خوشحالیم از شادی شما از فریاد الله اکبرتون از شبی که با آرامش می‌گذرانید روح شهیدحاج حسن طهرانی مقدم شاد.

بسم‌الله. ما می‌پذیریم که ملتی جنگ طلب هستیم؛ ما برای "استقرار صلح" می‌جنگیم و شما برای "استمرار جنگ" پیشنهاد صلح می‌دهید. -قیصر امین‌پور از شادی بچه‌های غزه گریه کردم. فیلمها را نشان دخترها دادم، گفتم ببینید این بچه‌ها چقدر خوشحالند. وسط شور و هیجان و الحمدلله گفتن‌های خودمان، وسط بالا پایین پریدن‌های دخترها از شادی و غرور، وسط شکر برای دیدن این لحظه‌ی تاریخی که خیلی‌ها آرزوی دیدنش را داشتند، وسط لا حول ولا قوه گفتن برای قائدمان سیدعلی، وسط به یاد آوردن لبخند امام روح‌الله، یادم افتاد سیدحسن چند روز پیش شهید شده، دلم آتش گرفت. به خودم تشر زدم این تازه آغاز نصرالله است. بعد آن میز عملیات را تصور کردم، یک طرفش حاج قاسم و حاج احمد، یک طرفش سید و همراهش تا آخرین لحظه شهید عباس، یک طرفش حاج رضوان و سیدعباس موسوی، ایستاده‌اند. اینجا دیگر نیازی نیست که نقشه روی میز باشد، فلسطین پیش چشمشان است. کنار دستشان، حاج حسن طهرانی‌مقدم خودمان دستها را روی سینه گره زده، دارد از آنجا موش.ک ها را می‌بیند و قربان صدقه‌ی دانه‌دانه‌شان میرود که می‌روند می‌خورند به هدف. علامت پیروزی می‌فرستد به رفیقش امیرعلی که در منطقه دارد عملیات را فرماندهی می‌کند. عقب‌تر سردار دیپلماسی مقاومتمان با همان قد رعنا، با لبخند مهربانش شانه به شانه‌ی سید ابراهیم ایستاده‌اند. اسماعیل هنیه برایشان توضیح می‌دهد که این منطقه‌ای که الان خورده، قبل از اشغال اسم فلسطینی‌اش چی بوده. بعد اشاره می‌کند به کمی آن‌طرف‌تر، نگاهشان را می‌چرخانند. بچه‌های غزه هستند که می‌خندند، کف می‌زنند و تکبیر می‌گویند. سید ابراهیم می‌گوید سلام بر کودکان غزه. بزرگتر‌هایشان انگشت اشاره را بالا می‌آورند، به نشانه‌ی بزرگ بودن الله و تکبیر می‌گویند. یکی یکی می‌افتند روی زمین، سجده می‌کنند. مادرها نفس عمیق می‌کشند، جای خالی پسرهای شهیدشان دلشان را به درد می‌آورد، لبخند می‌زنند و سبحه بر لب می‌آورند.... خیال این لحظات واقعی، رهایم نمی‌کند. ولم کنند می‌نشینم تا آخرین لحظه‌ی نابودی را تجسم می‌کنم. می‌دانم این اتاق فرماندهی بهشتی، هنوز تازه یک ورق از هنرهایش را نشانمان داده. #برای_شب_شادی_کودکان_غزه #برای_فلسطین #نحن_المنتقمون #رئیسی_عزیز #توبه‌ما‌جرات‌طوفان‌دادی #آغاز_نصرالله اول اکتبر ۲۰۲۴ ۱۰مهر ۱۴۰۳ عملیات وعده صادق ۲ ✌️

اللهم اجعله في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تريد #رهبر_شجاع من💚

آقا فرمودند ما در انجام این وظیفه(پاسخ و دفاع مشروع) نه تعلل می‌کنیم نه شتابزده می‌شویم. یک کلام، ختم کلام

خبر شهادت سید رحمه الله علیه که قطعی شد، دخترم گفت این کتاب را معرفی کنم. خودم می‌دانم. کوتاهی کرده‌ام. هم در معرفی این کتاب و کتاب‌های دیگر از قول سید یا درباره‌ی ایشان، و هم در نداشتن عکسش. کتاب سید عزیز، زندگی‌نامه‌ی خود گفته‌ی شهید سید حسن نصرالله است، که آقای حمید داوودآبادی آن‌ را نوشته‌اند. ساده، روان و صمیمی از کودکی اش در فقر شدید صحبت می‌کند و می‌رسد به زمانه‌ی حال و دبیر کل حزب الله بودن. این کتاب چندسال قبل از شهادت ایشان چاپ شده و جدید نیست. حالا نشسته بالای کتابخانه‌ام و شده جای عکس شهید. #سیدعزیز #مجاهدکبیر #معرفی_کتاب #شهیدالقدس

📣 ۱۴#* ؛ کد همدلی 🔸 رهبر انقلاب: حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلی‌اش برگردانند... و کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند. ۱۴۰۳/۰۷/۰۴ و ۱۴۰۳/۰۷/۰۷ 📲 نحوه مشارکت در چهارمین مرحله پویش «ایران همدل» برای کمک به مردم فلسطین و لبنان هم‌وطنان عزیز می توانند با شماره‌گیری #۱۴* و یا با واریز مبلغ کمک خود به شماره کارت

۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷

و شماره شبای

IR۳۲۰۲۱۰۰۰۰۰۰۱۰۰۰۱۶۰۰۰۰۵۲۶

در این پویش ملّی، مشارکت کنند. @irane_hamdel

این تازه آغاز نصرالله است✌️ امشب حزب‌الله حماسه آفرید.

بسم‌الله. تقریبا چهارده سال پیش بود که صحنه‌ی آتش گرفتن نفربر پر از مجروح را در کتاب « از معراج برگشتگان» خواندم. از وحشت، از غصه از عجیب بودنش، حیرت کرده بودم. من هنوز هم آن لحظه‌های وحشتناکی را که فقط خوانده‌ام و ندیده‌ام، یادم هست. عملیات کربلای پنج، سه راه مرگ! مگر می‌شود فراموشش کرد؟ نویسنده، آقای داوودآبادی نوشته بود، صدای جیغ مجروحان که زنده در آتش می‌سوختند، دلخراش بود و او هیچوقت فکر نمی‌کرده که جیغ مرد می‌تواند اینقدر سوزاننده باشد. من همیشه آن لحظه و آن صحنه را تصور کرده بودم، اما امروز دیدم و شنیدم. تصویری که چهارده سال گوشه‌ی ذهنم مانده بود، امروز جلوی چشم من و جلوی چشمهای بسیاری از مردم دنیا، پخش شد. نمی‌دانم، هنوز چند نفر در دنیا هستند که فکر می‌کنند با این کودک‌کش وحشی، می‌شود توافق کرد، می‌شود به او اعتماد کرد؟ نمی‌دانم هنوز چندنفر هستند که فکر می‌کنند، اگر به او کاری نداشته باشیم، این سگ هار، به ما کاری ندارد. نمی‌دانم چند نفر دیگر باید بسوزند، چند هزار کودک دیگر باید پرپر بشوند تا دنیا بیدار شود؟ راستی، فیلم یک دختربچه را دیدم که امروز، شاهد این آتش‌سوزی خیمه‌ها بود، من فقط خوانده بودم و دلم هنوز که یادش می‌افتد می‌سوزد، چی بر سر دل و روح و روان آن دختر آمده؟! #غزة #اسرائیل #دفاع_مقدس #شام_غریبان الغوث یا صاحب‌الزمان

کتابی که در متن بالایی گفتم. از معراج برگشتگان نویسنده : حمید داوود آبادی نشر شهید کاظمی این کتاب، شامل مشاهدات و خاطرات نویسنده از روزهای انقلاب هست تا پایان دفاع مقدس.

بسم‌الله. مرتضی از همان اول حرفش یک کلام بود:«هرجا شرایط جنگ و جهاد پیش بیاید من حتما میروم.» حتی وقتی که در بیست سالگی، زمانی که دانشجو بود و دستش خالی، پررو پررو رفته بود خواستگاری ستاره همین را گفت. البته یک سالی طول کشید تا توانست جواب مثبت خانواده را بگیرد. ستاره و خانواده‌اش حتی اهل شرکت در راهپیمایی‌های انقلابی هم‌نبودند. ستاره بعد از خوابی که دیده بود، تصمیم گرفته بود اعتقادات مذهبی‌اش را قوی‌تر کند و بین دوستان و اقوامی که با او موافق نبودند، کار سختی جلوی راهش بود. مرتضی اما خیلی زود خودش را توی دل خانواده‌ ستاره جا کرد و شد پسر نداشته‌شان. برای ستاره هم، یک همسر رفیق و همراه، که توی مسیر جدیدی که انتخاب کرده بود، زمین نخورد. جوان پرشور و شری که حرف مردانه‌اش یکی بود و باب جنگ و جهاد که باز شد، مرتضی بی‌تاب و بی‌قرار خودش را به سوریه رساند. کتاب «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم«مرتضی عبداللهی» است. راوی این کتاب، همسر شهید هست که در قالب خاطرات زندگی مشترکشان، شهید را برای ما معرفی می‌کند. قلم کتاب روان و ساده‌ست و می‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند. اعتراف می‌کنم با اینکه اول هر فصل، زمان و سال را نوشته بود اما متوجه گذر زمان نشدم و وقتی دیدم که ده سال از زندگی‌شان گذشته، غافلگیر شدم. زندگی ساده و پرمحبت این دو نفر، من را هم به خودش جذب کرد. به نظرم بهتر بود به چند مورد بیشتر از مشکلات زندگی‌شان هم اشاره می‌کردند، مخصوصا آن اوایل زندگی که وضع مالی خوبی نداشتند؛ البته معلوم بود با روحیه‌ی آقا مرتضی و خوش‌خلقی و محبتش، روزهای سخت هم خاطره‌ی خوب برایشان گذاشته. و تنها سختی‌هایی که همسر شهید از آن صحبت می‌کند، همه مربوط به تنهایی بعد از شهادت آقامرتضی‌ست. بعد از مدتها دوری از حال و هوای شهدای مدافع حرم، این کتاب حال بسیار خوبی به من هدیه داد. آقامرتضی عبداللهی، با شوخی‌هایش من را هم خنداند و با جاذبه‌ی شخصیتی‌ دلم را برد نشاند سر مزار خاکی خودش. #معرفی_کتاب #بوکی_شو_ #پویش_کتابخوانی #نشر_شهید_کاظمی #من_و_کتاب #مدافعان_حرم #شهید_مرتضی_عبداللهی

وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (خطاب خدا به حضرت یحیی در قرآن) #شهیدیحیاسنوار #قهرمان_واقعی

سلام علیکم معرفی کتاب «هواتو دارم» رو خوندین؟ از طرف مجموعه من و کتاب، نشر شهید کاظمی، کد تخفیف آوردم واستون. کد تخفیف: 131 (کد ۵ روز اعتبار دارد) با این کد باقی آثار رو هم می‌تونین با تخفیف 20 درصد خریداری کنین،یعنی یک تیر و چند نشون 😎 https://manvaketab.com/book/373192/ لینک خرید مستقیم کتاب هواتو دارم.👆

یک روز نگذرد که تو صدبار نگذری #سعدی_می‌فرماد

بسم‌الله. حالا دیگر می‌دانم زن‌های ایرانی هم می‌توانند شهیدالقدس بشوند. و نوری در دلم سوسو می‌زند. من آن آخر آخر رواق بودم، چند دقیقه‌ی کوتاه برای عرض ادب به مهمان اماممان، و راستش بیشتر برای دل خودم رفته بودم. برای اینکه بفهمم کجا ایستاده‌ام، برای اینکه بخواهم در پیروزی و آزادی قدس شریف، من را هم بازی بدهند. عکس مراسم وداع با پیکر شهید معصومه کرباسی در حرم امام رضاجان ۲آبان ۰۳

. دیشب عزیزانی از ارتش برای امنیت ایران شهید شدند💔😢 تا خواب راحت ما به هم نخوره، خدا صبر بده به خانواده‌هاشون. منتظر وعده صادق بعدی هستیم ✌️🇮🇷

« آغاز ثبت‌نام رایگان مثبت حلقه روایت نصر » جمع‌خوانی کتاب الی بیت المقدس📚 🔻روایتی از کاروان جهانی الی بیت المقدس برای رفع حصر غزه 🔸 جمع‌خوانی کتاب 🔹جلسه آنلاین بررسی کتاب 🔸 نقد و تحلیل فرم و محتوای کتاب 🎁 به همراه کدتخفیف 50 درصدی خرید نسخه الکترونیکی کتاب 🔴 ثبت‌نام رایگان از طریق لینک زیر: 🆔 https://formafzar.com/form/94rd3 🆔 https://formafzar.com/form/94rd3 #حلقه_کتاب #مثبت_حلقه #روایت_نصر | @mabnaschoole |

ارمغان شکست #رشد @mehranamoms

از کتاب #ارمغان_شکست

#ایران_همدل قطعا بسیار کمتر از وسعم😔 نمی‌خواستم به اشتراک بگذارم ولی اگر برای یک نفر هم تشویق کننده باشد، خدا را شکر می‌کنم. از سایت leader.ir قسمت وجوهات لینک مستقیم پرداخت وجود دارد.

بسم‌الله این شب‌ها خواندن «آتش بدون دود» برای من، شبیه نشستن دور‌ کرسی هست، توی شبهای بی پایان پاییز و زمستان. شبیه گوش دادن به قصه‌های عجیب و قدیمی پدربزرگ، شبیه فرو رفتن در خلسه‌ی گرمای لحاف ضخیم روی کرسی و کم‌کم بسته شدن چشم‌ها.... خواندنش، لحظه‌‌ی عزیز «دور‌شدن از همه چیز» را، به من می‌دهد. وتنها بدی‌اش، ازدیاد دلتنگی‌ست. #آتش_بدون_دود #نادرخان_ابراهیمی برای بار دوم رسیدم به قصه ی آلنی ولی این جمله قشنگ بود: عشق مثل انقلاب است... @bookishow

سلام خدا رو شکر کمک ها به مردم عزیز #لبنان خیلی زیاد شده ولی حواس مون به #کودکان_غزه هم باشه. فعالیت جاری گروه شهیدالقدس : توزیع آب و غذا در غزه ، کفالت ایتام شهدای غزه ، حمایت از مدرسه مون در خانیونس ( ۱۰۰ دانش آموز داریم .) 🇵🇸 شماره کارت اختصاصی کمک به غزه: 💳

5029087001597700

کانون فرهنگی تبليغی شهيدالقدس (روی عدد ضربه بزنید کپی می‌شود ☝️) ⚠️ به جز برنامه "آپ" که برای حساب‌های حقوقی محدودیت در تعداد واریزهای روزانه دارد، از هر برنامه دیگر بانکی و... واریز کنید مشکلی نخواهید داشت. 📥 پاسخ‌گویی به سوالات: @Shahideqods_admin 🇵🇸 @shahideqods

نقطه‌ی پایان ابتلاء ، چایِ شماست...

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم...

کتابهایی برای شناخت بهتر صهیونیزم

اگر شاعر بودم... #خاموشی‌_های_منظم دولت بی تدبیر