‌سزايى داشت و در نتيجه امام از دست زدن به ‏‌اى_قهرآميز و انقلابى عليه رژيم بعث عراق بازماند، چون نيروى مردمى لازم براى حركت و نهضت در عراق در اختيار نداشت و تا واپسين روز اقامت خود در عراق، آشنايى با او همه‌‏گير و مردمى نشد و اين بر اثر توطئه‌‏هاى ‏هاى_نفوذى در حوزه نجف بود كه هر مرجعى را كه مفيد بود تا مى‌‏توانستند كنار مى‌‏زدند و منزوى مى‌‏كردند و نمى‌‏گذاشتند كه صداى او به گوش مردم برسد و مردم به او نزديک شوند. 🔹اگر دست‏‌هاى خيانتكار در نجف عليه امام كار نمى‌‏كرد و ‏‌نماهاى_جاه‏‌طلب و تنگ‌‏نظر با كارشكنى‌‏ها و سمپاشى‌‏ها، مردم عراق را از امام دور نمى‌‏كردند... ملت عراق در چنگال بعثى‌‏ها دست و پا نمى‌‏زد و عراق به گورستانى ظلمت‌‏بار بدل نمى‌‏شد. آنچه [در سال‌های گذشته] بر ملت‏‌هاى عراق و ايران [گذشت] اثر جاه‌‏طلبى‌‏ها، خودخواهى‏‌ها، تنگ‌‏نظرى‏‌ها و غرض‏‌ورزى‏‌هاى مشتى عناصر مرموز و خودباخته در [بود] كه از شناخته شدن امام و اهداف و آرمان‌‏هاى او در ميان مردم عراق سرسختانه پيشگيرى كردند و همانند سدى در برابر حركت سازنده و زندگى‌‏بخش او ايستادند و ملت عراق را از فيوضات وجود او و در حقيقت از آزادى و روشنايى و رهايى از چنگال استعمار جهان‌خوار محروم كردند و زمينه را براى تاخت و تاز حزب بعث و ديگر دشمنان اسلام در عراق فراهم ساختند. منبع: نهضت امام خمینی، ج٢، صص۵٧٧-۵٧٣ 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
هوشیاری امام در برابر نفوذ منافقین 🔻 | 23 خرداد 🔹... من که بودم، یک نفر از همین افراد [منافقین] آمد پیش من. قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز- بعضی‌ها می‌گفتند 24 روز- مدتی بود پیش من. هر روز [می‌] آمد آنجا، و روزی شاید دو ساعت آمد صحبت کرد از ، از . همه حرف‌هایش را زد. 🔸من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است. نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است. و شاید، باید یادم بیاورم آن مطلبی که مرحوم به آن یهودی گفته بود. می‌گویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوء ظن مرحوم آسیدعبدالمجید که یکی از علمای همدان بود شده بود که این قضیه چیست. یک‌وقت خواسته بودش، گفته بود که تو مرا می‌شناسی؟ گفت: بله. گفت: من‌ کی‌ام؟ گفت: شما آقای آسیدعبدالمجید. گفت من از اولاد پیغمبرم؟ گفت بله. تو کی؟ من یک یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده‌ام. گفته بود نکته این‌که تو تازه مسلمان که همه پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملّا و این چیزها، تو از من بیش‌تر مقدسی، این نکته این چیست؟ من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیه‌ای بوده. می‌خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودی‌ها این گونه کارها هست. 🔹من به نظرم آمد که این قضیه ... این‌قدر نهج‌البلاغه و خوب، من هم یک طلبه هستم؛ من این قدر نهج‌البلاغه خوان و قرآن و این‌ها نبودم که ایشان بود! ده- بیست روز ماند. من گوش کردم به حرف‌هایش، جواب به او ندادم؛ همه‌اش گوش کردم و آمده بود که تأیید بگیرد از من، من همان گوش کردم و یک کلمه هم جواب ندادم. فقط اینکه گفت که ما می‌خواهیم که قیام مسلحانه بکنیم، من گفتم نه، قیام مسلحانه حالا وقتش نیست؛ و شما نیروی خودتان را از دست می‌دهید و کاری هم ازتان نمی‌آید. دیگر بیش از این من به او چیزی نگفتم. او می‌خواست من تأییدش بکنم. بعد هم معلوم شد که مسأله همان طورها بوده...(23خرداد1358، صحیفه امام، ج8، صص144-143) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
علت حضور روحانیون در مناصب اجرایی 🔻 | 31 خرداد 🔹... من این یک کلمه را عرض بکنم- شاید قبلًا هم عرض کرده باشم- و آن این‌که من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می‌شد، در مصاحبه‌هایی که کردم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در و در و چه در حرف‌هایی که خودم زدم، این کلمه را گفته‌ام که روحانیون شغل‌شان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است- و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می‌روند سراغ شغل‌های خودشان. لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم یا می‌رود. 🔸ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در راس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضی‌شان هم متدین بودند، از باب این‌که آن راهی که ما می‌خواستیم برویم و آن راهی که‌ مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرت‌های بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آن‌ها موافق نبود. و لهذا، چون آنجا دیدیم که ما نمی‌توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صد در صد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن، جوان‌هاشان را دادند و اموال‌شان را دادند، نمی‌توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به این‌که رئیس جمهورمان از علما باشد. و گاهی- رئیس فرض کنید که- نخست وزیرمان هم همین‌طور...(31خرداد1361، صحیفه امام، ج16، صص350-349) 🔊رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
شهید آیت الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه.pdf
999.7K
شهید آیت‌الله آقامیربحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه بازخوانی تاریخ مشروطه به‌مناسبت سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری آیت الله سید حسین بحرالعلوم معروف به از مجتهدین بزرگ و از رهبران دینی مردم گیلان بود. او در ابتدای جنبش مشروطه همانند اکثر علما از این جریان حمایت نمود و به عنوان نماینده علمای گیلان راهی مجلس اول شورای ملی شد. وی با بینش بالا و بصیرت الهی خود توانستنقش فعالی در جریان مشروعه خواهی ایفا نماید و در تهران رابط میان آیت‌الله و رهبر مشروعه‌خواهی گیلان بود و همواره از افکار و طرح‌های آنان حمایت می‌نمود و بالا گرفتن منازعات بر سر مشروطه، از طرف آیات نامبرده راهی نجف گردید تا با علما و مراجع نجف اشرف مذاکره نماید. در پیشامد ناگواری برای او رخ داد و سرانجام در راه بازگشت به ایران همراه پسر بزرگ خود در اطراف توسط مشروطه‌طلبان دستگیر و به شهادت رسید. 🖇ضمیمه: مقاله «شهید آیت‌الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه»، محمد عبداللهی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره40، 1393ه.ش. 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی ⏬بخش اول 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. 📖 ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
‏‏اولین سخنرانی امام خمینی پس از تبعید به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی/6‏‏ ✳️بازنشر به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه و دانشگاه ‏‏جلوه ای از سلوک علی (ع)‏ 🔹اینجا، در پناه حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ است. بودن آقایان در ارض مقدس ،‏‎ ‎‏در پناه حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ هم یک تکلیف زیاد برای انسان می‌آورد. اصلِ‏‎ ‎‏خودِ بودن در فرق دارد با اینکه کسی در ـ فرض کنید که ـ کویت باشد، یا کسی در‏‎ ‎‏تهران باشد، یا کسی در بغداد باشد. بودن در نجف خودش یک مسئله‌ای است؛ یک‏‎ ‎‏مسئولیتی دارد. انسان ببیند که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ در زندگی‌اش چه وضعی‏‎ ‎‏داشته است؛ چه سلوکی در زندگی داشته است ـ چه در زندگی انفرادی، چه در زندگی‏‎ ‎‏اجتماعی. انسان تفکر کند بر احوال حضرت امیر ـ سلام الله علیه؛ ملاحظه کند که چه‏‎ ‎‏زحماتی برای اسلام کشیده است؛ چقدر زخم خورده است؛ چقدر رنج برده است؛‏‎ ‎‏چقدر جنگ کرده است؛ چقدر تشنگی خورده است ـ این‌ها را ملاحظه کند انسان. یک‏‎ ‎‏همچو اسلامی که به دست ما سپرده شده است، به دست شما آقایان سپرده شده است،‏‎ ‎‏مسئولیت دارید اگر خدای نخواسته در خلال تحصیل علمْ همان فکر این باشید که دقایق‏‎ ‎‏علمی را ادراک بکنید لکن فکر تهذیب نباشید. مهذب کنید خودتان را؛ مهذب بشوید به‏‎ ‎‏آداب الله ؛ به سُنَن الله ؛ اگر چنانچه این نباشد علم اثری ندارد.‏ ‏‏تهذیب برای درک نور الهی‏ ‏🔸آن نوری که خدای تبارک و تعالی ‏‏یَقذِفُهُ فی قَلْبِ مَنْ یَشاء‏‏، اگر مهذب نباشد قذف‏‎ ‎‏نخواهد شد.‎‏ یک فنی است، یک فنی است آن علمی که نورانیت می‌آورد و نور است‏‎ ‎‏و خدای تبارک و تعالی آن را عنایت می‌فرماید. آن به هر قلبی عنایت نمی‌شود؛ هر قلبی‏‎ ‎‏لایق آن نیست. تا مهذب نباشد، تا خودش را خالی نکند از اخلاق زشت، خالی نکند از‏‎ ‎‏اعمال زشت، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسلیم نکند، خدای تبارک و ‎‏تعالی قذف نمی‌فرماید. گزاف نیست این مطلب؛ اینطور نیست که: خیر، من دقایق علوم‏‎ ‎‏را می‌دانم. خیر، خیلی‌ها دقایق علوم را ‏‏[‏‏می دانستند‏‏]‏‏ «غزالی» هم خیلی خوب می دانست،‏‎ ‎‏«ابوحنیفه» هم خوب می دانست، خیلیها می دانستند، خیلی از اشخاص هستند که دقایق‏‎ ‎‏علوم را از همه بهتر می‌دانند و آن نوری که خدای تبارک و تعالی به آن‌ها عنایت باید بکند نمی‌فرماید. این تهذیب می‌خواهد؛ این زحمت می‌خواهد؛ این ریاضت می‌خواهد. آقا‏‎ ‎‏شما که آمدید وارد شدید در این قوم، باید ریاضت بکشید؛ باید زحمت بکشید؛ باید‏‎ ‎‏مراعات کنید؛ محاسبه کنید نفس خودتان را؛ شب که از مطالعه فارغ می‌شوید، آخر شب،‏‎ ‎‏محاسبه کنید امروز چند تا کار خلاف، نغوذبالله ـ ان شاءالله که نیست ـ امروز چند تا ـ‏‎ ‎‏نعوذبالله ـ غیبت کردم، به چند تا عالم جسارت کردم. می‌دانید که اگر یک کلمه، یک‏‎ ‎‏کلمه، به یکی از مراجع اسلام اهانت بشود، پیش خدا چه است؟ «فَقَدْ بارَزَالله َ‏‎ ‎‏بِالمُحارَبَة»!‏ این‌ها اولیای خدا هستند.‏(صحیفه امام، ج2، صص39-37) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
لزوم عبرت گرفتن از تاریخ مشروطه 🔻 | 13مهر 🔹...تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که را بخوانید می‌بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست‌هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‌بندی کرد. نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت می‌کردند، یک دسته بر ضد استبداد. 🔸در هر خانه‌ای دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسیاری از جاها این مشروطه‌ای بود، آن مستبد. و این یک نقشه‌ای بود که نقشه هم تاثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملی بشود. به آنجا رساندند که آن‌هایی که مشروطه‌خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند. تا آنجا که‌ مثل مرحوم «حاج » در ایران برای خاطر این‌که می‌گفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطه‌ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین به دار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند. 🔹در مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل، لکن آن‌هایی که می‌دیدند که از مشروطه ضربه می‌بینند، منافعشان از بین می‌رود- نمی‌گذارد- ، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد، قانونیت ندارد، نمی‌گذارد که این‌ها هر کاری می‌خواهند بکنند، بکنند یک دسته از همان مستبدین، مشروطه‌خواه شدند و افتادند توی مردم. همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم. 🔸زمان هم می‌خواستند یک همچو کاری بکنند. مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر- به طوری که نقل می‌کنند- قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود، و از این طرف هم طرفداران او مثل قوی بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کاری بکنند. در مشروطه این طور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند. نجف بعضی علمای درجه اول مخالف بودند، بعضی علمای درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این، این طور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند در بین آن‌ها. 🔹ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون، بیفتند اشخاصی، یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد...(13مهر1362، صحیفه امام، ج18، صص271-270) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی/1 سالروز فوت مهدی بازرگان/8 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. منبع: ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db