eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
335 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش يك: حواله ماشين را كه دادند بهش نپذيرفت. با خودم گفتم چقدر وضعش خوب است كه ماشين برايش بي ارزش است! وقتي رفتم توي خانه اش،يك اتاق كاهگلي بود و يك اتاق نيمه كاره. برش دو: شوراي ده براي تحويل يخچال و تلويزيون اسم مي نوشتند و كشي مي كردند.اسم مادرش در آمده بود. حاج یونس گفت: تا وقتي تمام مردم يخچال نداشه باشند، مادر من نمي خواهد. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 64 و 14. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش يك: دود باروت صورتش را سياه كرده بود. گوشه چادر نشست و با خاك زير سرش را بلند كرد. گفت: با اجازه من #ده_دقيقه مي خوابم. سر ده دقيقه بيدار شد. با تعجب گفتم: حاجي خوابت همين بود؟ با خوش رويي گفت: توي جبهه هر بيست و چهار ساعت، بيشتر از #پنج_دقيقه خواب سهم آدم نمي شود. من چهل و هشت ساعت نخوابيده بودم،سهم خودم را گرفتم. برش دو: سه روز بود نخوابيده بود. روز چهارم گفت: من چند دقيقه مي خوابم، اگر كسي كارم داشت خبرم كن.چند دقيقه بعد از خواب پريد و گفت:انگار زياد خوابيدم،چرا بيدارم نكردي؟ #شهید_یونس_زنگی_آبادی #سیره_اخلاقی #گذشتن_از_خواب_و_استراحت #خستگی_ناپذیری #کتاب_مثل_مالك، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 56 و 59. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مراسم ازدواج شهید زنگی آبادی برش يك: يك برگه بزرگ آورد بيرون و بسم الله گفت. شرائطش را نوشته بود همه اش از جبهه و مأموريت و مجروحيت و شهادت گفته بود و اين كه من بايد با شرايط سختش بسازم تا با هم ، كنيم. شرط كرده بود مراسم عقد توي مسجد باشد. برش دو: گفتم:من فقط دوست دارم ام يك جلد قرآن باشد.گفت: نه !يك جلد قرآن نمي شود .يك جلد قرآن با يك دوره . برش سه: يك قدح آب آورد. گفت در روايت آمده است هر كس شب عروسي اش پاي زنش را بشويد و آبش را در خانه بريزد، تا عمر دارند خير و از خانه شان نمي رود. به شوخي گفتم : پاهاي من كثيف نيست.گفت: مهم اين است كه ما به روايت عمل كنيم. برش چهار: سه روز قبل از محرم عروسي كرديم.وضو گرفتيم و ،توسل و زيارت عاشورا خوانديم.گفت: من دعا مي كنم تو آمين بگو. اول شهادت، دوم حج ناگهاني و سوم اينكه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفي.همه اش مستجاب شد. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي. صفحات 19، 20 و 23 و 25. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرمانده تیپ امام حسین (ع) از لشکر 41 ثار الله استان کرمان.
پنج نفر بوديم، بعد از نماز به حاجي گفتم: امشب شام دعوت شماييم و خيلي اصرار كردم. گفت: خدايا چي مي شد امشب كسي ما را دعوت مي كرد؟! چند دقيقه بعد جواني به طرف حاجي رفت و گفت: برادرها! امشب افتخار بدهيد مهمان من باشيد. گفت: مادرم غذا براي پنج نفر زياد درست كرده و گفته دوستانت را دعوت كن. من هم گفتم اولين كسي را كه توي مسجد ديدم دعوت مي كنم. ، چاپ اول ،۱۳۸۵،چاپ الهادي؛ صفحه 50. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جزء ستون های لشکر ما بود. وقتی در خط بود احساس می کردم یک لشکر در خطه. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی🙏🏻🌹 یلداتون فاطمی و مهدوی❤️ 📌برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.♡ (فهرست به تدریج به روزرسانی می‌شود) پاسداشت ۲۲ هزار و ۸۱۷ شهید (2 دی) ✅ (3 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ❌ (4 دی) ❌ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (4 دی) ✅ (5 دی) ✅ (6 دی) ❌ (6 دی) ❌ (10 دی) (11 دی) (12 دی) ❌ (13 دی) ❌ (13 دی) (13 دی) ✅ (13 دی) (14 دی) ✅ (14 دی) ✅ (15 دی) ❌ (15 دی) (16 دی) (19 دی) (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (19 دی) ✅ (20 دی) ❌ (20 دی) ❌ (20 دی) (21 دی) (21 دی) ❌ (21 دی) ❌ (21 دی) ✅ (22 دی) ✅ (23 دی) ✅ (25 دی) (27 دی) (28 دی) (29 دی) (30 دی) ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا)👇🏻 🇮🇷@boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/