eitaa logo
برش‌ ها
408 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
453 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش يك: حواله ماشين را كه دادند بهش نپذيرفت. با خودم گفتم چقدر وضعش خوب است كه ماشين برايش بي ارزش است! وقتي رفتم توي خانه اش،يك اتاق كاهگلي بود و يك اتاق نيمه كاره. برش دو: شوراي ده براي تحويل يخچال و تلويزيون اسم مي نوشتند و كشي مي كردند.اسم مادرش در آمده بود. حاج یونس گفت: تا وقتي تمام مردم يخچال نداشه باشند، مادر من نمي خواهد. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 64 و 14. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش يك: دود باروت صورتش را سياه كرده بود. گوشه چادر نشست و با خاك زير سرش را بلند كرد. گفت: با اجازه من #ده_دقيقه مي خوابم. سر ده دقيقه بيدار شد. با تعجب گفتم: حاجي خوابت همين بود؟ با خوش رويي گفت: توي جبهه هر بيست و چهار ساعت، بيشتر از #پنج_دقيقه خواب سهم آدم نمي شود. من چهل و هشت ساعت نخوابيده بودم،سهم خودم را گرفتم. برش دو: سه روز بود نخوابيده بود. روز چهارم گفت: من چند دقيقه مي خوابم، اگر كسي كارم داشت خبرم كن.چند دقيقه بعد از خواب پريد و گفت:انگار زياد خوابيدم،چرا بيدارم نكردي؟ #شهید_یونس_زنگی_آبادی #سیره_اخلاقی #گذشتن_از_خواب_و_استراحت #خستگی_ناپذیری #کتاب_مثل_مالك، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 56 و 59. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مراسم ازدواج شهید زنگی آبادی برش يك: يك برگه بزرگ آورد بيرون و بسم الله گفت. شرائطش را نوشته بود همه اش از جبهه و مأموريت و مجروحيت و شهادت گفته بود و اين كه من بايد با شرايط سختش بسازم تا با هم ، كنيم. شرط كرده بود مراسم عقد توي مسجد باشد. برش دو: گفتم:من فقط دوست دارم ام يك جلد قرآن باشد.گفت: نه !يك جلد قرآن نمي شود .يك جلد قرآن با يك دوره . برش سه: يك قدح آب آورد. گفت در روايت آمده است هر كس شب عروسي اش پاي زنش را بشويد و آبش را در خانه بريزد، تا عمر دارند خير و از خانه شان نمي رود. به شوخي گفتم : پاهاي من كثيف نيست.گفت: مهم اين است كه ما به روايت عمل كنيم. برش چهار: سه روز قبل از محرم عروسي كرديم.وضو گرفتيم و ،توسل و زيارت عاشورا خوانديم.گفت: من دعا مي كنم تو آمين بگو. اول شهادت، دوم حج ناگهاني و سوم اينكه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفي.همه اش مستجاب شد. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي. صفحات 19، 20 و 23 و 25. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرمانده تیپ امام حسین (ع) از لشکر 41 ثار الله استان کرمان.
پنج نفر بوديم، بعد از نماز به حاجي گفتم: امشب شام دعوت شماييم و خيلي اصرار كردم. گفت: خدايا چي مي شد امشب كسي ما را دعوت مي كرد؟! چند دقيقه بعد جواني به طرف حاجي رفت و گفت: برادرها! امشب افتخار بدهيد مهمان من باشيد. گفت: مادرم غذا براي پنج نفر زياد درست كرده و گفته دوستانت را دعوت كن. من هم گفتم اولين كسي را كه توي مسجد ديدم دعوت مي كنم. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 50. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزء ستون های لشکر ما بود. وقتی در خط بود احساس می کردم یک لشکر در خطه. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی🙏🏻🌹 یلداتون فاطمی و مهدوی❤️ 📌برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.♡ (فهرست به تدریج به روزرسانی می‌شود) پاسداشت ۲۲ هزار و ۸۱۷ شهید (2 دی) ✅ (3 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (5 دی) ✅ (6 دی) ❌ (6 دی) ❌ (10 دی) (11 دی) (12 دی) ❌ (13 دی) ❌ (13 دی) (13 دی) ✅ (13 دی) (14 دی) ✅ (14 دی) ✅ (15 دی) ❌ (15 دی) (16 دی) ✅ (19 دی) (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (20 دی) ❌ (20 دی) ❌ (20 دی) (21 دی) (21 دی) ❌ (21 دی) ❌ (21 دی) ✅ (22 دی) ✅ (23 دی) ✅ (25 دی) (27 دی) (28 دی) (29 دی) (30 دی) ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا)👇🏻 🇮🇷@boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/