eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
658 ویدیو
595 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻فامیل‌بازی دکتر مصدق به روایت حسین مکی 14اسفند سالروز فوت محمد مصدق حسین مکی: 🔹«دکتر احمد متین دفتری پسرعمو و داماد دکتر مصدق بود. پس از شهریور 1320 یکی دو سال در سنگر فراموشی مخفی شده بود و فقط در تدریس می‌کرد و کسی به او کاری نداشت تا آن‌که نمی‌دانم در یک مقاله‌ای اظهار وجود کرده راجع به دموکراسی مطلبی در جریده‌ای نوشته بود. 🔸این خودنمایی مورد ایراد و اعتراض بسیاری از آزادی‌خواهان واقع شده بود، زیرا به طوری که معروف بود در دوره وزارتش مجری دستورات رئیس شهربانی وقت بوده است و حتی ، طبق دستور او، بدون آن‌که سلب صلاحیت قضائی شود توسط مأموران شهربانی دست‌بند زده زندانی گردیده است. 🔹مقالات من در آن موقع در جراید تهران مورد توجه آزادی‌خواهان و سیاستگزاران بود ، شروع به نوشتن مقالاتی علیه در روزنامه داد نمودم. دو مقاله آن در زیر عنوان «رئیس‌الوزرای دوره دیکتاتوری دم از آزادی و دموکراسی می‌زند!» انتشار یافت. روز بعد از انتشار مقاله مزبور (در سال 1324 مورخ 25شهریور) دکتر مصدق از من برای صرف ناهار به منزلش دعوت کرد. 🔸وقتی وارد اتاق شدم روزنامه داد و مقاله من که در زیر آن خط قرمز کشیده بودند روی میز کوچکی که در کنار اتاق بود توجه مرا جلب نمود. 🔹دکتر مصدق مطلقا راجع به مقاله مزبور مطلبی نگفت و مثل این‌که اصولا چنین مقاله‌ای درج نشده است. زنگ زد و گفت ناهار را بیاورند. در تمام مدتی که نزد ایشان بودم همه گونه صحبتی شد جز صحبت از مقاله مزبور. 🔸پس از برچیده شدن سفره غذاخوری، از آن طرف در اتاق که متصل به ساختمان اندرون بود در زدند و معلوم شد کسی اجازه ورود می‌خواهد. دکتر مصدق گفت بفرمایید. 🔹خانمی موقر با روسری که فقط صورتش باز بود وارد اتاق شد. دکتر مصدق مرا به خانم خود و خانم خود را به من معرفی کرد.من به احترام ایشان برخاستم... مشار الیها پس از مبادله تعارفات معمولی به من خطاب نموده چنین بیان داشت: شما به قدری با آقا نزدیک هستید و آقا به قدری به شما علاقمند است که مانند یکی از افراد فامیل نزدیک ما و حتی در حکم محسوب می‌شوید، آیا نمی‌دانید که در یک خانواده باید صمیمت و صفا وجود داشته باشد و شما عضو این خانواده هستید؟ شما می‌دانید که دکتر متین دفتری داماد من است و جزو این است؟ آن وقت شما مقالاتی علیه او می‌نویسید، این به ما لطمه می‌زند...» و از این قبیل مطالب شرحی بیان داشتند. 🔸دکتر مصدق هم مانند من به حرف‌های خانم گوش می‌داد و مطلقا دخالتی در موضوع و صحبتی نکرد و چنین وانمود که این مذاکرات برایش بی‌تفاوت است سکوتش نشان می‌داد که با نوشته من موافق است. بعدها در جریان همکاری سیاسی و مجلسی خلاف این رویه ثابت شد که خیلی به دکتر متین دفتری علاقمند است و برای خاطر او برخی از هم‌رزمان خود را رنجانیده و در حقیقت وحدت را از بین برد... 🔹چند سال گذشت. دکتر متین دفتری به همراه هیئت اعزامی به آمریکا رفت و در مذاکرات دو نفری ( معاون وزارت خارجه آمریکا و مصدق) به عنوان مترجم شرکت کرد و هرچه را که این دو نفر به یکدیگر گفته بودند شنید... 🔸ساعت 12صبح روز بعد از این ملاقات، در آمریکا به دیدن آچسن وزیر خارجه آمریکا می‌رود و به موافقت مک‌گی-مصدق اعتراض کرده این موافقت را مخالف اصول اساسی دو جانبه (چرچیل-ترومن در جزیره برمودا) می‌داند. 🔹شاید بر اثر این قبیل خدمات بوده که پس از کودتای 28مرداد و تشکیل مجدد مجلس سنا و طی مدتی که از دوره مجلس مزبور گذشته بود دکتر متین دفتری به سمت منصوب می‌گردد. »(دکتر مصدق و نطق‌های تاریخی او،ص337-336، تألیف حسین مکی) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴ماجرای چندبار قصد خودکشی مصدق در سال 1319 14اسفند سالروز فوت محمد مصدق 🔹آقای محمد مصدق به گفته حسین مکی، که از شخصیت‌های بسیار نزدیک به وی محسوب می‌شود، در پنجم تیر 1319 توسط مأمورین بازداشت می‌شود. بازداشت و حبس با ذائقه احساساتی و کم‌تحمل مصدق‌السلطنه سازگار نبود و تنها با یک شب بازداشت و یک‌بار بازجویی و پس از شنیدن این جمله که «شما تقصیری ندارید ولی عجالتا باید در زندان بمانید» به مرض هیستری (حمله) که بی‌سابقه هم نبود شدیدا مبتلا می‌شود. 🔸با گذشت 11 روز، رئیس زندان موقت (سلطان دادگستر) به وی اطلاع می‌دهد که او به و در ادامه به یکی از شهرهای اطراف منتقل می‌شود و مجددا به بازداشت منتقل می‌شود. 🔹خانواده وی از مسافرتش مطلع می‌شوند از سرپاس درخواست می‌کنند که به علت ناخوشی آقای مصدق یک هم با او روانه کنند که با این درخواست موافقت می‌شود و عصر روز 17تیر مصدق را از زندان به شهربانی می‌برند و اشیائی که در زندان داشت با لوازم مسافرت در اتومبیل می‌گذارند تا هوا تاریک و معبر خلوت شود. 🔸چند نفر پایور با دکتر را از شهربانی به طرف زندان مرکزی حرکت می‌دهند در بین راه که با اتومبیل تصادف می‌کنند به او تکلیف مسافرت می‌نمایند دکتر از سوار شدن خودداری می‌کند و خود را زمین می‌اندازد و اظهار می‌کند اگر در بماند چون از خانه برای او غذا می‌آورند خانواده‌اش نگران نخواهند بود ولی اگر مسافرت نمود از روز حرکت تا وقتی که سرگذشت او معلوم شود خانواده‌اش برای او نگرانند. 🔹از آنجائی که بایست امر اجرا شود اظهارات دکتر مورد توجه واقع نمی‌شود و او را جبرا وارد اتومبیل می‌کنند و حرکت می‌دهند. دکتر که وارد اتومبیل می‌شود جعبه دوای خود را پشت سر خود می‌بیند و تأثرات او تبدیل به وجد و شعف می‌شود و یقین می‌کند که با خوردن ادویه مسموم‌کننده که در آن داشته می‌تواند از مدت نگرانی کسان خود بکاهد. 🔸اتومبیل حرکت کرد و ساعت ده شب به رسید. یاور شریفی دستور داد که دکتر و شوفر در اتومبیل بمانند، سرپاسبان و آشپز در خارج مراقبت نمایند و خود یاوری هم می‌رود قدری استراحت کند. 🔹دکتر مصدق اینطور تصور می‌کند که هر قدر زودتر بهتر است زیرا ممکن است جعبه دوا را از تصرف او خارج کنند و او را از انجام مقصود باز دارند. 🔸دکتر بدوا مهر خود را به سرپاسبان می‌دهد که نگین آن را بشکند و آن را از اعتبار بیندازد و همین‌که شوفر به خواب می‌رود ده دانه قرص دیلائودید «ترکیبی از » و مقداری حب سرفه که تریاک خالص آن را دکتر یک مثقال تخمین می‌زند و در جعبه بود بدون آن‌که آب بخواهد و همراهان مقصود را دریابند صرف می‌نماید. 🔹از خوردن سم چیزی نگذشته بود که یاور رسید و اتومبیل حرکت کرد چون مقدار سم زیاد بود معده تحمل ننموده تکان اتومبیل هم کمک کرده دکتر استفراغ کرد ولی مقداری که جذب شده بود تا دکتر را بی‌هوش کرد... 🔸از مشهد تا 30 ساعت طول کشید و 23تیرماه ساعت سه بعد از ظهر دکتر را وارد زندان می‌نمایند... [کم‌تر از دو ماه بعد] دکتر مصدق امید نداشت که از زندان جان سالم به در برد، نه سم داشت که خود را مسموم کند و نه وسیله‌ای که نماید. گاهی فکر می‌کرد که با خود را خلاص کند ولی هروقت رئیس زندان لوازم صورت‌تراشی برای او می‌آورد آن‌قدر تأمل می‌کرد که کار دکتر تمام شود و آن را ببرد. یگانه راهی که به نظر دکتر می‌رسید این بود که بالای بام برود و خود را از آن‌جا پرت نماید و چون این کار نتیجه قطعی نداشت و ممکن بود که با حال بدتری تصادف کند از آن صرف نظر کرد... در ادامه مصدق‌السلطنه با وساطت ارنست پرون [چهره مرموز دربار پهلوی] آزاد می‌شود و قبل از ظهر 23آذر به تهران می‌رسد.»(دکتر مصدق و نطق‌های تاریخی او،ص111-98، تألیف حسین مکی) ◀️پی‌نوشت: 🔹بنا به گفته مکی مجموع بازداشت تا آزادی مصدق کمتر از شش ماه طول کشید و در این دوران هیچ شکنجه‌ای متحمل نشد و آشپز مخصوص خود را هم همراه داشت با این حال در این بازه زمانی کوتاه وضع روحی وی آنقدر به هم می‌ریزد که هم‌چون کودکان برای این‌که در مرکز بماند خود را به زمین می‌اندازد، چندبار تصمیم به خودکشی می‌گیرد و به گفته حسین مکی(که به جهت رعایت اختصار آن را نیاوردیم) در اثر خیال‌زدگی مدام گمان می‌کرد که قصد وی را دارند. 🔸با این ضعف روحی معلوم نیست جریانات به اصطلاح ملی-مذهبی، چگونه وی را به عنوان قهرمان خود معرفی کرده و می‌کنند؟! به راستی اگر چهره‌های پرصلابت هم‌چون مرحوم و البته پشتیبانی مردم نبود، ملی شدن صنعت نفت از عهده شخصیت ضعیفی هم‌چون مصدق‌السلطنة برنمی‌آمد. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
⁉️هواداران دکتر مصدق؛ پس از مرگ وی چه کردند؟ 🔻بازنشر به مناسبت سال‌روز مرگ دکتر مصدق🔻 🔹«به دنبال در گذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۶ ، درصدد بر آمدند که از این فرصت برای ضربه زدن به رژیم استفاده شود..و اعلامیه مشترکی با اعضای و و حزب ملت صادر نمایند. برای این منظور میان من(سیدحمید روحانی) و آقای ربانی شیرازی و داریوش فروهر ملاقاتی به عمل آمد..آقای فروهر پیشنهاد هرگونه اعلامیه ای را بکلی رد کرد و اظهار داشت : چون در شرایط فعلی ساواک آماده است که هرگونه واکنشی را بشدت سرکوب کند، جبهه ملی و نهضت آزادی هم به این نتیجه رسیده اند که نیروهای خود را نباید به خاطر صدور اعلامیه از دست بدهند. 🔶.. بنابراین در درگذشت مصدق کوچکترین واکنشی از طرف هواداران (آنان) نشان داده نشد.نه مراسم تشییع و فاتحه برای او برگزار کردند و نه اعلامیه ای به مناسبت در گذشت او منتشر ساختند. تنها در چهلمین روز درگذشت مصدق مراسمی از طرف بازماندگان او در احمد آباد برگزار شد. در این مراسم شماری از اعضای «جبهه ملی» «نهضت آزادی» «حزب ملت ایران» شرکت داشتند، لیکن آنچنان مرعوب و وحشت زده بودند که حتی به خود جرأت ندادند تا نام مصدق را بیاورند! حتی اعلام هم نکردند که این مراسم به چه مناسبتی برگزار شده است! 🔹..در این مراسم از روحانیون آقای شجونی و من شرکت کرده بودند..ساواک هم برای شناسایی و تعقیب نگارنده هنگام بازگشت از مراسم احمد آباد، به طور سری عکسی گرفته و در پرونده من بایگانی کرده است .(سند ش۱۲۹)» (نهضت امام خمینی،دفتر دوم،ص۳۰۷ و ۳۰۸) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
⁉️پشت پرده از بنی صدر در غائله ۱۴ اسفند چه بود؟ 🔹در‌14‌اسفند‌59‌، به‌ دعوت‌ بنی‌صدر ،‌مراسمی‌ برای‌ بزرگداشت‌ در‌ دانشگاه‌ تهران‌ برگزار‌ شد‌ که‌ بنی‌صدر‌ خود‌ سخنران‌ مراسم‌ بود. 🔸نهضت‌آزادی‌ با‌ انتشار‌ اطلاعیه‌ای‌ از‌ مردم‌ دعوت‌ کرد‌ تا‌ به‌ طور‌ گسترده‌ در‌ آن‌ مراسم‌ شرکت‌کنند:‌ مردم مبارز تهران، بکوشیم هر چه باشکوه تر یاد دکتر مصدق را گرامی بداریم، نهضت آزادی ایران از عموم مردم مسلمان و آزاده تهران دعوت می نماید که به طور گسترده در جریان برگزاری مراسم یادبود مصدق که از سوی دفتر روابط عمومی ریاست جمهوری در چهاردهم اسفند در دانشگاه تهران برگزار می شود، شرکت نمایند.(روزنامه میزان،۵۹٫۱۲٫۱۳ ، ش ۱۴۲، ص۱) 🔹البته نهضت‌آزادی‌ بعدها‌ ادعا‌ کرد:‌ اگرچه بر اساس سیاست عمومی خود در مورد در اجتماعات و راهپیمایی ها، دعوتی را که از جانب رئیس جمهور قانونی که تا آن زمان از حمایت مردم و رهبر انقلاب برخوردار بود، برای برگزاری مراسم 14 اسفندماه صورت گرفت مورد تأیید قرار داد اما هرگز نه نهضت و نه هیچ یک از اعضای آن مستقیم و یا غیرمستقیم تنظیم و اجرای برنامه های آن روز دخالت و یا شرکتی نداشته اند. (اسناد نهضت آزادی، ج۱۲، ۱۳۶۰٫۱۲٫۲۲) 🔸 در‌این‌مراسم‌ بین‌ طرفداران‌ بنی‌صدر‌ و‌ افراد‌ مجاهدین‌ خلق‌ از‌ یک‌ سو‌ و‌ مردم‌ طرفدار‌ انقلاب‌ از‌ سوی‌ دیگر‌ درگیری‌ وسیعی‌ روی‌داد.‌ 🔹حاضران‌ در‌ زمین‌ چمن‌ دانشگاه‌ تهران مرتب بر علیه سران حزب جمهوری اسلامی شعار داده و شعار‌«مرگ‌ بر‌ بهشتی» سر‌ می دادند‌ که با واکنش نیروهای حزب‌الله مواجه می شد (غائله ۱۴ اسفند«ظهور و سقوط ضد انقلاب»، ص۵۵۷) و‌ در نتیجه از ‌ 14‌ اسفند‌ بنی‌صدر‌ به‌ کلی‌ از‌ نظام‌ و‌ انقلاب جدا‌ شد. 🔸چند‌ روز‌ بعد‌ از ‌ 14‌اسفند به رغم اکثریت مردم و گروه های سیاسی از بنی صدر ،‌ نهضت‌ آزادی‌ در‌ اطلاعیه شدیداً‌ به‌ جانبداری‌ و‌ حمایت‌ از‌ بنی‌صدر‌ پرداخت: گناه نهضت آزادی این است که از مقام ریاست جمهوری به خاطر منافع و استقرار جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده و تسلیم تلاش انحصارطلبان برای تضعیف این مقام نشده است.(روزنامه میزان، ۵۹٫۱۲٫۱۷ ، ش۱۴۷، ص۱۰) 🔻اما حقیقت این جانبداری را دکتر‌ حبیب‌ الله پیمان‌ در‌نشریه‌ امت‌ در‌مقاله‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ سراب‌ پایگاه‌ توده‌ای‌ و‌ مشکل‌ توده‌ها‌ ارزیابی‌ و‌تحلیل‌ خود‌ را‌ از‌ ماجرای ‌14‌اسفند‌ این‌گونه‌ارائه‌داده‌است: 🔸هدف مشترک همه عناصر و گروه های تشکیل دهنده این جبهه ( جبهه متحد لیبرالی) که در روز پنجشنبه (14 اسفند) متفقاً در دانشگاه حضور یافتند ساقط کردن دولت (رجایی) و بیرون کردن حزب جمهوری از صحنه حیات سیاسی جامعه و روی کار آوردن یک حاکمیت لیبرالی به رهبری رئیس جمهور است. تا این مرحله همه اتفاق نظر دارند اگرچه پس از آن هر گروه و شخصیت راه و هدف خاص خود را دنبال خواهد کرد. سازمان مجاهدین بعد از یک تردید کوتاه مدت در ادامه حمایت از بنی صدر مجدداً در ائتلاف کامل با وی و دیگر اعضای جبهه متحد لیبرال ها قرار گرفت و همان طور که قبلاً بارها تحلیل کردیم در حقیقت جایگزینی بنی صدر و لیبرال ها را در مرحله اول پذیرفته و جایگزینی خود را به مرحله دوم موکول کرده اند. 🔹نهضت آزادی که چندان بی میل نیست مستقلاً نقش رهبری جبهه را مانند پیش به دست گیرد با وجودی که سعی می کند که گاه به طور مستقل ابراز وجود نماید و با بنی صدر مرزبندی کند (سخنرانی بازرگان در مجلس و میتینگ امجدیه) ولی مطمئن است که بدون قبول در این مرحله راه نجاتی ندارد. به همین جهت مانند سازمان مجاهدین به طور کامل در میتینگ دانشگاه شرکت جست. 🔸تکلیف بقیه گروه ها نظیر جبهه ملی روشن است. اینها و کوچک ترها در حقیقت پیچک هایی شده اند که جز با تکیه بر تنه درخت دفتر هماهنگی قدرت خودنمایی و حیات ندارند... 🔹این که این جبهه همان ادعایی مجاهدین در برابر ارتجاع می باشند آنان باورشان شده بود که پایگاه عظیم توده ای دارند و به این "سراب" دل خوش بوده و نقشه ها طرح می کردند. ما مطمئن بودیم که در اولین فرصت که مرزبندی قاطع تری به عمل آید. 🔸اکثریت توده ها در صف انقلاب قرار گرفته لیبرال ها و متحدین آنها را به کلی تنها می گذارو تنها همان اقشار سرمایه دار و متوسط برایشان باقی می ماند. اجتماع روز پنجشنبه این پیش بینی را ثابت کرد و دیدیم که زمین چمن دانشگاه را عمدتاً همین اقشار به اضافه هواداران سازمان پر کردند. و از آن توده های میلیونی و چند صد هزار نفری خبری نبود. (خط سازش، ص۶۹۲ به نقل از سرمقاله هفته نامه امت ش ۱۰۰) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽کودتا علیه یک دوست ⚫️ خیلی وقت است که مرده اما برجامی‌ها توان دل کندن از جیفه بد بوی آن را نیز ندارند و کسانی که از و اروپا ضربه خوردند به جای اعتماد به مردم هنوز هم به طرز غیرعاقلانه‌ای دنبال با این و آن هستند. ◀️جناب آقای دم از با آمریکا زد هرچند پس از استفاده رسانه‌ای حرفش را پس گرفت. این سخنان آقای رئیس‌جمهور و کلام دیگر مسؤولین امور خارجه نشان داد که آن‌ها هنوز از تجربه سابق درس نگرفته‌اند و خیانت‌کاری آمریکا و هم‌دستان اروپایی‌اش را درک نکرده‌اند. 🔴البته این اولین‌بار نیست که غربی‌ها به مذاکره‌کنندگان و دوستان خود خیانت کرده‌اند. نیز که همکاری و دوستی صمیمانه‌ای با آمریکایی‌ها داشت از آن‌ها خنجر سختی خورد و توسط همان‌ها با یک کنار گذاشته شد. 📽کوتاه‌نمای «کودتا علیه یک دوست»؛ نگاهی گذرا به ثمره اعتماد مصدق به آمریکا ✅با ما باشید؛ با آخرین تحولات تاریخ ایران اسلامی. @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطر اسلام بدون روحانیّت‏ 🔻 | 14 اسفند ‏🔹من به همۀ سرتاسر کشور می کنم! من به همۀ اعلام خطر‏‎ ‎‏می کنم! به روحانیون اعلام خطر می کنم که چنانچه خدای نخواسته در بین شما کسی‏‎ ‎‏است که بر خلاف موازین اسلام عمل می کند، او را نهی کنید. اگر نپذیرفت از جرگۀ‏‎ ‎‏روحانیت اخراج کنید. اگر نکنید این کار را، خدای نخواسته صورت روحانیت ـ که عزّ‏‎ ‎‏اسلام است ـ این را مُشوَّه می کنند. و با مُشوَّه کردن صورت روحانیت، اسلام به انزوا‏‎ ‎‏خواهد ‏‏[‏‏رفت‏‏]‏‏. اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است. گویندگان شما و‏‎ ‎‏دانشمندان شما باید توجه داشته باشند که حوزه ها را با تدبیر، با نصیحت و همین طور جاهای دیگری که روحانیین مشغول کارهایی هستند، آنها را با تدبیر و با نصیحت وادار‏‎ ‎‏کنند به اینکه خدای نخواسته از آنها کاری صادر نشود که بهانه به دست آنهایی که‏‎ ‎‏می خواهند شما را از صحنه خارج کنند بیفتد، و قلمها به کار برود و خدمتهای شما ناچیز و‏‎ ‎‏نادیده گرفته بشود، و لغزشی اگر در یکی از شما یا در دو تا از شما پیدا شد به حساب‏‎ ‎‏روحانیت بگذارند. باید تهذیب بشوید شما، خودتان را تهذیب کنید. کسانی که در‏‎ ‎‏حوزه ها هستند، اساتیدی که در حوزه ها هستند کوشش کنند که حوزه ها مُهذّب باشد.‏ ‏‏و اعلام خطری که به ملت می کنم این است که جریانی در کار است که روحانیت را کنار‏‎ ‎‏بگذارند؛ و جریانی در کار است که شما را از روحانیت جدا کنند، و آن کنند به سر ملت‏‎ ‎‏که در زمان محمدرضا آمد، منتها به یک صورت دیگری.‏ ‏بیدار بشوید ای ملت! و بیدار بشوید ای روحانیت! و بیدار بشوید ای دانشگاهیان! و‏‎ ‎‏بیدار بشوید ای کارگران! ای کارمندان! ای بزرگان! ای کوچکان! ای زنها! ای مردها!‏‎ ‎‏بیدار بشوید و این جریان را خنثی کنید، و نگذارید ملت شما و مملکت شما انحراف پیدا‏‎ ‎‏کند از آن راهی که شما دارید ـ که راه اسلام و راه خدا و خط رسول اکرم است.‏ ... (14 اسفند 59، صحیفه امام، ج 14، ص 190و191) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
◀️به مناسبت سال‌روز مرگ دکتر مصدق 🔹چهاردهم اسفند سال‌روز مرگ دکتر مصدق است. چهره‌ای با و البته ابهامات برطرف نشده. ⁉️آیا دکتر محمد مصدق یک چهره مردمی بود یا درباری؟ ⁉️آیا او از قشر متوسط یا ضعیف برآمد و با آنان زیست یا در خانواده‌ای سلطنتی زیست و با همان نگاه رشد کرد؟ ⁉️آیا او یک قهرمان ضداستعماری بود یا مدافع استعمار؟ 🔸این‌ها سؤالاتی است که با پاسخ‌های حزبی نه چندان دقیق به انحراف رفته است و از آقای مصدق یک چهره غیرواقعی و اسطوره‌ای ساخته است. 🔹فارغ از و شبه‌ملی؛ آقای محمد مصدق که بود؟ 🔸«برخلاف آنچه شهرت داده‌اند از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان بود که قسمت اعظم بدبختی‌ها و عقب‌ماندگی‌های ملت ما مربوط به همین خاندان است. 🔹آزادی‌خواهی او از قبیل آزادیخواهی و مظفرالدین و محمدعلی شاه بود ولی با پوشش آراسته‌ای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطه‌خواهان طرفدار به سفارت انگلیس پناهنده شدند، نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی می‌شود و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در می‌آید. 🔹قسمتی از تقریرات او در این زمینه به شرح زیر است: «… والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت می‌کرد برای اینکه مرا از نگرانی و تشویش دراورد دستخطی هم برای عودت من در مجلس مزبور صادر کرد و برایم فرستاد. مرحوم مشیرالسلطنه صدراعظم، مجلس مذکور را افتتاح کرد و مرحوم نظام‌الملک به ریاست آن از طرف شاه منصوب شد. من فقط در همان یک جلسه در آن مجلس حاضر شدم.» (ایرج افشار، جلیل بزرگمهر؛ تقریرات مصدق در زندان درباره حوادث زندگی خویش، نشر خجسته،ص13) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
سیاست عوام‌فریبانه آقای مصدق ◀️به مناسبت سال‌روز مرگ دکتر مصدق/2 🔹مصدق یک نقطه قوت داشت و آن هم زیرکی در پنهان نمودن چهره خود بود. شهید مدرس (ره) در خصوص مصدق می‌گوید: «پایه و کلاس اول سیاست، است و من با نبوغ و دهایی که در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم که ایشان همیشه در کلاس‌ اول سیاستمداری خواهد ماند و به کلاس دوم هرگز ارتقا پیدا نخواهد کرد. 🔸عمر من کفاف نمی‌دهد ولی مردم ایران و شما نمایندگان ملت بیست سال بعد از این خواهید دید که این مصدق‌السلطنه در همان کلاس اول باقی است و آن روز تصدیق خواهید کرد که سید حسن مدرس در شناختن مصدق السلطنه اشتباه نکرده است»(حسین مکّی، مدرس قهرمان آزادی، جلد2، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص445) پی‌نوشت: آقای مصدق با تکیه بر پایگاه اجتماعی روحانیت توانست نقشی در ملی شدن به دست بیاورد اما با رویگردانی از مردم و حوزه علمیه تمام دستاوردها را برباد داد. آقای مصدق با این حرکت ناپخته و سایر اشتباهات راهبردی و فکری خود نشان داد که هرگز نتوانسته است از کلاس اول سیاست به مدارج بالاتر راه پیدا کند. @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻بازخوانی مواضع امام خمینی در مواجهه با پاپ/1 🔊در حاشیه ملاقات پاپ با حضرت آیت‌الله سیستانی 🔹چند روزی است که دیدار پاپ با آیت‌الله سیستانی در برخی محافل رسانه‌ای مورد توجه قرار گرفته است. شکی نیست که این دیدار و دیدارهای مشابه در حدّ خود اهمیت دارد اما تلاش و ذوق‌زدگی برخی محافل زاویه‌دار تعجب‌برانگیز بود. 🔸در هر صورت این ملاقات زمینه بازخوانی دیدگاه و مواضع امام خمینی قدس سره الشریف نسبت به جایگاه اول دینی مسیحیت را فراهم نموده است که در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت و توضیح خواهیم داد که بنیانگذار انقلاب اسلامی چه دیدگاه و مواضعی در مواجهه با پاپ داشته است. جدا نبودن دین از سیاست وجه تمایز مرجعیت شیعه با پاپ 🔹امام خمینی قدس سره الشریف در زمانی که خطری جدی جهان اسلام را تهدید می‌کرد و این احتمال وجود داشت که حوزه علمیه تشیع هم‌چون از سیاست و اجتماع دور شود مرزبندی آشکاری میان جایگاه خود به عنوان مرجع تشیع و پاپ ابراز نمود: 🔸«... والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده اند.‏‎ ‎‏ از اسلام سرچشمه می‌گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و‏‎ ‎‏تسبیح دست بگیرم؛ که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیۀ‏‎ ‎‏اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. ‎‏اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد...»(21فروردین 1342، صحیفه امام ج1 ص270) 🔹به طور کلی می‌توان گفت دست‌های مرموزی در کار است که از پاپ برای جهان تشیع الگویی دینی بسازد. الگویی که در آن سیاست به طور کامل از دیانت جداست. امام خمینی قدس سره الشریف می‌فرمایند: 🔸مع الأسف‏‎ ‎‏با اینکه اسلام این اجتماعات را به رایگان تحت اختیار قرار داده ـ شما ملاحظه کنید اگر‏ بخواهد پانصد نفر آدم را در حجاز در غیر مورد حج دعوت کند، چقدر خرج‏‎ ‎‏دارد؛ چقدر تشریفات دارد؛ چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا، خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی بدون اینکه برای اشخاص، مثل دولتها زحمت زیادی داشته باشد، مردم‏‎ ‎‏را خودشان را وادار کرده که مجتمع بشوند. آن هم چندین میلیون جمعیت، میلیونها‏‎ ‎‏جمعیت مجتمع بشوند ـ به رایگان این را تحت اختیار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده‏‎ ‎‏از دست می دهیم. این برای این است که از آن طرف تبلیغات بسیار دامنه دار خارجیها و‏‎ ‎‏داخلیهایِ وابسته به خارجیها دامن زده به اینکه دیانت کاری به سیاست ندارد. آنها برای‏‎ ‎‏خودشان! سیاست را واگذارید به امپراتور؛ و دیانت هم مال پاپ و افراد پاپ. در اینجا هم‏‎ ‎‏سیاست را واگذارید برای محمدرضا پهلوی؛ شما هم بروید مسئله را بگویید و هر کاری‏‎ ‎‏هم اینها می کنند کاری نداشته باشید، قداست خودتان را حفظ کنید! این یک مسئله ای‎‏است که با کمال توطئه و شیطنت در همین چند روز در یک محلی طرح شد، که من‏‎ ‎‏نمی خواهم اسمش را ببرم. اینها گرفتاری است که ما داشتیم.(26شهریور1358، صحیفه امام ج10 ص18-17) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻بازخوانی مواضع امام خمینی در مواجهه با پاپ/2 🔊در حاشیه ملاقات پاپ با حضرت آیت‌الله سیستانی 🔹امام خمینی با صراحت پرده از تز جدایی دین از سیاست برداشته و در جای دیگر می‌فرمایند: «‏‏ ‏‏این طایفه الآن هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود، می نویسند؛ چه می کنند؛‏‎ ‎‏هِی کوشش می کنند که . آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند‏‎ ‎‏با زبانهای مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیۀ که این چند روز داغ شده‏‎ ‎‏است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک دارد درست می شود؛ اینها هم نمی خواهند این را. 🔸گوینده شان گاهی می گوید که‏‎ ‎‏بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند! « » که اینها می‌گویند‏‎ ‎‏معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول و ـ همین مقدار در‏‎ ‎‏همین حدود ـ باشند، و سیاست را به واگذار کنید. این یک تِزی است که ؛ سیاست مال امپراتور. اینها هم می گویند مسجدها مال شماست، بروید تو‏‎ ‎‏مسجدتان نماز بخوانید، درس هم می خواهید بگویید؛ درس هم بگویید هیچ مانعی‏‎ ‎‏ندارد، اما در یک حدودی، نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما؛ یا توی‏‎ ‎‏مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه! همان مقداری که «قداست» شما‏‎ ‎‏محفوظ باشد، بگویند یک آدم مقدس، آدم خوب مُهذَّبی است؛ یک آدمی است که‏‎ ‎‏اگر نفتش را هم ببرند، حرفی نمی زند و می گوید بردند؛ مال دنیا است چه ارزشی دارد!‏‎ ‎‏اینها این جور «قداست» را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیای‏اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است،‏‎ ‎‏مع ذلک می رفتند و اشخاصی که برخلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و‏‎ ‎‏سیاست مملکت را حفظ می کردند و منافات با قداست هم نداشتند؛ یعنی ما روحانیون،‏‎ ‎‏قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟» (29شهریور1358، صحیفه امام ج10 ص71-70) لزوم توافق ادیان برای پیشرفت بشریت 🔹امام خمینی قدس سره الشریف تنها 6 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی نماینده پاپ ژان پل دوم را به ملاقات پذیرفت و در این دیدار تصریح فرمودند: 🔸«اقلیتهای مذهبی همیشه در اسلام محترم بوده اند؛ و توافق بین ادیان بزرگ‏‎ ‎‏یکتاپرست برای پیشرفت بشریت لازم است.‏» ایشان در این دیدار نماینده پاپ را به صورت غیرمستقیم دعوت به مبارزه علیه ظلم و استعمار کردند: ‏‏«این قدرت ایمان ملت و قوۀ اسلام بود که بر و و غلبه کرد. امیدوارم‏‎ ‎‏دیگر ملل نیز از این طریق به ما متصل شوند.‏»(28بهمن1357، صحیفه امام ج6 ص177) تذکر به پاپ به دلیل عدم حمایت از مظلومین 🔹19آبان1358، شش روز پس از اسقف با امام خمینی قدس سره الشریف ملاقات کرد. امام خمینی در این دیدار، صراحتا از پاپ انتقاد کردند که چرا در زمان رژیم ستم‌شاهی هیچ اقدامی برای پیش‌گیری از جنایات آمریکا ننمود اما بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قطع ایادی آمریکا شروع به میانجی‌گری میان طرفین نمود: 🔸«من و ملت ما، بلکه ملت‌های مستضعف جهان ـ اعم از مسلمین و نصاری و غیر آنها ـ‏‎ ‎‏یک نقطۀ ابهام پیش ماست که من میل دارم این نقطۀ ابهام را تذکر بدهم. گوش سی و پنج‏‎ ‎‏میلیون جمعیت ایران که پنجاه سال است در زیر یوغ استعمار و فشار خصوص امریکا، و‏‎ ‎‏اخیراً فشار خصوص آقای هستند، و گوش میلیونها جمعیت مستضعف، انتظار‏‎ ‎‏نوازشی از مقام روحانیت پاپ داشت؛ نوازش پدرانه‌ای که لااقل استفسار از حال این‏‎ ‎‏مستضعفین باشد، و نسبت به مستکبرینی که به اینها ظلم شده است، و در زیر فشار ظلم‏‎ ‎‏بودند، هشیاری داده شده باشد، میانجیگری شده باشد بین ملتهای مستضعف و آن‏‎ ‎‏ابرقدرتها که خودشان را مسیحی معرفی می کنند. و گوش ما همچو ندای روحانی ای را‏‎ ‎‏نشنیده است تا حالا... چه شد که امروز که ملت ما، جوانهای ما که سالهای‏‎ ‎‏طولانی تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته اند و این چند نفری که در آن ‏‎ ‎‏به سر می بردند و عامل توطئه و جاسوسی بر ضد ملت ما بودند، بلکه بر ضد منطقه، و‏‎ ‎‏قراین و شواهد در این امر زیاد است، و بزرگتر شاهد اینکه تمام پرونده ها را و چیزهایی‏‎ ‎‏که در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به یک پودری کردند که قابل استفاده دیگر‏‎ ‎‏نیست... من نمی توانم‏ ‎‏باور کنم که بی خبر بوده است از این مسائل. و نمی دانم این نقطۀ ابهام را چه‏‎ ‎‏بکنم؟ اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح، موافق است با این جنایاتی که اینها‏‎ ‎‏کردند، من چه جواب به اینها بدهم؟ ...»(19آبان1358، صحیفه امام ج11، ص33-29) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.