eitaa logo
برش‌ ها
415 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
479 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن به شدت اهل کار بود و معنی را نمی فهمید. برش اول: به من می گفت: اگر اینجا کار نیست، بفرستم جای دیگر. باید جواب غذا خوردن و لباس پوشیدنم را بدهم. روزهای اول در هور العظیم کردن بلد نبود. دو روزه یاد گرفت. یک روز مسیر پاسگاه ترابه تا قرار گاه را به طول سه کیلومتر شنا کرد. برش دوم: وقتی هم می خواست بیاید خط مقدم، کوله اش را پر از آر پی جی می کرد. می گفتم: با این حال خسته اینها را نمی آوردی. می گفت: دست خالی خوب نبود بیایم. بچه ها لازم دارند. می رفت و تحویلشان می داد. برش سوم: حسن با شنا کردن داخل خطوط عراقی ها نفوذ می کرد و بعد از برگشت، نمازش را می خواند و ظرف بچه های مخابرات را می شست و چادرشان را تمیز می کرد. چند بار هم برای تمیز کردن چادر من آمد دعوایش کردم. بعد از این کارها چراغ دستی را بر می داشت و تا 12 شب داخل قایق می خواند. برش چهارم: یک روز آمد اجازه بگیرد برای رفتن به خطوط دشمن. گفتم: کی می آیی؟ گفت: موقع اذان ظهر یا خودم می آیم یا خبرم. گفتم : خودت را می خواهم نه خبرت را. گفت: نه این طوری نمی شود. موقع نماز ظهر همین که مشغول نماز شدم، خبر شهادتش را برایم آوردند. راوی: حاج حمید شفیعی ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه 130-129. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در ، در سنگر نیروهای اطلاعات دعایی از امام صادق (ع) بود که مرا خیلی جذب خودش کرد و با تکرار چند باره آن، جان من خیلی از بچه ها نجات پیدا کرد. « » یعنی خداوندا ! مرا در رزه نفوذ ناپذیر خودت قرار بده. به راستی که تو هر آنکس را که بخواهی در این زره قرار می دهی. برش اول: در ، در محاصره یک تیپ مکانیزه دشمن بودیم. جلو و عقب ما عراقی بودند. عراقی های پشت سر، می خواستند ما را بزنند. تیرشان به عراقی های جلو ما می خورد. ما به همراه عراقی های جلو، از تپه ها پایین آمدیم . وقتی متوجه شدند ما ایرانی هستیم، فرار کردند و از بالای تپه به ما تیراندازی کردند. من متوسل به دعای مخصوص خودم جهت محافظت شدم. یک عراقی با به پیشانی من زد. اما در کمال ناباوری تیر کمانه کرد و به زمین خورد و فقط ی بر پوست من گذاشت. من با اعتقاد کامل هم چنان به خواندن دعای تحفظ ادامه می دادم. برش دوم: در ، نیرویی داشتیم به نام حاج مختار که از ناحیه سر زخمی شده بود. نیاز به عقب نشینی داشتیم؛ اما نمی دانستیم حاج مختار را چه کارش کنیم. بالای دژ در تیر رس عراقی ها بود و پایینش گل و لای بود. یاد دعای مخصوص خودم افتادم و حاج مختار را که حدودا صد کیلو وزن داشت، کول گرفتم؛ در حالی که پاهایش روی زمین کشیده می شد. خودم را از لای گل ها با یک یا علی بیرون کشیدم و دعای مخصوصم را بلند بلند خواندم. هر چه تیر زدند به ما نخورد. او راتا 80 متری قایق ها آوردم و سپردمش به و او به قایق ها رساندش. برش سوم: این دعا را به هم یاد داده بودم. یک روز علی مرا دید و گفت: مرد حسابی این چه دعایی است که به من یاد دادی؟ چند نفر داخل قایق نشسته بودیم و من داشتم این دعا را می خواندم که شدیم. دیدم که چند نفر روی من افتاد ند و مقداری روده روی شکمم ریخت. گمان کردم شکمم پاره شده است. دست که روی شکمم کشیدم، دیدم شکمم سالم است. چهار نفر همراه من شهید شده بودند و فقط من زنده مانده بودم؛ بدون حتی یک جراحت. ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحات 78/102/128/140-141. برش چهارم: دوم اردیبهشت 59 بود که با در مورد مشکلات مرزها و ها جلسه ای تشکیل دادیم. ایشان را به کردستان مأمور کرد. با زیان شهید صیاد می رفتیم اصفهان که از آنجا با آقای سالک و آقای رحیم صفوی برویم . در راه رسیدیم به قم. صیاد گفت: ما اینجا یک طلبه ای داریم که خیلی دوست دارم ببینی اش. وقتی پیدایش کرد. صیاد بهش گفت: ما داریم می رویم به کردستان خیلی دعایمان کن. حاج آقای غفر اللهی گفت: هیمن جا باشید تا برگردم. وقتی برگشت دعایی را روی کاغذی نوشته بود. توی تمام عملیات ها صبح که می رفتیم می خواندیمش و خیلی هم برای مان اثر داشت. دعا یک جمله بیشتر نبود: « اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من ترید ». راوی: سید حسام هاشمی . کتاب شهید صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: هفتم-1395. صفحه 47-48. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی🙏🏻🌹 یلداتون فاطمی و مهدوی❤️ 📌برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.♡ (فهرست به تدریج به روزرسانی می‌شود) پاسداشت ۲۲ هزار و ۸۱۷ شهید (2 دی) ✅ (3 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (5 دی) ✅ (6 دی) ❌ (6 دی) ❌ (10 دی) (11 دی) (12 دی) ❌ (13 دی) ❌ (13 دی) (13 دی) ✅ (13 دی) (14 دی) ✅ (14 دی) ✅ (15 دی) ❌ (15 دی) (16 دی) ✅ (19 دی) (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (20 دی) ❌ (20 دی) ❌ (20 دی) (21 دی) (21 دی) ❌ (21 دی) ❌ (21 دی) ✅ (22 دی) ✅ (23 دی) ✅ (25 دی) (27 دی) (28 دی) (29 دی) (30 دی) ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا)👇🏻 🇮🇷@boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/