جمله ماندگار #امام_موسی_صدر خطاب به یاسر عرفات:
بدان ای ابو عمار!
شرف #قدس اجازه نخواهد داد که به دست غیر مؤمنین آزاد شود.
#کتاب_سید_موسی_صدر صفحه 52.
@boreshha
پدر بزرگم وصیت کرده بود که مبلغ ۱۸ هزار تومان به سید علی اکبر کمک کنیم تا #خانه بخرد. روزی پدرم به منزل ما آمد و آن مبلغ را به من داد و گفت این را در جایی نگهداری کنید تا زمان خودش به ایشان بدهیم.
بعد از چند روز که برادرم خانهمان آمد، ناخواسته داستان آن مبلغ را به او گفتم. خیلی خوشحال شد گویا می خواست بال دربیاورد. گفت: برو آن پول را بیاور.
پرسیدم: می خواهی با این پول چه کنی؟
گفت: #نانوای محلهمان چند روزی است که #ورشکسته شده و با پنج فرزند می خواهد خانه اش را بفروشد تا قرض هایش را بدهد. دیشب به اهل بیت (ع) متوسل شدم تا بتوانم مشکلی ایشان را حل کنم و الان هم خوشحالم که می توانم با این پول بدهی او را بدهم.
#آزاده_سید_علی_اکبر_ابوترابی
#سیره_اقتصادی_آزادگان
#انفاق_و_دست_به_خیری
راوی: خواهر شهید
#کتاب_فرزند_ابوتراب (ع)؛ برگ هایی از زندگی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی، پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه، ناشر: خیزش نو، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۵.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
بیمارستان #شهید_لبافی_نژاد تهران بستری بودم. قرار بود چشمم را تخلیه کنند و کردند. مجید تا شنید خودش را رساند.
تا می خواستم از تخت پایین بیایم زیر بغلم را می گرفت. با پانسمان قلنبه روی چشمم، داخل حیاط بیمارستان قدم می زدم و مجید هم پا به پایم.
این قدر از ترس افتادن نگاهش به #نامحرم سرش را پایین می انداخت که خنده ام می گرفت.
سر به سرش گذاشته، می گفتم: من با همین یک چشم هم باید تو را راه ببرم و هم مواظب باشم که به در و دیوار نخوری.
#شهید_مجید_صنعتی_کوپایی
#سیره_تهذیبی_شهدا
#مراقبت_از_چشم از #نگاه_به_نامحرم
راوی: حاج حسین یکتا
#کتاب_مربع_های_قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۳۸۳.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده از #فهرست_موضوعی کتاب سید مجتبی نواب صفوی به صورت اکسل و پی دی اف.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#معرفی_کتاب
👇
گزیده ای از فهرست موضوعی #کتاب_رندان_جرعه_نوش ؛ خاطرات حاج حمید شفیعی به صورت اکسل و پی دی اف
#معرفی_کتاب
👇