برش ها
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
سید مجتبی را باردار بودم. شبی در خواب دیدم که نوری تمام فضای خانه را فرا گرفت. بانویی در میانه نور ایستاده بود و صدایش در گوشم طنین افکن بود:
«من فضه خادم #حضرت_زهرا (س) هستم. از سوی ایشان #هدیه ای برای شما آوردم ام».
دستان شکوه السادات می لرزید. شاید از عظمت این هدیه بود. یک برد یمانی و یک خوشه انگور که سه حبه درشت و زیبا داشت. (گویا خوشه انگور خود سید بود که در زمان شهادت سه فرزند دختر به نام های فاطمه، زهرا و صدیقه داشت)
یک ماه بعد سید مجتبی به دنیا آمد.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#عنایات_و_کرامات_شهدا
#شهدا_و_حضرت_زهرا (س)
کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۷.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
قرار بود #رضا_شاه از دبستان حکیم نظامی دیدن کند. قرار شد سید مجتبی که طی دو سال چهار سال را خوانده بود، به عنوان نماینده دانش آموزان دسته گلی را تقدیم رضا خان کند.
جلوی شاه که رسید، دسته گل را محکم کوبید توی صورت شاه؛ طوری شد که #کلاه از سر رضا شاه افتاد.
مدیر بیچاره تا مرز اعدام پیش رفت و بالاخره دربار قبول کرد که سید مجتبی از دیدن جلال همایونی! هول شده است.
نواب از همان کودکی آن کلاه را به سر رضا شاه گشاد می دید.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#شجاعت_در_سیره_شهدا
کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
مادر سید مجتبی بیماری سختی گرفته بود. به همین خاطر سید را به دایه ای دادند و قرار شد هفته ای یک بار او را به دیدن مادرش بیاورد.
دایه سه شب بود که یک خواب را می دید:
صدای گریه سید می آمد. تا وارد اتاق شدم که آرامش کنم، دیدم خانمی سید مجتبی را بغل کرده و دو خانم همراه او هستند.
گفتم: خانم! بچه را به من بدهید تا آرامش کنم. من دایه اویم.
یکی از خانم ها با نارحتی نگاهم کرد و گفت: تو نباید بچه ما را نگه داری! زود او را به مادرش برگردان.
سید را پیش مادرش بردم و گفتم: ظاهرا #اجداد سید مجتبی راضی نیستند که بچه پیش من بماند.
از همان اول هوایش را داشتند.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#عنایات_و_کرامات_شهدا
#شهدا_و_حضرت_زهرا (س)
کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۸.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
با سید مجتبی هم درس بودیم. با پیشنهاد سید از نجف #پیاده به سمت کربلا راه افتادیم. در تاریکی هوا، مرد عرب تنومندی خنجر به دست، با نعره «پول و جواهر هر چه دارید رو کنید» زَهره ام را ترکاند. داشتم پول هایم را در می آوردم که سید با جستی و چالاکی خاصی، خنجر را از مرد عرب گرفت و آن را نزدیک گلویش گذاشت و با فریادی رعد آسا گفت: « با خدا باش و از خدا بترس ».
رهایش کرد و گفت برویم. من هنوز در فکر او بودم که با سرافکندگی پیش آمد و ما را به خیمه اش دعوت کرد. در کمال ناباوری سید دعوتش را پذیرفت.
گفتم: چگونه دعوت کسی را می پذیری که تا چند لحظه پیش، قصد غارت ما را داشت؟
سید گفت: نترس! این ها عرب هستند و میهمان را ارج می نهند.
تا صبح خوابم نبرد. اما نواب و آن عرب راحت خوابده بودند.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#شجاعت_در_سیره_شهدا
راوی: علامه جعفری
کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۱۶.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#کسروی با جمع کردن مریدانی کلوپ باهماد آزادگان را پاتوق خود کرده بود. با تأسیس فرقه #پاکدینی، پیامبر خود خوانده آنها شده بود. قرآن و مفاتیح را می سوزاندند و به #امام_صادق (ع) جسارت می کردند.
ساعت دو بعد از ظهر بود. سید تک و تنها وارد کلوپ شد. داور مسابقه #والیبال را از روی چارپایه داوری پایین آورد و شروع به صحبت کرد:
من آمده ام تا از نزدیک با شما صحبت کنم. اگر بر این گمان هستید که من در اشتباهم و سخن کسروی حق است بیایید و به گفتارم اعتراض کنید و اگر او در اشتباه باشد، سعی می کنیم آگاهش کنیم.
#مباحثه و گفتگو تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه پیدا کرد. این بحث ها تا دو ماه ادامه یافت. تنها ترین کسی که به آئین پاک دینی معتقد مانده بود، خود کسوری بود.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_اعتقادی_شهدا
#مبارزه_با_انحرافات_عقیدتی
کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۱۷.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده از #فهرست_موضوعی کتاب سید مجتبی نواب صفوی به صورت اکسل و پی دی اف.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#معرفی_کتاب
👇
برخی دست به کار شده بودند تا جنازه خبیث #رضا_پهلوی را از #موریس به ایران آورده و دفنش کنند. سید مجتبی با شنیدن این خبر آتش گرفت و در نشریه #منشور_برادری مقاله مفصلی را علیه #رضا_شاه نوشت تا جراید زرد نتوانند تطهیرش کرده و جای جلاد و شهید را عوض کنند:
✔️اگر رشید بودیم، سنگر دین و میهن را این طوری خالی نمی گذاردیم تا هوس آوردن جنازه سخت ترین معاند اسلام و پلیدترین ننگ ایران در مغز خشک و آشوب طلب افرادی جنایت شعار و خیره سر تولید گردد.
✔️غرض گور به گور کردن رضاخان نیست، بلکه می خواهند یک پهلوی دیگری برای این ملت مادر مرده تراشیده و دوره دیکتاتوری را بار دیگر تجدید و بقایای هستی دین و میهن ما را به کلی نیست و نابود کنند.
✔️می خواهند از یک پهلوی مرده ، صد پهلوی زنده بسازند.
✔️می خواهند ماشین های دروغ ساز جراید و مجلات و مردان دریده و خائن این کشور را به کار انداخته، خدمات و معجزاتی از پهلوی ساخته و نشر کنند.
✔️می خواهند با دهان های پر باد بگویند و بخوانند که رضاخان شخصی خائن و طماعی نبوده، بلکه جنایات و تعدیات بیست ساله او را خدمات برجسته وانمود کرده و به خورد این ملت بدهند.
✔️فریاد می زنیم که محیط ما تحمل و گنجایش جسد این ناپاک را ندارد؛ اگرچه جسد قلابی باشد.
با شجاعت تمام و در آن فضای اختناق آبروی نداشته خاندان پهلوی رال بر باد داد.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_سیاسی_شهدا
#جهاد_فرهنگی_و_روشنگری
#خاطرات_مناسبتی (مرگ رضا شاه پهلوی)
#کتاب_سید_مجتبی_نواب_صفوی ؛ نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه 64-66.
@boreshha
#شرکت_نفت_آبادان دربست در اختیار #انگلیسی ها بود. برای خودشان حکومتی داشتند آن اجنبی ها. حتی جلو رستوران های شان نوشته بودند ورود #ایرانی_و_سگ ممنوع.
سید مجتبی بعد از فراغت از تحصیل به استخدام شرکت نفت در آمد و به آبادان منتقل شد. نمی توانست این همه خفت و خواری را ببیند. شب ها برای کارگران جلسات بصیرتی راه انداخته بود:
«نفت از آن ماست. این ها (آمریکا و انگلیس) #نوکر ما هستند و نباید بر ما مسلط باشند. این ها از ما حقوق می گیرند. نباید اجازه دهیم که بعضی از قسمت های آبادان را در اختیار بگیرند و به شخصیت ما توهین کنند».
یکی از متخصصین انگلیسی یکی از کارگران را طوری زده بود که حالش وخیم بود. در یکی از جلسات شبانه رشته سخن را به دست گرفت:
«چون ما مسلمان هستیم و #قصاص یکی از احکام ضروری ماست، این فرد باید بیاید اینجا و جلوی جمع از این برادر ما پوزش بخواهد و اگر این کار را نکرد، عین جراحتی که به او وارد کرده، به او وارد می کنیم».
صبح همه کارگران به سمت محل کار آن انگلیسی حرکت کردند و متقاضی قصاص بوند. ارتش وارد عمل شد. با تیر اندازی همه را متفرق کرد. دنبال سر دسته معترضین بودند که با سفر شبانه نواب به سمت نجف دستشان از او کوتاه گردید.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_سیاسی_شهدا
#جهاد_فرهنگی_و_روشنگری
#سیره_اخلاقی_شهدا
#خودباوری_ملی
#کتاب_سید_مجتبی_نواب_صفوی ؛ نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه 14-13.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
سال 1321 بود و ایران در اشغال متفقین. نان نایاب و گران، و ارزاق دیگر جیره بندی شده بود. سید مجتبی دانش آموز #مدرسه_صنعتی_آلمانی_ها بود.
زنگ تفریح که شد روی یک صندلی چوبی رفت و رشته سخن را در دست گرفت:
«برادران! ما در مقطعی از تاریخ وطن مان قرار گرفته ایم که در برابر آینده مسئولیم. هجوم اجانب به خصوص #فرهنگ_غربی، همه بنیادهای مذهبی ما را تهدید می کند و انسان عصر ما را به صورت برده در می آورد. در گذشته اقتصاد ما و اکنون شخصیت ما را می کوبند... بهتر اینکه ما حرکت کنیم و برویم جلو #مجلس و خواسته هایمان را به دولت بگوییم تا تکلیفمان را معیّن بکنند».
با حرکت دانش آموزان مدرسه صنعتی آلمانی ها به سمت مجلس دانش آموزان مدرسه #دار_الفنون و ایرانشهر و بقیه مردم به آنها ملحق شدند. جلوی مجلس اعتراض مردم به خاک و خون کشیده شد.
عصر همان روز مجلس جلسه ویژه تشکیل داد و #قوام را از نخست وزیری بر کنار کرد.
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_سیاسی_شهدا
#جهاد_فرهنگی_و_روشنگری
#سیره_اخلاقی_شهدا
#خودباوری_ملی
#کتاب_سید_مجتبی_نواب_صفوی ؛ نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه 12.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_امروز
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#میگما
این بار هم رهبری عزیز، به بحث #واکسن_واراداتی ورود کردند و از خسارت بیشتر جلوگیری فرمودند. اما سؤال این است که این چرخه تا کی باید ادامه داشته باشد؟ چرا چهره های سیاسی و صاحبان تریبون ها مخصوصا صدا و سیما مصالح امت را فریاد نمی زنند تا #دولت_غربزده را سرجایش بنشانند. اصلا چرا همه صاحبان بیان و قلم لال مانی می گیرند و منتظرند رهبر ورود کند. این #هزینه_از_رهبری خسارتش از #قانون_بودجه_1400 بیشتر است؟
وقتی مخالفان #شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی بهش اشکال می کردند که این حرفهایی که تو می زنی آیت الله بوجردی نمی زند، می گفت: براي اينكه من سرباز اسلام هستم و آقاي بروجردي افسر هستند و تا زماني كه سرباز هست افسر به ميدان نميرود.
راستی چرا #سرباز ها نقطه خود را از دست داده اند و #سربار گشته اند. به گمانم آن نقطه #غیرت_دینی است که به آفت دنیا پرستی آلوده شده است.
✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده
@boreshha
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی🙏🏻🌹
یلداتون فاطمی و مهدوی❤️
📌برای دسترسی به #فهرست خاطرات #شهدای_دی_ماه کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.♡
(فهرست به تدریج به روزرسانی میشود)
پاسداشت ۲۲ هزار و ۸۱۷ شهید
✅#شهید_سعید_شاهدی (2 دی)
✅#شهید_حسن_سلطانی (3 دی)
✅#شهید_اکبر_خرد_پیشه_شیرازی (4 دی)
❌#شهید_محمد_علی_معصومیان (4 دی)
✅#شهید_مجید_صنعتی_کوپایی (4 دی)
✅#شهید_مجتبی_اکبر_زاده (4 دی)
✅#شهید_نادر_عبادی_نیا (4 دی)
❌#شهید_مهدی_رهسپار (4 دی)
❌#شهید_محسن_کشاورزیان (4 دی)
✅#شهید_حسین_نیکو_صحبت (4 دی)
✅#شهید_خلیل_زال_پولی (4 دی)
✅#شهید_محمد_اسلامی_نسب (4 دی)
✅#شهید_عبد_المهدی_مغفوری (5 دی)
✅#شهید_حسین_غفاری (6 دی)
❌#شهید_محمد_معماریان (6 دی)
❌#شهید_علی_رضا_ماهینی (10 دی)
✅#شهید_سید_مجتبی_علمدار (11 دی)
❌#شهید_نمر_باقر_النمر (12 دی)
❌#شهید_سید_مصطفی_الحسینی (13 دی)
❌#شهید_علی_رضا_عاصمی (13 دی)
✅#شهید_قاسم_سلیمانی (13 دی)
✅#شهید_ابو_مهدی_المهندس (13 دی)
❌#شهید_محمد_شیخ_بیگ (14 دی)
✅#شهید_محمدرضا_شفیعی (14 دی)
✅#شهید_مصطفی_اردستانی (15 دی)
❌#شهید_علی_رضا_یاسینی (15 دی)
✅#شهید_سید_حسین_علم_الهدی (16 دی)
✅#شهید_احمد_کاظمی (19 دی)
✅ #شهید_قاسم_میرحسینی (19 دی)
✅#شهید_عیسی_حیدری (19 دی)
✅#شهید_علی_زنگی_آبادی (19 دی)
✅#شهید_مهدی_نوروزی (20 دی)
❌#شهید_محمد_شاهمرادی (20 دی)
❌#شهید_حمید_ضیاء (20 دی)
✅#شهید_مصطفی_احمدی_روشن (21 دی)
✅#شهید_مجید_قربان_خانی (21 دی)
❌#شهید_محمد_قاسمیان_شیروان (21 دی)
❌#شهید_ابوالقاسم_سنگسری (21 دی)
✅#شهید_مسعود_علی_محمدی (22 دی)
✅#شهید_احمد_عبد_اللهی (23 دی)
✅#شهید_یونس_زنگی_آبادی (25 دی)
✅#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی (27 دی)
✅#شهید_اسماعیل_دقایقی (28 دی)
✅#شهید_محمودرضا_بیضایی (29 دی)
✅#شهید_حسین_علی_نوری (30 دی)
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
(ایتا و هورسا)👇🏻
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺اذان بگو تا عظمت پیدا کنی!
💠شهید نواب دستور داده بود که برادران ما ظهر که شد، هر جا که بودند، اذان بگویند. ایشان می گفتند: «وقت اذان شعار الله اکبر باید توی تمام شهرها و کوچه ها و خیابانهای ایران بلند بشه».
🔷یک بار در یکی از جلسات این موضوع را خاطرنشان کرد، سپس یکی را بلند کرد و گفت: «شما اذان میگین؟»
◾️گفت:«نه آقا! روم نمیشه».
◽️آقا بعد از سؤال از شغلش که میوه فروشی توی بازار بود، گفت: «برای فروش جنست داد هم میزنی؟
◾️گفت: «بله آقا.»
◽️آقا به او گفتند: «می شه یکی از اون فریادها رو اینجا بزنی؟
◾️گفت: «نا آقا! آخه آقا اینجا من جنسی ندارم، سر کارم جنس هست که من داد می زنم مثلاً خیار به قرون، اما اینجا که چیزی ندارم تا براش داد بزنم.»
🌀در این موقع آقا گفتند: «آها! پس بگو من دین ندارم. یه جوونی با این هیبت و توانایی و قدرت خجالت می کشه فریاد بزنه الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، خجالت می کشه بگه ای پرندگان! ای چرندگان! ای آسمان! ای زمین! من شهادت میدم که خدا از همه بالاتره.
⚡️اون وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت و بزرگی داد میزنی خیار یه قرون؟ می بینی خودت رو چقدر پایین آوردی و موقع اذان گفتن چطور خودت را بالا می بری؟ وقتی فریاد می زنی الله اکبر، می کوبی بر فرق هر چی غیر خداست».
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#پویش_اذان #اذان
📚کتاب به یاری خداوند توانا؛ صفحه 40.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/